از اونجایی که هندیها مردم عجیب و غریبی هستن و برای هر پدیدهای یک داستان ماورایی و خيالى میسازن، حول و حوش این بنا هم ماجراهایی درست کردن.
اول بگم که این بنا با همهی زیبایی و قدمتش در بین مردم هند بازدید کنندهی کمترى داره به چند دلیل. غیر مسلمانان معتقدن که اینجا توسط اجنه و ارواح تسخیر شده و مسلمانان هم بر این باورن که جمالی (شاعر و صوفی دورهی لودی) و دوست نزدیکش ((کمالی)) که هر دو مرد بودن با هم روابطی خارج از شرع داشتن برای همین از طرف هر دو قشر مهجور و مطرود واقع شده. در اصل بازدیدکنندههای این جاذبهی تاریخی رو بیشتر گردشگران و توریستهاى خارجى تشکیل دادن.
اما برای من که به هیچ کدام از توضیحات بالا اعتمادی نداشتم، رفتم و دیدم و لذت بردم.
اتفاقا خبری از اجنه و ارواح خبیثه نبود و براى من مسلمان فضایی مقدس و روحانی داشت.
کمی هم در مورد تاریخچهی این مکان بدونیم:
این بنا که جزئی از باغ باستانشناسی مهرائولیه تقریبا ۵۰۰ سال قدمت داره و الان دیگه کاربری مذهبی نداره و تبدیل به تماشاگه شده. سقفها و دیوارها با کاشیهای الوان و گچبریهای زیبا تزیین شدن و شعرهایی از جمالی بر کتیبهها نقش بسته.
طی این سالها به قدری در حفظ و مرمت این مکان تلاش شده که در بین تاریخدوستان به ((جعبهی جواهرات دهلى)) معروفه!
مقبرهی دوستان معروف ((جمالی و کمالی)) در اين ميان كنار يكديگر قرار گرفته!