وقتی دارید در خیابان خردمند پیاده روی می کنید بعید است آدمهایی که پشت دیوار شیشه ای این کافه نشسته اند و سرگرم خوردن و حرف زدن و کار با کامپیوترهای شخصی و ... توجهتان را جلب نکنند! تصویری که می گوید اگر گرسنه ای چرا اینجا غذا نخوری؟...میز و صندلیهای فلزی و صاده و فضایی که تزئینات چندانی ندارد ولی همان اندک هم متفاوت و جذاب هستند: چنگکی که از سقف آویخته شده یا پمپ آب آتشنشانی! سرعتِ رسیدنِ منو روی میز از سرعت من برای مستقر شدن روی صندلی بیشتر بود. اینجا بر خلاف بیشتر کافه ها که همراه منو زیرسیگاری هم می آورند گویی وظیفه هر مشتری این است که سیگاری هم دود کند، می پرسند "زیرسیگاری احتیاج دارید؟"
توی منو به جز ساندویچها و پاستاهای معمول اکثریت کافه ها چند غذای شرقی هم پیدا میشد که من برنج تریاکی سفارش دادم و از نتیجه هم می شود گفت رضایت داشتم. ولی واقعا غذاهای شرقی برای خورده شدن با چوب طراحی شده اند و حس عجیبی بود وقتی باید تلاش می کردم از توی کاسه با قاشق و چنگال بخورمش! البته قطعا آسانتر از خوردن با چوب بود!
موسیقی راک با صدای بلند توی کافه پخش می شد که شاید برای همه جذاب نباشد و باید پیش از ورود فکرش را بکنید!