سفری افسانه ای به زادگاه تزارها ، روسیه

4.4
از 143 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
پهناورترین کشور جهان را بهتر بشناسیم!+تصاویر

17-Russia-Blog cover (01-03-11).jpg

روسیه( شهریور ۹۶)

سلام

چند روزی بود که تصمیم گرفتیم برای سفر امسالمون کشور روسیه رو انتخاب کنیم دو شهر زیبای (مسکو + پترزبورگ) ، بعد از کلی تحقیق در مورد کشور روسیه و آژانس های مربوطه و صحبت با همکاران، تور روسیه رو به مدت 10 شب و 11 روز با ایرلاین امارات رزرو کردیم و مدارک رو فرستادیم برای ویزا و آماده شدیم برای سفر.

تقریبا 6 روزه ویزامون آماده شد و قرار شد که تو فرودگاه تحویل بگیریم مدارکمون رو.

 

روز اول سفر ( ۲۱شهریور )

ساعت ۱ صبح رسیدیم فرودگاه و قرار شد نماینده ی آژانس ویزاها و پاسپورتمون رو بیارن و به ما تحویل بدن کمی منتظر شدیم و ایشون اومدن و مدارک رو به ما تحویل دادن و ما بعد از چک پاسپورت و بارهامون وارد سالن شدیم و رفتیم به سمت کانتر ایرلاین امارات و بارهامون رو تحویل دادیم و کارت پروازمون رو گرفتیم و رفتیم که وارد سالن ترانزیت بشیم البته بعد از چک پاسپورت و دریافت برگه خروجیمون. وارد سالن ترانزیت شدیم و رفتیم چون خیلی گرسنمون شده بود غذا خوردیم و کم کم رفتیم به سمت گیت خروجیه پروازمون، بعد از چک کردن کارت پروازمون دقیقا راس ساعت 5:00 صبح پروازمون از تهران انجام شد با ایرلاین امارات و بعد از توقف دو ساعته در دبی رسیدیم به مسکو، مراحل چک پاسپورت و ویزا رو انجام دادیم و بعد به سمت تحویل بار رفتیم ولیدرمون هم  اومده بود توی فرودگاه دنبالمون وكل اعضاي تور رو گرفت و حركت كرديم به سمت شهر مسكو، از فرودگاه تا شهر مسكو تقريبا راه زيادي بود و خوشبختانه مسير فوق العاده سرسبز و زيبايي داشت و ما هم بسيار لذت برديم و در طی مسیر لیدرمون راجع به روسیه و قوانین و مقرراتش و شهر مسکو و جاذبه هاش کمی توضیحات دادن بهمون و ما هم یه سری سوال داشتیم که بهمون جواب دادن و در نهایت رسیدیم به هتلمون که یکی از هتل های بزرگ در جهانه به نام ایزمایلوو آلفا.

1 . هتل ایزمایلوو آلفا مسکو( عکس از اینترنت)

01.jpg

هتل تقریبا از مرکز شهر دور بود ولی دقیقا ایستگاه مترو روبه روی هتلمون بود و تا مرکز شهر ۶ ایستگاه فاصله بود. وارد لابیه هتل شدیم و کار های دریافت اتاق رو انجام دادیم و کلید اتاقمون رو گرفتیم و سیم کارت هامون رو هم از لیدرمون تحویل گرفتیم و رفتیم برای استراحت و جابجا شدن در اتاقمون. اتاق خوبی رو به ما دادن تمیز بود و دید  اتاقمون دقیقا رو به روی جنگل بود که خیلی زیبا بود.

وسیله هامون رو چیدیم و کمی استراحت کردیم و رفتیم برای جستجو در اطراف هتلمون، اول از همه رفتیم وارد مرکز خرید کوچیکی که کنار هتلمون بود شدیم و سیم کارت هامون رو شارژ کردیم و اینترنتش رو هم فعال کردیم، کمی هم از دلارهامون رو تبدیل به روبل کردیم و رفتیم برای قدم زدن تو محوطه ی هتل ( هرچهار تا هتل ایزمایلوو آلفا و بتا و دلتا و گاما ) در کنار هم بودن که بهترینشون آلفا هست. هوا خیلی خوب بود ولی خوب ،بهتر بود سوئیشرت بپوشیم که ما هم همین کار رو انجام دادیم ، خلاصه بعد از کنکاش محوطه ی هتل رفتیم و شام خوردیم و در نهایت هم رفتیم برای استراحت .

 

روز دوم سفر :چهارشنبه (٢٢ شهريور )

صبح بیدار شدیم و صبحانه خوردیم و آماده شدیم و رفتیم لابیه هتل و منتظر لیدر و همسفرهامون شدیم و همه با هم رفتيم به سمت مترو و وارد ایستگاه مترو شدیم لیدرمون کمی توضیح داد بهمون که چند تا ایستگاه تا مرکز شهر داریم و کدام ایستگاه باید پیاده شویم و اینکه زیباترین ایستگاه های متروی مسکو کدام ها هستند، سوار مترو شديم و رفتيم خيابان آربات قديم. 

  1. خیابان آربات،مسکو

PkGLTl2EEE9PJjRUz2kLGFOdIo64QhVrSimr4cqw.jpeg

بسیار زیبا و دیدنی بود و در واقع زیباترین خیابان مسکو بود هم روز و هم شبش بسیار دیدنی بود،

3 . خیابان آربات در شب ،مسکو

03.jpg

 بلیت خونه پوشكين رو تهیه کردیم و وارد خونه شدیم خیلی زیبا و دوست داشتنی بود.

4 . خانه پوشکین،آربات مسکو

04.jpg

البته سبک کومونیستی رو در خونه میتونستید حس کنید، در همه جای خونه آثار و مجسمه پوشکین و همسرش بود حتی رو به روی خونه هم در خیابان آربات مجسمه پوشکین و همسرش بود،

5 . مجسمه پوشکین و همسرش،آربات مسکو

05.jpg

يه كليسای قدیمی و زیبا داشت که اون رو هم ديديم، تو آربات قدم زديم واقعا تمیز و زیبا و دوست داشتنی بود یاد فیلم دکتر ژیواگو افتادم همون حس و روح رو داشت جای جای خیابون خواننده های خیابونی بودند که هر کسی جای مخصوص خودش رو داشت و در اونجا نوازندگی میکرد و میخوند و خانم ها و آقایونی هم بودن که لباس های قدیمیه روسی به تن داشتن و همچنین با آرایش های خاص بودن و شما میتونستید در ازای کمی پول باهاشون عکس بگیرید. خلاصه اینکه خیلی خوب و جالب بود برامون و لذت بردیم.

از آربات رفتيم ميدان سرخ، ساختمان موزه دولتیو تاريخي مسكو رو ديديم،

6 . موزه تاریخ ، مسکو

06.png

نقطه صفر  رو ایستادیم و لیدرمون توضیح داد که باید وسط دایره بایستید پشت به ورودیه میدان و سکه ای پرت کنید که اگر سکه وسط دایره افتاد شما آرزوهاتون برآورده میشه البته این باور مردم روسیه است،

7 . نقطه صفر، مسکو

07.jpg

بعد وارد محوطه ی میدان شدیم خدایا چقدر زیبا و با ابهت بود واقعا وقتی تو اون فضا قرار بگیرید متوجه میشید که چقدر  حس عجیب و فوق العاده ای داره ، لیدرمون کمی توضیح داد بهمون راجع به جاذبه های داخل میدان و در نهایت هم گشت امروزمون تموم شد وبا لیدرمون خداحافظی کردیم و خودمون شروع کردیم به گشت و گذار ، رفتیم در ابتدا کلیسای سنت باسیل روببینیم بلیتش رو تهیه کردیم و وارد کلیسا شدیم واقعا محو زیبایی های این کلیسا شدیم هر یک از اون مناره یا برج های رنگی رو که از دور میبینید ما واردش شدیم و هر کدوم یه طرح و نقاشی خاصی تو خودش داشت که ما خیلی خوشمون اومد و یه نماد هم از این کلیسای زیبا خریدیم ،

8 . کلیسای سنت باسیل، مسکو

08کلیسای سنت باسیل.jpg

بعد از اینجا رفتیم به سمت آرامگاه لنین ولی متاسفانه بسته بود و نتونستیم واردش بشیم ،

9 . مقبره لنین ، مسکو(عکس از اینترنت)

09.jpg

 دیوار های کاخ کرملین رو دیدیم و خود کاخ رو هم از دور دیدیم ، برج ساعت هم که چسبیده به دیوارهای کاخ کرملین بود .

10 . دیوارهای کرملین و محوطه میدان سرخ(مسکو)

10.png

کمی تو محوطه قدم زدیم و عکس گرفتیم که هوا شروع به باریدن کرد خیلی شدید بود ما هم از فرصت استفاده کردیم و رفتیم وارد مركز خريد گوم شدیم و کمی گشتیم خیلی مرکز خرید زیبایی بود و با طراحی خاص و بینظیر در چندین طبقه ، تمام برندهای دنیا رو در اینجا میشد دید ، برندهایی که من تا به حال اسم بعضی هاشو اصلا نشنیده بودم و همه گرون و البته زیبا بودن.

11 . مرکز خرید گوم در شب ، مسکو

11.jpg

کم کم بارون قطع شد و ما رفتیم به سمت پارك الكساندر که در کنار میدان سرخ بود پارک زیبا و سرسبزی بود که درب ورودیه کاخ کرملین هم تو این پارک بود و بلیت کرملین رو هم از باجه ای در همین پارک میشد تهیه کرد،

12 . پارک الکساندر، مسکو ( عکس از اینترنت )

12پارک اکساندر.jpeg

سربازان گمنام هم در همین پارک بود که رفتیم و از نزدیک دیدیم ،

13 . سربازان گمنام ، مسکو

13.jpg

 مجسمه ژوكوف رو از نزدیک دیدم( مارشال ژوکوف ، فرمانده نظامی و سیاست مدار شوروی سابق بودو خیلی ها او را موفق ترین فرمانده زمینی جنگ جهانی دوم میدانند که شهر برلین هم به دست او گشوده شد) .

14 . مجسمه مارشال ژوکوف، مسکو

14.jpg

 بعد رفتیم به سمت ميدان مانژ (میدان مانژ با فضای باز بزرگ مخصوص عابرین، در قلب پایتخت روسیه قرار گرفته است. این میدان مثلثی از شرق به «هتل مسکوا»، از جنوب به موزه‌ی تاریخ ملی و باغ الکساندر و از غرب به ساختمان مسکو مانژ منتهی می‌شود).

15 . میدان مانژ ، مسکو (عکس از اینترنت)

15.jpg

و در نهایت فواره اسبها رو هم دیدیم،همه ی این جاذبه ها رو در یک روز دیدیم که زیباترینش خود محوطه ی میدان سرخ بود که خیلی جذاب بود و بعد هم کلیسای بینظیر سنت باسیل .

رفتیم مركز خريد زير ميدان مانژ برای غذا خوردن ، یه سری از برندها تو این مرکز خرید بودن و تقریبا در ۳ یا چهار طبقه بود کمی در فروشگاه ها قدم زدیم و بعد رفتیم طبقه فود کورت و غذا سفارش دادیم از( KFC ) و بعد از صرف غذا با مترو برگشتیم به سمت هتل ، کمی استراحت کردیم و رفتیم از هایپر مارکتی که تو مرکز خرید کنار هتل بود کمی خرید کردیم و رفتیم شام خوردیم و در نهایت هم خوابیدیم تا برای گشت فردا آماده باشیم.

 

روز سوم سفر (پنجشنبه ٢٣ شهريور)

صبح بیدار شدیم ، آماده شدیم و رفتیم صبحانه خوردیم و تو لابی منتظر لیدر و همسفرهامون شدیم برای گشت رایگان روز دوم، اتوبوس اومد دم در هتل و همه سوار شدیم و رفتیم در ابتدا به سمت کلیسای مسیح منجی،

16 . کلیسای مسیح منجی،( Christ the savior) مسکو

16.jpg

 بین راه لیدرمون کمی راجع به مسکو و ترافیک سنگینش بهمون گفت و همینطور راجع به برج های هفت خواهران تا اینکه رسیدیم به کلیسا و پیاده شدیم و همه با هم رفتیم به سمت محوطه ی کلیسا ، خیلی زیبا و بزرگ بود و محوطه ی بسیار زیبایی هم داشت که در ابتدا محوطه رو گشتیم و رفتیم روی پلی که روی رودخانه ی ولگا بود ایستادیم و منظره فوق العاده زیبایی رو دیدیم و چند تایی عکس گرفتیم از محوطه و خود کلیسا و بعد هم وارد کلیسا شدیم و سریعا کل کلیسا رو گشتیم چون فرصت چندانی نداشتیم و در نهایت هم به گروه ملحق شدیم .

17 منظره رود ولگا،مسکو

17.jpg

رفتیم به سمت بام مسکو یا تپه ی گنجشک ها، بین راه یکی از برج های هفت خواهران رو که دانشگاه دولتی مسکو بود دیدیم ولی اجازه ورود نداشتیم

18 . دانشگاه دولتی مسکو (یکی از برج های هفت خواهران) عکس از اینترنت

18.jpg

 تا اینکه رسیدیم به تپه ی گنجشک ها ، همین که از ماشین پیاده شدیم بارون شدیدی شروع به باریدن کرد ولی ما به گشتمون ادامه دادیم چون همه با خودمون چتر داشتیم و ما علاوه بر چتر کاور بارونی هم داشتیم و پوشیدیمش و رفتیم و شهر مسکو رو از بالا دیدیم کل شهر قابل دیدن بود از ورزشگاه گرفته تا آسمان خراش های بزرگی که در قسمت مدرن شهر مسکو بود رو دیدیم .

19 . تپه ی گنجشک ها(بام مسکو) عکس از اینترنت

19.jpg

 بعد هم سوار اتوبوس شدیم و رفتیم به سمت پارک پیروزی و دروازه پیروزی ، بارون دیگه بند اومده بود ، محوطه ی بسیار بسیار بزرگی در فضای باز بود که معروف بود به پارک یا میدان پیروزی.

20 . پارک و میدان پیروزی، مسکو

20محوطه پارک پیروزی..jpg

کمی توضیح راجع به این سایت لیدرمون بهمون دادن و گشت امروز هم در اینجا به پایان رسید و ما برنگشتیم با گروه و خودمون رفتیم و پارک رو گشتیم و سه چرخه های جالبی تو محوطه بود برای کرایه دادن که ما ۳ تا سه چرخه کرایه کردیم و شروع کردیم به گشتن در محوطه تقریبا یک ساعت یا یک ساعت و نیم پارک رو گشتیم .

21 . محوطه پارک پیروزی و سه چرخه ها، مسکو

21محوطه پارک پیروزی.jpg

 بعد از اینجا تصمیم گرفتیم تا بریم و زیباترین ایستگاه های مترو رو ببینیم دو تا از همسفرهامون که دو تا خواهر بودن هم به ما ملحق شدن و ۵ تایی رفتیم و سوار مترو شدیم و دونه دونه ایستگاه ها رو پیاده شدیم و گشتیم البته عرض کنم که زیباترین ایستگاه ها تقریبا بین ۱۰ تا ۱۲ تا بود .

22 . دروازه پیروزی ، مسکو

22.jpg

23 . ایستگاه مترو ، مسکو

23.jpg

در نهایت هم اومدیم هتل و کمی استراحت کردیم و آماده شدیم با بچه ها رفتیم غذا خوردیم و بعد هم رفتیم قصر پشت هتلمون رو دیدیم معروف بود به( ایزمایلوو کرملین) خیلی زیبا و قشنگ بود شامل چندین تا ساختمون و کلیسا به سبک چینی بود که دور تا دورش با دیوارهای بزرگ محصور شده بود خلاصه اینکه خیلی خیلی زیبا بود.

24 . ایزمایلوو کرملین ، مسکو ( عکس از اینترنت )

25ایزمایلوو کرملین.jpg

 بعد از دیدن این مجموعه رفتیم به سمت بازار معروف تاجیک ها که اون هم دقیقا پشت هتلمون بود و این بازار کلا مخصوص صنایع دستی بود ما هم کمی نماد و ماتروشکا که عروسک معروف روسی هست رو خریدیم و بعد از اینجا هم رفتیم از هایپر مارکت خرید کردیم و رفتیم هتل برای استراحت.

 

روز چهارم سفر (جمعه ٢٤ شهريور)

صبح بیدار شدیم ، آماده شدیم و رفتیم صبحانه خوردیم و رفتیم برای گشت و گذار در شهر ، با مترو رفتیم به سمت میدان سرخ و رفتیم بلیت کاخ کرملین رو تهیه کردیم و بعد از طی صف طولانی و چک شدن خودمون و وسیله هامون وارد محوطه ی کاخ شدیم ورودیه کاخ دو تا سرباز در دو طرف درب وردی ایستاده بودن که به هیچ عنوان تکون نمیخوردن انگار که مجسمه بودن .

25 . ورودی کاخ کرملین، مسکو

26.jpg

بعد از دیدن اینها رفتیم و اول از همه شاه توپ و شاه زنگ رو دیدیم خیلی بزرگ و جالب بودن و کمی هم عکس گرفتیم .

26 . شاه توپ ،کرملین، مسکو ( عکس از اینترنت)

Moscow_July_2011-10a.jpg

27 . شاه زنگ، کرملین، مسکو ( عکس از اینترنت)

28.jpg

رفتیم به سمت میدان کلیساها در محوطه ی کاخ چندین تا کلیسا در کنار هم بودن که هر کدام مخصوص یکی از  مذاهب مثل کاتولیک و پروتستان و ... بود ما هم همه ی کلیسا ها رو دیدیم .

28 . میدان کلیساها، کرملین، مسکو (عکس از اینترنت )

29میدان کلیساها مسکو.jpg

 در نهایت هم رفتیم خود کاخ رو از بیرون دیدیم خیلی زیبا بود و لیدرمون قبلا گفته بود که در بعضی از روزها خود پوتین میاد تا توریست ها رو ببینه البته این به شانس اشخاص بستگی داره که چه روزی برن تا بتونن پوتین رو ببینن .

29 . کاخ کرملین ، مسکو

30.png

بعد از دیدن این مجموعه که خیلی جالب و زیبا بود و خیلی خوشحالیم که رفتیم و دیدیمش تصمیم گرفتیم بریم به سمت پارک جدیدی که تازه چند روز بود افتتاح شده بود و تا روی رودخونه امتداد داشت  رو ببینیم همین که رسیدیم به پارک بارون شدیدی شروع به بارش کرد و هوا خیلی سرد شده بود ما سریع پارک رو دیدیم و بعد رفتیم به سمت مرکز خرید گوم تا از بارون در امان باشیم بعد از گشتن در گوم رفتیم به سمت گیشه ای که بلیت اوپرا رو میفروختن خواستیم بلیت تهیه کنیم که مسئول باجه گفت فعلا تمام بلیت ها فروخته شدن و تا چند روز آینده بلیت ندارن و ما هم خیلی ناراحت شدیم چون واقعا دوست داشتیم تا اپرا رو حتما بریم ولی خوب نشد دیگه ، رفتیم به سمت مرکز خرید زیر میدان مانژ تا غذا بخوریم و بعد از خوردن غذا تصمیم گرفتیم بریم و شب میدان سرخ و خیابان آربات رو ببینیم چون شنیده بودیم بینظیر و فوق العادست، بارون بند اومده بود رفتیم اول میدان سرخ خدایا چقدر زیبا بود واقعا نمیشه وصفش کرد هرچی از زیباییش در شب بگم کم گفتم

30 . میدان سرخ در شب ، مسکو

31.jpg

از اونجا رفتیم خیابان آربات رو هم دیدیم که اونجا هم فوق العاده در شب زیبا بود.

خیلی از نوازنده ها مشغول نوازندگی بودن تا اینکه همسرم از یکی از نوازنده ها خواست که اگه امکانش هست گیتارش رو بده تا ایشون هم یه آهنگ اجرا کنه و نوازنده قبول کرد و همسرم هم آهنگ یک شب گرم و تب آلود رو زدن و نوازنده ی روسی خیلی خوشش اومده بود و بعد از کلی گشت و گذار سوار مترو شدیم و رفتیم به سمت هتل، یه کم استراحت کردیم و بعد رفتیم تو کافه ی هتل قهوه خوردیم و بعد هم اومدیم برای جمع کردن وسیله ها و بستن چمدون و خواب.

 

روز پنجم سفر (شنبه ٢٥ شهريور)

صبح بیدار شدیم ، آماده شدیم و رفتیم صبحانه خوردیم و اتاق رو تحویل دادیم و چمدون هامون رو هم به امانات هتل دادیم و رفتیم سوار مترو شدیم تا بریم پارک ودنخا و موزه هوا و فضا رو ببینیم،

31 . پارک ودنخا،موزه هوا و فضا، مسکو

33پارک ودنخا و موزه هوا و فضا.jpg

رسیدیم به پارک ودنخا که خیلی بزرگ و سرسبز و زیبا بود رفتیم به سمت در ورودیه موزه و بلیت تهیه کردیم و قبل ورود باید تمام وسیله هاتون رو توی قفسه های کلید دار بذارید و کلیدها رو تحویل بدید ، وارد موزه شدیم خیلی بزرگ بود اول راجع به یوری گاگارین توضیح داده میشد و اینکه چه سالی به فضا رفت و ... بعد وارد طبقات دیگه شدیم که اولین سفینه هایی که به فضا فرستاده شده بود رو دیدیم و حتی واردش هم شدیم خیلی حس عجیب و حتی ترسناکی داشت ولی فوق العاده بود تقریبا یک ساعت و نیم تو موزه بودیم و بعد از  اومدیم بیرون این رو هم عرض کنم که هتل (cosmos club) هم دقیقا رو به روی موزه هوا و فضا هست.

32 . موزه هوا و فضا، مسکو

34.jpg

گشت و گذار و اقامت در شهر زیبای مسکو هم امروز به پایان رسید و خیلی تجربه ی خوب و بینظیری بود برای من در کل سفرهایی که تا به امروزرفته بودم و به همه پیشنهاد میدم حتما این شهر زیبا و حتما حتما موزه هوا و فضا رو  ببینن.

سوار مترو شدیم و اومدیم هتل رفتیم نهار خوردیم و چمدون هامون رو تحویل گرفتیم و  سوار اتوبوس شدیم و رفتیم به سمت فرودگاه  و بعد انجام مراحل فرودگاهی سوار هواپیما شدیم ( ایرلاین s7 ) و بعد یک ساعت و نیم پرواز رسیدیم به شهر زیبای پترزبورگ ، وسایلمون رو تحویل گرفتیم و لیدرمون اومد دنبالمون و سوار اتوبوس شدیم و رفتیم سمت هتلمون ، وقتی رسیدیم هتل و رفتیم برای تحویل اتاقمون دیدیم که ما رو پذیرش نمیکنن و دلیلش رو که پرسیدیم گفتن آژانس مربوطه به ما بدهکاره و پول هتل رو‌پرداخت نکرد و ما هم به شما اتاق نمیدیم همه خیلی ناراحت و عصبانی شدن حتی بین بعضی از مسافرها با مسئولین پذیرش هم درگیری ایجاد شد و بچه های آژانس مربوطه در ایران هم جوابگو نبودن خلاصه ما فهمیدیم که سرمون کلاه بزرگی رفت ، شب رو هممون تو لابیه هتل موندیم تو سرما به امید اینکه آژانسمون کاری انجام بده ولی خبری نشد.

 

روز ششم سفر (يكشنبه ٢٦ شهريور)

صبح شد و هیچ خبری نشد ، همسرم‌گفت شما اینجا بمونید من میرم و تو مرکز شهر دنبال یه هتل خوب میگردم ، از سایت بوکینگ هم خودم و هم همسرم چندین تا هتل پیدا کردیم و همسرم رفت و هتل ها رو از نزدیک دید تا اینکه بهترینش رو از نظر موقعیت مکانی پیدا کرد و برای ۵ شب رزرو کرد و به من خبر داد و قرار شد ما بریم که همسفرهامون دو تا خواهر ها هم خواستن که با ما بیان و یک خانواده ی چهار نفره دیگه هم از ما خواستن که براشون رزرو کنیم و با ما بیان، ما با هم یه ون گرفتیم و رفتیم به آدرسی که همسرم فرستاده بود و رسیدیم به هتل و رفتیم رزرواسیون و پذیرش شدیم و اتاقمون رو البته از قبل دیدیم ، ما ۳ نفر و دو تا دوستامون یه اتاق ۵ تخته گرفتیم که دو تا خواب و آشپزخونه هم داشت . خلاصه بعد از یک روز سخت در نهایت به آرامش  رسیدیم و یه کم استراحت کردیم و یه چیزی خوردیم و آماده شدیم رفتیم برای شهرگردی و کشف شهر پترزبورگ، لباس گرم پوشیدیم پترزبورگ خیلی سردتر از مسکو بود ، قدم زنان و با گوگل مپ رفتیم به سمت مرکز شهر که ۳ تا خیابون با ما فاصله داشت، رود خونه ای که از شهر پترزبورگ رد میشد رو دیدیم و قایق هایی که مسافرها رو میبردن تا شهر  و همینطور پل پترزبورگ رو هم دیدیم .

توي كوچه هاي شهر قدم زديم و معماری خاص و زیبایی رو در شهر میدیدم که در همه جا یکسان بود ، رفتیم کلیسای سنت اسحق رو دیدیم .

33 . کلیسای سنت اسحاق در شب، پترزبورگ

35.png

کمی هم شهر رو در شب دیدیم که هزار برابر از روزش زیباتر بود .

همینطور هم کلیسای کازان و میدان کاخ ها رو دیدیم ، میدان کاخ ها جاییه که موزه هرمیتاژ اونجاست، بعد هم رفتیم یه کم خرید از هایپر مارکت کردیم و اومدیم هتل، شام خوردیم با بچه ها و بعد هم رفتیم برای استراحت.

 

روز هفتم سفر (دوشنبه ٢٧ شهريور)

صبح  بیدار شدیم صبحانه خورديم و  چون هوا بارونی بود یه کم دیرتر  رفتیم بیرون ، آماده شدیم و ماشین گرفتیم با ( گرب یا اوبر ) بیشتر ماشین رزرو ‌میکردیم، رفتيم به سمت موزه روسی یا قصر ماربل ( مرمر)،

34 . قصر ماربل ، پترزبورگ ( عکس از اینترنت )

37قصر ماربل.jpg

هوا خیلی سرد بود بلیت گرفتیم و وارد موزه شدیم خیلی زیبا بود کل قصر با مرمر ساخته شده بود ، تقریبا یک ساعت یا کمی بیشتر تو قصر دور زدیم و بخش های مختلفش رو دیدیم .

35 .موزه داخلی  قصر ماربل، پترزبورگ

38.jpg

اومدیم بیرون برای اینکه از بارون در امان باشیم تصمیم گرفتیم بریم و مرکز خرید گالریا رو هم ببینیم ، وارد مرکز خرید شدیم و شروع به گشتن کردیم کلی از وقتمون رو اینجا بودیم و با یکی از دوستانمون که لیدر سفارت بود تماس گرفتیم و جریان رو براش تعریف کردیم و گفتیم یه گروه تقریبا ۴۵ نفره هستیم که میخوایم برامون گشت ها رو برگزار کنید ، خلاصه بعد از کلی صحبت و هماهنگی با کل اعضای گروه ( از قبل یه گروه درست کردیم تو تلگرام به نام ثریا و همه ی مسافرها عضوش شدن) قرار شد فردا گشت شهری برگزار بشه ، چون ما خودمون کارمندهای آژانس مسافرتی هستیم و در واقع رفتیم روسیه برای استراحت ولی خوب نشد دیگه و از تجربیاتمون برای دوستان و همسفرهای عزیزمون استفاده کردیم، در نهایت هم چون هوا بارونی بود نتونستیم پیاده بیایم هتل و ماشین گرفتیم ، با بچه ها شام خوردیم و کلی حرف زدیم و برنامه ریزی برای فردا انجام دادیم و خوابیدیم.

 

روز هشتم سفر (سه شنبه ٢٨ شهريور )

صبح بيدار شديم و آماده شديم، صبحانه خورديم و رفتيم تو لابي هتل و دوستمون که لیدر بود با اتوبوس اومد دنبالمون و رفتيم مسافرهاي ديگه رو هم از هتل هاي ديگه گرفتيم و به سمت گشت شهري پترزبورگ رفتيم، در ابتدا كليساي كازان رفتيم،

36 . کلیسای کازان، پترزبورگ(عکس از اینترنت )

39کلیسای کازان پترزبورگ.jpg

 از اتوبوس پياده شديم و هوا نم نم بارون ميباريد و كمي هم سرد بود، ليدرمون گوشي هايي كه براي گوش دادن به توضيحات بود رو به همه ي مسافرها داد و شروع كرد جلوي درب كليسا ی كازان به توضيح دادن در مورد اين مكان و بعد هم رفتيم و داخل كليسا رو ديديم خيلي زيبا و با شكوه و بزرگ بود از اونجا هم رفتيم و مجسمه ی مارشال رو هم ديديم به همراه توضيحاتش .

37 . مجسمه مارشال ، پترزبورگ

40مجسمه مارشال.jpg

 سوار اتوبوس شديم و به كليساي سنت اسحق رفتيم و پياده شديم و توضيحات اين مكان رو هم از ليدرمون شنيديم و كمي عكس از محوطه و خود كليسا گرفتيم . در میدان سنت اسحاق خانم ها و آقایانی رو میدیدم که لباس های قدیمیه روسی به تن داشتن با آرایش های قدیمی که با مسافران در ازای کمی پول عکس میگرفتن.

 38 . خانم و آقای روسی با لباس های قدیمی، پترزبورگ

42.jpg

سوار اتوبوس شديم و رفتيم به سمت سايت بعدي كه بندرگاه و اسكله شهر پترزبورگ بود، توي مسير ليدرمون خونه اي كه دختر پوتين اونجا زندگي ميكنه رو نشونمون داد و رسيديم به اسكله و از ماشين پياده شديم و رفتيم براي بازديد در ابتدا فانوس دريايي رو ديديم و بعد هم توضيحات اين سايت رو از ليدر شنيديم.

39 . فانوس دریایی اسکله پترزبورگ

43فانوس دریایی.jpg

كشتي كه از خيلي سال قبل توي اسكله بود به دليل خراب شدن رو هم ديديم كه در حال حاضر رستوران شده بود ،. يه كم نماد پترزبورگ رو از دست فروش ها خريديم و كتاب مسكو و پترزبورگ رو هم به زبان فارسي و انگليسي از آقاي روسي كه فارسی هم بلد بود خريديم، هوا خيلي سرد شده بود سوار اتوبوس شديم و رفتيم براي بازديد از قلعه پتر و پاول يا همون جزيره خرگوش ها،

40 . قلعه پترو پاول پترزبورگ ( عکس از اینترنت)

45.jpg

به قلعه رسيديم از دور كه خيلي زيبا بود به همراه ليدر و همسفرهامون رفتيم به سمت قلعه و جلوي در ورودي ليدر شروع كرد به توضيح دادن و توي آب چند تا مجسمه خرگوش بود كه اگر سكه پرت ميكرديد به سمت مجسمه ها و اگر سكه به دست يكي از خرگوش ها ميخورد ميگفتن كه آرزوتون برآورده ميشه و كلي سكه هم توسط همسفرهاي عزيز به داخل آب ريخته شد و رفتيم و وارد محوطه قلعه شديم و در ابتدا كنار مجسمه پتر كبير ايستاديم و توضيحاتش رو شنيديم.

41 . مجسمه پتر کبیر در پتر و پاول، پترزبورگ

46.jpg

بعد رفتيم كليسايي كه تو محوطه بود رو ديديم و مجسمه خرگوش هايي رو هم كه نماد نجات كارگران بودن رو هم ديدم .

42 . مجسمه خرگوش ها در پتر و پاول، پترزبورگ

47.jpg

بقيه توضيحات ليدر رو شنيديم و رفتيم به سمت موزه ي زيباي هرميتاژ ، رسیدیم به موزه و رفتیم وارد صف شدیم برای ورود به موزه.

43 . موزه هرمیتاژ ، پترزبورگ

48هرمیتاژ.jpg

خیلی شلوغ بود خیلی، خدا رو شکر لیدرمون از شب قبل که تعداد مسافرها رو بهشون اعلام کردیم بلیت ها رو خریداری کردن و  بعد از طی کردن صف طولانی وارد موزه شدیم، خدایا حس عجیبی داشت که وارد یکی از بزرگترین موزه های جهان شدیم، در ابتدا رفتیم و وسیله هامون رو تحویل امانات دادیم و بعد به همراهی لیدر وارد سالن اصلی موزه شدیم، خدایا چقدر بزرگ و زیبا بود پر بود از آثار و شاهکارهای هنرمندان بزرگ و بنام دنیا، وارد هر سالن و اتاقی که میشدیم توضیحاتش رو لیدر بهمون میداد و چون همه گوشی داشتیم با هم در ارتباط بودیم و گروه هماهنگ بود .

44 . ساعت طاووس طلا در موزه هرمیتاژ

49.jpg

 وارد یکی از زیباترین سالن ها شدیم که فرش زیبای ایرانی رو از سقف آویزان کرده بودن و از دور چه خودنمایی میکرد این فرش و اثر زیبا، خلاصه اینکه با تمامی ازدحام و شلوغی که موزه داشت تونستیم بیشتر قسمت ها رو ببینیم و آثار میکل آنژ رو هم دیدیم .

45 . مجسمه اثر میکل آنژ ، هرمیتاژ

50.jpg

تقریبا ۲ تا ۳ ساعت تو موزه گشتیم دیگه همه ی اعضای گروه خسته شده بودن و برای فردا هم گشت قصر پترهوف برنامه ریزی شد که قرار شد که کل این گروه شرکت کنند و همه با هم خداحافظی کردیم و ما با لیدرمون رفتیم به سمت میدان کاخ ها ، هم میدون و هم ستون الکساندر رو دیدیم و برنامه ی فردا رو مشخص کردیم .

46 . میدان کاخ ها و ستون الکساندر ، پترزبورگ

51.jpg

 رفتیم با خانم و آقای روسی که به سبک قدیم لباس پوشیده بودن باهاشون عکس گرفتیم و یه مبلغی هم بهشون دادیم . در نهایت رفتیم به سمت کلیسای بسیار زیبای منجی بر خون نشسته،

47 . کلیسای منجی بر خون ، پترزبورگ

53.jpg

 اول از دور کلی نگاهش کردیم و از معماری زیبایی که داشت لذت بردیم و بعد رفتیم بلیتش رو تهیه کردیم و وارد کلیسا شدیم ، خلوت بود و آرام، واقعا آدم رو تو حس عجیبی میبرد ، عرفانی و غم انگیز بود ، و بعد از بازدید از کلیسا رفتیم کمی قدم زدیم و شهر زیبا ی پترزبورگ رو دوباره در شب دیدیم و بعد هم رفتیم سمت هتل، با بچه ها شام خوردیم و رفتیم برای استراحت.

 

روز نهم سفر ( چهارشنبه ٢٩ شهريور )

روز قبل با لیدرمون هماهنگ شدیم و قرار شد صبح اتوبوس بیاد اول هتل ما و بعد هم بریم هتل های دیگه و مسافرها رو بگیریم و بریم به سمت کاخ پترهوف، ما هم صبحانه خوردیم و آماده شدیم و رفتیم تو لابی هتل و منتظر شدیم و لیدر اومد دنبالمون با هم رفتیم به سمت مسافرهای دیگه و بعد هم به سمت پترهوف، توی مسیر جاهای زیادی رو لیدر بهمون نشون داد مثل قصری که رییس جمهور برای استراحتش میاد اونجا و ... ، بعد از طی مسیر رسیدیم به پترهوف به محض پیاده شدن ما از ماشین یه گروه نوازنده بودن که شروع کردن به نواختن آهنگ ای ایران و دو تا آهنگ ایرانیه دیگه،

48 . نوازنده های روسی ، پترهوف

54.jpg

 همه لذت بردیم و حس خوبی پیدا کردیم، کلی مغازه های صنایع دستی و لباس اونجا بود انگار یه بازارچه محلی بود لیدرمون تاکید کرد الان کسی چیزی نخره زمان برگشت خرید کنید، وارد درب کاخ شدیم و بازرسی انجام شدو وارد حیات شدیم خدایا خدایا هر چی از زیبایی هاش بگم کم گفتم انگار تمام رنگ هایی که اینجا بود با رنگ های دنیا فرق داشت زیبایی هایی که داشت متفاوت بود با کل زیبایی های دنیا،

49 . قصر پترهوف ، پترزبورگ

55کاخ پترهوف.jpg

 با لیدرمون رفتیم برای گشتن،هم سفرهای دیگه متاسفانه یا خوشبختانه محو زیبایی کاخ شدن و علاقه ای به شنیدن در مورد توضیحات لیدر نشون ندادن و از شانس ما هم فقط من و همسرم و خواهر همسرم به اتفاق لیدرمون رفتیم برای گشت و گذار و توضیحات در مورد قصر، از بالای قصر خلیج فنلاند رو دیدیم بینظیر بود ، هر وقت تو ی عکس ها یا فیلم ها پترهوف رو میدیدم هیجان زده میشدم تا اینکه خود واقعیش رو دیدم دل تو دلم نبود همون فواره ها و همون قصر با رنگ آبی و طلاییش خدایا چقدر زیبا و دلنشیه، از پله ها رفتیم پایین و رفتیم به سمت خلیج، از یه جنگل کوچیکی رد شدیم .

50 . محوطه پترهوف ، پترزبورگ

56.jpg

 به خلیج رسیدیم و لیدرمون توضیح دادن که در اواسط پاییز این خلیج کلا یخ میزنه و اینجا توریست هایی میان برای ماهیگیری و حتی اقامت گاه های یخی درست میکنن و چند شبی رو میمونن و میرن خیلی منظره ی زیبایی بود از دور شهر پترزبورگ هم پیدا بود و میشد دید، بعد از اونجا هم رفتیم به سمت جایی که محل اقامت پترهوف بود و خیلی عجیب بود یه خونه ی یک طبقه ی زیبا و نه چندان بزرگ، چون پترهوف خیلی علاقه نداشت در جاهای بزرگ و شلوغ زندگی کنه ، خیلی توضیحات کامل و جالبی رو لیدرمون بهمون دادن و با هم همه ی محوطه رو گشتیم و چند ساعتی طول کشید و ما اصلا گذر زمان رو نفهمیدیم ، یه چند تایی هم عکس به یادگار گرفتیم و رفتیم به سمت در خروجی و یه کم تو بازارچه محلی گشتیم و یه کوچولو هم خرید کردیم و سوار اتوبوس شدیم و اومدیم به سمت پترزبورگ، از گروه جدا شدیم و رفتیم به سمت شهر گردی با دو تا از بچه ها که شدیم ۵ نفر رفتیم به سمت نوسکی، خیلی خیابون زیبا و قشنگیه مخصوصا تو شب، بعد از گشت و گذار در نوسکی رفتیم و بلیت کشتی رو خریدیم و تا زمان حرکت رفتیم و قهوه خوردیم و سیب زمینی سرخ شده هم خوردیم و برگشتیم سوار کشتی شدیم و حرکت کردیم به سمت رودخونه و دیدن جاذبه ها و نمای شهر در شب تا اینکه زمان باز شدن پل ها شد و ما تونستیم از نزدیک صحنه باز شدن پل ها رو ببینیم بسیار جالب و عجیب بود ، ودر نهایت هم از قایق پیاده شدیم و ماشین گرفتیم و اومدیم هتل ، استراحت کردیم.

51 . لحظه باز شدن پل پترزبورگ

57.jpg

روز دهم سفر ( پنجشنبه ۳۰ شهریور )

صبح بیدار شدیم صبحانه خوردیم ، آماده شدیم و لیدر اومد دنبالمون و رفتیم به سمت جاذبه هایی که قراره امروز ببینیم، اول رفتیم به سمت کاخ کاترین ، هوا امروز آفتابی و یه کم سرد بود، تقریبا مسافت ۴۵ دقیقه تا ۱ ساعت رو با اتوبوس به همراه هم سفرهای دیگه طی کردیم تا رسیدیم به کاخ.

52 . کاخ کاترین کبیر، پترزبورگ

58قصر کاترین.jpg

 پیاده شدیم و یه کم پیاده روی کردیم و بین راه لیدر یه کم توضیحات داد و بعد رسیدیم به درب اصلی کاخ، خدایا حس عجیب و خاصی داشت همون حسی که تو فیلم های روسی میدیدم و همیشه دلم میخواست از نزدیک این کاخ رو ببینم و بالاخره از نزدیک دیدمش، ورودیه کاخ خانم ها و آقایونی بودن که لباس های قدیمی درباری رو پوشیده بودن و عکس میگرفتن با توریست ها، ما رفتیم به سمت کاخ یه کم پیاده روی داشت تا اینکه رسیدیم به صف دریافت بلیت در محوطه اصلی کاخ، خیلی زیبا بود و با ابهت با حیاط بزرگ و آراسته به گل و گیاه، تا نوبتمون بشه یه چندتایی عکس انداختیم و برگشتیم به سمت صفمون، بلیت ها رو با لیدرمون گرفتیم و  وارد کاخ شدیم، زرق و برق عجیببی داشت، لیدرمون شروع کرد به توضیح دادن  و ما رو به بخش های مختلف کاخ برد و توضیحات هر بخش رو هم بهمون دادن، اینکه کاترین کبیر شخصی نجیب زاده و آلمانی بودن و عاشق تجملات و این کاخ رو هم طبق سلیقه خودشون ساختن و با هزینه خیلی زیاد معماری هر اتاق با اتاق دیگه فرق داشت، رسیدیم به اتاق رقص و یاد فیلم آناستازیا افتادم که همه داشتن توی اتاق رقص بزرگ و با شکوهی میرقصیدن و چقدر اون روزها دلم میخواست که میتونستم از نزدیک این مراسمات رو ببینم و وقتی این اتاق رو دیدم خیلی خوشحال شدم خیلی بزرگ و با شکوه بود خیلی، بعد هم وارد اتاق دیگه ای شدیم که کل دیوارهای اتاق رو با کهربا ساخته بودن البته وقتی کاخ کاترین در زمان جنگ توسط آلمان ها تصرف شد کل کهربای اتاق رو به سرقت بردن و بعد از سال ها دوباره کاخ که مورد مرمت قرار گرفت این اتاق هم مجددا با کهربا ساخته شد، تک تک بخش های اتاق رو دیدیم و حتی اتاق عبادت ملکه رو هم دیدیم که کلیسای زیبایی رو در داخل قصر ‌در یکی از اتاق ها درست کرده بودن و ملکه در آنجا عبادت میکردن، ساعت ها بازدید از این کاخ طول کشید و بعد رفتیم به همراه لیدرمون به سمت بیرون قصر، حیاط رو با هم گشتیم خیلی بزرگ و زیبا و سرسبز بود، عروس و دامادهایی رو میدیدم که اومده بودن اونجا و در حال عکاسی بودن، یه کلیسای کوچیکی هم تو محوطه بود و رفتیم و واردش شدیم و دیدیم یه گروه موسیقی اونجا هستن و دارن آماده میشن برای خوندن یه تصنیف زیبای مقدس،

53 . گروه موسیقی در کلیسای محوطه ی کاخ کاترین

59.jpg

کمی ایستادیم و شروع به اجرا کردن خدایا خداوندا چقدر زیبا اجرا کردن همه لذت برده بودیم طوریکه تا چندین دقیقه مورد تشویق قرار گرفتن،

54 . مجسمه کاترین کبیر در کلیسای محوطه کاخ کاترین

60.jpg

 رفتیم به سمت در خروجی قصر و  یه ساختمون بود که شبیه به کلیسا بود و یه مجسمه ای هم رو به روش بود لیدرمون گفت که این مجسمه ی الکساندر پوشکین هست و این ساختمون هم اون زمان مدرسه ای بود که پوشکین در اون تحصیل میکرد، در اینجا هم گشت کاخ کاترین به پایان رسید و ما هم با لیدرمون از گروه جدا شدیم و رفتیم به سمت پترزبورگ و به پیشنهاد لیدرمون رفتیم به سمت موزه فابرژه (تخم مرغ ها)،از ماشین که پیاده شدیم باد شدیدی میومد و سرد شده بود سریعا بلیت تهیه کردیم و وارد موزه شدیم،

55 . موزه فابرژه ، پترزبورگ( عکس از اینترنت)

61.jpg

خیلی زیبا بود تخم مرغ های زیادی رو تزئین کرده بودن هم با نقاشی و هم با سنگ های زینتی،

56 . تخم مرغ های تزیین شده، موزه فابرژه ، پترزبورگ(عکس از اینترنت)

62.jpg

البته غیر از تخم مرغ ، ظرف های خاص و تابلوهای نقاشی خاصی رو هم میدیدیم، تقریبا ۱ ساعت طول کشید و کل موزه رو دیدیم و بعد هم رفتیم به سمت خیابان نوسکی یه کم قدم زدیم ، به فاصله ی هر چند متر گروه موسیقی بودن که نوازندگی میکردن .

57 . گروه موسیقی خیابانی، نفسکی، پترزبورگ

63.jpg

 رفتیم  از موزه شکلات یه کم شکلات خریدیم و بعد هم اومدیم هتل، شام خوردیم و استراحت کردیم.

 

روز یازدهم سفر ( جمعه ۳۱ شهریور )

صبح بيدار شديم، صبحانه خورديم، وسيله هامون رو جمع كرديم و رفتيم يه كم خريد كنيم، رو به روي هتلمون يه فروشگاه بزرگ داشت رفتيم و يه كم خوراكي خريديم و با بچه ها یه کم دور زدیم و اومدیم تو اتاقمون و وسیله هامون رو گرفتیم و چک نهایی کردیم و رفتیم برای تحویل اتاق، اتاق ها رو تحویل دادیم و ماشین گرفتیم و رفتیم سمت فرودگاه، چمدون ها رو تحویل دادیم و رفتیم کارت پرواز بگیریم خدایا دل تو دل کسی نبود همه نگران بودیم که نکنه پروازمون رزرو نشده باشه وارد سالن که شدیم روی کانتر های پرواز نوشته شده بود تهران و یه آقایی اومدن و به ما گفتن مسافرهای تهران تو این کانترها کارتشون رو بگیرن خلاصه اینکه تا کارت پروازها صادر بشه یه چند سالی از عمرمون رفت ولی خدا رو شکر کارت پروازها رو گرفتیم و رفتیم به سمت گیت اصلی، فرودگاه سنت پترزبورگ خیلی بزرگ نبود رفتیم و توی فری شاپ یه کم قدم زدیم و قیمت های خیلی گرونی رو برای اجناس میدیدیم بعد هم رفتیم یه چیزی خوردیم و کم کم رفتیم برای سوار شدن به سمت هواپیما، سر ساعت هم هواپیمایی امارات حرکت کرد.

58 . امارات ایرلاین ، فرودگاه پترزبورگ

64.jpg

و بعد از  طی مسیر رسیدیم دبی و کمی توقف داشت پروازمون در دبی و بعد از دبی هم حرکت کردیم به سمت تهران. امیدوارم تونسته باشم اطلاعات لازم و تجربیات سفر به روسیه رو به خوبی در اختیارتون گذاشته باشم و لذت برده باشید.

 

نویسنده :فاطمه خرقه پوش

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.