فروردین 98 به مدت 3 شب در این هتل اقامت داشتیم.
نقاط قوت: هتل بسیار تمیز و مرتب بود. ملحفه ها و حوله ها و سرویس بهداشتی همه شسته شده و بسیار تمیز بودن. فضای داخل اتاق بسیار مرتب بود و اسپلیت و تلویزیون رنگی هم وجود داشت. سرویس داخل اتاق فرنگی هست و داخل راهروی هر طبقه سرویس ایرانی وجود داره که بسیار تمیزه. در اتاق ها چای ساز وجود نداره و ما چای از رستوران هتل سفارش میدادیم که هزینش هربار 4 هزار تومن بود. اما اتاق به صورت روزانه نظافت نمیشه.
لابی و راهرو ها تمیزبودن و عایق بندی صدا به خوبی انجام شده بود. در مدتی که ما هتل بودیم با اینکه تمام اتاق ها پر بودن و ظرفیت هتل تکمیل بود اما هیچ سر و صدای مزاحمی وجود نداشت.
هتل پارکینگ اختصاصی داره و دسترسی هتل به اماکن تاریخی بسیار خوب بود . به طوری که ما در تمام مدت اقامت اصلا با ماشین جایی نرفتیم. با 10 دقیقه پیاده روی به میدان نقش جهان و امارت چهلستون و هشت بهشت میرسید. و حدود 20 دقیقه ای با زاینده رود و چهلستون فاصله هست.
صبحانه هم به نسبت خوب بود. گرچه تنوع نداشت اما ما راضی بودم. هر روز املت و نیمرو و سوسیس و تخم مرغ آب پز سرو میشد. صبحانه سرد کامل بود. شیر و قهوه و چای و یک نوع آبمیوه هم هر روز تو صبحانه بود.
با توجه به ستاره های هتل و قیمت بسیااااااار راضی بودم.به نظرم این هتل لایق ستاره های بیشتری هست. ما برای اقامت در یک اتاق دو تخته شبی 200 هزار تومان پرداختیم.
نقاط ضعف: چیزی خاصی به نظرم نمیرسه. غیر از رفتار رسپشن های هتل که البته رفتارشون بد نیست اما بسیار بی تفاوت بودند. همیشه پشت کانتر و سرشون پایین بود و بعضا اصلا متوجه ورود و خروج افراد به هتل نمیشدن.
هتل در موقعيت بسيار عالي قرار داره شما پياده تا نقش جهان تنها ١٥دقيقه راه داريد و در واقع براي رسيدن به نقش جهان از كنار چهل ستون رد ميشيد. اگر قصد خريد گز كرماني كه معروف ترين گز اصفهانه رو داريد يكي از شعب بزرگش تو خيابون كناري هتل و همچنين نكته خيلي عالي اينكه بريوني اعظم كه معروفترين برند فروش بريوني اصفهانه يه شعبه درست روبروي هتل داره كه حتما يه نهار خودتون رو اونجا مهمون كنيد كمي بالاتر از هتل هم يه خانه شاورما هست غذاش خوشمزه بود باقيمت مناسب
هتل خيلي خيلي تميز ملافه ها، سروس بهداشتي همه تميزه حتي من از خونه ملافه برداشته بودم ولي استفاده نكردم.
پاركينگ هتل خيلي ظرفيت نداره ولي همكاري ميكنن بالاخره جا جور ميكنن براتون
صبحانه سوسيس نيمرو تخم مرغ آپز و خوراك لوبيا با مربا و پنير و عسل و خيار گوجه داشت هر روز تكرار ميشد ولي خوب بود سوسيساش مزه سوسيساي بچگيمونو ميداد :q
تنها مشكل هتل اين بود صداي راهرو داخل ميومد كه البته برا من و همسرم مهم نيست ولي برا كسايي كه به صدا حساسن شايد خوشايند نباشه
كاركنان هم نسبتا خوب بودند
از خيلي از هتل هاي سه و چهار ستاره كه در كشورهاي ديگه رفتم بهتر بود و اگر برم اصفهان دوباره به اين هتل ميرم
ساعت 9 شب بود که به هتل جمشید رسیدیم. هتل در خیابان چهارباغ پایین، بین چهارراه تختی و دروازه دولت، ابتدای بازارچه حاج محمدعلی قرار داشت. امین(همسرم) روز قبل تلفنی دو اتاق دو نفره رزرو کرده بود و 100 هزار تومن هم بابت بیعانه پرداخت کرده بود.
هتل جمشید دو ستاره دارد و هزینه هر اتاق دو تخته برای یک شب 50 هزار تومان بود. ورودی پارکینگ هتل کمی تو ذوقم زد. خیلی باریک بود و وقتی دیدم جا پارک هم خیلی محدود است بیشتر تو ذوقم خورد. فرم های اقامت را پر کردیم اما مشکل پارکینگ هنوز پا برجا بود.
رسپشن خواست که سویچ ماشین را بگذاریم تا در صورت نیاز ماشین را جابه جا کنند. البته زیاد به اینکه ماشین را تحویل بدهم رغبتی نداشتم اما چاره ای نبود. پارکینگ تنها برای 4 ماشین جا داشت و از آنجا که تعداد مسافرها بیشتر بود ماشین ها را طوری پارک می کردند که در صورت نیاز یک مسافر به ماشینش مجبور بودند ماشین مسافر دیگری را جابه جا کنند.
خلاصه دردسر کمی نبود البته بیشتر برای میزبان. اتاق ما در طبقه سوم و اتاق مادر و خواهرم طبقه دوم قرار داشت. هتل به نظرم تمیز و رفتار پرسنل کاملا مودبانه و گرم بود. ما را به اتاقمان راهنمایی کردنند. به محض ورود به اتاق به این نتیجه رسیدیم این هتل لایق ستاره های بیشتری است.
البته اگر بهداشت و تمیزی آن را در نظر بگیریم واقعا در حد یک هتل چهار ستاره بود. از آنجا که خیلی وسواسی هستم اول ملافه ها را نگاه کردم و در مرحله بعد بو کردم تا مطمئن بشوم کاملن تمیز هستند و البته بود. به نظرم همه چیز خیلی تمیز و مرتب بود. هوای اتاق خیلی گرم بود. پنجره ها را کمی باز کردم تا هوا ملایم تر شود، چون نتوانستم درجه شوفاژها را کم کنم.
پنجره ها خیلی بالا بودند و به هیچ منظره یا نمایی باز نمی شدند. تنها گوشه ای از آسمان و پله های آهنی اضطراری دیده می شدند. قسمت مهم دیگر اتاق یک هتل بی شک حمام و توالت است. سرویس بهداشتی فرنگی بود و کاملا تمیز اما داخل جا صابونی خالی بود. از آنجا که وسواسی هستم همیشه صابون همراه دارم. البته شب که از هتل بیرون می رفتیم این موضوع را به رسپشن اطلاع دادم و خواستم مایع دستشویی را پر کنند که به این مسئله توجه نکردند و تا دو روز بعد هم جا صابونی پر نشد.
حدود ساعت 10 به اتاق خواهر و مادرم رفتیم تا برای خوردن شام به رستوران هتل برویم. از آنجا که من حوصله بیرون رفتن نداشتم قرار شد داخل اتاق غذا بخوریم. به رستوران زنگ زدیم اما گفتند که غذا تمام شده و تنها می توانند چلو برایمان بیاورد. ساعت ده بود و تمام شدن غذای رستوران عجیب. برای ناهار ظهرمان قلیه ماهی قلیه ماهی داشتیم. اما در راه امکان خوردن اش را در ماشین نداشتیم (شاید هم زورمان آمده بود) تصمیم گرفتیم دو تا چلو سفارش بدهیم و با قلیه بخوریم. چلوها آمد و پیشخدمت رستوران همان دم در هزینه آن را خواست. چهار هزار و پانصد برای دو تا چلو. گرفتن پول آن هم این مبلغ ناچیز، به نظرم جالب نیامد به راحتی می توانست به حساب اتاق بگذارد.
وقتی به اتاقمان برگشتیم من تصمیم گرفتم حمام کنم و امین خواست تا ایمیلش را چک کند. اما اینترنت فعال نبود. با رسپشن هتل تماس گرفت و ایشان توضیح دادن که فقط داخل لابی و با پرداخت هزینه می توانیم از اینترنت استفاده کنیم. امین خسته تر از این بود که به لابی برود. پس از بزرگترین نیاز روزانه اش یعنی استفاده از اینترنت گذشت. با شناختی که از امین دارم به نظرم گذشت فداکارانه ای بود.
من حمام کردم و بعد از من امین حمام کرد. آب کاملا گرم بود و خستگی از تنم گریخت. تشک خوشخواب، باب دلم بود. تمیز و نرم و بزرگ و توانستم یک خواب راحت و عمیق را تجربه کنم. واقعا بعد از یک روز رانندگی و کم خوابی شب قبل احتیاج به استراحت داشتم. صبح با انرژی بیدار شدم حدود هفت و نزدیک ساعت هشت به اتاق خواهر و مادرم رفتیم. آنها هم آماده بودند پس به رستوران رفتیم تا وعده غذایی ای را بخوریم که به نظر همسرم لذیذترین و مهم ترین وعده غذایی است.
برعکس امین که عاشق صبحانه است، من فقط به چای اکتفا می کنم و اگر هتل باشیم دوست دارم کمی ژامبون مرغ و زیتون بخورم. البته هتل جمشید در منوی صبحانه ژامبون و زیتون نداشت و من کار زیادی نداشتم جز اینکه به خوردن دیگران نگاه کنم. صبحانه هتل شامل: نان، پنیر، گوجه، خیار، کره، مربا، تخم مرغ آب پز، الویه و لوبیا بود. مادرم از بودن لوبیای گرم استقبال کرد. من تصمیم گرفتم کمی الویه بخورم که زیاد خوشم نیامد. سس الویه خیلی کم بود. مرغ و ژامبون کمیاب بود و سرشار بود از سیب زمینی و تخم مرغ. خوردن صبحانه 40 دقیقه طول کشید. امین همیشه آرام غذا می خورد و خوردن را مثل یک مراسم آیینی برگزار می کند بخصوص وعده صبحانه را.
بعد از صرف صبحانه جهت بازدید از اماکن تاریخی اصفهان از هتل خارج شدیم. دسترسی هتل جمشید به مراکز تاریخی شهر اصفهان واقع در چهار باغ و میدان شاه کاملا مناسب است. ما توانستیم با بیست دقیقه پیاده روی به چهل ستون برسیم.
شب که به هتل برگشتیم. ساعت نزدیک نه بود که با رستوران هتل تماس گرفتیم تا غذا سفارش دهیم. من سوپ می خواستم و امین و خواهرم هم همینطور. ناهار را دیر خورده بودیم و برای شام غذای سبک می خواستیم اما سوپ تمام شده بود. من در تعجبم از تمام شدن سوپ یک رستوران آن هم ساعت نه شب. شام را با همان باقی مانده ناهار(که همراهمان آورده بودیم) و کمی نان و پنیر وچیپس که غذای محبوب من است گذراندیم.
کمی خرید های طول روز را وارسی کردیم و از رستوران یک فلاکس آب جوش گرفتیم و چای خوردیم ساعت دوازده هم به رختخواب رفتیم تا برای فردا استراحت کافی داشته باشیم. صبح شد و برای صبحانه به رستوران رفتیم. خوردن صبحانه تکراری برای امین هم خوشایند نبود. دوست داشت حتی یک مورد متفاوت در منوی صبحانه امروز پیدا کند. بلکه دلش خوش شود.که نشد. بعد از خوردن صبحانه تصمیم گرفتیم اتاق را تحویل بدهیم و برای دیدن عالی قاپو و منارجنبان برویم.
جا دادن وسایل در صندوق سخت بود. صندوق که از اول هم لب پر شده بود حالا باید جا برای چند تکه کوچک خرید ما داشت. اما صندوق حتی وسایل قبلی را هم نمی پذیرفت. خلاصه جا دادن وسایل کار من شد و تسویه حساب کار امین. جالب اینکه هر دو با هم تمام کردیم. از زمانی که امین کلیدها را تحویل داد تا زمانی که بیرون آمد 40 دقیقه طول کشید. چک کردن اتاق خیلی زمان برد و امین با دلخوری بیرون آمد. از پارکینگ که بیرون آمدیم رسپشن به دنبالمان آمد، چون فراموش کرده بود مدارکمان را بدهد.