سفر رفتن همیشه پس انداز برای ایندس.تصمیم گرفتن برای سفر برای ما ایرانیان که غرق در فشار و استرس هستیم شور وراشتیاق به زنگی رو دوچندان می کنه.چند سالی بود که تصمیم داشتم مجدد به یه کشور جدید سفر کنم..دفعه قبل که از ترکیه برگشتم
من و همسرم خیلی وقت بود که به فکر افتاده بودیم تا به مسقط پایتخت کشور پادشاهی عمان مهاجرت کنیم. واقعا تبلیغات وسوسه کننده ای برای مهاجرت به عمان برای ایرانی ها در اینستاگرام انجام میشه که با خودت میگی باید امتحانش کنم که البته
سال های سال بود که ما خانوادگی هر سال به مشهد الرضا سفر می کنیم علی الخصوص زمان شهادت امام رضا(ع)، ولی چندین سال بود که تعداد سفرها کمتر شده و دو سه سال یکبار به مشهد می رفتیم آخرین مرتبه ای که با تور
سفرنامه خواندن، بیشترین چیزی بود که به من در برنامهریزی سفر شخصیام کمک کرد. پس با خودم فکر کردم حالا که تقریبا دو ماه از سفرم به ترکیه میگذره، دیگه وقتش شده که من هم دِین خودم رو ادا کنم و تجربیاتم رو برای بقیه
به نام خدای زیبایی ها خداوندی که سفر را پیش پای انسان نهاد تا بتواند نشانه های قدرت خدا و آفرینش هنری او را ببیند. فرودگاه اسپارتا درست این نقطه جایی از سفرم بود که تصمیم گرفتم در مورد این سفرم بنویسم. وداع هایی که اینجا صورت می
سلام بر دوست داران سفر هدف من از نوشتن این سفرنامه ثبت خاطرات سفر و ارائه تجربیاتم به دوستان اهل سفر است. پس خیلی داستان سرایی نمیکنم و بیشتر قصدم ارائه نکاتی است که احتمالا در سفر به کمکتان می آید. اولین مرحله سفر ما انتخاب
الف مثل اول بسم الله : تشکر می کنم از همه کسانی که دست به قلم می شوند و راهنمایی ها و نکات سفر خود را در اختیار دیگر هموطنان قرار می دهند . این اولین دست نوشته اینجانب در سایت لست سکند می باشد
نمی دانم عشق به سفر از كی و كجا به جانم افتاد. شاید از اولین باری كه شروع كردم به خواندن شعر مسافر سهراب سپهری و بعد شروع كردم به تمام وقت مرور كردنش زیر لبم مثل وردی كه قرار بود از روزمرگی زندگی نجاتم
درود به همه لست سکندی های عزیز تو نوروز 1403 تصمیم گرفتیم بعد از کلی ایرانگردی و سفر های داخلی باز هم به یک سفر خارجی بریم. اوایل اردیبهشت بود که مقاصد مختلفی رو بررسی کردیم، اولین تصمیم سفر ترکیبی به دو شهر توریستی گرجستان بود،تفلیس
مدتها بود كه خیال رفتن به یزد به جانم افتاده بود. دلم میخواست در کوچهپسکوچههای قدیمی یزد قدم بزنم و بوی خوش کاهگل نم زده را نفس بكشم. دوست داشتم اگر بشود شب را در یکی از خانههای قدیمی یزد سپری كنم. كنار حوض آبیشان
سلام به دوستداران سفر و سایت لست سکند، امیدوارم از خوندن این سفرنامه لذت ببرید. ما در خرداد ۱۴۰۳ تصمیم داشتیم بریم یه سفر خارجی و بین مقاصد آنتالیا و پوکت تایلند یکی رو می خواستیم انتخاب کنیم ولی از اونجایی که فصل بهار و
برای من همیشه هند یک کشور عجیب و غریب بود که خیلی علاقه داشتم از نزدیک ببینمش و خودمو غرق در این کشور کنم و تا اینکه عید نوروز 1403 شد و بهترین زمان سفر برام بود اما تور هند نوروز رو که می دیدم
ماجرا از جایی شروع میشه که من و همسرم ۶ سال پیش برای ماه عسل کیش رو انتخاب کردیم و انقدر بهمون خوش گذشته بود که تا چندین ماه برای همه از خاطرات اون سفر تعریف میکردیم. همونجا به هم قول دادیم که هر سال
شروع سفر از مراغه به مقصد اسالم و تالش و بازگشت از مسیر آستارا و اردبیل مسیر مهم است یا مقصد؟ -هیچ کدام،همسفران اواسط اردیبهشت بود و در جمع دوستانه چندین ساله مون تو یکی از کافه های قشنگ مراغه گل می گفتیم و گل میشکفتیم که به
سفر ِ تاجیکستان، به تاریخ سوم مرداد 1402، و تقریبا دو ساعت بعد از رسیدن ویزای این کشور، که بعد از دو هفته انتظار و بلاخره با دادن رشوه گرفته بودیم، و پس از گذر از مرز زمینی ازبکستان شروع شد. سفری که دلتنگی برای
سلام من آتی هستم عاشق سفر و سفر کردن . عاشق دیدن ایران . دوست عزیز در ابتدا کار از شما تشکر میکنم که سفرنامه من را میخوانید و از کسری های احتمالی در سفرنامه از شما دوست گرانقدر همین ابتدا کار معذرت میخواهم .
سلام به تمامی مخاطبان عزیز سایت لست سکند مهدی هستم و ۳۰ سالمه و از چند سال قبل سفرنامه های خوب این سایت رو مطالعه می کردم و بعد از سفرهای مختلفی که داشتم به این فکر افتادم که چندتا از سفرهارو به صورت سفرنامه در
با سلام خدمت همه سفر دوستان عزیز خصوصاً مخاطبان وب سایت لست سکند. الان که دارم این سفرنامه را می نویسم عزیزترین شخص زندگیم، پدرم را از دست دادم و این اتفاق درست بعد از این سفر اتفاق افتاد و سفر را برام همچون زهر کرد.
پیش از سفر این سفر را وقتی رفتم که چهار سالی از مهاجرتم به بروکسل ِ بارانی می گذشت. وقتی که هنوز اینجا غریب و دلتنگ خانه بودم. و وقتی که وطن از همیشه دور و دست نیافتنی تر شده، و بازگشت دیگر ممکن نبود. من
آبان، ماه گل و تگرگ، به ما یاد میدهد كه از پس هر خزانی، رویشی دوباره اتفاق خواهد افتاد. پس از گرمایی سوزان، سرمایی استخوان سوز شاید... و راستی آبان، تمامی رنگها را در خود جای دارد. آبان، رنگین ترین ماه سال است. جمعه 12