بارها که گذرم به میدان بهارستان تهران می افتاد, خیابان صفی علیشاه را میدیدم و از پدرم شنیدم بودم که خانقاهی در این خیابان است تا مرداد 98 که با هماهنگی های انجام شده تور سفرنویس توانستم این خانقاه و آرامگاه صفی علیشاه را از نزدیک ببینم. این خانقاه بازدید عمومی ندارد و معمولا افراد پیرو صفی علیشاهی در مراسم ها و جمع هایشان در این مکان حضور پیدا می کنند. این خانقاه در خیابان صفی علیشاه نبش خیابان شهید حمیدرضا مصباح قرار دارد. بعد از تماس راهنمای ما و هماهنگی در را برامون باز کردند. تو راهرو ورودی تابلوهای خوشنویسی جملاتی از صفی علیشاه و امام خمینی وجود داشت. خانقاه حیاط بزرگی داشت که ما فقط از آرامگاه صفی علیشاه و سالن اجتماعات آن دیدن کردیم. صفی علیشاه قطب دراویش صفی علیشاهی دوره ناصرالدین شاه قاجار بوده. سیف الدوله یکی از مریدان او, زمین فعلی خانقاه را به صفی علیشاه هدیه می دهد و او خانقاه را برپا میکند. بعد از مرگ صفی علیشاه او را در خانقاه دفن می کنند که امروزه مقبره او دارای گنبد فلزی نقره رنگ با آئینه کاری و کاشی کاری زیبایی است. در راهرو منتهی به اتاق آرامگاه کشکول بسیار بزرگی قرار داشت و نوشته ای روی دیوار با مضمون لطفا با وضو وارد شوید, جلب توجه کرد. وارد آرامگاه شدیم فضای آن بسیار زیبا بود. سنگ قبر مرمری در وسط قرار داشت و شمعدان هایی در کنار آن و در کنار آن قرآنی با تفسیر صفی علیشاه قرار داشت. سالم بودن و زیبایی نقش های کاشی های لعابدار سفید و سیاه رنگ که نقش های حافظ, سعدی, مولانا, شمس تبریزی, شاه سلطان سلیم, شاه نعمت الله ولی, نورعلیشاه (مرشد صفی علیشاه), صفی علیشاه و ظهیرالدوله (جانشین او) و اشعاری بود, برایم تعجب آمیز بود. در اتاق آرامگاه تابلو بزرگی از حضرت علی (ع) و خود صفی علیشاه در طرف دیگر قرار داشت. راهنمای ما استاد حدادی گفتند درویش ها مولا و مقتدایشان را حضرت علی (ع) می دانند. و در جای جای خانقاه آثار این ارادت به چشم می آمد. حتی در سر در ورودی و دیوار خانقاه از سمت خیابان صفی علیشاه نوشته شده بود; دارالتبلیغ امیرالمومنین علی (ع). بعد از دیدن آرامگاه به سمت سالن اجتماعات رفتیم. سالن اجتماعات بزرگی در کنار آرامگاه قرار داشت و در این سالن تابلو بزرگی از صفی علیشاه و غزل حافظ (روضه خلد برین خلوت درویشان است) قرار داشت. سادگی و قدیمی بودن سالن اجتماعات رو دوست داشتم. یک لحظه یاد صحنه های فیلم ها افتادم.