بجنورد شهری با آب و هوای معتدل کوهستانی و آسمانی فعلا آبی مرکز استان خراسان شمالی است که قطعا با بیرجند، بروجن و بروجرد فرق داره. بالای نقشه سمت راست جستجو کنید، پیداش میکنید.
میخوام یکی از دلایل سفر به این شهر، شهری آرام با سابقه تاریخی نه چندان طولانی اما استراتژیک و مهم، مردمانی با قومیت های مختلف و دارای جاذبه های طبیعی فراوان و جاذبههای تاریخی کم رو بیان کنم. البته خود استان سابقه تاریخی بسیار زیادی داره که در این مقال نمیگنجد!
آیینه خانه و عمارت مفخم یا به عبارتی دارالحکومه سردار مفخم، تنها بناهایی هستند که از بین باغات و عمارات فراوان دوره قاجار پابرجا هستن.
این دو بنا که اطرافش پر بوده از درخت و چمنزار حالا در دو طرف یک خیابان میان دیوار و نردهها، دور از هم خسته و رنجور باقی عمر خودشون رو میگذرونن.
گلهای زرد و سرخ و صورتی که در فصل بهار و تابستان حشرات و زنبورهای شهر رو به حیاط عمارات میکشونه و با ویز ویزشون مزاحم استراحت این دو پیر خسته میشن.
یارمحمد خان سهام الدوله بجنوردی مردی با قامتی متوسط، ابروان به هم پیوسته و ریشی بلند از ایل بزرگ کُردهای شادلو در اینجا حکومت میکرده و دیدارهای رسمی با شاه آن زمان یعنی ناصرالدین شاه و مردان سیاست، در آیینه خانه انجام میشده.
قشونی که تحت امر سردار مفخم بودن در چمنزارهای بیرون دارالحکومه، دور هم جمع میشدند و فرماندههاشون تصمیمهای مهم نظامی و دفاعی رو میگرفتند.
اگر با جزییات دقیق ویژگیهای آیینه خانه رو بیان کنم باید بگم در ساختش از ملات ساروج استفاده شده درواقع یک بنای سنگی و آهکیه.
یک ساختمان دو طبقه ۱۸ متری با ستونهای تقریبا به طول ۱۰ متر که دو ستون در وسط همچون نگهبانی ابتدای ورودی ایستادن.
سرتاسر ساختمان از کاشیهای رنگارنگ به ویژه آبی و فیروزهای پوشیده شده. در ورودی این بنا در دو طرف تصویر سربازان قاجاری با لباس رسمی و تفنگی بردست به روی کاشی ها خودنمایی میکنند. با دیدن سربازان، حس ورود به یه مکان خشک نظامی رو منتقل میکنه اما گل های بالاسرشون نوید آرامش میدن.
انگار بخشی از این کاشی ها درو دوره پهلوی کار شده و در این محل قبلا کتیبه هایی بوده که حوزه ی استحفاظی سردار که از استرآباد تا گوگلان،نردین و اسفراین، جوین،سبزوار، جاجرم و بجنورد رو مشخص میکرده نصب بوده که بعدا به دستور رضاشاه کتیبه ها برداشته میشه و بجاش کتیبه های ساده میزارند. اگه سرتون و بالاتر بگیرد داخل یه نیم دایره تصویر شیری که در نبرد با یه اژدهاس و دو سرباز که با تفنگاشون اون هارو هدف گرفتن میبینید .
روی ستون ها نوشته های خط کوفی که نام محمد رسوالله رو ۱۲ بار تکرار کردن با رنگ های زرد و سیاه به چشم میخوره.
شیری دیگری که با گاوی در حال نبرد است نیز دیده میشود .
با نگاه کردن به پنجره های چوبی میشه تصور کرد سردار مفخم گاهی لبه پنجره می ایستاده و به فکر فرومیرفته. در داخل آیینه خانه هم مثل آن زمان شلوغ نیست و فقط عکس های قدیمی از چهره مردان دوره صفوی و قاجار همچنین سرداران بجنوردی در شیشه ها و آیینه ها انگار حبس شدن.
این بنا حالا پس از فرازو نشیب های روزگارش بی رمق و سالخوردس ، گاهی اونقدر خسته س که درهاشو میبندن و بازدید کننده نمیتونه به دیدنش بره چون گاهی سقفش ریزش میکنه.
کاش میشد دوباره قشونی در اینجا جمع کرد ولی اینبار اینبار نه برای جنگ و ویرانی بلکه برای آبادانی این بنا تصمیم بگیرند تا فرزندان ماهم شاهد دیدنش باشند...بجنورد را باید دید.?