خیلی اتفاقی رفتم به این کافه ولی برام تو لیست کافه هایی قرار گرفت که حالمو خوب میکنه ،محیط آروم و دنج با موزیک های فوق العاده ای که روز آدمو میسازه. منو غذا مثل تمام کافه های دیگه بود و شاید کم تنوع تر ولی کیفیتش خوب بود،قیمتها کاملا مناسب بود . صاحب این کافه یه خانوم مهربون بود که خودش هم آشپزی میکرد , پرسنل دیگه ای در این کافه ندیدیم که یک دلیلش هم صبح بودن و کاملا خلوت بودن کافه بود . من باز هم به این کافه میرم و پیشنهادش میکنم
با این تصویر سورئال روی جلد منو و والی که توی فنجان شیرجه زده و کشتی که در نعلبکی لنگر انداخته انتظارات می رود ورای رئالیسم کافه های دیگر! البته از همان باز کردن منو و دیدن همان فهرست همیشگی همه جا و ابهامی بیشتر از خیلی جاها و مثلا نامشخص بودن محتوای پنینی یا سس اسپاگتی آدم شروع می کند به پایین آوردن سطح انتظاراتش و از فضای دنج و موسیقی لذت می برد که همان موسیقی هم آرام آرام تغییر ژانر می دهد و در نتیجه تغییر مخاطب! این سوال که "نوشیدنی را قبل از غذا میخواهید یا همراه با غذا؟" را در کمتر کافه ای از من پرسیدند و در کمتر کافه وطنی پیش از غذا آوردنش را پیش فرض گرفته اند و معمولا فکری برای پر کردن زمان انتظار برای غذا ندیده ام و این امتیازی است برای کافه وال. ولی اینکه حجم زیادی از لیوان نوشیدنی را حباب پر کرده و به جای پودر یخ قالب یخ توی لیوان هست و با وجود تاکید من به شیرین نبودن نوشیدنی شکر محسوسی توی لیوان هست و نی آنقدر به نسلت لیوان کوتاه است که باید با دست نگهش داشت و انگشتان را سبز کرد هیچ امتیاز محسوب نمی شود. قسمت مرکزی این چیپس و پنیر هم مقداری چیپس و پنیر تقریبا آجری شده بود که باعث میشد آدم این خیال به سرش بزند که باقیمانده بشقاب دیگری است که برای قد کشیدن بشقاب جدید به این امید که مشتری به آن جاها نمیرسد آن زیر پنهان شده و بار چندمی است که توی فر می رود! برای خوردن چنگال به تنهایی کافی تشخیص داده شده بود و چاقویی برای کوچک کردن لقمه ها و قطعه قطعه کردن آن حجم عظیم پیوسته با پنیر در نظر گرفته نشده بود! خاطره فضا بهترین چیزی است که از کافه وال با من بیرون آمد خاطره غذا چندان نگه داشتنی نیست!