سفر به خانه عشق قسمت اول
بعد از سالها آرزو و 6 سال انتظار درنوبت، بالاخره خداوند متعال ما را به خانه خود فرا خواند.قریب نیم قرن آرزو ، اشتیاق و حسرت، شوق دیدار خانه معشوق را برایم صد چندان کرده بود بطوریکه در مقابل دریافت کل ثروت دنیا حاضر به تعویض آن نبودم و چه افتخاری برایم بالاتر از این!من وهمسرم این احساس را داشتیم که آیا ما لیاقت حضور در خانه خدارا داریم؟ بهترین مکان مقدس دنیا کجا وحضور دو بنده سراسر تقصیر کجا؟
آرزوی حرم و مکه و بطحاست مرا هوس کعبه و آن منزل و آنجاست مرا
از خود و هستی خود جمله سفر باید کرد روی چون در سفرکعبه کننداهل سلوک
بعد از سفرهای متعدد به اقصی نقاط جهان و مشاهده مکانهای مقدس ادیان و مذاهب مختلف و مراسم های مذهبی آنان ، همواره در این اندیشه بودم که آیا روزی خواهد رسید که من هم در بهترین نقطه مقدس دنیا مراسم مذهبی (حج) خودمان را به انجام برسانم؟ دیدن مراسم مذهبی بودائیان، هندوهاو مسیحیان برایم جالب بود و گاهی خنده دارکه چطور در این عصر ما فوق تکنولوژی و پیشرفت، انسانهایی پیدا می شوند که به ساخته های دست خودشان تعظیم می کنند و از سالها قبل و بخصوص در این چند سال اخیربه این واقعیت ،اعتقادراسخ پیدا کردم که حج مسلمانان بهترین نوع مراسم های مذهبی جهان می باشد و زمانی که در لباس احرام این مراسم را انجام خواهم داد ، به خودم افتخار خواهم کرد که مسلمانم و امیدوارم که خداوندنیزازمن راضی باشد.بطوریکه خداوندمتعال در قرآن کریم می فرماید:بهترین دین نزد خداوند اسلام است.
طبق معمول همه مسافرتهایم حدود سه ماهی تا زمان پرواز به سرزمین وحی فرصت بود و دراین مدت مطالعات و اطلاعات لازم در خصوص اعمال عمره مفرده ،اماکن مقدسه دو شهر مدینه منوره و مکه مکرمه و سایر اطلاعات لازم رو از طریق اینترنت و مطالعه کتب و سی دی های مختلف بدست آوردم.امسال سازمان حج و زیارت مدت این سفر رو به 10 روز کاهش داده است یعنی مسافرت ما روز دوم اسفند نود ودوشروع و دوازده اسفند به پایان می رسید.این سازمان برای آژانسهای مسافرتی که کاروانهای عمره مفرده رو به عربستان می برند،یک نفر به عنوان روحانی ،یک نفر به عنوان مدیرکاروان و یک نفر دیگربعنوان معاون در نظر گرفته است.کل کاروان ما 143 نفر بودندکه با سه نفر ذکرشده جمعا 146 نفر بودیم. طبق برنامه سازمان حج وزیارت، سه دوره آموزشی در ایران (قبل از اعزام)، سه دوره در مدینه منوره وسه دوره در مکه مکرمه برگزار می شود که البته به نظر من با توجه به سطح سواد و سن و سال زوار کاملا ضروریه و در هر کلاس آموزشی تنها توسط روحانی کاروان 75 دقیقه فرصت داده شده تا مسائل مربوط به این سفر تشریح گردد و در چندین نوبت ،اعمال عمره مفرده شفاها و عملا آموزش داده شود.همچنین مدیر کاروان در زمانبندی مشخص خود آموزشها و توضیحات ضروری خود رو به اطلاع زوار می رساند و باتوجه به خرید کتاب و سی دی ازطریق تحویل بن های 10000 تومانی به هرزائر،انتظار می رود همه زوار با آگاهی و آموزش لازم به این سفر معنوی اعزام گردند.
کل هزینه سفر 10 روزه به دو شهر عربستان(حج عمره مفرده به مدینه و مکه) ،طبق اطلاعیه سازمان حج و زیارت ،به ازائ هر نفر بالغ با پرواز سعودی و هتل درجه" د" از فرودگاه تبریز به مدینه منوره،بیش از 2 میلیون و پانصد هزارتومان تعیین شده بود که قیمت هتل درجه" د" با" ج" و" ج" با" ب" هرکدام حدود40000 تومان اختلاف داشت. با توجه به اینکه مبلغ 500000 تومان دربانک ملت، زمان ثبت نام در اوایل سال 1387 پرداخت کرده بودیم و اولویت اعزام ما طبق قرعه کشی 299 از 300 بود(آخرین اولویت) مبلغی در حدود 1400000 تومان به ازائ هرنفرنیزاضافه به عنوان مابه التفاوت به بانک پرداخت کردیم و به همراه پاسپورت و سایر مدارک به آژانس زیارتی تحویل دادیم . تا زمان پرواز تمام کارهای مربوطه را آژانس انجام داد و تنها در فرودگاه در روز پرواز بلیط و پاسپورتهایمان را به خودمون تحویل دادند.از حدود 2 هفته مانده به زمان پرواز اولین دوره آموزشی در یکی از مساجد شهر تبریز برگزار شد و دو کلاس آموزشی دیگر یکی یک هفته مانده به زمان پرواز و دیگری 2 روز مانده به پرواز برگزارگردید.در آخرین کلاس بود که ساعت پرواز و نام هتلها در مدینه و مکه اعلام شد.همچنین کارتهای شناسایی(که همیشه بایددر طول سفر از گردنمون آویزان می کردیم) تحویلمون شد و کارتهایی که مشخصات هتلها رویشان نوشته شده بود و جهت نصب روی چمدانها، تحویلمون شد.
روز پنجشنبه اول اسفند ساعت 10 صبح در ترمینال حجاج چمدانهامونو تحویل نماینده آژانس دادیم تا روز حرکت (فردای آنروز) با فراغ بال در فرودگاه حاضر شویم.
یارسول الله میهمان توئیم میهمان تو ز ایران توائیم
سیدعالم تو صاحب خانه ای ما گرسنه برسر خوان توئیم
بالاخره روز موعود فرارسید(جمعه2 اسفند92)ساعت 10ونیم صبح با بدرقه جمع کثیری از افراد فامیل در سالن حجاج فرودگاه تبریز با التماس دعای همه اشان از ما وارد سالن انتظار پرواز شدیم . ابتدا از نماینده شرکت تلفن همراه عربستان یک سیم کارت عربی به قیمت 40000 تومان با 25 ریال شارژ خریداری کردیم.نماز ظهر و عصر رو در سالن فرودگاه اقامه کرده و بعد از مدتی سوار هواپیما شدیم.هواپیمای سعودی از نوع ایرباس A330 نسبتا قدیمی واز کیفیت خوبی برخوردار نبود ودر اجاره شرکتهای خارجی بود بطوریکه خلبان فرانسوی و کارکنان از دیگر کشورهای عربی بخصوص که مهماندار ما متولد فلسطین بودوخلاصه 100 رحمت به هواپیمایی ماهان خودمون.
هواپیمای سعودی
هواپیما ساعت 20/14 دقیقه با نیم ساعت تاخیر، فرودگاه تبریز رو به مقصد فرودگاه مدینه منوه ترک کرد. شماره پرواز ما 2819 بود. هواپیما ،ساعت 10/17 به وقت محلی با صلوات مسافران در فرودگاه محمد بن عبدالعزیز مدینه منوره به زمین نشست.سپس بعد از انجام عملیات گمرکی و فرودگاهی و تحویل گرفتن بار با اتوبوسهایی که بیرون فرودگاه منتظر ما بودند به سمت محل هتل اقامتمون حرکت کردیم.هوای شهر تمیز و درجه حرارت حدود 28 درجه سانتیگراد بالای صفر بود و برای ما که از دمای سرد تبریز رسیده بودیم ،فوق العاده خوش آیند بود. از بدو ورود به مدینه و در طی چند دقیقه ای که تا هتل در راه بودیم، احساس می کردم یک حزن و اندوهی بر سراسر شهر، سایه انداخته است.
مدینه شهرنبی تربت چهار امام به نقطه نقطه خاکت زما سلام سلام
مزار چارامامی وشهر پنج تنی زشش جهت بسویت حاجت آورند مدام
دوای درد دوعالم ز گرد صحرائی سلام بر تو که آرامگاه زهرائی
هتل قصرالدخیل مدینه منوره (هتل محل اقامت 5 روزه مون در مدینه)
در بدو ورود به هتل با یک فنجان چایی مورد استقبال عوامل ایرانی هتل قرار گرفتیم.عوامل این دوره از استان مازندران بودند.انگار به یک هتل در ایران اومدیم همه عوامل بجز چند نفر محدود و تعدادی کارگر همه ایرانی بودند.سازمان حج و زیارت چون در تمامی ایام سال زائر داره این هتلهارو بصورت سالانه و با هزینه کم اجاره می کنه.سپس درمحل سالن اجتماعات در طبقه همکف هتل پای صحبت مدیر ایرانی هتل قرار گرفتیم.ایشان در مورد همکاران ایرانی هتل که لباس یکدستی می پوشند ، ساعت صرف غذا در محل سالن غذاخوری و توضیحات دیگری ارائه دادند و سپس بعد از گرفتن کارت اتاق ،چمدونهامونو از لابی برداشته و به اتاقهامون رفتیم.اتاق ما در طبقه ششم وشماره 18 و جنب آسانسور قرار داشت (اتاق618).هتل و اتاقها نسبتا قدیمی و هر اتاق مشکل خاصی برای خود داشت. مثلا اتاق ما ملافه هاش کثیف بود و مشکل تهویه داشت، بعضی اتاقها مشکل فاضلاب داشت و بعضی مشکل تهویه که با پیگیری های مکرر بالاخره سعی می شد به نحوی مشکلاتو رفع کنند.این هتل محل استقرار بعثه مقام معظم
رهبری در مدینه منوره هم می باشد.طبقات 5 و 6 هتل مختص استان آذربایجان شرقی بود.اتاقها دو و سه تخته بودند و در حد هتل 3 ستاره معمولی بود.زمان صرف صبحانه 30/6 تا 30/8، ناهار 13 تا 30/14 و شام 30/19 تا 30/21 بود و محل صرف غذای خانمها از آقایان جدا بود.سالن غذاخوری طبقه اول بالای لابی بود که با آسانسور و پله برقی راه داشت.بعد از کمی استراحت در اتاق زمان صرف شام فرا رسید. بطور کلی میزها از قبل آماده می شد یعنی روی میز نان عمومی(باگت و لواش داخل نایلون بصورت مجزا) ، نوشابه و یک نوع میوه و ماست(بعضا سالاد) به ازائ هرنفر حاضربود و بعد از نشستن، عوامل ایرانی پذیرائی، یک بشقاب برنج ( برنچ هندی) و یک پیاله خورشت جلو شما می گذاشتند.تنها تفاوت در وعده های غذایی ناهار و شام در تنوع خورشت بود و در وعده صبحانه نان بیات داخل نایلون و فلکس چایی روی میز آماده بود و پنیر کوچک پاستوریزه کاله و کره کوچک پاستوریزه و مربای کوچک و بعضا تخم مرغ ، شیر پاکتی وگوجه و خیار هر کدوم در روزهای مختلف ،در میز جداگانه ای بصورت انبوه بصورت سلف سرویس، کل برنامه غذایی تو این 10 روز در مدینه منوره و مکه مکرمه بود.شام روز اول برنج هندی با خورشت تکه های مرغ سرخ شده در روغن با پیازبا یک عدد میوه موز بود که عده کثیری از
زوار به مذاقشون خوش نیومده بود.بعد از صرف شام بیصبرانه منتظر این لحظه بودیم که سریع خودمونو به مسجد النبی برسونیم تا هم نمازهامونو(مغرب و عشا) خونده باشیم و هم زیارت و دعاهای حسابی بکنیم.
شکر خدا زیارت پیغمبر آمدیم توفیق یار شد که سوی این در آمدیم
ما لایق حضور تو هرگز نبوده ایم لطف تو بود اینکه به این محضر آمدیم
جهت یادگیری مسیر به اتفاق کاروان با روحانی و مدیر و معاون کاروان از جلو هتل پیاده راه افتاده و رفتیم .البته به علت دوری مسیر یک اتوبوس هم در نظر گرفته شده بود تا اونهایی که مشکل پا دارند ویا پیر هستند و نمی تونستند 15 دقیقه پیاده روی کنند ، راحت باشند.فاصله پیاده از جلو هتل یعنی خیابان العوالی تا مسجدالنبی حدود 700 متر بود که حدودا با یک ربع پیاده روی آرام با عبور از عابرگذر زیر اتوبان علی بن ابی طالب از درب جنوبشرقی حرم نبوی جنب قبرستان بقیع وارد صحن نبوی می شدیم.
ورودی شرقی مسجد نبوی
مسجد شلوغ بود بخصوص قسمت روضه شریفه. بعد از یکی دو ساعت که در مسجد بودم و اقامه نمازهای واجب و مستحبی وبعد از مدتی گشت و گذار جهت آشنایی با موقعیت خودم در اطراف مسجد، حوالی ساعت 1 صبح به هتل بازگشتم.
شنبه 3/12/92
با شنیدن اذان صبح (باتوجه به نیم ساعت عقب بودن ساعت عربستان با ایران) در ساعت 30/5 با قدمهای سریع در عرض 10 دقیقه به مسجدالنبی رسیدم تا از فضیلت اقامه نماز جماعت صبح غافل نباشم.فاصله اذان تا اقامه نماز صبح حدود 20 دقیقه ای طول می کشید و من راحت می تونستم هرروز نماز جماعت نمازهای 5 گانه رو در مسجد باشم.لازم به ذکره که اقامه نماز در مسجدالنبی به جماعت حال و هوای دیگه ای داره و الان که در ایران نشسته و این سفرنامه رو مینویسم آرزو می کنم که کاش در مسجدالنبی بودم و به جماعت نماز می خوندم. اذان و اقامه اونجا تن خاصی داره و خیلی دلنشینه . ادای کلمات صحیح نماز با لحجه عربی ، حضور چندین هزار نفره جماعت از اقصی نقاط جهان با لباسها و قیافه های متفاوت ، فضیلت حضور ونماز در مسجدالنبی که هر رکعت آن معادل ده هزار رکعت در سایر مساجده، حضور در کنار مرقد مطهر رسول گرامی اسلام، خاک اونجا ،هوای اونجا ، حس عجیبی به انسان می دهد، گویی در کنارحضرت علی (ع) و سایر اهل بیت رسول الله هستی .خوشا به سعادت ساکنین مدینه و مومنین و مومناتی که همیشه در مسجدالنبی نماز می خوانند.
فرق این مسافرت با سایر مسافرتها در اینه که انسان لحظه ای نمیخواد نمازهای جماعت (بخصوص درمسجدالنبی) رو از دست بده وسعی میکنه که حضور حداکثری در مسجدالنبی داشته باشه و وقت خودش رو با چیزهای بی اهمیت دیگر پرنکنه . دراون 10 دقیقه ای که در راه مسجد بودم یک لحظه فکر کردم وبا خودم گفتم : خدایا من کجا هستم؟ مدینه ؟باور نمی کردم در مدینه باشم .من بنده حقیر سراسر تقصیر کجا و استنشاق هوای بازدم رسول خدا و ائمه معصومین کجا؟خدایا صد هزار مرتبه شکرت که منو به این شهر مقدس دعوت کردی. با هر قدم تندی که بسوی مسجدالنبی بر میداشتم ،شور و اشتیاق وصف نشدنی داشتم واحساس می کردم پا در جای پای رسول خدا (ص)،علی(ع) ،امامان معصوم خفته در بقیع،اهل بیت عصمت و طهارت می گذارم و هوایی که تنفس می کردم،هوایی است که آن معصومین تنفس می کردندوهر لحظه وجودم رو در کنار آن بزرگواران احساس می کردم و بر این حضور احساس خوف و رجا داشتم. .خدایا آیا اعمال ورفتارم ، کردارم،پندارم و گفتارم شباهتی به این بزرگان دارد؟ اگر نداردبه من کمک می کنی بتوانم خودم رو طوری تغییر بدم که به این سمت گرایش پیدا کنم؟ که اگر نکنم حضورم در مدینه بی ثمر خواهد بود.چرا که به مدینه آمده ام که تغییر کنم.
ای عاشق مشتاق که خواهان لقائی درراه طلب گم شده ای بی سر وپائی
میعادگه دلبرجانانه همین جاست یک لحظه به خود آ و نظرکن که کجائی
بعد از نماز صبح که کمی از نمازهای ما طولانیتر است(که البته خیلی به من می چسبید)،بلافاصله نماز میت خوانده میشود.سپس درب قبرستان بقیع به روی نمازگزاران باز می شود.
خوش آن نسیم که می آیدازکناربقیع خوشا هوای روانبخش و مشکبار بقیع
خراب کرد ستم، مشهد چهار امام کز آن شرف به سمایافت خاکساربقیع
سلام بی حد وبسیاربرپیمبروآل درود وافر وبی انتها نثار بقیع
قبرستان بقیع
قبرستان بقیع
. چهار قبر کنار هم قبور امامان معصوم :حضرت امام حسن(ع) ،امام سجاد(ع)،امام باقر(ع)و امام صادق(ع) وبالاتر از آنها ( که دو سنگ پائین و بالای قبر وجود داره که مختص قبور خانمها می باشد) قبر فاطمه بنت اسد مادر گرامی حضرت علی(ع) و جلو آنها قبر عباس عموی پیامبر است که این محوطه با زنجیر بسته شده و اجازه ورود به نزدیک قبور داده نمی شود. باحضور در صحن مسجدالنبی ودیدن گنبد سبز بالای سر مرقد مطهر رسول اکرم ،احساس عجیبی به انسان دست می دهد. گویی تمام خاطرات صدر اسلام از ذهن انسان عبور می کند و انسان خود رادرکنارپیامبراسلام واهل بیت واصحابش احساس میکند مخصوصا حضور در روضه شریفه وخواندن نماز زیر ستونهای آن جایی که پیامبر اسلام درآنجا نماز گذارده است و ازبهترین مکانهای دنیا جهت نمازگذاردن ورازونیازمی باشد . بیخود نیست که میگویند یک رکعت نماز در مسجدالنبی معادل ده هزاررکعت نماز در سایر مساجد ارزش دارد.البته بعلت شلوغی روضه شریفه حدود نیم ساعتی منتظر شدم تا نماز گذاران قبلی توسط سربازان سعودی خارج شده و نوبت به ما برسه.بلافاصله خود را زیر ستون حرس رساندم جایی که حضرت علی(ع) می ایستاد ونگهبانی می داد تا پیامبر و یارانش نماز بخوانند.نماز و نیایش در آن منطقه حال و هوای دیگه ای داره که در قالب الفاظ نمی گنجه.
سلام ای قبه خضرای احمد سلام ای خفته درخاکت،محمد
مدینه خاک تو عنبرسرشت است خدا داند که بهتر از بهشت است
صحن مسجدالنبی
روضه شریفه و ستونهای حرس،وقود و سریر
خارج صحن مسجدالنبی و خیابانهای اطراف آن پر از دستفروشها وفروشگاههای مختلف ومحل مناسبی جهت خرید سوغاتی بود.البته خرید سوغاتی با فرهنگ ما ایرانیها عجین شده بخصوص خانمها وسایر ملل همچین رسمی رو مثل ما ندارندو من توصیه می کنم زیاد وقت خودتونو به این امر اختصاص ندین وفقط برای تفنن در حدزمان کوتاهی مابین عبادات، اشکالی نداره.
دستفروش میوه
بهتر است در اینجا اشاره ای هم به قیمت برخی اجناس در عربستان بکنم:
نرخ برابری ریال سعودی با دلار: هر 100 دلار برابر با 374 ریال
یعنی اگر دلار 3000 تومان باشد، هر ریال سعودی معادل 800 تومان ما می شود
هر کیلو موز، نارنگی ، پرتقال ،سیب و گلابی 10 ریال
هر کیلو انگور 20 ریال
هر بسته 250 گرمی توت فرنگی 5 ریال
آناناس هر عدد 10 ریال
شکلات ترکیه هر کیلو 20 ریال
هر کیلو خرما بسته به نوع، بزرگی و کوچکی ، تر و خشک ، عالی و متوسط بین 10 تا 60 ریال
بنزین هر لیتر نیم ریال( 400 تومان)
در آمد خالص هر راننده تاکسی در روز 250 ریال
کرایه تاکسی در بستی (اجره) 10 ریال و ون هر نفر2 ریال
روز یکشنبه چهارم اسفند ساعت 5/4 بعد ازظهرجهت بازدید از " مسجدالاجابه" به همراه روحانی کاروان و عده کثیری از هم کاروانیان ، پیاده به سمت شمالشرقی مسجدالنبی رفته و ضمن آشنایی با تاریخچه این مسجد و مباهله پیامبر اسلام 2 رکعت نماز تحیت در مسجد بجا آوردیم.
خیابان عباس ابن عبدالمطلب نزدیک مسجد مباهله
داخل مسجد الاجابه(مباهله)
در بین راه از جلو قبرستان بقیع رد شدیم و روحانی کاروان توضیحاتی در مورد محل قبور امامان و یاران ایشان،همسران پیامبر و سایربزرگان ، از پشت دیوار قبرستان بقیع می داد ولی اشاره ای به محل قبر ام ابیها فاطمه زهرا نکردزیرا هیچکس بجز خداوند علیم و حضرت علی(ع)، نمی داند پیکر مطهر بانوی بزرگ و شریف دو عالم، دقیقا در کجای قبرستان بقیع مدفون است. و خانمها از پشت دیوار مشبک کنار پیاده رو، شاهد و نظاره گرقبرستان بقیع بودند. چون به خانمها در عربستان اجازه ورود به قبرستان داده نمی شود.
سوی گل وجود تو ما با سر آمدیم گریان ولی زداغ گل دیگر آمدیم
داغ بزرگ،مدفن پنهان فاطمه است ما در پی زیارت این مادر آمدیم
روز دوشنبه پنجم اسفند ساعت 8 صبح زیارت دوره داشتیم.(زیارت دوره نام برنامه تور نیم روزه شهریست که برای همه کاروانهای ایرانی یکباردرمکه ویکبارهم در مدینه یا صبح ساعت 8 یا بعد از ظهر ساعت 2 برگزار میشه و در آن از چند مسجد و اماکن تاریخی و مذهبی با توضیحات روحانی کاروان بازدید بعمل می آید.) مدت برنامه 4 ساعت میباشد.با 3اتوبوس که اکثریت افراد کاروان حاضر بودند طبق معمول ما ایرانیها با مدتی تاخیر(البته با عدم قاطعیت مدیر کاروان)از جلو هتل ابتدا به سمت کوه احد رفتیم(جایی که جنگ احد اونجا اتفاق افتاده بود)
کوه احد در مدینه منوره
سپس به سمت مسجد ذوالقبلتین رفتیم. مسجدی که در اونجا آیه تغییر قبله از مسجدالاقصی به سمت مسجدالحرام توسط فرشته وحی بر پیامبر اسلام نازل گردید و دو رکعت نماز تحیت در اونجا اقامه کردیم.
داخل مسجد قبلتین
سپس از آنجا به طرف محل جنگ خندق یا احزاب رفته جایی که مبارزه معروف حضرت علی (ع) با سردار کفار"امربن عبدود"رخ داده بودو بخاطر این پیروزی مسجدی بنام مسجد فتح در آنجا احداث گردیده است.
مسجد فتح
و آخرین مسجدی که زیارت کرده ودو رکعت نماز تحیت در آن بجا آوردیم ،مسجد قبا بود که اولین مسجد اسلام می باشد و بنا به فرموده رسول اکرم ثواب خواندن دو رکعت نماز در آن ، ثواب یک حج عمره به همراه پیامبر اسلام را دارد.
داخل مسجد قبا
روز جمعه عصر که جهت اقامه نماز مغرب و عشا در مسجدالنبی بودم ، در حین نماز تنها صدای سرفه نمازگزاران بود که مسلسل وار سکوت مسجد را می شکست و آنروز نمی دانستم که این هجوم ویروسهای آنفولانزاست که بسویم شلیک می شود.تا اینکه روزدوشنبه(سه روز بعد) تاثیرخودراگذاشت ومرا از پا انداخت بطوریکه تب و درد شدید بدن و سرفه های مکرر امانم را بریده بود ونای بیرون رفتن از اتاق را نداشتم و از ترس توصیه های اکید مدیر کاروان در ایران ، مبنی بر همراه نداشتن قرصهای کدئین دار ، هیچ دارویی هم با خود نبرده بودم.اما شنیده بودم که درمانگاههای مجهز با کادر پزشکی مجربی در تمام هتلهای مدینه و مکه دائر میباشد.
روز سه شنبه صبح سراغ مدیر ایرانی هتل رفتم تا آدرس درمانگاه رو بپرسم که در کمال ناباوری ایشان فرمودند که " در هتل ما درمانگاهی وجود ندارد و یک درمانگاه در هتلی نزدیک هتل ما وجود داشت که دیشب ماموران سعودی ریختند و درمانگاه رو تعطیل کردند ولی الان درمانگاه کاروان ایرانیان به هتل بدرالمحمدیه منتقل شده و شما میتونید بدون اینکه ماموران سعودی متوجه بشن (بطور دزدکی و مخفیانه) به اونجا مراجعه کنید" ومن آدرس هتل رو گرفتم و بدون فوت وقت با حدود 15 دقیقه پیاده روی با اون وضع و حالم رفتم اونجا. درمانگاه بسیار شلوغ بود گویا همه از بیماری من گرفته بودند.چون ساعت 10 صبح تو هتل خودمون کلاس داشتیم و ساعت 45/9 بود و من اصلا نمیتونستم منتظر بمونم ، از خانم دکتر مسئول درمانگاه خواهش کردم چند عدد قرص و شربت به من بدن و ایشان چون وضع و حال منو دیدند ، به توصیه خانم بنده که مختصری اطلاعات پزشکی داشت ، مارو دست خالی برنگردوند.
ساعت2 بعدازظهر بایستی چمدونهامونوبسته و آماده درجلو اتاق هتل میذاشتیم تا عصر آنروز با یک کامیون باربری به هتلمون تو مکه می بردن تا فردا فقط با یک ساک دستی کوچک که لباس احراممون توش بود در مسجد شجره محرم بشیم. بعد از ظهر امروز(سه شنبه ششم اسفند) حوالی ساعت 30/4با پای پیاده به همراه کاروانیان و در راس آن روحانیمون از جلو هتل راه افتاده و در ضلع جنوبغربی مسجدالنبی ، به سمت مسجد غمامه رفتیم.مسیر نسبتا طولانی بود و حدود نیم ساعتی تو راه بودیم .جلو مسجد روحانی کاروان توضیحاتی در مورد این مسجد ارائه دادند و اینکه نام مسجد از باران گرفته شده و با درخواست مردم از پیامبر جهت بارش باران ، بعد از درخواست ایشان از خداوند متعال، یک ابری بالای سر پیامبر ظاهر می شود و تا منزل ایشان (گنبد خضرائ کنونی) همراه ایشان حرکت می کند و درنهایت منجر به بارش رحمت الهی می گردد. ولی بعلت اینکه وقت نماز نبود مسجد بسته بود وما اجبارا با دست خالی برگشتیم .
مسجد غمامه
موقع برگشت به هتل از جلو یک داروخانه (به عربی " صیدلیه") رد می شدیم و من داخل شده و یک بسته قرص جوشان ویتامین C به قیمت 10 ریال خریداری کردم.ساخت کارخانه بایر آلمان بود و فوق العاده خوشمزه و دقیقا مزه غلیظ شده آب پرتقال می داد.
بالاخره روز چهارشنبه، هفتم اسفند ماه ازراه رسید.روزی که بایستی بعدازظهر، ضمن تحویل اتاق از مدینه به سمت مسجدشجره حرکت کرده و عصر آنروزدر آنجا احرام بسته تا شب بعد از اقامه نماز مغرب و عشا به سمت مکه مکرمه حرکت کنیم.ساعت 30/14 ضمن تحویل اتاق ،در سالن اجتماعات هتل جمع شدیم و مدیر ایرانی و مسئول فرهنگی هتل صحبت کرده و ضمن ذکر مصیبت و گریاندن زوار، از زیر قرآن کریم رد شده و سوار اتوبوسمون شدیم.تعداد 4 اتوبوس از قبل آماده شده بودند ودر اتوبوسهای 1 تا 3 ، 36 نفر و شماره 4 (اتوبوس ما) که 35 نفربود آقایون جلو و خانمها عقب سوار شدیم.بعد از چند دقیقه حرکت هنوز از مدینه خارج شده نشده به مسجد شجره رسیدیم.
مسجد شجره
بهوش ای دل که میقات است اینجا محل نفی و اثبات است اینجا
چوبیرون و درونت پاک گردید دلت روشنتر از افلاک گردید
بگو لبیک یا معبود لبیک مرا تنها توئی مقصود ،لبیک
ساعت حدودا 5 عصر بود و حدود 5/1 ساعت زمان تا اذان مغرب داشتیم تا اونهایی که در هتل حوله های خود رو بر تن نکرده بودند ،غسل کرده و لباس احرام بپوشند.بعد از پوشیدن لباس احرام و گفتن تلبیه(لبیک اللهم لبیک.لبیک لا شریک لک لبیک.ان الحمد والنعمته لک والملک لا شریک لک لبیک.) محرم شدیم و بعد از اقامه نماز مغرب و عشا ، حدود ساعت7 شب با همون اتوبوسها به سمت مکه مکرمه حرکت کردیم. حوالی ساعت 8 شب شام رو(کتلت مرغ با سیب زمینی سرخ کرده ،سس و زیتون و خیارشور و نوشابه و نان) داخل اتوبوس خوردیم. کولر ماشین دقیقا روی سرم بود و من با یک حوله نازک(لباس احرام) تا رسیدن به مکه مکرمه فقط می لرزیدم و هر چه از راننده خواهش می کردم که کولر رو خاموش کنه بلا فاصله با اعتراض دوستان و زائران عزیز اتوبوس مواجه می شدم.در مسیر حدود 450 کیلومتری مسجد شجره تا مکه مکرمه ، تنها فکرم این بود که آیا فردا صبح قبل از طلوع آفتاب، توان انجام اعمال عمره مفرده رو خواهم داشت؟ آیا
خداوند متعال این توان را به من عنایت خواهد فرمود؟ یا مثل شب گذشته تب بدنم به 40 درجه خواهد رسید؟ آیا نای راه رفتن خواهم داشت ؟ آیا 7 دور با پای پیاده طواف دور خانه خدا،7 بار سعی بین صفا و مروه و دوباره 7دور طواف نسارو میتونم انجام بدم؟در این مسیر 5 ساعته همش زیر لب دعا می کردم تا خداوند متعال حال عمومی بدنم رو طوری بکنه که بتونم اعمال حج رو به خوبی و صحیح انجام بدم.خدایا آخر من مهمان توام و خودت مرا طلبیده ای و بعد از چندین سال آرزو و انتظار به خانه ات می آیم و مرا دست خالی نگذار.خودت گفته ای " ادعونی استجب لکم"(بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا) و شاید به جرات بتونم بگم که اینجا تنها جایی بود که مطمئن بودم خداوند متعال دعایم رو اجابت می کنه.
ساعت 30/9 شب ،اتوبوس در یک صحرای ظلمات که ده ها دستگاه اتوبوس دیگر نگه داشته بودند، جهت صرف نوشابه یا چایی همچنین استفاده از سرویس بهداشتی نیم ساعتی توقف کرد. من که نای حرکت نداشتم ،همچنین خنکی هوای بیرون ، تاریکی مسیر و هوا ،ترجیح دادم داخل اتوبوس بمانم. قبلا شنیده بودم که مسیر اتوبان مدینه- مکه سراسر چراغانی و مثل روز روشنه ولی در کمال تعجب متوجه شدم که تنها از چند کیلومتر مانده به مکه مکرمه وسط اتوبان چراغ داره.نزدیکیهای ساعت 1 بامداد روز پنجشنبه هشتم اسفند 92 به مکه مکرمه رسیدیم.
اوخوانده ترا برسرخوان کرم خویش شرمنده چرائی توزبی برگ ونوائی؟
معشوق بود برسرپیمان محبت زشت است اگر برسرمیعاد نیائی
در آن ساعت شب تقریبا همه جا باز بود و بخصوص اغذیه البیک که جای سوزن انداختن نداشت.در مسیر ورودی شهر تا هتل محل اقامتمون کلی داروخانه دیدم که اکثرا هم باز بودند. بعد از مدت کوتاهی به هتل "مواکب المشاعر" رسیدیم.
هتل مواکب المشاعر مکه مکرمه
بعد از تحویل گرفتن کارت اتاق ، بعلت شرایط خاصی که داشتم،منتظر صحبتهای تکراری مدیر ایرانی هتل نشدیم و بلافاصله به طبقه پنجم هتل رفتیم.درسالن طبقه پنجم، چمدونها روی هم که شب قبل آورده بودند، تل انبار شده بود .با مصیبت چمدونهامونو پیدا کرده و داخل اتاقمون شدیم(اتاق 514).
اتاق 514 هتل مواکب المشاعر مکه مکرمه