ورودی قبرستان بقیع
تابلوآبی رنگ به زبان فارسی در قبرستان بقیع در گوشه بالا و سمت راست تصویر
تصویر مدفونین بقیع - 1
تصویر مدفونین بقیع - 2
تصویر مدفونین بقیع - 3
تصویر مدفونین بقیع - 4
تصویر مدفونین بقیع -5
*** توجه : توضیحات پیش روی در مورد مسجد النبی، بیت الحرام،روایات تاریخی و توضیحات در مورد امکان و اشخاص، در بسیاری از موارد از زبان روحانی کاروان ( حجت الاسلام تیموری) نقل می گردد.
1- صحن مسجدالنبی
مسجدالنبی دارای چترهای مخصوصی است که ارتفاع آنها 14متر و هر چادر 10تن وزن دارد و45 ثانیه زمان باز شدن و 45 ثانیه هم برای بسته شدن هر کدام از این چادرها زمان نیاز است .
چترهای حیاط مسجدالنبی در حالت باز
چترهای حیاط مسجدالنبی در حالت بسته
تعداد ستون های مسجد حدود 2000 ستون است که شماره هر ستون در پایین هر ستون نوشته شده است.
تصاویری از صحن مسجدالنبی
تصاویری از صحن مسجدالنبی
تصاویری از صحن مسجدالنبی
روضه شریفه:
قسمتى از مسجدالنّبى که در ناحیه جنوبِ شرقى (رو به سوى قبله) مسجد قرار دارد، و حدّ فاصل میان منبر و قبر پیامبر است، به نام «روضه مطهّره» و «روضه شریفه» شناخته مى شود.
این قسمت فضیلت زیادى دارد; چراکه در حدیثی از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به عنوان روضه اى بهشتى معرفى شده است.
در تعریف محدوده روضه، اختلافاتى میان علما و محققان وجود دارد:
برخى، دیوار شرقى مسجد را که کنار قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، حدّ شرقىِ روضه دانسته اند، اما در حدّ غربى، تنها نقطه منبر را حدّ آن مى دانند و به این ترتیب، حدود روضه را به یک مثلثى، محدود مى سازند که یک زاویه آن منبر و دو زاویه دیگر آن دیواره شرقى مسجد است. این در حالى است که برخى دیگر، تمامىِ مسجدِ زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) را روضه مى دانند.
نظریه دیگر آن است که برابرِ دیوار شرقىِ مسجد، در کنار قبر پیامبر، در غرب نیز به همان عرض، از منبر به پایین ـ به سمت شمال ـ محدوده روضه است که بر آن اساس، روضه شامل یک مستطیل مى شود. این تعریف، مشهورترین نظریه در میان اهل سنت است. ستونهاى این بخش بر اساس همین نظریه، متفاوت از سایر ستونهاست، به طورى که یک ردیف از ستونها از قبر تا منبر کاملا با رنگ ویژه اى رنگ آمیزى شده است.
علماى شیعه در باره تعریف روضه بر این باورند که، روضه از دیوار محراب تا چهارمین ستون می باشد; یعنى یک ستون علاوه بر آنچه اهل سنت مى گویند و حد دوم آن در شرق داخل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و بیت فاطمه زهرا(علیها السلام) است و در سمت غرب برابر منبر شریف مى باشد.
در محدوده روضه مطهّر، سه مکان مقدس وجود دارد: مرقد مطهّررسول خدا(صلى الله علیه وآله)، منبر و محراب که به ترتیب درباره آنهاتوضیحاتی ارائه خواهم کرد.
حجره و مرقد مطهّر رسول خدا(صلى الله علیه وآله)
یکى از بهترین نقاط مسجد، مدفن رسول خدا(صلى الله علیه وآله) است:
به هنگام تأسیس مسجد، در کناره شرقىِ آن، حجره هایى براى زندگى پیامبر (ص) و همسرانش ساخته شد . ابتدا حجره اى براى سوده، پس از آن عایشه و در امتداد آن، حجره اى براى حضرت فاطمه(علیها السلام) بنا گردید. به اذعان برخی مورّخان ، رسول خدا(ص) در همان حجره اى که وفات یافت، مدفون شد. بر اساس آنچه که اهل سنّت روایت کرده اند، این حجره، همان حجره عایشه بوده که حضرت در آن وفات یافت. احتمال دیگر نیز آن است که رحلت و دفن پیامبر در حجره اى در میان حجره عایشه و حجره حضرت فاطمه(علیها السلام) بوده که آن حضرت براى استراحت در آنجا بسر مى برده و اختصاص به هیچ یک از همسرانش نداشته است.
بعدها ابوبکر و عمر را در کنار آن حضرت دفن کردند، به تدریج میان بخش متعلق به عایشه و این قسمت، پرده (و سپس در روزگار عمر دیوار کوتاهى) کشیده شد. این وضعیت تا زمان توسعه مسجد در عهد ولید، به همان شکل باقى بود.
در قرن ششم قمری، در اطراف مرقد مطهّر، در زیر زمین، به دلیل احتمال نفوذ صلیبى ها ـ که بناى حمله و نفوذ از طریق دریاى سرخ را داشتند ـ سُرب ریخته شد تا مانع از دسترسى آنان به قبر پیامبر(ص) شود.
تا این زمان، زائرانِ قبر پیامبر(ص) در فاصله یک و نیم مترى قبر آن حضرت، در اطراف دیواره پنج ضلعى، که عمر بن عبدالعزیز در اطراف قبر کشیده بود، مى ایستادند و زیارت مى خواندند.
براى ضریح چهار در ساخته شد; یکى در سمت جنوب(رو به قبله) که نامش «باب التوبه» بوده، دیگرى در سمت غرب آن که «باب الوفود» بوده و در نزدیکى اسطوانة السریر قرار داشته، دیگرى«باب فاطمه» در دیواره شرقى حجره قرار داشته و چهارم «باب تهجّد» که در سمت شمال است.
پس از آن، در روزگار سعودى، هیچ تغییرى جز تعمیرات موقت در حجره شریفه انجام نشد و همچنان به همان صورت نخست باقى مانده است.
علاوه بر مرقد مطهّر پیامبر(ص) در بخش شمالى آن، محلّى به عنوان قبر فاطمه زهرا(س) وجود دارد. این محل بنا به نقل هایى است که معتقد است حضرت در خانه خودش مدفون است. روایاتى نیز دفن آن حضرت را در بقیع مى دانند که اهل سنت بیشتر به پذیرش این روایات تمایل دارند.
هر زائری که از سمت باب البقیع از مسجدالنبى خارج شود، در سمتِ چپِ خود حجره شریفه را مى بیند. در این قسمت، سه قوس یا به عبارتى طاق نما هست که به ترتیب در برابر قبر پیغمبر(ص) ابوبکر و عمر مى باشد. بالاى آن این آیه شریفه نوشته شده است:
" إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ " .(1)
روبروی مزار پیامبر دو ستون قرار دارد که بروی ستون سمت راست این شعر :
یا خَیْر مَنْ دُفِنَت بالقاعِ أعْظمُه *** فطاب من طیبهنّ القاعُ و الأکَم
و بر روی ستون سمت چپ شعر زیر نوشته شده است :
نَفْسی الفِداء لِقَبْر أَنْتَ ساکِنُهُ *** فِیهِ الْعِفافُ وَ فِیهِ الجُودُ و الکَرَم
تصاویری از روضه شریفه و محدوده آن
تصاویری از روضه شریفه و محدوده آن
* منبر
در روایات زیادى نقل شده که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)، در آغاز با تکیه بر درخت خرمایى به ایراد خطبه مى پرداخت تا اینکه یکى از اصحاب پیشنهاد ساختن منبرى را داد تا رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بر روى آن بنشیند و بدینوسیله هم مردم او را ببینند و هم آن حضرت از ایستادن خسته نشود.
این منبرِ سه پله اى تا زمان حکومت معاویه مورد استفاده بود. معاویه براى کسب وجهه و حق جلوه دادن خود، خواست تا منبر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را از مدینه به شام ببرد، اما مردم مدینه دست به اعتراض زدند و از این کار ممانعت کردند. بعدها نجّارى، شش پلّه بر همان منبر ساخت که مجموعاً نُه پلّه شد. این منبر بر اثر گذشت زمان از میان رفت و قسمتى از آن در قرن ششم به عنوان تبرّک مورد استفاده قرار مى گرفت.
در اواسط قرن ششم هجری مسجد نبوى آتش گرفت و منبر سوخت. مورخان بر این باور هستند که سوخته منبر را در محلى که اکنون منبر فعلى قرار دارد، دفن کردند. چند سال بعد منبر جدیدى توسط حاکم مملوکى مصر، بَیْبَرس، براى مسجد نبوى فرستاده شد. روند تغییر منبر ادامه پیدا کرد تا اینکه منبری که سلطان مراد عثمانى فرستاد و تا به امروز باقى مانده است.
تصویری از منبر پیامبر
محراب
محراب در محلى ساخته شده که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در آنجا نماز مى گزارد و پیشانى خویش را به عنوان سجده در برابر حق تعالى بر خاک آن مى نهاد. «محراب» به معناى صدر و بالاى مجلس است و از نظر سابقه دینى، مربوط به محراب هایى است که در کلیساها بوده است.
محل نماز رسول خدا(صلى الله علیه وآله) کاملا مشخص است و در اینکه محل آن، همین محراب فعلى است، تردیدى وجود ندارد. البته در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) و تا چند دهه بعد، چیزى به نام محراب وجود نداشت و مسلمانان تنها با نام آن که در قرآن آمده و مربوط به حضرت مریم است، آشنا بودند. زمانى که ولید دستور توسعه مسجد را داد و عمر بن عبدالعزیز آن را اجرا مى کرد، در جایگاه نماز رسول خدا(صلى الله علیه وآله) محرابى ساخته شد. چنین اقدامى به تقلید آنچه که در کلیساهاى نصارا در شام بوده، صورت گرفت. این محراب در طول زمان، دگرگونى هایى را تحمل کرده و بناى فعلى آن از دوره سلطان اشرف قایتباى که از سلاطین مملوکى مصر بوده، باقى مانده است. در دوره عثمانى تزییناتى با آیات قرآن در آن صورت گرفت.
علاوه بر محراب اصلى، دو محراب دیگر در سمت قبله مسجد وجود دارد که هر دو را پادشاهان عثمانی در زمان حکمرانی خود بنا کرده اند; یکى «محراب عثمانى» ـ منسوب به سلاطین عثمانى ـ که در دیوار جنوبى مسجد است و در حال حاضر امام جماعت در آنجا مى ایستد، دوم «محراب سلیمانى» ـ متعلق به سلطان سلیمان عثمانى ـ یا محراب حنفى که در سمت مغرب محراب رسول خدا(ص).
علاوه برآن ، در انتهاى دیوار شمالىِ ضریح پیامبر(صلى الله علیه وآله) محراب تهجّد قرار دارد که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در برخى از شب ها نماز شب را در آنجا اقامه مى کردند. روزگارى محرابى هم در پشت «دکّة الآغاوات» ـ که امروزه به خطا «صُفّه» نامیده مى شود و نام آن سکّوى خواجه هاست ـ وجود داشته است.
تصویری از محراب پیامبر
تصویری از محراب پیامبر
ستون هاى مسجد
سقف مسجد بر ستون هایى قرار داشت که، علاوه بر نگهدارى از سقف، مورد استفاده رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و اصحاب نیز بود. از هر ستونى خاطره ویژه اى باقى مانده که سبب شده است تا جنبه تبرّک و تقدّس به خود گیرد و با گرفتن نام هاى خاص، در تاریخ جاودان بماند. هربار که مسجد بازسازى مى شد، محل این ستون ها تغییرى نمى کرد، جز اینکه ستون هاى قدیمى جاى خود را به ستون هاى جدید مى داد. طبعاً با توسعه مسجد، ستون هاى جدیدى نیز اضافه مى شد; به طورى که اکنون نزدیک به 2000 ستون در مسجد وجود دارد.
ستون هایى که در محل قدیمى مسجد، در قسمت جنوبى آن قرار داشته، اکنون با رنگ سفید از بقیه ستونها متمایز مى شود. همانطور که اشاره کردم، هر یک از این ستون ها یادگار خاطره اى از دوران صدر اسلام است که درباره برخى از آنها توضیحاتى مى دهم:
موقعیت قرار گرفتن ستون های مسجد النبی
1 ـ استوانه حَرَس
یکى از ستون هاى متبرّک مسجد، ستون حرس یا محرّس است. نام گذارى آن به حرس، از آن روست که امام على(ع) در کنار این ستون مى نشستند و از پیامبر(ص) نگاهبانى مى کردند.
بنا بر روایات، این ستون محل اقامه نماز توسط امام على(علیه السلام) بوده است.
2 ـ استوانه توبه
ستون توبه یادآور خاطره اى است درباره یکى از اصحاب رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به نام بشیر بن عبدالمنذر انصارى مشهور به ابولبابه. زمانى که در سال پنجم هجرت، احزاب مشرک به مدینه یورش آوردند و در شمال مدینه با خندق روبرو شدند، به فکر اتحاد با یهودیان بنى قریظه افتادند که در قسمت جنوبى مدینه ساکن بودند و مى توانستند با گشودن دروازه هایشان، احزاب را به مدینه راه دهند. یهود بنى قریظه با رسول خدا(صلى الله علیه وآله)پیمان داشتند و به رغم این پیمان، با مشرکان همراهى کردند. پس از خاتمه حمله احزاب، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به سراغ بنى قریظه رفت و آنان را در حصار گرفت.
ابولبابه از طرف رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نزد بنى قریظه رفت تا با آنان سخن بگوید. وى از روى بى توجهى به اشاره، به آنان گفت: چون نقض عهد کرده اند، مرگ در انتظار آنهاست. این سخن مى توانست بنى قریظه را به دفاعى سخت در برابر مسلمانان وادار کند. ابولبابه که خود متوجه خطاى خویش شده بود، از قلعه بنى قریظه خارج شد و مستقیم به سوى مسجد رفت و خود را به یکى از ستون ها بست و شروع به گریه و زارى کرد و نماز خواند. در کتابهاى سیره آمده است که آیه 27 سوره انفال که خداوند به مسلمانان دستور مى دهد که خیانت به خدا و رسول نکنند، در باره ابولبابه است. گرچه در این باره تردید جدى وجود دارد; زیرا سوره انفال مربوط به سال دوم هجرى و جنگ بدر است.. این ستون به خاطر همین نقل، به نام «ستون توبه» معروف است.
3 ـ استوانه وفود
ملاقات با سران قبایل براى آشنا ساختن آنان با اسلام و یا مذاکرات سیاسى در کنار ستونى از ستون هاى مسجد بود که بعدها به نام «اسطوانة الوفود» معروف شد و اکنون نیز همین نام را دارد. «وفد» به معناى هیأت نمایندگى و «وفود» جمع آن است. این ستون را «مجلس القلاده» نیز مى نامیدند; چرا که بزرگان صحابه در کنار آن مى نشستند و به گفتگو مى پرداختند.
4 ـ استوانه سریر
یکى دیگر از ستون هاى مسجد، محلى بود که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ایام اعتکاف را در آنجا بسر مى برد. اصحاب در آنجا برگ هایى از درخت خرما پهن مى کردند تا رسول خدا(صلى الله علیه وآله)روى آن استراحت کند. این محل که در کنار همین اسطوانة السریر قرار داشته، به عنوان جایى که تختخواب رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بوده، شناخته شده است. «سریر» به معناى تخت است.
5 ـ استوانه قرعه، عایشه، مهاجرین
براى این ستون، سه نام گفته اند. نام «قرعه» از آن روست که عایشه نقل کرد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود، در کنار این ستون، زمینى است که اگر مردم اهمیت آن را مى شناختند براى نماز خواندن در آنجا میان خود قرعه مى انداختند. همچنین نام گذارى آن به «عایشه» از آن روست که وى این حدیث را روایت کرده و فضیلت آن را گوشزد کرد. پس از آن به دلیل اجتماع مهاجران در کنار آن، آن را استوانه «مهاجرین» نامیدند.
6 ـ استوانه حنانه
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در آغاز و زمانى که هنوز منبر ساخته نشده بود، بر تنه درخت خرمایى تکیه مى کرد و خطبه مى خواند. نوشته اند، زمانى که براى آن حضرت منبر ساخته شد و براى ایراد سخن روى منبر قرار گرفت، از این درخت ناله اى شبیه ناله شتر ماده اى که از بچّه خود جدا شود، برخاست که به همین دلیل به ستونى که در محل آن بنا شد، حنانه مى گویند. پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور داد تا آن درخت را در همانجا دفن کردند. محل این ستون در غرب محراب قرار دارد.
7 ـ استوانه مقام جبرئیل
این محل بدان جهت به عنوان «مقام جبرئیل» شناخته شده که ملک مقرّب از آنجا بر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) وارد مى شد و خدمت آن حضرت مى رسید. اینجا درِ ورودى خانه حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) نیز بوده است.
8 ـ اسطوانة التهجد
پیامبردر اینجا اقامه نماز شب مى کرده و به همین دلیل به محراب تهجّد شهرت یافته، خارج از مسجد نماز شب را مى خوانده است. طبعا این مربوط به برخى از شب ها بوده که حضرت در دل شب و در تاریکى، در بیرون مسجد نماز شب را اقامه مى کرده است.
مسلمانان در گذر زمان سخت به استوانه اى که در محل این محراب بوده و البته نباید آن را از استوانه هاى خود مسجد به حساب آورد، علاقمند بوده اند و تاکنون نیز براى نماز خواندن در پشت محراب تهجّد، اجتماع مى کنند.
9 ـ استوانه مُخَلَّقه
مُخَلّقه به معناى معطّر،پس استوانه مخلّقه ستونى است که بر آن عود مى نهادند و آن فضاى مسجد را معطّر مى کرد. این رسم از زمان مهدى عباسى و توسط همسر او خیزران باب شد و از آن پس ادامه یافت و در حال حاضر، نامش روى این ستون نوشته شده است. در روایات تقل شده است که بهترین جاى خواندن نماز نافله اینجاست و البته نماز واجب، بهترین جایش صف اول است.
نوشته اند که وقتى قبله تغییر کرد، این ستون تا چندین روز، در مقابل پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)قرار داشت و در واقع، عَلَم قبله به حساب مى آمد. گویا قسمتى از این ستون که در نزدیکى محراب قرار دارد، در داخل محراب واقع شده است.
تصاویری از ستون های مسجد النبی
تصاویری از ستون های مسجد النبی
تصاویری از ستون های مسجد النبی
حدیقة الزهراء
در گذشته، در زاویه شرقى حیاتِ اول مسجد، چندین درخت نخل بوده است. ابن جبیر در قرن ششم هجرى از پانزده عدد نخل در صحن مسجد یاد کرده است. بعدها یک درخت سدر و نیز درختى به نام حمره در کنار نخل ها کاشته شده است. گویا بعدها به دلیل نزدیکى آن به محراب تهجّد و خانه حضرت زهرا(علیها السلام) آن را «حدیقة الزهراء» مى نامیده اند. تصویر این درختان در عکس هاى قدیمى برجاى مانده است.
نام مبارک دوازده امام، همراه نام عشره مبشّره و اسامى چهار امام مذهب اهل سنت بر اطراف دیوار حیات اول و دوم به خطى زیبا نوشته شده است. در میان آنها نام امام زمان ـ عجّ ـ به صورت محمدالمهدى آمده و به گونه اى نوشته شده که از دور «حىّ»; یعنى زنده خوانده مى شود. این نوشته از زمان عثمانى است که در سفرنامه هاى دوره قاجارى یاد شده است. در گذشته، در کشور عثمانى و بسیارى از نقاط دیگر دنیاى اسلام، اهل سنت، دوازده امام را در کنار خلفاى نخست و ائمه مذاهب چهارگانه دوست مى داشته اند و به همین دلیل نامشان را در این بزرگترین مسجد دنیاى اسلام آورده اند.
اسما امامان شیعه بروی این دیوار قابل مشاهد ه است.
صُفّه
زمانى که مسلمانان مکه و نواحى اطراف به دستور رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به مدینه هجرت کردند، آشکار بود که شهر امکان پذیرایى از تمامى آنان را ندارد. انصار با ایثار و گذشت، گروه بسیارى از آنان را به خانه هاى خود بردند و برخى، دارایى خود را با آنان تقسیم کردند، اما برخى از مهاجران، همچنان بدون سرپناه باقى ماندند. چندى طول کشید تا مسکن و مأوایى بیابند و کارى را پیشه خود سازند و درآمدى به دست آورند.
این دسته از مهاجران فقیر در قسمتى از مسجد که براى آنان درنظر گرفته شده بود، اسکان داده شدند. این محل، سقفى داشت تا آنان از تابش خورشید در امان باشند و بتوانند در سایه آن استراحت کنند. برخى از آنان شام را میهمان انصار بودند، اما براى خواب به محل صفّه مى آمدند. در بیشتر موارد، مى بایست به اندک خوراکى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى آنان مى فرستاد و بیش از آن در اختیار آن حضرت نبود، قناعت مى کردند
تعداد صُفه نشینان درگذر زمان متغیّر بود و کم و زیاد مى شد و آنچه به طور پراکنده در کتاب هاى سیره آمده و اسامى آنان را به دست داده، شمارشان را تا هفتاد نفر نشان مى دهد.
برخى از چهره هاى معروف از صفّه نشینان عبارتند از: ابوذر غفارى، سلمان فارسى، عبدالله بن مسعود، مقداد بن اسود، حذیفة بن یمان، صُهَیب رومى و بلال حبشی.
این افراد جز شرکت در جماعت، عبادت و نیز حضور در غزوات و سرایا، کارى نداشتند و به دلایل وجود روحیات معنوی قوی، در طول تاریخ اسلام سرمشقى براى انسان هاى عارف بودند
.
زمینى که به اهل صفه اختصاص داده شده بود، مساحتى 96 مترى و مسقّف بود در انتهاى مسجد، کناره دیواره شمالى آن قرار داشت. بنابراین، جایى که امروزه به عنوان صفه نشان مى دهند و در اصل «دَکَّة الأغاوات» ـ دکه آغایان یا خواجگان حرم ـ نام دارد، نباید محل اصلى صفّه باشد، بلکه صفه در غرب آن داخل مسجد زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) قرار داشته است.
گنبد خضرا (سبز)
بوسیله یکی از پادشاهان عثمانی(ترکیه کنونی) به نام سلطان قلاوون ، گنبدى روى مرقد مطهّر بنا شد، در حالى که تا پیش از آن، تنها، دیوار این قسمت، قدرى از دیوار بخش هاى مسجد بالاتر بود. قبّه ساخته شده توسط قلاوون، در پایین روى ستون هاى مربّعى قرار گرفته; اما بخش فوقانى آن به صورت هشت ضلعى درآمده است.
کارهاى ساختمانىِ در قرن هشتم براى سنگفرش کردن کف حجره، بناى مجدّد آن و نیز تعمیر گنبد صورت گرفت که در آتش سوزى قرن نهم هجری آسیب زیادى به مقصوره و گنبد رسید، اما حجره شریفه; یعنى محدوده مرقد آسیبى ندید. یک سال بعد از این حادثه آتش سوزی، سلطان قایْتباى گنبد را که در اثر آتش سوزى در مسجد آسیب دیده بود، از نو بنا کرد. چند سال بعد باز گنبد تجدید شد.
در روزگار سلطان محمود عثمانى، نیز گنبد بازسازى شد و تا آن زمان رنگ آن به رنگ آبی بود. در روزگار سلطان عبدالحمید عثمانى گنبد روى مرقد را به رنگ سبز کردند و از این زمان به بعد، به «قُبّة الخضراء» شهرت یافت. طبق رسم، هر از چند سال، رنگى روى رنگ پیشین مى کشیدند. جالب آن که در پایین گنبد، سوراخى باز کرده اند که میان قبر و آسمان فاصله اى نباشد. داستان این محفظه از این قرار است که وقتى در مدینه باران نیامد، مردم در این باره از عایشه استمداد کردند. او گفت که متوجه قبر پیامبر شوید; همسر پیامبر(صلى الله علیه وآله)، به خلاف کسانى که به تبرّک و توسّل اعتقادى ندارند و براى قبر ارزشى قائل نیستند، مردم را به قبر آن حضرت هدایت کرد. از زمانى که گنبد روى مرقد کشیده شد، این محفظه را در ادامه آن سنت باقى گذاشتند تا در وقت کم بارانى، آن را بگشایند و از خداوند طلب باران کنند.
گنبد خضراء
گنبد خضراء
گنبد خضراء
درهاى مسجد
در بناى آغازین و زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)، سه در براى مسجد ساخته شد. در بخش شرقى، باب جبرئیل بود، که زمانى «باب آل عثمان» و «باب النبى» نیز نامیده مى شد. محل اصلى این باب، در دیوار شرقى مسجد، حدود دو متر بالاتر از نقطه تلاقى ضلع غربى حجره شریف با دیوار شمالى بوده است. در واقع، باب جبرئیل فعلى، با دقت در برابر درِ اصلى قرار ندارد و قدرى شمالى تر از محل اصلى آن است.
باب غربىِ مسجد، «باب عاتکه» است که در حال حاضر به «باب الرحمه» مشهور است. نامگذارى این در به «باب رحمت» بر پایه حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) است که شخصى از این در وارد شد و از خداوند طلب نزول باران کرد و پس از هفت روز، به خواسته همان شخص، که از همین در آمده بود، تقاضاى قطع باران شد.
در سوّم هم تا پیش از تغییر قبله، در دیواره جنوبى مسجد در میان محراب حضرت و حجره شریف بود که بعدها با تغییر قبله، به دیوار شمالى منتقل گردید.
گفتنى است از زمانى که حجراتى در کنار دیواره هاى شرقى، غربى و شمالى مسجد، ساخته شد، از هریک از حجرات، درى نیز به مسجد گشوده شد که صاحب آن خانه، از این در کوچک، که آن را «خوخه» نیز مى نامیدند، به مسجد وارد مى گردید. در سال سوّم هجرت، اندکى پیش از غزوه اُحد، فرمانى از سوى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ـ و در واقع از سوى خداوند ـ صادر شد که همه درها بسته شود مگر درِ خانه على(علیه السلام) «سُدُّوا الأبواب إلى المسجد إلاّ باب علی». این حدیث در منابع معتبر اهل سنّت آمده است.
از آنجایى که کوشش شده است تا مشابه این فضیلت براى ابوبکر هم درست شود، در سمت غربى مسجد، در نزدیکى باب السلام، جایى که ابوبکر خانه داشته، تابلویى روى دیوار غربى مسجد نصب شده که محل خوخه او را نشان مى دهد. گفتنى است که مسجد در آن سمت، چند ده متر توسعه یافته است.
گفتنى است که باب السلام و باب النساء در ابتداى بخش افزوده مسجد، توسط خلیفه دوّم بوده و در این دوره تأسیس شده است.
در بناى جدید، درهاى تازه اى ساخته شده است که جمعاً شامل هفت در بزرگ مى باشد. مجموع درها که با رقم و عدد مشخص شده به 41 عدد رسیده است. باب رقم 1 باب السلام و باب رقم 4 باب البقیع مى باشد.
باب البقیع
باب النساء
باب النساء از داخل مسجد
مناره هاى مسجد
به دستور ولید، چهار مناره بر چهار گوشه مسجدالنبى ساخته شد. این مناره ها در گذر زمان جاى خود را به مناره هاى بزرگتر و مستحکم ترى داد. مناره هاى جدیدى به دست سلطان قایتباى ساخته شد که در توسعه جدید برخى از آنها از میان رفت و برخى باقى ماند. بعدها مناره هاى جدیدى براى مسجد ساخته شد.
چهار مناره اصلى مسجد عبارتند از«مناره سلیمانیه» و «مناره مجیدیه» که در دو سوى ضلع شمالى قرار گرفته و هر دوى این مناره ها در دوره سعودى از بین رفته و بجاى آن، مناره هاى جدیدى ساخته شده است. سوّمین مناره در ضلع جنوب شرقى، در کنار قبه خضرا است که به «مناره رئیسیه» شهرت دارد. این مناره در قرن نهم سه بار توسط قایبتاى تعمیر شده که تاکنون نیز به همان صورت باقى مانده و ارتفاع آن شصت متر مى باشد.
در ساخت و سازهای جدید مسجد النبی ، که در دوره فَهَد انجام شد، شش مناره دیگر نیز به مناره هاى مسجد افزودند. مجموع مناره هاى مسجد در این زمان، به ده عدد مى رسد.
مناره های مسجد
موقعیت حجره های رسول خدا(ص) و حجره فاطمه(س)
زمانى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) زمین مسجد را گرفت، زمین هاى اطراف آن به وسیله صاحبانش براى اقامت آن حضرت و سایر مهاجران واگذار گردید. زمینى که در سمت شرقى مسجد بود، براى اقامت آن حضرت و همسران و دخترشان حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) اختصاص داده شد. برخى از مهاجران در قسمت هاى دیگر اطراف مسجد سکونت گزیدند وبدین ترتیب در اطراف مسجد خانه هایى ساخته شد که این خانه ها یک حجره داشت. طول و عرض حجره 5 و 4 و از در خانه تا در اتاق نیز 3.5 متر بود.
در بخشى که اختصاص به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) داشت، در سال پایانى زندگى آن حضرت، نُه خانه وجود داشت که تنها سقفى روى آنها کشیده شده و دیوارها از شاخه هاى نخل بنا شده و کمترین تزیینى در آنها دیده نمى شد. وقتى امّ سلمه دیوارهاى خانه اش را از خشت بنا کرد، کاملا متفاوت با دیگر حجره هاى همسران بود. در همان زمان، خانه هاى بزرگ سنگى و مزیّن زیادى که قلعه گونه بود و اُطُم نام داشت، در مدینه دیده مى شد; قصرهایى مانند قصر کعب بن اشرف که عمارت سنگى آنها تا این اواخر برجاى مانده است.
به دلیل تغییر قبله در سال دوم هجرت، وضعیت خانه ها به صورت دیگرى درآمد. دلیلش این بود که پیش از آن قبله به سمت بیت المقدس بود و مسلمانان مدینه به سمت شمال نماز مى خواندند. طبعا در سمت دیوار جنوبى خانه ساخته شده بود. اما وقتى قبله به سمت مکه شد و مسلمانان به سوى جنوب نماز خواندند، این خانه ها به سمت هاى دیگر منتقل شد. باید گفت که مسجد النبى(صلى الله علیه وآله) از آن زمان تا به امروز، در بخش جنوبى، به جز چند متر، توسعه نیافته است.
در سمت شرقى مسجد، که اکنون محلّ دفن پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، در جنوبى ترین نقطه آن و حتى بالاتر از نقطه برابر با محراب، خانه حفصه بوده است. این نقطه در حال حاضر باید راهرویى باشد که منتهى به شرقى ترین در مسجد در برابر مضجع پیامبر(صلى الله علیه وآله)قرار دارد و مردم از آن درِ مسجد خارج مى شوند.۲- قبرستان بقیع:
بقیع مشهورترین و قدیمی ترین قبرستان اسلامی در شهر مدینه است که از زمان حضرت رسول (ص)تا عصر حاضر باقی مانده است.لفظ بقیع به معنی زمین وسیعی است که دارای انواع درختان باشد؛ به همین سبب آن را جنةالبقیع هم نامیده اند.
مدفونین در بقیع:
نخستین صحابی از انصار که پس از هجرت پیامبر اسلام در آن به خاک سپرده شد،اسعدبن زراره و نخستین شخصی که از مهاجرین در بقیع دفن شد ، عثمان بن مظعون صحابی بزرگ و برادر رضاعی رسول خدا بوده است.
به جز یاران پیامبر ، مرقدمطهر چهار تن از امامان معصوم ، امام حسن مجتبی (ع)،امام زین العابدین(ع)،امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق(ع)در کنار هم و در ضلع جنوب غربی بقیع در نزدیکی قبر عباس عموی پیامبر و قبر فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی (ع)قرار دارد.
قبر ابراهیم ( تنها پسر پیامبر) که از ماریه قبطیه بوده و شماری از همسران پیامبر و دختران آن حضرت ،رقیه و ام کلثوم و زینب و تعدادی از قاریان قرآن ، راویان احادیث، عمه های پیامبر ، عقیل ، عبدالله بن جعفر ، اسماعیل،حلیمه سعدیه و ام البنین مادر حضرت ابوالفضل نیز در بقیع واقع شده است.
- مسجد قبا:
در جنوب شهر مدینه و در مدخل شهر ، هنگام ورود از شهر مکه به مدینه قرار دارد.نام این مسجد برگرفته از نام دهکده ای سرسبز و خوش آب و هواست که پوشیده از نخلستان بوده و پیامبر زمانی که از مکه به مدینه هجرت نمودند قبل از ورود به شهر مدینه چند روزی در آنجا توقف نموده تا حضرت علی (ع)و سایر افراد خانواده اش از مکه برسند و به او بپیوندند.
پیامبر در فرصت چند روزه اقامتش در قبا با همکاری مسلمانان در آنجا مسجدی را بنا کردند .
۴- مسجد فتح:
این مسجد یادآور خاطره پیروزی مسلمین در جریان جنگ خندق است.
این مسجد در مرتفع ترین نقطه قرار دارد.پیامبر اکرم هنگام آن نبرد سه روز در این مکان دعا کرد و روز چهارم بین نماز ظهر و عصر خداوند متعال دعای پیامبر را مستجاب نمود و خبر پیروزی را بر فراز این تپه به پیامبر دادند. بعدها به یاد این واقعه تاریخی در آنجا مسجدی ساخته شد که فتح نام گرفت .
۵ - مسجد سلمان فارسی:
حفر خندق که یکی از عوامل موثر در عدم پیروزی کفار بود به پیشنهاد سلمان فارسی انجام شد به خاطر نقش او در این نبرد ، مسجدی هم به نام او ساخته شده است . این مسجد پایین تر از مسجد فتح و درست در جنوب آن قرار دارد.
۶ - مسجد علی ابن ابیطالب:
حضور علی بن ابی طالب در جنگ خندق و نقش او در پیروزی مسلمانان یکی از بارزترین نشانه های شهامت ، شجاعت و پایمردی است . با نبرد جانانه آن حضرت شجاع ترین مرد جنگی کفار که عمروبن عبدود نام داشت کشته شد و کفار شکست خورده پا به فرار گذاشتند .سومین مسجد در این منطقه به نام آن حضرت ساخته شده که امروز د رمقابل مسجد فتح بر بالای بلندی قراردارد.
۷ -مسجد حضرت فاطمه(س):
در قسمت پایین تپه ای که مسجد حضرت علی (ع)بر فراز آن قرار دارد و در غرب آن در کنار خیابان اصلی مسجدی کو چک و بدون سقف وجود دارد که به یاد و نام دختر گرامی پیامبر بنا شده است. که از سال ۱۴۲۱ در ِاین مسجد مسدود شده است.
۸ - مسجد ذو قبلتین:
این مسجد در شمال غربی مدینه و در فاصله حدود 4 کیلومتری ا زمسجدالنبی قرار دارد. همانطور که از نامش پیداست حامل خاطره مهم و به یاد ماندنی تغییر قبله در زمان پیامبر است که خدوند در میانه نماز ظهر به حضرت دستور دادند که قبله را از مسجدالاقصی به مسجدالحرام تغییر دهد.این مسجد تنها مسجدی است که یک نماز در آن به سوی دو قبله خوانده شده است.
پیامبر در پانزدهم شعبان سال دوم هجری یعنی پس از هفده ماه اقامت در مدینه هنگامی که در میان قبیله "بنی سلمه" و در مسجد آنان مشغول به جای آوردن نماز ظهر بودند دو رکعت از نماز را همراه اصحاب به سوی بیت المقدس که قبله اول مسلمین بود به جای آوردند که آیات تغییر قبله بر وی نازل شد:
ای پیامبر ما توجه تو را به سوی آسمان میبینیم ؛ پس تو را به سوی قبله ای برگردانیدیم که دوست داری . از این پس رو به سوی مسجدالحرام کن و شما ای مسلمانان هر کجا هستید رو به سوی مسجدالحرام کنید.
از آن زمان این مسجد به " ذو قبلتین " یعنی دارای دو قبله شهرت یافت.
تصاویر مساجد هفنگانه :
۹ -کوه احد:
احد نام کوهی در حدود چهار کیلومتری شمال مدینه است که در سال سوم هجری در دامنه آن جنگی میان مسلمانان و کفار قریش در گرفت.قریش به تلافی شکست خود در جنگ بدر وبرای انتقام به قصد جنگ به سوی مدینه آمدند و پس از ده روز پیمودن راه به ذوالحلیفه در جنوب شهر مدینه رسیدند و از آنجا شهر مدینه را دور زده و برای گریز از نخلستانها و تپه ها که مانعی برای جنگ به حساب می آمد به شمال مدینه و در دامنه کوه احد که محلی هموار و دارای آب و علف بود فرود آمدند.پیامبر پس از مشورت با اصحاب تصمیم گرفت خود در جنگ شرکت کند و در بیرون شهر با آنها بجنگد.به همین سبب با هزار نفر راهی احد شد.در بین راه عبدالله بن اُبی سردسته منافقین سیصدنفر را منصرف کرد و از نیمه راه باز گشتند.لذا پیامبر با هفتصدنفر و تنها دو اسب و یکصد تن زره پوش شامگاه به احد رسیدند و در فردای آن روز جنگ به صورت تن به تن آغاز شد.
در ابتدا با یورش مسلمانان به قلب دشمن ، شکست سختی نصیب کفار شد. اما نگهبانان و تیر اندازان مامور به محافظت از مسلمانان با این که دستور داشتند محل خود را ترک نکنند ، به طمع غنایم محل خود را ترک کردند. خالد بن ولید یکی از فرماندهان کفار از این فرصت استفاده کرد و تپه " عینین " را که خالی از نگهبانان دید دور زد و به سپاه اسلام حمله برد و دوباره جنگ شدیدی در گرفت که سرانجام به شکست مسلمانان انجامید.
در این جنگ ۷۴ تن از مسلمانان از مهاجر و انصار کشته شدند که در راس آنها حمزه عموی گرانقدر پیامبر بود که در این جنگ لقب سید الشهدا گرفت.
کوه احد
کوه احد
کوه احد
در مجاورت همین کوه،مزار شهدای احد می باشد.