در هفت پیکر نظامی، سخن از هفت کاخی رفته با هفت رنگ مختلف و برای هفت همسر بهرام گور، از پادشاهان ساسانی که در طول داستان هر روز ِ هفته را در یکی از آن ها میگذراند و داستانی از زبان همسرش میشنود و همین داستانها ساختار کتاب را تشکیل میدهند. روز سه شنبه در کاخی به رنگ سرخ و با همسر روس تبار بهرام میگذرد که به عقیده ی مردم صفاشهر، ویرانه ای از آن تا به امروز در این شهر به جای مانده. مشخص نیست که این قصر، که در آثار ملی ایران به ثبت رسیده واقعا همان قصر سرخ و افسانه ای بهرام گور بوده باشد یا نه، اما بر اساس تحقیقات باستان شناسان بی شک به قبل از اسلام و دوران ساسانیان، و احتمالا پادشاهی بهرام برمیگردد. صفاشهر مرکز شهرستان خرم بید است. این قصر ورودی و نگهبان ندارند اما دیدنش هم تنها از بیرون امکان پذیر است. خوشبختانه در مکانی از شهر واقع شده که به خاطر شلوغی امکان تجمع و تخریبش بالا نیست. اگر گذارتان افتاد به آنطرف ها، دیدن ویرانه های قصر سرخ بهرام گور را هم در برنامه تان داشته باشید. با اینکه جز تلی از خاک نیست اما یادآور میشود زوال عظمت پادشاهان را... روزی از روزهای دی ماهی / چون شب تیره مه به کوتاهی از دگر روز هفته آن به بود / ناف هفته مگر سه شنبه بود روز بهرام و رنگ بهرامی / شاه با هردو کرده هم نامی سرخ در سرخ زیوری بر ساخت / صبحگه سوی سرخ گنبد تاخت هفت پیکر نظامی