شاید شما هم شنیده باشید که مراکش یکی از زیباترین کشورهای مسلمان نشین است اما آیا نظر مردم سایر کشورها یا کسانی که پیروی سایر ادیان هستند نیز همین است؟
یک عکاس ماجراجو به نام کریس پرز، چندی پیش سفری به مراکش داشت و تصاویری ناب و باور نکردنی را از این کشور به ثبت رسانده است که در این مطلب نگاهی میکنیم به عکسهای او و نظراتش را در رابطه با این کشور از زبان خود او میشنویم.
چند سال پیش به دعوت یکی از دوستانم به مراکش سفر کردم، دوست داشتم از صنایع دستی این کشور عکاسی کنم. به نظر من سفرم به مراکش فوقالعاده بود، این در حالی است که سفر به این کشور برای بعضیها ترسناک است. فکر میکنم شاید ترس مردم برخی از کشورها از مراکش به دلیل چهرهی بدی است که رسانهها در رابطه با کشورهای اسلامی درست کردهاند وگرنه این کشور بسیار زیباست. بسیاری از مردم مراکش از این که در رسانههای غربی اغلب مسلمانان را تروریست میدانند، ناراضی بودند.
اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم که پدر و مادر من هم مرا از سفر به مراکش منع میکردند و سعی داشتند تصمیم من را دربارهی سفر به این کشور تغییر بدهند و حتی برخی از بستگان هم با من صحبت کردند تا منصرفم کنند. آنها میگفتند که اگر به مراکش بروم زندانیم میکنند اما به نظر من تمامی این صحبتها تنها واکنش پیروان سایر ادیان در مواجهه با مسلمانان است.
دقیقا به خاطر دارم که وقتی مراکش را دیدم، زیبایی را تا عمق وجودم احساس کردم و سعی داشتم از آنسوی لنز همه چیز را ببینم. همیشه میگویم که من قبل از این که یک مدیر باشم، پیش از آن که یک گرافیست یا حتی نویسنده باشم، یک عکاس بودهام و خواهم بود. عکاسی چیزی است که من همواره به آن علاقه داشتم و اولین بار که یک عکس را با جدیت گرفتم فهمیدم که باید به دنبال این هنر بروم، حرفهای که لقب "هنر فوری" را به آن دادم.
من از لحظات لذت میبرم به خصوص لحظههای پیشبینی نشده که خودم را برایش آماده نکردهام و مراکش پر بود از این نوع دقایق توصیف نشدنی. من بودم و یک دوربین کانن و بند چرمیاش. بدون تعارف میگویم که عکسهایی که گرفتم نه کار من است و نه کار دوربینم، هرچه هست هنر مراکش است.
من برای هفت روز تمام در یک کشور خارجی بودم که همه چیزش از عناصر هنر و زیبایی الهام گرفته شده بود و من نوعی از زیبایی را دیدم که به هیچ وجه انتظارش را نداشتم. متاسفانه نوع کسب و کار فعلی من زمان زیادی را برایم باقی نمیگذارد که به عکاسی بپردازم ولی عکسهایم به من یادآوری میکنند که از همین حالا سفر پرماجرای من آغاز شده و باید مکانهای دیگر را هم کشف کنم، درواقع تصاویرم هدف اصلیم را به من یادآوری میکنند.
جالب است بگویم که روز اولی که به مراکش رفتم به من اتاقی دادند که سقفی چوبی داشت و روی چوبهایش حکاکی کرده بودند و همواره با سینیهای دست ساز و پر از شیرینیهای محلی از من پذیرایی میکردند. تنوع غذایی هم در مراکش زیاد بود. نکتهای که آزارم میداد این بود که با من مثل یک فرد بالامقام و چیزی شبیه به دیپلماتها برخورد میکردند در صورتی که من میخواستم بخشی از این هنرهای زیبا باشم. همین موضوع بود که باعث شد متوجه شوم که مردم مراکش به میهمانانشان احترام زیادی میگذارند و من هم باید قدردان این موضوع باشم.
خیابان و کوچههای باریک، ساختمانهایی که سفید رنگ بودند و پنجرههای چوبی آنها من را محو تماشا میکرد. در نزدیکی محل اقامتم ساختمانی بود که هنر در آن موج میزد، وقتی از آن دیدن کردم، متوجه شدم که در گذشته مسلمانان برای پنهان ماندن از آزار اسپانیاییها در آن پناه میگرفتند.
مراکش کشوری است که باید یک گوشهای ناب پیدا کنی و از تماشای رنگ لباسها، ساختمانها و همه چیز لذت ببری.
نظر شما دربارهی مراکش چیست؟ آیا تا به حال به مراکش سفر کردهاید؟ آیا نکتهای در رابطه با مراکش میدانید که دانستنش برای سایر دوستان لست سکندی جالب باشد؟ نظرهای خود را با ما در میان بگذارید.
منبع: matadornetwork.com