کتابچه راهنمای سفر به روسیه

4.5
از 128 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
کتابچه راهنمای سفر به روسیه+ تصاویر

 kandid.jpg

کتابچه راهنمای سفر به روسیه (سنت پترزبورگ- مسکو)

بازم سفر بازم سفرنامه. اسم این سفرنامه رو گذاشتم کتابچه چون ورای استانداردهای سفرنامه نویسی اطلاعات مختلفی رو داخلش گنجوندم که امیدوارم از خوندن اون لذت ببرید.

من عاشق سفرم جوری که اگه مقدور بود تمام عمر و وقت و زندگیم رو در سفر میگذروندم :) یکی از مقاصدی که رفتنش برای ما ایرانیها به سادگی انجام میشه و گرفتن ویزاش هم به آسونی امکانپذیره، کشور زیبای روسیه است. این بود که ما هم گشتیم و گشتیم و قرعه اینبار سفرمون رو به نام شهرهای مسکو و سنت پترزبورگ انداختیم. مثل همیشه پرداختن به مقدمات و جمع آوری مطالب مورد نیاز سفر برای من بسیاااار لذت بخش بود و به نوعی به زندگی من رنگ و لعاب و البته هدف بخشید. همیشه اولین منبع سفر ما سفرنامه های دوستان عزیزم توی سایت لست سکند هست. بخصوص اون دوستای عزیزی که سلایق و علایقشون به من نزدیکه و از خودشون و نوشته هاشون و قلمشون انرژی میگیرم. اول سپاس از لست سکند دوست داشتنی و دوم سپاس از هر کسی که دست به قلم میبره و آنچه که از دل برمیاد و بر دل مینشینه رو بی اختیار روی کاغذ روانه میکنه. هزار ثواب و دعای قشنگ نثار شما :) .

و اما یک مسئله....

سفرنامه ها عالین اما وقتی شروع میکنی به خوندن و با عشق تا آخرش یک بند میخونی پس کی یادداشت برداری! نمیشه عزیزه من نمیشه هم خوند و هم فهمید و هم کشف کرد و هم یادداشت برداشت... بنابراین من تو این سفرنامه تجربم رو با ذکر جزییات و احساسات و شور و هیجان میگم و در آخر، همه چیزایی که اطلاعات سفر حساب میشه رو توی یه جدول آماده به اشتراک میزارم :) و اما ...

بعد از تصمیم گیری مکان سفر نوبت به بقیه مراحل سفر میرسه. البته که منم دوست دارم بدون تور سفر کنم اما تجربه سفر قبلیم که بدون تور رفتیم بهم نشون داد گرچه کاهش هزینه ها و آقای خودم بودن از فواید مسلم سفر بدون توره اما بنظرم سفر بدون تور استرس های خاص خودشو داره که وقت زیادی رو باید صرف تهیه بلیط، محل اسکان و ویزا و ترنسفر کنی. در صورتی که توی سفر با تور قبل از مسافرت فقط به جمع آوری اطلاعات سفر مشغولی و استرس دیگه ای نداری برا همینم میتونی برنامه کاملتری بریزی. و این جوریا بود که روسیه قشنگ برای ما شد سفر با تور و شاید اروپا که هزینه تورش سر به فلک میکشه بشه سفر بدون تور در آینده انشاا..ه.

بنابراین از سایت لست سکند که تمام انتخابای ممکن رو برای انتخاب تور پیش روی آدم میزاره یه لیست تهیه کردم و با حساب و کتاب تعداد روز و قیمت و نوع پرواز و ... در نهایت به اتفاق همسرم تور 9 شبه و 10 روزه سنت پترزبورگ- مسکو رو از آژانس سفرهای ثریا با پرواز الامارات به قیمت 5100 برای هر نفر برای تاریخ 8 تیر انتخاب کردیم.

نکته1: خود آژانس ثریا کارگزار اصلی تور روسیه هستش و یکی از آژانسهایی هست که بقیه آژانسهای دیگه در تهران و شهرستان تورهای روسیه رو از این آژانس تهیه می کنند. در اختلاف قیمت آژانسهای کارگزار و آژانسهای واسطه همین بس که همین توره 9 شبه ما رو یکی از همسفرامون از یکی از آژانسهای رشت به قیمت 5900 تهیه کرده بود!

نکته 2: دقیقا یک هفته بعد تور 10 شب و 11 روزه مسکو- سنت پترزبورگ (یک شب هم بیشتر) توسط آژانس ثریا با همین پرواز الامارات به قیمت 4 تومن (3990 تومن) روی برد رفت که متاسفانه از کف ما رفت. اینو گفتم که برای این تور از تنوع موجود در بازار اطلاع داشته باشید و قبل از خرید تور به دقت بررسی کنید.

نکته3: پکیج انتخابی ما دارای پرواز تهران- دبی و دبی- سنت پترزبورگ برای رفت و مسکو- دبی و دبی- تهران برای برگشت بود. اهمیت این قضیه برای ما دیدن ترمینال 3 دبی (ترمینال ترانزیت دبی) بود که تعریفش رو زیاد شنیده بودیم. ترمینال ترانزیت دبی یه شهر به تمام معناست. از استخر و جکوزی و حمام گرفته تا انواع مراکز خرید برند های جهانی و رستوران های آنچنانی و هرچیزی که برای راحتی یک انسان که از فرودگاه نمیتونه خارج بشه لازمه. در اینجا ساعتهای دیواری رو برای تبلیغ، ساعت رولکس زدن! برند یک جهان که یک ساعت مچی رو به قیمت 5 هزار دلار میفروشه! به جرات بگم تو تمام 10 تا مسافرت خارجی که داشتم هرگز در هیچ جا، جایی بین المللی تر از دبی ندیدم. سفید و سیاه و زرد و چینی و هر نوع آدم روی کره زمین رو همه کنار هم می بینی. به هیچ شکلی نمیتونی بگی اینجا چه قشری بیشترن. همه چیز برق میزد و بزرگ بود و بزرگ. ما برای رسیدن به گیت مورد نظرمون چند کیلومتر رو پیاده و با ترن طی کردیم. واقعا صد آفرین و هزار بارک الله.

QHtIw060ycAf2KGILCNUI1hrUkxaJOutNRRtE0WW.jpeg

نقشه کلی فرودگاه دبی، ترمینال 2 مخصوص پروازای ارزان قیمت هست که مترو نداره و ایرلاینهای ایرانی هم از همین ترمینال استفاده میکنن و ترمینال های 3 و1 مخصوص پروازای امارات و پروازای ترانزیته که مترو هم دارن.

nnbzmShuob1Oof2J2W24Y2F0IURHKJnsthAV6HCM.jpeg

معماری زیبای ترمینال 3 دبی، این عکس مربوط به طبقه پایین هست. فروشگاه های Free Shop در طبقه بالا هستن.

9BiKEHUNpPnvJlhGHRRi1wthsObS6m2YACqDKosg.jpeg

تصویر دیگه ای از ترمینال دبی (عکس از اینترنت).

نکته4: یه پرواز داخلی هم برای سنت پترزبورگ- مسکو روی پکیج ما بود که شرکت هواپیمایی S7 روسیه بود، که این مورد هم برای ما تجربه جدیدی بود.  

نکته5: از نظر پول رایج کشور روسیه که "روبل" هست ما برای این 10 روز 10 هزار روبل تهیه کردیم (هر روبل معادل 70 تومن). برای چنج دلار به روبل هم توی مسکو دو بار اقدام به چنج کردیم. یکی از یه صرافی که 100 روبل کمیسیون گرفت (درحالیکه تورلیدر میگفت باید 30 روبل بگیرن) و یکی از یه بانک که خیلی راحتتر و بدون هیچ کمیسیونی پول رو چنج کرد.

نکته 6: به لحاظ هواشناسی باید خدمتتون عرض کنم هر زمانی از تابستون که شما تشریف ببرید سنت پترزبورگ و مسکو، همیشه یه روز در میون بارونیه و آفتابیه و نیمه ابریه. معنیش اینه که حتما چتر و یه لباس گرم ببرید که تو کوچه و خیابون عصای دستتونه! ابرای تو آسمون به حدی سریع حرکت میکنن که این همه تغییر آب و هوایی توی یه روز قابل درک میشه.

نکته 7: در روسیه شما به ندرت بتونین یه تابلو غیر از زبان روسی پیدا کنید. برا همینم اگه بشه قبل از سفر حروف روسی رو یاد بگیرید میتونه کمک زیادی توی پیدا کردن آدرسا و اطلاعات تابلوها و اینا بهتون بکنه. بخصوص اینکه لذتشو وقتی می برید که دیگه گنگ به تابلوها و سردر مغازه ها نگاه نمیکنین! من یه دسته بندی ساده روی حروف الفبای روسی انجام دادم که خودم باهاش خیلی راحت یاد گرفتم و خیلی هم به دردمون خورد که اینجا سعی کردم توی یه تصویر براتون توضیح بدم. بعدش هم چند تا کلمه مهمشون رو یاد بگیرید کفایت میکنه.

fYQsML7uJW4RGp4u8VnUqGAr9Qs8lNNiIcZvWm16.jpeg

یادگیری حروف الفبای روسی با دسته بندی ساده.

و اما آغاز سفر...

مثل همه سه ساعت قبل از پرواز فرودگاه امام خمینی بودیم. پرواز تهران - دوبی سر وقت انجام شد. هواپیمای خوب پذیراییه خوب سرگرمیه خوب. دبی که رسیدیم به سمت سالن ترانزیت (همون ترمینال 3 معروف) راهنمایی شدیم و بدون معطلی مجددا سوار هواپیمای دوبی- سنت پترزبورگ شدیم. اما برای برگشت 4 ساعت توقف داشتیم توی ترمینال ترانزیت.

یه چیز جالب توی هواپیماهای الامارات مانیتورای پشت صندلیامون بود که با دو تا دوربین جلو و زیر هواپیما موقعیت نمایی میکرد. یه نقشه صفحه ای از روز و شب کره زمین که نشون میداد تو کدوم نقاط شبه و تو کدوم نقاط روزه. در هر لحظه دما، زمان باقیمانده طول پرواز، زمان محلی رسیدن به مقصد و نقشه GPS هواپیما ... عالیه یه مسافر مگه دیگه چی میخواد بدونهJ حالا بگذریم از فروشگاه فری شاپی که توی هواپیما برقرار بود و هم روی مانیتور و هم توسط یکی از مهماندارا انواع لوازم آرایشی و عطرا و ساعتای برند دنیا رو برای فروش به نمایش میگذاشتن که اگه مث خصیصه مشترک اکثر ایرانیا اهل خرید باشی اینجا هم دست از خرید برنمیداری :) .

9C9aNTzJZRgD3j5Ur98cwnF5jEDiEApsReOhdY2u.jpeg

تصویر مانیتور پشت صندلی که اطلاعات خیلی خوبی از پرواز می داد. توی این عکس نشون می داد کجاهای کره زمین روز هست و کجاها شب. اینجا ما داشتیم از روز وارد شب می شدیم!

بعد از 5/5 ساعت بالای سر سنت پترزبورگ رسیدیم. الله الله اینجا کلا کره زمین تصمیم گرفته هر چی جنگل و سرسبزی که از کشور ما گرفته یکجا بده به اینا! برای ساختن شهر و جاده هاشون مجبور شدن هر بار یه تیکه از جنگل رو بکنن. تو کل شهر مسکو و سنت پترزبورگ ما یه زمین خاکی غیرسبز ندیدیم. حتی اگه یه تیکه زمین رها شده بود که نشده بود! یه چیز سبز خدادادی جاش نشسته بود. اینجا مشکلشون زدن مداوم علفها و چمنهاشونه دقیقا عین ماJ وقتی کل فصل سردشون برفه و کل فصل گرمشون بارون، نتیجه میشه همین توصیفی که کردم. حالا چند تا عکس ببینید اوضاع دستتون بیاد:

mwXf6sS8hOS9Ais5CVkupVHDVRWysQh3GVOI8H59.jpeg

تصویر زیبای سنت پترزبورگ از پنجره هواپیما قبل از فرود در فرودگاه این شهر

nceHiEylNeTfXwl9BmSDv8MPyAl5oQXIUqzeLtPj.jpeg

تصویر زیبای سنت پترزبورگ از پنجره هواپیما قبل از فرود در فرودگاه این شهر

XGMJvfYEY9GFna3T7xyczExTA6mIhB6z6mdZXJJY.jpeg

تصویر زیبای سنت پترزبورگ از پنجره هواپیما قبل از فرود در فرودگاه این شهر

پروازمون نشست. رفتیم برا چک پاسپورت. چقد ما رو از قبل به صور مختلف ترسونده بودن که وقتی رسیدید اگه روسها از بقیه مردم جداتون کردن و دو ساعت سوال پیچتون کردن تا اون برگه مهاجرت کذایی رو بهتون بدن اصلا خم به ابرو نیارید و ناراحت نشید که برای ما ایرانیها روال همینه! در کمال احترام تو صف های مختلف مثل بقیه مردم ایستادیم و در عرض کمتر از یک ربع، برگه مهاجرت رو دادن و مهر ورود رو زدن و رد شدیم. این برگه مهاجرت که یه برگه کوچیک تو قد و قواره پاسپورته، یه برگه مهمه که تو قوانین روسیه پذیرش هتلها و حتی خروج از کشور بر اساس اون انجام میشه. بنابراین همیشه لابه لای پاسپورتتون به خوبی ازش نگهداری کنین که شوخی بردار نیس.

تورلیدر با یه تابلوی Holidays منتظر ما بود رفتیم و توی اتوبوس ترانسفر تور نشستیم و تا هتلمون خیابونها و جاده ها رو کنجکاوانه به نظاره نشستیم.

هتل ما توی سنت پترزبورگ یه هتل بزرگ سه ستاره بود به اسم سنت پترزبورگ. بزرگ یعنی مثلا موقع صبحانه که از ساعت 7 صبح شروع میشد تا 10 صبح، مردم از قبل از ساعت 7 صبح پشت در رستوران هتل تا صد متر صف میکشیدن تا درها رو باز کنن! هر ساعتی که ما برای صبحانه رفتیم حداقل 200 نفر تو رستوران بودن. صبحانه متنوع بود اتاق هم خوب بود اما سرویس دهی هتل به لحاظ سیف باکس و دمپایی پولی بود و حتی یخچال و کتری برقی هم نداشت که درواقع داشت اما دوستای عزیزمون اتاقای بدون یخچال و کتری برقی و سرویس رو برامون رزرو کرده بودن! که اعتراض همسفرامون رو به همراه داشت اما به جایی نرسید.

wdqSM3fiGuTvFod7J17KYMdM53KGpPxlhgInG7Wn.jpeg

تصویری از هتل سنت پترزبورگ در کنار رودخانه زیبای نوا.

8naYhOntwEyVBlXbD7kHu3PdHgzB9ja2Q1Unxx55.jpeg

رستوران هتل سنت پترزبورگ که خیلی بزرگ بود و البته شلوغ تا جایی که هر روز صبح حداقل نیم ساعت باید توی صف می ایستادیم. اما تنوع غذاها بسیار خوب بود.

اما دسترسی هتل به مترو و اتوبوس و ترام چطور بود؟ عرضم به خدمتتون فاصله هتل تا مترو 15 دقیقه بود و ترام شماره 3 و 40 و همینطورم اتوبوس شماره 49 دقیقا نزدیک هتل ایستگاه داشتن. ایستگاه های ترام رو با دو تا تابلوی آبی رنگ به شکل همون ترام توی عرض پیاده روها مشخص کردن. میدونیم که ریل ترام وسط خیابونه و یه قانون جالب هم دارن که موقعی که ترام توقف می کنه تو ایستگاهش کلیه ماشین هایی که در خیابون در حال حرکت هستن می ایستن تا مردم سوار و پیاده بشن.

zYtBiZLCctl8YoL8rGNwucTbTj1C6rTveu19hxSH.jpeg

بعضی ایستگاه های تراموا دقیقا وسط خیابون بود. اما همه ماشین ها به محض توقف ترام پشت اون توقف می کردن تا مسافرها با خیال راحت سوار و پیاده بشن.

ترام ها و اتوبوسها خلوت هستن و در هر زمانی از شبانه روز که ما سوار شدیم همیشه جا برای نشستن بود. بخصوص اینکه ما در زمان فستیوال شبهای سفید روسیه اونجا بودیم و نه این شهر که ما دیدیم شب و روز داشت نه مردم این شهر! همیشه و در هر ساعت خیابونا شلوغ و مردم در حال گذراندن اوقات توی رستوران ها و کافه ها و خیابونها بودن. چه جالب چقد پویا و زنده. حکایت شبهای سفید سنت پترزبورگ این انحراف محوری 23 درجه ای کره زمینه که باعث میشه توی تابستون شهرای شمالی کره زمین مثل سنت پترزبورگ یا شهرهایی در کشورهای اسکاندیناوی طول روز خیلی بلندتری داشته باشن. چون حتی در اون ساعتهایی از 24 ساعت شبانه روز که کره زمین طوری چرخیده که شهر سنت پترزبورگ پشت به خورشید قرار گرفته اما نور از بالای این کره خودشو به این شهر میرسونه و باز هوا روشنه. در اوج شبهای سفید تنها دو ساعت در شبانه روز مثلا 1 تا 3 نیمه شب هوا گرگ و میش میشه و بعد دوباره مثل روز روشنه روشن میشه. تو فصل زمستون هم طول شب بسیاااار بلندتری رو تجربه می کنن، چیزی تو مایه های اینکه ساعت 10 صبح هنوز هوا تاریکه یا ساعت 3 بعد ازظهر تاریکی شب رو تجربه می کنن.

GvK77cOA9vAwFjiXVJuBFGAYr68N51wB3Wwg2hb2.png

علت به وجود آمدن شب های سفید در سنت پترزبورگ انحراف زاویه 23 درجه محور زمین هست که باعث میشه این قسمت کره زمین در ماه هایی از سال مستقیما در معرض تابش نور خورشید قرار بگیره

حس و حال این قاطی بودن شب و روز برای ما که خیلی جالب بود اصلا خواب و خوراکمون به هم خورده بود. خوابمون 4 یا حداکثر 5 ساعت شده بود. همینم چندین بار از خواب میپریدم تا همون 7 صبح، اما کاملا سرحال بودم!

روز اول: خیابان نوسکی- گشت کشتی و باز شدن پلها

روز اول تا رفتیم هتل و اتاق رو تحویل گرفتیم شد ساعت 6 عصر. یه دوش و یه استراحت و زدیم بیرون. با همون ترام شماره 3 که ایستگاهش سمت چپ هتل بود رفتیم معروفترین خیابون walking (پیاده روی) سنت پترزبورگ، خیابون نوسکی. خداوندگارا که چقدر این شهر قشنگه. من که عاشقش شدم و اصلا و ابدا سیراب نشدم و نمیشم. اینجا همه ساختمونها خاصن و نماهای مجسمه دار دارن، رنگی هستن، ناودونهای بزرگ دارن، ویترینهای خیلی کوچیک و کانالهای آبی که بین خیابونهای اصلی و فرعی روونن با پلهای قشنگ. بیخود نیست که اسم این شهر رو گذاشتن موزه باز و یا ونیز شمالی.

afsAIJfdIvjzyPqll7opGrS3E1BD8Hwx3QUzKK8B.jpeg

شهر سنت پترزبورگ پر از کانال های زیبای آب هست که بخشی از حمل و نقل این شهر از طریق همین کانال های آب انجام میشه (عکس از اینترنت).

G3CND4mAF0scLjdzEQe7xudyIekNqcfR7n93sxyP.jpeg

درخت های مینیاتوری جالب در سنت پترزبورگ.

znLjnHtgZ3YAMbSgGIPzjC9r2Ec3s8jvm0RNBVzb.jpeg

یکی از کوچه های زیبای خیابان نوسکی در نزدیکی کانال فونتانکا که پر از رستوران ها و کافه های خیابانی بود.

1b5hYQSdcT0bFKWQAzDHuzblF9ijZOtQXfjgDJRx.jpeg

با توجه به نوع معماری سنتی ساختمان ها و مغازه ها در مسکو و سنت پترزبورگ معمولا ویترین مغازه ها خیلی کوچک بودند.

wlVeL4YBReb9DtGCmiZYE4LRuUSGscS8IvrHwzi7.jpeg

 فروش ماتروشکاهای خیلی لوکس در خیابان نوسکی.

من کاری ندارم که قدمت این شهر 200 سال بیشتر نیس انگار کل شهر پر از تاریخه، چون هم خیلی ساختمونا مجسمه دارن هم درواقع از بس اینجا برف و بارون میاد ساختمونا رنگ و رخشون مثل همون بناهای تاریخیه. اینجا شاهراه کشور روسیه (یا شوروی سابق) به اروپا بوده یعنی از سمت کشور فنلاند و با خلیج فنلاند وصل میشه به اروپا و اصلا اصل تصمیم ساخت این شهر برای اتصال به اروپا بوده. درسته که تو عصر جدید میگن دموکراسی و فلان و فلان، اما اگه پادشاه ها نبودن کی میتونست به یکباره تصمیم به ساخت یه شهر بگیره اونم با این عظمت و زیبایی. چقددددر طلاااا سرازیر شده برای ساخت این همه کااااخ توی این شهر.

p5PzbOwj9i3KV70RIUbaqtDCBR5IH4coqTxBaxf1.jpeg

ساختمان معروف سینگر یا دووم کنیگی در نزدیکی ایستگاه مترو نوسکی که معماری بسیار زیبایی داشت و یکی از معدود کتابخانه ها و کتابفروشی های جهانه که 24 ساعته کار میکنه.

3L5h5jsoufDTgCixGHhaxJuMHLLsOILd6zygHRuK.jpeg

ساختمان های بارون زده سنت پترزبورگ با معماری های خاص که این شهر رو به یک موزه باز تبدیل کرده.

اینم بگم این شهر به عنوان صحنه وقوع انقلاب روسیه  (100 سال پیش) و پایگاه دفاع سرسختانه در برابر آلمان نازی در زمان جنگ جهانی دوم از جایگاهی مهم توی تاریخ روس‌ها برخورداره. اگه یه نگاهی به عکسای زمان جنگشون بندازید میبینید که چقدر همه جا ویرون شده بوده و این روسها با هنرمندی تمام دوباره میسازن وطنشونو. بخصوص اینکه خیلی از بناها و کاخها از چوب بودن و آلمانیها هم خیلی چیزها رو آتیش میزدن. میدونید میخوام چی بگم؟ میخوام بگم هر چیزی که جز تلی از خاک و سنگ هم ازش نموده رو باید دوباره ساخت و گفت عظمت تاریخ من اینه ببینید و برای دیگران هم بازگو کنید. بجای یک افتخار بیهوده به تمدن و تاریخ، کاری که اینا کردن اینه و عکسهای خرابه ها رو هم تو در و دیوار همونجا نصب کردن. مطمئنا دیدن خرابه ها فقط برای باستان شناسها جذابه اونم اگه باشه! نه برای مردم. و البته اکثر کاخهای این شهر الان یا موزه هستن یا اداره و دفتر و تئاتر و سازمان و اینا و در حال استفاده هستن.

ما که چرخیدیم و لذت بردیم. از ساز و آواز و رقصهای خیابونیشون، آدمهای مجسمه نمایی که با واقعیت مو نمیزدن و کلا جریان زندگی تو این خیابون.

zFzK1V7jEl8q1J1XjTqcKFGpcLc1gKnkP655jSF0.jpeg

برگزاری رقص تکنو که توسط تعدادی از جوانها برگزار شده بود و محیط شادابی رو در خیابون درست کرده بود.

P4ArsXoxcdAdeV5eyhX1UwOnGeKK9hrIVsAFpGtP.jpeg

نقاشی با اسپری و آتش که طرح هایی از کهکشان و کرات مختلف رو با سرعت و به زیبایی می کشید.

0WhhO45bSVgBgWRNqbd3j0ZycZKGJ1iS0vWsO0H1.jpeg

آدم هایی که به شکل مجسمه ساعت ها در یک حالت می ایستادن.

M0ggrxD6sy4HKQhDtBjC4SEoZ5iztp0AHIZfXCj9.jpeg

برگزاری نمایش خیابانی در نزدیکی کلیسای ناجی در خون.

hyvtvADk8Eg0PhwIeSxc5RlOHIK4dtVoUr13Fzcj.jpeg

آدم هایی که به شکل مجسمه ساعت ها در یک حالت می ایستادن.

xuoe6bqYYafISl5BLUkCbMMs9dPIfuk9FL7IEGnV.jpeg

آدم هایی که به شکل مجسمه ساعت ها در یک حالت می ایستادن.

l1cTOlWkVbICkEdBfsmwxD73J2LclN27vZGQNKzx.jpeg

اجرای موسیقی زنده که در بسیاری از خیابان ها دیده می شد.

PbHpRaLzQa3mCkxNt4DcKx25ztSmmrgx65dN1yWf.jpeg

آدم هایی با لباسهای مختلف که در ازای دریافت پول با مردم عکس میگرفتن در نزدیکی کلیسای ناجی در خون.

rGgUpJfCK7wHUgJqcshofAA2qUQCxZ38YTWYzMnO.jpeg

آدم هایی با لباسهای مختلف که در ازای دریافت پول که با مردم عکس میگرفتن همه جا بودن این عکس در خیابان نوسکی است.

1wCXWccIFWgfEidgFYn3oGdqDSGjd5PMISkCH4xc.jpeg

بسیاری از دکه ها و مغازه ها لیوان ها و تی شرت هایی رو میفروختن که عکس پوتین (رییس جمهوری فعلی روسیه) روی اون بود. محبوبیت پوتین بعد از الحاق شبه جزیره کریمه از اوکراین به روسیه و قدرت نمایی مسکو در برابر غرب در این کشور افزایش یافته.

شام رو در مک دونالدی که توی همون نوسکی بود خوردیم (برای دو نفر به قیمت 560 روبل) و حدودای ساعت 11 شب هم برای گرفتن بلیط تور کشتی و دیدن بازشدن با شکوه پلها به مکانی که از قبل مشخص کرده بودیم رفتیم که تو همون خیابون نوسکی تو یکی از فرعیاش کنار کانال فونتانکا بود. این زیرم مکان و نقشه ها و اسم شرکت و اینا رو آوردم.

5wT0eszGqhQDZ6SKrn7DCvoLPWAE6acXO49uNEKG.png

نقشه محل سوار شدن تور باز شدن پل ها و مسیر حرکت قایق در کانال های شهر و رودخانه نوا.

6Iy2Y8xF9jq8GTrTBY4YiBe3hH1M6L26IXYcWNNn.jpeg

محل تهیه بلیط تور قایق کنار پل آنچیکف (پل با مجسمه های اسب) تور قایق رو حتما برید. تهیه بلیطش هم به سادگی توسط خودتون امکان پذیره.

فقط اینو بگم که تور ما این تور آپشنال رو با قیمت 80 دلار برگزار میکرد که ما ترجیح دادیم خودمون بریم. علاوه بر قیمتش علت اصلی ما این بود که تورها اکثرا یه کشتی رو برای ایرانیها رزرو میکنن اما ما کلا علاقه شدیدی به تجربه محیط کشورهایی که مسافرت می کنیم داریم. اگه قرار باشه کل مسافرت آدمهایی که میبینیم آدمهای کشور خودم باشن خوب دیگه چکاریه رفتن به مسافرت، خوب آدم بره مهمونی همون تو کشور خودش :) تو خیلی قسمت های خیابون نوسکی هم خیلی آدمها با تابلوهایی تور کشتی رو برای شرکتهای مختلفی که در این زمینه کار میکنن تبلیغ میکنن. که ما با توجه به قیمتهای مختلف و شرکتهای مختلف یکی رو انتخاب کرده بودیم.

اما مشخصات تور کشتی ما:

ساعت 12/5 تا 2 شب. که ساعت 11/5 شب باید تو محل حاضر میبودیم. نکته اینکه تورهای کشتی برای خیلی ساعتهای مختلف روز تا 12/5 شب برگزار میشن اما اگه میخواین بازشدن پلها رو ببینید باید حتما همین ساعت رو رزرو کنین. پلها از ساعت حدود 1 تا 5 بامداد برای عبور کشتی های بزرگ باز میشن. مکان تهیه بلیط و بوردینگ و روت مسیر حرکت رو توی عکسها آوردم. قیمت بلیط 1100 روبل برای هر نفر بود. نوشیدنی و غذا روی تور نبود (اگر میخواستیم میتونستیم اون نوعی که با نوشیدنی و غذاست رو انتخاب کنیم). حتما حتما لباس گرم ببرید. گرچه خودشون پتو میدن اما اصلا و ابدا کافی نیس و ما تقریبا یخیدیم :)  .

بالاخره ساعت بوردینگ رسید و ما سوار شدیم. هم میشد روی عرشه نشست هم داخل کشتی که ما پتو برداشتیم و روی عرشه نشستیم. فقط خدا میدونه اون شب چقدر لرزیدیمJ اما اینقدر قشنگ بود همه جا که دلمون نمیومد بریم داخل کشتی. چند بارم رفتیم اما بیشتر از 5 دقیقه نمینشستیم. حرکت ما از داخل کانالهای فونتانکا شروع شد و بعد از اون به سمت کانال مونیکا رفتیم و در انتها وارد رودخانه اصلی نوسکی شدیم. درواقع ما حدود نیم ساعتی در کانالها چرخیدیم و به ساختمونهای نورپردازی شده زنده و نفس دار خیره بودیم که یکباره وارد رودخونه اصلی نوسکی شدیم چنان زیبایی و هیجانی به جو حاکم شد که همه بلند شدن و دست زدن و بی اختیار همه دوربینها برای فیلم گرفتن بالا رفت که البته باید بگم حتی یه گوشه از اون همه قشنگی تو قاب فیلم نگنجید که نگنجید! منم چون معمولا حافظه قوی ای ندارم اینقدرر به حالت مات و مبهوت نگاه کردم که تا آخر عمر اون تصاویر رو توی ذهنم به خاطر بسپارم. شاید شما فکر کنید ما تنها کشتی بودیم یا فوقش یکی دو تا کشتی دیگه رو دورو برمون میدیدیم اما عرض کنم به خدمتتون که بیشتر از صد کشتی هم شکل بودیم که همه با هم کاملا هماهنگ توی رودخونه نوسکی به سمت پلهای در حال باز شدن میرفتیم. خیلی بامزه بودJ همه آدمهای مختلف از توریست و غیرتوریست برا همدیگه دست تکون میدادن و شادی میکردن. باید بگم این رودخونه نوسکی خیلی عرض بزرگی داره که برای ما آدمای کمتر آب دیده! دیدن یک همچین رودخونه بزرگی مثل فیلم میمونه خودش.  

0MHzeA4G8K5I9MIPWVUwIEL51VpyC0BRnYArZ6QI.jpeg

تور قایق و دیدن بازشدن پل های سنت پترزبورگ. اینجا عرشه قایق هست که میتونستید روی این صندلی ها بشینید و بیرون رو تماشا کنید.

bxgo4Lnyojih43rHJToafuKQtK2cTakkGxEQ1qw5.jpeg

نمایی از کانال فونتانکا و ساختمان های اطراف اون از روی عرشه قایق

aDTa2MwbZ6vOcVy74IWcvFlXfon4bs2ccJZRQNdQ.jpeg

نمایی از کانال فونتانکا و ساختمان های اطراف اون از روی عرشه قایق

KFeZeecNrJwBwJGQswAn2bXLh6RqibIcxXrUQgI8.jpeg

نمایی از پل آنچیکف و ساختمان های اطراف اون از روی عرشه قایق

0FVryzqh7hxE8eT98Sr0ORIx1eWQeyw3a0OmWYhM.jpeg

نمایی از رودخانه بسیار زیبا و بزرگ نوا و پل Palace قبل از باز شدن

Ypip3yG7vNURMefwZPPcLw7WgWkfjVqPubkxgtDk.jpeg

نمایی از رودخانه بسیار زیبا و بزرگ نوا و پل Palace قبل از باز شدن

67sQf3Igc3I2QxOaCCQUVsf0y8cWOpudYyHDYtvd.jpeg

تصویر پل زیبای Palace بر روی رودخانه نوا بعد از باز شدن پل در ساعت 1 شب

F5Hl67QppqceIjlwIIRFLcRleKNV7z1Z1VZHRD57.jpeg

مردمی که برای تماشای باز شدن پل های سنت پترزبورگ به کنار ساحل رودخانه آمده بودند

5NinBGbQBjgslabYrMSBjpkQTyuLHEc0Jkx4vSPP.jpeg

بعد از باز شدن هر کدام از پل ها از زیر اون رد می شدیم و به پل بعدی میرفتیم تا باز شدن اون رو ببینیم. همه قایق ها با رقص و آواز پل ها رو رد می کردن و پل ها یکی یکی پشت سر هم باز میشدن. در اون شب گرگ و میش نورپردازی پل ها و انعکاس اون روی رودخانه نوا صحنه های بسیار زیبایی رو به وجود می آورد.

l9CHA05FrJAABP05m6iLhV3PmFvYybstWsHgRjGi.jpeg

پل Trinity که اتفاقا نزدیک هتل خودمون هم بود و تفاوتش با بقیه پل ها این بود که کل دهنه پل از یک طرف باز می شد.

re08M6Ldcnp9XcjI4vptH9TpKy6CDBj0uwok8C04.jpeg

تصویر دیگری از پل زیبای Trinity در حال باز شدن

نیم ساعتی توی نوسکی چرخیدیم و زیگ زاگ شدن دو تا از پلها رو تماشا کردیم که فوق العاده بود. بعد هم مسیر برگشت از همون کانالها و پیاده شدن سر همون جای اولمون. اما برگشتن ما به هتلمون هم خودش داستان شد :).

ما برای برگشتمون تاکسی در نظر گرفته بودیم و قیمت تاکسی رو هم نهایت تا هزار روبل در نظر گرفته بودیم. پیاده که شدیم راننده تاکسیهای اون حوالی گفتن چون پلها بازن الان و هتل شما تو جزیره فلانه و برای رسیدن به اونجا با ماشین باید از روی یکی از پلها رد بشیم بنابراین خدافظ هتل تا ساعت 5 صبح! یکی از راننده ها گفت فقط از کمربندی دور شهر میشه رفت که یک ساعتی طول میکشه قیمتش هم 4 هزار تا میشه!

ما که تو اون هوای یخ یه سطل آب یخم نثارمون شده بود گفتیم بریم جلوتر به تاکسیهای دیگه بگیم ببینیم چی میگن. به لحاظ امنیت بگم که تا خود صبح همه مردم تو خیابونن و اینقد شلوغ و زندست که اصلا نمیفهمیدیم ساعت 3 بعداز نصفه شبه الان! رفتیم تو خود نوسکی و به چندین تا تاکسی دیگه گفتیم که همه همون حرف رو تکرار کردن جز یکیشون که گفت نگران نباشید بشینید من حلش میکنم. قیمت هزار روبل رو گفتیم و توافق کردیم و سوار شدیم. رانندمون یه آقای خیلی محترم و مهربون ازبک بود که مثل خیلیای دیگه از کشورای اطراف روسیه برای کار به روسیه مهاجرت کرده بودن. به چند جا زنگ زد و مثل همه راننده های اونجا که بدون GPS از جاشون تکون نمیخورن یه مسیری رو روت کرد و حرکت کرد. بعد از چند دقیقه به یه پل باز شده رسیدیم. راننده دم پل نگهداشت یه نگاهی به ما کرد که هر دو سرمون رو بالا گرفته بودیم و به آسفالت گنده ای که به صورت عمودی تو صورتمون وایساده بود خیره شده بودیم لبخندی زد و گفت این که بازه بریم پل فلان تو منطقه فلان. دنده عقب گرفت بعد از چند دقیقه باز رسیدیم به یه پل دیگه که از شانس ما تازه داشت زیگ زاگ میشد! یعنی به جون خودم فقط دو سانت زیگ زاگ شده بود یعنی فقط چند ثانیه دیر رسیده بودیم. باز تلفنشو برداشت به یه جایی زنگ زد و با همون زبون بی زبونی بهمون گفت 10 دقیقه صبر کنید پل فلان تو این ساعت 20 دقیقه بسته میشه میریم رد میشیم. ماهم که هنوز شوک بودیم از شرایط پیش آمده و ساعتی که نزدیک 3/5 صبح بود گفتیم هر چی تو بگی خیالی نیس :) راست میگفت رفتیم دم یکی دیگه از پلها که در حال بسته شدن بود و به آسونی این خان رستم رو با سرعت برق و باد رد شدیم و یه دقیقه بعدم دم هتل بودیم. میدونید قشنگترین خاطره سفرم همینه :) خدایااا بازم شکر...

2- روز دوم: گشت شهری تور شامل کلیسای کازان- کلیسای اسحاق- مرکز خرید صنایع دستی- موزه هرمیتاژ- رقص باله دریاچه قو

قرار حرکت تور برای روز دوم ساعت 10/5 صبح بود. خوب بود برای ما که دیشب تا نزدیک 4 صبح بیدار بودیم. پکیج ما دو روز گشت شهری به همراه ناهار داشت. رفتیم بسمت کلیسای کازان، کلیسای قشنگی که خیلی وقتها عکس دوستام رو با ستونهای عظیمش میدیدم و همیشه میگفتم این کجا میتونه باشه شاید ایتالیا! کلیسای کازان ورود رایگان داره بنابراین ما تو همون فرصت کم تور هم با نمای بیرونیش عکسای زیادی گرفتیم هم با داخلش. داخل کلیسا هم قشنگه. طاق ها و گنبدهاش از داخل دیدنیه. بهترین نمای داخلش هم ته سالنشه جاییه ک بخوبی ستونها توی قاب تصویر جا میشن.

h51elC9sjxqKTZhrNipeWMuEAXov58uksIt5OnKY.jpeg

کلیسای جامع کازان

zQ8vVS2FD9Jp1BakSA9JefTtjb8tQa5pYvow7sxH.jpeg

ستون های بزرگ خارجی کلیسای کازان که راهروی مسقف و زیبایی رو برای ورود به اون درست کرده بوده

ooeqj4nWiRwyuBFyV8ovg0eg1L6cRtSyIN1xWHrU.jpeg

تصویر داخل کلیسای جامع کازان

cz8EdUaNufhlAcQ9LfAe2XqvBcNeszmdUUw6wE28.jpeg

تصویر داخل کلیسای جامع کازان

بعد از اینجا به سمت کلیسای اسحاق حرکت کردیم. کلیسای اسحاق بلندترین ساختمان زمان خودش بوده و به همین خاطر نمای خوبی از شهر داره. اما تور ما گفت به دلیل اینکه پله های داخل کلیسا که بخوایم تا بالکنش بریم باریک و شیبدار و تنگ و تاریکه و بالارفتنش هم سخته تو هیچ توری از این کلیسا بالا نمیبرن. ما هم به همین نمای بیرونش بسنده کردیم و خودمون هم البته چون داخل کلیساهای زیادی رو تا به حال دیدیم و بنظرمون تقریبا شبیه هم هستن دیگه برنامه ریزی برای اینکه بعدا خودمون بریم هم نکردیم. البته اینم بگم که کلیسای کازان بنظرم فرق داشت چون سقف خیلی بلندی داشت با ستونهای زیادی حتی در داخل که اونو تو ذهنم خاص و متفاوت میکنه.

R423iPl2fxvg3Vh9J7CE5jEvhfmR16MbUu0cSftF.jpeg

تصویر کلیسای بزرگ اسحاق که بزرگترین کلیسای سنت پترزبورگ هست و محوطه زیبایی هم داره

KelS7Cfv5AKyuZjcGvgEK5YV9EXHevzhV2U8ed7i.jpeg

تصویر بالکن کلیسای اسحاق و ستون های قرمز رنگش. با مقایسه این عکس و ستون های قرمز رنگ عکس قبلی میشه به عظمت این کلیسا پی برد.

QQqb4sBofmPCxX90pkvu2RRFFHi7uxXoxpJKB99O.jpeg

کلیسای اسحاق و محوطه زیبای اون

hY9IWWB8LOlqSy2FTsUHRgnChm9tOTgMnsHetJ7F.jpeg

مجسمه های برنزی کلیسای اسحاق

rpmR8dgLbLC3PDHm05kZxITdy1J7ohYEsdR420KF.jpeg

مجسمه های برنزی کلیسای اسحاق

opliMuZ4KPXUPwavrSGtP3vR9EaDANesWKA1ieCQ.jpeg

تصویر مجسمه نیکلای اول در میدان سنت اسحاق

SFJ0MygieTQyArfuWXKMrhkBkARYZ2sNMLZz04gY.jpeg

تقریبا در همه مناطق دیدنی مسکو و سنت پترزبورگ خانمها و آقایانی پیدا میشن که لباس زیبای سنتی روسیه رو پوشیدن و در ازای دریافت 500 روبل میتونید باشون عکس بگیرید.

برنامه بعدی تور مرکز خرید صنایع دستی و سنتی روسیه بود. انصافا مرکز خریدش خوب بود. بعدا فهمیدیم قیمتهاش هم منصفانه بود. کلا تورها به واسطه قراردادهایی که با بخشهای میراث فرهنگی کشورها دارن بالاجبار باید فروشگاهها و کارگاههای صنایع دستی و سنتی کشورها رو هم در برنامه گشت شهریشون جا بدن، چیزی که من خیلی دوست دارم و مطمئنم هر سفری رو هم اگه خودم بدون تور برم نمیتونم این فروشگاهها و کارگاههای تولیدی معروف و مهم رو پیدا کنم. این فروشگاه چندین بخش داشت. مثلا یه بخشش پر از آویزها و جواهرات کهربایی. اما داستان کهربا:

کهربا (به انگلیسی Amber) صمغ فسیل شده درختهاست که طی میلیون ها سال در شرایط فسیل شدن قرار گرفته و به سنگ تبدیل شده که معمولاً به رنگ زرد و عسلیه اما رنگهای دیگشم مثل سفید، سبز، قرمز و سیاه هم هست، حتی کهربای آبی از جمهوری دومینیکن وجود دارد که خیلی کمیابه. اما برای اینکه صمغ تبدیل به فسیل بشه، باید یه ساختار مولکولی و شرایط خاصی داشته باشه. خیلی از درختا ممکنه صمغ تولید کنن، اما توی بیشتر موارد، فرایند های فیزیکی و شیمیایی و نور و ... منجر به تجزیه ی صمغ می شن. به همین خاطرم برای این که صمغ بیشتر زنده بمونه تا تبدیل به کهربا بشه، باید به چنین نیروهایی مقاوم باشه و یا تحت شرایطی تولید بشه که مانع چنین نیروهایی بشه.

معادن بزرگ کهربا در جهان کشورهای ایتالیا، جمهوری دومینیکن، رومانی، برمه، چین، کانادا، مکزیک، ژاپن، لهستان، روسیه و آمریکا هستند. اما لهستان و روسیه مهمترین بخش تامین بازار کهربا هستن. بزرگترین معدن کهربا در غرب کالیمینگراد در روسیه در عمق ۳۰ متری زمین در زیر شن و ماسه است. و این همون دلیلیه که باعث میشه هر کسی که به روسیه سفر میکنه حتما سری به کهرباهای اون هم بزنه. من هم مثل همه وقتی این جواهرات کهربایی رو دیدم واقعا جذب شدم، خیلی ناز و قشنگ بودن اما واقعا تشخیص ظاهری یک سنگ اصل کهربا با یه نمونه پلاستیکی سخته و شاید تو همین ایران خودمون اگه همچین چیزی رو دست کسی ببینید اصلا به فکر آدم خطور هم نمیکنه که این سنگ و جواهره نه پلاستیک! این هم جزو همون چیزهاییه که توی فرهنگ ما نیست مثل سنگ یشم که فوق العاده گرونه و در فرهنگ چینیا هست اما برای ما اصلا اون معنی و ارزش رو نداره. اینم بگم قیمت کهرباها بر اساس درجه خلوصشون و کدر و شفاف بودنشون تغییر میکنه.

ep1uPjjlZmASsjvYKNRgFHK98aAthzxuhubfdoNK.jpeg

دستبندهای ساخته شده از کهربا

IpcLMSOnZHnkHrBWzy2cjeJRD2r0Fjebu6yz15Jy.jpeg

گردنبندها و زیورآلات ساخته شده از کهربا که از 60 تا 70 یورو قیمتشون بود

9GmqZhgsUnmawzkQjDl4oiHvCiZibrA20Kgya7eF.jpeg

گردنبندها و زیورآلات ساخته شده از کهربا که حدود 60 تا 70 یورو قیمت داشتند

Ig1QYjqef64hycGGwKjI2QLAOs6ZIZ7texJZjo2X.jpeg

گردنبندها و زیورآلات ساخته شده از کهربا. دست بندها حدود 15-25 یورو قیمت داشتند و با کهربا های کوچک درست شده بودند

برای تشخیص کهربای اصل و تقلبی، کهربای خودتون رو به مدت 20 ثانیه به یه تیکه پشم مالش بدید و یک تار مو به اون نزدیک کنید اگه خاصیت الکتریسیته داشت کهربای طبیعیه ولی اگر مو رو به سمت خودش جذب نکرد پلاستیکه (اسم کهربا توی فارسی از همین خاصیت منشا گرفته، زیرا که این سنگ در اثر مالش دارای الکتریسیته می شه و درواقع ربایش کاه توسط اون باعث این نام شده).

یه بخش دیگه پر بود از شال و کلاه و کت خز و پوست. همونطوری که میدونید صنعت پوست توی روسیه نقش خیلی مهمی توی تجارت باستانیشون ایفا میکنه (اونجایی که تجارت پوست، صنعت مهم منطقه سیبری بوده و جنگهای فراوانی برای کسب مالکیت سیبری و در دست گرفتن تجارت پوستش انجام میشده). پوست روباه، پوست مینک (نوعی موش آبی بزرگ) بیشترین چیزی بود که ما دیدیم. فوق العاده قشنگ بودن و سر و دستهای کوچیک و نازشون یا دم پرپشت و لطیفشون به خوبی جزو این پوشاک دیده میشن، اما با توجه به حس من برای حمایت حیوانات، خیلی مایل نیستم یکی از اینها رو تن کنم و بتونم فکر کنم لذت بخشه. ضمن اینکه خیلی هم گرون هستن مثلا یه کلاه پوست مینک 179یورو یا یه پوست روباه 390یورو بودن.

GHm8l62iKWLUuGy8QQv1PXJrAgUlFN4AHEFlpjsT.jpeg

فروش شال گردن و کلاه هایی از پوست روباه و مینک

8n1wGHljZxkLyNmbGBXT6vYf3nm3XFd43jG97psV.jpeg

کلاه با پوست مینک به قیمت 179 یورو

mRjfmbf2F0SnpsmrQytGRfZR1wmaUlpUdAcMe03g.jpeg

جاکت، شال گردن و کلاه درست شده با پوست گوزن، مینک و روباه

h3Lh4jAuDS9DWYPi7Jin1aXNY7S9dDv4fCtXYkWE.jpeg

شال گردن با پوست مینک به قیمت 239 یورو

CB9Fb4DiZxJ9YQDPM7DD6VyKW1BAVqpBpG8eChoO.jpeg

شال گردن های پوست مینک. مینک سفید بسیار کمیاب هست و قیمت پوست اون خیلی گرونتر از رنگ های دیگه هست

Mu8MBFACn2J7tC4aS6XSxnAoWohzf3VG5w6ytuiW.jpeg

شال گردن پوست روباه

92T13tuYqxFIEplB9q77eEBxsa2zzJhX9Blq9Yws.jpeg

تصویر مینک این حیوان زیبا بخاطر پوستش توسط انسانها شکار می شه (عکس از اینترنت)

یه بخش دیگه پر بود از تخم مرغ های فابرژه. شاید اسمش رو شنیده باشید. داستان این تخم مرغای معروف روسی به این شکله که:

حدود 130 سال پیش « الکساندر سوم » تزار روس دستور داد تا جواهرسازان دربار به مناسبت عید پاک (مهم ترین جشن مسیحیان در روسیه) یک تخم مرغ طلایی برای همسرش «سزارینا ماریا فیودوروفنا» بسازن. پیتر کارل فابرژه جواهرساز چیره دست روس، ساخت این تخم مرغ رو بر عهده گرفت. این تخم مرغ شبیه تخم مرغ های واقعی و سفید بود. درون تخم مرغ سفید لعاب دار یک جواهر طلایی بود که درون اون هم یک مرغ طلایی قرار داشت. فابرژه درون این مرغ هم ماکت کوچیکی از تاج سلطنتی از جنس الماس و یک تخم مرغ یاقوتی کوچیک قرار داده بود. این هدیه باعث شگفتی ماریا میشه و از اون به بعد فابرژه هر ساله تخم مرغی رو برای عید پاک می ساخت و پایه های یک سنت رو بنا نهاد که تا سالها بعد بین تمام مردمشون بخصوص طبقه اشراف رواج داشت. فابرژه در ۳۳ سال پیاپی حدود پنجاه تخم مرغ عید پاک رو برای خانواده سلطنتی روسیه در اشکال مختلف طراحی کرد. بعد از انقلاب روسیه، خانواده فابرژه روسیه را ترک کردن و نام تجاری فابرژه چندین و چند بار بعد از اون فروخته شد.

2sbGKV0TyVsAtg2FYdI8jNv3sBWSMf0jL8Vku3yC.jpeg

تخم مرغ های فابرژه روسی که تریینات خیلی زیادی روی اونها بود و گرون هم بودن. در تصویر یک نمونه کوچک اونها 122 یورو هست

Aqhjnuh3ow5Z0RjRMkfTKtRplj5EPpVlO43nB6rL.jpeg

تخم مرغ های فابرژه روسی در طرح ها و اندازه های مختلف

NRowd2H66c4YNGEArKcPDc30syGMvKGTkXEkKgOa.jpeg

تخم مرغ های فابرژه روسی در طرح ها و اندازه های مختلف

ssGMzQqXi7PTcpBfXdFpK7m3WzshQrbyCYctO78b.jpeg

این تخم مرغ فابرژه که کار زیادی روش انجام شده بود و خیلی قشنگ بود 600 یورو قیمت داشت یعنی حدود 2/5 میلیون تومن

یه بخش دیگه مربوط به عروسکهای ماتروشکا بود. ماتروشکا یا عروسک تودرتوی روسی، مجموعه‌ای از عروسکهای چوبی توخالیه که به ترتیب داخل دیگری قرار می‌گیرن و در تعداد 3 یا بیشتر به صورت تو در تو با تزیینات و رنگ آمیزی متنوعی ساخته می‌شن. ماتروشکا از اواخر سده نوزده میلادی به عنوان نماد و هدیه یادگاری روسیه دراومده.

شاید جالب باشه بگم تاریخ ماتروشکا الهام گرفته از عروسک‌های سوغات ژاپن هستش. اگرچه اصل اشیای تودرتو در روسیه آشنا بوده‌ و سیب‌های تراشیده چوبی و تخم مرغهای عید پاک هم مرسوم بودن اما ماجرای ماتروشکا به اونجا برمی‌گرده که سرگی مالیوتین نقاش، مجموعه‌ای از عروسک‌های چوبی ژاپنی را که هفت خدای بخت و اقبال را نشان می‌داد دید. بزرگ‌ترین عروسک مربوط به خدایی خوشحال و تاس و دارای چانه‌ای دراز بوده که درون اون ۶ تا خدای دیگه تودرتو قرار داشتن. مالیوتین هم با الهام از اون، نسخه روسی عروسک رو با استفاده از لباسهای سنتی روسیه طراحی کرد. در سال ۱۹۰۰ همسر یکی از هنرمندای روس، عروسک‌ها را در نمایشگاهی جهانی در پاریس به نمایش گذاشت و این اسباب‌بازی مدال برنز دریافت کرد و به زودی در نقاط دیگه روسیه، بسیاری آغاز به ساخت ماتروشکاها در سبک‌های گوناگون کردن.

YegYtAGZXVrcoePpXSe7TKhQibL0kUtAiqJ4vMfG.jpeg

قیمت ارزان ترین ماتروشکاها حدود 9 یورو بود

NgQl0MblHQ2xaVbeBEJCVWQZQs06UYMsu3iqGRTh.jpeg

انواع مختلف ماتروشکا در فروشگاه بزرگی که با تور رفتیم

5KdEhiius5aDPG4kB52JQtDMHFmrsHxmXlHCpxAP.jpeg

بعضی ماتروشکاها تا 20 عروسک چوبی رو داخل هم جا داده بود

بخشهای دیگه ای هم تو این فروشگاه بود. مثلا یه بخش مربوط به کار با استخوان روی چوب (چیزی که ما تو اصفهان هم داریم)، ظروف با نقاشیهای سنتی و خوش آب و رنگ و چیزای دیگه که چند تا عکس قشنگ ازشون میزارم:

A7o4Cgjb6nnHkVwzaWpRWGMdEb77wvyWsQ0DXAbS.jpeg

جعبه جواهرات و قلمدان های کار دست زیبا

x2sXbcPPS4PVC8EeM8TwN0QFyo4p7xXERuEQQbWN.jpeg

جعبه جواهرات زیبا به شکل های مختلف

YZ4capcsLzRU1OA2vHW1Akj2OvYpWLLPiBn71PY9.jpeg

ظروف سنتی چوبی روسی که طرح های زیبایی داشتن. بخاطر اینکه روس ها جنگل های زیادی دارن اکثر صنایع دستیشون با چوب هست

MMUrbtm08oZqEpUChCMxonvUv11dF3y3oaLOYVw0.jpeg

انواع ظروف سنتی چوبی روسی

یه تاج خیلی خوشگل و پرکار هم اونجا بود به اسم تاج کاترین. قیمتشم خوشگل بود البته!

94vvhkkmwDDTWpxujNGmhXvSDGDsJVTn3fA0sAdW.jpeg

تاج تزیینی درست شده از مروارید و کریستال به قیمت ناچیز 6569 یورو!!!

ما هم چند تا خرید کردیم از جمله خریدامونم یه دست بازی کارت بود که پشتش تمام صنایع دستی و سنتی روسیه رو یکجا داشتیمJ اینم عکسش:

zd2aLAIuswCE7UHHJgldgSkuUK9MDY8ODb5CPfi9.jpeg

بازی کارت که روی کارتهای اون انواع صنایع دستی و سوغاتی های روسیه چاپ شده بود. 

بعد از اینجا هم برنامه تور، دادن ناهار بود که به یه رستوران ایرانی برد و ناهار رو که پلو ماهیچه بود و کیفیتش در حد متوسط بود میل کردیم. که البته خدمه از این بچه های نوجوون روس بودن. شاید دانش آموزایی که میان از این کارا میکنن به عنوان اولین تجربه های کاری زندگیشون. نمای رستوران رو سنتی با نقاشی های مینیاتوری تزیین کرده بودن. خوب بود جو صمیمی و قشنگی بود.

D3bU4cITgWzekl8gqMOiNT5BVuu7fSmWj8pksBRB.jpeg

رستوران ایرانی در سنت پترزبورگ که توسط یک دختر خانم ایرانی اداره می شد و کیفیت غذای خوبی داشت در خیابان نوسکی

برنامه بعدی تور موزه هرمیتاژ بود.

تور برای ما بلیط ساعت 4 رو برای بازدید از موزه هرمیتاژ رزرو کرده بود. وقتی رسیدیم با یه صف خیلی طولانی مواجه شدیم که همه شوک شدن. اما نگران نباشید صف بلیطهای رزرو شده خیلی تند حرکت میکنه جوری که ما در عرض 20 دقیقه وارد شدیم. البته یه صف دیگه هم از یه ورودی دیگه هست که اون مال کساییه که تازه میخوان بلیط تهیه کنن، بسیااار طولانی بود و خیلی کند هم حرکت می کرد. نتیجه اینکه حتما رزرو کنید از قبل.

TgaLzQwpKqgEGuUVB73HYYKFPlgLZBW77W8TkSYa.jpeg

ساختمان موزه هرمیتاژ و صف چند صد متری که برای ورود به اون تشکیل شده بود

pzlh4Kmr01LNQsRKFm7SlpYtnc7Xhgk37k9ywr0u.jpeg

دستگاه هایی که از طریق اونها تورلیدر با ما صحبت می کرد و درباره قسمت های مختلف موزه توضیح می داد. برای جاهای شلوغ واقعا خوب هستن

1GsnFHz9rm1TLsbEQujb91P53hEinaVYhy5mtPKf.jpeg

بلیط موزه هرمیتاژ برای ساعت 3:45 بعد از ظهر

qUB1znPZGoF0EVDTRYYX2oCVybXWJCIXyOrrmw6M.jpeg

مجسمه های بالای ساختمان موزه هرمیتاژ

راستش رو بگم ما قبلا خیلی مطالعه کرده بودیم که این موزه که اینقدر معروفه چه آثاری داره که برا ما ایرانیها هم جذاب باشه، حداقل تو تلویزیون و کتابا و مجله ها دیده باشیم. اما جالب اینه که هر چی میگشتیم کمتر چیزی پیدا می کردیم و در نهایت گفتیم میریم که فقط رفته باشیم! فقط یه فرش پازیریک بود (قدیمیترین فرش جهان) که اونم نمیگفتن مال ایرانه، میگفتن از یه منطقه ای نزدیک سیبری و مغولستان امروزی به اسم پازیریک کشف شده و احتمال الگوبرداری از فرشهای ایران رو داره، چون بعضی نقش و نگاراش رو تو تخت جمشید ایران پیدا کردن. کلا ورود به موزه با بطری آب و مایعات ممنوع بود (که احتمالا دلیلش اینه که اینجا همه چیز بدون حصاره و کسی احیانا الکل یا اسید روی آثار و تابلوها مخصوصا نپاشه). من که منتظر دیدن چیز جالبی نبودم اما از همون اول ورود فهمیدم که اشتباه میکردم. اصلا جو یه جوری بود که تا حالا تجربش نکرده بودم. اینکه اینهمه نقاشی معروف اصل رو از فاصله خیلی خیلی نزدیک بدون هیچ حصار و شیشه و اینا میبینی پرابهت ... زیبا ... و عاالی بود. تابلوهای خیلی بزرگ. مثلا یکهو یه تابلو به اندازه 2 متر در 3 متر رو از رامبراند جلوت میبینی. چقدد قشنگ بود خدایا. من میدونم ما ایرانیها اصلا فرهنگمون نیست این چیزا، اما هنر رو همه درک میکنن اصلا مهم نیست مال چه کشوری باشی و از چه فرهنگی باشی. اینا آثار هنری هستن که ذاتا آدم رو به قعر دنیای پرظرافت و پرمغز هنر میبرن. به جرات میتونم بگم خیلی قشنگتر از چیزیه که آدم تو تلویزیون میبینه. پررنگترن و انگار زنده هستن، آدم رد قلم موی نقاش چیره دست رو حس میکنه. این همه دیوار بلند کاخ با اینهمه تابلو نقاشی مزین شده بود  تا سقف و حتی خود سقف. لیدرمون هم بعضی تابلوها رو با اسمشون و علت شهرتشون معرفی کرد، که من اون تابلوها رو اصلا جالب نمیدیدم واقعیتش و خیلی تابلوهای دیگه رو دوست داشتم. خیلی جاها صندلی بود برای نشستن که خیلی خوب بود. عکاسی بدون فلش هم اصلا مشکلی نداشت. کلا کاخ تو در توییه. همینطوری از در یه اتاق که میرید تو که شمارشو بالای درش نوشته از یه در دیگه خارج میشید و وارد یه اتاق دیگه میشید. نقشه موزه رو من براتون میزارم. اما مطمئنم موقع رفتنتون به اونجا اینقدر محو همه چیز میشید که به نقشه نگاه نمیکنید بخصوص اینکه همه چیز ممتده و مرز بین آثار، زیاد مشخص نیست.

LmtrLVoYyahIFBcrp3t5fZs3hcQFgaFjK1WhZPjs.jpeg

نقشه طبقه همکف موزه هرمیتاژ. در این طبقه آثار مصر در اتاق شماره 100 و آثار رم و یونان در اتاق 101 تا 131و آثار تمدنهای سیبری در اتاق 26 تا 32 هستند.

DFvpKLUCwlerv01BujDjiC7P4BmIZAC7hBtPbWr2.jpeg

نقشه طبقه اول موزه هرمیتاژ. اکثر آثار مهم و دیدنی موزه در این طبقه هستن مثل آثار روسیه در اتاق 151 تا 187 و آثار ایتالیا در اتاق 207 تا 237 و آثار آلمان، اسپانیا، بریتانیا، هلند و برخی دیگر از کشورهای اروپایی.

jf4SZEqb9vFMOmENGzQT30lBCKYtJDVAiTtNbnHz.jpeg

نقشه طبقه دوم موزه هرمیتاژ. در این طبقه آثار فرانسه در اتاق 314 تا 350 و آثار آسیای مرکزی در اتاق 351 تا 376 هستن که میتونید مشاهده کنید.

tDMKgSZB3Bvpez4Qk35mB5TrUu6GKriwTp7ZO8F9.jpeg

عکس راه پله های ورودی هرمیتاژ. نقاشی های سه بعدی روی سقف و سرستونها بسیار زیبا بودن .اینقدر ماهرانه نقاشی شدن که تفاوتتشون با مجسمه به سختی قابل تشخیص بود.

qC5r04uwFNPBuBTzB86XrdOX9ogHtr1E7L5bEoFg.jpeg

گالری جنگ موزه هرمیتاژ و تصویر فرمانده های روسی که در برابر ناپلئون جنگیدند

NEjrBBWhgZEDujqh0GZCLEUvOSmLu8QxAVgxmK0E.jpeg

موزه هرمیتاژ

kMrpofRekRFpWam9ijNXKAIP0stMfQvOp8ifawWA.jpeg

کف سالن ها که با چوب کار شده بود و در زمان جنگ هم آسیبی ندیده بود، یعنی بازسازی نیستن

4skoTPGQlNC6mjiu8tCE5KCRzrccsAAtpuPhqiDN.jpeg

نقاشی روی شیشه در موزه هرمیتاژ

11wOblwVDjG4O3W7Jt6HxAJ1HCGYWiNR3vXDrGrz.jpeg

تابلوها  و میزهای بسیار زیبا که در واقع نقاشی نبودند و با کاشی های بسیار ریز درست شده بودند

IJsSK9m5EemwdzVyRQvh09gZsHvIfPvcrkybXWQb.jpeg

تابلوی کاترین کبیر که از دور شبیه به یک نقاشی بود

JGLH934ojTrOTPIyLTfXXDNUauXSAUv6cTKWUGAa.jpeg

تصویر نزدیک تابلوی کاترین کبیر که نشان می ده تصویر درواقع از کاشی های بسیار کوچکی درست شده که بسیار هنرمندانه روی اون چسبونده شدن

jEMQbj0NlsrKhOsq41WDOnbLAtl7caFKiFGil2SK.jpeg

موزه هرمیتاژ

LG9ohNM8rwEe6sZ47TthoJROoUoPBz4AzAjg9Te1.jpeg

موزه هرمیتاژ

shasDHNZuPydIzZIQ5ICmdDppVD7Ml9KmUqljW0j.jpeg

فرشی زیبا در موزه هرمیتاژ

4hGrnGgTrZ4xjufkWpWG9eo1CKbQlj6yHlsD0esw.jpeg

طرح های زیبا و معماری ساختمان موزه که در بعضی جاها قشنگتر از وسایلی بود که توی موزه قرار داده بودن

Id4GobrFE4ZI1rXrTC3wkLShj1V3L7TRgCTIhUlG.jpeg

یکی از راهروهای زیبای موزه هرمیتاژ به نام لژ رافایل

YDybjIQ19T5x4VjBnK5sqopMHgsrByDFWl3HDC58.jpeg

سالن نمایش تابلوهای نقاشی

وارد اتاقهای مجسمه های مرمری میشیم. دقیقا شبیه همونایی هستن که همیشه از کشوری مثل ایتالیا میبینیم تو تلویزیون. قشنگن و عشوه گر، سفیدن و بلند. خیلیا فقط فیلم میگیرن! انگار ناامیدن از اینکه قاب عکس این قشنگیا رو بتونه اونجوری که شایستشه نشون بده.

tinR63oIL4ZYvKqae09zOWl4eYuIa7xdDyFlB95l.jpeg

یکی دیگر از راهروهای زیبای موزه هرمیتاژ

YN4hNsAO8u9zfM9G3PTVjWDgLEuUG0rDjh2DsSzR.jpeg

مجسمه های ایتالیایی

 

بخش مصر داره و بخش ایران.

بخش مصر خیلی یهویی تاریخی میشه همه چی. مثلا یه مومیایی، یا یه تابوت 3000 ساله سنگی، یا کلی مجسمه فرعون. خوب بود جالب بود. دوستان این چیزایی که تو این بخش مصر میبینید واقعا همشونو از مصر آوردن. چون میدونید دیگه، بجز مواردی که تو جنگها و اینا به غنیمت برده میشدن و همینطورم هدایای پادشاها به هم، وقتی یه کشوری میره برای یه کشور دیگه کندوکاو باستان شناسی میکنه، از اونچه که کشف کنه حق داره درصدی رو برداره و اینجوریاست که تو موزه هر کشوری چیزایی از کشورای دیگه هم هست. بخصوص موزه های بزرگ و خاص دنیا مثل لوور یا هرمیتاژ که واقعا توی دنیا حرف دارن برای گفتن. با دیدن موزه هرمیتاژ دلم برای دیدن موزه لوور خیلی قرص شد. حتما میرم و میبینم کامل و نقطه به نقطه. امیدوارم :) .

SsGmFydtbJhlAzDdY7uaHfkipDoi7RnI8DgDnVCp.jpeg

بخش مصر باستان و تابوت های مومیایی های مصری

bn50jAlEyKObtPrpMa2QMOLKKBNUql0Fn9ORzmmW.jpeg

بخش مصر باستان و تابوت های مومیایی های مصری

Z6fEEIt8KN5x9FTSKCNiaU8rLLp2i2BhLuh9ULSu.jpeg

بخش مصر باستان و مومیایی مصری

OcpacXreVtt6VnQziqgIJbAyUPsp0gPKHjrTZfcY.jpeg

تابوت سنگیه فرعون در موزه هرمیتاژ

p5k81b9FuGT4FOCeB3NFgvwMNYXlNd5RDXEt9PIa.jpeg

کتیبه و مجسمه برجسته مصری در موزه هرمیتاژ

متاسفانه بخش ایران رو به دلیل محدودیت زمان نرفتیم. چون تورلیدرمون باید ساعت 6 همه رو به هتل برمیگردوند. یه نمره منفی به نحوه مدیریت تورلیدرهای هموطنمون که یه ذره نظم و برنامه ریزی رو از خارجیا یاد نمیگیرن آخه:( .

بعد از برگشتن به هتل برناممون رقص باله بود. با توجه به مطالعات ما و اینکه شهر سنت پترزبورگ معروفترین شهر باله دنیاست ما هم تصمیم گرفتیم حتما یه باله رو بریم. یه داستان معروفشون هم "رقص باله دریاچه قو-swan lake ballet" هست که ما هرچی تحقیقات کردیم بیشتر به این نتیجه رسیدیم که هزینه ای که تورلیدرمون میگه (نفری 80 دلار) نسبت به سایتهای اصلی خود تاالارهای شهر کمتره. همه قیمتها به یورو و دلار بود و زیر 150-200 دلارم بلیط نمیدادن. از نظر تجارب شخصی من از سالنهایی که برای برنامه های مختلف رفتم دو تا نکته مهم هست برای لذتبخش بودن نمایش: اول اینکه حتما سعی کنید تالاری انتخاب کنید که خود سالنش هم قشنگ باشه، مث اونچه که تو فیلما دیدیم طبقه های طلایی و اینا داره و دوم اینه حتما حتما صندلی های کاملا وسط و روبروی سن رو انتخاب کنید (یعنی صندلیهای مورب به سن حتی اگه نزدیک به سن هم باشن بازهم اون حس لذت رو ندارن چون واقعا آدم حس نمیکنه نمایش برای اون اجرا میشهJ). خوب اینو هم بگم که سالن میخاییلفسکی که من عکساشو دیده بودم و فوق العاده قشنگه رو تورمون اصلا رزرو نکرده بود و متاسفانه از دستش دادیم.

7rxPhzE9zs7ukod5hcNsfsJzKT3oYhcW6gVtPAcc.jpeg

تصویری از سالن نمایش و تئاتر میخاییلفسکی (عکس از اینترنت)

کلا بخوام بهتون یه درکی بدم از نمایش باله، باید بگم هر نمایشی یه داستان و یه نمایش نامه ای داره (مث همین دریاچه قو) گرچه آدم در حین نمایش بعضی جاهاش دیگه فکر میکنه اینا که همش حرکات تکراریه اما درواقع داستان نمایش داره دنبال میشه. و اینکه انتظار حرکات آکروباتیک از نمایش باله نداشته باشید همه حرکات ظریف و رقص ماننده و رقصنده ها سعی میکنن با حرکات هماهنگ، لباسهای قشنگ و روی پنجه هر دو پا راه رفتن که اصل رقص بالست بیننده هاشونو جذب کنن. نمایش توی دو بخش 45 دقیقه ای اجرا میشه و بین دو بخش هم یه استراحت یک ربع ساعتی میدن و پذیراییشون هم انواع نوشیدنی هستش. سالن نمایش هم برای ما همون سالن نمایش هتل خودمون بود، که گرچه دیگه رفت و آمدش خوب بود برامون اما خوب انتظارمونو برآورده نمیکرد. اما داستان نمایش:

در نسخه کلاسیک، نمایش با جشن تولد۲۱ سالگی شاهزاده زیگفرید شروع میشه. در این سن شاهزاده باید کسی رو به همسری انتخاب کنه، در حالیکه شاهزاده ناراحت به کنار دریاچه‌ای پناه می‌بره، متوجه قوی زیبایی می‌شه که توسط یه دسته‌ قوی دیگه احاطه شده. آفتاب که غروب میکنه ملکه قوها به زنی زیبا به نام اودِت تبدیل می‌شه. شاهزاده می‌فهمه جادوگری شیطانی، اودت و دخترکان ندیمه اون رو به قوهایی تبدیل کرده که تنها در طول شب می‌تونن به صورت انسان دربیان.

اودت به شاهزاده میگه که فقط اگه مردی که قلب پاکی داره به اون ابراز عشق کنه طلسم باطل میشه، اما قبل از اونکه شاهزاده بتونه عشق خودش رو آشکار کنه جادوگر ظاهر می‌شه و مانع تماس اودت و شاهزاده میشه. روز بعد مادر شاهزاده بهش دستور می‌ده اجبارا عروسی انتخاب کنه، جادوگر با یه طلسم دیگه دختر خودش، اودیل را به ظاهر اودت درمیاره و شاهزاده عشق خودش را به اون ابراز می‌کنه. اودت واقعی که در جایی مخفی شده و شاهد این صحنه‌است غمگین به سمت دریاچه میره، شاهزاده متوجه حرکت اودت میشه و اونودنبال میکنه.

شاهزاده حیله جادوگر رو برای اودت توضیح می‌ده و اودت هم اون رو می‌بخشه. شاهزاده و اودت دست در دست هم وارد دریاچه می‌شن، طلسم باطل میشه و قوهای ندیمه به انسان تبدیل می‌شن، ندیمه‌ها هم جادوگر و دخترش رو به دریاچه پرتاب می‌کنن و در آب غرق می‌شن. گروه ندیمه‌ها در کنار دریاچه روح شاهزاده و اودت را می‌بینن که از دریاچه خارج شده و به سمت بهشت پرواز می‌کنن.

حالا چند تا عکس ببینید:

t4pxBJX7Tpj5BoiFqqVGnjSjnv2xgaNsqehcGCfY.jpeg

سالن اجرای نمایش باله دریاچه قو در مجموعه هتل سنت پترزبورگ

K52C30Owsx3E2eXA4teMwgbANUuoNKLBahRsrTRP.jpeg

نوازندگانی که به صورت زنده آهنگ های نمایش باله دریاچه قو رو در سالن اجرا می کردند

oImPBFYQAd8YJvH37wFBgIaP1EpdVa4hH52i1sK6.jpeg

نمایش باله دریاچه قو

 

fx5OMukcvwM0e41F68delUSQtTDMgSKotpZ3QJxY.jpeg

رقصنده های باله که برای رقصیدن روی نوک انگشتای پاشون سالها تمرین میکنن

HylRW1t6PZRGzx2GxdXIQTaUrdSCsA0ZQK1P95f5.jpeg

نمایش باله دریاچه قو

kRa7NEUQdqEeoAaytwUG7YGZY92flVgRhzf8DIqF.jpeg

تصویری از بازیگر نقش شیطان.

روز سوم: کاخ فواره ها (پترهوف)

برنامه این روز تور، رفتن به کاخ معروف فواره ها بود. گفتن ساعت 11 توی لابی هتل منتظر باشیم. کلا یه چیز جالب اینکه توی روسیه همه مکانهای دیدنی و حتی بانک ها هم ساعت کارشون 10 صبح هستش. بخاطر همین هم همیشه تورها ساعت قرار رو 10 - 11 میزارن. حدود 1 ساعت تو مسیر رفت بودیم. از صبح هم بارون گرفته بود و همه با چتر اومده بودن. وقتی رسیدیم تور لیدر اعلام کرد هر کی نمیخواد با ما بیاد و خودش تنهایی میخواد بره بچرخه، برای برگشت راس ساعت 1/5 دم در ورودی حاضر باشه. ما هم جدا شدیم و به سمت فواره های خوشگل طلایی حرکت کردیم، البته با چترهای باز، چون بارون شرشر داشت میومد. راستش بارون خیلی اذیت میکنه و خیلی عکسای آدم که خاطرات سفر محسوب میشن رو خراب میکنه اما ما چون میدونستیم کلا هوای روسیه تو این فصل سال همینطوریه و مثلا تقصیر برنامه ریزی ما نیست که تو این هوا اومدیم سفر، دل خوشی داشتیم و از محیط کمال استفاده رو میبردیم.

اینم بگم این کاخ در حومه ­ی شهر سنت پترزبورگ و در کنار خلیج فنلانده که پتر کبیر شروع به احداث قصر به سبک کاخ ورسای فرانسه میکنه. از دو پارک بالا و پایین تشکیل شده که پارک بالا رایگان و پارک پایین بلیط ورودی داره. اتوبوس تور هم دقیقا جلوی در ورودی باغ پایین پیاده میکنه که بتونه 2 ساعت بعد مسافرا رو برگردونه (کلا باغ اصلی هم همین باغ پایین هست). این فواره ­ها در زمان پتر کبیر با جریان آب طبیعی و با استفاده از اختلاف سطح کار می کردن، اما امروزه به پمپ های مدرن مجهز شدن.

من خودم کلا وقتی هر چیزی میخواستم راجع به روسیه بخونم همش اسم پترکبیر و کاترین کبیر و تزار و پوشکین و اینا رو میشنیدم اعصابم خورد میشد که چرا من هیچ شناختی نسبت به اینا ندارم :( برا همینم در حد دو پاراگراف برا خودم آماده کردم و یاد گرفتم که اینقد مثل خنگا سریع نگذرم ازشون چون نمیفهممشون :) اینم اون دو پاراگراف:

مردم روسیه به 2 تا از پادشاهاشون خیلی افتخار میکنن: پطر کبیر و کاترین کبیر. اما حالا اینا کی بودن و چکار کردن.

روسیه یه پادشاهی داشت به نام ایوان سوم (ملقب به ایوان کبیر) که از دادن خراج به مغول ها خودداری کرد و از پادشاهان مقتدر روسیه شد. او دستور داد «عقاب دوسر» که علامت و آرم بیزانس (روم شرقی) بود به عنوان نشان دولت روس انتخاب بشه و با این عمل نشون داد حکومت «مسکو» جانشین امپراتوری از دست رفته روم شرقیه. این پادشاه بعدها نام «تزار» را که تحریف شده سزار هستش و مختص امپراتوران روم بود، برای خودش انتخاب کرد و دیگه خاندان تزارها به این شکل تشکیل شد. چندین تزار به سلطنت رسیدن، آخرین تزار که پتر اول معروف به پتر کبیر بود کارهای زیادی برای روسیه کرد. در واقع پتر بود که دست به اروپایی کردن روسیه زد. او ضمن چند سفر به ممالک اروپا با تمدن کشورهای غربی آشنا شد و به همین دلیل دستور داد که مردم روسیه در معاشرت و لباس پوشیدن مانند آنها رفتار کنن. در سال ۱۷۰۳ (سیصد سال پیش) در ساحل رود «نوا» شهر «سن پترزبورگ» را بنا کرد و اون شهر رو دریچه ای به سوی اروپا نامید. پتر سلسله خودش رو امپراطور مینامه.

کاترین کبیر: کاترین دوم شاهزاده ای از یکی از دربارهای کوچک کشور بود که بعد از شوهرش به پادشاهی رسید. بعدها به کاترین کبیر ملقب شد و به مدت ۳۴ سال سلطنت کرد. او فردی ولخرج و علاقه‌مند به لباس‌های گران‌قیمت و مهمانی‌های باشکوه بود. در امور سلطنت جدی و سخت‌کوش بود. حس جاه‌طلبی و قدرت اراده او را در راهی انداخت که همتراز با پتر کبیر قرار گرفت. او اغلب روزی پانزده ساعت کار می‌کرد. گزارش‌ها را می‌خواند، به سخنان مشاورانش گوش می‌داد، و فرمان‌ها را آماده می‌ساخت. او می‌خواست همه چیز را بداند، همه چیز را بررسی کند و در همه چیز اصلاح به عمل می‌آورد. بسیاری از اصلاحات فرهنگی و معماری و ... در زمان کاترین کبیر انجام شده است.

WEhTF9fxCek892ZhT4UsXKhjJMKU69TZh0Y3aSXC.jpeg

جدول پادشان روسیه

و اما کاخ فواره ها:

اول نقشه کاخ رو ببینیم:

bFIwlYlEwfpYmwooNbhIdTH1YCsSe6yQsLy944Mp.jpeg

نقشه کاخ پترهوف که فواره ها در باغ پایینی قرار دارند و از اونجا میتونید علاوه بر گشتن در پارک به کنار خلیج زیبای فنلاند برید و از ساحل اون لذت ببرید.

فواره های طلایی رنگش خیلی قشنگ بود، رنگ طلایی اینها یه زمانی از طلا بوده اما الان فقط یه فواره از طلا هستش.

m91cU68zXSw0cgEGx8zMTjg7lzqZGGvOBvAMuRpu.jpegکاخ پترهف در کنار خلیج فنلاند

6Kh7DcsJEKZ70E5K6k84DtJwhL0uB89lX3ZNm5QY.jpeg

نمایی از فواره ها و کاخ پترهوف محوطه آبشار بزرگ

KYqMBrPgi3JRnxfVCiqevnCR21e58OIyaRoIDgpX.jpeg

مجسمه های طلایی و معروف کاخ پترهوف

kNYu2XPaPxTdapbFf9JlpACzJL1RFSfZavWKED1G.jpeg

فواره مرکزی باغ پترهوف معروف به فواره سامسون یا پاره کننده دهان شیر!

inkOO5TQSVv3HKp3I5xsLCJtSf7Gsy9D2tRjmQbZ.jpeg

فواره مرکزی باغ پترهوف فواره سامسون یا پاره کننده دهان شیر که به مناسبت پیروزی روسها بر سوئد ساخته شده جالب اینجانست که شیر سنبل سوئد هست که نام و طرح این فواره کاملا مطابق هست با شکست سوئدی ها از روس ها

G7pPvAcJwix1agZClt2So4BXTpPsOV6C60WDc6Xw.jpeg

آبنماهای زیبای باغ که به شکل سر شیر و حیوانات دیگه بودن

SVBCpJ7G2tBFLcwZbNMKhRTo1A0gV2FpvsWZDZx0.jpeg

تصویر گنبدهای طلایی کاخ پترهف در کنار پرچم روسیه

از پله های فواره ها که پایین برید که فوق العاده هم خوش عکس هستن از درختهای مرتب و منظمی میگذرید. بعدش از یه مسیر سمت چپ دور زدیم و به بخشهای دیگه از پارک رفتیم، باغ خیلی مجسمه های مرمری هم داشت، با فواره های از نوع دیگه. خانوم و آقایی هم بودن که لباس سنتی روسیه رو پوشیده بودن و میشد باهاشون عکس بگیری.

tUvY1O6ntiHMJEW6mHsXpIdigSdfvOOtS39HUPGo.jpeg

فقط مجسمه های روبروی کاخ طلایی بودن و داخل باغ دیگه مجسمه ها رنگ طلایی نداشتن

pHed0Ph3JqJQuYIY8lwmJWAa7HHDfgIEI3FNp1hW.jpeg

قسمت هایی از داخل باغ پترهوف

IwKtqRmaJlHmsgG0Q5Brg6s0487iFdLbi10pifUb.jpeg

آبنمای داخل باغ پترهوف و مجسمه های ایتالیایی

Au0jrLsaVIIOFwvNdsF0BHksEhVRzOkDtlhaTSlA.jpeg

فواره زیبا که نبرد قهرمان روس رو با اژدها نشان میده

j4HRP2xp78avDg6jteCxtRMD2nANdSL67iiNrcuu.jpeg

فواره هایی به شکل لاک پشت. جالب اینجاست که قبلا تمام این فواره ها بدون استفاده از پمپ و فقط با اختلاف سطح آب کار میکردن

LJFbnXWcPz9AREbYZR88gvpP5pRezXXt4bzqH4Q9.jpeg

اینجا هم خانم و آقاهایی با لباس سنتی بودن که در ازای گرفتن پول اجازه میدادن با اونها عکس بگیرید.

در جنگ جهانی دوم آلمان ها این باغ رو به تصرف خودشون در آورده بودن اما شانس این بود که قبل از رسیدنشون روسها تمام اشیاء قیمتی رو به سیبری منتقل کردن و تمام مجسمه ها رو توی حوض های وسط کاخ زیر خاک مدفون کردن تا از تخریب آلمان ها در امان باشن. جنگ که تموم شد روس ها تمام مجسمه ها رو از زیر خاک درآوردن و کاخ رو بازسازی کردن. در طول مسیر کاخ تابلوهای بزرگی نصب کرده بودن که تصاویری از تلاش مردم برای پنهان کردن مجسمه های کاخ و بازسازی اون رو نشون می داد. دقت کنین میبینید یه خرابه بوده و حالا انقد تمیز و قشنگ درست شده دوباره.

VvG7HBGfIOYCoQk0mou6YjFQqpI0PsoYmHe9gLeM.jpeg

داخل باغ عکس هایی نصب شده بود که نشون میداد چطور روسها تمام مجسمه های کاخ رو از ترس ارتش آلمان زیر خاک مدفون کردن و بعد از جنگ اون ها رو از زیر خاک در آوردن و کاخ رو بازسازی کردن

OxbdLn19PvrDBawkeIt3pfTSiazSv16Cu5mM7DBu.jpeg

اینها گور دسته جمعی نیست! اینها مجسمه های کاخ پترهوف هستن در سال 1944 اواخر جنگ جهانی دوم

بعدش هم به خلیج فنلاند میرسیم که مشترک با کشور فنلانده و روسیه از این ناحیه با فنلاند مرز آبی داره. دریا بود خووب همیشه دریا قشنگه.

orODwP4FiakHapMMCAtPPn51yh8DMF942bDHI0xA.jpeg

پرنده های ماهی خوار زیبایی که از خلیج فنلاند به این کاخ می آمدند

a6Y2aEEPuk354iJYCqlMmUshMWBvsnOMGHjnEbd7.jpeg

اردک های وحشی هم به همراه بچه های با مزه شون در ساحل خلیج فنلاند به دنبال غذا بودند

بازدید از باغ که تموم شد همگی سوار اتوبوس شدیم و به سمت شهر حرکت کردیم. دوباره ناهار رو همون رستوران ایرانی خوردیم و به هتل برگشتیم.

روز چهارم: کاخ پوشکین (کاخ کاترین)- خیابان نوسکی- کلیسای ناجی در خون

کاخ پوشکین رو لیدرمون به عنوان تور آپشنال قیمتش رو 60 دلار اعلام کرده بود و قرارش هم با کسایی که میخاستن برن ساعت 2 بعدازظهر بود. ما که خودمون از قبل مسیرهاش رو درآورده بودیم و آسون و بی مشکل بود تصمیم گرفتیم خودمون بریم. نحوه رسیدن به کاخ پوشکین رو این زیر میگم.

مسیر رسیدن به کاخ پوشکین: با ماتروشکای شماره K342 یا اتوبوس شماره 187 از ایستگاه مترو Moskovskaya  سوار بشید و اول خیابان Srednyaya ulitsa روبروی کاخ پوشکین یا قصرکاترین پیاده بشید.

در باغ که باز بود با یه ورودی 120 روبل وارد شدیم. داخل باغش هم دریاچه داشت و هم مجسمه های مرمری و خیلی هم سرسبز بود و چند تا کلیسا و ساختمون کوچیک هم بود. باغ قشنگیه، خودش یه آتلیه ست زیر سقف آسمون و پر از عروس و داماد :) . قبل از همه چیز نقشه کاخ کاترین رو ببینیم:

sGHMtjiEnvyb0eRskuVnhMDl3hBycorkbrXCXmKK.jpeg

نقشه کاخ کاترین

x0s5ZavJYxRvpoXdn2WtAwoPXpYJt5ku9LlFoKEK.jpeg

در ورودی کاخ سربازان بازنشسته روسی بودند که برای گروه ها، آهنگ ملی کشورشون رو می نواختن. طنین ای ایران ای مرز پرگهر که روح و جان هر ایرانی رو تازه میکنه ...

Lc8yERA1EMEVnD8J33zBuLFdbGRn1W0N7cOm4wvG.jpeg

کاخ پوشکین یا کاخ کاترین که یکی از زیباترین کاخ های روسیه به شمار میره با معماری زیبای کاخ و باغ اون

28uQat5C8C1VFQE4aI9HoP1CrgPUHxYvYDtec3vS.jpeg

کاخ کاترین

uye1W57PfGteLjg7A36rAoLpdq6aMwDJgMnvsI0f.jpeg

مجسمه های زیبای کاخ کاترین

gKgwZ6UshlwZBeTsOxvSNx6GaLfA26DZT5hE5soF.jpeg

مجسمه های زیبای کاخ کاترین

zPprI3OTaX81npWUgNBfnzPIWWVBkSlE1RU8LbvN.jpeg

گنجشک عصبانی در باغ کاترین که از آدم ها اصلا نمیترسید

kIiWM2JQkjTi2TZSev6eAovnJxfHSowFSpUsYVKy.jpeg

اردک های وحشی و کودکی که بهشون غذا میداد در دریاچه کاخ کاترین

ysJ5Mtb9pIzejaWx2PqbpZB98R5eJZvYCv0EYxRs.jpeg

عکسی دیگر از مجسمه ها و محوطه کاخ

NkWoZP7VtwL7MYqmfGq0NzDOf01nXDbq5qde2fvI.jpeg

عروس و دامادهایی که به تعداد خیلی زیاد در کاخ کاترین بودند و عکس های زیبایی با دریاچه و کاخ می انداختند

eZulpIFmqZZo4ibqAtLtHtRmjHuygKXcHRrMykvB.jpeg

عروس و دامادهایی که به تعداد خیلی زیاد در کاخ کاترین بودند و عکس های زیبایی با دریاچه و کاخ می انداختند

A9UiYmSbXQMUAnn5jA6nT4sQ3ufaYSU5Y3Q0Ia1T.jpeg

دریاچه زیبای کاخ کاترین

29jSCZRluKX5ezGUp9r5eC2BbQoEeSTGn8dTRae4.jpeg

نمای خارجی کاخ کاترین

Owzn1C0Y1CG6rdET67XTIqASIAxoFIYI4kkEx9fR.jpeg

یه نکته جالب در نوع معماری ساختمان های سنت پترزبورگ این بود که همه ستون ها روی دوش مجسمه هایی از مردان قوی هیکل بود که بار سنگینی ستون ها رو به دوش می کشیدن

xDET8vg84sqG25HxgzWuj79Eox5HQ1BtJbF0Xwhi.jpeg

نمونه دیگه ای از مجسمه های زحمت کش که سنگینی بار ستون ها رو به دوش میکشن

اما ورودی کاخ اصلی ساعت 12 ظهر بود. ما که همیشه صبح زود بیدار میشدیم و آماده بودیم برای بیرون رفتن و گشت و گذار وقتی با ساعت بازدید 10 صبح برای ورودی روبرو میشدیم همینم برامون خیلی دیر حساب میشد چه برسه به اینکه اینهمه مسیر رو تا کاخ پوشکین بریم و بعد متوجه بشیم ساعت ورودیش 12 ظهره! آخه 12 ظهررررر! به هر حال شما اینو بدونید که تو روسیه میتونید صبحها با خیال راحت بخوابید. ما هم از ساعت 9/5 اونجا بودیم که از ساعت 11 دیگه مردم شروع کردن به ایستادن تو صف. ساعت 12 در باز شد و ما بالاخره ساعت 1 بعدازظهر بازدیدمون رو انجام دادیم.

rv2Wx52mR5hqYBdkHE1WOb1rUr8EPPZMdmQzEROx.jpeg

صف طولانی خرید بلیط برای ورود به کاخ کاترین که با توجه به ظرفیت محدود ورود توریست ها به داخل کاخ همیشه از چند ساعت قبل صف طولانی تشکیل میشه

داخل کاخ که شدیم همه چی طلایی بود، یعنی میدونید یه چیزی تو مایه های یه هرمیتاژ کوچیک و جمع و جور بود. کلی از وسایل کاترین مث میز و صندلی و ظروف و ... داخلش بود، قشنگ بودن خووب سلطنتی بودن دیگه. همون رنگهای ناز فیروزه ای و سبز مغز پسته ای و اینا که من عاشقشم. یه اتاقهایی هم داشت دور تا دور پر از آینه های قدی که جالب بود.

4hfPjXpunAkzQ6AeqKy9ngZMYutXDiRX7NOjThCR.jpeg

راه پله های ورودی کاخ کاترین که گچ بری های سفید و زیبایی داشت

 

yW13SJiflp7V5wFxYTKydjzAyQs1QbbggjqJmlg9.jpeg

سر در های طلاکاری شده و زیبای کاخ کاترین

jXjbdPbRMYwCZOznsig08yWG0KoTkuzD1ju7rprP.jpeg

اکثر تالارها با گچ بری ها و رنگ طلایی و نقاشی تزیین شده بودند

N9wSPxZpl50iBskxDEQmCSLgQtMytAp9znIhzK7u.jpeg

تابلوی نقاشی قدیمی کاخ

gzLFwrdupEHQYgWqK4LfYMEEBUPMZsk3Rbt7bfoZ.jpeg

اتاق غذاخوری ملکه کاترین که رنگ و طرح متفاوتی از بقیه اتاق ها داشت

اما مهمترین چیزش اتاق کهربا یا amber بود که تو کل دنیا معروفه. اتاق کهربا رو که وارد شدیم گفتن عکس و فیلم ممنوعه! میشد خیلی عکسهای قشنگی گرفت. در و دیوار پوشیده از سنگهای کهربایی عسلی روشن و تیره. خیلی قشنگ بود. خووب قطعا خیلی سنگه و خیلی ارزش داره چقدم نگهبان داشت این اتاق. با وجود تدابیر امنیتی شدید! اما باز هم چند تا عکس از اتاق کهربا گرفتیم که خوشگل شدن.

aCDQ1Ukj7lmb0V0FpgnOC5CpY3VMlxdky56UYIyQ.jpeg

معروف ترین اتاق کاخ کاترین که تمام دیوارها و وسایل اون شامل میز و قاب و صندلی و... از 3 تن کهربای خالص درست شده

820ndj5FSw3z341IC9y3wuj3QwNRAxbGIaDLR5OI.jpeg

معروف ترین اتاق کاخ کاترین که تمام دیوارها و وسایل اون شامل میز و قاب و صندلی و... از 3 تن کهربای خالص درست شده

برای برگشتن از کاخ پوشکین باید از یه در دیگه ای خارج میشدیم، البته تابلو و اینا نداشت و ما هم که زبون نگهبانا رو نمیفهمیدیم دنبال مردم راه افتادیم تا رسیدیم در خروجی. همین مسیرم خیلی قشنگ بود. چه کاخایی داشتن این پادشاها. حتما کلی لذتشو می بردن.

7NDgFFpdfep2ExCKjZIsWxvDfFCNJ9bT9O2CGETh.jpeg

باغ پشت کاخ کاترین

0xWtWRA5hYq61S85AQJ5ai73DmNhMhEZGFCy28zM.jpeg

باغ پشت کاخ کاترین

موقع برگشتن نوسکی پیاده شدیم و برای ناهار رفتیم ترموک (teremok). تعریف ترموک رو براتون نکردم! ترموک درواقع فروشگاههای فست فود مخصوص خود روسها هست یه چیزی مث مک دونالد اما مک دونالد یه برند جهانیه این ترموک فقط مال روسیه ست. قیمت ها خیلی مناسبه و میتونید توش غذاهای فست فود روسی امتحان کنید که خوشمزه هم هستن چون ذائقشون به ما نزدیکه. یه چیز مهمی هم بگم تا یادم نرفته. روسها یه نوشیدنی محبوب و خاص خودشون دارن به نام کواس. که از یه نوع آرد نون درست میشه و بدون الکله. ما خوردیم و خیلی دوست داشتیم. طعم خاصی داشت. برای غذا هم از روی منوی انگلیسی و عکس غذاها سفارش دادیم که نحوه تهیش رو هم جلوی چشممون میدیدیم. یه خمیر شبیه نون درست میکردن و توش یه مخلوط گوشت مانند میریختن و روش هم یه نوع خامه ترش که بازم معروفه میریختن و نون رو با همون کاردکشون میپیچیدن. خامش یه ته مزه ترش داره اما خیلی خوشمزست اصلا جوری که فکر میکنید نیس. من که کلا عاشق این فست فود شدم حتی به بیگ مک هم ترجیحش میدم :) .

kc3Bd778lqLZBiCgNUfcx7xptLYHwcG42PEDWeTl.jpeg

فست فود ترموک که معروف ترین فست فود زنجیره ای روسیه هست و همه جای مسکو و سنت پترزبورگ میتونید اونو پیدا کنید و از فست فودهای متنوع و متفاوت اون استفاده کنید.

bxWDNEQKgW5nJTBq3876Dk8ftrUdKQwqIaRTDG0k.jpeg

یک نمونه دیگه از فروشگاه های ترموک، این بار به صورت دکه

Ww527lutZq9NMau7iALx6VBujfpBwsk5lLaNcDxg.jpeg

برعکس اکثر رستوران های روسیه، رستوران های ترموک منوی انگلیسی هم دارند و میتوانید انواع ساندویچ، نوشیدنی، سوپ و خوراک های مخصوص ترموک رو انتخاب کنید

OylPNJgZvlFmec5b7P2fZ28x5wr5fPeyuLnJ1ohu.jpeg

خوراکی پلمنی که از چینی ها و ساکنان نواحی سیبری به شهرهای مسکو راه پیدا کرده رو می تونید تو رستوران های ترموک امتحان کنید. پلمنی از خمیری درست شده که وسطش گوشت و پیاز قرار میدن و در آب جوش یا بخار آب می پزن.

DuM8Tn97d9zzarCTEkGvOb4PPkKa7phRP90DaqC4.jpeg

ما دوتا پنکیک مرغ و گوشت سفارش دادیم با نوشیدنی کواس که خیلی خوشمزه بود

بعد از ناهار هم رفتیم تو خیابون نوسکی به سمت کلیسای ناجی در خون که توی یکی از فرعیای خیابون نوسکی هستش. نوسکی مث همون بار اول که دیدمش رویایی بود. عااالی عااالی عااالی. زنده، موزیک، نقاشی، مجسمه نماها. خیلی دوست دارم جوشو. تا همون کلیسای ناجی در خون هم همین جو هست. کلیسای ناجی در خون عجب چیزی بود! عین نقاشی. چه بزرگ هم هست، اصلا فکرشم نمیکردم. فوق العاده قشنگ. تا میتونید ازش لذت ببرید که دیگه مثلشو هیج جا نمیبینید. یه کلیسای رنگ رنگی با یه معماری خاص و پفکی. و کلی بزرگ. که بنظر من یکی از فاکتورهای مهمی که یه بنا رو خاص میکنه بزرگیشه، اینکه معماریش هم بی نظیره دیگه جای خود داره. ما یک ساعت روی یه سکو نزدیک کلیسا و کنار رودخونه نشستیم و کلی لذت بردیم. خوب من نمیدونم اگه بخام مقایسه کنم آخه قشنگیای ما اصن به پای مال اینا نمیرسه خوووب! باشه حالا دعوام نکنید آره ایران هم خیلی قشنگه :) .

h01y1aYsjtgggcQeZKpCEQdp4tM3mgOpTlUkFdC7.jpeg

کلیسای ناجی در خون در کنار کانال Griboyedov و پارک میخاییلوسکی

VuMQvAOpfy6mNdDkNp1KGIBQAk7evX5bkUOr6z7J.jpeg

کاشی کاری سر در کلیسای ناجی در خون

vy4IOXbYZddHkUwOiL8jQLW3l8aaxkrnVBuJkbFN.jpeg

نمای کلیسای ناجی در خون از ورودیه پارک میخاییلوسکی

بعدشم برگشتیم هتل و استراحت کردیم و وسایلمونو کامل جمع کردیم چون فردا روز حرکت به مسکو بود و باید ساعت 12 اتاق رو تحویل میدادیم و تو لابی منتظر ترنسفر به فرودگاه میشدیم. پروازمون هم پرواز داخلی روسیه بود که میخاستم ببینم چه فرقی با ایرلاینهای داخلی ما دارن.