از وقتی کودک بودم هرگاه پدران و مادرانمان هوای کوه یا طبیعت داشتند چند تایی با هم قرارها را جمع می بستند و بعد با دو تا پیکان استیشن می رفتیم به سمت کعبه دلهامان جایی که مشهدی های قدیم آن را زشک زیبا میگفتند. به واسطه اقوامی که داشتیم شبی را در خانه های با صفای روستا سر میکردیم(البته من از دستشویی اش که در اصطبل بود وحشت داشتم).با آن درخت قدیمی و پر بار توت که تنه اش در اصطبل و شاخه هایش سایبان حیاط بود. سالها میگذره ولی هنوز زشک زیبا مقصد و رویای منه وقتی دلم از شهر میگیره. هنوز مشتاق دنبال کردن رودخونه ای هستم که گاهی سمت چپ جاده است و گاهی سمت راست و همیشه وقتی بچه بودم سوالم این بود که چجوری رودخونه این ور و اون ور می ره. وجود دره های زیبا و سرسبز برای خراسان خشک مثل سرابه تو بیابون. یکی از این دره ها زشک زیباست که در بهار چشمانت رابا شکوفه ها و گیاهان وحشی می نوازد.تابستان چشمت از دیدن میوه های خوشمزه و گوناگون سیر نمیشود. پاییز از برگ های رنگین و زمستان از کوه های برفی و رودخانه ای که همچنان میرود. اگر خواستید زشک بروید(ما را هم خبر کنید البته ??) باید ابتدا به شاندیز برید بعد از گذر از ابرده زشک مقابل شماست. ضمنا برای کوهنوردی هم عالیه