سفری دلنشین به استانبول
با سلام خدمت تمامی خوانندگان سایت لست سکند
امیدوارم این سفرنامه ای که میخوانید به دلتان بنشیند و مفید باشد تا ادای دینی کرده باشم به نویسندگان قبلی و سایت لست سکند، چون هم از خواندن سفرنامه ها لذت فراوان برده ام و فراوان آموختم فقط این نکته را قبل از خواندن سفرنامه گفته باشم که تمامی اظهار نظر ها و دیدگاههای مطرح شده در این سفرنامه صرفا دیدگاه من میباشد ممکن هست کسی و یا اکثر خوانندگان عزیز هم عقیده و هم نظر با من نباشند.
فکر سفر: من در سال 96 یک سفر زمینی به ترکیه داشتم که خیلی بهم چسبید چند روز بعد از سفر بود که دلم باز هوایی شد گفتم سال بعد اگه خدا بخواد میرم استانبول این بود که شروع به تحقیق و مطالعه کردم که باید اعتراف کنم که این مقدمات سفر از خود سفر بیشتر دلنشین تر هست به نظر من.
تحقیقات قبل سفر: از اونجایی که من ساکن شهر اردبیلم اوایل تصمیم گرفتم زمینی به وان برم چون هم لذتش بیشتر بود و هم هزینه اش کمتر و از وان هوایی برم استانبول و خودم هتل رو رزرو کنم چند تا هتل هم دیده بودم که شرایط و قیمتشون عالی بودند و باهاشون بصورت ایمیل مکاتبه داشتم که چون امکان رزرو اینترنتی به خاطر نداشتن کارت بانکی بین المللی ندارم وقتی رسیدم اونجا هزینه هتل رو پرداخت کنم اونها هم موافقت کرده بودند منم در حال نهایی کردن تاریخ بودم که به هتل بگم، که یهو همه چی خراب شد دلار رفت به آسمونها و اعلام کردند که فقط برای سفر هوایی ارز میدهند این جوری شد که همه نقشه هام ریخت بهم ناچارا رفتم سراغ تور.
خرید تور: تصمیم اولیه ام این بود که اواخر خرداد برم ولی بنابه عللی موند برای اواخر تیر نود و هفت قیمت تور ها تو اردبیهشت چه از تهران و چه از تبریز تقریبا خوب بودند تصمیم داشتم پنج شب حداقل تو استانبول باشم و رنج قیمتها از 900 شروع میشد نهایتش تو هتل های پنج ستاره میشد 1800 ولی از شانس بد ما باز دلار ترمز برید و قیمت تورها رفت بالاتر از این طرف هم هر روز شایعه حذف ارز مسافرتی میپیچید و تکذیب میشد که حسابی استرس و ناراحتی تحمیل میکرد منم حاضر نبودم کنسل کنم چون زحمات چند ماهه ام از بین میرفت گفتم باید دیگه نهاییش میکردم زنگ زدم چند تا آژانس تو تهران و اردبیل که درنهایت از آژانس اردبیل با توجه به اینکه قیمتهاش نسبت به بقیه بهتر بود برای 2 مرداد نهایی کردم ولی هتل هاش به دلم نمینشست خودم چند تا هتل پیشنهاد دادم که تو لیستشون نبود گفتم اگه میتونین یکی از اینها رو ردیف کنین دستشون درد نکنه بعد یک روز زنگ زدند گفتند ردیف کردیم ، پرواز 9 صبح 2 مرداد با ماهان از فرودگاه امام خمینی تهران برگشت 7 مرداد 11 صبح قیمت 2650 هتل سانات پرا تو خیابان استقلال بلیط رو گرفتم سریع رفتم بانک ملت برای خودم و همسرم مبالغ رو واریز کردم برای هر یورو 5100 و رسید گرفتم و همچنین برای عوارض خروج از کشور هم 550 واریز کردم (چون سفر دوم من بود فروردین کربلا رفته بودم) تا یکم از استرس کم بشه.
شروع سفر: اول مرداد ساعت 8 شب از اردبیل با ماشین شخصی راه افتادم حدود ساعت 4 صبح رسیدم تهران با استفاده از نرم افزار ویز راه فرودگاه رو پیدا کردم و از بوهای لذت بخش اطراف فرودگاه نهایت استفاده رو بردیم یکم خسته بودم تو ماشین یکم چرت زدم رفتم پارکینگ فرودگاه گفتند رو باز بری دورتره شبی 11 اگه مسقف بری شبی 26 منم حال و حوصله دور رو نداشتم رفتم مسقف.
فرودگاه امام: رسیدیم بازرسی فرودگاه که صف بسیار شلوغی داشت منتظر شدیم تا نوبتمون شد هنوز گیت پرواز استانبول باز نشده بود یکم استراحت کردیم روی صندلی فرودگاه که دیدیم بدو بدو شد یک صف وحشتناک در هم و برهم و فشرده که خیلی اعصاب خورد کن بود بناچار تحمل کردیم تا اینکه کارت پرواز رو گرفتم و رفتیم باز تو صف کنترل گذرنامه اونم رد کردیم رفتیم صف دریافت ارز که 2 تا اسکناس 500 یوریی دادند بالاخره رفتیم سوار شدیم.
1-اخذ ارز فرودگاه امام
هواپیمایی ماهان: انصافا هواپیما تمیز و تجهیزات و صندلی نو بنظر میرسید با مهماندارهای مودب و خوش برخورد که خستگی این همه دوندگی رو یکم تعدیل میکرد پذیرایی هم خوب بود و خلبان هم خیلی آروم و کم تکون هدایت میکرد بالاخره بعد 3 ساعت با اعلام خلبان رسیدیم بالای استانبول که آسمونی نیمه ابری داشت و منظره بسیار زیبایی از شهر دیده میشد انواع مساجد،تنگه بسفر، جزایر، کشتی ها و ... خیلی لذت بخش بود
.2- پذیرایی ماهان
3-استانبول از هواپیما
فرودگاه آتاتورک: هر چقدر که فرودگاه امام حال گیری کرده بود ولی فرودگاه اتاتورک جبران کرد صفها منظم و فرودگاه بزرگ و تمیز بود سریع مراحل رو طی کردیم توی فرودگاه یک صرافی دیدم گفتم یکم لیر چینج کنم رو تابلوش نرخ تبدیل رو 5.58 زده بود پرسیدم نرختون چی هست؟ گفتش 5.38 مابقی کمسیون کم میشه که بیخیال شدم بعدا تو مسیر یکی از هموطن های عزیز بود که کل 500 یورو داده بود براش از 5.14 حساب کرده بودند بهش گفتم قضیه رو حسابی ناراحت شد خواست بره دعوا و عودت کنه که راهنما گفت عمرا قبول کنن وقتت رو تلف نکن تا تو باشی توی فرودگاه از این کارا نکنی.
4-فرودگاه اتاتورک
5- فرودگاه اتاتورک
6- فرودگاه اتاتورک
ترنسفر: بنظر من آدم اصلا نباید موقع رزرو تور ترنسفر بخواد چون معطلی زیادی داره یک ساعت الکی منتظر شدیم تا همه جمع شن که راحت خودمون میتونستیم با مترو بریم. توی راه هم انواع و اقسام تورها رو با قیمتهای نجومی به دلار تبلیغ میکرد.من که کلا ثبت نام نکردم حتی گشت رایگان شهری چون همین جوری یک روزت رو کامل میگیره و به جاهایی میبرنت که به نظر من ارزش نداره
هتل: بالاخره رسیدیم هتل سانات پرا ،فوری پذیرش شدیم و تایم صبحانه و قوانین هتل رو رسپشن سریع گفت و رفتیم به اتاقمون در رابطه با هتل باید بگم که از نظر موقعیت مکانی در یک کلمه عالی توی کوچه ای بسیار ساکت و خلوت و با 40 متر فاصله تا خیابان استقلال و درست نبش فروشگاه KOTON با ایستگاه مترو شیشانه 100 متر و با برج گالاتا حدود 3 دقیقه پیاده روی با پل گالاتا 5 دقیقه خلاصه بینظیر. ما که تا ساعت 1 نصف شب تو خیابان استقلال قدم میزدیم و میرفتیم هتل خیلی حال میداد.از نظر تمیزی و نظافت اتاقی که به ما دادند اتاق دبل استاندارد بود که بسیار تمیز و مرتب بود که هر روز خودشون ساعت 11 اتاق رو نظافت میکردند و اگه چیزی نیاز به شارژ داشت شارژ میکردند تو سایت بوکینگ برای این هتل زده بود شامل GOOD BREAKFAST که واقعا هم اینجوری بود چندین نوع نان و شیرینی چندین نوع پنیر و کالباس و زیتون و صبحانه گرم که هر روز عوض میشد هندوانه و سبزیجات و چای و نسکافه و آبمیوه و شکلات صبحانه و کره و مربا و ... که راضی کننده بود در رابطه با پرسنل که ما زیاد نمیدیدموشون و کلا کاری به کار آدم نداشتند. از امکانات هتل و اتاق هم وای فای که بد نبود تلویزیون 42 اینج که چندین شبکه اروپایی و ترکی داشت سیف باکس و کمد لباس و یخچال که داخلش دو تا آب معدنی داشت، کتری برقی ،چای کیسه ای و شکر و دمپایی پارچه ای سشوار و حوله های تمیز، بالکن که به لابی دید داشت و ... ایراد این هتل به نظر من یکم نور کمش بود و یکم اتاق کوچیک بود.
7-هتل
8-هتل
9-هتل
11-صبحانه هتل
12- صبحانه هتل
13- صبحانه هتل
14- صبحانه هتل
روز اول: تقریبا ساعت 1.30 زدیم بیرون برای اولین بار وارد خیابان استقلال شدیم و همونطور که قبلا تو اکثر سفرنامه ها بود حس دلنشینی داشت خیابانی تمیز و زیبا که توش از هر ملیتی پیدا میشد همه شیک و خوشکل که راحت میشد ایرانی ها رو تشخیص داد که خوشکلتر از همه ملیت ها بودند خیابان کلا سنگ فرش که ندرتا ماشین رفت و آمد میکنه دو طرف خیابان اکثرا بوتیک و غذاخوری هست که هر چند صد متری از هم نوازنده ها و خواننده ها اجرای برنامه میکردند که جالب بود و قشنگ، به طرف میدان تاکسیم راه افتادیم آرام آرام راه میرفتیم و لذت میبردیم رسیدیم به میدان تاکسیم چند تا عکس انداختیم باز دوباره خیابان استقلال رو به طرف پایین ادامه دادیم شدیدا گرسنمون شده بود توی یک غذا خوری وسط های استقلال یک پرس دونر مرغ و یک پرس دونر گوشت سفارش دادیم فکر کنم شد 38 لیر خلاصه راه افتادیم تا رسیدیم ته خیابان استقلال که برج گالاتا اونجا قرار داده برج گالاتا واقعا با عظمت بود ارتفاع انچنانی نداره در نگاه اول ولی از نزدیک خیلی قشنگ و با ابهت بنظر میاد و صف بسیار طولانی منتظر ورود بودن ما هم چند تا عکس انداختیم و یک عکاس که اونجا بود دو تا عکس ازمون انداخت هر کدوم 5 لیر و فوری تحویل داد.
مسیر رو ادامه دادیم تا رسیدیم به پل گالاتا که مردم در حال ماهیگیری بودند یکم تماشاشون کردیم و از اونجا پیاده رفتیم اسکله امینونو توی راه از یک دکه روزنامه فروشی یک استانبول کارت به مبلغ 7 لیر خریدیم و 33 لیر هم شارژ کردیم و هر وقت که تموم میشد دستگاههایی شبیه ATM توی اکثر ایستگاهها وجود داره که کارت رو بصورت عمودی میذاری تو جایی که مشخص شده و فورا میزان موجودیش رو نشون میده بعدش یک اسکناس میذاری و بمقدار پولی که گذاشتی سریع شارژ میشه توی اسکله با بلند گو تور بغاز رو تبلیغ میکردند دو تا بلیط گرفتیم نفری 15 لیر سوار شدیم هوا بسیار دلپذیر بود و طبقه دوم که روباز هست نشستیم باز از همه ملیت ها بودند تو کشتی که برای من بسیار دلنشین بود نزدیک نود دقیقه طول کشید که از زیر پل بغاز و گالاتا عبور کردیم و کاخ دولما باغچه رو دیدیم همینطور روملی حصار، در طول تور هم مثل مترو تهران فروشنده ها با تبحر خاصی وسایلی برای فروش میاوردند و میفروختند وسط های تور بودیم که رفتیم طبقه پایین کنار نرده ها سرپایی وایستادیم و از بوفه کشتی دو تا چایی سفارش دادیم و سرپایی خوردیم که خیلی چسبید.تور تموم شد و ما که خیلی خسته بودیم رفتیم بسمت هتل یکم استراحت کردیم و تجدید قوا کردیم که دیگه هوا تاریک شده بود زدیم بیرون دیدن خیابان استقلال در شب یک چیز دیگه بود بسیار شلوغ تر شده بود و باحال تر که واقعا به آدم حس خوب و آرامش میداد یکم از مغازه ها دیدن کردیم و نوازنده های خیابانی که باز هنرنمایی میکردند، برای شام به غدا خوری منحصر به فرد رفتیم که زیاد تعریفش رو شنیده بودیم ما یک آدانا کباب و لاهماجون سفارش دادیم همراه با دوغ محلی که تو لیوان مسی هست خوشمزه بود کلا و کیفیت غذاش خوب بود ولی خب قیمتش یکم بالا بود نزدیک 55 لیر شد بعد شام یکم دیگه پیاده روی کردیم و رفتیم هتل که بخوابیم.
15-نوازنده های خیابان استقلال
16-اطراف میدان تاکسیم
17-تاکسیم
18-نهار در استقلال
19-برج گالاتا
20-پل گالاتا
21-کشتی های تور بغاز
22-تور بغاز
23-شام لاهماجون
روز دوم: تقریبا ساعت 8 بیدار شدیم رفتیم پایین یک صبحونه حسابی خوردیم بنظر من تو استانبول بهترین نرم افزاری که به درد میخوره trafi هستش ، توی هتل فرداش قرار بود که کجا بریم مسیرش رو قشنگ با این نرم افزار مشخص میکردم و اسکرین شات میگرفتم کوتاهترین و سریعترین مسیر رو با انواع وسایل نقلیه مشخص میکرد. قرار بود بریم مرکز خرید olivium سوار مترو شدیم بعد از گذر از چندین ایستگاه به ایستگاه ینی کاپی رسیدیم سپس خط رو عوض کردیم تا اینکه رسیدیم ایستگاه زیتون بورنو و از اونجا با 2.5 لیر بوسیله ون رسیدیم. olivium مرکز خرید بزرگی هست و اکثر مارک های ترک و بین المللی رو داره ما هم از صبح تا 3 بعد از ظهر تو این مرکز خرید بودیم بودیم اکثر مغازه ها تخفیف زدند ولی فقط جنسهای بدرد نخور رو زدن چون باز اجناس بدرد بخور بنظر گرون میان بهرحال ما اکثر خرید هامون رو از LC WAIKIKI خریدیم و KOTON که قیمتهاش معقول تر بود DEFACTO هم قیمتهاش خوبه ولی جنس هاش بنجل هستند نهار رو تو طبقه بالای olivium پیده خوردیم که خیلی چسبید و خوشمزه بود شدید، یک پیده با گوشت و یکی با پنیر حدود 30 لیر با نوشابه برای دسر هم یک کونفه که 5 لیر بود سفارش دادیم که هنوزم که هنوزه تو کفشیم خیلی خوشمزه بود بعد نهار رفتیم هتل یکم استراحت کردیم تا شد ساعت 5 گفتیم برای اینکه پرونده خرید رو ببندیم یک سر هم بزنیم به مرکز خرید جواهر فوری پیاده رفتیم ایستگاه متروی شیشانه و از اونجا بعد دو ایستگاه رسیدیم شیشلی و درست روبروی ایستگاه شیشلی مرکز خرید جواهر هستش( در رابطه با متروهای استانبول چیزی که برام جالب بود این بود که مثلا وقتی وارد متروی تهران میشی حد اکثر دو تا پله برقی میری پایین تا برسی به قطار ولی تو استانبول 4 یا 5 تا پله برقی اونم خیلی بلند باید سوار شی بری پایین تا برسی به قطار ).
یک چیزی هم گفتنش در اینجا خالی از لطف نیست اونم اینکه وقتی داشتیم از پله برقی بالا میرفتیم برسیم به جواهر 3 تا خانم کنار ما بودند که دو تاش ایرانی بود و یکیش ترک ما رو بحرف گرفتند و گرم گرفتند ، یکیش گفتش که ما مسیحی شدیم و اومدیم اینجا برای دعا و نیایش مسیح اومده به خوابم و خلاصه اینجوری و اونجوری منم گفتم خب تو تهران مگه نمیتونستین عبادت کنین؟ باید حتما میومدین اینجا؟ گفتش نه دیگه اونجا راحت نیستیم خلاصه ما هم گفتیم موفق باشین دیدم ول کن نیست گفتش ما فردا مراسم دعا داریم خونه خودمونی هست و بیایین کتاب میدیم اسلام اینجوریه و اونجوریه مسحیت و انجیل راه نجات هست، منم آب پاکی رو ریختم رو دستش گفتم من زیاد آدم مذهبی نیستم ، اومدم استانبول برای تفریح بعد اونم مگه تمام ادیان فلسفه وجودیشون رسیدن به خدا و آرامش نیست و من از اسلامم راضی هستم و تازه از کربلا اومدم بهتره بیخیال بشی. مرکز خرید جواهر خیلی خیلی بزرگ هست و باز اکثر برند های ترک رو داره به اضافه برندهای نسبتا گرون بین المللی که نمیشه نزدیکشون شد، ما یک چرخ زدیم و باز بیشتر از LC خرید کردیم و چند فروشگاه دیگه من که بیشتر خود مرکز رو میگشتم و خانم از این فروشگاه به اون فروشگاه سر میزد. نظر من رو مجتمع سینمایی جواهر جلب کرد 16 سالن با کیفیت داره که اکثر فیلمها ی روز دنیا توشون اکران میشه و چون من عاشق فیلم هستم و تو سفر قبلیم هم به ترکیه به سینما رفته بودم و خیلی چسبیده بود تصمیم داشتم تو این سفر حتما حداقل 2 بار برم سینما و قصد داشتم که به این مرکز بیام خلاصه ساعت نزدیک 9 شب شد و ما دیگه خسته شدیم گفتیم برگردیم، تو طبقه همکف جواهر یک فروشگاه بزرگ میگروس هم هست که یک چرخ کوچیکی زدیم و چند تا خوراکی گرفتیم و سریع رفتیم مترو و از اونجا به هتل اینقدر خسته بودیم که شام رو بیخیال شدیم و خوابیدیم.
24-نهار در اولیویوم(پیده پنیر)
25-نهار در اولیویوم (پیده گوشت)
26-کونفه
27- سینما در مرکز جواهر
روز سوم: برنامه امروز ما رفتن به جزیره بیوک آدا بود صبح 8 بیدار شدیم رفتیم صبحونه خوردیم و زدیم بیرون پیاده تا میدان تاکسیم رفتیم و از اونجا سوار فونیکلار شدیم و سریع رسیدیم اسکله کاباتاش که همین جوری فوج فوج آدم از همه ملیت ها و البته اکثرا ایرانی که ماشاالله همه آرایش غلیظ کرده و خوشکل (قصد اهانت ندارم و من از جنبه مثبتش میگم) صف بسیار طویلی تشکیل شده بود و ما با لطایف الهی یکم سریع بلیط 7.5 لیری برای هر نفر تهیه کرده و تو طبقه دوم کشتی نشستیم هوا عالی و اول صبح شارژ بودیم کشتی حرکت کرد و توی یکی از جزیره های کوچیک یکم توقف داشت باید بگم که برای من بشخصه دلچسبترین قسمت سفر به جزیره همین کشتی سواری بود که خیلی حال میداد تا اینکه بعد نزدیک به 70 دقیقه رسیدیم جزیره که برای برگشت بلیط خریدیم که هر ساعتی خواستیم برگردیم و توی بلیط ساعت خاصی قید نشده، جزیره بیوک آدا جای انصافا خوش آب و هوا و سر سبزی هستش که بیشتر مغازه ها بصورت رستوران و غذا خوری هست و فروشگاه لباس و غیره کمتر به چشم میخوره خلاصه یکم حرکت کردیم تا اینکه صف شلوغ کرایه کالسکه رو دیدیم بیخیال کالسکه شدیم که 100 لیر قیمتش بود حداکثر چهار نفر ظرفیت داشت البته بودند بعضیا که بیشتر هم سوار شده بودند و حدود 45 دقیقه طول میکشید تا یک جزیره رو دور بزنه.
خانمم علاقه زیادی به دوچرخه سواری داشت ولی چون من بلد نبودم یعنی تا حالا سعی نکرده بودم یک دوچرخه کرایه کردیم ساعتی 10 لیر و برای اینکه پاسپورت نیاورده بودیم 100 لیر برای اینکه دوچرخه رو برگردونیم به امانت گذاشتیم اونجا و حرکت کردیم من از پیاده رویم لذت میبردم و خانمم هم از دوچرخه سواریش البته از بس کالسکه زیاد میره و میاد عملا خیابان جزیره در قرق اونهاست و باید مدام حواست به پشت سرت باشه چند جا خواستم منم دوچرخه رو یک امتحانی بکنم از بس کالسکه اومد بیخیال شدم تو چند جا عکس انداختیم ویلاهای بسیار زیبایی تو جزیره دیده میشه که معلوم هست برای اعیان و اشراف استانبول هست یکم که رفتیم جلو دیگه ادامه ندادیم چون شیب های تند و سربالایی ها زیاد میشد و هوا هم شرجی شده بود گفتیم برگردیم دیگه. رسیدیم به اسکله یک نهاری خوردیم پیتزای مخصوص که یکی سفارش دادیم ولی آنقدر بزرگ بود که سیرمون کرد 29 لیر قیمتش بود دیگه خسته شده بودیم خواستیم برگردیم که گفتند اولین کشتی ساعت 3 حرکت میکنه.
منتظر شدیم تا ساعت 3 بشه تو دلم میگفتم که جزیره زود دلمون رو زد و ما داریم زود برمیگردیم ولی دیدم اکثر اونهایی که اومده بودند تو صف برگشت هستند بنظر من جزیره زیاد جذاب نیومد شاید چون ما همیشه خدا تو گردنه حیران خودمون هستیم و زیبایی اونجا رو دیده بودیم زیاد جذب جزیره نشدیم ولی برای یک بار دیدن بد نیست به هر حال سوار کشتی شدیم که حسابی خسته بودیم و کشتی حرکت نکرده خوابمون داشت میبرد تو راه برگشت مرغ های دریایی حسابی خواب رو از سرمون بردند افتاده بودند دنبال کشتی و همه هم با نان و شیرینی پذیرایی میکردند و بعضی هاشون از دست مردم نون رو میگرفتند خلاصه از دور برج گالاتا نمایان شد و سریع رسیدیم کاباتاش و از اونجا با فونیکولار به تاکسیم و از تاکسیم پیاده خیابان استقلال رو به طرف هتل طی کردیم توی استقلال از بستنی یک لیری مک دونالد که خیلی تو سفرنامه تعریفش بود خوردیم که بسیار مطبوع و خوشمزه بود.
توی مسیر بازگشت از جزیره من با خودم فکر میکردم چقدر همه چی مرتب و منظم هستش یعنی کشتی کشتی آدم وارد جزیره میشه و خارج میشه چیزی که به چشم نمیاد آدم های دولتی و مسئول هستش یعنی یک سیستمی طراحی کردن که همه راحتند و الکی صدها نفر رو استخدام نکردند که نظم بده به همه چی از این وضعیت هم توریست لذت میبره و هم بومی ها بهره مند میشند و هم خود دولت چرا که حتی یک بستنی یا یک ساندویچ هم میخوری میبینی فاکتور دادند و مالیات بر ارزش افزوده رو گرفتند ازت این همه مسافر خدا میدونه چقدر عایدی دولت هست فقط از ارزش افزوده،خلاصه خودمون رو رسوندیم هتل خوابیدیم قرارمون بود که من برم جواهر فیلم ببینم و خانمم هم تو استقلال بره یکم خرید کنه همین جوری که تو استقلال به سمت تاکسیم میرفتم دیدم توی یک مرکز خرید سینما وجود داره گفتم شاید در پیت باشه ولی گفتم برم یک سر بزنم اگه خوب بود، چرا برم تا شیشلی وقتی رسیدیم طبقه سوم مرکز خرید دیدم ای ول سینمای مجهز 6 سالنه داره که حسابی کیف کردم.
سریع بلیط گرفتم 13 لیر که موقع خرید میگه کدوم صندلی رو میخوایی از روی مانیتور انتخاب کن و برای پاپ کورن به اضافه یک نوشیدینی انتخابی 8 لیر دیگه دادم رفتم داخل سالن کلا 4 نفر بودیم سالن 90 نفر گنجایش داشت صدای سالن دالبی دیجیتال فیلم 3 بعدی با زبان اصلی و زیرنویس ترکی برای عینک 3 بعدی هم 4 لیر دیگه دادم نام فیلم بود اسکای اسکرپر یا همون آسمان خراش با بازی دواین جانسون(راک) که جدیدا اکران شده بود فیلم خیلی حال داد و از 3 بعدی بودنش حال کردم فیلم رو که دیدم ساعت 10 شده بود رفتم بیرون که دیدم خانمم منتظر من هست یکم با هم چرخ زدیم توی خیابان استقلال و برای شام توی یکی از غذا خوری های استقلال که خیلی صف بود هم کمپیر(سیب زمینی بزرگ که کبابش میکنن و به داخلش پنیر پیتزا و کره اضافه میکنن و بهم میزنن سپس به انتخاب خودت داخلش رو با مخلفات پر میکنن قیمتش 18 لیر بود) میدادند هم دونر مرغ و گوشت ما دو پرس دونر مرغ سفارش دادیم هر پرس 13 لیر خوشمزه بود بعد شام از مغازه روبروی هتل آبمعدنی بزرگ خریدم 2 لیر رفتیم هتل چایی گذاشتیم خوردیم و خوابیدیم.
28-ویلایی در جزیره
29- نهار در جزیره
30-گربه در جزیره(تو کل استانبول پر از گربه هست)
31- مرغ دریایی
32- سینما در استقلال
33-تهیه کمپیر
روز چهارم:قرار بود این روز رو اختصاص بدیم به مکان های تاریخی استانبول. برای همین از بین مکانهای تاریخی اونهایی که برامون جذاب تر بنظر میومد رو با مشورت همسرم انتخاب کردیم و با ترموا خودمون رو رسوندیم به ایستگاه سلطان احمد و اولین مکانی که دیدیم میدان هیپودرم بود چند تا عکس انداختیم خواستیم بریم مسجد سلطان احمد یا مسجد آبی که گفتند امروز نماز جمعه هست و ساعت 2 باز میشود چند تا خانم ژاپنی بودند که حرف نگهبان رو نمیفهمیدن برای همین با انگلیسی دست و پا شکسته موضوع رو بهشون گفتم، از اونجا رفتیم مقبره سلطان احمد و نوادگان رو دیدیم که البته چندان جالب نبود.
توی فضای باز اطراف مسجد کبود چند تا مدل لباس بودند که مشغول عکاسی بودند یکم نگاشون کردیم و از کنار حمام حورّم سلطان عبور کردیم و مابین فضای بین دو تا مسجد ایاصوفیا و سلطان احمد چند تا عکس گرفتیم سپس به طرف مسجد ایاصوفیا حرکت کردیم که صف بسیار شلوغی برای بلیط تشکیل شده بود بعد یک ربع نوبت ما رسید دو تا بلیط که نفری 40 لیر بود خریدیم رفتیم داخل محوطه مسجد، خیلی تشنه بودیم 2 تا آبمعدنی کوچک خریدیم هر کدوم 5 لیر که بیرون 1 لیر بود پس توصیه اکید میشه داخل ایاصوفیا هیچی نخرید که سوبله حساب میکنن بالاخره رفتیم داخل در رابطه با ایاصوفیا باید بگم تنها چیزی که داره عظمتش هست اصلا به پای بناهای تاریخی و مساجد مهم ایران نمیرسه نه کاشی کاری نه معماری خاصی فقط بلندی داره و بیشتر نقاشی شده است و البته تبلیغ، که اون صف طویل رو تشکیل داده بود من که خیلی سر خورده شده بودم 80 لیر برای عملا هیچی بازم میگم این نظر من هست ممکن هست کسی خیلی لذت برده باشه خلاصه، طبقه بالا هم رفتیم و چند تا عکس انداختیم و ظرف 20 مین بازدید ما تموم شد و زدیم بیرون.
مکان بعدی که تو برنامه ما بود آب انبار باسیلیکا بود که من توی بعضی از فیلمهای هالیوودی دیده بودم و خوشم اومده بود رفتیم باز تو صف که برای نفری 20 لیر بود بنظر من این مکان از ایاصوفیا جالب تر بود محیط خاصی داشت کلا ستون ولی حیف که آب پای ستونها کم بود نور کم قرمز و در آخرش هم مجسمه سر مدوسا بود بعد چرخ زدن در این مکان موقع خروج مکانی داخل آب انبار درست کرده بودند که توریست ها لباس های سلاطین و خاتون های عثمانی رو میپوشیدند و روی تختی شبیه پادشاهی مینشستند و عکاس عکس مینداخت و ظاهر میکرد هر عکس چاپ شده 25 لیر ما هم خوشمون اومد گفتیم یکی بندازیم از بین انواع لباسها و کلاه ها یکی رو انتخاب کردیم و پوشیدیم و عکاس نزدیک 20 تا عکس با انواع حالت ها انداخت کارمون که تموم شد خانمی که مسئول ظاهرکردن عکسها بود گفتش که اگه همه عکس ها رو رو سی دی بخوایین 100 لیر ما هم گفتیم نمیخواییم فقط دو تا ظاهر کن روی مانیتوری که جلومون بود عکس ها رو یکی یکی نشون میداد تا انتخاب کنیم ما هم از فرصت استفاده کردیم و از اکثر عکسها با گوشی عکس انداختیم.
مکان بعدی که در نظر داشتیم پارک گلهانه بود که پشت ایاصوفیا و کنار کاخ توپکاپی بود پارک بزرگ و بسیار زیبایی بود با انواع گلها و درخت ها یکم تو پارک گشتیم سپس تا در کاخ توپکاپی رفتیم بازم صف بود بلیط ورودی نفری 45 لیر این بود چند تا عکس جلوی درب کاخ گرفتیم و بیخیال ورود به داخل شدیم چون واقعا هزینه زیاد بود با نرخ ارز آزاد حساب میکردی میشد نزدیک 180 هزار تومان که واقعا زور داشت این بود که تصمیم گرفتیم بیخیال شیم هم این کاخ رو هم دولماباغچه رو. با تراموا به ایستگاه امینونو اومدیم و از اونجا به بازار ادویه رفتیم که اکثر مغازه ها یا ادویه میفروشند یا صنایع دستی و سرامیکی، یکم ادویه خریدیم پول بیبر و ادویه ماهی و گوشت و ..... یک چرخی زدیم اجناس سرامیکی خیلی زیبا بودند ولی خیلی هم گران بودند همون جا پشت بازار توی یک غذا خوری دونر مرغ خوردیم که خیلی خوشمزه بود سپس راهی شدیم بسمت ایستگاه تراموا که بریم بسمت کاباتاش و از اونجا تاکسیم توی ایستگاه وقتی من از استانبول کارت استفاده کردم و از مانع عبور کردم موقع استفاده همسرم مثل اینکه اعتبار کارت تموم شده بوده ما هم هی کارت میزنیم از همه جا بی خبر که یک خانم ترک موقع رد شدن بدون اینکه چیزی بگیم برای همسرم هم کارتش رو کشید و رفت خیلی خوشم اومد و یک اتفاق دیگه برام جالب بود موقعی که سوار تراموا بودیم راننده تراموا یک ترمز کوچولو زد ولی بالافاصله با بلندگو گفتش که از همه عذر میخوام یک نفری که یکم سالخورده بوده اومده بوده تو مسیرش مجبور شده ترمز بزنه.
خلاصه رسیدیم تاکسیم و از اونجا پیاده تا هتل توی راه و در خیابان استقلال اول از کلیسای سنت آنتونی بازدید کردیم که قشنگ بود و سپس از شیرینی فروشی آحسن 5 عدد باقوا خریدیم که تو هتل با چایی بخوریم شد 24 لیر ولی انصافا خیلی خوشمزه بود تو هتل شدیدا خسته بودیم بعد چایی خوابیدیم ساعت 8 شب بیدار شدیم رفتیم استقلال 5 مرداد جمعه، اولین روز اکران فیلم جدید تام کروز بود ماموریت غیر ممکن 6 قرار بود ساعت 8.45 بریم ببینیم از شانس خوب ما این سانس دوبله ترکی داشت. ولی 3 بعدی چون اکثرا وقتی زبان اصلی نمایش میدن فیلم بصورت 3 بعدی اکران میکردند ولی این اینجوری نبود بلیط تهیه کردیم رفتیم سالن هفت، 15 نفر میشدیم نشستیم فیلم رو دیدیم باید بگم من تو عمرم از دیدن هیچ فیلمی این همه لذت نبرده بودم یعنی میگفتند این نزدیک ده میلیون که خرج کردی اومدی استانبول در ازاش فقط این فیلم رو میبینی راضی بودم چون از یک طرف فیلم خودش عالی بود و از طرفی 3 بعدی که کار کرده بودند خیلی باحال و کاربردی بود یعنی 140 دقیقه سراسر لذت بردم بعد دیدن فیلم توی استقلال یک بلال و یکم بلوط خریدیم که بدک نبودند بلوط 100 گرمش 10لیر بود و بلال 3 لیر شام رو خوردیم خیلی خسته بودیم رفتیم هتل بخوابیم.
34-میدان هیپودرم
35-مقبره سلطان احمد و نوادگان
36-حمام حورّم سلطان
38-ایاصوفیا
39-ایاصوفیا
40-ایاصوفیا
41-ایاصوفیا
43-مجسمه سر مدوسا
44- توریست ها در حال عکس انداختن
45- ورودی کاخ توپکاپی
46-بازار ادویه
47-بازار ادویه
48-بازار ادویه
49-کلیسای سنت آنتونی
50-مجسمه حضرت عیسی
51-فیلم ماموریت غیرممکن 6
52-کبابی بلوط
روز پنجم:برنامه خاصی برای این روز نداشتیم میخواستیم اول به فروشگاه میگروس یک سر بزنیم و سپس از آخرین روز حضورمون تو استانبول لذت ببریم توی سایت شرکت میگروس دنبال شعبه ای نزدیک به تاکسیم گشتم که پشت خیابان استقلال یکی بود صبح، بعد صبحونه پیاده رفتیم پیداش کردیم ولی مثل اینکه از مغازه های کوچک میگروس بود برای اینکه زیاد معطل نشیم سریع با مترو خودمون رو رسوندیم به جواهیر که فروشگاه بزرگ میگروس اونجا بود یکم گشتیم چند تا آووکادو خریدیم یکی 5 لیر یکم ترشی فلفل و چند تا چیز دیگه بعد ناهار رو طبقه چهارم مرکز جواهر لاهماجون خوردیم که چندان خوشمون نبود بعدش اومدیم هتل استراحت کردیم و عصر رفتیم خیابان استقلال بستنی مک دونالد خوردیم و رفتیم بسمت گالاتا و پل گالاتا روی پل ماهیگیری تماشا کردیم و روی یکی از کشتی ها عروسی بود که خیلی قشنگ بود اونم تماشا کردیم رفتیم بسمت امینونو.
اونجا خواستیم ساندویچ ماهی رو امتحان کنیم که بیخیال شدیم چون ما غذاهای دریایی رو زیاد دوست نداریم بخصوص اگه بوی ماهی زیاد بیاد اونجا هم ماهی رو یکم تفت میدادند و میذاشتند لای نون و یکم کاهو میریختند چند نفر هم دیدم خریدند و نخورده انداختند سطل آشغال، قیمتش یکی 15 لیر بود یکم تو غروب، تنگه بسفر رو نگاه کردیم و چند تا نوازنده و خواننده که برنامه اجرا میکردند رو هم نگاه کردیم پیاده بسمت استقلال برگشتیم برج گالاتا تو شب خیلی خوشکل شده بود و البته شبهای استقلال و مردمی که داخلش در رفت و آمد هستند خیلی حس خوبی به آدم منتقل میکنه فکر اینکه این سفر تموم میشه و از فردا باید دوباره فکر گرونی و دلار و ... باز میاد سراغ آدم یکم حالم رو میگرفت ولی چاره ای نیست خوبی سفر به کوتاه بودنش هست گفتیم این آخرین شام رو یکم مفصل بخوریم رفتیم به رستوران رامیز که معروف هست اونجا دوتا کوفته مخصوص رامیز سفارش دادیم خوشمزه بود قیمتش سر جمع شد 60 لیر بعد یکم دیگه قدم زدیم و از انواع اجراهای موسیقی لذت بردیم رفتیم هتل .
53- طبخ ساندویچ ماهی
54-غروب از پل گالاتا
55-گالاتا در شب
پروسه برگشت: پروازمون ساعت 11 بود ما گفتیم که صبحونه که 7 هست میخوریم و بعد میریم ولی ترانسفر ساعت 6.30 اومد دنبالمون که دستمون از صبحونه کوتاه شد رسیدیم فرودگاه ساعت 8 گیت باز شد و بلیط و کارت پرواز گرفتیم یکم شیرینی گرفتیم تو فرودگاه خوردیم ساعت 10.30 سوار شدیم همون هواپیمایی بود که اومده بودیم پذیرایی خوبی کردند بالاخره رسیدیم تهران ساک رو تحویل گرفتیم و اولین خبری که گرفتیم گفتند دلار از 8 تومن شده 11 تومن، از پارکینگ ماشین رو گرفتیم و 150 دادیم ولی تهران آنقدر گرم بود که من تو عمرم تجربه نکرده بودم خیلی خسته بودیم ولی باید رانندگی میکردم خلاصه رسیدیم اتوبان تهران کرج و گازش رو گرفتم توی خرمدره تو کبابی بناب که هر وقت راهم بیوفته حتما میرم چون انصافا کباب هاش خیلی خوشمزه هست خوردیم و راه افتادیم تا اینکه ساعت 2 رسیدیم خونه.
چند تا نکته از نظر من شاید بدرد کسی بخوره
1-توی ایاصوفیا هیچی نخرید.
2-توی فرودگاه پولتون رو چینج نکنین
3-برای خرید اگه فقط به یک مرکز خرید برید کافیه البته خیلی ها اینو گفتند توی اکثر سفرنامه ها ولی خب معمولا کسی عمل نمیکنه از جمله خود من ولی چون اکثر خرید ایرانی ها از برند های ترک هست وقیمت تمام مراکز یکی هست .
4-هتل تون اگه نزدیک های تاکسیم و استقلال باشه بهتره چون اینجوری از شبهای استقلال میتونین لذت ببرین که واقعا عالیه
در پایان آرزو میکنم برای همه فرصت سفر به هر جایی که دوست دارند فراهم بشه
هزینه من برای این سفر که دو نفر بودیم 6100 ریالی و 600 یورو