در طی دو ساعت گشت ،کشتی تا پل دوم تنگه(فاتح سلطان محمت) از سمت چپ حرکت کرد و در برگشت هم از طرف دیگر ساحل به حرکت خود ادامه دادو حدود 40 درصداز آثار تاریخی استانبول را(قصردولماباغچه، قصرچراغان، حصار روملی و آنادولو، قصرکوچوک سو، دبیرستان نظامی کوله لی،قصربیگلربی و کیزکوله سی) از روی عرشه کشتی مشاهده کردیم.ساعت 2030 کشتی به اسکله برگشت و پیاده شدیم.شب اسکله" امین اونو "و پل "گالاتا "بسیار دیدنی بود .روی پل، ماهیگیران مشغول ماهیگیری و زیر و بغل پل ، بو و دود ناشی از طبخ ماهی تازه در رستورانهای متعدد اونجا همه را مست کرده بود.رستورانها پر بود از افراد محلی و توریستها.در رستورانی که در جنب پل گالاتا بود ماهی های تازه رو آماده و سرخ می کردند و صف درازی داشت .هر ساندویچ ماهی 7 لیره بود.بعد از دو ساعت گشت در آنجاو خوردن شام، به هتل بازگشتیم.
روز چهارم، پنجشنبه 29 مرداد
برنامه امروز صبح تا عصرمون دیدار و گشت در" بویوک آدا "بود. در قدیم،سلاطین بخاطر تنبیه شاهزادگان ،آنها را به این جزایر9 گانه (آدالار. در فارسی: جزایر پرنسس ) در دریای مرمره تبعید میکردند.امروزه تنها 4 جزیره مسکونیست و کشتیها به آنها رفت و آمد میکنند که به ترتیب عبارتند از: کینالی ،بورگاز، هیبه لی و بویوک آدا.به این منظور صبح سوارتراموا شده ودر آخرین ایستگاه(کاباتاش) پیاده شدیم.جنب ایستگاه ودر اسکله کاباتاش دو نوع کشتی در دو اسکله بغل هم وجود داشت. کشتیهای دولتی که سرعتشون کم بود وظرفیت زیادی داشتند و قیمت شون(با استفاده از استانبول کارت)3/85 لیره بود.کشتیهای بخش خصوصی که به نظر کمی نو بودند و سرعت بالاتری داشتند و ظرفیت مسافری کمتری داشتند، قیمت بلیطهاشون هر نفر6 لیره بود(اینها بلیط کاغذی می فروختند ).
اختلاف زمانی رسیدن به آخرین جزیره(بویوک آدا) بین دو نوع کشتی ،نیم ساعت بود.(کشتیهای دولتی در 1/5 ساعت و خصوصی در یک ساعت این مسیر رو می پیمودند).چون موقع رفتن دوست داشتیم آرام بریم و از مناظرزیبای اطراف دریای مرمره لذت ببریم، با کشتی های دولتی رفتیم.اولین جزیره که کشتی در آنجا نگه داشت، "کینالی آدا"( به فارسی :جزیره حنائی) نام داشت.چون استانبول ساحلی برای شنا نداره ، در حومه شهر چند جا برای شنا ایجاد شده که نزدیکترین، سهل الوصولترین و ارزان ترینش ساحل زیبا،تمیز و نزدیک به اسکله این جزیره کوچک هست.
ساحل شنا در جنب اسکله جزیره" کینالی "
بعد از عبور از جزایر دوم و سوم در نهایت در آخرین جزیره(بویوک آدا) پیاده شدیم.هرچند روز تعطیل نبود ولی بعلت حجم بالای توریستها جزیره پر بود از گردشگرانی از سراسر جهان.در این جزیره انبوهی از گاری و دوچرخه وجود داشت و من تنها چند کامیون و سواری دیدم که آنها هم متعلق به شهرداری(حمل زباله) و خودروهای پلیس بودند.
در ابتدای ورودبه جزیره ایستگاههای کرایه دوچرخه و گاری(فایتون) صف چند صدمتری داشتند.کرایه دوچرخه ساعتی 10 لیره و فایتون تا 4نفر،75 لیره و چون ما 5 نفربودیم متصدی مربوطه به کمتراز 100 لیره راضی نشد.بعد از ساعتی در صف موندن سوار یکی از فایتونها شدیم تا کامل جزیره رو بگردیم.
بویوک آدا
بعد از دو ساعت گشت در جزیره و صرف بستنی و ناهار(غذاهاش کمی گرانتر از استانبول بود) ،ساعت 1530 با کشتی های بخش خصوصی به اسکله کاباتاش برگشتیم.از کاباتاش تا میدان تاکسیم رو با" فونیکولار" طی کردیم.فونیکولار چیزی شبیه متروست با همون شرایط سوارشدن به مترو و کرایه 2/15 لیره منتها لوکوموتیو نداره وتوسط قرقره بزرگی کشیده میشود.
فونیکولار و قرقره ای که باآن حرکت می کند
این فاصله کوتاه رو طی دو دقیقه طی کردیم و به میدان تاکسیم( به فارسی: تقسیم) رسیدیم.
مجسمه وسط میدان تاکسیم
در استانبول خوردن صدف و بلوط بوداده در کنار خیابان( در ایران، باقلا و سیب زمینی کبابی و تخم مرغ ) خیلی طرفدار دارد. در بدو ورود به خیابان استقلال یه چرخ دستی دیدم که بلوط بوداده می فروخت. 150 گرم 10 لیره.
فروش بلوط بوداده در چرخ دستی در ابتدای خیابان استقلال
به جرات میتونم بگم که یکی از لذت بخش ترین لحظات حضور هر گردشگر در استانبول ، قدم زدن و لذت بردن از پیاده روی در خیابان استقلال استانبوله.بطوریکه عصرو شبها شاهد حضور چشمگیر گردشگرها در این خیابان زیبا و شلوغ هستیم.از وسط این خیابان تراموای برقی با یک واگن سنتی عبور میکنه که باعث چند برابر شدن زیبائی این خیابان میشه.
مغازه های رنگارنگ،فروشگاههای با برندهای مخصوص،سازو آواز گروههای مختلف موسیقی باحرکات آکروباتیک هنرمندان در کنارخیابان، رستورانها و قنادیها با باقلواهای مخصوص، همه وهمه دست به دست هم می دن تا یک عصر و شب فراموش نشدنی رو رقم بزنند.
خیابان استقلال استانبول
شب در یک رستوران معروف در خیابان استقلال، غذای مشهور و اصلی ترکیه یعنی "اسکندر کباب" خوردیم.قیمتش 16 لیره بود.
اسکندر کباب
شب ساعت 11 بوسیله دولموشهای کرم رنگی که به وفور در میدان تاکسیم در حرکت بودند،با کرایه هر نفر 2 لیره به آکسارای (نزدیک هتلمون) بازگشتیم.
روز پنجم،جمعه 30 مرداد
بازارچه های محلی که هر روز در یک محله برپا می شود، یکی از جاذبه های گردشگری استانبول به حساب می آید.آشنائی با نحوه خرید مردم محلی، نیازهای خرید هفتگی مردم،تنوع و کیفیت اجناس ارائه شده در بازارچه ها ،تعامل مردم محلی با همدیگر وبا فروشندگان ،آشنائی با فرهنگ فروش فروشندگان محلی با گردشگران خارجی و آشنائی با قیمت محصولات مختلف از جذابیتهای گشت و گذاردر این بازارچه هاست و یکی از محل های مورد علاقه من در سفر به شهرهای مختلف است.جمعه بازار" فندق زاده "یکی از این بازارچه هاست و اتفاقا نزدیک هتلمون بود.
بدین منظور جمعه صبح باسوارشدن به تراموا در ایستگاه آکسارای ،بعد از ایستگاههای یوسف پاشا و هاسکی در ایستگاه فندق زاده پیاده شدیم.بازارچه بزرگی که تمام کوچه پس کوچه های این محله را در برگرفته بود.
بازارچه محلی فندق زاده
سقف کوچه ها توسط پارچه های برزنتی پوشش داده شده بود.در این بازارچه هفتگی که از ساعت 9 صبح تا عصر هر جمعه برپاست ، تمامی آنچه که از نیازهای ضروری خانواده هاست بصورت حراجی یا با تخفیف عمده، ارائه می شود . مانند: انواع لباسهای زنانه و مردانه زیر ، پیراهن، شلوار،روسری،حوله،ادکلن، انواع لوازم خانگی سبک ،کیف،کفش ، موادغذائی مثل انواع پنیر، زیتون ، چای ،ترشی و... که همگی تولید ترکیه واکثرا باکیفیت مناسب عرضه میشود.
در قسمتی از بازارچه روی چرخهای دستی محل فروش انواع میوه بود.نکته جالب ( البته برای ما ایرانیها)اینکه همه میوه ها به یک اندازه وبا کیفیت عالی عرضه می شدند.انواع هلو،شفتالو،گلابی، گیلاس،آلو، توت فرنگی و انگور، هر کیلو بین 3 تا 4 لیره قیمتشان بودکه باتوجه به درآمد سرانه بالای ترکها نسبت به ما ، مناسب بود.
بازارچه میوه و تره بار فندق زاده
آنقدر این بازارچه بزرگ ، جالب و اجناس متنوعی داشت که تا ظهر ما رو به خود مشغول کرد.چون فاصله مون تا هتل زیاد نبود و برگشتنی سرازیری ،پیاده تا هتل به راه افتادیم. بعد از صرف ناهار به هتلمون برگشتیم تا هم خریدهامون رو در اتاق بگذاریم و هم استراحتی کرده باشیم.
برای بعد از ظهرامروز و فردا صبح ، دیدار از کاخ موزه های" توپکاپی" و "دولما باغچه" را برنامه ریزی کرده بودم ،اما به دلیل در گیریهای اخیر بعد از انتخابات ترکیه بین پ.ک.ک و نیروهای دولتی و ناآرامی ها اطراف این دو کاخ و حتی احتمال بمب گذاری و درگیری که از اخبار دیشب از تلویزیون مشاهده کردم، صلاح ندونستم میهمانان را به این مکانها ببرم ودر اولین مسافرت خارجی تصویر ناخوشآیندی از استانبول در ذهنشون نقش ببندد. بنابراین، این برنامه را برای سالهای بعد نگه داشتم ،تا انگیزه مسافرت دوباره به استانبول محفوظ بماند .
برای بعد از ظهر و شب دیداراز مرکز خرید"کاله" را برنامه ریزی کردم تا خانم ها خوش به حالشون بشه! طبق معمول از آکسارای سوار تراموا شدیم و بعد از گذر از ایستگاههای یوسف پاشا، هاسکی،فندق زاده، شهرامینی ،پازارتککه، توپ کاپی،جیویزلی باغ،مرکز افندی،آک شمس الدین،میدهت پاشا، زیتون بورنو،محمت آکیف ومرتر در ایستگاه گون گورن ( درست جلو مرکز خرید کاله) پیاده شدیم.
نمای بیرونی مرکز خرید کاله جنب ایستگاه تراموای "گون گورن"
البته گذر از اینهمه ایستگاه تراموا برای همسفرانمون ،یه گشت شهری مفت و مجانی در قسمت اروپائی استانبول هم محسوب می شد.کاله مرکز خرید بزرگی در یک طبقه همکف و 4 طبقه روی آن بود. طبق معمول طبقه آخر اکثرا رستوران و سایر طبقات ، برندهای معروف فروشگاههای معتبر رو شامل می شد.همچنین در زیر زمین جنب آن، فروشگاه"کارفور" داشت.
نمای داخلی مرکز خرید کاله
چند ساعتی مشغول گشت و خرید(مخصوصا خانمها) شدیم . قیمت محصولات فروشگاههای با برند معروف در تمامی شعبه هادر سطح شهر و حتی کل ترکیه، یکسان هست اما نوع و تنوع آنها متفاوته و این مطلب شامل فروشگاههای این مرکز خرید هم می شد. شام رو در یکی ازرستورانهای طبقه آخر صرف کردیم.به قدری این غذا به مذاق دوستامون خوش اومده بود که در روز آخر اقامتمون در استانبول و در ساعات آخر برگشتمون به ایران اصرار داشتند حتما ناهار رو در این رستوران صرف کنیم.
بشقاب غذای شام در رستوران مرکز خرید کاله
قیمت یک بشقاب غذا با یک لیوان آیران( به فارسی: دوغ) 18 لیره شد.
شب هنگام بعد از گشتی اطراف مرکز خرید کاله، با تراموا به هتل بازگشتیم.
روز ششم ، شنبه 31 مرداد
برای دیدن بزرگترین و زیباترین آکواریوم ترکیه و اروپا ،با 400 متر پیاده روی از جلو هتل به ایستگاه مترو اکسارای در ابتدای خیابان وطن رفتیم( مبلغ کسر شده از استانبول کارت به ازائ هر نفر همانند تراموا 2/15 لیره بود).در ایستگاه" شیرین ائولر" (دو ایستگاه مانده به فرودگاه آتاتورک)پیاده شدیم. از آنجا سوار متروبوس شدیم(مبلغ کسر شده از کارت 3/85 لیره) و سه ایستگاه بعد(بش یول) پیاده شدیم. در "بش یول" سوار دولموش های کرم رنگ شدیم و به ازائ هر نفر 2 لیره، درست جلو درآکواریوم فلوریا پیاده شدیم.
توبان نزدیک فرودگاه آتاتورک( مسیراتوبوسهای سریع السیر" متروبوس")
جلو در آکواریوم فلوریا
عده کثیری از گردشگران خارجی و تعدادی از ترک ها در صف تهیه بلیط ورودی بودند.روی گیشه حداقل ورودیه برای هر نفر( بلیط نقره ای) 45 لیره نوشته شده بودو من برای 5 نفرمون225 لیره آماده کرده بودم که خانم متصدی فروش بلیط، بسته یارانه دار خانواده 5 نفره رو به من پیشنهاد کرد که قیمت بلیط به ازائ هر نفر 30 لیره می شد. از صداقت این خانم خیلی خوشم اومد. در واقع موضوعی که نمی دونستم و در مجموع 75 لیره به نفع ماتموم شد.
آکواریوم فلوریا استانبول
این آکواریوم فوق العاده بزرگ و دیدنی که بزرگترین آن در قاره اروپا محسوب می شود، در فضای22000مترمربع ودر چندین سالن، با15000 موجود دریائی از اقیانوسهای بزرگ جهان گرفته تا دریاهای اطراف ترکیه ، فضای بسیار مناسبی برای علاقمندان ایجاد کرده بود.
نکته جالب دیگر ،تبلیغات نیروی دریائی ترکیه در زمان عثمانی بود که با تهیه ماکت های ملبس و نصب بزرگان این صنعت(پیر دریا) و دادن اطلاعات در مورد آن ، نوعی موزه مردم شناسی در عهد عثمانی رو در لابلای سالنهای آکواریوم ایجاد کرده بود.
موزه مردم شناسی صنعت دریانوردی در عصر عثمانی در داخل سالنهای آکواریوم
نکته جالب دیگر وجود چندین سرویس بهداشتی مابین سالنهای مختلف ، رستوران و کافی شاپ داخل مجموعه آکواریوم بودتا گردشگران هیچ دغدغه خاطری نداشته باشند
یکی از کافی شاپ ها در داخل مجموعه آکواریوم
صحنه دیگری که نظر منو بخود جلب کرد، وجود وسایل متنوع بازی ( که بی ارتباط با صنعت دریانوردی هم نبود) از جمله بازی با سکان کشتیها، بوق کشتی و....برای خردسالان بود تا حوصله آنها در طی چند ساعت دیدار از آکواریوم سر نرود.
یکی از وسایل سرگرمی بچه ها در داخل مجموعه عظیم آکواریوم استانبول
قسمت انتهائی آکواریوم مربوط به حشرات، جانوران و آبزیان منطقه آمازون بود که با ایجاد فضای سبز زیبا ،آبشارو رطوبت، مناظر بدیعی رو بوجود آورده بودند.
طبیعت منطقه آمازون درقسمت انتهائی مجموعه آکواریوم
قبل از خروج از مجموعه، فروشگاه عرضه صنایع، محصولات و سوغاتی در حجم کوچک در ارتباط با دریا وتوریسم ترکیه که اکثرا تولید کشور چین بود، در معرض دید عموم و فروش قرار گرفته بود.
فروشگاه محصولات صنایع دستی و کوچک صنعتی قبل از خروجی آکواریوم
در برگشت، درست روبروی آکواریوم سوار دولموش شدیم و به" بش یول" برگشتیم و از آنجا سوار مترو بوس شدیم.مسیر اتوبوسرانی سریع السیر استانبول( متروبوس)فوق العاده طویل هست و از انتهائی ترین قسمت اروپائی شروع وپس از عبور از بوغاز کوپروسی(پل تنگه) به شلوغترین قسمت آسیائی ختم میشه." بش یول" هفدهمین ایستگاه قسمت اروپائی بود.
بعد از حدود یکساعت و گذر از 17 ایستگاه و عبور از روی پل خلیج شاخ طلائی، در ایستگاه شیشلی و قبل از پل تنگه و قسمت آسیائی استانبول، پیاده شدیم."مجیدیه کوی" در قسمت شمالی و" عثمان بی" و "تاکسیم "در جنوبمون واقع شده بود.با چند متر پیاده روی بطرف تاکسیم به مرکز خرید جواهر رسیدیم.
طبقه آخر این مرکز( که میشه گفت پاتوق ایرانیهاست ) محل مناسبی برای کمی استراحت و صرف ناهار بود ( البته در ساعت17 که ما شام و ناهارو یکی کردیم).
نمای خارجی و داخلی مرکز خرید جواهر
برای ناهار یکی دیگر از غذاهای معروف ترکیه را تجربه کردیم.کوش باشی پیده(پیده با گوشت قیمه ای) که گران ترین پیده هاست به قیمت 10 لیره به همراه سالاد و نوشابه جمعا 16 لیره شد. به یاد پکیج تور شرکت ایرانیمون افتادم که بازدید ازآکواریوم، مسجد سلیمانیه( ورودیه ندارد) وناهار رو با هم 65 دلار زده بود که ما با کمتراز یک سوم آن، همه اینها رو نه تنهاگشتیم بلکه با مترو بوس کلی حال کرده(یک تور شهری کامل) و تجربه سوار شدن به مترو رو هم داشتیم.
کوش باشی پیده" ناهار در مرکز خرید جواهر
بعد از ساعتی گشت در داخل بازارجواهر و خیابانهای اطراف ،با اتوبوس به میدان تاکسیم رفتیم. چهره جدیداین میدان بعد از تغییرات در آن و ایجاد زیرگذر و عدم اجازه تردد به خودروها برای عبور از داخل میدان ( که کارهای ساخت و ساز هم اکنون هم ادامه دارد) برایم عجیب و تازگی داشت.تا شب در اطراف میدان وهمچنین خیابان استقلال در حال گشت و گذار شدیم.
دامنه تظاهرات و اعتراضات سیاسی که بیشتر در شهرهای شرقی ترکیه جریان داشت، رفته رفته به استانبول هم کشیده میشد.مخصوصا وجود نیروهای امنیتی و کامیونهای حمل سرباز و پلیس در اصلی ترین میدان استانبول عصرها و شبها کمی نگران کننده بود.این موضوع رو میشد در چهره معصوم دخترک سوری که کنار خیابان استقلال در حال نوازندگی و کسب نان شب، با آکاردئون زواردر رفته اش بود، بخوبی احساس کرد.
دخترک سوری در حال نوازندگی در کنار خیابان استقلال
شب، کمی زودتربا سوار شدن به دولموش (با توجه به حضور نیروهای امنیتی و احتمال درگیری) به هتل باز گشتیم.
روز هفتم، یکشنبه اول شهریور ماه 1394
امروز صبح و بعد از صرف صبحانه، با خانم سعیده(راهنمای شرکت ایرانیمون) برای هماهنگی ترانسفر فردا به فرودگاه تماس گرفتم. از نحوه صحبت کردنش متوجه شدم که خیلی از دستمون ناراحته چون دو سه باردر طی چند روز گذشته باهامون تماس گرفته و تبلیغ تورهاشو کرده و جواب رد شنیده بود .
بهم گفت که من نمیام و ساعت 16 فردا درلابی هتل منتظر آقای شایان باشید. برای رفتن به فرودگاه آتاتورک هیچ نگرانی نداشتم چون در صورت نیومدن آقای شایان هم به راحتی باتوجه به زمان پرواز(22:20 دقیقه) میتونستیم با مترو سریعا خودمونو به فرودگاه برسونیم.
امروز صبح هوای استانبول ابری بود و رفته رفته بارش باران شدید می شد. با تراموا به ایستگاه گلحانه( در فارسی:گلخانه)رفتیم.در مسیرمون ستونی رو مشاهده کردم که اسمش" چمبرلی تاش" ( در انگلیسی:burnt column )بود.
ستونی به ارتفاع 35 متر که 2/5 متر آن در زیر زمین بود.از سال 330 م.به سفارش کنستانتین احداث ودراستانبول (پایتخت روم) برافراشته شده است.بعدها در اثر زلزله و آتش سوزی در سال 1779 قسمت عمده آن تخریب شده و توسط عبدالحمید اول( سلطان عثمانی) موردبازسازی قرار گرفته ودر سال 1955 تعمیر اساسی شده است. این ستون بعنوان یکی از آثار میراث جهانی در یونسکو به ثبت رسیده است.
ستون "چمبرلی تاش"
از ایستگاه تاخودپارک گلخانه چند قدمی بیش نبود. پس از ورود به گلحانه از سمت راست پس از عبور از سربالائی "عثمان هامدی "به موزه باستان شناسی استانبول رسیدیم. ورودیه موزه به ازائ هر نفر 15 لیره بود. کلا موزه از دو ساختمان و یک حیاط تشکیل شده بود . ما ابتدا به ساختمان جنب ورودی در سمت چپ که در یک طبقه بود، رفتیم.
موزه باستان شناسی استانبول( ساختمان اول دست چپ جنب ورودی)
حیاط موزه باستان شناسی
در ساختمان دوم( روبروی ساختمان اول) که در چهار طبقه بود، قطعاتی از سنگ نگاره ها، مجسمه ها، ظروف سفالی، شیشه ای و...ازمناطق آناتولی، روم، قبرس و تمدن بیزانس قبل و بعد از میلاد وجود داشت. همچنین آثاری از سرزمین های اردن و فلسطین نیز به چشم می خورد.
موزه باستان شناسی ( ساختمان 4 طبقه دوم. روبروی ساختمان اول)
کلا موزه غنی ، بزرگ و ساختمان دوم در حال نوسازی و تکمیل شدن بود اما بازدیدکنندگان زیادی نداشت. بعد از اتمام دیدار از موزه و بند آمدن باران، با تراموا به ایستگاه کاباتاش رفته و از آنجا با اتوبوس به محله بشیکتاش رفتیم.
بازارچه پررفت و آمد و شلوغ بشیکتاش
بازارچه هفتگیش روزهای شنبه بود ولی با اینحال یکشنبه هم شلوغ و دیدنی بود. قیمت کفش ها با تخفیف و مناسب بود. چند جفت مردانه و زنانه خرید کردیم.
یکی از فروشگاههای معروف کفش در محله بشیکتاش
در یکی از رستورانهای اونجا ناهار خوردیم.
رستوران "مراد" شعبه بشیکتاش
رستوران شیک و تمیزی بود.من و همسرم یک پرس بورک ویک پرس دونر با آیران و نوشابه قوطی و کونه فه سفارش دادیم.(بورک 5 ،پرس دونر18 ،آیران 3 ،سپرایت4 ودر آخر کونفه 6 جمع دونفر36 لیره).
ناهار دو نفری در رستوران مراد در بشیکتاش
عصر با مراجعه به ابتدای ایستگاه اتوبوسرانی اسکله در بشیکتاش ، با سوار شدن به اتوبوس شماره82 به محله فاتح ( خیابان فوزی پاشا) رفتیم.این خیابان مرکزفروش لباسهای شیک و مجلسی اسلامی می باشد . پوشش خانم های این محله با دیگر مناطق استانبول متفاوت است.
خیابان فوزی پاشا در محله فاتح
در داخل یکی از مراکز خرید بودیم که با سروصدای راهپیمائی کنندگان که با محافظت پلیس همراه بود به خیابان آمدیم. تظاهرکنندگان در حمایت از شهدای درگیریهای اخیر در شرق ترکیه شعار میدادند.
تظاهرات در خیابان فوزی پاشای محله فاتح
بعد از کلی گشت در این خیابان و خرید لباسهای زنانه،از یکی از کوچه ها به خیابان وطن(بلوار عدنان مندرس) رفتیم وبعد از خرید از فروشگاه میگروس، با دولموشهای کرم رنگ به آکسارای و هتل بازگشتیم.
روز هشتم(آخر) دوشنبه دوم شهریور
چون امروز روز آخر اقامتمون توهتل بود ،طبق مقررات بایستی ساعت 12 اتاقمون رو تحویل می دادیم.بعد از صرف صبحانه وقبل از ساعت 12 حدود 2 ساعتی فرصت داشتیم تا سری به فروشگاه" هیستوریا" که نزدیک هتلمون در ابتدای خیابان وطن بود ، بزنیم.
نمای بیرونی مرکز خرید هیستوریا
این مرکز خرید4 طبقه، تقریبا نوساز با فروشگاههای مدرن و بزرگ ودارای برندهای معروف بود اما قیمتهاش به نظر بالا می اومد.
داخل مرکز خرید هیستوریا
دوستامون کمی خرید کردند . ساعت 12 به هتل بازگشتیم چمدانهامونو بستیم و اتاق رو تحویل دادیم و همه وسایل را در گوشه لابی هتل قرار دادیم .
تا ساعت 16( زمان ترانسفرمون به فرودگاه)حدود 4 ساعتی زمان داشتیم. برای این مدت محدود گشت در اطراف هتل مانند: محله های آکسارای، لاله لی و فروشگاههای آنها و صرف ناهاررو در برنامه داشتیم .در مسیرمون بطرف مرکز خریدAVM در تقاطع بلوار آتاتورک با خیابان وطن یکی دیگر از شاهکارهای معماری عثمانی رو مشاهده کردیم. مسجد بسیار زیبا و با سنگهای سفید مرمری با نام : مسجد والده سلطان.
نمای بیرونی مسجد والده سلطان
در کنار مسجد با چند قدم پیاده روی و نرسیده به خیابان وطن، مرکز خرید AVM در زیر زمین واقع شده که دارای فروشگاههای لباس مردانه و زنانه بود. بعضی از فروشگاهها تخفیفهای عمده و خوبی داشتند . کلا آنجا رو محل مناسبی برای خرید دیدم.
مرکز خرید زیرزمینی AVM در آکسارای
سپس در همان راستا و با حدود 100 متر فاصله از این مرکز خرید، از کنار ایستگاه مترو عبور کردیم.
ایستگاه مترو آکسارای
کلا منطقه آکسارای و لاله لی بعلت وجود هتلهای زیاد ، مراکز خرید، نزدیکی به بافت قدیمی و اماکن دیدنی و گردشگری، از شلوغترین ، پررفت و آمد ترین و توریست پذیرترین مناطق استانبول محسوب می شود.ساعاتی در این مناطق گشته و دوستامون آخرین کم و کسریهای خریدشون رو انجام دادند و در یکی از رستورانها ناهاررو میل کرده و ساعت 16 به هتل بازگشتیم.
حدود یکساعتی منتظر شدیم تا آقا شایان سررسید.در مینی بوس ترانسفرمون بغیر از ما تنها دو نفر دیگه بودند.باتوجه به ترافیک سنگین مسیر فرودگاه، حدود دو ساعتی در راه بودیم.هنوز سه و نیم ساعتی به پرواز مونده بود که ما به فرودگاه آتاتورک رسیدیم.
با تاخیر کم(حدود نیم ساعت) پروازمون انجام شد. هواپیما، خلبان و کادر پرواز دقیقا همان ها بودند که از تبریز به استانبول اومدیم ولی زمان پرواز برگشتیمون 2 ساعت (حدود 20 دقیقه کمتر)طول کشید.خوشبختانه مشکلی در پرواز نداشتیم وکاپیتان خضرائی با مهارت کامل در ساعت 0230 صبح روز سه شنبه سوم شهریور ماه 1394به وقت ایران هواپیما را در باند فرودگاه شهید مدنی تبریز بر روی زمین نشاند.
پایان
جهت مطالعه ادامه سفرنامه کلیک کنید