از وان تا استانبول – سفری متفاوت و به یادماندنی در نوروز 95

4.5
از 696 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
از وان تا استانبول – سفری متفاوت و به یادماندنی در نوروز 95

پس از سال پرمشغله و خسته کننده ای که داشتیم، به همراه خانواده (پدر، مادر، خواهرم و من) تصمیم گرفتیم تا تعطیلات عید رو به مسافرت برویم. بعد از بررسی گزینه های مختلف برای سفر از جمله کیش، باکو، آنتالیا و استانبول، بالاخره استانبول رو به عنوان مقصد انتخاب کردیم. به طور کلی مهمترین دلایلی که باعث شد تا استانبول رو در مقابل سایر گزینه ها انتخاب کنیم، می توان به موارد زیر اشاره کرد.

1- تسلط تمام اعضای خانواده با زبان ترکی استانبولی (با توجه به این که خودمان اهل تبریز و ترک هستیم و چندین سال نیز از برنامه های شبکه های تلوزیونی ترکیه استفاده کرده ایم)

2- جاذبه های توریستی بسیار زیاد استانبول که آن به عنوان یکی قطب های توریستی اروپا تبدیل کرده است

3- آب و هوای مناسب استانبول در فصل بهار

برای سفر به استانبول از تبریز گزینه های متفاوتی پیش رویمان بود. اولین گزینه این بود که از تورهای آژانس های مسافرتی تبریز استفاده کنیم. از آنجایی که تقریبا یک هفته مانده به عید تصمیم به سفر گرفته بودیم، لذا تور و پروازهای تبریز تقریبا پر شده بودند و ظرفیت خالی نداشتند و با پرس و جو از چند آژانس، متوجه شدیم که پیدا کردن تور خالی در تبریز در آن مقطع زمانی سخت است.

گزینه دوم استفاده از تورهای تهران بود که با توجه به موقعیت جغرافیایی تبریز که تقریبا بین استانبول و تهران قرار دارد، طی کردن چنین مسیری برامون کمی غیر منطقی بود. گزینه سوم نیز استفاده از خطوط هواپیمایی داخلی ترکیه و سفر بدون تور بود. با توجه به این که تا پیش از این به وان نیز سفر نکرده بودیم و گذر از وان برایمان هم فال و هم تماشا بود، و از سوی دیگر دوست داشتیم تا هیجان سفر زمینی کوتاه مدتی رو نیز تجربه کنیم و به این صورت نباشد که مستقیم با هواپیما رفته و برگردیم، لذا مسیر وان رو انتخاب کردیم.

با در نظر گرفتن این مورد که هماهنگی کلی سفر و انتخاب محل اسکان و مسئولیت موارد مشابه به عهده من بود، لذا کمی نگران بودم که خانواده از این مسیر اذیت شوند. اما با توجه به تجربه سفر قبلی خودم به ترکیه و تسلط بر زبان ترکی استانبولی، به اتفاق خانواده دل به دریا زدیم و تصمیم گرفتیم که به صورت زمینی به وان رفته و از آنجا با پرواز وان – استانبول، به استانبول برویم.

پس از انتخاب مسیر و با درنظرگرفتن برنامه کاری تمامی اعضا خانواده، از طریق سایت فروش اینترنتی بلیط شرکت هواپیمایی پگاسوس ترکیه، بلیط پرواز رفت رو به 2 فروردین 1395 ساعت 8 شب به وقت ترکیه و بلیط پرواز برگشت رو به تاریخ 8 فروردین 1395 ساعت 6:20 دقیقه صبح از آژانس هواپیمایی پگاسوس ترکیه، با هزینه تمام شده رفت و برگشت به ازای هر نفر 510 هزار تومان (با در نظر گرفتن عوارض و سایر هزینه ها) خریداری کردیم. ناگفته نماند که با توجه به این که بسیار دیر و اصطلاحا دقیقه نودی تصمیم به مسافرت گرفته بودیم، لذا بلیط هواپیما رو با هزینه حداکثری خریداری کردیم. در صورتی که اگر یکی دو ماه زودتر اقدام به خریداری بلیط می کردیم، مسلما بلیط ها به قیمت بسیار پایین تری برایمان تمام می شد.

پس از خریداری بلیط هواپیما، بایستی محل اقامتمان رو نیز هماهنگ می کردیم. خوشبختانه یکی از دوستانم به نام آقای عظیمی در استانبول راهنمای تورهای ایرانی اند و دائما با مسافران ایرانی و هتل و ... سروکار دارند. لذا تصمیم گرفتم تا از ایشان برای هماهنگی محل اقامتمان راهنمایی و کمک بگیرم. پس از تماسی که آقای عظیمی داشتم، مقرر شد تا ایشان گزینه های مناسب رو بررسی نموده و به من اطلاع دهند. پس از یک روز ایشان تماس گرفتند و پیشنهاد دادند که به عوض اسکان در هتل های سه یا چهار ستاره، برای ما یک واحد هتل آپارتمان دوخوابه در منطقه شیشلی بنام هتل آپارتمان شفق رزرو کنند. دلایلی که ایشان برای انتخاب هتل آپارتمان به عوض هتل های ستاره دار داشتند به شرح زیر بود.

1- در کنار هم بودن تمامی اعضا خانواده در یک واحد. از آنجایی که اتاق های هتل های استانبول اغلب تک نفره، دو تخته یا حداکثر سه تخته هستند، لذا برای اسکان چهار نفره در هتل احتمالا مجبور می شدیم در دو اتاق مجزا اقامت داشته باشیم که این موضوع برایمان به هیچ عنوان خوشایند نبود.

2- آرامش بیشتر در مقایسه با هتل های اطراف تاکسیم. با توجه به این که هتل های اطراف تاکسیم اکثرا در نزدیکی دیسکو قرار دارند، بنابراین به دلیل اجرای موسیقی در دیسکوها تا پاسی از شب، احتمالا در استراحت کردن دچار مشکل شید. این موضوع رو یکی از دوستان من نیز که قبلا به استانبول سفر کرده بودند، گوشزد کرده بودند.

3- داشتن آشپزخانه مجهز به تمامی وسایل (یخچال و اجاق گاز و مایکروفر و تمامی ظروف مورد نیاز و ...) و همچنین لوازمی چون ماشین لباسشویی و ...

4- وسعت بزرگتر در مقایسه با اتاق های کوچک هتل های ستاره دار

5- قیمتی تقریبا برابر با هتل ستاره دار

البته من کمی از بابت تمیزی و آسایش موجود در هتل آپارتمان احتیاط می کردم؛ اما با اطمینانی که آقای عظیمی از این بابت به من دادند (و بعدا نیز مشخص شد که کاملا حق با ایشون بود و هیچ مشکلی در محل اسکان برامون پیش نیومد و به راحتی خونه خودمون بود) و پس از مشورت با اعضا خانواده، بالاخره پیشنهاد آقای عظیمی رو قبول کردیم و از ایشان خواهش کردیم تا هتل آپارتمان رو برامون رزرو کنند. ایشون نیز قبول زحمت فرموده و هتل آپارتمان رو به مدت 6 شب به قیمت 80 دلار برای هر شب رزرو کردند.

تا به این جای کار و تقریبا 4 روز مانده به آخر سال، برنامه پرواز و نیز محل اقامتمون قطعی شده بود و در روزهای باقیمانده می تونستیم به راحتی سایر مقدمات سفر رو فراهم کنیم. چون هیچ کدام از اعضا خانواده با مسافرت توریستی به استانبول آشنایی نداشتیم (البته پدرم حدود 40 سال پیش 6 ماه در استانبول ساکن بودند؛ اما خب اطلاعات ایشون خیلی قدیمی بود)، لذا من تصمیم گرفتم در روزهای باقیمانده به جمع آوری اطلاعات در مورد استانبول بپردازم. برای جمع آوری اطلاعات، بهترین راه استفاده از سفرنامه های سایت لست سکند و نیز تجربیات دوستانی بود که چند ماه پیش از ما به استانبول سفر کرده بودند. بنابراین دست به کار شدم و تقریبا سه شبانه روز، اکثر سفرنامه های سایت رو مطالعه کردم و از هر کدام مطالب خلاصه شده ای رو در یک فایل جداگانه برای خودم جمع آوری کردم. پس از جمع آوری اطلاعات، مطالب رو دسته بندی کردم و با توجه به این که تقریبا 5 روز کامل رو در استانبول اقامت داشتیم، اماکنی رو که قصد بازدید از آنها رو داشتیم، به 4 مسیر اصلی تقسیم کردم. یک روز رو هم برای برنامه هایی که احتمالا عقب می افتادند و برنامه های پیش بینی نشده کنار گذاشتم.

به لطف سفرنامه های دقیق سایت، مطالبی که جمع آوری کرده بودم به حدی دقیق و کامل بود که دقیقا می دونستم برای هرکدام از مقاصد از چه مسیری بریم و چه قدر زمان برای رسیدن لازم داریم و چقدر زمان برای بازدید و بازگشت. بعدا در استانبول بسیار خوشحال بودم که این زمان رو صرف کرده بودم چون خوشبختانه همه چیز بر اساس برنامه پیش رفت و تقریبا به تمامی خواسته هامون رسیدیم. البته جمع آوری اطلاعات خودش یکی از لذت بخش ترین بخش های پیش از سفر بود. اطلاعاتی که در مورد استانبول جمع آوری کرده بودم، 3 دسته بودند.

1- اطلاعات حمل و نقل شهری به اضافه نقشه های راهنما
2- اطلاعات مراکز خرید و توضیح مختصری در مورد هر مرکز
3- اطلاعات مراکز توریستی و کم و کیف هر کدوم
که این اطلاعات به منزله یک لیدر کامل برامون بودند و خوشبختانه به واسطه اطلاعاتی که جمع کرده بودیم، حتی یکبار هم مسیر رو اشتباه نرفتیم. اطلاعات مراکز خرید و مراکز توریستی رو سعی می کنم در خلال سفرنامه خدمتتون بیان کنم اما با توجه به اهمیت حمل و نقل عمومی در استانبول، اطلاعات حمل و نقل عمومی رو در یک ضمیمه جمع و جور در انتهای سفرنامه خدمتتون بیان خواهم کرد.

پس از جمع آوری اطلاعات، در روزهای آخر تصمیم گرفتیم تا یک روز زودتر از پروازمان به وان برویم و یک شب در وان بمونیم. لذا تصمیم بر این شد تا صبح روز اول فروردین به سمت وان حرکت کنیم. دقیقا یک روز پیش از حرکتمون، یعنی حدود ظهر رز 29 اسفند با خبر شدیم که در خیابان استقلال بمب گذاری شده. اما ترس به دلمون راه ندادیم و علیرغم توصیه برخی از دوستان و آشنایان مبنی بر انصراف از سفر، منصرف نشدیم.

روز اول:

صبح روز 1 فروردین و پیش از تحویل سال در حدود ساعت 5 صبح با خودرو شخصی مون به سمت خوی حرکت کردیم. پس از طی مسافت دو ساعته بین تبریز و خوی، به خوی رسیدیم و خودرو رو در پارکینگ ارتش شهرستان خوی پارک کردیم و با کرایه یک ماشین دربست به قیمت 50 هزار تومان از خوی تا مرز رازی، به مرز رفتیم. البته می توانستیم با ماشین خودمان به مرز برویم و ماشین رو در پارکینگ مرزی نگه داریم. اما با توجه به شلوغی احتمالی مرز و از آنجایی که دوست نداشتیم در چند روز سفرمان نگران ماشین باشیم، لذا ماشین رو در پارکینگ کاملا امن ارتش شهر خوی گذاشتیم. حدود ساعت 8:45 دقیقه صبح به مرز رسیدیم. هوا کمی سرد بود. خوشبختانه به محض رسیدن ما درب های گمرک باز شدند و به سمت داخل گمرک رفتیم تا مراحل اداری خروج از ایران و ورود به خاک ترکیه رو طی کنیم. با شروع تعطیلات، سیل هموطنانی که قصد مسافرت به ترکیه رو داشتند، به سوی مرز روانه شده بود و ازدحام بسیار زیادی در مرز برقرار شده بود. تنها قسمتی از سفرمون که کمی در اون حوصله مون سر رفت، همین طی مراحل اداری و در صف خروج از کشور ایستادن بود. اما چیزی که بیشتر از صف و سرما همه رو اذیت می کرد، متاسفانه عدم رعایت حق و حقوق دیگران در رعایت نوبت از سوی برخی هموطنان بود!

پس از حدود 4 ساعت، در حدود ساعت 1 بعد از ظهر به وقت ایران از مرز رد شدیم و با انبوهی از ماشین های دولموش مواجه شدیم که منتظر مسافران بودند. سوار دولموش شده و با پرداخت نفری 20 لیر به سمت وان حرکت کردیم. هوای مسیر برفی و گاهی بارانی بود.

سفرنامه آنتالیا

جاده برفی مرز رازی به وان


بعد از حدود 1 ساعت و پس از طی مسیر تقریبا 100 کیلومتری مرز تا وان، به شهر وان رسیدیم. ورودی شهر وان در ابتدا کمی تو ذوق می زد. در اولین نگاه به ورودی شهر و خیابان هایی که از طریق آن ها به مرکز شهر می رفتیم، کمی به محله های روستایی شبیه بودند. اما پس از گذشت از چندین کوچه پس کوچه، به مرکز شهر رسیدیم و متوجه شدیم که از نظر بافت شهری، با حاشیه شهر تفاوت زیادی داره. خیابان های مرتب و مراکز خرید شیک و پر زرق و برق.

سفرنامه آنتالیا

کوچه پس کوچه های ورودی شهر وان


قبلا شنیده بودم که معمولا هر کدام از راننده های دولموش با هتلی توافق می کنند و در ازای بردن مسافر به آن هتل ها، از هتل پورسانت می گیرند. وقتی به وان رسیدیم، راننده پیشنهاد کرد که ما رو به یک هتل خوب با قیمت مناسب ببره. ما هم از آنجایی که قصد اقامت یک شبه داشتیم و از طرفی هم در اثر شلوغی مرز خسته شده بودیم، لذا به پیشنهادش توجه کردیم و راننده ما رو به هتل سه ستاره مِوان برد. هتل تر و تمیزی بود و یک واحد پنج تخته شامل سه اتاق (2 اتاق خواب و یک اتاق نشیمن) رو به قیمت شبی 180 لیر توافق کردیم. محل قرارگیری هتل موان در یکی از محله های فرعی خیابان جمهوریت است و به تقاطع اصلی شهر یا همان تقاطع خیابان جمهوریت و خیابان کاظم کارابکیر بسیار نزدیک است.

سفرنامه آنتالیا

موقعیت هتل موان بر روی نقشه


از آنجایی که هدف اصلی مون گردش در استانبول بود، لذا رغبت چندانی به گردش در اطراف شهر وان از جمله جزیره آخدامار و سایر مناطق توریستی آن نداشتیم و با برنامه مفصلی که برای استانبول پیش بینی کرده بودیم، ترجیح می دادیم تا انرژی مون رو برای استانبول ذخیره کنیم. لذا تصمیم گرفتیم تا اقامت یک روزه در وان رو به گشت و گذار داخل شهر و دیدن مراکز خرید و ارزیابی قیمت ها صرف کنیم تا برای خریدهای استانبول به قول معروف حساب کار دستمون باشه.

البته برای سنگین نشدن چمدان هامون تصمیم گرفته بودیم در زمان رفت از وان خرید نکنیم و خریدهامون رو یا در استانبول انجام دهیم یا در زمان برگشت از وان. پس از مستقر شدن در هتل و استراحت یک ساعته، برای صرف نهار و گردش در شهر از هتل خارج شدیم. هوا کمی سرد و بود. به عنوان اولین نهار در ترکیه، لاهماجون رو که از غذاهای سنتی ترکیه است انتخاب کردیم و 4 پرس لاهماجون به ازای هر پرس 10 لیر در یکی از رستوران های وان سفارش دادیم. انصافا غذای خوشمزه ای بود.

سفرنامه آنتالیا

لاهماجون، از غذاهای سنتی ترکیه


پس از صرف نهار، شروع به گردش در شهر کردیم. با توجه به نزدیکی وان به خاک ایران، طبیعتا فرهنگ مردم وان نیز بیشتر از سایر شهرهای ترکیه به فرهنگ ایرانی (مخصوصا شمال غرب کشور) نزدیک است. اما در هر حال تفاوت هایی در همه جهات با شهرهای ایران دارد که برای ما خیلی جالب بود. مهمترین مشخصه شهرهای ترکیه، آرامش ذاتی است که در بافت و فرهنگ شهر وجود داره و میزان تنش های اجتماعی در آن ها بسیار پایینه. یکی از مواردی که هم در وان و هم بعدا در استانبول برای خود من به شخصه جالب بود، تعداد زیاد مساجد و نمای کاملا متفاوت اونا با مساجد ایران بود.

سفرنامه آنتالیا

نمایی از مسجد اولوی وان


تمامی برندهای معروف لباس ترکیه از جمله سارای، کیغیلی، پیرگاردین، افور، دامات، دیفاکتو، ال سی وایکیکی، ماوی و ... همگی در وان شعبه دارند و قیمت ها نیز با قیمت همان برندها در دیگر شهرهای ترکیه کاملا یکسان است. نحوه برخورد بسیار مناسب مغازه داران با مشتریان، از نکات بسیار جذاب وان بود. مخصوصا با کسانی که با زبونشون آشنا هستند و در برقراری ارتباط مشکلی ندارند، احترام چندین برابری قائل می شوند. با توجه به این که در روز اول سفرمان قصد خرید نداشتیم، لذا تا عصر به دیدن مغازه ها و زیر و رو کردن اجناس از سوی مادر و خواهر گرامی گذشت.

شب برف زیبایی شروع به بارش کرد و من به همراه خواهرم از هتل خارج شده و به قدم زدن در زیر برف پرداختیم. با توجه به خستگی پدر و مادر، تصمیم گرفتیم شام رو از بیرون تهیه کرده و به هتل ببریم و در کنار هم صرف کنیم. برای شام تصمیم گرفتیم دونر مرغ رو امتحان کنیم. به یکی از اغذیه فروشی های تقاطع خیابان جمهوریت و کاظیم کارابکیر رفتیم و چهار پرس دونر گوشت، پرسی 10 لیر خریدیم و به هتل برگشتیم.

سفرنامه آنتالیا

آشپز خوشروی دونر فروشی


پس از صرف شام، تصمیم گرفتیم تا به یکی از مراکز پخش موسیقی زنده ایرانی رفته و از اقامت یک شبه مون در وان نهایت استفاده رو ببریم. روز اول سفرمون که به نوعی سخت ترین روز سفر نیز بود (به دلیل معطلی تقریبا 4 ساعته در مرز) به این ترتیب به اتمام رسید و شب رو با فکر پرواز به استانبول به خواب رفتیم.

خلاصه هزینه های روز اول برای هر نفر (برای هزینه های دسته جمعی، کل هزینه رو تقسیم بر تعداد نفراتمون کردم): کرایه ماشین از خوی به مرز رازی 12500 تومان + عوارض خروج زمینی از کشور 30000 تومان + کرایه دولموش از مرز به وان 20 لیر + هزینه یک شب اقامت در وان 45 لیر + لاهماجون نهار 10 لیر + دونر کباب برای شام 10 لیر + رفت و برگشت و استفاده از مرکز موسیقی کلا 35 لیر

خلاصه هزینه هایی که یکجا برای کل سفر پرداخت کرده بودیم برای هر نفر:

هزینه 6 شب هتل استانبول 120 دلار + هزینه بلیط رفت و برگشت هواپیمای وان – استانبول – وان 510000 تومان + هزینه شارژ استانبول کارت در استانبول 35 لیر + خرید وسایل صبحانه و آذوقه خام از سوپرمارکت های استانبول 25 لیر + هزینه 8 شب پارکینگ 35 هزار تومان

روز دوم:

صبح روز دوم رو با صدای دلنشین مادر از خواب بیدار شدیم که یادآوری می کردند که زمان سرو صبحانه در هتل رو به اتمام است و اگر دیر بجنبیم، از صبحانه مفصل هتل بی نصیب خواهیم موند. لذا از خواب بیدار شده و به رستوران هتل رفتیم. صبحانه هتل انصافا فراتر از حد انتظار برای یک هتل سه ستاره بود و انواع و اقسام خوراکی های تازه و خوشمزه، برای صبحانه تدارک دیده شده بود که می توان گفت هر نوع سلیقه ای رو (غیر از افراد گیاهخوا) می تونست راضی کند. پس از صرف صبحانه مجددا به مراکز خرید شهر رفته و تا ظهر رو در مراکز خرید وان سپری کردیم و در خیابان های وان گشت و گذار کردیم.

سفرنامه آنتالیا

یک مغازه شیرینی فروشی با شیرینی های بسیار زیبا تزئین شده در وان


پس از صرف مرغ بریان برای نهار در مرکز شهر به ازای نفری 14 لیر، به هتل برگشتیم و پس از استراحت یکی دو ساعته و تحویل دادن اتاق با یکی دو ساعت تاخیر، با یک تاکسی دربست و با پرداخت 30 لیر، مستقیم به فرودگاه فریت ملان وان رفتیم

سفرنامه آنتالیا

تکه مرغ های بریان آماده سرو


حدود ساعت 17:30 دقیقه عصر به فرودگاه رسیدیم. البته حضور 2 و نیم ساعته قبل از پرواز برای یک پرواز داخلی کمی زود بود و می تونستیم دیرتر به فرودگاه بریم ولی کمی زودتر رفتیم تا اگر مشکلی وجود داشت، سر وقت حل کرده و با آرامش سفرمون رو ادامه بدیم. فرودگاه فریت ملان فرودگاه نه چندان بزرگ و در عین حال بسیار تمیزی است. امکانات رفاهی بسیار مناسبی دارد و رستوران ها و بوفه هایش در مقایسه با رستوران های فرودگاه های ایرانی (حتی رستوران های فرودگاه های امام و مهرآباد تهران) شیک و باکلاس ترند. در کل یکی دیگر از مشخصه های بارز مناطق توریستی و پرتردد ترکیه، ظاهر بسیار شیک و آراستگی آن هاست و نشانگر این است که ترک ها به چشم نوازی مناظرشان توجه ویژه ای دارند.

در هنگام وارد شدن به فرودگاه، دیدیم که کنترل های امنیتی بسیار ویژه و تقریبا سخت گیرانه ای رو برای مسافران انجام می دهند و شاید یکی از دلایلش انفجاری بود که در روزهای قبل در استانبول رخ داده بود. به هر صورت با توجه به مسائل امنیتی و همکاری با ماموران، بدون مشکل وارد فرودگاه شدیم. پس از مستقر شدن بر روی صندلی های انتظار، برای دریافت کارت های پرواز به متصدیان مربوطه مراجعه کردم و بدون هیچ مشکلی کارت های پرواز رو گرفتم.

مدتی بعد اعلام شد که می تونیم چمدان هامون رو تحویل بدیم. پس از تحویل چمدان ها، مدت زمان باقیمانده رو به دیدن مغازه های سوغاتی فروشی فرودگاه فریت ملان اختصاص دادیم و از اینترنت وای فای پر سرعت فرودگاه لذت بردیم. پس از باز شدن گیت و عبور از گیت های با ملاحظات امنیتی بسیار بالا، سوار هواپیما شدیم و هواپیما بدون حتی یک دقیقه تاخیر و دقیقا سر وقت از زمین بلند شد.

هراپیمایی که مسافر آن بودیم، از نظر کیفیت تقریبا معادل هواپیماهای داخلی و شاید کمی بهتر از هواپیماهای داخلی بود. با این که تقریبا در ردیف های میانی هواپیما بودیم، ولی صدای موتور به هیچ عنوان آزار دهنده نبود. بیشتر مسافران ایرانی بودند و اکثرا از شهرهای استان های آذربایجان غربی و شرقی و سایر استان های شمالغرب کشور برای گذراندن تعطیلات عید عازم استانبول بودند. صمیمیت و احساس مسئولیت زیاد مهمانداران قابل توجه بود. همچنین در بالای هر ردیف از صندلی ها، یک صفحه نمایشگر قرار داشت که اطلاعات لحظه ای پرواز از جمله موقعیت قرارگیری فعلی هواپیما، فاصله باقیمانده تا مقصد و دمای هوا و ... بر روی آن نوشته می شد.

سفرنامه آنتالیا

صفحات نمایشگر اطلاعات لحظه ای پرواز


پس از طی حدود 2:15 دقیقه، طبق برنامه هواپیما در ساعت 22:15 شب در فرودگاه سابیحای استانبول به زمین نشست. پیاده شدن از هواپیما و تحویل گرفتن چمدان ها حدود 1 ساعتی طول کشید و حدود ساعت 23 از فرودگاه خارج شدیم. دقیقا روبروی درب ورودی سالن فرودگاه، ایستگاه اتوبوس های هاواتاش قرار داشت و به راحتی سوار اتوبوس های به مقصد تاکسیم شدیم و با پرداخت نفری 14 لیر به تاکسیم رفتیم.

ساعت حدود 23:50 دقیق شب بود که به تاکسیم رسیدیم و بلافاصله سوار تاکسی شده و راننده ما رو در کمتر از 5 دقیقه به محل اقامتمان رساند. ایستگاه اتوبوس های هاواتاش خیلی به هتلمون نزدیک بود و با پای پیاده در کمتر از 3 دقیقه می تونستیم از ایستگاه به هتل بریم. اما با توجه به دیر وقت بودن و عدم آشنایی مون به ناحیه تاکسیم در اون لحظه، با تاکسی به هتل رفتیم. تاکسی اول کار 25 لیر می خواست که ما رو به هتل ببره، اما وقتی متوجه شد که می دونیم مسیر خیلی کمه، به 10 لیر راضی شد.

سفرنامه آنتالیا

موقعیت قرارگیری هتل آپارتمان شفق


پس از وارد شدن به هتل آپارتمان شفق که رزرو کرده بودیم، همان ابتدای کار متوجه شدیم که به قول معروف نه تنها کلاه سرمون نرفته، بلکه جای بسیار مناسبی برای اقامت مون اومده. یک واحد آپارتمان دوخوابه، مبله و بسیار تمیز، که در یکی از اتاق ها یک تخت دو نفره و در اتاق بعدی یک تخته دو نفره دیگه به همراه دو تخت یک نفره قرار داشت و یک سالن پذیرایی با دو عدد کاناپه بزرگ. سرویس بهداشتی بسیار تمیز و آشپزخانه کاملا مجهز و تلوزیون و ماشین لباس شویی و حتی اتوی بخار همگی از لوازم موجود در هتل آپارتمان بودند.

به طور خلاصه 4 نفر به راحتی و بدون هیچ گونه مشکلی اقامت داشتیم و حتی اگر تعدادمان دو یا سه نفر هم بیشتر بود، مشکل خاصی پیش نمی اومد. محل قرار گیری هتل آپارتمان هم در منطقه ای بود که حدود 5 الی 7 دقیقه پیاده با تاکسیم فاصله داشت و در محله بسیار ساکتی بود و برخلاف هتل های اطراف استقلال که به خاطر سر و صدای بارهای اطراف، تا پاسی از شب نمی توانید بخوابید، هیچ گونه سر و صدایی وجود نداشت و آرامش و آسایش کامل برقرار بود.


سفرنامه آنتالیا

ورودی هتل آپارتمان شفق


سفرنامه آنتالیا

یکی از اتاق خواب های واحدمون


سفرنامه آنتالیا

دومین اتاق خواب واحدمون


سفرنامه آنتالیا

سالن نشیمن


یک نکته خیلی مهمی که در مورد محله های اطراف تاکسیم و ناحیه شیشلی باهاش مواجه می شید، اینه که محله های این ناحیه ها معمولا شیب خیلی تندی دارند (به عکس ورودی هتل دقت کنید). برای همین هر چی هتلتون بیشتر داخل کوچه باشه، موقع رفت و آمد به هتل باید کوهپیمایی بیشتری انجام بدید که خوشبختانه با توجه به این که موقعیت هتل آپارتمان شفق طوری بود که حدود 50، 60 متر یا خیابون اصلی فاصله داشت، لذا از این بابت نیز اصلا اذیت نشدیم. لذا اگر قصد انتخاب هتل در این مناطق رو دارید، حتما به این مورد توجه داشته باشید.

یکی از شانس های دیگری که داشتیم این بود که مسئول هتل آپارتمان، ایرانی و همشهری خودمان به اسم آقا رامین بود و کاملا هوای ما رو داشت و هر گونه سوال و مشکلی داشتیم، برامون حل می کرد. در کل تنها کمبودی که هتل آپارتمان ما در مقایسه با سایر هتل های 3 ستاره و 4 ستاره داشت، این بود که رستوران و صبحانه رایگان نداشت که با سوپرمارکت های پر زرق و برقی که در اطرافمون قرار داشت، به راحتی وسایل مورد نیاز برای صبحانه رو تهیه می کردیم. با توجه به این که حدود ساعت 12 شب به هتل رسیده بودیم، لذا دیگه به بیرون از هتل نرفتیم و ترجیح دادیم زود خوابیده و فردا صبح زود بیدار شیم و ماجرا جویی مون رو در استانبول شروع کنیم.

خلاصه هزینه های روز دوم برای هر نفر:

مرغ بریان برای نهار در وان 14 لیر + تاکسی برای رفتن به فرودگاه فریت ملان 5/7 لیر + کرایه اتوبوس های هاواتاش برای رفتن از فرودگاه سابیحا به میدان تاکسیم 14 لیر + کرایه تاکسی برای رفتن از ایستگاه هاواتاش به هتل 5/2 لیر

روز سوم:

روز سوم سفرمان، اولین روزی بود که در استانبول حضور داشتیم. برنامه و مسیری که برای اولین روز استانبول گردی در نظر گرفته بودیم، به صورت زیر بود: رفتن به میدان تاکسیم از هتل با پای پیاده – صرف صبحانه در تاکسیم – رفتن به ایستگاه دولموش های رایگان آکواریوم فلوریا نزدیک میدان تاکسیم – رفتن به آکواریوم توسط دولموش ها – بازدید از آکواریوم – سوار شدن به اتوبوس در نزدیکی آکواریوم و رفتن به منطقه امین اونو – صرف نهار در زیر پل گالاتا - بازدید از مسجد امین اونو – بازدید از بازار مسیر چارشیسی و انجام خرید جزئی – رفتن به مسجد سلیمانیه با پای پیاده از میسیر چارشیسی – بازدید از مسجد سلیمانیه – برگشت به امین اونو – برگشت به میدان تاکسیم از امین اونو از طریق خیابان استقلال و دیدن خیابان استقلال برای اولین بار- برگشت به هتل از تاکسیم با پای پیاده

در نگاه اول برنامه خیلی سنگینی برای یک روز بود. اما خوشبختانه با برنامه ریزی دقیق تونستیم در یکروز به تمام این جاها بریم. پیش از شروع به توضیح نحوه پیاده کردن برنامه روزانه، ابتدا یه توضیح مختصر در مورد آکواریوم فلوریا خدمتتون عرض می کنم.
آکواریوم فلوریا:

استانبول دو آکواریوم داره. یکی آکواریوم فلوریا که در منطقه فلوریا (در نزدیکی فرودگاه اتاتورک) قرار داره د و دیگری آکواریوم استانبول فروم که در مجاورت مرکز خرید استانبول فروم قرار داره. توصیه اکثر افرادی که هر دو را دیده بودند اکواریوم فلوریا بود ولی طبیعتا هر کدوم زیبایی های خودش را هم داره. آکواریوم استانبول فروم شیک تر است و نورپردازی های آن جذاب تر است ولی آکواریوم فلوریا بزرگتر و متنوع تر هست. به طور کلی در تبلیغات هم آکواریوم فلوریا رو بزرگترین آکواریوم اروپا معرفی می کنند. ساعت کار آکواریوم روزهای عادی از ساعت 10 صبح تا 7 عصر و آخر هفته از 10 صبح تا 8 عصر است. با توجه به زیبایی های آکواریوم تقریبا 4 ساعت برای بازدیداز آکواریوم لازم است که بهتر است قبل ازرفتن به آکواریوم این مورد را در زمانبندی خودتان لحاظ کنید تا زیبایی های آکواریوم شما رو از برنامه تون عقب نندازه. تا یادم نرفته اینو هم خدمتتون عرض کنم که داخل آکواریوم، چند بخش مجزای دیگه از جمله تالار آینه و سینمای 5 بعدی وجود داره که برای بازدیدپاز اون ها باید هزینه جداگانه ای رو بپردازید. با اطلاعاتی که از قبل کسب کرده بودیم و پرس و جویی که اونجا انجام دادیم، این بخش ها جذابیتی برامون نداشت و از بازدید از اونها صرف نظر کردیم.

برای رفتن به آکواریوم فلوریا از میدان تاکسیم می تونید از مسیرهای زیر استفاده کنید.

1- دولموش های رایگان آکواریوم از میدان تاکسیم: حرکت دولموش ها از میدان تقسیم ساعت 10:15 ، 12:15 و 14:15 است. البته از سایر نقاط استانبول همچون منطقه سلطان احمد نیز دولموش رایگان به آکواریوم فلوریا وجود داره. با استفاده از این دولموش ها تقریبا یک ساعته می تونید از تاکسیم به آکواریوم برسید. اگر قصد استفاده از این دولموش ها رو دارید، کمی زودتر بروید که در صف دولموش اول صف باشید یا روزهای غیر تعطیل بروید که خلوت تر باشد.

سفرنامه آنتالیا

برنامه دلموش های رایگان آکواریوم (به دو زبان انگلیسی و ترکی استانبولی)


- استفاده از تاکسی های فلوریا که همون مسیر دولموش رو می روند و نفری 6، 8 یا 10 لیر می گیرند (البته اگر تعدادتون طوری باشه که بتونید تاکسی رو پر کنید. ورگنه باید هزینه بیشتری پرداخت کنید). توافق قیمت با تاکسی تقریبا به هنر خودتون بستگی داره و در کل ترکیه اگر در مورد هزینه تاکسی سخت گیری نکنید، راننده ها سعی می کنند تا حد امکان پول بیشتری ازتون بگیرند.

3- می تونید با مترو به ایستگاه مجیدیه برید و از اونجا با قطار شهری به فلوریا برید.

و بالاخره یک نکته بسیار ریز و مهمی که در یکی از سفرنامه ها خونده بودم و خیلی کمک مون کرد این بود که در نزدیکی آکواریوم دستگاه شارژ استانبول کارت یا همون استانبول کارت وجود نداره و حتما صبح در میدان تاکسیم کارتتون رو شارژ کنید تا اگر در فلوریا به استانبول کارت نیاز داشته باشید (مثلا در مسیر برگشت اگر مجبور بشید از اتوبوس استفاده کنید)، به مشکل بر نخورید.

صبح روز سوم حدود ساعت 9:15 صبح با هدف رفتن به آکواریوم فلوریا، از هتل حرکت کردیم. ابتدا به تاکسیم رفتیم و با توجه به این که کمی دیر حرکت کرده بودیم، صبحانه رو سریع در تاکسیم صرف کردیم و به ایستگاه دولموش های رایگان فلوریا رفتیم. دولموش هنوز نیامده بود و بنابراین چند دقیقه ای رو در پارک گزی، پارکی چسبیده به میدان تاکسیم قدم زدیم. انصافا پارک تمیز و زیبایی بود. اولین چیزی که در این پارک و در کل استانبول جالب و قابل تحسین بود، توجهی بود که از طرف مسئولان مربوطه به زیبایی شهر معطوف شده بود. با این که زمستان تازه تمام شده بود، اما کل شهر پر از درختان با گل های زیبا بود. البته آب و هوای زیبا و بسیار مساعد شهر در آن مقطع زمانی نیز در این قضیه بی تاثیر نبود. مخصوصا برای ما که ساکن منطقه سرد کشور هستیم، چنین آب و هوایی در عید بسیار لذت بخش بود. بعد از قدم زدن در پارک گزی، به ایستگاه دولموش ها برگشتیم و از پسری که در همان ایستگاه بلیط آکواریوم رو می فروخت، 4 عدد بلیط به مبلغ هر بلیط 46 لیر خریداری کردیم و پس از چند دقیقه انتظار، دولموش اومد و پس از حدود 5 دقیقه توقف در ایستگاه، به سمت آکواریوم حرکت کردیم. در مسیر تاکسیم به فلوریا، از مقابل چندین بنای تاریخی عبور کردیم که شاید در مقایسه با مراکز توریستی مشهور استانبول اسم و رسم کمتری داشتند. اما زیبایی و معماری شان قابل تحسین بود.

سفرنامه آنتالیا

یکی از بناهای زیبایی که در مسیر آکواریوم از مقابل آن عبور کردیم


پس از حدود 30 دقیقه به آکواریوم فلوریا رسیدیم و بلافاصله به داخل محوطه آکواریوم رفتیم. در همان سالن ورودی متوجه شدیم که جای بسیار زیبا و با کلاسی است. اگر بخواهم آکواریوم رو در یک کلمه توصیف کنم، بایستی بگم که "محشر" بود. طراحی فوق العاده، نورپردازی بسیار زیبا در بخش سالن ها، تنوع ماهی ها و حیات دریایی بسیار زیاد و در انتهای آکواریوم نیز جنگل آمازون، همگی بسیار زیبا و چشم نواز بودند.

سفرنامه آنتالیا

گونه های ماهی زیبا به رنگ سفید در آکواریوم فلوریا


سفرنامه آنتالیا

مرجان های زیبا درون حباب با نور پردازی رویایی


سفرنامه آنتالیا

صخره های مرجانی زیبا


سفرنامه آنتالیا

گونه های جانوری زیبای دریایی


سفرنامه آنتالیا

سفره ماهی های آکواریوم فلوریا


سفرنامه آنتالیا

گونه های مرجانی زنده که اجازه داشتیم به آرامی با دست لمس کنیم


سفرنامه آنتالیا

ماهی های زیبا


سفرنامه آنتالیا

ماهی های آکواریومی با رنگ های زیبا


سفرنامه آنتالیا

کوسه های آرام


سفرنامه آنتالیا

کشتی غرق شده


سفرنامه آنتالیا

ماهی های به رنگ سفید و زیبا


سالن های متوالی و تودرتو که هر کدام با سبکی متفاوت طراحی شده بودند، به همراه نمایشگرها و امکانات الکترونیکی مجهز در هر سالن جهت ارائه اطلاعات به بازدید کنندگان، هر کدام زیبایی منحصر بفردی داشتند. البته مطالعه اطلاعات روی نمایشگرها نیاز به زمان داشت و ما معمولا از کنارشون رد می شدیم و ترجیح می دادیم زمان رو به دیدن موجودات زنده دریایی اختصاص بدیم.

سفرنامه آنتالیا

نمایشگرهای پیشرفته جهت نمایش اطلاعات حیات دریایی


پس از دیدار از کل آکواریوم و رسیدن به انتهای آن در بخش آمازون، حس کردیم که هنوز از زیبایی های آکواروم سیر نشدیم. لذا جایی برای نشستن و استراحت پدر و مادر پیدا کردیم و من به همراه خواهرم مسیر رفت رو یکبار دیگر تا ابتدا برگشتیم و دوباره همان مسیر رو البته این بار با سرعت کمی بیشتری تا انتها طی کردیم و به نوعی سه بار کل سالن ها رو گشتیم تا چیزی رو ندیده از قلم نندازیم.

سفرنامه آنتالیا

ماهی های بزرگ در استخر آمازون


سفرنامه آنتالیا

ماهی های شیشه ای در آمازون


سفرنامه آنتالیا

مجسمه زیبای شبیه کلاغ


سفرنامه آنتالیا

تنبل ها در آمازون


سفرنامه آنتالیا

طبیعت مرداب های آمازون


سفرنامه آنتالیا

تودرتو های آمازون


حدود ساعت 13:30 از آکواریوم خارج شدیم. از آنجایی که در یکی از سفرنامه ها خوانده بودم که به هنگام خروج از آکواریوم احتمال دارد دولموش رایگان به سمت میدان تاکسیم گیرمان نیاید، لذا پیش بینی این قضیه رو کرده بودم و صبح در میدان تاکسیم استانبول کارت یا همان استانبول کارت رو شارژ کرده بودم. چون در اطراف آکواریوم دستگاه شارژ استانبول کارت وجود ندارد. بنابراین به ایستگاه اتوبوس روبروی آکواریوم رفتیم و سوار اتوبوس شدیم و در ایستگاه امین اونو پیاده شدیم. قبل از سفر، از دوستانم در مورد غذاهای دریایی که در مغازه های زیر پل گالاتا برای نهار سرو می شوند، تعریف های زیادی شنیده بودم. لذا بی معطلی به یکی از رستوران های زیر پل گالاتا رفتیم تا مزه ماهی های استانبول رو تجربه کنیم.

به طور کلی رستوران های زیر پل به دلیل مشهور بودن منطقه، غذا رو به قیمت بالاتر از حد استاندارد ارائه می کنند. اما ارزش یک بار تجربه رو داره. نفری یک پرس خوراک ماهی به قیمت 40 لیر (نوع ماهی متاسفانه یادم نیست) خوردیم و بعد از صرف نهار نیز صاحب رستوران ما رو به صرف چایی مهمون کرد.

سفرنامه آنتالیا

ماهی برشته


سفرنامه آنتالیا

ماهی سرخ شده برای نهار


سفرنامه آنتالیا

دسر میوه ای با میوه های تازه


پس از صرف چایی به مسجد امین اونو رفتیم. زیبا و متفاوت. همانند سایر مساجد استانبول، واقعا معماری زیبایی داشت.

سفرنامه آنتالیا

دورنمای مسجد امین اونو از رستوران زیر پل گالاتا


بازدید از اکثر مساجد استانبول (از جمله مسجد امین اونو، مسجد سلیمانیه، مسجد سلطان احمد و ...) رایگان است چون محل عبادت هستند و به موزه تبدیل نشده اند. البته بایستی زمان تون رو طوری تنظیم کنید که بازدیدتون مصادف با زمان نماز نباشه. تنها مسجدی که باید برای بازدید از آن وجهی بپردازید، مسجد ایاصوفیه است که آن هم به این دلیله که به دستور آتاتورک به موزه تبدیل شده.

سفرنامه آنتالیا

نمای داخلی مسجد امین اونو


ترک ها علاقه خاصی به پرچم کشورشون دارند و در جای جای شهر از جمله مقابل مسجد امین اونو و بازار میسیر چارشیسی، پرچم ترکیه و تی شرت های طرح پرچم به فروش می رسه.

سفرنامه آنتالیا

مرد پرچم فروش در مقابل مسجد امین اونو


پس از بازدید از مسجد امین اونو، به بازار میسیر چارشیسی که دقیقا روبروی مسجد امین اونو قرار دارد رفتیم. "میسیر" در زبان ترکی به معنی "ذرت" و "چارشی" به معنی "بازار" است و "مسیسیر چارشیسی" به معنی "بازارِ ذرت". با توجه به این که در مقابل بازار، دستفروش ها ذرت و بلوط پخته می فروختند، لذا احتمالا دلیل نامگذاری بازار به این اسم بی ربط به دستفروشی های ذرت در این منطقه نیست. میسیر چارشیسی تقریبا شبیه بازارهای سنتی و سرپوشیده ایران (مثل بازار سرپوشیده تبریز) است و البته مثل تمام بخش های توریستی ترکیه پر زرق و برق تر و آراسته تر. طوری که شنیدیم انتهای آن نیز به بازار بزرگ استانبول ختم می شد که ما دیگه به اونجا نرفتیم. مغازه های ابتدایی بازار اغلب ادویه جات، شیرینی های سنتی، خشکبار و وسایل تزئینی و عروسی می فروختند و برای جذب مشتری شیرینی به مسافران تعارف می کردند و می تونید از شیرینی ها بچشید.

سفرنامه آنتالیا

مغازه فروش تزئینات در میسیر چارشیسی


سفرنامه آنتالیا

مغازه فروش ادویه جات در میسیر چارشیسی


سفرنامه آنتالیا

چراغ های زیبا در یکی از مغازه های میسیر چارشیسی


سفرنامه آنتالیا

مغازه فروش تسبیح و انگشتر در میسیر چارشیسی


در اواسط بازار یک مغازه قهوه فروشی بنام مهمت افندی وجود داره که از جمله مغازه های بسیار مشهور استانبول است و بوی قهوه اش از اوایل بازار به مشام می رسید و مردم برای خرید قهوه صف کشیده بودند. یکی از بهترین نقاط استانبول برای خرید سوغاتی همین مغازه مهمت افندی است؛ چون شهرت بین المللی دارد و با هر وسع مالی می توان از آن سوغاتی خرید. پس از گشت و گذار در میسیر چارشیسی و خرید برخی اقلام از جمله قهوه و باقلوای استانبول، از بازار خارج شده و با پرس و جو از دست فروش ها و مغازه داران اطراف، پیاده به سمت مسجد سلیمانیه حرکت کردیم.

مسجد سلیمانیه محل دفن سلطان سلیمان قانونی و همسرش خرم سلطان است که به لطف سریال "محتشم یوز یل" ایرانی ها آشنایی کافی با این دو شخصیت تاریخی رو دارند. از مقابل مسیسر چارشیسی تا مسجد سلیمانیه تقریبا 20 الی 30 دقیق با پای پیاده راه بود. البته تو گوگل زمان طی کردن مسیر رو کمتر می نویسه ولی چون مسیر رفت سربالایی های خیلی شیب دار و خسته کننده ای داره، برای همین بیشتر طول می کشه.

سفرنامه آنتالیا

نقشه منطقه امین اونو و مسیرهای مقابل مسجد امین اونو و بازار میسیر چارشیسی به مسجد سلیمانیه


سفرنامه آنتالیا

کوچه های منتهی به مسجد سلیمانیه


سفرنامه آنتالیا

نمای بیرونی مسجد سلیمانیه از دور


به هر ترتیب بعد از طی مسیر شیبدار، در حدود ساعت 5 عصر به مسجد سلیمانیه رسیدیم. ابتدا داخل مسجد رو دیدیم. همانند مسجد امین اونو، مسجد سلیمانه نیز معماری زیبایی داشت.

سفرنامه آنتالیا

معماری بیرونی مسجد سلیمانیه


سفرنامه آنتالیا

محراب مسجد سلیمانیه


سفرنامه آنتالیا

سقف مسجد سلیمانیه


سفرنامه آنتالیا

تصاویری از داخل مسجد سلیمانیه


سفرنامه آنتالیا

پل آتاتورک از محوطه مسجد سلیمانیه


سفرنامه آنتالیا

نمای بخش مدرن استانبول از مسجد سلیمانیه


پس از پرسش از مسئولان مربوطه متوجه شدیم که متاسفانه محوطه مقبره سلطان سلیمان و خرم سلطان در آن موقع از عصر بسته است و توانستیم فقط از بیرون مزارها رو ببینیم. همچنین با پرسش از کارکنان و مسئولان متوجه شدیم که قبرهای بیرون مزار نیز مربوط به اطرافیان و برخی خدمه های سلطان سلیمان و بانوی ایشان است.



سفرنامه آنتالیا

مقبره سلطان سلیمان و همسرش خرم سلطان و اطرافیان نزدیکشان


پس از حدود نیم ساعت توقف در محوطه مسجد و تناول باقلوایی که از میسیر چارشیسی خریداری کرده بودیم (توصیه می کنم به هیچ وجه لذت تجربه چشیدن باقلوای استانبول رو از دست ندهید که بسیار خوشمزه است و با باقلواهایی که در شیرینی فروشی های ایران به اسم باقلوای استانبول به فروش می رسد، طعم متفاوتی دارد)، دوباره به سمت پل گالاتا حرکت کردیم تا از طریق خیابان استقلال خود رو به تاکسیم رسانده و راهی هتل شویم. مسیر برگشت سرازیر بود و دلچسب برای پیاده روی.

سفرنامه آنتالیا

دورنمای برج گالاتا در مسیر بازگشت از مسجد سلیمانیه


حدود ساعت 7 عصر به مقابل مسجد امین اونو رسیدیم و با توجه به خستگی پدر و خواهرم تصمیم گرفتیم تا میدان تاکسیم رو با مترو یا قطار تونلی (چیزی شبیه به فونیکولار) طی کنیم. البته از مقابل مسجد امین اونو به مقصد میدان تاکسیم مترو یا قطار شهری مستقیم وجود ندارد و مجبور بودیم یا با اتوبوس به ایستگاه کاباتاش رفته و با فونیکولار به تاکسیم برگردیم و یا با قطار تونلی تا اواسط خیابان استقلال بریم و از آنجا پیاده به تاکسیم بریم که برای این که خیابان استقلال رو هم ببینیم، مسیر دوم رو انتخاب کردیم. در اطراف پل گالاتا سوار قطار تونلی شدیم و اواسط خیابان استقلال پیاده شدیم.

خیابان استقلال که به نوعی می توان گفت توریستی ترین خیابان استانبول است، خیابانی به صورت سنگ فرش است که تردد خودرو در آن به ندرت صورت می گیرد. هیچ گونه وسیله نقلیه شخصی و حتی تاکسی در آن تردد نمی کنند و فقط بعضا خودروهای پلیس و خودروهای امدادی در آن تردد می کنند. دو طرف خیابان سرتاسر مملو از مغازه های مارک های ترک و بعضا سایر مارک های اروپایی است. مغازه های بسیار شیک و فروشنده های بشاش که حتی در نیمه شب هم چهره خسته و گرفته ندارند و خوشبختانه سرشان تو گوشی های اندروئیدی نیست و با روی باز از مشتری استقبال می کنند.

مغازه های موجود در کوچه های فرعی استقلال اغلب کافه و رستوران هستند؛ مناسب برای شب نشینی و صرف غذا. کل خیابان استقلال فضای بسیار شاد و دوستانه ای دارد و هر از چند گاهی افرادی از ملیت های مختلف رو در آن می بینید که مشغول نواختن موسیقی به سبک بومی خودشان هستند و مردمی که اطراف آن ها جمع شده اند و از موسیقی خیابانی زنده لذت می برند. به نظر خود من دادن انعامی هر چند ناچیز به این افراد بسیار پسندیده است.

سفرنامه آنتالیا

جرای موسیقی زنده در خیابان استقلال


با توجه به این که در روزهای عید نوروز قرار داشتیم، اجرای موسیقی زنده ایرانی بیشتر از موسیقی سایر کشورها به چشم می خورد و هموطنانی که از این موقعیت استفاده می کردند و سال نوی شمسی رو در کنار هم جشن گرفته و به رقص و پایکوبی می پرداختند. در کل مسیر استقلال به سمت میدان تاکسیم چهارچرخ های کوچکی رو می بینید که اکثرا بلوط بوداده می فروشند و بوی بلوط از چند ده متری آدم رو مست می کند. منی که اصلا بلوط دوست ندارم، یک شب آن قدر بلوط خوردم که اشتهایی برای شام برایم نماند.

در میانه راه به جایی رسیدیم که دسته های گل در آنجا قرار داده شده بود و مردم توقف کوتاهی می کردند و دعا می خواندند. پس از نزدیک شدن به آن محل متوجه شدیم همان جایی است که 3 روز قبل بمب گذاری انتحاری در آن جا رخ داده است. برای در گذشتگان حادثه طلب آمرزش کردیم و تاسف خوردیم به حال فرد و تفکری که کام مردم بی گناه رو اینگونه تلخ می کنند و به راه خودمان ادامه دادیم.

سفرنامه آنتالیا

محل بمب گذاری انتحاری در استانبول


سفرنامه آنتالیا

گرامیداشت یاد جان باختگان بمب گذاری انتحاری


خیابان استقلال آن قدر شخصا برای من زیبا و جذاب بود که هر شب پس از گشت و گذار روزانه به تنهایی یا همراه هر کدام از اعضا خانواده که پس از گردش روزانه، هنوز انرژی برای پیاده روی داشتند، به قدم زنی در استقلال می رفتیم. پس از گذر از خیابان استقلال، به میدان تاکسیم رسیدیم. میدان تاکسیم رو می توان اصلی ترین میدان استانبول نامید. در وسط میدان تاکسیم مجسمه آتاتورک به همراه مجسمه شهیدان ترکیه قرار دارد و مکان اصلی تجمعات اعتراضی و جشن های ملی است. البته تردد خودرو ها در میدان تاکسیم بسیار محدود است. پس از رسیدن به تاکسیم، شام رو در یکی از رستوران های تاکسیم صرف کردیم و به هتل محل اقامتمان رفتیم و خوشحال از این که اولین روز حضورمان در استانبول رو به همان صورتی که انتظار داشتیم، با لذت سپری کردیم، به امید روز دلنشین دیگری به استراحت پرداختیم.

خلاصه هزینه های روز سوم برای هر نفر:

صبحانه در میدان تاکسیم 6 لیر + بلیط ورودی آکواریوم فلوریا 46 لیر + نهار در زیر پل گالاتا 40 لیر + شام در میدان تاکسیم 15 لیر

روز چهارم:

روز چهارم سفرمان دومین روزی بود که در استانبول اقامت داشتیم. برنامه و مسیری که از قبل برای این روز در نظر گرفته بودیم، به صورت زیر بود: رفتن به میدان تاکسیم از هتل با پای پیاده– رفتن به کاباتاش با استفاده از فونیکولار – سوار شدن به کشتی در اسکله کاباتاش و رفتن به جزیره بویوک آدا (بزرگترین جزیره از جزایر پرنس) – گردش در جزیره بویوک آدا – صرف نهار در بوبوک آدا - برگشت به اسکله کاباتاش با کشتی – برگشت به میدان تاکسیم با فونیکولار – برگشت به هتل از تاکسیم با پای پیاده – استراحتی کوتاه در هتل – رفتن به مرکز خرید جواهر با مترو از میدان تاکسیم – برگشت به میدان تاکسیم با مترو – صرف شام در تاکسیم – برگشت به هتل

با این که این برنامه از برنامه روز قبل سبک تر به نظر می رسید، اما به همان اندازه روز قبل انرژی صرف کردیم و البته و صد البته که بی نهایت لذت بردیم.

با اطلاعاتی که قبل از سفر در مورد رفتن به جزایر پرنس کسب کرده بودیم، برنامه رو طوری تنظیم کرده بودیم که حدود ساعت 9:30 در اسکله کاباتاش باشیم. لذا پس از صرف صبحانه در هتل که مادر زحمت آماده کردنش رو کشیده بودند، حرکت کردیم و پیاده به تاکسیم رفتیم. در تاکسیم سوار فونیکولار شدیم و به اسکله کاباتاش رفتیم. به محض رسیدن به کاباتاش بلیط کشتی رو نفری 4 و نیم لیر خریداری کرده و سوار کشتی شدیم. یک کشتی سه طبقه که دو طبقه مسقف و یک طبقه روباز داشت. خوشبختانه کشتی تقریبا نیمه پر بود و مشکلی بابت انتخاب محل نشستن وجود نداشت. چند دقیقه ای رو در طبقه اول نشستیم و سپس به طبقه آخر که روباز بود رفتیم تا هم از هوا و طبیعت زیبای دریا استفاده کنیم و هم چند عکس یادگاری بگیریم. هوای آفتابی با نسیمی بهاری و دلنواز زیبایی های دریای مرمره رو به رخ می کشید. چند دقیقه پس از به حرکت در آمدن کشتی بر روی آب های دریای مرمره، سر و کله مرغان دریایی پیدا شد. کسانی که ترسی از زخمی شدن احتمالی انگشتانشان نداشتند و نان یا بیسکویت همراه خود داشتند، سعی می کردند به مرغان دریایی غذا بدهند. شکار بیسکویت و تکه نان ها از دست مسافران توسط مرغان دریایی صحنه های بسیار زیبایی رو پدید می آورد.

سفرنامه آنتالیا

مرغان دریایی به دنبال کشتی


پس از طی حدود یک ساعت، کشتی در اولین جزیره از مجموعه جزایر پرنس توقف کرد و مسافرانی پیاده شدند. طی صحبتی که با دو دوشیزه بومی ترک در کشتی داشتم، متوجه شدم که سایر جزایر غیر از جزیره بویوک آدا، از جمله جزیره هیبلی نیز امکانات تفریحی و توریستی دارند. ولی اکثر توریست ها جزیره بویوک آدا رو برای بازدید انتخاب می کنند.

سفرنامه آنتالیا

توقف کشتی در جزیره های مجموعه جزایر پرنس


پس از توقف در چند جزیره از جمله جزیره هیبلی، بالاخره قبل از ساعت 12 ظهر کشتی به جزیره بویوک آدا رسید. به محض پیاده شدن از کشتی، وارد بازارچه کوچکی شده و پس از گذر از بازارچه، وارد طبیعت بکر جزیره شدیم.

سفرنامه آنتالیا

کشتی ها در ساحل بویوک آدا


از جمله نکات قابل توجه در جزیره می توان به این مورد اشاره کرد که درون جزیره هیچ گونه خودرو با سوخت فسیلی تردد نمی کند، مگر در شرایط بسیار نادر که خودروهای امدادی تردد می کنند. دلیل این امر نیز حفظ طبیعت بکر و پاکیزه نگه داشتم هوای جزیره است. با توجه به وسعت جزیره، امکان دیدار از جزیره با پای پیاده در چند ساعت مقدور نیست. لذا دو نوع وسیله نقلیه بدون آلودگی محیط زیستی در جزیره تدارک دیده شده است. کالسکه یا همان فایتون و دوچرخه.

از آنجایی که امکان دوچرخه سواری برای پدر و مادر مقدرو نبود، لذا کالسکه رو برای گردش انتخاب کردیم. هر چند خودم به شدت ترجیح می دادم تا جزیره رو با دوچرخه بگردم. هزینه گردش حدود 40 دقیقه ای در جزیره با کالسکه 75 لیر است که 5 دقیقه نیز در بالای مراتع جزیره توقف می کند که می توانید عکس یادگاری بگیرید و از هوای عاری از هرگونه آلودگی استنشاق کنید. خانه های ویلایی زیبایی که واضحه متعلق به سرمایه داران و افراد پولداره. وای که طبیعت جزیره چقدر زیباست. آرامش مطلق و دیگر هیچ. بهترین لحظات این مسافرت چند روزه برای خود من در همین جزیره گذشت و لذتی وصف ناشدنی رو تجربه کردم.

سفرنامه آنتالیا

ساختمان ویلایی زیبا


سفرنامه آنتالیا

دریا از فراز جزیره


سفرنامه آنتالیا

مسیر زیبای کالسکه سواری در جزیره


سفرنامه آنتالیا

مراتع بکر بالای جزیره


سفرنامه آنتالیا

اسب های آزاد در طبیعت زیبای جزیره


پس از توقفی کوتاه در بالای جزیره، دوباره سوار کالسکه شده و به پایین جزیره برگشتیم. یعنی همان نقطه ای که سوار کالسکه شده بودیم. تقریبا وقت نهار بود و خانواده قصد صرف نهار کردند. من هم از فرصت استفاده کردم و با انصراف از صرف نهار، گفتم که تا شما نهار و چای بعد از نهار میل می کنید و نفسی چاق می کنید، من یک دوچرخه کرایه می کنم و یک ساعتی در جزیره دور می زنم.

خواهر گرامی هم از خدا خواسته با من همراه شدند و نفری یک دوچرخه هرکدام به مبلغ ساعتی 10 لیر کرایه کرده و شروع به جزیره گردی با دوچرخه کردیم. انصافا برای کسانی که توان دوچرخه سواری دارند، لذت گردش در جزیره با دوچرخه چندین برابر گردش با کالسکه است و با خواهرم همان مسیری که با کالسکه طی کرده بودیم رو یکبار دیگر با دوچرخه طی کردیم.

سفرنامه آنتالیا

محل کرایه دوچرخه در جزیره


کل دوچرخه سواریمون در جزیره حدود 80 دقیقه طول کشید و بابت تاخیر 20 دقیقه ای هم 5 لیر اضافه به صاحب دوچرخه ها پرداخت کردیم و به سراغ پدر و مادر رفتیم. البته ناگفته نماند که دورزدن مسیر کالسکه سواری با دوچرخه به آمادگی بدنی نسبی نیاز داره. چون بعضا سربالایی های تقریبا تندی داره و اگر آمادگی بدنی کافی نداشته باشید، شاید کمی به مشکل بخورید (مخصوصا خانم ها). حدود نیم ساعتی هم با پدر و مادر در ساحل جزیره پیاده روی کردیم و در همین حین متوجه شدیم که یک کشتی به سمت استانبول در حال حرکت است. با پرداخت نفری 6 لیر سوار کشتی شدیم و بلافاصله کشتی حرکت کرد. البته کشتی مسیر برگشت به نظر پیشرفته تر از کشی مسیر رفت بود و احتمالا به همین خاطر کمی کرایه بیشتری می گرفت.

سفرنامه آنتالیا

ساحل کنار اسکله جزیره


در مسیر برگشت هوای دریا به شدت ابری و سرد شد و مسافرانی که برای لذت بردن از زیبایی های دریا بر روی عرشه کشتی جمع شده بودند، پس از مدت کوتاهی همگی به قسمت مسقف کشتی رفتند. اما من که قصد داشتم تا حد توان از زیبایی های سفر استفاده کنم، به همراه یک همسفر ایرانی دیگر بر روی عرشه باقی ماندیم و یخ زدیم و لذت بردیم.

سفرنامه آنتالیا

هوای ابری و سرد دریا در مسیر برگشت از جزیره


در بین راه یک دستفروش که پوست کن میوه می فروخت در کشتی شروع به بازاریابی اجناس خود کرد و با این که بعید به نظر می رسید کسی در آن فضا در فاز خرید پوست کن باشد، با حرکات و رفتار طنز گونه ای که داشت، مردم رو به وجد آورد و در اندک زمانی تمامی پوست کن ها رو به مردم فروخت و متوجه شدیم که دست فروش های ترک هم بازاریاب های خبره ای هستند.

پس از برگشت به استانبول، از ایستگاه کاباتاش سوار فونیکولار شدیم و در تاکسیم پیاده شدیم و به هتل رفتیم. حدود ساعت 6 به هتل رسیدیم و پس از استراحتی کوتاه، من به همراه مادر و خواهرم عازم مرکز خرید " جواهر" در منطقه عثمان بی شدیم و پدر که از گردش در جزیره خسته بودند و همچنین هوس غذای خانگی به سرشان زده بود، زحمت تهیه شام رو عهده دار شدند (این هم از مزایای هتل آپارتمان دارای آشپزخانه مجهز). به تاکسیم رفتیم و سوار مترو شده و در ایستگاه عثمان بی دقیقا مقابل مرکز خرید جواهر پیاده شدیم. مرکز خرید جواهر، یکی از مراکز خرید بسیار مدرن استانبول است و به اذعان بسیاری از گردشگران، یکی از شیک ترین مراکز خرید استانبول به حساب می آید. اکثر مارک های معروف ترکیه در جواهر نمایندگی دارند. با توجه به این که قیمت اجناس مارک دار در تمامی نمایندگی های هر مارک در ترکیه ثابت است، لذا برای خرید اجناس مارک دار زیاد فرق نمی کند که از کدام شهر یا کدام نمایندگی خرید کنید.

اما تنوع جنس و سایز و رنگ بندی هر کدام از اقلام (مخصوصا لباس ها) در نمایندگی های موجود در مراکز خرید بزرگ، بیشتر است. لذا در صورتی که دنبال تنوع جنس و رنگ هستند، نمایندگی های مارک پاساژ جواهر محل بسیار مناسبی برای خرید شما به حساب می آیند.

پس از حدود 2 ساعت بازدید از جواهر و کمی خرید، دوباره با مترو به تاکسیم برگشتیم و به اتفاق مادر و خواهرم به خیابان استقلال رفتیم. در اواسط خیابان استقلال، روبروی نمایندگی مانگو، داخل کوچه یک رستوران بنام "بیاز لوکانتا" وجود داره که قبل از رفتن از دوستان در مورد کیفیت و تنوع غذاهایش تعاریف زیادی شنیده بودم. بنابراین تصمیم گرفتیم تا پیش غذا رو از آنجا تهیه کنیم و به هتل برگردیم تا در کنار هم، شامی رو که پدر زحمت تدارکش رو کشیده بودند، صرف کنیم. انصافا غذاهای رستوران بیاز لوکانتا همانطور که تعریفش رو شنیده بودیم با کیفیت و متنوع بود و در عین حال قیمت مناسبی داشت. اگر اشتباه نکنم، برای چهار سیخ جوجه 13 لیر پرداخت کردیم.

پس از صرف شام، من دوباره برای قدم زدن شبانه به تاکسیم و استقلال برگشتم و تا برج گالاتا پیاده روی کردم و دوباره به هتل برگشتم و چهارمین روز سفرمان هم به این صورت به انتها رسید. البته ناگفته نماند از فرط پیاده روی، پاهامون درد گرفته بود اما سفر با همین خستگی هایش لذت بخشه.

خلاصه هزینه های روز چهارم برای هر نفر:

کرایه کشتی مسیر رفت به جزیره 5/4 لیر – هزینه کاسکه در جزیره 20 لیر + هزینه دوچرخه در جزیره 12 لیر + هزینه هر پرس نهار در جزیره 50 لیر + کرایه کشتی مسیر برگشت از جزیره 6 لیر + پیش غذا برای شام 3 لیر

روز پنجم:

در روز پنجم قصد داشتیم به منطقه سلطان احمد رفته و از اماکن تاریخی آنجا دیدن کنیم. لذا برنامه این روز را هم به این صورت ترتیب دیده بودیم:

رفتن از هتل به میدان تاکسیم – رفتن به کاباتاش با فونیکولار – رفتن از کاباتاش به منطقه سلطان احمد با قطار شهری خط T1 – بازدید از مسجد سلطان احمد – رفتن به کاخ توپکاپی با پای پیاده و بازدید از توپکاپی – رفتن به مسجد ایاصوفیه با پای پیاده و بازدید از آنجا (که متاسفانه این مکان رو موفق به بازدید نشدیم) – صرف نهار در منطقه سلطان احمد – برگشت به هتل و استراحتی کوتاه – دیدار از اطراف پل بغاز – برگشت به هتل

پس از صرف صبحانه در هتل، به میدان تاکسیم رفته و همانند روز قبل با فونیکولار به کاباتاش رفتیم. از کاباتاش سوار قطارشهری شدیم و در ایستگاه سلطان احمد پیاده شدیم. از ایستگاه قطار شهری منطقه سلطان احمد تا خود مسجد سلطان احمد با پای پیاده تقریبا 3 دقیقه راه بود. با توجه به این که حدود ساعت 9:30 دقیقه صبح بود، تصمیم داشتیم تا برای مصادف نشدن زمان دیدارمان از مسجد سلطان احمد با وقت اقامه نماز، ابتدا از مسجد سلطان احمد دیدن کنیم. به محض وارد شدن به مسجد سلطان احمد، همانند سایر اماکن تاریخی استانبول، زیبایی معماری بیرونی و داخلی آن ما رو مسخ کرد. گنبدهای کوچک و بزرگ که همانند بوته قارچ های وحشی در کنار هم ساخته شده بودند، وسعت بسیار بزرگ مسجد و نقاشی های بسیار زیبای سقف آن، نمود بارزی از زیبایی معماری اسلامی بود.

سفرنامه آنتالیا

مسجد سلطان احمد از نمایی دور


سفرنامه آنتالیا

بنایی زیبا در نزدیکی مسجد سلطان احمد


سفرنامه آنتالیا

سقف بنای بالا از نمای داخل


سفرنامه آنتالیا

معماری زیبای اسلامی بر سقف های مسجد سلطان احمد


با توجه به این که مسجد سلطان احمد، مسجد ایاصوفیه و کاخ توپکاپی همگی در یک منطقه قرار دارند و نزدیک به هم هستند، لذا به راحتی با پای پیاده می توان از یکی به دیگری رفت و نیاز به هیچ وسیله نقلیه ای برای جابجایی بین این اماکن نیست.

سفرنامه آنتالیا

نقشه منطقه سلطان احمد


پس از مسجد سلطان احمد، به کاخ توپکاپی رفتیم. کاخ توپکاپی محل سکونت بسیاری از پادشاهان عثمانی بوده و ناگفته پیداست که زیبایی های خیره کننده ای دارد. توصیف کامل کاخ های توپکاپی و کاخ دلماباخچه که در روز بعد از آن بازدید کردیم، هرکدام به اندازه یک سفرنامه یا حتی کتاب مطلب دربرخواهد داشت. اما سعی می کنم در اینجا خلاصه ای از هرکدام رو خدمتتون شرح دهم. با پرداخت نفری 35 لیر وارد کاخ توپکاپی شدیم. البته برای رفتن به داخل حرم، باید 15 بلیط مجزایی رو به قیمت 15 لیر خریداری کنید که متاسفانه ما دیگر فرصت نکردیم به داخل حرم برویم. پس از ورود از درب اصلی کاخ توپکاپی به داخل محوطه آن، با محوطه زیبایی مواجه شدیم که درختان سر به فلک کشیده راهنمای مسیر شما به سمت ساختمان اصلی هستند. داخل کاخ قسمت های مختلفی از جمله حرم، موزه جواهرآلات، موزه ظروف اشرافی، موزه آثار تاریخی، آشپزخانه کاخ، اتاق های مختلف که هر کدام تاریخچه جالبی دارند و از همه زیباتر ایوان کاخ که نمایی بسیار زیبا رو به دریا دارد، قرار دارند. متاسفانه در اکثر قسمت های داخلی کاخ توپکاپی عکسبرداری ممنوع بود و لذا نتوانستیم در بخش های داخلی کاخ عکس زیادی بگیریم.

سفرنامه آنتالیا

اتاق استراحت ملازمان شاهان عثمانی


سفرنامه آنتالیا

دیوارهای سراسر تزئین شده کاخ توپکاپی


سفرنامه آنتالیا

یکی از ساختمان های کوچک داخل کاخ


سفرنامه آنتالیا

موزه خط درون کاخ توپکاپی


حرم محل زندگی یا همان اندرونی شاهان عثمانی بوده است. در موزه جواهر آلات، اشیا تزئینی و برجسته ای همچون پیشکش هایی که به شاهان عثمانی شده بود یا بعضا در جنگ ها به غنیمت گرفته شده بودند، نگهداری می شود. در موزه ظروف اشرافی، سرویس های ظروف بسیار زیبایی که در دربار کاخ برای استفاده پادشاه و همچنین پذیرایی از مهمانان مورد استفاده قرار می گرفتند، به نمایش گذاشته شده بودند. در موزه آثار تاریخی چندین اثر برجسته تاریخی از جمله عصای حضرت موسی (ع)، لباس حضرت فاطمه (س) و اشیاء مشابه آن ها نگهداری می شوند. آشپزخانه یا همان مطبخ که ظروف قدیمی طبخ غذا در آن نگهداری می شود.


سفرنامه آنتالیا

مطبخ کاخ توپکاپی معروف به مطبخ خرم سلطان


اما زیباترین بخش کاخ به نظر من ایوان زیبای آن است که تقریبا تمامی بازدید کنندگان در آن عکس یادگاری می گیرند. یکی از خوش شانسی هایی که من آوردم این بود که در همان زمان که ما از کاخ توپکاپی بازدید می کردیم، در عرض چند دقیقه وضعیت جوی عوض شد و باران شدیدی شروع به باریدن کرد. همه بازدید کننده ها به ناچار به بخش های مسقف رفتند و من که چتر همراه داشتم، چند دقیقه ای رو در ایوان تنها ماندم و در سکوت محض که تنها صدای باران آن را می شکست، به دریای بارانی تماشا کردم.

سفرنامه آنتالیا

چشم انداز دریای مه آلود از ایوان کاخ توپکاپی


سفرنامه آنتالیا

منظره طبیعی از ایوان توپکاپی


سفرنامه آنتالیا

ایوان خالی از توریست توپکاپی


در پایین ایوان نیز کافی شاپی وجود دارد که می توانید آنجا نفسی چاق کرده و گلویی تازه نمایید.

سفرنامه آنتالیا

کافی شاپ پایین ایوان توپکاپی


بعد از بند آمدن باران، به دلیل خستگی و گرسنگی، با تصمیم جمعی از بازدید از حرم منصرف شدیم و به همین دلیل بازدید از ایاصوفیه رو هم از دست دادیم و با حسرت تنها از مقابل ایاصوفیه رد شدیم و دلیلی به سایر دلایلمون برای سفر دوباره در آینده به استانبول اضافه شد.

سفرنامه آنتالیا

تصویری از نمای بیرونی مسجد ایاصوفیه


سفرنامه آنتالیا

دورنمای مسجد ایاصوفیه


نهار رو در یکی از غذاخوری های اطراف سلطان احمد اسکندر کباب به قیمت هر پرس 20 لیر صرف کردیم و دوباره با قطار شهری به تاکسیم برگشتیم و راهی هتل شدیم.

سفرنامه آنتالیا

اسکندر کباب در یکی از رستوران های منطقه سلطان احمد


از بعد از ظهر همان روز بارش باران شدت گرفت و روزهای بارانی مسافرت ما شروع شد. حدود ساعت 7 عصر با خواهرم برای پیاده روی در خط ساحلی به کاباتاش رفتیم و از آنجا پیاده به سمت پل بغاز حرکت کردیم. بارش شدید باران باعث شد در کافی شاپ ساحلی بلتاش چند دقیقه ای توقف کنیم و کیکی خورده و قهوه ترکی بنوشیم و دوباره به مسیر ادامه بدیم. ناگفته نماند که کافی شاپ ساحلی بلتاش از نظر قیمت تقریبا مشابه بعضی از کافی شاپ های متوسط ایرانی بود و نرخ قیمت در آن با کافی شاپ های متوسط ایران برابری می کرد.، برای دو سرویس قهوه و کیک حدود 50 لیر پرداخت کردیم.

سفرنامه آنتالیا

قهوه و کیک در کافی شاپ ساحلی بلتاش


پس از حدود یک ساعت پیاده روی در زیر باران که علیرغم داشتن چتر تقریبا خیس شده بودیم، از طریق خیابان چراغان به آستانه پل بغاز رسیدیم و پس از چند دقیقه ای قدم زدن در اطراف پل بغاز، باراش شدید باران ما رو مجبور کرد که سوار اتوبوس شده و به تاکسیم برگشتیم. از تاکسیم با لباس های خیس به هتل رفتیم و پس از تعویض لباس و صرف شام دستپخت مادر در کنار خانواده در هتل، برای پیاده روی بیشتر من به تنهایی به استقلال رفتم. اما بارش باران بسیار شدیدتر شد و از اوایل استقلال مجبور به برگشت شدم.

خلاصه هزینه های روز پنجم برای هر نفر:

بلیط ورودی توپکاپی 35 لیر + نهار در سلطان احمد 20 لیر + کیک و قهوه ترک در کافی شاپ بلتاش 25 لیر

روز ششم:

روز ششم برامون کمی متفاوت از روزهای دیگر بود. پدر و مادر دوست داشتند به جمعه بازار سنتی فیندیک زاده بروند و من و خواهرم که در ایران هم از بازارهای سنتی و دست فروشی فراری هستیم، ترجیح دادیم به کاخ دولماباخچه برویم. برای همین من و خواهرم برنامه این روزمون روبه این صورت تنظیم کرده بودیم:

رفتن از هتل به میدان تاکسیم – رفتن به کاباتاش با فونیکولار – بازدید از کاخ دلماباخچه – برگشت به هتل و استراحت کوتاه در هتل – رفتن به مرکز خرید کاله – برگشت به هتل

پس از صرف صبحانه در هتل، به همراه پدر و مادر تا ایستگاه کاباتاش با هم رفتیم و در آنجا از هم جدا شدیم تا پدر و مادر به فیندیک زاده بروند و من و خواهرم به کاخ دلماباخچه. ورودی کاخ دلماباخچه به همراه هرم نفری 40 لیر بود که ما پیج کامل گرفتیم تا داخل هرم رو هم ببینیم. بعد از ورود به کاخ دلماباخچه، چند دقیقه ای بهت زده شدیم. زیبایی کاخ دلماباخچه رو کمتر نویسنده ای می تواند با کلمات توصیف کند.

ساختمانی بزرگ و زیبا که هر تکه از نمای بیرونی اش با طرح های زیبا تزئین شده بود. موقعیت جغرافیایی چسبیده به دریا و درختان سرسبز با گل های زیبا. زمانی که در محوطه قدم می زدیم، انگار تکه ای از بهشت زیر پایمان قرار داشت. خوشبختی ما در اینجا بود که تقریبا زود رفته بودیم و در اوایل بازدیدمان، بازدید کننده زیادی در محوطه وجود نداشت. لذا با آسودگی خاطر توانستیم عکس بگیریم. مخصوصا خواهر گرامی که آرزویی در عکس گرفتن برایشان باقی نماند.

سفرنامه آنتالیا

کاخ دلماباخچه در هوای مه آلود


سفرنامه آنتالیا

نمای بیرونی ساختمان اصلی کاخ دلماباخچه


سفرنامه آنتالیا

درخت گل و منظره دریا از محوطه کاخ دلماباخچه


سفرنامه آنتالیا

گل های تزئین شده به شکل ساعت در ورودی موزه ساعت کاخ دلماباخچه


پس از کمی قدم زدن در محوطه و حیاط کاخ، تصمیم گرفتیم به داخل قصر برویم. به هنگام ورود به ساختمان اصلی متوجه شدیم که سیستم اینجا با کاخ توپکاپی متفاوته و کسی نمی تونه تنهایی داخل قصر بگرده. بازدید کننده ها باید دسته دسته جمع می شدند و تقریبا هر نیم ساعت یکبار به صورت دسته جمع به همراه یک لیدر به داخل قصر می رفتند. لیدر به صورت ایستگاهی در جای جای قصر توقف می کرد و توضیحاتی در مورد قسمت های مختلف بیان می کرد. در مقایسه با کاخ توپکاپی، این مدل گشتن داخل قصر خیلی بهتر بود. چون کاملا در جریان تاریخچه و ماهیت هر بخش قرار می گرفتیم. لیدرها به دو زبان ترکی استانبولی و انگلیسی بودند که هر کدام دسته های خودشون رو جداگانه داخل قصر هدایت می کردند و مختار بودیم که با کدام دسته حرکت کنیم که ما لیدر ترک رو انتخاب کردیم.

پس از این که بازدید از قصر تموم شد، لیدر کسانی که پکیج کامل خریداری کرده بودند رو به سمت هرم که در ساختمان مجاورت قصر قرار داشت راهنمایی کرد و توضیح داد که بازدید از هرم رو با لیدر جداگانه ای باید انجام بدیم. ما هم به ساختمان هرم رفتیم و باز پس از کمی انتظار برای تکمیل دسته، به همراه لیدر ترک زبان دیگری به بازدید از هرم پرداختیم.

در داخل قصر و هرم، اتاق های مجلل، اتاق مخصوص مهمانان کاخ، اتاقی که مرحوم آتاتورک روزهای آخر عمر خود رو در آن سپری کرده بود، اتاق های شاهزادگان و ولیعهد، اتاق های همسران شاهان، حمام های زیبا و سنگی به شکل حمام های سنتی ترکیه، بزرگترین فرش دنیا که از طرف ایرانیان به آتاتورک هدیه داده شده، بزرگترین لوستر دنیا که هدیه ای از سوی ملکه انگلیس بوده و اشیا نفیس بی شمار دیگر، همه و همه از جلوه های زیبای این کاخ هستند. در کل، در مورد زیبایی های دلماباخچه کتابی می توان نوشت. متاسفانه همانند کاخ توپکاپی، در داخل کاخ دلماباخچه نیز عکسبرداری ممنوع بود و لذا نتوانستم در داخل کاخ عکس زیادی بگیریم و به چند عکس اکتفا کردیم.

بعد از اتمام بازدیدمان از دلماباخچه که در حدود 4 ساعت طول کشید، به هتل برگشتیم و منتظر بازگشت پدر و مادر شدیم. حدود ساعت 4 بعد از ظهر پدر و مادر نیز برگشتند. پس از استراحتی یکی دو ساعته، قصد داشتیم به مرکز خرید کاله برویم که به دلیل بارش شدید باران، پدر و مادر ترجیح دادند در هتل استراحت کنند و من به همراه خواهرم از ایستگاه کاباتاش سوار قطار شهری شدیم و به مرکز خرید کاله رفتیم. مرکز خرید بزرگی بود ولی به زیبایی جواهر و سایر مراکز خرید استانبول نبود. البته تمامی مارک های معروف ترکیه در اینجا هم شعبه ای داشتند. اما بیشتر جنس هایی رو می فروختند که روی بورس نبودند. من خودم اگر یکبار دیگه به استانبول برم، این مرکز خرید رو دیگه نمی رم. پس از خرید یکی دو قلم جنس، به هتل برگشتیم و مطابق هر شب، پس از صرف شام در هتل، من در آخر شب برای پیاده روی به استقلال رفتم.

خلاصه هزینه های روز ششم برای هر نفر:
بازدید از کاخ دلماباخچه 40 لیر

روز هفتم:

صبح آخرین روز اقامتمون در استانبول رو قصد داشتیم به تور بسفر و بعد از ظهر هم به بازار میسیرچارشیسی برای خرید سوغاتی بریم. ولی طوفانی بودن دریا باعث شد از تور بسفر منصرف شویم. لذا از طریق خیابان استقلال قدم زنان به سمت میسیر چارشیسی حرکت کردیم. صبحانه را در رستوران بیازلوکانتا سوپ و حلیم ترک صرف کردیم و در وسط راهمون سری هم به اطراف برج گالاتا زدیم. تقریبا تا ظهر رو در میسیر چارشیسی به خرید سوغاتی و وسایل برای خودمون پرداختیم و ظهر دوباره قدم زنان از طریق خیابان استقلال به هتل برگشتیم.

سفرنامه آنتالیا

برج گالاتا از نزدیک


خستگی گردش های طولانی مدت چند روزه باعث شده بود تا روز آخر رو همه ترجیح بدند استراحت کنند. لذا برای بعد از ظهر روز آخر برنامه خاصی ترتیب ندیدیم و من خودم تنها عصر به مرکز خرید نیشانتاشی رفتم. مرکز خرید نیشانتاشی تقریبا با پای پیاده 15 دقیقه با هتل ما فاصله داشت و مرکز خرید بسیار شیک و زیبایی بود. از نظر وسعت، کوچکتر از سایر مراکز خرید بود، اما تعداد طبقات آن در حدود 10 طبقه بود و چند فروشگاه بزرگ فروش لوازم بهداشتی و آرایشی در کنار سایر فروشگاه های لباس های مارک و ... در آن چشم نمایی می کرد.

سفرنامه آنتالیا

مسیر از هتل محل اقامتمون به سمت مرکز خرید نیشانتاشی


در آخر شب هم طبق معمول سنت شکنی نکردم و همراه با خواهرم به خیابان استقلال رفتم. با توجه به این که پروازمان ساعت 6:20 صبح به وقت ترکیه از فرودگاه سابیحا بود، از شب قبل با یکی از دوستان آقای رامین مسئول هتل هماهنگ کردیم تا ساعت 3:30 صبح ما رو از هتل به فرودگاه انتقال دهند. اتفاق جالبی که چند دقیقه قبل از خواب افتاد، این بود که من در یکی از کانال های مسافرت به ترکیه در تلگرام خیلی اتفاقی متوجه شدم که همان شب ساعت رسمی کشور ترکیه یک ساعت به عقب کشیده می شود و در نتیجه باید یک ساعت زودتر به فرودگاه برویم. حتی آقا رامین هم این مورد رو فراموش کرده بود و اگر خودمون متوجه نمی شدیم، صبح ممکن بود به مشکل بخوریم.

خلاصه هزینه های روز هفتم برای هر نفر:

صبحانه در بیازلوکانتا 10 لیر

روز هشتم: ساعت 3:30 صبح به وقت جدید ترکیه سوار ماشین شدیم و در کمتر از یک ساعت به فرودگاه سابیحا رسیدیم. با توجه به این که در کشور ترکیه قیمت سوخت مثل کشور ما ارزان نیست، لذا تاکسی ها کرایه سرسام آوری می گیرند و برای جابجایی ما از هتل به فرودگاه، تاکسی 100 لیر دریافت کرد. بعد از کمی انتظار در فرودگاه و دریافت کارت پرواز و تحویل چمدان ها، سوار هواپیما شدیم و در ساعت 6:20 صبح بدون کوچکترین تاخیری هواپیما از استانبول به سمت وان پرواز کرد. در زمان برگشت من تقریبا بیشتر زمان پرواز رو در هواپیما خوابیده بودم. پس از دو ساعت پرواز، در حدود ساعت 8:30 هواپیما در وان فرود آمد و پس از ترخیص از فرودگاه، با پرداخت 30 لیر به تاکسی، دوباره به هتل موان که موقع رفت نیز در همانجا یک شب اقامت کرده بودیم، رفتیم تا یک شب دیگر در آن جا اقامت کنیم و فردا به ایران برگردیم. به محض ورود به هتل موان، اتاقی مشابه اتاق قبلی رو دقیقا به همان قیمت (180 لیر برای یک شب) توافق کردیم و چند ساعتی رو استراحت کردیم.

حدود ظهر بود که برای صرف نهار و انجام خریدهای باقیمانده از هتل خارج شدیم و تا شب خرید کردیم. چون در استانبول بیشتر وقتمون رو صرف گشت و گذار کرده بودیم، لذا برخی از خریدهامون ناقص مانده بود که باقی خریدهامون رو در وان انجام دادیم. خوشبختانه در این روز هوای وان بهاری و گرم تر بود. نهار و شام آخر رو هم در وان دونر کباب مرغ و گوشت صرف کردیم و شب رو زود خوابیدیم تا صبح زود بیدار شویم و به موقع خود رو به مرز برسانیم. با توجه به معطلی چند ساعته در هنگام رفت در مرز، ترس این رو داشتیم در موقع برگشت نیز همان میزان معطل شویم.

سفرنامه آنتالیا

رستوران و نانوایی محلی در وان


سفرنامه آنتالیا

بخش کفش نمایندگی مارک فلو


خلاصه هزینه های روز هشتم برای هر نفر:

کرایه تاکسی برای انتقال از هتل به فرودگاه 25 لیر + کرایه تاکسی برای رفتن از فرودگاه فریت ملان به هتل در وان 5/7 لیر + هزینه یک شب اقامت در هتل موان وان 45 لیر + هزینه دونر کباب مرغ برای نهار 10 لیر + هزینه دونر کباب گوشت برای شام 11 لیر

روز نهم:

پس از بیدار شدن از خواب، باز صبحانه رو در هتل صرف کردیم و از مسئول هتل خواستیم تا برایمان دولموش هماهنگ کند تا به مرز کاپی کویی (اسم سمت ترکیه مرز رازی) برویم. پس از اینکه سوار دولموش شدیم، راننده گفت که باید چند نفر مسافر دیگر سوار کند و سوار کردن چند نفر مسافر دیگر باعث شد تقریبا یک ساعت در شهر و جلوی هتل ها معطل شویم. پس از سوار شدن تمام مسافران، به سمت مرز حرکت کردیم و بدون هیچ گونه مشکلی به مرز رسیدیم. همانند مسیر رفت، کرایه دولموش از وان تا مرز نیز 20 لیر بود. به محض این که در مرز از دولموش پیاده شدیم و وارد پایانه مرزی شدیم، با سالن های خالی مواجه شدیم و در کمتر از 15 دقیقه توانستیم از مرز رد شویم و خوشحال از این که در مرز معطل نشده ایم، یک ماشین دربست تا خوی گرفتیم. پس از حدود یک ساعت به خوی رسیدیم و در خوی ماشین خودمان رو از پارکینگ تحویل گرفته و به سمت تبریز حرکت کردیم و حدود ساعت 5 عصر خوشبختانه بدون هیچ مشکلی به تبریز رسیدیم.

خلاصه هزینه های روز نهم برای هر نفر:

هزینه دولموش از وان به مرز کاپی کویی 20 لیر + هزینه ماشین از مرز رازی تا خوی 12500 تومان

توصیه ها و نکاتی در مورد استانبول:

1- سعی کنید تا حد امکان با اطلاعات کامل به استانبول برای گردشگری بروید. صرف چند روز وقت و مطالعه در این زمینه، لذت سفرتان را چندین برابر خواهد کرد.

2- در گردش های شهری استانبول، حتما چتر همراه داشته باشید.

3- در تابستان همراه داشتن عینک آفتابی و کرم ضد آفتاب خالی از لطف نیست.

4- با توجه به این که صراف ها در ایران معمولا لیر ترکیه را با قیمتی بالاتر از نرخ برابری لیر ترکیه به دلار به فروش می رسانند، لذا تا حد امکان سعی کنید با خودتون دلار ببرید. البته داشتن مقدار کمی لیر هم برای اول کار بد نیست.

5- تا حد امکان از تاکسی استفاده نکنید.

6- استانبول کارتتون همیشه شارژ داشته باشه.

7- هتلتون رو جایی انتخاب کنید که نزدیک دیسکو و بارهای پر سروصدای شبانه نباشه.

8- اگر قصد اقامت در اطراف میدان تاکسیم رو دارید، سعی کنید هتلتون نزدیک خیابون اصلی باشه و خیلی داخل کوچه نباشه. چون کوچه ها معمولا شیب زیادی دارند و موقع تردد خیلی خسته می شید.

9- هتلتون رو در مناطقی انتخاب کنید که به اصطلاح دم دست باشند. گول قیمت بعضا کم هتل های حاشیه ای رو نخورید. هتل های حاشیه ای باعث می شند روزی یکی دو ساعت بیشتر صرف مل و نقل داخل شهر بکنید و هزینه بیشتری برای حمل و نقل صرف کنید و آخر سر هم کلا اگه حساب کنید، هتل های حاشیه شهر براتون گرون درمیاد. بهترین ماطق برای اقامت در استانبول، اطراف میدان تاکسیم و منطقه سلطان احمد هستند.

10- با توجه به اینکه در استانبول اکثر اوقات روز را در بیرون از هتل خواهید بود، لذا بهتر است هتل زیاد گران قیمتی انتخاب نکنید.

11- آکواریوم رو بهتره در روز غیر تعطیل برید.

12- قبل از رفتن به جزایر پرنس، حتما پیش بینی آب و هوای اون روز رو ببینید که آفتابی باشه. بارون اگه تو جزیره بیاد، از لذت سفرتون کم می شه.

13- برای گردش در جزیره بویوک آدا حداقل 8 ساعت (با احتساب سه ساعت دریانوردی) و برای بازدید از آکواریوم، کاخ توپکاپی و کاخ دلماباخچه، هرکدوم حداقل 4 ساعت زمان کنار بگذارید.

14- روی انگلیسی صحبت کردن با مردم ترکیه زیاد حساب نکنید. چون انگلیسیشون معمولا ضعیفه. دوستانی که ترکی بلد نبودند، در این مورد کمی اذیت می شدند.

15- مراکز خرید معمولا تا ساعت 10 شب کار می کنند.

ضمیمه: راهنمای حمل و نقل شهری در استانبول

استانبول شهر وسیعی است و برای گردش و تردد در آن به عنوان توریست، ضروری است که اطلاعاتی در مورد سیستم¬های حمل و نقل عمومی آن داشته باشید. وقتی صحبت از حمل و نقل عمومی می شود، شاید اولین وسیله ای که به ذهن خطور کند، تاکسی است. متاسفانه استفاده از تاکسی در استانبول به 2 دلیل مقرون به صرفه نیست. اولا به دلیل بالا بودن قیمت سوخت در ترکیه، تاکسی ها معمولا هزینه بسیار بالایی رو طلب می کنند (در حدود 5 برابر تاکسی های ایران). دوما به دلیل ترافیک شدید روزانه در برخی از نقاط شهر همچون منطقه فلوریا و برخی خیابان های نواحی میدان تاکسیم و سلطان احمد، استتفاده از تاکسی در برخی موارد از نظر زمانی نیز به ضرر گردشگران خواهد بود.

از سوی دیگر با وجود سیستم قدرتمند حمل و نقل عمومی استانبول، مخصوصا در نواحی توریستی، عملا نیاز چندانی به استفاده از تاکسی باقی نمی ماند. سیستم حمل و نقل عمومی استانبول ترکیبی از وسایط نقلیه مختلف از جمله مترو، قطار شهری یا همان تراموا، اتوبوس های تندرو، فونیکولار و چند وسیله دیگر است. شما به عنوان یک گردشگر، در نواحی توریستی به راحتی می توانید با استفاده از سیستم حمل و نقل عمومی به مقاصد خود بروید؛ به شرطی که آشنایی کافی با ایستگاه ها و نحوه استفاده از هر کدام از وسایط نقلیه شهری را داشته باشید.

برای استفاده از سیستم حمل و نقل شهری در استانبول، اولین کاری که بایستی انجام دهید، تهیه یک استانبول کارت یا همان آک بیل است. استانبول کارت تقریبا شبیه کارت های متروی خودمونه و با شارژ اون می تونید از تمامی وسایط نقلیه شهری (غیر از تاکسی) استفاده کنید. استانبول کارت رو می تونید از سوپر مارکت ها و بعضی از دکه ها به قیمت 10 لیر خریداری کنید. معمولا در هنگام خرید استانبول کارتتون بدون شارژ اولیه است. اما به راحتی با استفاده از دستگاه هایی که مخصوص شارژ استانبول کارت در نقاط مختلف شهر قرار دارند، می تونید کارتتون رو شارژ کنید. طریقه شارژ هم به این صورته که ابتدا کارت رو در جای مخصوص قرار می دید و پس از اعلام دستگاه، اسکناس رو در محل مکش اسکناس قرار می دید. چند ثانیه بعد دستگاه شارژ کارت رو بهتون اعلام می کنه. بعدش می تونید کارتتون رو بردارید.

با توجه به این که منوهای دستگاه های شارژ استانبول کارت به زبان ترکی هستند، در صورتی که به زبان ترکی آشنایی نداشته باشید، بهتر است در اولین شارژتون از یکی از مردم محلی برای شارژ کمک بگیرید و نحوه شارژ رو از ایشون یاد بگیرید. در زمان برگشت از سفر نیز می تونید کارت رو باز به یکی از سوپرمارکت ها به قیمت 6 یا 7 لیر بفروشید.

سفرنامه آنتالیا

استانبول کارت


علاوه بر تهیه استانبول کارت، به یک نقشه راهنما نیاز دارید. نقشه راهنمایی که توسط شهرداری به منظور استفاده از سیستم حمل و نقل عمومی ارائه شده است، راهنمای خوبی در این زمینه است. البته تمامی خطوط برای گردشگران مورد نیاز نیستند و خطوط پرکاربرد برای گردشگران، M2، T1 و F1 هستند.

سفرنامه آنتالیا

نقشه سیستم حمل و نقل شهری استانبول


پس از تهیه نقشه، باید بدانید که برای رفتن به یک مقصد توریستی خاص، به چه خطی سوار شوید و در کدام ایستگاه پیاده شوید. برای این منظور من مقاصد پرتردد توسط گردشگران رو بر روی نقشه براتون مشخص می کنم.

سفرنامه آنتالیا

مناطق پرگردشگر بر روی نقشه حمل و نقل شهری


با استفاده از نقشه ها و با داشتن استانبول کارت، به راحتی می تونید از نقاط مختلف شهر به مقاصد مورد نظرتون بروید. فقط یادتون باشه استانبول کارتتون همیشه حداقل 10، 15 لیر شارژ داشته باشه. چون ممکنه به جاهایی برید که دستگاه شارژ کارت در اونجا وجود نداشته باشه.

صحبت پایانی:

از همه دوستانی که حوصله به خرج داده و سفرنامه رو مطالعه کردند، تشکر می کنم. در طول نگارش سفرنامه سعی کردم تا حد امکان، تمامی نکات رو بیان کنم و اگر در جایی توضیحاتم زیاد و خسته کننده بود، از اون جهت مطالب رو سعی کردم با جزئیات کامل بیان کنم که شاید بعضا یک نکته ریز، تاثیر بزرگی در کیفیت سفر داشته باشه. امیدوارم سفرتان به استانبول زیباتر از سفر ما باشد. انشالله سفرهای دیگری قسمت بشه تا با سفرنامه های بیشتر و مهیج تری در خدمتتون باشم.

همچنین از دوستان عزیزم آقایان مهندس سرخابی و مهندس زرگر که با همفکری خود باعث افزایش کیفیت این سفرنامه شدند، کمال تشکر و قدردانی رو دارم.

همواره سالم و شاد باشید.

نویسنده : مهران دلجوان امیری