استانبول، شهری فراتر از یک قاره (بخش 2)

4.4
از 5 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
استانبول، شهری فراتر از یک قاره (بخش 2)
آموزش سفرنامه‌ نویسی
03 مرداد 1394 18:32
103
16.7K

در هتل من دوباره به شیفت همان مسئول پذیرش مهربان هتل که شب نخست ورود ما را انجام داده بود برخوردم و از او بپرسم که کی دیپوزیت ما را پس می‌دهند! آنجا بود که به حقیقت ماجرا پی بردم. او با شگفتی و لبخند پرسید که "به شما گفتند که آن پول دیپوزیت بوده؟ آن پول، کرایه هتل بود. چون شرکت توریستی شما، به ما بدهکار است، ما گفتیم که دیگر نمیتوانیم مهمان شما را بپذیریم تا تسویه حساب کنید. و لیدر هم گفت که خود مسافر پولش را پرداخت میکند"! من از دروغ لیدر رنجیده خاطر شدم، ولی مسئول پذیرش بیشتر از من نگران شد و گفت اگر بخواهی همین الان پلیس خبر می‌کنم. ولی من نیازی به این کار ندیدم. چون احساس کردم که این کار به دلیل ناهماهنگی آژانس و تور به این شکل پیچیده شده و لیدر هم خواسته هرطوری هست آن شب را بگذراند و سپس طور دیگری پول را به من بدهند. پس بهتر دیدم نخست با خود لیدر در میان بگذارم. ولی از او هم نتیجه نگرفتم. درنتیجه با تهران تماس گرفتم و مسئول آژانس تهران قول داد که کسی را بفرستند که پول را به من بدهد که بلآخره این رخداد، یک شب پیش از چک‌آوت، انجام گرفت. و ما توانستیم در واپسین روز، این پول را خرج کنیم. پس باز هم تاکید می‌کنم، تلاش کنید جلوی اشتباهات خودتان را بگیرید تا نیازی نباشد، دچار سهل‌انگاری آژانس و دروغ‌بافی لیدر شوید. کافی بود که همان شب نخست، من جلو میرفتم و شخصا با هتل صحبت می‌کردم و سپس زیر بار پرداخت نمی‌رفتم تا مسئولین تور خودشان بیایند و مشکلشان را حل کنند.

روز چهارم :

این روز خاطره انگیزترین روز سفر بود. چراکه به جزایر پرنسس رفتیم. استانبول اگرچه سراسر در کنار آب دریا و کانال است ولی به دلیل تراکم بالا، و به دلیل ساحل صخره‌ای، کرانه‌های تفریحی (پلاژ) همگانی ندارد. از همین رو گردشگران همچون خود استانبولی‌ها، برای اینکار به جزیره‌ها می‌روند. به جز آن، طبقه مرفه استانبول در این جزیره‌ها ویلا دارند. با توجه به ممنوعیت ورود خودرو به جزیره‌ها و اینکه تنها وسیله جابجایی در آنجا کالسکه و دوچرخه است، می‌توانید تصور کنید که این جزیره‌ها، چه بهشت گمشده‌ای برای استراحت و آرامش خواهد بود. منتها توجه کنید که روزهای وسط هفته را برای جزیره‌گردی انتخاب کنید. اگر در گوگل ریویو و سایت تریپ‌ادوایزر جستجو کنید، همه توصیه کرده‌اند که در شنبه و یکشنبه (آخر هفته) جزیره‌ها مملو از خود ترکها می‌شود و این شلوغی از جذابیت و آرامش آن برای گردشگران خارجی می‌کاهد. همچنین روزی را برگزینید که طبق هواشناسی، گرم و آفتابی باشد.

برای رفتن به این جزیره‌ها، هیچ نیازی به تور و پول اضافی به دلار نیست. کافیست از میدان تقسیم با همان وسیله جالب یعنی فونیکولار (قطار قرقره‌ای) به اسکله‌ی کاباتاش بروید. از آنجا با صرف 4 لیر سوار کشتی می‌شوید به مقصد جزایر پرنسس. ترک‌ها به جزایر می‌گویند Adalar و به یک جزیره می‌گویند Ada. کشتی هر یک ساعت حرکت می‌کند و بهتر است نیم ساعت زودتر از حرکت وارد کشتی شوید تا بتوانید بنشینید. وگرنه باید یکی دو ساعت سرپا بایستید. این کشتی نخست از ساحل اروپایی کاباتاش به ساحل آسیایی یعنی کادی‌کوی می‌رود. سپس از آنجا با صرف یک ساعت به نخستین جزیره می‌رسد. و سپس هر 10-15 دقیقه به یک جزیره‌ی دیگر میرسد و توقف می‌کند و هرکس خواست پیاده می‌شود. چون من دفعه پیش به دومین جزیره یعنی بورگاز آداسی رفته بودم. ترجیح دادم این دفعه به چهارمین جزیره یا جزیره بزرگ -به ترکی بویوک آداسی- بروم. که سرشناس‌تر است. غافل از اینکه همین سرشناسی‌اش باعث جذابیت کمتر آن است. بورگاز آداسی، به مراتب دنج‌تر، شیک‌تر و طبیعی‌تر بود. در عوض جزیره‌ی بزرگ، متمدن‌تر بود. گویا لئو تولستوی، نویسنده‌ی روس هم مدتی در آنجا اقامت داشته. عمارت‌های بزرگ و مهمی در این جزیره بود. برخلاف بورگاز آداسی که مملو از سگ‌های رها و محل فرود هزاران مرغ دریایی بود، جزیره‌ی بزرگ چنین نبود. دیگر نکته‌ی بد جزیره‌ی بزرگ اینکه، شیب تندی داشت و هرکس که در آنجا دوچرخه کرایه کرده بود، نفسش بریده و از دوچرخه پیاده شده بود و راه می‌رفت! درحالیکه جزیره‌ی دوم یعنی بورگاز چنین نبود. چنانکه در نقدهای گوگل و تریپ‌ادوایزر خواندم، جزیره‌ی سوم هم همین مشکل جزیره‌ی چهارم (بزرگ) را دارد. پس اگر دنبال دوچرخه‌سواری یا پیاده‌روی هستید، جزیره دوم (بورگاز) بهتر است. دیگر بدی جزیره‌ی بزرگ اینکه، پلاژ ساحلی آن بسی دور از اسکله است. و با توجه به اینکه این جزیره بزرگتر از دیگر جزیره‌هاست، این یعنی یکی دو ساعتی را باید صرف پیاده‌روی تا پلاژ کنید، یا برای کالسکه پول پرداخت کنید که با توجه به پیاده‌روی‌های فراوان ما در 3 روز نخست، دیگر توانی برای راه رفتن نداشتیم و 30 لیر ناقابل پرداختیم. و بدتر از همه اینکه خود پلاژ این جزیره هم نفری 30 لیر ورودیه می‌گرفت. با توجه به 50 لیری که بابت ناهار در پلاژ پرداخت کردیم، و 25 لیری که برای بازگشت به جناب درشکه‌چی دادیم، نتیجه این شد که روزی که من گمان می‌کردم کم‌خرجترین روز باشد، پرخرج شد. درحالیکه اگر جزیره بورگاز را انتخاب کنید، هیچ‌کدام از این هزینه‌ها را ندارید. چون آنجا پلاژ رایگان وجود دارد و برای غذا هم می‌توانید به سبک پیک‌نیکی چیزی با خود ببرید.

با این همه، باز هم این روز، بسیار دلپذیر و خاطره‌ساز شد و ساعات خوشی را در این جزیره زیبا و ساحل تمیز و دلنشین دریای مرمره گذراندیم. برای بازگشت نیازی به عجله نیست چون در تابستان تا ساعت 10 شب کشتی برای برگشت هست. ولی اگر آنرا هم از دست بدهید مجبورید در جزیره اتاق بگیرید که احتمالا هزینه‌ی کمی نخواهد داشت. ساعت 6:30 سوار کشتی بازگشت شدیم و در عرشه بالایی و بخش سرباز کشتی جا گرفتیم و کل مسیر بازگشت را با مرغهای دریایی گذراندیم. پرندگانی که از استانبول تا جزیره را بالای کشتی پرواز می‌کنند و سپس دوباره از جزیره تا استانبول، گردشگران را همراهی می‌کنند و یک لحظه مسافران را تنها نمی‌گذارند. مسافران هم به رسم این همراهی، نان می‌خرند و آنرا به هوا پرتاب می‌کنند و این پرندگان زبر و زرنگ، تکه‌نان‌ها را با شیرینکاری‌هایی جالب، در هوا می‌قاپند!

دیدن غروب خورشید در مرمره و بوسفور واپسین جذابیت بود. و در پایان در کاباتاش پیاده شدیم و با فونیکولار (قطار قرقره‌ای) به تقسیم آمدیم و سپس به هتل خودمان رفتیم.

روز پنجم:

با توجه به اینکه پولمان را از تور پس گرفته بودیم، روحیه‌ی مناسبی هم داشتیم. و میمنت و فرخندگی این رویداد مبارک و میمون، تصمیم گرفتیم واپسین جای تفریحی استانبول که در برنامه‌مان بود را عملی کنیم که ویالند یا همان شهربازی استانبول باشد. این شهربازی که بزرگترین شهربانی استانبول و شاید ترکیه باشد، تنها 2 سال است که گشایش یافته، با این‌حال نسبتا کوچک است. مقایسه کنید با تهران که 35 سال پیش، سه چهار تا شهربازی بزرگ و مجهز (نسبت به آن زمان) داشت. ولی اکنون کار به جایی رسیده که ایرانیان گردشگر در استانبول، یک‌روز را هم به شهربازی نه‌چندان بزرگ استانبول اختصاص میدهند. ویالند تنها نام و دکور دروازه‌ی ورودی‌اش شبیه دیزنی‌لند و واندرلند (برندهای معروف شهربازی) است. قیمت نسبتا گرانی (برای ترکیه البته) دارد: یعنی 89 لیر. که البته خوشبختانه شاتل یا سرویس رایگان رفت و برگشت از جای جای استانبول تا اندازه‌ای گرانی آنرا جبران می‌کند. با توجه به اینکه این شهربازی به هیچ مترو و خط ریلی دیگری نزدیک نیست، فکر رفتن به آنجا بدون سرویس رایگان را از سر بیرون کنید که ارزش پول خرج کردن با تاکسی را ندارد. ولی اگر اهل سوار شدن همه‌ی بازیها هستید و نمی‌ترسید، 89 لیر کنار بگذارید و به آنجا بروید که بد هم نمی‌گذرد. با اینحال باید گفت که همچنان کمبود یک شهربازی مدرن و پیشرفته در سطح کلاس جهانی در ایران، و کشورهای همسایه ایران به چشم می‌آید و هم‌میهنان عزیز همچنان برای تجربه چنین چیزی باید به جاهای دوری چون تایلند و مالزی و چین یا اروپای غربی بروند!

سرویس رایگان ویالند از میدان تقسیم و میدان سلطان احمد هر یکساعت حرکت دارد. منتها باید نیم ساعت چهل دقیقه زودتر آنجا باشید تا جا بگیرید. وگرنه باید صبر کنید تا حرکت بعدی. همان نخست هنگام نوشتن نام شما، پیش از سوار شدن، باید بلیت کامل را به قیمت 89 لیر بخرید. ولی دیگر یک لیر هزینه نمی‌کنید. نه در درون شهربازی، نه به هنگام بازگشت با سرویس رایگان.

یک ساعت میان تقسیم تا شهربازی ویالند راه است. ولی در آنجا با توجه به بزرگ نبودن شهربازی و زیاد نبودن وسایل، گمان نمی‌کنم بیشتر از 3 ساعت وقت شما گرفته شود. در نتیجه گمان نکنید که یک روز کامل به این جا اختصاص می‌یابد و اگر آنرا برای صبح و ظهر گذاشته‌اید، به راحتی می‌توانید برنامه‌ی مستقلی برای شب داشته باشید. پیشنهاد من دقیقا این است که ظهر روز وسط هفته (دوشنبه تا جمعه) را برگزینید. چون در ریویوهای گوگل و تریپ‌ادوایزر، توریستها گفته‌اند که در آخر هفته (شنبه و یکشنبه) و همچنین در شبهای تابستانی، به دلیل شلوغی فراوان و هجوم مردم محلی، با صفهای بسیار دراز روبرو شده‌اند و عملا پس از گذراندن ساعت‌های فراوان، چیزی نصیب‌شان نشده. بنابراین پیشنهاد می‌کنم، جزیره و شهربازی را برای وسط هفته بگذارید و در عوض موزه‌ها و کاخهای استانبول را بگذارید برای آخر هفته. در این صورت، هیچ وقتی را در صف هدر نمی‌دهید.

چنانکه گفتم به سبک شهربازی‌های سرشناس جهان -برخلاف شهربازی‌های ایران- تنها یک ورودیه گرفته می‌شود و پس از ورود، بازدیدکننده آزاد است هرچه دلش خواست را هراندازه که دلش خواست سوار شود. در کل تنها جذابیت این شهربازی -که اگر نبود، احتمالا هیچ بزرگسالی به آنجا نمی‌رفت- ترن هوایی یا رولر کوستر بزرگ آن است. که حدود 50 متر ارتفاع می‌گیرد و سه بار هم سر و ته (برعکس) می‌شود. البته زمانش بسیار کوتاه است (دو سه دقیقه). ولی شما آزادید که هر چند بار که خواستید سوار شوید. همسر من دو بار سوار شد ولی من به همان یکبار بسنده کردم. منتها چنانکه گفتم این امر مستلزم این است که همچون ما با یک برنامه‌ریزی خوب، در ظهر یک روز وسط هفته به آنجا بروید که بسیار خلوت باشد. یک ترن هوایی کوچکتر هم دارد که بد نیست. یک سقوط آزاد از ارتفاع 50 متری دارد که آنهم جالب است و یک قایق‌سواری در آبهای مواج که حسابی خیس می‌شوید و در گرمای ظهر تابستان می‌چسبد. همچنین یک چرخش 360 درجه‌ای در ارتفاع 20 که من علاقه‌ای به آن نداشتم ولی همسرم سوار شد. یعنی کلا 5 تا وسیله بازی برای بزرگسالان داشت. بقیه به کل برای کودکان بود. پس اگر کودک دارید، حتما به آنها خوش می‌گذرد، ضمن اینکه به خانواده‌ی بالای 2 نفر تخفیف می‌دهند. ولی اگر کودک ندارید، باید این 5 تا وسیله، به ویژه ترن هوایی بزرگ، را چند بار سوار شوید تا راضی گردید.

همچنین در درون شهربازی فودکورت و رستوران و کافه هست و قیمتهایش هم معمولی است. و نگرانی از این بابت نیست. برای بازگشت باید سر ساعت در ایستگاه باشید. ولی اگر به ساعتش نرسیدید می‌توانید در مرکز خرید کنار آن به خرید بپردازید. این مرکز بیشتر به لباس ورزشی و سیسمونی اختصاص دارد.

در کل، استانبول خیلی تمیزتر از تهران نیست. برخی محله‌های آن مانند بشیکتاش و نیشان‌تاشی و شیشلی و فلوریا (نزدیک آکواریوم) تمیزتر و منظم‌تر است و از آن سو، در محله‌هایی چون گالاتا یا آکسارای و زیتون‌برو چندان نظم و انضباط و بهداشت رعایت نمی‌شود.

همچنین در استانبول قوانین راهنمایی و رانندگی رعایت نمی‌شود و خیلی فرق خاصی با تهران ندارد. ولی از نظر امنیت و سرقت می‌گویند که اوضاع مناسبی ندارد و معدن انواع کلاهبرداران و دزدان است. با اینحال اگر احتیاط به خرج دهیم، اتفاق خاصی نمی‌وفتد، همچنانکه برای من در این دو سفر، رخداد بدی پیش نیامد.

سفر خاطره‌انگیز ما با ترانسفر بسیار بد تور به فرودگاه به پایان رسید. ساعت 9 سوار مینی‌بوس شدیم و هتل به هتل در جای‌جای استانبول ایستادیم تا هم میهنانی که قرار بود همه ساعت 9 با چمدان‌های آماده در لابی هتل باشند، سر فرصت آماده شوند و به مینی‌بوس بیایند! بدین ترتیب، ساعت 11:30 شب به فرودگاه بسیار بزرگ آتاتورک رسیدیم. ما اگر می‌دانستیم که قرار است اینقدر در ترانسفر تور اذیت شویم، با همان مترو می‌آمدیم.

ساعت 4 صبح به وقت محلی پرواز کردیم و 8:30 صبح به وقت ایران به تهران رسیدیم. یعنی همانقدر که هنگام رفتن، تغییر ساعت محلی، به نفع ما بود و توانستیم شب را استراحت کنیم، در برگشت، کل شب را بدون خواب از دست دادیم. از همین رو واپسین توصیه من این است که این گونه سفرها را طوری برنامه‌ریزی کنید که پس از آن یکی دو روز تعطیل یا مرخصی باشید تا خستگی فرودگاه و پرواز از تن‌تان به در آید.

نکات مهم:

1- مابه‌التفاوت ارز دولتی و آزاد خیلی کم شده (200-300 تومان). و به ازای 300 دلار سهمیه، عملا چیزی نمی‌شود. پس بهتر است به خاطر 80-90 هزار تومان، ریسک گرفتن حواله را نکنید. چون بانکهای فرودگاه صف درازی دارند و حسابی شما را به دردسر می‌اندازند. تازه بعدش در ترکیه، باز هم دلارهای خود را به لیر تبدیل کنید، وگرنه به هر فروشگاهی دلار بدهید، با شما گرانتر حساب می‌کند!

2- هیچ نیازی به پذیرفتن برنامه‌های پیشنهادی لیدرها نیست. بهتر است سفرنامه بخوانید و گوگل و سایت تریپ‌ادوایزر را زیر و رو کنید.

3- انگلیسی و ترکی خود را تقویت کنید. هر دوی اینها در ترکیه نیاز است.

4- نقشه مترو استانبول را دقیق مطالعه کنید. و کارت مترو را به اندازه شارژ کنید.

5- تاکسی را کلا فراموش کنید. مگر برای آکواریوم. منتها از فرودگاه بگیرید و تا آنجا با را مترو بروید.

6- اگر حوصله ترانسفر خسته‌‌کننده‌ی هتل به فرودگاه را ندارید، از مترو استفاده کنید.

7- موزه و کاخ و جاهای دیدنی درون استانبول را بگذارید برای شنبه، یکشنبه و جزیره و شهربازی را بگذارید برای وسط هفته. و شبها را برای خرید در خیابان استقلال.

8- جدا توصیه میکنم، اگر گردشگر هستید، گردش کنید، نه اینکه دو سوم وقت‌تان را به خرید بگذرانید. برای خریدِ صرف، زمینی به شرق ترکیه سفر کنید و با هزینه‌ای بسیار اندک، مارک‌های معروف ترک (LCW، Defacto، Bershka، Mango و ...) را آنجا تهیه کنید. خوشحال نباشید که در استانبول اجناس را فرضا 30 درصد ارزان تر از ایران خریدید. دقت کنید که شما حداقل نفری دو میلیون هزینه سفر به استانبول کردید. و این یعنی در مجموع کلی زیان دیدید. شما وقت خود را هدر دادید و پول بلیت هواپیما و هتل و رفت و آمد و خورد و خوراک در شهر گران استانبول را باید به قیمت اجناس خریداری شده بیافزایید. پس سفر توریستی را به سفر خرید تبدیل نکنید، بلکه خرید را در کنار تفریح و در فاصله میان بازدیدها و یا شبها انجام دهید و روزها را به گشت و گذار بگذرانید. چراکه خاطرات سفر بیش از جنس‌هایی که می‌خرید، دوام دارند.

برآورد هزینه‌ها برای 5 روز: (منهای هواپیما و هتل)

ورودیه و بلیت: نفری 300 لیر (370 هزار تومان)

خورد و خوراک: نفری 350 لیر (430 هزار تومان)
رفت و آمد شامل مترو و تاکسی: 80 لیر (100 هزار تومان)

ارزیابی هتل:

کیفیت و تنوع صبحانه: 5
تمیزی و زیبایی : 5
عملکرد کارکنان: 7
امکانات هتل: 5
منطقه و دسترسی: 6
ارزش قیمت به نسبت خدمات: 6
نشانی وبسایت هتل:

https://validehotel.com/

شاد و خوش‌سفر باشید.

نویسنده : بهرام روشن ضمیر