چکچک یا زیارتگاه پیر سبز، یکی از مهمترین زیارتگاههای زرتشتیان جهان است که در ۴۳ کیلومتری شرق اردکان در استان یزد واقع شده است. زرتشتیان در استان یزد زیارتگاههای متعددی دارند و نزد ایشان ارزش آنها باهم برابری میکند اما به دلیل موقعیت جغرافیایی و شکل منطقه، زیارتگاه چکچک از شهرت بیشتری برخوردار بوده و هرساله میزبان هزاران نفر از مردم کشورمان و سایر نقاط جهان است.
برای ورود به زیارتگاه، به نشانه احترام، باید کفشها را از پا درآورد و کلاه بر سر نهاد. قبل از ورود به زیارتگاه تابلوهایی وجود دارد که نشان میدهد برای ورود به زیارتگاه باید پاک بود، همانطور که در دین اسلام نیز ورود بانوانی که دارای شرایط خاص هستند به مساجد ممنوع است، در این مکان نیز نکات فوق باید رعایت گردد. در داخل زیارتگاه که به شکل دهانه غار است تنه درخت چنار کهنسالی وجود دارد.
کف زیارتگاه با سنگ مرمر پوشیده شده و از بخشی از سقف قطرات آب چکه بر زمین میریزد و احتمال نامگذاری این محل نیز شاید همین باشد. چند شعله شمع به طور دائم در زیارتگاه روشن است و محلی برای سوزاندن عود یا چوب مقدس وجود دارد.همانند بسیاری از زیارتگاههای سایر ادیان، تصاویری از بزرگان دین زرتشتی، زینتبخش محوطه کوچک زیارتگاه است.
سقف زیارتگاه سنگی است. در کف محوطه ظرفهایی برای جمعآوری آب گذاشتهاند که بخشی از آن برای تبرک به زائرین اهدا میشود و بخشی دیگر نیز به مصرف خوراکی میرسد. همه ساله در ۲۷ خرداد ماه زرتشتیان از سراسر جهان در این مکان گرد هم میآیند و به دعا و نیایش میپردازند. هرچند که در میان عموم شهرت یافته که این مراسم حج زرتشتیان است اما به واقعیت نزدیک نیست. در مجموعه چکچک ساختمانهای متعددی مشاهده میشود. از آنجا که مجموعه چکچک با شهر اردکان فاصله زیادی دارد، این ساختمانها برای اسکان و پذیرایی از زائران ساخته و استفاده میشوند. ساخت و نگهداری مجموعه چکچک توسط زرتشتیان داخل و خارج از کشور تأمین شده است.
در دوران سلطنت یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی چون اوضاع ایران رو به وخامت رفت، یزدگرد سوم فکری اندیشید که خاندان خود را از مدائن به یزد که منطقه نسبتاً امنی بوده است، کوچ دهد. از این رو به دستور وی شهری با استحکامات آن روز ( حصار و برج و خندق ) برای محافظت تهیه و خاندان خود را از مدائن به یزد کوچ داده و امکان دارد اسم یزد از یزدگرد به یادگار مانده باشد. شاید آثار برج و باروی بهجامانده در محله یزاران بقایای شهر فوقالذکر باشد.یزدگرد دو پسر به نامهای هرمزان و اردشیر و پنج دختر به نامهای شهربانو، پارس بانو، مهربانو،نیک بانو و نازبانو داشت. نام همسرش کتایون بود و خدمهای به نام مروارید داشت. یزدگرد پس از شکست از مسلمانان به خراسان گریخت و در آنجا به دست آسیابانی کشته شد. با شایع شدن خبر مرگ یزدگرد، خانواده وی در یزد با یکدیگر وداع نموده و هر یک به سمتی از اطراف یزد متواری گردیدند.
هرمزان و شهربانو، پسر و دختر بزرگ یزدگرد در حین فرار دستگیر و به عربستان به غلامی و کنیزی برده میشوند. پارس بانو و مهربانو به سمت شمال غربی یزد متواری شدند. این دو در حدود ارجنان از هم وداع نموده ، مهربانو به سمت عقدا گریزان میشود که بر اثر بیغذایی و رنج راه در عقدا فوت میکند. وی را در گوشه باغی در عقدا دفن میکنند که اکنون به مزرعه مهر معروف است و مردم آن سامان آن را محل مهربانو مینامند و برای وی شمع روشن میکنند. پارس بانو در سمت غربی عقدا به زرجوع رسیده در کوهی غایب میشود. شکاف سنگیِ زیارتگاه را محل غایب شدن پارس بانو میدانند. درگذشته لباس مقنعه مانندی در شکاف سنگ ظاهر بوده که آن را برای تبرک کنده و حفظ نمودهاند.
در روایت آمده است که این بانوی پرهیزگار) پارس بانو( زمانی که خود را در محاصره میبیند، به کوه مینگرد، آهی از دل میکشد و چنین میگوید:
مرا چون مادری مهربان در آغوش خود بگیر و از دست دشمنانم برهان
در این لحظه در کوه شکافی ایجاد شده و آن بانوی پاکدامن را به آغوش خود میکشد. پس از مدتی بر فراز کوه، قطرههایی از آب به زمین میچکد. از آن پس زرتشیان، این مکان را گرامی داشته و با ایجاد معبدی، یاد و خاطرهی بانوی پاکی را پاس میدارند. ایشان بر این باورند که قطرههای اشک «نیکبانو» که همچنان زنده ولی از دیدگان پنهان است، میچکد و زمین را خیس میکند. به همین دلیل به «چکچک» شهرت یافته است. معبد درست در جایی که قطرهها از آن میچکد، قرار گرفته است. زرتشتیان آنها را جمعآوری کرده و به عنوان تبرک، استفاده میکنند.
زیارتگاه «پیر سبز» یا «چکچک»، امروزه به یکی از محبوبترین نیایشگاهها و مقاصد گردشگری اقلیتهای مذهبی در ایران و یزد تبدیل شده است که بازدید از این مکان معنوی، میتواند علاوه بر آشنایی گردشگران با ادیان و آیینهای مختلف، نزدیکی فرهنگها را نیز به همراه داشته باشد.