چند سالی است که تمایل به سفر با خودروی شخصی به کشور دوست و همسایه (ترکیه) داشتم و همیشه بنا به دلایلی میسر نشد در بهمن 94 نصمیم قطعی جهت سفر زمینی با خودروی شخصی گرفتم .با تحقیق و مطالعه سفرنامه های سایر دوستان ، در اسفند ماه جهت کارهای مربوط به کاپوتاژ با مراجعه به گمرک غرب تهران و پرداخت 400،000 ریال بابت برگ سبز گمرکی و سپس با مراجعه به کانون اتومبیل رانی و جهانگردی و پرداخت 3،890،000 ریال بابت کارت بین الملل و پلاک ترانزیت و 800،000 ریال بابت گواهینامه بین الملل و صرف نصف روز وقت کارهای مقدماتی سفر انجام پذیرفت و منتطر فرارسیدن تعطیلات نوروز شدیم .
شغل بنده حسابدار و مدیر مالی یک شرکت خصوصی می باشد لذا به تناسب حرفه ام همشیه مخارج سفرهایم را به ریز یاداشت می کنم و پس از بازگشت هزینه های مختلفی از قبیل هزینه سوخت ، هزینه های اقامت، هزینه های غذا، خرید به تفکیک اعضای خانواده و سوغاتی و غیره را آنالیز می نمایم و با هزینه های سال های قبل مقایسه می کنم .
برای سفر امسال ابتدا با توجه به برون مرزی بودنش ابتکار به خرج داده وبودجه سفر را تنطیم نمودم که این بودجه شامل پیش بینی هزینه های سوخت – غذا – اقامت و خرید های احتمالی و برنامه ریزی سفر از قبیل ساعت حرکت و شهرهایی که قصد اقامت داریم را شامل می شد.
برنامه ریزی سفر
بالاخره روز پنجشنبه 27 اسفند 94 فرا رسید. صبح که از خواب بیدار شدم احساس کسالت می کردم ولی به هر صورت خودم را بایستی جهت آخرین روز کاری در شرکت و سپس سفر آماده میکردم . به محل کار رفته و ساعت 1 ظهر به خانه برگشتم و پس از صرف نهار و کمی استراحت ساعت 5 عصر سوار بر ماشین شده تا یک سفر پراز هیجان را تجربه کنم. خودروی بنده یک خودروی چینی با مارک JAC 1800 که توسط کرمان موتور در داخل کشور مونتاژ می شود. باتوجه به پیش بینی شلوغی آزاده راه تهران – کرج – قزوین تصمیم گرفتم از مسیر شهریار – ملارد – اشتهارد – بویین زهرا – تاکستان وارد آزاد راه قزوین زنجان شوم .
پنجشنبه آخر سال بود و بخشی از مسیراز ملارد تا ماهدشت ترافیک داشت ولی در کل خوب بود . ساعت 8 شب به آزادراه قزوین – رنجان رسیدیم برای شام وارد شهر زنجان شده و در یک رستوران فست فود پیتزا سفارش دادیم .
پس صرف غذا به آزاد راه زنجان تبریز وارد شده و ساعت یک نیمه شب جمعه 28 اسفند به شهر تبریز رسیدیم . برابر دعوت یکی از اقوام به خانه آنها رفته و شب در آنجا استراحت نمودیم و صبحانه پس از پذیرایی میزبان از تبریز به سمت شهر صوفیان به راه افتادیم . در شهر صوفیان یک صرافی وجود دارد که به صورت 24 ساعت خدمات ارزی به مسافران ارائه می نماید و بنده نیز 300 لیر به قیمت 12800 خریداری نمودم . پس از گذر از شهر صوفیان – مرند – ایواغلی – قره ضیاالدین –ماکو به شهر مرزی بازرگان رسیدیم .ابتدا در شهر باک بنزین خودرو را کاملا پر نمودم و سپس با مراجعه به یکی از نمایندگیهای بیمه ترکیه بابت بیمه نامه سه ماهه شرکت NOVA مبلغ 1،200،000 ریال پرداخت نمودم وسپس به درب ورودی گمرک مراجعه و پس از نشان دادن برگ سبز اجازه ورود به محوطه داده شد.
با توجه به تعطیلات نوروز مرز مملو از خودروهای شخصی بود که به سمت ترکیه یا گرجستان می خواستند بروند . ما ساعت 13 وارد گمرک شده که پس از 4 ساعت معطلی خصوصا از طرف ایران بالاخره ساعت 5 بعدازطهر وارد خاک ترکیه شدیم و ساعت را یک ساعت و نیم عقب برده و ساعت شد سه و نیم بعد ازظهر.
طبق برنامه پیش بینی شده اول ،ما باید در طول رفت و برگشت از شهر های زیر عبور می کردیم:
دوغوبایزید-ایغدیر-قارص-اردهان- آرتوین- هوپا- ریزه –ترابوزان- ارزروم –دوغوبازید
برخی از دوستان لب مرز صلاح ندانستند که ما بخواهیم از مسیر پر پیچ و خم و بسیار سرد قارص به هوپا عبور کنیم البته بنده در سال 90 از این مسیر با اتوبوس به گرجستان رفته بودم و می دانستم مسیر کوهستانی و خطرناکی است لذا ترجیح دادم با توجه به وجود خانواده ریسک نکنم و از مسیراصلی به شهر ترابوزان ادامه مسیر دهیم .
دوغوبایزید- آغری – ارزروم - آشکاله -بایبورت – گوموشانه –ترابوزان
از مرز دورشده و با طی نمودن 40 کیلومتر به شهر دوغو بایزید رسیدیم اگر می خواستم گزینه اول را انتخاب کنیم بایستی به طرف شمال یعنی شهر ایغدیر می رفتم ولی همانگونه که اشاره نمودم تصمیم بر ادامه مسیر از شهرهای آغری و ارزروم شد.این مسیر اصلی ترین راه کشور ترکیه است که از طریق شهر استانبول ،اروپا را به شرق آسیا و از طریق کشور عزیزمان متصل میسازد .
از شهر دوغو بایزید تا آغری 80 و از آغری تا ارزروم 175 کیلومتر می باشد . پس از عبور از جاده کوهستانی و برفی (البته حاشیه جاده) ساعت 8 شب به کمربندی ارزروم رسیدیم. می خواستیم در این شهر اقامت کنیم که هوس کردم مسیر رو تا شهر ارزنجان ادامه دهم . شهر ارزروم در شب که کاملا پوشیده از برف بود و با شیب ملایم تا پای کوه رفته بود بسیار زیبا بود خصوصا هوا نیز خیلی صاف و ستارگان را میشد در آسمان رصد کرد. شهر ارزروم بدلیل داشتن پیست اسکی در بین ایرانیان مشهور که در زمستان تورهای اسکی زیادی به این شهر می آیند.ما پس از 200 کیلومتر به شهر هموار و صاف ارزنجان رسیدیم .جهت یادآوری ما در سال 1391 با اتوبوس به شهر آنتالیا می رفتیم که در شهر ارزنجان بدلیل تعویض اتوبوس ایرانی با اتوبوس ترک مجبور به توقف 10 ساعته بودیم به این دلیل چون شهر رو قبلا آمده بودم و خاطره خوبی هم داشتم بجای اقامت در ارزروم ارزنجان را با وجود دوری 190کیلومتری انتخاب نمودم.
نقشه مسیر مرز بازرگان به ارزنجان
شهر ارزنجان
ساعت 9:30 شب به ارزنجان رسیدیم و مستقیم به مرکز شهر رفته و با وجود تعطیلی اغلب مغازه ها رستورانی که قبلا در آنجا غذا خورده بودیم را پیدا و دو پرس غذای ترکی به نامهای لهمجون و پیده به همراه سه پارچ کوچک دوغ محلی سفارش دادیم .غدای سالم و خیلی خوشمزه ای بود .پس از صرف غذا به جستجوی هتلی مناسب جهت اقامت پرداختیم. از چندتا هتل قیمت گرفتم و لی در نهایت هتل بزرگ شیمای GRAND HOTEL SIMAY))را که هتلی 4 ستاره بود را به دلیل تمیزی و لوکس بودن انتخاب نمودیم .
هتل بزرگ شیمای
ماشین را جلوی هتل پارک نموده و جهت مذاکره و چانه زنی سراغ پذیرش رفتم ، آقای نسبتا جوانی با روی خوش پذیرای ماشد. نرخ اتاق سه تخته بزرگ با صبحانه 180 لیر توافق کردیم. اتاق دارای حمام با وان بزرگ و سشوارو سرویس چای ساز که از هر لحاظ تکمیل بود. با توجه به خستگی استراحت نمودیم . صبح به طبقه پنجم جهت صرف صبحانه رفتیم . سالن نسبتا بزرگ و تمام پنجره که نمای شهر را کاملا میشد مشاهده نمود . در شهر ارزنجان تقریبا خبری از ساختمانهای خیلی بلند نبود .
ارزنجان شهری سرد که حاشیه آن توسط کوههای نسبتا بلند احاطه شده و از شمال به شهر ترابوزان – شرق به ارزروم و غرب به سیواس منتهی میشود.شهر از ساختار مهندسی خیلی خوب بهره میبرد . خیابانهای پهن و صاف وتقاطع هایی که به صورت به اضافه می باشد. البته بنا به گفته اهالی شهر سالهای دور زلزله ای این شهر را تخریب نموده و شهر مجددا ساخته شده ، برروی بام اغلب خانه سیستم حرارتی خورشیدی وجود دارد . در ترکیه بدلیل بالابودن نرخ سوخت مردم اغلب از انرژی خورشید به عنوان جایگزین استفاده می نمایند.
شهر ارزنجان
پس از صرف صبحانه مفصل به همسرم پیشنهاد دادم که اگر تمایل داره یک شب دیگر در ارزنجان بمانیم چون هم هتل خوب بود و هم فرصتی داشتیم تا با شهر بیشتر آشنا شویم ، ایشان هم پذیرفتند و به پذیرش هتل اطلاع دادیم که امشب رو هم در هتل اقامت می کنیم. پس از آن جهت شهرگردی و بازدید از فروشگاهها و مراکز خرید و آشنایی بیشتر با شهر با پای پیاده راهی مرکز شهر شدیم . فاصله هتل تا مرکز شهر پیاده 5 دقیقه بود که پس از گشت و گذاردرفروشگاه های کنار خیابان و عبور ازمیدان اصلی شهر به مرکز تجاری ارزنجان رسیدیم ، ظاهر ساختمان کمی قدیمی به نظر می اومد در طبقه زیرین فروشگاه بزرگی بود که همه نوع وسایل داشت البته بجز خوراکی ، که ما سه عدد پارچ مسی کوچک خریدیم (در رستورانها ی ارزنجان در این پارچ ها که یکنفره هست دوغ سرو می شود)، در طبقه اول و دوم نیز مغازه های مختلف لباس – چرم و لوازم خانه بود. روبروی مرکز تجاری فروشگاه کتون و یک فروشگاه چهار طبقه ال سی وایکیکی بود که ما تعدادی لباس از کتون خریدیم .
حدود 5 ساعت در خیابانها و یک پارک گشت وگذار کردیم و از آنجائیکه صبحانه را فول خورده بودیم قرار شد نهار و شام را یکی کنیم . پس به هتل برگشته و کمی استراحت نمودیم و حدود ساعت 6 مجدد به مرکز شهر رفته و پس از دو ساعت پیاده روی در شهر به یک رستوران مراجعه و برای شام سه کاسه سوپ (شوربا) – برای خودم و پسرم دو پرس دونرگوشت و برای همسرم یک پرس جوجه کباب که همگی با برنج اندک سرو میشد سفارش دادیم انصافا غذاش خیلی خوشمزه بود و همسرم از جوجه کبابش خیلی راضی بود و میگفت طعمش متفاوت با جوجه کباب هایی هست که در ایران خورده بود.
پس از صرف غذا باقلوا و چای برایمان آوردند و مجموع غذا 67 لیر شد. که البته به توجه به پایین بودن قیمت غذا در ارزنجان به نظرم کمی زیاد آمد.از رستوران خارج شده و به سمت هتل آمدیم کم کم داشت باران می بارید و چون روز بعد اولین روز سال 1395 و شروع عید نوروز بود کمی شیرینی و باقلوا خریدم و به هتل برگشتیم.
شهرارزنجان
هنگام خروج از هتل متوجه بارش شدید برف شدیم به نحویکه حدود 10 سانت برف روی ماشینم نشسته بود . پس از گرفتن چندتا عکس و پاک کردن برفهای روی ماشین وسایل رو در صندوق گذاشتیم وبه راه افتادیم ایتدا به سمت جایگاه سوخت رفته و 30 لیتر بنزین زدیم .
کشور ترکیه یکی از بالاترین نرخهای سوخت در جهان راداردو شرکتهای مختلف نفتی به صورت رقابتی و با برندهای مطرح درجایگاه های اختصاصی خود اقدام به توزیع می نمایند . قیمت ها با اختلاف خیلی کمی متفاوت می باشد.
در شهر ارزنجان بنرین را از جایگاه شرکت شل هرلیتر 4.51 لیر محاسبه و فاکتور ارائه نمود.معمولا جایگاه خلوت و متصدی جایگاه سوختگیری را انجام میدهد .پس از زدن بنزین از شهر خارج شده و به یه سه راهی رسیدیم که سمت راست به طرف شمال و شهر ترابوزان میرفت و مسیر مستقیم به طرف آنکارا و استانبول . ما به مسیر ترابوزان تغییر مسیر دادیم و برف همچنان با شدت می بارید از همان ابتدا جاده داشت کوهستانی میشد و شیب سربالایی پیدا میکرد که پس از 5 کیلومتر طی مسیر متوجه شدیم که پلیس بدلیل بارش شدید برف جاده را مسدود نموده ، البته زنجیر چرخ همراه داشتم ولی کمی توقف نمودم پس از مشورت با همسرم و به دلیل اینکه شهر ترابوزان از شهر های شمالی ترکیه می باشد و به احتمال زیاد برفی و سرد تصمیم گرفتیم که مسیر جایگزین را که قبلا پیش بینی کرده بودم رو برویم. مسیر جایگزین به شرح ذیل می باشد
نقشه مسیر ارزنجان به سیواس
ارزنجان – سیواس –کایسری – نوشهیر-نکاده-بندر مرسین
در واقع مسیر ما کاملا برعکس شد و به سمت سواحل جنوبی ترکیه شهر بندری مرسین قرار شد برویم .از نظر مسافت خیلی دورتر از ترابوزان بود . از ارزنجان تا ترابوزان 231 کیلومتر و تا بندر مرسین 853 کیلومتر و این یعنی 120 لیتر بنزین بیشتر .با توجه به پیش بینی هایی که انجام داده بودم بودجه سفر به مرسین هم تهیه کردم بودم لذا با توکل به خدا از مسیر ترابوزان که خیلی هم نرفته بودیم برگشتیم و به سمت مرسین حرکت نمودیم .
پس از رسیدن به شهر رفاهیه با سه راهی مسیر استانبول و آنکارا جدا میشد و ما بایستی در مسیر شهر آنکارا و سیواس قرار میگرفتیم .
اطراف جاده پر از برف بود . بارش برف کمتر شده بود و مسیر ما به طول 50 کیلومتر مسیری کوهستانی و با جاده ای پهن و مقداری هم دارای چاله بود.(مسیر طی شده از مرز تا شهر رفاهیه 90 درصد جاده به صورت بزرگراه ، دارای اسفالت خوب و بدون خرابی بود ، حتی در جاده ها و معابر ترکیه اصلا شاهد سرعت گیر و جدول نبودیم و سرعت خودروها درون شهر با دوربین و کلیه تقاطع ها و خطوط عابر پیاده دارای چراغ راهنمایی بود).
مسیر ارزنجان به سیواس
پس از عبور از مسیر پر پیچ و خم و البته بسیار زیبا که بارش برف به زیبایی آن افزوده بود به مسیری هموار رسیده که جاده نیز از کیفیت آسفالت خوب بهره می برد. از شهر ارزنجان تا سیواس 250 کیلومتر بود که ما طی 3 ساعت رانندگی ، راس ساعت 3 بعد از ظهر از کمربندی سیواس عبور کردیم. شهر سیواس یک شهر صنعتی که حومه آن پر از کارخانه و دارای شهر صنعتی می باشد.پس از عبور از کمربندی به یک سه راهی رسیدیم که مسیرمستقیم (غربی) به آنکارا (پایتخت ترکیه) و مسیر جنوبی به شهر کایسری میرفت که ما وارد مسیر جنوبی شدیم . در طی راه یکی دو تا اتوبوس ایرانی هم دیدیم که احتمالا به شهر آنکارا میرفتند .هوا کاملا آفتابی شده بود ولی باد سردی می وزید.از سیواس تا کایسری 210 کیلومتر بود و ما در از فروشگاه واقع درجایگاه سوخت مقداری کیک و آبمیوه خریدیم و سپس به سمت شهر جنوب حرکت نمودیم .
نقشه مسیر سیواس به کایسری
یکی از خیابانهای شهر کایسری
-شهر کایسری یا قیصریه
ساعت 17:30 دقیقه به ورودی شهر کایسری رسیدیم و همان ابتدا وارد یک بلوار نسبتا طولانی و از نظر شهرسازی زیبا شدیم.دو طرف بلوار ساختمانهای 10 طبقه با رنگهای زیبا و یک شکل و با فاصله مناسب از هم و وسط بلوار هم یک خط اتوبوس برقی قرار داشت .این بلوار زیبا بطول تقریبی 6 یا 7 کیلومتر ما رو به مرکز شهر هدایت نمود . با توجه به اینکه اول فروردین یکشنبه بود وروز تعطیل در ترکیه ، متاسفانه موجودی لیر من در حال تمام شدن بود و فقط برای یک وعده غذا پول داشتم و صرافی ها هم تعطیل بود بناچار تصمیم گرفتیم یک شب را در این شهر اقامت داشته باشیم
.در مرکز شهر هتل بزرگ اروس grand hotel eros که 4 ستاره بود را جهت اقامت انتخاب نمودیم .هتلی نسبتا قدیمی و بزرگ که با نرخ شبی 160 لیر یک اتاقه سه تخته با صبحانه توافق نمودیم.
با هماهنگی پذیرش ماشین را به پارکینک روبروی هتل بردم که برای هتل مجانی بود. وسایل مورد نیاز را برداشته و به اتاق رفتیم . پس از دریافت وای فای و تعیین موقعیت هتل بر روی نقشه گوگل متوجه شدم که مرکز تجاری فروم کایسری که قبلا از دوستان وصفش رو شنیده بودم فا صله کمی از هتل دارد لذا با توجه به اینکه هوا تاریک میشد و نهار هم فقط به کیک و آبمیوه قناعت نموده بودیم سریع آماده شدیم و پس از دریافت کارت هتل و گرفتن راهنمایی از پذیرش به سمت مرکز تجاری به راه افتادیم . پس از گذر از یک از خیابانهای مرکزی شهر به میدانی رسیدیم که قلعه کایسری در آنجا بود و محوطه زیبایی داشت که کنار آن هم یک پارک تقریبا کوچک . میدان به یک بلوار مشرف میشد در کنار میدان و مابین پارک و بلوارتعداد زیادی رستورانهای دریایی قرار داشت .
پس ازطی 200 متر به هتل بزرگ رادیسون بلو رسیدیم و در کنار هتل یک مجتمع تجاری بسیار بزرگ و با عظمت بنام فروم کایسری قرارداشت .مجتمع تجاری با توجه به اینکه یکشنبه شب بود بسیار شلوغ و پر ازدحام بود .پس از بازدید از فروشگاهها که عمدتا لباس و تعدادمحدودی هم لوازم خانگی به طبقه سوم رفته و جهت شام از رستوران برگر گینگ سه تا منوی همبرگربزرگ که شامل همبرگربزرگ – سیب زمینی و نوشابه سفارش دادیم که کیفیت نسبتا خوبی داشت و جمعا 41 لیر پرداخت نمودم.پس از صرف شام به سمت هتل برگشتیم که البته هوا خیلی سرد و خیابانها نیز خلوت شده بود (کمی استرس گرفته بودم)صبح پس از خوردن صبحانه از پذیرش آدرس صرافی گرفتم با مراجعه به صرافی بابت 500 دلار 1435 لیر دریافت کردم .شهر کایسری شهری نسبتا بزرگ و پرجمعیت و مذهبی می باشد مسافران ایرانی زیادی در شهر بودن که پس از پرس و جو متوجه شدیم برخی از خانواده ها برای دیدار فرزندانشان که در این شهر اقامت دارند و یا نحصیل میکنند آمده اند.پس از تبدیل دلار به لیر گشتی کوتاه در مرکز اصلی شهر که همان نزدیک هتل بود زدم و به هتل بازگشتم و آماده ادامه سفر شدیم .طی تماسی که شب گذشته با یکی از دوستان داشتم ، پیشنهاد داد که در مسیر مرسین به شهر نوشهیر برم و از منطقه توریستی و استثنایی کاپا دوکیا دیدن کنم .
نقشه مسیر کایسری به نوشهیر و منطقه کاپادوکیا
بازهم توی گوگل موقیت کاپادوکیا را پیدا کردم . پس از تحویل اتاق در اولین جایگاه سوخت باک ماشین رو پر کردم و از شهر خارج شدیم .بعداز 15 کیلومتر به سه راهی رسیدیم که یکی به سمت نوشهیر می رفت و دیگری به سمت مرسین .بنا به پیشنهاد دوستمان جهت بازدید از کاپادوکیا به سمت نوشهیر تغییر مسیر دادیم . پس از 50 کیلومتر به شهر رسیدیم . نوشهیر شهری بسیار تمیز و با خیابانهای زیبا بود البته قبل از ورود به شهر یه سه راهی بود که جهت رفتن به کاپادوکیا بایستی از اونجا میرفتیم ولی به جهت بازدید از شهر وارد شهر شدیم بخشی از شهر بروی تپه بود . از قسمت جنوبی شهر که مرتفع بود به سمت کاپا دوکیا ادامه مسیر دادیم و پس از 15 کیلومتر به منطقه بسیار بزرگ و باستانی و توریستی کاپادوکیا شدیم.
بخش کاپادوکیا
در پارسی باستان: Katpatuka به معنای سرزمین اسبهای زیبا و در زبان یونانی نام سرزمین پهناورباستانی آسیای کوچک (ترکیه کنونی) است.
کاپادوکیه سرزمینی است در مرکز آناتولی (خود آناتولی به معنای محل برآمدن خورشید به زبان یونانی میباشد و از این جهت میتوان برابر با خراسانش دانست) و محوطهای را در بر میگرفت که امروز میان نوشهیر، نیغده، آکسرای، کرشهیر و قیصریه قرار دارد. از نامیترین قسمتهای این سرزمین امروزه بنام گورمه یاد میگردد که مجسمههای باستانی را در دل خود جای داده است. این محوطهٔ باستانی از سال ۱۹۸۵ از طرف یونسکو جزو میراث فرهنگی جهان شناخته شده و ثبت گردیدند. از دیگر دیدنیهای باستانی این دیار شهر زیرزمینی است که در درین کویو واقع است و هرساله گردشگران زیادی را بسوی خود جلب میکند و بر شهرت خویش میفزاید.(بر گرفته از دانشنامه ویکیپدیا)
کاپادوکیا از 4 بخش به نام های اوچ حیصار(uchisar) – گورمه (goreme) که منطقه وسیع و اصلی و دارای پارک تاریخی ملی می باشد – زلوه(zelve) – و شهر اورگوپ (urgup) که آخرین بخش منطقه است .ما از نوشهیر اول به اوچیشار رسیدیم که روستایی کاملا توریستی و بر بالای تپه ای نسبتا مرتفع قرارداشت .وارد میدانی شدیم که منظره پارک تاریخی گورمه یا همان کاپادوکیا را به راحتی می توانستیم از بلندی مشاهده کنیم .
اوچ حیصار
در حاشیه میدان کلی مغازه های فروش صنایع دستی وجود داشت که ما سه عدد کاسه سفالی و یکعدد نیز کیف چرم زنانه خریدیم ، تپه ای هم در حاشیه میدان وجود داشت که برای رفتن به درون آن ورودیه میخواست ، ظاهرا تپه ای تاریخی بوده و در درون آن راه رو هایی تعبیه شده بود و توریست هایی که آمده بودن از راه رو ها بالا می رفتند. ما به دلیل ضیق وقت و اینکه بایستی کل منطقه را می گشتیم، از رفتن به داخل آن صرفنظر کردیم.در منطقه کاپادوکیا بالن سواری از تفریحات خاص منطقه می باشد.
معمولا مکان هایی مخصوص وجود دارد که با دریافت مبلغی نسبتا چشمگیر(100 الی 150 دلار ) می توان کل منطقه را به صورت هوایی مشاهده نمود .که البته بسیار پرهیجان و جالب خواهد بود.سوار خودرو شده و از اوچ حیصار به سمت گورمه آمدیم .
گورمه (کاپودوکیا)
گورمه همانند روستای کندوان تبریز خانه هایی وجود داشت که مردم در آن زندگی میکردند و البته هتل ها و رستورانهای زیادی هم در درون این کوه های کوچک که بصورت گوپه بودند وجود داشت ، اغلب توریستهایی که اروپایی بودند در این هتل ها اسکان داده می شوند. دوباره سوار ماشین شده چند کیلومتر جلوتر توقف نمودم و از مناظر طبیعی منطقه که شامل مجسمه هایی با اشکال مختلف و بصورت طبیعی بوجود آمده بودند بازدید نمودیم خیلی زیبا و جالب بود.دوباره به راه افتادیم و به نقطه سوم که همان زلوه(zelve) بود رسیدیم .
زلوه
اینجا هم به نوبه خود دیدنیهایی خاصی از طبیعت داشت که متفاوت بود با گورمه پس از بازدید از اینجا از یک جاده فرعی به سمت اورگوپ رفتیم در بین راه منظره ای نظر من رو به خود جلب کرد . مجسمه ای کاملا طبیعی از یک عروس و دامادکه البته منو رو بیاد یکی از سریالهایی که قبلا دیده بودم انداخت که اون سریال رو در این منطقه و روستای اورگوپ بازی کرده بودند. پس از پدر از جاده ای پر پیچ و خم به روستای اورگوپ رسیدیم .
روستای اورگوپ
روستایی البته توریستی با ساختمانهای شیک وبلند که همانند یک شهر بود .در مجموع 4 ساعت بابت گشت و گذار در منطقه صرف شد و به مسیر اصلی جهت عزیمت به مرسین بازگشتیم.
مسیر نوشهیر به مرسین
آزاد راه نیکده به مرسین
جاده ابتدا به صورت دو بانده و نسبتا صاف ودارای آسفالت مرغوب و حداکثر سرعت بجز مبادی ورود به شهر 90 بود.
در مسیر پس از عبور از شهر ها اینجسو و یشیل حصاربه آکتاش رسیدیم که پس از گذر از این شهر خودمان را در ورودی یک آزاده راه با عوارضی دیدیم . در عوارضی کسی نبود که عوارض از ما بگیرد خیلی خلوت بود توقف کردم یک تریلی قبل از عوارضی ایستاده بود ازش سئوال کردم که عوارض چکونه باید پرداخت کنیم ، او هم گفت شما نیازی نیست گازشو بگیر و برو.ما هم چاره ای نداشتیم و از عوارض گذشتیم .در ترکیه آزاده راه ها دارای عوارضی الکترونیکی و اعتباری می باشد و به نسبت مسافتی که طی می نمایید از شما اعتبار کم می شود.(همانند مترو تهران).
آزادراه دارای سه لاین در هر طرف ، اسفالت بسیار هموار و با کیفیت و بدون کوچکترین چاله و یا حتی فرو رفتگی و برآمدگی جزیی که با حداکثر سرعت 120 کیلومتر در ساعت می توانستیم رانندگی نماییم . جاده به دلیل عبور از کوهها و جنگلها دارای تونل های سه لاین استاندارد به همراه روشنایی بسیار خوب که در برخی از تونلها ابتکار به خرج داده و از روشنایی با رنگهای مختلف استفاده شده بود و جاهایی که جاده از مابین تپه یا کوه عبور میکرد حاشیه کوه و تپه به نحو زیبایی با درختکاری و یا با نماسازی تزیین شده بود.
پس از عبور از منطقه کوهستانی نسبتا خشک، کم کم به مناطق کوهستانی با پوشش جنگلی رسیدیم. اطراف جاده بسیار زیبا و چشم نواز بود و با توجه به فصل بهار هوای مطبوع و دل انگیزو مرطوبی را داشت.170 کیلومتر از آزاده راه حدود 90 کیلومتر خشک و 80 کیلومتر جنگلی بود .در کنار آزاد راه بعضا مشاهد می شد که برخی از روستاییان محلی پرتقال می فروختن .که پرتقال مربوط به نواحی ساحلی مدیترانه بود.
بندر آزاد تجاری مرسین همینطور که آزاد راه رو می اومدیم 35 کیلومتری مرسین آزاد راه به دو شاخه غربی و شرقی تقسیم شد .غرب به سمت مرسین و شرق در مسیر آدانا و قاضیاتپ. ما به سمت غرب ادامه مسیر دادیم و پس از 35 کیلومتر از آزاد راه خارج شدیم که هنگام خروج از عوارض یهو صدای آژیر از عوارض شنیده شد که من توقف کردم و پلیسی که آنجا ایستاده بود با اشاره به فهماند که مربوط به برچسب عوارض است که شما ندارید ولی بروید .قبل از ورود به شهر از تپه ای که به مرسین مشرف میشد سواحل زیبای مدیترانه را میشد دید .
درون شهر بلوارهایی با درختان زیبای نخل بود که همانند شهرهای جنوبی کشور عزیزمان زینت بخش شهر شده بود .با توجه به اینکه این شهر برای هموطنان ناشناخته و تعدادخیلی کمی از ایرانیان به اینجا آمده اند اطلاعاتی از هتلها نداشتم و فقط از طریق تریپ ادوایزر چند تا هتل رو دیده بودم . دنبال هتلی ساحلی میگشتم که البته هتل هیلتون که داخل شهر بود هتلی ساحلی بود ولی بدلیل بالا بودن قیمت آنجا نرفتم ،پس از دو ساعت گشتن و زدن 20 لیتر بنزین و طی مسیری 40 کیلومتری خارج از شهر(به سمت غرب) و بازگشت مجدد در نهایت هتل ساحلی مارتی رو انتخاب نمودم.
موقعیت هتل ساحلی مارتی
هتل 8 کیلومتر از مرکز مرسین فاصله داشت .هوا کاملا تاریک شده بود هتل بر جاده اصلی بود و مشرف به دریا.
وارد پارکینگ هتل شدم و در خصوص اتاقها و قیمت با مسئول پذیرش وارد مذاکره شدم که در نهایت یک سوئیت یک خوابه جهت سه نفر(یک تخت دبل در اتاق خواب و دو تخت یکنفره در پذیرایی) به همراه صبحانه شبی 240 لیر به توافق رسیدیم .بنا به گفته مسئول پذیرش این نرخ در فصل تابستان 240 دلار می باشد.
پذیرایی و اتاق خواب بزرگ دارای دو تلویزیون حمام و سرویس بهداشتی مناسب . هتل کمی قدیمی بوده ولی مناسب بود.پس از استقرار با توجه به اینکه گرسنه بودیم به یک رستوران در نزدیکی هتل مراجعه و سفارش سوپ و دنر مرغ و گوشت به همراه دوغ نمودیم.پس از صرف غذا کمی از خستگی راه کم شد .
هوا بسیار عالی و مرطوب و از اینکه به شهر مرسین رسیده بودم احساس خوب توام با هیجان داشتم . به هتل بازگشتیم و در بالکن اتاق که مشرف به ساحل بود چای درست کردم و کمی هم به نوای دلنشین امواج دریا گوش سپردیم .
با روشن شدن هوا از خواب بیدار شدم و لحظه زیبای طلوع خورشید رو از پس کرانه های دریای مدیترانه مشاهده کردم .همیشه غروب آفتاب رو میشه دید ولی طلوع آفتاب زیبایی خاصی توام با نشاط را برای من در برداشت .
طلوع خورشید – سواحل مدیترانه
چندتا عکس گرفتم و به استراحت خود ادامه دادم تا اینکه ساعت 8 صبح مجدد از خواب بیدار شده شد و آماده رفتن به رستوران هتل جهت صبحانه شدیم، بوفه صبحانه چیزی کم نداشت و یک آشپز هم به صورت سفارشی البته رایگان نیمرو یا املت به صورت ترکیبی با قارچ – فلفل دلمه ای – پیاز – سوسیس و غیره درست میکرد که ما هم یک پرس املت با فلفل دلمه ای و قارچ سفارش دادیم که خیلی خوشمزه بود. رستوران هتل در طبقه همکف و مشرف به ساحل شنی که یک آلاچیق هم برای کسانیکه بخواهند کنار دریا صبحانه میل کنند در بیرون از رستوران در نظر گرفته شده بود و داخل رستوران نیز دارای یک دیوار شیشه ای بود که میشد همزمان با خوردن صبحانه از زیبایی دریا نیز استفاده کرد،که البته ما روز آخر متوجه شدیم و البته استفاده هم نمودیم.
بندر و منطقه آزاد تجاری مرسین:
استان مرسین از شرق با آدانا، از غرب با آنتالیا، از شمال با استان های نیغده، قونیه و کارامان و از جنوب نیز با دریای مدیترانه همسایه است. مرسین با دریای مدیترانه نوار ساحلی به طول 321 کیلومتر دارد. مرسین یکی از مهمترین مراکز توریستی منطقه چوکوراوا در جنوب شبه جزیره آناتولی محسوب می شود.
بندر مرسین اولین منطقه آزاد تجاری کشور ترکیه می باشد که به لحاظ داشتن سواحل طولانی و نزدیکی به کشورهای منطقه شرق مدیترانه – جزیره قبرس و کشورهای عربی شمال آفریقا از جایگاه اقتصادی و توریستی ارزشمندی برخودار است .
فاصله با آلانیا 270 کیلومتر و آنتالیا 480 کیلومتر که از طریق جاده ای ساحلی می توان به شهرهای توریستی فوق سفر نمود.در بیرون از شهر و کنار ساحل بلوک های ساختمانی 8 الی 10 طبقه وجوداشت .ساختار جمعیتی آن نیز اغلب ترک و درصد کمی نیز سوری و عراقی هستند.
نصوری که در کشورمان از منطقه آزاد تجاری رایج است یعنی جایی که پر از فروشگاه های بزرگ و مرکز خرید است که با معافیت های گمرکی می توان انواع کالاها را خرید کرد ولی بندر آزاد مرسین ترکیه صرفا جهت صادرات است که دارای معافیت های مالیاتی و گمرکی است و خبری از کالاهای وارداتی معاف از مالیات و گمرکی نیست این منطقه فرصتی را ایجاد می نماید تا فعالان اقتصادی بتوانند با سهولت به بازارهای تجاری بین المللی دست یابند.
پس از طرف صبحانه برنامه اول ما بازدید از مراکز خرید شهر بود که پس از دریافت اطلاعات از پذیرش مقرر شد به مرکز خرید فروم مرسین برویم .با توجه به فاصله 9 کیلومتری هتل از مرکز شهر آدرسی که مسئول پذیرش هتل به ما داد نیز جالب بود .او گفت پس از خروج از هتل بلوار ساحلی به سمت شهر پس از عبور از 15 تقاطع چراغ قرمز به سمت چپ می پیچید .
سوار خودرو شده و به سمت مرکز تجاری فوق حرکت نمودیم در طی مسیر که بلوار بود همانند شهر های شمالی خودمان مملو از فروشگاههای بزرگ و کوچک و رستورانهای متنوع بودکه بر جدابیت جاده می افزود . به مرکز بسیار بزرگ تجاری فروم مرسین رسیدیم .این مرکز که از وسط آن یک خیابان میگذرد توسط یک پل هوایی که دارای آسانسور و پله برقی بود دو طرف را بهم وصل می نمود .
قسمت شمالی مرکز دارای سه طبقه که دو طبقه مرکز خرید و طبقه سوم فوت کورت و نیمه جنوبی دارای دو طبقه فقط فروشگاه لباس مارکدار و لوکس بود .در قسمت شمالی فروشگاههای بزرگ کیف -کفش - لباس – لوازم خانگی آشپزخانه –کالای خواب وسایل صوتی تصویری و هایپر مارکت کارفور وجود داشت.مرکزی مجهز، شیک و تمیز که همه سلیقه ها رو راضی میکرد .
با توجه به اینکه روز سه شنبه بود ولی مرکز تجاری پر جنب وجوش بود و مردم جهت تامین نیازهای خود در فروشگاهها خرید می نمودند.ما از ساعت 11 الی 17 در آنجا بودیم و خرید کمی انجام دادیم البته همسرم بیشتر دنبال خرید لوازم خانه از جمله سرویس چینی بود که تعداد فروشگاه زیادی هم وجود در ای حصوص وجود داشت و انصافا ظروف چینی خیلی زیبایی رو می شد پیدا کرد ولی قیمتها برای ما بالا بود مارکهایی همچون تاچ – پییر کاردین –کاراجا و مارکهای دیگه .
چون برنامه ای برای نهار نداشتیم برای پسرم همبرگر مک دونالد خریدم و سپس به پارکینگ مراجعه و پس از سوار شدن به سمت هتل حرکت نمودیم. در بین راه نگه داشتم و یک پرس مرغ بریان و یک عدد نان و دو پرس سوپ خریدم و به هتل بردیم تا برای شام بخوریم.
پس از رسیدن به هتل به اتاق رفته و به بالکن رفتیم که البته خورشید غروب کرده بود ولی هوا کاملا تاریک نبود مرغ بریان خریداری شده را که خیلی خوشمزه ترد و با ادویه مخصوص سرخ شده نوش جان کردیم .یکعدد مرغ بریان 15 لیر دو عدد سوپ 6 لیر و یکعدد نان 1 لیر .
پس از خوردن نهار -شام کمی استراحت کردیم و به ساحل زیبای هتل رفته و چای را آنجا خوردیم.هوا بسیار مطبوع و دلپذیربه همراه .نسیم خنک که معطر به بوی دریا بود که مشام انسان را نوازش میکرد .پس از استفاده از هوای ساحل شب را به صبح سپری کردیم
طلوع خورشید از ماورای ابرها – سواحل مدیترانه
صبح نیز پس از صبحانه سوار ماشین شده به سمت مرکز شهر حرکت کردیم .پس از 9 کیلومتر وارد نوار ساحلی شدیم که تماما فضای سبز بود از کنار مرکز خرید مارینا(مرکز خرید ساحلی) گذشتیم و بندرگاه رسیدیم .ماشین در پارکینگ پارک نموده و به مرکز اصلی شهر رفتیم . ابتدا از یک صرافی 1400 دلار به 4004 لیر تبدیل کردیم از کنار هتل بزرگ مرسین که در محدوده مرکزی شهر روبروی اسکله قرارداشت گذر کردیم (هتل مرسین هتل ساحلی نیست) . وارد یک فضای باز بزرگ شدیم .
مسجد جامع مرسین
مسجد جامع شهر مرسین نیز اینجا قرارداشت .مسجدی بزرک که به سبک بناهای عثمانی ساخته و از ساختمانش معلوم بود که خیلی قدیمی است . چندتا عکس انداخته و از فروشگاههای چرم روبروی مسجد یک عدد کاپشن چرمی به مبلغ 360 لیر با تخفیف برای پسرم خریدم و در کوچه پس کوچه ها و بازار های محلی به گشت و گذار خود ادامه دادیم.سپس به پارک ساحلی بزرگ مرسین در کنار بندرگاه و اسکله نجاری آمدیم.
پارک ساحلی بندر مرسین
نقشه شهر تفلیس
اسکله تجاری مرسین
دریا پراز کشتی های بزرگ و کوچک تجاری بودند و البته چند کشتی جنگی هم آنجا وجود داشت . چند عکس از پارک و کشتی های نزدیک اسکله گرفتیم و در کافه های ساحلی چای خوردیم و به پارکینگ مراجعه سوار ماشین شده و به سمت مارینا پارک رفتیم .مارینا پارک یه مرکز تجاری نسبتا کوچک و لوکس بود که در کنار اسکله تفریحی مرسین قرارداشت .
اسکله تفریحی مارینا پارک
در ساحل قایق های شخصی کوچک زیادی وجود داشت که نمای زیبایی رو به ساحل داده بود . اسکله تفریحی مارینا دارای یک مرکز تجاری نیز بود که تعدادی از برندها و فروشگاههای معرف ترکیه قرارداشت. یکی از فروشگاهها که خیلی بزرگ بود صرفا تزئینات دکوری بسیار زیبا داشت که ما چند شاخه گل خریداری کردیم. وپس از گشت کوتاه به سمت هتل حرکت نمودیم .در مسیر یک فروشگاه بسیار بزرگ لوازم خانگی با برند تاچ نظر مرا بخود جلب کرد . در پارکینگ فروشگاه توقف کرده و وارد آن شدیم .
برند تاچ یکی از برندهای مطرح ترک می باشد که انواع مختلف کالای خواب لوازم آشپزخانه –حوله های مختلف و سرویس های چینی و استیل را تولید میکند و همگی در فروشگاه فوق موجود بود.البته بجز برند تاچ چند برند دیگر نیز در آنجا وجود داشت .
ما روز قبل در مرکز خرید فروم قیمتهای سرویس های چینی را گرفته بودیم و از آنجائیکه چند سالی بود که همسرم تمایل به خرید سرویس داشت و من هم با توجه به موجودی نقد شرایط را برای خرید مناسب دیدم. لذا وارد فروشگاه شدیم که تخفیف هایی که بر روی برخی از سرویس ها بود مرا بیشتر تشویق به خرید نمود.
پس از بررسی قیمتها یک سرویس چینی 84 تکه تخت با طرح عثمانی به همراه سرویس قهوه خوری و سرویس قاشق چنگال و سرویس ظروف سرامیک و کتری و قوری استیل جمعا 3300 لیر قیمت خورده بود که باکلی تخفیف تا 2200 لیر هم برای ما حاضر شد بده ولی من هر جور حساب کردم با توجه به تسویه هتل برای سه شب و همچنین دو روز راهی که تا ایران باید طی می نمودیم نتوانستم ریسک خرید کلیه سرویسها قبول کنم و در صورت پرداخت با استرس بایستی برمی گشتم لذا فقط به خرید سرویس چینی خالی اکتفا نموده و با پرداخت 1300 لیر(نرخ اصلی 1600 لیر) خرید را انجام دادم .
سرویسهای زیبایی بود و از خرید خود هرچند نتوانستم کل سرویسها را بخرم راضی بوده و یادگاری خوب از مرسین تهیه نمودم .
برای شام به یک رستوران نزدیکی هتل رفته و پس از صرف غذا ابتدا به فروشگاه بزرگ میگروس رفتیم و پس از آن نیزبه چند فروشگاه تخفیف دارلباس رفته و چند تکه لباس مارکدار خوب خریدیم . پس از بازگشت به هتل خریدهارا جمع کرده که روز بعد خیلی معطل نشویم سپس مجدد کنار ساحل رفته و از هوای مطبوع ساحل با خوردن چای لذت بردیم.
ساحل هتل مارتی
صبح روزبعد صبحانه را در آلاچیق کنار ساحل خوردیم هوا نسبتا گرم بهاری بود ولی لذت خوردن صبحانه کنار ساحل فراموش شدنی نیست.در کنار ساحل کمی قدم زده و چند عکس یادگاری نیز انداختیم.
ساحل هتل مارتی
هتل ساحلی مارتی
و حالا وقت خداحافظی با هتل و زیبایی های مرسین بود . متاسفانه به دلیل مسایل کاری بایستی روز یکشنبه 8 فروردین به شهر تاکستان استان قزوین بازمیگشتم به همین علت علیرغم میل باطنی امکان اقامت بیش از این برایم میسر نبود .
دوست داشتم مرسین را بیشتر میگشتم و به سمت شرق مرسین و حتی شهر قدیمی آدنا که در 40 کیلومتری مرسین بود می رفتم ولی نشد. پس از تحویل اتاق و پرداخت 720 لیر بابت سه شب ساعت 11 از هتل خارج شدیم و با گذر از یک خیابان وارد آزاد راه مرسین به نیکده شدیم . در اولین جایگاه سوخت 48 لیتر بنزین زدیم و از مسیر زیبایی که آمده بودیم برمی گشتیم.
مسیر زیبای آزاد راه
با گذر از حاشیه شهرهای کایسری ، به شهر سیواس رسیده ودر یک جایگاه سوخت کاملا مدرن 49 لیتر بنزین زدیم .و از فروشگاه جایگاه کیک و آبمیوه خریدیم. نکته جالب در جایگاه فوق یکی اینکه به صورت رایگان شیشه ماشین رو شستن و دوم اینکه سرویس بهداشتی جایگاه کاملا مکانیزه بود، درها – شیرهای آب –سرویس فرنگی و جای صابون مایع همگی با حرکت دست فعال میشد (در نوع خود جالب بود). ساعت 9 شب به شهر ارزنجان رسیدیم در هنگام ورود از قسمت غربی شهر ارزنجان چشممان به یک مرکز تجاری بزرگ افتاد (مرکز تجاری پارک).
ما مجدد به همان هتل (هتل بزرگ شیمای) رفتیم و با نرخ شبی 180 لیر اتاق سه تخته گرفتیم. پس از تحویل اتاق جهت خوردن شام به مرکز شهر رفتیم و سپس به مرکز تجاری پارک که ظاهرا تازه افتتاح شده بودآمدیم.این مرکز نیز مانند سایر مراکز تجاری ترکیه همه برندهای مطرح ترک در خود جای داده بود.
پس از دیدن فروشگاهها چند قلم لباس خریده و راهی هتل جهت استراحت شدیم.در هنگام بازگشت نیز در یکی از جایگاهها 18 لیتر بنزین زدیم که با توجه به موجودی بنزین تا مرز کفایت می نمود.صبح پس از صبحانه و تحویل اناق به سمت خروجی شرقی ارزنجان رفتیم .
پس از 200 کیلومتر طی مسیر به شهر ارزروم رسیدیم . با توجه به اینکه موقع رفتن در تاریکی از کنار شهر گذر کرده بودیم ، لدا تصمیم گرفتیم به شهر وارد شده و از نزدیک شهر را ببینیم. شهر ارزروم:
ارزروم مرکز استان ارزروم در ترکیه است و در زبان پارسی به معنی سرزمین رومیان است . این شهر پیوسته هویتی نظامی و اقتصادی داشته و نقش بزرگی در روابط بازرگانی ترکیه و ایران ایفا کردهاست . در تاریخ ایران و در دوره قاجاریه یک دوره مذاکرات مهم تاریخی برای تعیین مرز بین دولت ایران و دولت عثمانی در شهر ارزروم (ارزنهالروم) برگزار شد که سرپرستی هیات اعزامی از ایران به عهده میرزا تقی خان امیرکبیر بود.
شهر ارزروم ۲۸۰ کیلومتر بعد از بازرگان و در راه آنکارا و استانبول قرار دارد . این شهر بزرگترین شهر شرق ترکیه است . آب و هوای ارزروم در زمستان سرد و برفی و تابستان خنک است . متوسط دمای هوا در زمستان ۱۱- است که گاهی تا ۳۰- همراه با بارش برف سنگین هم می رسید در ارتفاعات جنوب ارزروم ، پیست اسکی پالان دوکن قرار دارد و امکانات مناسب اسکی در آن فراهم است .
پیست اسکی پالان دوکن ارزروم یکی ازنقاط تفریحی توریستی ترکیه محسوب میشود.(برگرفته از سایت ویکیپدیا و ترکیه هتل)
پس از ورود به مرکز شهر خودرو را کنار خیابان اصلی پارک کردیم و با توجه به تعطیلات نوروز و نزدیکی شهر به مرز بازرگان شهر پر از خودروهای ایرانی بود و در مراکز خرید هموطنان زیادی رو می شد مشاهده کرد.
در خیابان اصلی یک مرکز خرید نسبتا بزرگ و تقریبا قدیمی بود که با توجه به فرصت کمی که داشتیم خیلی مختصر و مفید از طبقات دیدن کردیم و یه سر هم به فروشگاه میگروس طبقه زیر همکف بود زدیم و مقداری مواد خوراکی خردیم .
فروشگاههای خوبی داشت که اغلب دارای تخفیفات مناسبی بودند و در برخی از فروشگاهها نیز از کلمات فارسی جهت جذب مشتری استفاده شده بود.پس از بازدید سوار ماشین شدیم و یکراست تا مرز رانندگی نمودم و ساعت 7 بعد از ظهر به مرز رسیدیم .
پس از زدن مهر خروج توسط طرف ترک وارد خاک ایران عزیز شدیم و خودرو توسط مرزبانان و ارزیابان محترم کمرک بازدید و پس از طی مراحل اداری یک و نیم ساعت وارد شهر بازرگان شدیم .
در پایان با توجه به خاص بودن سفر و ناشناخته بودن مقصد و نوع سفر و پیش بینی هایی که انجام داده بودم از سفر وعملکردم بسیار راضی و خشنود بودم در طول سفر با سرزمین ها ، اقلیم ها، ومردم متفاوت آشنا شدیم . کوهها ، دشتها و جاده های زیبایی را از نزدیک شاهد بودیم .
خوشحالم ازاینکه با یاری خداوند توانستم علاوه بر کشور عزیزم که در سالهای قبل به اقصی نقاطش سفر نموده بودم امسال را متفاوت تر سفر نمایم و تجربیات گرانبهاتری به دست آورم.و خدای منان را شکر گذارم.
همچنین با توجه به مسافت 3000 کیلومتری رفت و برگشت در خارج از وطن که با همراهی خیلی خوب همسر عزیز و پسر فهیم و نازنینم بود کمال تشکر و قدردانی را از آنان دارم. امیدوارم سفرنامه فوق مورد توجه و عنایت دوستان وعلاقمندان قرارگرفته باشد. و بخاط نقص هایش عذر خواهی اینجانب را پذیرا باشند.