26/12/84 جمعه (روز اول)
صبح ساعت 10/6 دقیقه به وقت تهران از فرودگاه مهر آباد به سمت بمبئی حرکت کردیم.اختلاف ساعت ایران با بمبئی 2 ساعت بود (بمبئی 2 ساعت از ما جلو تر بود). بعد از خروج از فرودگاه برای پیدا کردن هتل کلی معطل شدیم و بالا خره تصمیم گرفتیم به منطقه کولابای برویم تعدادی از بچه ها سال 77 به هند آمده بودند و با شناختی که از منطقه داشتند ما را به آنجا بردند. کولابای یک منطقه ساحلی است و در نزدیکی هتل تاج محل واقع شده است.این محل به علت بازار های محلی و مراکز خرید آن معروف است .و شاید به همین دلیل قیمت هتل های ان گران است. ما موفق شدیم در هتل شبنم یک اتاق 6 نفره بگیریم و همگی در ان بمانیم (چون اتاق خالی نداشتند) .ساعت تقریبا 2 بعد ظهر به وقت آنجا شده بود و باید نهار می خوردیم .ما از تهران برای نهار آن روز و شام غذا آورده بودیم بعد از خوردن نهار کمی استراحت کردیم و .بعد از تبدیل پول که در هتل انجام شد(هر 100 دلار 44000 روپیه می شد و هر دلار در آن زمان برای ما 890 تومان تمام شده بود) برای قدم زدن بیرون رفتیم . صاحب هتل که مسلمان بود و فارسی هم می دانست مردی بسیار مهربان و خون گرم بود و به ما مقدار زیادی اطلاعات در باره تاکسی و قیمتها و جاهای دیدنی اطراف داد.
27/12/84 شنبه (روز دوم)
صبح برای دیدن جزیره فیلها حرکت کردیم .مسیر از هتل تا دروازه هند بسیار کم بود به همین دلیل پیاده تا آنجا رفتیم .دروازه هند که روبروی هتل تاج محل واقع شده بود مکانی بود که انگلیسی ها برای اولین بار از آنجا وارد بمبئی شده بودند. از دروازه هند سوار قایق شدیم و به سمت جزیره فیلها حرکت کردیم .بلیط رفت و برگشت به جزیره نفری 120 روپیه بود .حدود یک ساعت در راه بودیم بعد از پیاده شدن در جزیره یک قطار رو باز افراد را به قسمت داخلی جزیره می برد .ما تصمیم گرفتیم پیاده تا آنجا برویم (پیاده 10 دقیقه راه بود)ورودی اول نفری 5 روپیه پرداخت کردیم .مسیر جزیره به صورت پله کانی و جنگلی بود و در دو طرف پله کان دست فروشان بساط کرده بودند و وسایل تزئینی و سنگی می فروختند.
جزیره بر خلاف اسمش هیچ فیلی نداشت و می توان انجا را جزیره میمونها نامید چون این میمونها بودند که از سرو کله همدیگر بالا میرفتند.بعد از طی کردن پلکان به ورودی دوم رسیدیم که نفری 250 روپیه پرداخت کردیم تا وارد قسمت اصلی شویم در این قسمت یک معبد در دل کوه سنگی ساخته بودند که بسیار بزرگ بود در روی دیواره های معبد حجاری هایی از خدایانشان دیده می شد.
معبد فیلها
بعد از بازدید از معبد تصمیم گرفتیم میوه بخوریم غافل از میمونها .به محض در آوردن میوه ها از کوله پشتی یکی از میمونها حمله کرد و کیسه سیبها را برداشت و فرار کرد با هزار بدبختی موفق شدیم کیسه میوه را از او بگیریم و از ترس تکرار این ماجرا سیبها مان را پنهانی خوردیم در مسیر برگشت بچه ها مقداری خرید کردند و ساعت 5/1 سوار قایق شدیم تا به شهر برگردیم بعد از پیاده شدن از قایق در مسیر هتل نهار خوردیم بلافاصله وسایل را جمع کردیم تا به فرودگاه برویم مسئول هتل برایمان تاکسی گرفت تا ما را به فرودگاه محلی برساند .ساعت 7 به مقصد بنگلور ( Bangalore ) بلیط داشتیم ساعت 6 به فرودگاه رسیدیم و زمانی که می خواستیم وسایل را چک کنیم متوجه شدیم که یکی از ساکها را در هتل جا گذاشتیم سریع به هتل تلفن کردیم و صاحب هتل از بودن ساک ما را مطمئن کرد و قول داد که ان را برایمان پست کند.بقیه وسایل را تحویل بار دادیم و چون اضافه بار داشتیم دوتا از ساک ها را به ما برگرداندند تا داخل هواپیما ببریم.غافل از اینکه کلیه کارد ها و قاشق و چنگال ها درون یکی از ساکها ی برگشتی بود و زمانی که از قسمت checking عبور کردیم ساک ما را باز کردند و کلیه کارد ها را دور ریختند بعد از یک ساعت تاخیر بالاخره سوار هواپیما شدیم و بعد از یک ساعت پرواز به بنگلور رسیدیم. در انجا بکی از دوستانمان به استقبالمان آمد. تا ما را به هتلی که رزرو کرده بودند ببرند بعد از تحویل بارها یک van گرفتیم. به جای هتل ما را به رستوران دوستمان بردند .در آنجا سه اتاق برای ما آماده کرده بودند که وسایلمان را به آنجا منتقل کردند بعد از خوردن یک شام ایرانی (که تا آخر سفرمان همیشه از آن یاد میکردیم)در باره برنامه سفر صحبت کردیم.دکتر ریز برنامه را با زمان بندی دقیق آماده کرده بود و با یک آژانس حمل و نقل در باره کرایه یک van صحبت کرده بود تا بقیه سفر را با آن طی کنیم به علت گرانی بنزین قیمت راننده جدا حساب می شد و قیمت بنزین جدا.
28/12/84 یکشنبه (روز سوم)
صبح ساعت 9 با van که آقای دکتر کرایه کرده بود به سمت میسور حرکت کردیم(شهر بنگلور از لحاظ تمیزی و ظاهر مردم خیلی بهتر از بمبئی بود) در مسیر برای خوردن قهوه و چای توقف کردیم و بعد به سمت سیرانگاپاتانا در میسورحرکت کردیم تا از باغ تیپو سلطان دیدن کنیم
بعد از دیدن کاخ از مقبره تیپو و حصار دور قلعه دیدن کردیم بعد از خوردن پیراشکی و موز برای دیدن کاخ مهاراجه حرکت کردیم این کاخ از لحاظ قدمت همزمان با کاخ تیپو بود اما از لحاظ سایز بسیار بزرگتر از ان بود و باید با پای برهنه وارد می شدیم . عکس8(کاخ مهاراجه) عکس9(بنایی در میسور) بعد از دیدن کاخ برای دیدن برندا گاردن حرکت کردیم .این باغ در ضلع جنوبی سد واقع شده بود و در ساعت مشخصی بعد از تاریک شدن هوا برنامه رقص نور را در انجا اجرا می کردند که ما موفق به دیدن آن نشدیم .ساعتی در باغ که خیلی هم شلوغ بود قدم زدیم و بعد با ماشین به سمت بنگلور حرکت کردیم در راه برای خوردن شام توقف کردیم((café و ساعت 5/11 شب به رستوران آقای دکتر رسیدیم.
Bangalore& Mysore در ایالت Karnataka واقع شده اند
29/12/84 دوشنبه (روز چهارم)
صبح ساعت 8 بیدار شدیم و وسایل مان را جمع کردیم و منتظر ماشین شدیم بعد از سوار کردن وسایل.به علت بدی جاده ها سرعت مجاز 60 کیلومتر در ساعت بود و بزرگراه های آنجا فقط یک جاده دوطرفه معمولی بودند که دو ماشین به سختی می توانست از کنار هم عبور کند .در باره رانندگی آنها هم باید گفت با آنکه رانندگی فوق العاده بدی داشتند اما تصادف در آنجا بسیار کم بود(علت سرعت پایین خودرو ها بود)به علت بالا بودن جریمه های رانندگی رانندگان به شدت قوانین را رعایت می کردند .ساعت سه در شهر ولور vellore نهار خوردیم البته یک نهار خوشمزه هندی تند که قیمت بسیار مناسبی هم داشت (نفری 1000 تومان).بعد به طرف شهر کانچی پورا حرکت کردیم .این شهر به شهر ساری معروف است.بعد مقداری خرید از یک معبد قدیمی دیدن کردیم و بالا فاصله به طرف شهر چنای حرکت کردیم و ساعت 9 شب به آنجا رسیدیم بعد از پیدا کردن هتل(هتل دولوکس) و جابجا شدن برای سال تحویل دور هم جمع شدیم و به جای سبزی پلو و ماهی نان و پنیر و انگور خوردیم البته با چای. 3000 روپیه برای 3 اتاق 2 تخته و 1 اتاق 3 تخته پرداخت کردیم.یل با van به سمت استان تامیل نادو (tamilnadu) حرکت کردیم مقصد چنای بود و تا آنجا 8 ساعت راه بود
1/1/85 سه شنبه (روز پنجم)
صبح بعد از جمع کردن وسایل برای تلفن کردن به دکتر از هتل خارج شدیم تا او را در جریان سفر مان قرار دهیم وقتی برگشتیم وسایل را سوار ماشین کرده بودند.ساعت 10/9 به سمت سواحل چنای (مدرس) حرکت کردیم و در مسیر از قلعه سنت جورج و کلیسای سنت ماری که هم اکنون استفاده دولتی از آن می شود دیدن کردیم .ساعت 15/1 به ساحل رسیدیم و بعد از قدم زدن کنار ساحل در پارک نزدیک آن هندوانه خوردیم و بعد از خوردن نهار به طرف شهر مهابالاپولام که معبدی به همین نام داشت حرکت کردیم این معبد پیروان خاص خود را داشت و شخص سازنده آن را(مهابالاپولام)می پرستیدند. ساعت 5/8 شب به پوندی چری رسیدیم.در هتل سوریا اتاق گرفتیم .یک اتاق دو تخته شبی 1000 روپبه بود که شامل صبحانه هم می شد.
2/1/85 چهار شنبه (روز ششم)
صبح بعد از خوردن صبحانه در هتل برای دیدن ساختمان کریستال که در auroville واقع شده بود حرکت کردیم. ساعت 9 حرکت کردیم و بعد از نیم ساعت به آنجا رسیدیم . auroville یک روستای جنگلی فوق العاده زیبا که پر بود از درختان گل و میوه و توریستهای فرانسوی که همراه خانواده هایشان به آنجا آمده بودند . اول به مرکز توریست رفتیم .در آنجا فیلمی در باره چگونگی ساخت بنای اوروویل نمایش دادند.این بنا از سه عنصر تشکیل شده بود . 1. یک درخت بزرک باوباب 2. بزرگترین کریستال جهان 3. سالن کنفرانس باز در باره سالن کنفرانس باید گفت که در این بنا هر کشوری سنگی قرار داده است و هنگام سخنرانی در آن نیازی به میکروفون نیست .بعد از بازدید از آنجا دوباره به هتل برگشتیم و نهار هندی خوردیم . بعد از جمع کردن وسایل و خرید مختصری از اطراف هتل ساعت 4 عصر به سمت tangavur حرکت کردیم.در راه از شهر mamallapuram که یک معبد قدیمی داشت دیدن کردیم .یکی از بچه های هم سفر برای ما بستنی رولتی بسیار خوشمزه خرید .هر بستنی 22 روپیه بود.ساعت 10/6 به سمت تنجاوور حرکت کردیم و ساعت 10 شب به آنجا رسیدیم .
جاده منتهی به شهر فوق العاده شلوغ و باریک بود بعد از کلی گشتن یک هتل ارزان و مناسب که به سبک انگلیسی ها قرن 19 ساخته شده بود پیدا کردیم.هتل ترمینال که برای چهار اتاق دو تخته با یک تخت اضافه شبی 2750 روپیه گرفت .ما هم بعد از خوردن شیر و چای خوابیدیم.
3/1/85 پنج شنبه (روز هفتم)
صبح در رستوران هتل صبحانه خوردیم که مقدار ناچیز و کمی بود .بعد برای کسب اطلاع در باره مکانهای دیدنی شهر به مرکز توریست رفتیم و بعد از مقداری خرید از اطراف هتل وسایل را سوار کردیم تا از قصر تنجاوور دیدن کنیم . ساعت 15/11 به قصر رسیدیم صاحب قصر فردی به نام راجا سر فور جی بوده است این کاخ از قسمتهای مختلف گالری و موزه تشکیل شده بود. بعد از دیدن قصر به سمت kodaikanal حرکت کردیم . kodaikanal یک منطقه کوهستانی بسیار زیباست با جاده ای باریک که به صورت مارپیچ بالا میرود.از ان بالا سد kodaikana به راحتی دیده می شود. ساعت 5 دقیقه به 8 به شهر رسیدیم به علت توریستی بودن منطقه عده ای دور ماشین ما جمع شدند تا پیشنهاد جا بدهند .بعد از دیدن چند کاتج cattage یکی را که از همه مناسب تر بود انتخاب کردیم .کاتج دو طبقه با 3 اتاق خواب و یک آشپز خانه بزرگ و اتاق نشیمن همراه با تلویزیون اما از یخچال خبری نبود و زمانی که در باره آن سوال کردیم جواب دادند هوا اینجا سرد است و نیازی به یخچال نیست.آنجا را شبی 2000 روپیه کرایه کردیم.بعد از جابجا شدن برای قدم زدن به کنار دریاچه رفتیم.
4/1/85 جمعه (روز هشتم)
صبح بعد از حمام کردن و صبحانه خوردن برای گردش در اطراف دهکده بیرون رفتیم .بعد از کلی چانه زدن برای راهنما .یکی را با قیمت 300 روپیه انتخاب کردیم و همراه با ماشین به اطراف دهکده رفتیم .ساعت 11 صبح گردش خود را با upper lake view آغاز کردیم.که منظره دریاچه را از بالا نشان میداد.دور دریاچه 5 کیلومتر و آب آن از آبشار سیلور تامین می شود.بعد از آبشار دیگری دیدن کردیم که در مقایسه با آبشارهایی که ما در ایران دیده بودیم بسیار کوچک بود .
مکانهای بعدی green valley view وpillar rocks (ستونهای سنگی با ارتفاع 1150 متر که به جایی متصل نبودند)و silence valley (صدا در آن به صورت اکو شنیده می شد)و pine forest (که درختان برگ سوزنی داشت و از چوب آنها برای کاغذ پول استفاده می کردند)و palani view(که یک درخت 500 ساله به نام جامن داشت)و coaker's walk(نمای کل منطقه از آنجا دیده می شد مسیر در سال 1872 ساخته شده بود). منطقه به طور کلی از سه ناحیه تشکیل شده بود. 1. colony view 2. palani view 3. temple kurini andavari بعد از دیدن معبد در یک رستوران هندی باکلاس نهار خوردیم (810 روپیه برای همه).سر راه رفتن به کاتج مقداری شیرینی خوشمزه خریدیم . بعد از کمی استراحت در خانه برای قدم زدن اطراف دریاچه حرکت کردیم مسافت دور دریاچه را در 55 دقیقه طی کردیم.در مسیر برگشت تعدادی بلال خریدیم و در خانه بعد از خوردن چای و شیرینی خوابیدیم.
5/1/85 شنبه (روز نهم)
صبح زود عده ای از بچه ها برای دویدن دور دریاچه و عکس گرفتن بیرون رفتند.ساعت 8 همگی برای خوردن صبحانه دور هم جمع شدیم.و بعد از سوار کردن وسایل ساعت 10 دقیقه به 10 به سمت teni حرکت کردیم. زمانی که وارد جاده اصلی شدیم برای دیدن سد kodaikanal حرکت کردیم ورودی سد نفری 3 روپیه بود.بعد از دیدن سد به سمت madurai حرکت کردیم .این شهر در استان tamilnadu بود و چون مجوز آن استان برای هفت روز بود و ما هفت روز مان را درآن استان گذرانده بودیم باید آنجا را ترک می کردیم و گرنه باید تمدید مجوز می کردیم .بعد از مشورت با افراد گروه تصمیم به تمدید مجوز گرفتیم و 900 روپیه دیگر پرداخت کردیم تا بتوانیم از madurai دیدن کنیم. ساعت 3 به سمت آن شهر راهی شدیم و ساعت 10 دقیقه به 6 به آنجا رسیدیم .برای جای پارک کلی گشتیم تا بالا خره در میدان جای پارک گیر آوردیم.در تمام معبد ها ساعت 6 مراسم مذهبی اجرا می کردند.ما هم برای دیدن این مراسم به سمت معبد بزرگ temple sri meenakshi حرکت کردیم.در مواقع عادی ورودی معبد نفری 250 روپیه بود اما زمان مراسم ورودی دریافت نمی شد.معبد از چهار ورودی تشکیل شده بود و فقط هندو ها اجازه ورود به قسمتهای اجرای مراسم را داشتند و خارجی ها نمی توانستند وارد آن قسمت شوند . بعد از دیدن معبد برای پیدا کردن هتل کلی گشتیم و توانستیم یک هتل دولتی زنجیره ای به نام تامیل نادو پیدا کنیم .(4 اتاق دو تخته با قیمت 2750 روپیه)بعد از جابجا شدن تعدادی از بچه ها برای خرید بیرون رفتند و توانستند مقداری شیر و نان و مربا بخرند .
6/1/85 یکشنبه (روز دهم )
قرار شد صبح ساعت یک ربع به هفت بیدار شویم و سریع صبحانه بخوریم و راهی kanniyakumari شویم .ساعت 8 راه افتادیم و چون مسیر طولانی بود و باید شب به شهر kanniyakumari می رسیدیم یکسره توی ماشین بودیم و حسابی خسته شده بودیم در راه برای خوردن قهوه توقف کردیم و نهار راه هم در یک رستوران هندی بین راه خوردیم. البته به طریقه خود هندی ها یعنی یک برگ بزرگ موز به جای بشقاب که روی آن 6 نوع خورشت و یک تکه نان برشته در مقدار های کم ریخته بودند و در وسط برگ برنج می ریختند و هر زمان که یکی از خورشت ها یا برنج تمام می شد بلا فاصله آنرا پر می کردند برای این کار هم مجبور بودند که بالای سر ما بایستند.این غذا باید با دست خورده می شد .در وسط غذا یک ظرف ماست آوردند .خورشتها باید به ترتیب خورده می شدند.این غذا نفری 30 روپیه بود.(یعنی 600 تومان)
وقتی وارد منطقه kanniyakumari شدیم تعداد زیادی نیروگاه بادی مانند منجیل دیده می شد.این شهر در نوک دماغه هند واقع شده است.و سه اقیانوس هند و عرب و خلیج بنگال را به هم متصل می کند. بعد از پیدا کردن هتلی کنار ساحل به نام مدنا 3 اتاق با قیمت 3500 روپیه گرفتیم.و بعد از جابجا شدن برای دیدن بنا های معروف آنجا که در یک جزیره نزدیک ساحل قرار داشت راهی شدیم آخرین قایق به جزیره ساعت 4 حرکت می کرد.ورودی قایق نفری20 روپیه و ورودی جزیره اول نفری 5 روپیه بود. بنای اول یک ساختمان بزرگ بود که حالت مذهبی داشت و باید با پای برهنه وارد آن می شدیم.
بنای دوم که در جزیره دوم قرار داشت مجسمه ای به شکل کنفسیوس بود که 120 پا ارتفاع داشت و از سال 1979 شروع به ساخت کرده بودند و در سال 1999 به پایان رسیده بود .این مجسمه saint thiruvalluvar نام داشت و نمایی از دانش بود.
بعد از اتمام وقت بازدید از جزیره به ساحل برگشتیم و از بنای یاد بود گاندی دیدن کردیم این بنا که به صورت تلفیقی ساخته شده بود نمایی از کلیسا و مسجد و معبد بود. هنگام غروب به سمت دماغه حرکت کردیم تا غروب خورشید را نگاه کنیم این مکان تنها جایی است که می توان غروب و طلوع خورشید را دید و برای این کار یک برج درست کرده بودند تا از روی آن بتوان آن مناظر را تماشا کرد.اما از شانس بد ما هوا ابری بود و غروب و طلوع زیبایی نداشتیم.بعد از گردش در شهر برای شام به هتل برگشتیم .آب این شهر خیلی بد بود و ما مجبور شدیم برای چای از آب معدنی استفاده کنیم.
7/1/85 دوشنبه (روز یازدهم)
صبح بعد از دیدن طلوع خورشید که آن هم به علت ابری بودن خوب دیده نمی شد به سمت استان kerala ((GOD OWN.S LANDحرکت کردیم ساعت 10 وارد استان kerala شدیم ورودی استان 1500 روپیه بود ساعت 12 به شهرthiruvanan thapuram رسیدیم و برای گرفتن اطلاعات به مرکز توریست رفتیم . بعد از خوردن نهار در یک رستوران هتل که برای ما 850 روپیه هزینه داشت برای قدم زدن اطراف آنجا بیرون رفتیم . ساعت 4 به سمت kollam از جاده محلی حرکت کردیم و در مسیر از پارک velly دیدن کردیم. ساعت 5 به پارک رسیدیم .یک ساعت در پارک گشتیم و چای و قهوه خوردیم ساعت 45/7 به kollam رسیدیم. یک هتل دولتی به نام yatrinivas که سیستم خنک کننده آن پنکه بود گرفتیم قیمت آن برای چهار اتاق دو تخته 1800 روپیه بود و مزیت آنجا نزدیکی به ساحلی بود که قرار بود فردا از آنجا با قایق به شهر بعدی برویم.
8/1/85 سه شنبه (روز دوازدهم)
صبحانه را در رستوران هتل خوردیم (تخم مرغ و شیر و چای) ساعت 30/10 قایق رودخانه ای حرکت می کرد ما هم بلیط آنرا از هتل تهیه کرده بودیم (نفری 300 روپیه)قرار بود قایق ما را از kollam به alappuzha ببرد .ماشین هم از مسیر جاده می رفت و در alappuzha ما را سوار می کرد. افراد قایق اکثرا خارجی بودند و حدودا 25 نفر می شدند یک راهنما در باره مکانهای اطراف دریاچه توضیح می داد.ساعت 1 کنار یک رستوران ساحلی توفق کردیم و برای ما نهار سفارش داده بودند البته همان نهار متداول هندی را و اگر کسی غذایی جز آن را می خواست باید خودش می خرید اما آن نهار با خود تور بود.و چون ما غذا های دیگر مثل ماهی هم سفارش داده بودیم 370 روپیه پرداخت کردیم.
مسیر بسیار زیبا و جذاب بود و با آنکه مدت زیادی را در قایق بودیم اصلا خسته نشدیم .ساعت یک ربع به هفت به alappuzha رسیدیم .ماشین منتظر ما بود و چون زمان داشتیم تصمیم گرفتیم به شهر بعدی برویم.به همین خاطر به سمت ernakulam حرکت کردیم و در kochi هتلی به نام sonnetta در کنار ساحل گرفتیم.هتلی بسیار تمیز با کلیه امکانات و با قیمت 3200 روپیه برای 3 اتاق( 4 تخته و 3 تخته و 2 تخته ).
9/1/85 چهار شنبه (روز سیزدهم)
ساعت 8 قرار بود برای دیدن مکانهای دیدنی شهر حرکت کنیم اما راننده بد قولی کرد و ما مجبور شدیم با یک ساعت تاخیر به سمت قلعه (fort) حرکت کنیم شهر kochi از سه ناحیه تشکیل شده بود . 1. fort kochi 2. willingdom island 3. ernakulam به دلیل آنکه هتل ما در قسمت fort واقع شده بود اول به دیدن کلیسای مسیحی سنت فرانسیس که واسکودوگاما نیز در آن دفن شده بود رفتیم.بعد از یک موزه مسیحی دیدن کردیم و به قبرستان هلندی ها و پرتغالی ها رفتیم که در قسمت باستانی قلعه قرار داشت.بعد از قصر هلندی ها که به موزه تبدیل شده بود دیدن کردیم.(mattancherry palace).
بعد از بازدید موزه به ساحل چینی ها رفتیم تا از ماهی گیری آنها دیدن کنیم .ساحل به شدت بوی ماهی می داد .بوی ماهی سرخ شده همراه با گرما ما را از ساحل فراری داد اطراف ساحل پر بود از مغازه .مدتی برای خرید درآنجا ماندیم و بعد برای نهار خوردن به یک رستوران نزدیک هتل رفتیم.900 روپیه هزینه نهار ما شد .بعد از کمی استراحت تصمیم گرفتیم برای شنا به منطقه دوم یعنی willingdom island برویم اما زمانی که از قیمت ورودی ساحل باخبر شدیم تصمیم مان عوض شد (ورودی نفری 350 روپیه بود)و فقط در ساحل قدم زدیم و از کشتی های بزرگ باربری که در ساحل لنگر انداخته بودند دیدن کردیم برای رسیدن به منطقه سوم یعنی مرکز بخش ( ernakulam )از روی یک پل بزرگ که دو جزیره را به هم متصل می کرد به نام venduruthi bridgeعبور کردیم راننده یک دوست جوان کشمیری پیدا کرده بود که خیلی با محبت بود او نقش راهنما را برای ما بازی می کرد او ما را به جاهای دیدنی می برد و مراکز خرید را نشان مان می داد.اول از همه ما را به یک مرکز بزرگ فروش لباسهای ساری و پارچه های آن برد .قابل ذکر است که قیمت پارچه ها و لباس ها آنقدر گران بود که جز یکی از بچه ها کسی خرید نکرد.سر راه از wood land تعدادی کفش و یک کوله پشتی و تی شرت خریدیم.بعد از بازگشت به هتل شام خوردیم و با بچه ها برای قدم زدن در اطراف هتل بیرون رفتیم.
10/1/85 پنج شنبه (روز چهاردهم)
صبح زود ساعت 7 بیدار شدیم و به سمت manglore حرکت کردیم.تمام مدت در راه بودیم .مناظر مسیر بسیار زیبا بودند در یک سمت جاده دریا و در سمت دیگر کوه قرار داشت .درختان نارگیل در دو طرف جاده دیده می شدند.منطقه بسیار تمیز و مسلمان نشین بود. وارد استان Karnataka شدیم شب را در یک هتل تمیز و ارزان ماندیم .هتل residency با 4 اتاق دو تخته که روی هم 2700 روپیه خرج آن شد.این هتل در کنار مسجد نور در جاده attavar در manglore است.
11/1/85 جمعه (روز پانزدهم)
صبح ساعت 5 بیدار شده و ساعت 5/6 به سمت shravanabalagola که در 51 کیلومتری شهر حسن قرار دارد حرکت کردیم .در این معبد یک مجسمه 17 متری سنگی قرار دارد که هر 12 سال یک مراسم خاص برگزار می شود .این مجسمه 1000 سال قدمت دارد و مراسم آن به این صورت است که از بالای مجسمه شیر و دوغ و زعفران و سکه طلا به پائین می ریزند و اینکه چه کسی اول این کار را انجام دهد یک مزایده گذاشته می شود و هر خانواده که پول بیشتری بپردازد برنده این مزایده می شود. و نفرات بعدی پول کمتری می پردازند.آنان اعتقاد دارند که این عمل برای آنان پول و خوشبختی می آورد. مجسمه bahubali نام دارد.
بعد از دیدن مجسمه که به خاطر آن از 618 پله را بالا رفتیم به سمت halebid حرکت کردیم. این شهر در 27 کیلومتری شمال غربی حسن و 17 کیلومتری شرق belur واقع است. در این شهر از معبد 1000 ساله hoysaleshwara دیدن کردیم این معبد از معماری بسیار زیبایی برخوردار بود .با آنکه از دیدن معابد خسته شده بودیم و می خواستیم هر چه زودتر به شهر بعدی برویم اما هنگامی که وارد آنجا شدیم هیچ کدام مان نمی خواستیم آنجا را ترک کنیم شاید هم به دلیل راهنمای خوبی بود که مطالب را برایمان توضیح می داد.
Belur در 38 کیلومتری حسن واقع شده و آنجا هم دارای یک معبد قدیمی است اما نه به زیبائی معبد هالبید . ساعت 6 نهار خوردیم و به سمت chitradurga حرکت کردیم ساعت 12 شب به آنجا رسیدیم.زمان زیادی را برای پیدا کردن هتل صرف کردیم تا بالا خره یک هتل در کنار جاده پیدا کردیم که 2 اتاق دو تخته بیشتر نداشت و ما همگی مجبور شدیم در آن دو اتاق بخوابیم.(هتل naveen برای دو اتاق شبی 2000 روپیه گرفت)
12/1/85 شنبه (روز شانزدهم)
صبح ساعت 5/9 از هتل به سمت قلعه که در chitradurga بود حرکت کردیم . این قلعه از هفت دیوار تو در تو تشکیل شده بود که قصر در بالا ترین نقطه آن قرار داشت . دیوار دور قلعه 12 کیلومتر بود و محوطه بسیار وسیعی را در بر می گرفت راه ورودی به صورت پلکان سنگی بود و هر چه جلو تر می رفتی بنا های دیگر مانند معبد و مدرسه هم به چشم می خورد .
مسیر بعدی ما گوا بود بعد از حساب و کتاب کردن در باره هزینه سفر تصمیم گرفتیم van. را مرخص کنیم برای رفتن به گوا از قطار یا اتوبوس استفاده کنیم .برای این کار به haspetرفتیم . مسئله قطار خیلی زود کنار گذاشته شد زیرا تا روز دوشنبه هیچ قطار کولر داری که مستقیم به آنجا برود وجود نداشت به همین دلیل برای گرفتن بلیط اتوبوس به یکی از آژانسهای مسافر بری رفتیم و موفق شدیم 9 بلیط sleeper کولر دار بگیریم .اتوبوس ساعت هفت از هاسپت حرکت می کرد و ما تصمیم گرفتیم در زمان باقی مانده از شهر hampi که شهری مثل تخت جمشید ما بود دیدن کنیم . زمان بسیار کم بود و فقط توانستیم با ماشین دور تا دور شهر را بگردیم .
بلا فاصله به هاسپت برگشتیم .باید پول راننده را حساب می کردیم و او را مرخص می کردیم برای این کار باید پول change می کردیم اما هر جا رفتیم نتوانستیم این کار را انجام دهیم .راننده با یک مغازه دار صحبت کرد و او مقداری روپیه به ما داد بعد از حساب و کتاب با راننده (پول راننده و ماشین و بنزین برای 15 روز 43000 روپیه شد) برای گرفتن بلیط که قبلا رزرو کرده بودیم به آژانس رفتیم .با کمال نا باوری متوجه شدیم که 4 تا از بلیط های sleeper ما را با معمولی عوض کرده اند و ما هر چه دعوا کردیم به جایی نرسیدیم . چون اتوبوس در حال حرکت بود باید تصمیمان را می گرفتیم به همین دلیل 4 تا صندلی معمولی و 5 تا خواب گرفتیم با اعصاب خرد شده با راننده مان خداحافظی کردیم و زمانی که می خواستیم صندلی هایمان را پیدا کنیم کمک راننده به ما گفت که 4 تا صندلی معمولی شما در قسمت بدون کولر است که باعث جیغ و داد همه ما شد و با زحمت زیاد به آنها فهماندیم که ما پول صندلی کولر دار را پرداخت کرده ایم بعد از کلی بحث به ما صندلی در قسمت کولر دار دادند.(قیمت بلیط برای هر نفر 750 روپیه بود) اتوبوس از دو قسمت کولر دار و معمولی تشکیل شده بود که به وسیله یک در از هم جدا می شد .در هر دو قسمت اتوبوس از ارتفاع به دو قسمت تقسیم شده بود در قسمت بالا تخت بود که به عنوان صندلی خواب به حساب می آمد(شبیه به تختهای سرباز خانه)و در قسمت پایین صندلی های معمولی بود.پنجره در قسمت بالا قرار داشت و افرادی که در صندلی های معمولی بودند هیچ چیزی نمی توانستند ببینند.و بیشتر شبیه زندان بود تا اتوبوس. راننده اتوبوس در بین راه مسافر سوار و پیاده می کرد و راهرو آن پر بود از گالن های سوخت که متعلق به یکی از مسافران بود. ساعت 5/7 به گوا رسیدیم.
13/1/85 یکشنبه (روز هفدهم)
استان گوا از سه منطقه تشکیل شده است .قسمت جنوبی که متعلق به اروپایی های پول دار است و قیمتها بسیار گران هستند دوم قسمت مرکز که سواحل کمی دارد و قسمت شمال که متعلق به ایتالیایی ها و اسرائیلی ها است و قیمتها در آن بخش بسیار مناسب است. ما در قسمت شمالی که معروف به آرامبل بود هتل گرفتیم .این قسمت از مرکز 45 دقیقه فاصله داشت.در نزدیکی ساحل هتلی به نام فامافا که هتلی معمولی و بدون سرویس اما تمیز و راحت بود گرفتیم .قیمت اتاق های دو نفره آن شبی 400 روپیه می شد.
بعد از جابجا شدن و حمام کردن ساعت 11 صبحانه خوردیم .هتل دارای لباس شویی بود به همین دلیل شلوار ها و لباسهای کثیف را برای شستشو به آنها دادیم.عصر برای شنا و تماشا به ساحل رفتیم. و در همانجا شام خوردیم . نکته جالب در باره serve غذا در کلیه شهر های هند بعد از سفارش غذا که کلی طول می کشید حداقل حدود یک ساعت طول می کشید تا غذا آماده شود .بعد از مدتی فهمیدیم که بعد از سفارش غذا آن را می پزند .و خوش شانسی ما این بود که غذا در هند به علت گیاهی بودن نیمه پخته خورده می شود .زمانی که غذا را سر میز می آوردند خودشان آنرا برایتان serve می کردند تا مطمئن شوند که آنرا درست می خورید و یا اگر سوالی دارید بتوانید از او بپرسید بنابراین بالای سر هر نفر یکی می ایستاد و این برای ما چندان خوشایند نبود .
14/1/85 دوشنبه (روز هجدهم)
صبح بعد از خوردن صبحانه من و مهین برای رزرو بلیط قطار به یک آژانس که در نزدیکی هتل بود رفتیم .قرار بود ما از گوا با قطار به بمبئی برویم. قیمتها بسیار متفاوت بودند . از گوا به بمبئی قطار درجه یک نداشت .قطار درجه دو با کولر نفری 850 روپیه و قطار درجه 3 بدون کولر نفری 370 روپیه بود. قطار درجه 3 کوپه نداشت و به صورت راهرو بود .ما هم بلیط درجه 3 گرفتیم چون قطار درجه 2 روزهای خاصی بود و با روز ما همخوانی نداشت. در همان جا بلیط هواپیما ها یمان را هم قطعی کردیم .بعد از اینکه خیال مان از این کارها راحت شد با یک پاترول به مرکز شهر یعنی قسمت panaji رفتیم . بعد از گشتن در شهر در یک رستوران ساحلی نهار خوردیم و بعد دوباره برای خرید به اطراف آنجا رفتیم .باید قبل از ساعت 8 به آرامبل برمی گشتیم تا بلیط قطاررا که رزرو کرده بودیم بگیریم. سریع به سمت شهر حرکت کردیم و با اتوبوس داخلی به ایستگاه اتوبوس ها رفتیم از آنجا یک اتوبوس دیگر سوار شدیم تا ما را به ترمینال اتوبوسها ببرد مسیر کوتاه بود .نفری 7 روپیه پول بلیط شد از آنجا سوار یک اتوبوس دیگر شدیم تا ما را به آرامبل ببرد این بار به علت طولانی بودن مسیر بلیط آن نفری 12 روپیه شد . ساعت 5/7 به اول جاده آرامبل رسیدیم و خیلی سریع به سمت آژانس حرکت کردیم تا قبل از اینکه تعطیل کند بلیط قطار را بگیریم .بعد از گرفتن بلیطها برای قدم زدن به ساحل رفتیم .شام مختصری خوردیم و خوابیدیم
15/1/85 سه شنبه (روز نوزدهم)
صبح بعد از پیاده روی در ساحل برای صبحانه دور هم جمع شدیم .عده ای از بچه ها برای خرید بیرون رفتند و عده ای هم برای شنا به ساحل رفتند اما دریا موج داشت و نمی شد راحت درون آب شنا کرد.
نهار را در یکی از رستورانهای دهکده خوردیم .حدود ساعت 4 دوتا ماشین گرفتیم تا ما را به ایستگاه قطار ببرد .ایستگاه در شهر pernim بود و حدودا بیست دقیقه تا جای که ما بودیم فاصله داشت برای هر ماشین ون (van)550 روپیه هزینه کردیم. وقتی به ایستگاه رسیدیم به ما گفتند قطار نیم ساعت تاخیر دارد و چون ما یک ساعت زودتر به ایستگاه آمده بودیم کلی معطل شدیم با خیال آسوده نشسته بودیم و بلند گو مرتب چیزی را اعلام می کرد اما ما متوجه نمی شدیم تا اینکه صاحب دکه چای فروشی ما را صدا کرد و گفت قطار شما الان وارد می شود به سکوی 11 بروید .
ما وسیله زیاد داشتیم تا آمدیم جابجا شویم قطار رسید و بعد از مکث کوتاهی(3 دقیقه) دوباره راه افتاد ما فقط توانستیم تعدادی از وسایل را سوار کنیم قطار هر لحظه سرعت می گرفت تعدادی از بچه ها سوار شده بودند و عدهای دنبال قطار می دویدند ما داد و بیداد می کردیم که قطار را نگه دارند تا بچه ها سوار شوند .یکی از مسافران که به کمک ما آمده بود و وسایل را از دست ما می گرفت تا سوار شویم ترمز قطار را کشید و بالا خره قطار ایستاد و همه افراد توانستند سوار شوند. همه دچار اضطراب شده بودیم و از دست مسئولان قطار عصبانی بودیم اما چون همه چیز به خوبی تمام شده بود و فقط یک زخمی داشتیم ماجرا به خنده و شوخی تبدیل شد و هر چند وقت یکبار یاد آن ماجرا می افتادیم و نفسی به راحتی می کشیدیم که همه چیز به خوبی تمام شد. بعد از خوردن شام با دلواپسی خوابیدیم و با کوچکترین صدایی بیدار می شدیم تا مواظب وسایل مان باشیم .
16/1/85 چهار شنبه (روز بیستم)
صبح ساعت 5/4 به بمبئی رسیدیم و چون می خواستیم به فرودگاه نزدیکتر باشیم یک ایستگاه زودتر پیاده شدیم .چون خاطره بدی از سوار شدن داشتیم برای پیاده شدن 5 دقیقه زودتر آماده توی راهرو ایستادیم و بچه ها را به دو گروه تقسیم کردیم تا هر کدام از یک در خارج شوند . بعد از پیاده شدن دوتا تاکسی گرفتیم و برای پیدا کردن هتل راه افتادیم بعد از کلی دور شهر گشتن یک هتل با مبلغ 14000 روپیه برای سه اتاق گرفتیم قرار شد دو روز در آنجا بمانیم .بعد از جابجایی شدن و استراحت کردن برای قدم زدن اطراف هتل بیرون رفتیم و قرار شد عصر به محله کولابای که مرکز خرید بود برویم. از جلوی هتل می توانستیم با اتوبوس خط 1 و 83 به آنجا برویم.اول خط یک را امتحان کردیم و حدود یک ساعت و نیم در راه بودیم .
بلیط اتوبوس نفری 13 روپیه بود و کل شهر را دور زدیم تا به آنجا برسیم .بلافاصله به هتل شبنم رفتیم تا بسته ای که جا گذاشته بودیم را بگیریم .بعد از گرفتن آن و تبدیل مقداری پول من و الهام برای پست کردن آن به بنگلور به منطقه حمل و نقل کامیون ها رفتیم که از کولابای 20 دقیقه فاصله داشت و در قسمت مسلمان ها قرار گرفته بود .هنگام برگشت یک کبابی دیدیم که کنار خیابان بساط کرده بود . ما دو سیخ کباب خریدیم و دوتا نان با قیمت 30 روپیه همراه با سبزی و فلفل و پیاز .کبابها خیلی خوشمزه بودند و فقط یک فرق با کبابهای ما داشت و آن هم تندی زیادی آن بود. یعد از کمی پیاده روی یک تاکسی گرفتیم تا به محله کولابای برویم جایی که بچه ها منتظر ما بودند.بعد از پیدا کردن همه افراد به سمت هتل راه افتادیم و ساعت 11 به آنجا رسیدیم.
17/1/85 پنج شنبه (روز بیست و یکم)
پنچ شنبه آخرین روز اقامت ما در هند بود و جمعه باید به سمت ایران پرواز می کردیم به همین دلیل صبح عده ای از افراد برای خرید بیرون رفتند و عده ای هم در هتل ماندند تا وسایل شان را جمع کنند . اول می خواستیم با ریشکا که در واقع یک سه چرخه بود به محله کولابای برویم اما راننده های آن نمی توانستند وارد محدوده اصلی شهر شوند به همین دلیل ما با اتوبوس خط 83 به آنجا رفتیم این خط خیلی کوتاه تر از خط 1 بود بعد از گشت در شهر و خرید به هتل برگشتیم و عصر دوباره بیرون رفتیم . شب زمان جمع کردن وسایل بود و وزن کردن آن که در فرودگاه دچار مشکل اضافه بار نشویم.بعد از اتمام کار و شام خوردن خوابیدیم.
18/1/85 جمعه (روز بیست و دوم)
وسیله حمل و نقل به فرودگاه با هتل بود بنابراین بعد از جمع کردن وسایل و انتقال آن به پایین ساعت 11 به سمت فرودگاه حرکت کردیم و نیم ساعت بعد در فرودگاه بودیم . بعد از تحویل بار خیال مان از اضافه بار راحت شد و در سالن انتظار دور هم جمع شدیم و میوه خوردیم و بقیه پول مان را تنقلات خریدیم.ساعت 1 به سمت تهران حرکت کردیم و ساعت 4 به آنجا رسیدیم بعد از تحویل بار که کلی طول کشید از قسمت گمرک رد شدیم عده ای از بچه ها را به سمت خط قرمز فرستادند اما هیچکس جریمه نشد و به سلامتی از فرودگاه خارج شدیم.بعد از خداحافظی از یک دیگر به سمت خانه هایمان براه افتادیم.
نویسنده : لادن رمضانی