سفرنامه فرانسه(6 شب پاریس)
ما در 23 بهمن ماه سال 88 به پاریس سفر کردیم.جای دارد قبل از رسیدن به پاریس از گرفتن ویزا از سفارت فرانسه بگویم.گرفتن ویزا خیلی سخت نیست اگر بتونید مامور سفارت را مجاب کنید که شما قصد پناهنده شدن به کشورش را ندارید.من و همسرم با اینکه زوج جوانی بودیم اما با نشان دادن مدارک کاری و حساب مالی و کپی سند های ملکی با کمال شگفتی ویزا گرفتیم.سفارت فرانسه مصاحبه ندارد و فقط مدارک رو در روز تعیین شده تحویل می گیرند.و بعد از دو هفته تماس می گیرند که شما موفق به گرفتن ویزا شده اید. فرودگاه پاریس در مرحله ی چکاپ ورودی به دو قسمت تقسیم می شد.یک قسمت برای کسانی که ملیت اروپایی دارند و آنهایی که ملیتی غیر از اروپایی داشتند.برای ما که آسیایی بودیم باید در یک صف طولانی برای مهر ورودی به خاک فرانسه می ایستادیم.که واقعا خسته کننده و طولانی بود.ما در حدود یک ساعت و چهل و پنج دقیقه ای معطل شدیم تا مهر ورود به پاسپورتمان خورده شد.درحالیکه صفی برای اروپایی ها وجود نداشت و راحت بودند.اول سفر خیلی ناراحت کننده بود اما ارزش دیدنی های بعدش به ناراحتی اولش می ارزید. پاریس شهر بسیار قشنگی ست که به دو قسمت عمده می توان آنرا تقسیم کرد.قسمت مرکزی شهر و حومه ی آن.در قسمت مرکزی شهر ساختمان ها قدیمی و از دوره های قرون 18 و 19 حفظ شده اند.هیچ گونه ساختمان نوساز و یا مدرن در مرکزیت شهر دیده نمی شود و برج ها و قسمت اداری مدرن در حومه ی شهر پاریس واقع اند.آن طور که من و همسرم جویا شدیم قیمت ملک در مرکزیت پاریس بسیار بالاتر از حومه ی آن هست.به دلیل قدیمی و تاریخی بودن شهر قدم زدن در آن بسیار مطبوع خواهد بود و خود مانند موزه می ماند. ما در روز اول آزاد بودیم که خودمون شهر رو گشتی بزنیم.از اونجایی که در پاریس قیمت تاکسی ها بسیار بالاست بهتر است که از مترو استفاده کنید.مثلا یک مسافت از خیابان شانزالیزه تا هتل ما که در محل پورتو دکلیچی واقع بود 60-70 یورو بود.که در مقایسه مترو که 5 یورو بود واقعا به صرفه نمی باشد.مخصوصا که مترو پاریس در همه ی محله های آن ایستگاه دارد.
ما در ایستگاه شانزالیزه پیاده می شدیم و ایستگاه آن سر خیابانی بود که انتهای آن موزه ی انولید واقع شده بود(توضیح موزه ی انولید رو بعدا خواهم داد).سر تا سر این خیابان را موزه های هنری پر کرده است که البته ناگفته نماند که خود این خیابان به علاوه ی پلی که روی رودخانه سن می باشد خود یک موزه ی هنری ست که با مجسمه های حیرت انگیز و طلا تزیین شده اند.
ما در روز اول با همسفران خود به یکی از این موزه ها رفتیم که پر از نقاشی های حیرت انگیز بود.
پس از آن یک کوچه مانده به موزه ی انولید دست راست پیچیدیم که پر از کافه های کوچک و دنج و گرم بود و البته مغازه ها ی خرید پوشاک که قیمت هایش عالی بود و ما با همسفرهایمان اسم آن کوچه را کوچه مروی نام نهادیم!! نکته ی جالب این بود که در پاریس اکثر ماشین ها کوچک و کم مصرف و بیشتر 206 استفاده می شد و کمتر ماشین های لانگ رو مشاهده می کردید. روز دوم ما به دیدن برج ایفل در کنار رودخانه سن رفتیم.که بی نظیر بود.اول که یک صف طولانی برای گرفتن بلیط طی کردیم.بلیط دو حالت داشت.یا فقط به طبقه اول برج شما رو می برد و یا اینکه به طبقه ی دوم ایفل می برد که سر پوشیده است.ارتفاع ایفل تقریبا 325 متر می باشد.در آنجا کل پاریس زیر پایتان است.و در این طبقه مجسمه های گوستاو ایفل سازنده ی ایفل و همکارانش را در آنجا قرار داده اند. در طبقه اول ایفل چندین مغازه برای خرید کارت پستال و مجسمه های ایفل هست که من توصیه می کنم اونجا خرید نکنید چون بسیار گران می باشد.مثلا من یک ایفل بزرگ قیمت کردم اونجا 75 یورو ولی پایین ایفل دست فروش ها همون رو 20 یورو می دادند.تازه با کلی گیفت و جای چانه زدن هم داشت.بعد از آن ما سوار یک کشتی شدیم که روی رودخانه سن حرکت می کرد.
افسانه است که اگر با قلب شکسته، خود را به داخل رودخانه سن بیندازی قلبت سنگ خواهد شد.من که امتحان نکردم اما آنقدر رویایی است که نویسنده ها را هم به نوشتن چنین افسانه هایی وادار می کند.مخصوصا که ما در روز ولنتاین آنجا بودیم.همه برای هم گل خریده بودند و ولنتاین رو جشن گرفته بودند.بگذریم.در راه رسیدن به کلیسای نوتردام یک مردی بود که کلی کبوتر و گنجشک در کنارش بود.شما رو انتخاب می کرد و بهتون خوراکی می داد و همه ی این پرنده ها می آمدند طرفتون و خیلی تجربه ی شیرینی بود.چند متر اون طرف تر چند تا پسر جوان اسکیت سواری می کردند و حرکات نمایشی انجام می دادند.کلیسای نوتردام بسیار زیباست.نمای بیرونی آن پر از فرشته های گاردی مختلف است.داخل آن موزه مانند بود.
البته هم جای نیایش هست و هم اجازه ی بردن دوربین را با خود دارید.فقط یادتان باشد که حتما هنگام ورود به کلیسا اگر کلاه به سر دارید در بیاورید چون بی احترامی می دانند. ما در روز سوم خودمان تاکسی گرفتیم و به دیدن کلیسای سکره سر یا همان قلب مقدس رفتیم.تا حالا چنین کلیسای زیبایی ندیده بودم.نوتردام به گرد پای این کلیسا نمی رسد.در آنجا چون ما یکشنبه رفته بودیم مراسم مذهبی برگزار می شد و همه صندلی ها از ابتدای سالن تا آخر پر بود.کل سقف و دیوار های کلیسا پر بود از نقاشی های زیبا از حضرت مسیح و فرشتگان و داستان زندگی او.حیف که نمی گذاشتند دوربین داخل ببرین و اگر هم کلاه به سرتان باشد از آنجا بیرونتان می کنند(منرا که بیرون کردند).کلیسای سکره سر بر روی تپه ی مونتمارتر واقع شده که نمای بخش عمده ای از پاریس را داراست.و بسیاری از توریست ها برای دیدنش می آمدند و از نمای پاریس عکس می گرفتند.
در مورد خرید هم می توان گفت که عمده جای آن خیابان شانزالیزه است که در دو طرف خیابان همه ی مارک ها از جمله لویی ویتان،اسپریت،منگو،و... شعبه داشتند.
مک دونالد و کی اف سی و کافه ها و رستوران های مجلل نیز در این خیابان قرار دارند.بعضی مغازه ها هم مارک خود فرانسه است که خب ما نمی شناختیم و قیمت هایش نجومی بود.مثلا یک کفش مهمانی 12 هزار یورو قیمت داشت و خب بسیار گرون بود.اما دیگر مارک ها در همه جای دنیا یک قیمت دارند و شانزالیزه جای خیلی گرونی برای خرید نیست.مخصوصا که تخفیف هایش عالی هستند.البته واقعا یک هفته برای پاریس کم است و ما فقط رسیدیم یک طرف خیابان شانزالیزه رو ببینیم.نکته ی دور از انتظار این است که ساعت 8 شب کل شانزالیزه به جز کافه و رستوران ها بسته می باشند.و شما فقط می تونید از کافه ها و رستوران ها استفاده کنید و یا در پاریس قدم بزنید که بسیار مطبوع خواهد بود.البته نکته ی غافل کننده ی دیگر دیدن گداهای متعددی در کنار خیابان شانزالیزه بود.پاریس کارتن خواب و گدا بسیار زیاد دارد.که من نمونه هایش را حتی در تهران هم ندیده بودم!نکته ی دیگر قدیمی بودن مترو های آن و واگن هایش بود.وقتی سوار آن می شدیم من خیلی نگران می شدم که واگنمان جدا نشود چون صداهای وحشتناک و تکان های وحشتناک تر داشت.قطعا از خواندن چند جمله ی اخیر تعجب کردید. همچنین باید گفت که دوچرخه سواری در پاریس بسیار متداول است.در پیست هایی از خیابان نزدیک به 100 دوچرخه زنجیر شده اند و شما می توانید دوچرخه را با پول ازاد کرده و استفاده کنید و در پیست بعدی که نیاز ندارید تحویل بدهید. در روز چهارم با اینکه هوا سرد بود ما سوار اتوبوس های دو طبقه شدیم که سقف آن باز بود.با دادن مقداری پول به شما هدست می دهند و شما در صندلی که می شینید هدست را در جای خود زده و زبان خود(معمولا انگلیسی) را انتخاب می کنید.اتوبوس کل پاریس را می گردد و به هر ساختمان و یا میدان و هر چیزی که جزو بناهای تاریخی باشد برسد سخنگو راجع به تاریخ و پیشینه ی آن سخن می گفت که بسیار لذت بخش بود.البته باید سطح زبان نسبتا خوبی داشته باشید.اکتر اروپایی ها و امریکایی ها برای جابه جا شدن از این اتوبوس ها استفاده می کنند.ما خودمان استفاده نکردیم چون واقعیت اینکه بلد نبودیم و زمان زیادی هم نداشتیم که بخواهیم پاریس را قدم به قدم ببینیم.از جاهایی که ما سوار بر اتوبوس دیدیم می توان میدان پاستیل،میدان کنکورد،میدان سن-میشل،ایفل،تاق نصرت پیروزی ،میدان شارل دوگل ،و... نام برد.
ما دو روز هم برای موزه ی معروف لوور وقت گذاشتیم که البته واقعا در دو روز نمی توان لوور را دید.
اگر بخواهید با دقت تماشا کنید یک ماه هم شاید کم باشد.ما فقط توانستیم قسمت ایران و مصر و لبخند مونالیزه و قسمت های معروف را ببینیم.ابتدا توضیح بدم که محیط خارجی لوور خود پر از مجسمه های بی نظیر و نمای فوق العاده است.در ورودی لوور یک هرم شیشه ای و زیباست.که شما وارد می شوید و اگر اشتباه نکنم از پله های برقی استفاده کرده و داخل محوطه داخلی لوور رسیده و با کمک نقشه می توانید قسمتی را که می خواهید مشاهده کنید.بردن دوربین به داخل و عکس انداختن مجاز است.ستون های ورودی تخت جمشید رو می تونید در قسمت ایران مشاهده کنید.کتیبه های خطی قدیمی ایران،قسمت های دیواره ی تخت جمشید،زیورآلات قدیمی ایرانی و بسیاری از چیزهایی که شاید هرگز راجع به پیشینه یمان نمی دانیم را می بینیم.
بگذریم.در کل، لوور پر است از مجسمه های انسان به سبک رومی که حتی عضلات و رگ های آن نیز مشهود است .لبخند مونالیزه هم که خب دیگر گفتن ندارد و جزو شاهکار های تاریخی ست.مجسمه ی مشهور ونوس هم در قسمت یونان باستان قرار داشت و بسیاری از آثار دیگر که واقعا اگر بخواهم نام ببرم خسته خواهید شد.
در ادامه ی روزمان ما به دیدن کاخ ورسای(کاخ ناپلوئون) رفتیم.دروازه ی ورودی آن از طلا و همین طور تزیینات داخلی از جمله شومینه و ... هم از طلا بودند.
در ابتدای ورودی کاخ عکس های سلطنتیان و نسبیت آنها را به دیوار زده بودند.تور لیدرمان می گفت که همسر ناپلوئون(ژوزفین) با زیباترین مردها در این کاخ قرار می گذاشته و در ابتدای صبح آنها رو به شکل دردناکی به قتل می رسانده است.اتاق خواب هایشان،تخت هایشان و همه چیز به نمایش گذاشته شده بود.پس از آن به حیاط بسیار بزرگ کاخ می رسیدین که خیلی بزرگ بود و شامل چندین استخر و حوض با مجسمه های دیدنی بود.می گفتند که ناپلوئون در این حیاط باغ مانند اسب سواری می کرده است.
ما به همراه لیدر خود برای دیدن قبر صادق هدایت به گورستان پر لاشر رفتیم که متاسفانه در آن روز بسته بود و ما نتوانستیم به داخل برویم و از همانجا برایش فاتحه خواندیم. در مورد هتل هم باید عرض کنم هتل ما در یکی از محلات متوسط پاریس واقع شده بود.هتل های بسیار شیکی در پاریس وجود دارد که متاسفانه ما در مورد محل هتل ها اطلاعات درستی نداشتیم.اما توصیه می کنم که حتما قبل از رزرو هتل در مورد محلیت آن تحقیق کنید.اگرچه 5 ستاره بودن و یا 4 ستاره بودن هتل تفاوت چندانی ندارد چون شما اصلا در هتل نیستید که بخواهید امکانات آنچنانی داشته باشد.هتل ها معمولا با صبحانه ی بوفه ی آمریکایی هستند که معمولا رضایت بخش می باشند. در روز آخر اقامتمون به موزه انولید رفتیم که پر بود از یادگار های جنگی،صلاح های جنگی و مجسمه هایی که از زمان جنگ مانده بود و بعضی هایشان به قیمت 400 یورو به فروش می رفت.قسمی از آن موزه را پارت بندی کرده بودند که در هر پارت بنا به تاریخ های مختلف برایتان فیلم های جنگ و اتفاقات تاریخی و هدف هیتلر و ... پخش می شد.علاوه بر آن، باقی مانده های صلاح های جنگی،لباس های سربازان آن دوره برای دید عموم گذاشته شده بود.بعد از اینکه از این قسمت موزه رد شدیم ،از دور گنبد طلایی شکلی دیدیم.با حدود 10 متر پیاده روی به داخل آن رفتیم که شامل قبرهای سربازان و قهرمانان جنگی از جمله ناپلوئون می شد.
خیلی از مکان های دیدنی پاریس را وقت نشد که بازدید کنیم با این حال یکی از به یادماندنی ترین سفرهای من سفر به پاریس بود.
نویسنده : مرجان ایل بیگی