سفر به سرزمین فوتبال و قهوه (برزیل) - قسمت 1

4.5
از 12 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سفر به سرزمین فوتبال و قهوه (برزیل) - قسمت 1

از نوجوانی برزیل برای من معنایی دیگر داشت؛ شاید مانند بسیاری از نوجوان‏های فوتبال دوست در ایران و دیگر کشورهای جهان. در آن سنین، این کشور برایم مترادف بود با مهد فوتبال ناب و زیبا، سرزمین پلة افسانه‏ای و گارینشای فراموش نشدنی؛ و در دهة هشتاد میلادی، سرزمین زیکو و مرحوم دکتر سوکراتس. بزرگ‏تر که شدم و در دورة جوانی، در دهه نود میلادی، متوجه شدم که سرزمینِ پهناور برزیل چیزهایِ دیگری نیز دارد برای عرضه به جهان؛ مانند آمازونِ مسحور کننده و طبیعت بی‏نظیرش، قهوه، نیشکر و مزارعِ فراوانش، و سامبا؛ رقص محبوبِ برزیلی‏ها.

البته هنوز هم می‏توان از برزیل سخن گفت؛ این‏که یکی از بدهکارترین کشورهای جهان به صندوق بین‏المللی پول و بانک جهانی در سالیانِ گذشته، به لطف مدیریتِ توانمند سیاسیِ حاکم بر کشور، در سال‏های اخیر شده است یکی از قدرتمندانِ جهان تجارت. این‏که برزیل با تحولی که در صنایعِ خود ایجاد کرده، به یکی از تولیدکنندگانِ عمدة اتومبیل و هواپیما در جهان تبدیل شده است. و یا درحیطة دانشِ شیمی، تحقیقاتِ فراوانی توسط دانشمندان این کشور در زمینة تولید سوختِ پاک انجام شده و می‏شود. درنتیجه، هنگامی که در اوایلِ بهار سال 1391 برای ارائه مقاله به "چهارمین کنفرانس بین‏المللی شیمی سبز" که در اواسط شهریورماهِ همان سال در شهر فوزدوایگواسو (Foz Do Iguacu) کشور برزیل برگزار می‏شد دعوت شدم، مشتاقانه پذیرفتم. دوباره برایِ من سفری درحالِ شکل‏گیری بود!

 

در تدارکِ سفر

دعوت‏نامة شرکت در کنفرانس را اواخرِ خردادماه برایم ایمیل کردند و من تدارکاتِ مربوط به سفر را از اوایل تیرماه آغاز کردم؛ کسبِ اطلاعات در مورد کشور برزیل از روش‏های مختلف مانند اینترنت و نیز گفتگو با برخی افراد که به آن کشور رفته بودند، تحقیق از آژانس مسافرتی‏ام در مورد مسیرهایِ رفتن به برزیل، و همچنین گرفتنِ ویزایِ سرزمینِ فوتبال و قهوه.

برای مسافرت به برزیل از سه شرکت هواپیمایی که از ایران پرواز دارند می‏توان استفاده کرد؛ ترکیش ایرلاین، قطر ایرویز و امارات ایرلاین (البته با استفاده از شرکت‏های آلیتالیا (از مسیر رم) و لوفتانزا (از مسیر فرانکفورت) نیز می‏شود از تهران به برزیل رفت؛ که البته انتخاب این دو شرکت برای مسافرت به برزیل در بین ایرانیان چندان متداول نیست). متصدیِ پروازهای خارجیِ آژانس مسافرتی ویژگی‏های مسیر پروازی هریک از این سه شرکت را برایم بررسی کرد.

برای استفاده از امارات ایرلاین باید به تهران می‏رفتم و از فرودگاه بین‏المللی حضرت امام(ره) با هواپیمای این شرکت به دبی؛ و سپس از دبی به ریودژانیرو (Rio de Janeiro) پرواز می‏کردم. برایِ استفاده از پروازهای ترکیش ایرلاین و قطر ایرویز نیازی به مسافرت به تهران نبود و هر دو شرکت از مشهد پرواز داشتند؛ یکی به استانبول و دیگری به دوحه؛ و سپس هر دو به سائوپائولو (São Paulo). مسلماً پروازِ از مشهد برای من یک حُسن بزرگ بود. با بررسی قیمت پرواز داخلیِ ریو به سائو و مقایسة آن با هزینة بلیت شرکت امارات ایرلاین و همچنین لزومِ سفر به تهران و نیز رفتن به فرودگاه امام، قیدِ استفاده از این شرکت هواپیمایی را زدم. سپس در مقام مقایسه بینِ انتخابِ دو شرکت دیگر، ترکیش را به دو دلیل انتخاب کردم.

اول آن‏که چون قطر ایرویز شرکتِ معروف‏تری است، قیمتِ بلیتش نیز گران‏تر است؛ پس انتخابِ شرکت هواپیمایی ترکیش مقرون به صرفه‏تر بود. اما دلیلِ دوم که برایم مهم‏تر بود این بود که در صورتِ استفاده از ترکیش ایرلاین، در روزِ ورودم به استانبول این شرکت پروازی به سائو نداشت و اولین پروازِ به برزیل، روزِ بعد انجام می‏شد. این یعنی امکانِ حضوری بیست و هفت ساعته در شهرِ زیبا و تاریخی استانبول؛ ضمن آن‏که ترکیش موظف بود برای این اقامت، طبقِ قوانینِ بین‏المللی ترانسفرِ فرودگاهی و هتل در اختیارِ من بگذارد. برایِ منی که استانبول را ندیده بودم، چه انتخابی بهتر از این؟!

به دلیلِ مشغله‏های کاری، متأسفانه مجبور بودم کلِ زمانِ مسافرتم را کمتر از دو هفته انتخاب کنم. به دلیل بُعدِ مسافت برزیل از ایران، بیش از سه روز از زمانم در رفت و آمد می‏گذشت. همچنین باید پنج روز را برای اقامت در شهر ایگوآسو در نظر می‏گرفتم، یعنی مدت زمانِ کنفرانس را.

حال باید برای چهار پنج روز باقی مانده از زمانم برای شهرهای دیگر برزیل برنامه‏ریزی می‏کردم. عمومِ توریست‏هایی که به برزیل وارد می‏شوند، پایتختِ این کشور یعنی شهر برازیلیا (Brazilia) را به دلایلِ مختلف برای مسافرتِ خود انتخاب نمی‏کنند. دلیلِ اصلی، نبودِ جاذبه‏های توریستیِ معروف در برازیلیا است. عمرِ پایتختِ برزیل از عمرِ بسیاری از شهروندانِ این کشور کمتر است! دولت برزیل به منظورِ تمرکز زدائی از شهرهای شلوغ و پرجمعیتِ کشور به ویژه ریودژانیرو که تا سال 1960 پایتخت بود، در مدت 41 ماه برازیلیا را طراحی و در سالِ 1960 آن را افتتاح نمود. در نتیجه این شهرِ اداری و نوبنیاد نمی‏تواند جاذبه‏‏های چندانی برای جهان‏گردان داشته باشد.

یکی دیگر از مقاصدِ برخی از جهان‏گردان در کشور برزیل، به ویژه آن‏ها که سری نترس، دلی عاشقِ طبیعتِ بکر، و روحیه‏ای ماجراجو دارند رفتن به آمازون است. اما با توجه به فاصلة بسیار زیادِ آمازون تا ایگواسو و کمبودِ وقت، آن را از برنامه‏ام حذف کردم. به‏منظورِ استفاده از طبیعتِ زیبا و وحشیِ آمازون باید به فکر یک برنامة چند روزه بود و حتماً استفاده از تورهای محلیِ آن منطقه. درنتیجه باید برای چهار پنج روز باقی مانده، از بین ریو یا سائو یکی را انتخاب می‏کردم. اما کدام یک را؟ به این منظور با یکی از دوستانم که یک ماه برزیل و شهرهای معروفش را سیاحت کرده بود، و سلایقش در مسافرت به من نزدیک است مشورت کردم.

همچنین، از مطالعة سایت‏های اینترنتی که در مورد جاذبه‏هایِ توریستیِ شهرهای مختلف جهان اطلاعات ارائه می‏کنند بهره گرفتم. برایندِ تمامیِ این تحقیقات، انتخابِ ریودژانیرو شد. درنتیجه باوجودی که ورود و خروجِ من به کشور برزیل از شهرِ سائوپائولو انجام می‏شد، اما من حتی از فرودگاهِ آن شهر خارج نشدم و فقط به عنوانِ ترانزیت از آن استفاده کردم.

مسیرِ مسافرتم، پرواز به استانبول و یک روز توقف در آن شهر، سپس پرواز به سائو بود و از سائو پس از توقفی چندساعته، مسافرت هوایی به ایگواسو. در پایان کنفرانس و بعد از پنج روز اقامت در ایگواسو، باید با استفاده از خطوطِ هوایی برزیل به ریو مسافرت می‏کردم و پس اقامتی چهار روزه در ریو، به سائو و بعد از توقفی چندساعته در فرودگاهِ آن شهر، به استانبول پرواز می‏کردم؛ و در پایان، پرواز از استانبول به مشهد. آژانسِ مسافرتی من در مشهد توانست بلیت تمامی این پروازهای خارجی و داخلی را برایم تهیه کند؛ به جز پرواز فوزدوایگواسو به ریودوژانیرو.

درنتیجه تصمیم گرفتم که در هنگامِ ورود به برزیل و در فرودگاهِ سائو، بلیتِ آن مسیر را نیز خریداری کنم. یکی دیگر از برنامه‏های تدارکاتیِ پیش از مسافرت، انتخابِ هتلی مناسب در شهرِ ایگواسو و رزروِ اینترنتیِ آن‏ بود. برای انتخابِ هتل در این شهرِ نسبتاً کوچک و جمع و جور مشکلِ چندانی نداشتم و با چند ساعت جستجو در سایت‏هایی مانند Tripadvisor‏، Skyscanner و یا Lonelyplanet که اطلاعاتِ مفیدی در مورد هتل‏ها و مراکزِ اقامتی می‏دهند، هتلِ دلخواهم را یافتم. هتلی بود در مرکزِ شهر و در فاصلة صد متریِ ایستگاه مرکزی اتوبوس‏های داخل شهری؛ انتخابِ مناسبی بود چون در زمانِ حضورم در ایگواسو و برای رفتن به محل برگزاری کنفرانس و همچنین مراکزِ دیدنیِ شهر از جمله آبشارِ ایگواسو باید روزی چند بار اتوبوس سواری می‏کردم. در این جا ذکر نکته‏ای را مفید می‏دانم.

افرادی که اهل مسافرت بدون استفاده از تور هستند می‏دانند که برای رزروِ اینترنتی هتل در هرجایی از جهان عموماً باید یکی از کارت‏های اعتباری بین‏المللی مانند ویزاکارت یا مسترکارت را داشت؛ و من هردو کارت را داشتم. اما متأسفانه در آستانه مسافرتم به برزیل و به دلیل اجرایِ تحریم‏های یک جانبة اقتصادی و بانکی غرب علیه ایران، کارت‏هایم توسط بانکِ صادرکنندة آن‏ها مسدود شد.

چاره را در ارتباط با هتلی که انتخاب کرده بودم دیدم. از این رو چند هفته قبل از سفر، به آن هتل ایمیلی زدم مبنی بر این‏که چون کارتِ اعتباری ندارم، فقط می‏توانم هزینة اقامتم را در هنگامِ حضور پرداخت کنم؛ خوش‏بختانه هتلِ‏ ایگواسو پیشنهادم را به آسانی پذیرفت. یک سوال: کدام هتل در ایران بدون پرداختِ پول برای نه شهروندِ کشوری دیگر، بلکه برای هم‏وطنِ خودش اتاق رزرو می‏کند که هتل‏ برزیل سه هفته زودتر و فقط با یک ایمیل برای من اتاق رزرو کرد؟! طُرفه آن‏که گاه من در ایران حتی از برخی هتل‏ها شماره حساب بانکی خواسته‏ام برای رزروِ اتاقی در هتلشان، و آن‏ها امکان پرداختِ وجه از طریقِ سیستم بانکی را منتفی دانسته، فقط رزروِ حضوری را قبول داشته‏اند!

این چنین است که برخی جنبه‏های تفاوتِ فاحش در جذبِ توریست در بسیاری از کشورهای جهان با کشور ما آشکار می‏شود. بسیار ساده‏لوحانه است که برخی، علتِ اصلی عدمِ اقبال توریستِ خارجی در مسافرت به ایران را نبودِ آزادی‏هایی چون عدمِ امکان سروِ مشروبات الکلی و نیز مقید بودن به حفظِ حجاب و برخی مناسباتِ مرسومِ دیگر در کشورمان می‏دانند. درصورتی که آن توریستی که مایل است به کشور ما بیاید، مسافر حرفه‏ای است و می‏داند هر کشوری در جهان، فرهنگ و آداب و رسومِ خود را دارد، و باید درصورتِ حضور در آن کشور به آن‏ها احترام بگذارد و در رعایتشان بکوشد. جهان‏گردِ ژاپنی، مصری، آلمانی، آرژانتینی، یا کانادایی چیزی را که نمی‏تواند تحمل کند بی‏نظمی، بدقولی و سوء استفادة مالی از او است. چارة کار در این است که اول باید خودمان را و نگاهمان را به صنعت توریسم و شخصی به نام توریست تصحیح کنیم. همین.

سفارت برزیل در خیابان یکتا، در منطقة زعفرانیه تهران است و بر خلاف بسیاری از سفارت‏های کشورهای خارجی، ساختمانی جمع و جور و نسبتاً کوچک دارد. گرفتنِ ویزای برزیل کارِ چندان دشواری نبود؛ هر چند در اسنادِ مورد نیازِ سفارت این کشور در تهران برای صدور ویزا، مدارکی مانند وضعیتِ حساب بانکی و تصویری از سندِ ملکی ذکر شده بود، و من نیز آن‏ها را به همراه مبلغ سی ‏هزار تومان هزینة صدور ویزا تحویل دادم، اما معلوم بود که در دادنِ ویزا خیلی سخت‏گیری نمی‏کنند؛ حدسم درست بود و پس از حدود یک هفته ویزا آماده شد. در مهری که در پاسپورت زده بودند، مدت زمانِ حضورم در برزیل سی روز اعلام شده بود.

 

ترکیش ایرلاین، فرودگاه و شهرِ استانبول

حدود ساعت یک بامداد پنج‏شنبه دوم شهریورماه 1391 بود که به سالن پروازهای خارجی فرودگاه مشهد وارد شدم. طبقِ معمول کارهای پروازی انجام شد؛ ارائه بلیت و پاسپورت و سپس ورود به سالن ترانزیت و انتظار برای داخل شدن به هواپیما. در این مسافرت نیز مانند دیگر سفرهایم، کوله پشتی‏ام را برداشته بودم؛ که هم کاملاً جادار است و هم چیدمانِ وسایلِ اندکم در آن به راحتی انجام‏پذیر است و هر چیزی را می‏توانم در جای خودش قرار دهم.

معمولاً وسایلِ بهداشتی، جانمازِ کوچک، قطب‏نما و قبله‏ نما، نقشه‏ ها و کتاب‏های مورد نیاز، ناخن‏گیر، قاشق و چنگال، شیشة کوچک عطر، یک جفت بندِ کفشِ اضافی، دستمال یا حوله‏ای کوچک، عینک آفتابی، یکی دو بستة بیسکوئیت، کمی داروهای مورد نیاز، وسایلِ مختصرِ کمک‏های اولیه و پماد سوختگی را در بخشِ بالایی کوله قرار می‏دهم؛ در بخشِ میانی لباس‏هایم، کیفِ دوربین، و حوله حمام و در بخشِ زیرین کوله کفش راحتی یا صندل، غذاهای کنسروی و برخی وسایلِ دیگر را. به بدنة کوله‏ نیز سه پایة دروبین عکاسی را می‏بندم. البته این‏ها وسایلِ مورد نیاز برای مسافرت در داخلِ شهرها است و مسلماً برای طبیعت‏گردی باید به این وسایل، تجهیزاتِ دیگری از جمله کیسه خواب و چراغِ کوچکِ خوراک‏پزی را افزود. امروزه مسافرت با کوله‏پشتی به دلیلِ ویژگی‏های متعددِ آن، شیوه‏ای بسیار متداول و مورد اقبال در بین توریست‏ها، به ویژه جهان‏گردانِ جوان و میان‏سال و همچنین طبیعت‏گردان شده است و به این گروه backpacker می‏گویند.

مسافرتِ من به سوی بزرگ‏ترین کشورِ آمریکای جنوبی، با پرواز به سوی استانبول در ساعت ساعت 3.20 صبح آغاز شد. متأسفانه هواپیماهایی که شرکتِ ترکیش‏ایرلان در مسیرِ مشهد-استانبول استفاده می‏کند، هواپیماهایی قدیمی هستند. هواپیمای ما، یک بوئینگ 737 بود، با صندلی‏هایی نه چندان راحت و فاصله‏ای اندک بین صندلی‏ها. درمجموع برای پروازی حدوداً چهارساعته، هواپیمایی مناسب و راحت نبود. البته پذیرایی نسبتاً خوب بود. اگر به پروازهای خارجی شرکت‏های ایران‏ایر و ماهان نمرة 17 بدهید، باید به این پرواز نمرة 15 داد.

هواپیمای ما پس از طی مسافت 2780 کیلومتری، در سپیده دمانِ دومین روز از آخرین ماهِ تابستان بر زمینِ شهرِ تاریخی و زیبای استانبول نشست؛ ساعتِ 6.20 صبح به وقت محلی. بلافاصله و توسط کریدورِ متصل به بدنة هواپیما وارد سالنِ فرودگاه شدیم؛ چیزی که متأسفانه هنوز در ایران مرسوم نیست و مسافران باید فاصله هواپیما تا فرودگاه را پای پیاده یا با اتوبوس‏های فرودگاه در گرما و سرما طی کنند. فرودگاهِ استانبول به‏ هیچ‏وجه آن‏چنانی که انتظار داشتم نبود. یکی از ایرادهای این فرودگاه فواصلِ زیاد بین محل‏های پاسخ‏گویی به مسافران (Information Desk) بود، در صورتی که در بسیاری از فرودگاه‏های معتبر فاصلة یک میز اطلاعات تا میز بعد گاه از بیست تا سی متر تجاوز نمی‏کند. نقیصة دیگرِ فرودگاه استانبول، عدمِ وجود کامپیوترهای متصل به اینترنت بود.

هرچند این کمبود در بسیاری از فرودگاه‏ها مشاهده می‏شود و اکثرِ فرودگاه‏ها فقط سیستم اینترنتِ بی‏سیم دارند، اما فرودگاه‏های بین‏المللی معتبر برای رفاه مسافرانِ ترانزیت، در سالن‏های خود قسمت‏های مشخصی را به استقرارِ تعدادی کامپیوترِ متصل به اینترنت اختصاص می‏دهند؛ که در فرودگاه‏های دبی، هنگ‏کنگ و سائوپائولو شاهد آن بودم. موردِ بعد، انتظارِ طولانی در صفِ کنترلِ گذرنامة مسافران ورودی به فرودگاه بود. حدودِ یک ساعت و نیم مسافرانِ پروازِ ما و چند پروازِ دیگر که از نقاطِ مختلفِ جهان به استانبول آمده بودند، در صفی طولانی منتظرِ کنترلِ گذرنامه‏ هایمان توسط پلیسِ فرودگاه بودیم! درمجموع، به نظرِ من این فرودگاه برازندة کشوری که در سالیانِ اخیر هواپیمایی آن به یکی از بهترین خطوطِ هوایی جهان تبدیل شده است و توانسته است به بسیاری از نقاطِ شرق و غرب عالم پرواز بگذارد، نبود.

پس از کنترل گذرنامه، در یکی از صرافی‏های فرودگاه، یک اسکناسِ صد دلاری را به 170 لیرة ترکیه تبدیل کردم (در زمان مسافرتِ من به ترکیه و سپس برزیل، هر لیر حدود 1250-1240 تومان و هر دلار معادل 2200-2100 تومان بود). آن روز شرکت ترکیش مرا از فرودگاه به هتل بسیار خوبی در استانبول برد و من نیز از فرصتی که داشتم استفاده کردم و به منطقة توپکاپی (Topkapi) رفتم و از ظهر تا حدود ساعت هشت شب به تماشا و عکاسی از کاخ توپکاپی و مساجدِ مقابلِ آن، مسجد ایاصوفیه یا حاجیاصوفیا (Hagia Sophia) و همچنین مسجد سلطان احمد یا مسجد آبی (Blue Mosque) پرداختم.‏ سپس ساعت 21.45 به هتل بازگشتم. پس از حدودِ چهل ساعت بیدار‏خوابی، خوابِ آن شب در استانبولِ افسانه‏ای مرا افسونِ خود نمود؛ خوابی که باید از آن به عنوانِ ذخیره‏ای برای بیدارخوابی طولانیِ بعدی استفاده می‏کردم.

 

در مسیر استانبول به سائوپائولو

ساعتِ هفتِ صبحِ جمعه، ماشینِ شرکت طبقِ قرار و سرِ ساعت برای سوار کردنِ من به هتل آمد، و پس از نیم ساعت به فرودگاه رسیدیم. مسافرتِ هوایی ما از استابول به سوی برزیل ساعت 10.45 صبحِ سوم شهریور با هواپیمایِ بوئینگ 300-777 آغاز شد. پس از پرواز از فرودگاه استانبول و گذر از فراز دریای مدیترانه، به ترتیب وارد آسمانِ کشورهای لیبی، الجزایر، مالی و موریتانی شدیم. دیدن صحاریِ آفریقا از ارتفاعِ حدود ده کیلومتریِ سطح زمین تجربه‏ای بود فراموش ناشدنی. پس از ترکِ فضایِ قارة بزرگ آفریقا، آسمانِ اقیانوسِ اطلس بر رویِ ما سینه گشود و حدود 5000 کیلومتر از مسیرمان را مشاهدة آب‏های لاجوردیِ دومین اقیانوسِ بزرگِ جهان به خود مشغول کرد.

تماشایِ تلألوی انعکاسِ نورِ جامِ آتشین آسمان بر سطحِ آب‏های اقیانوس از قابِ پنجرة هواپیما مرا بسانِ کودکی که در خوابِ خویش به تماشایِ نقشِ رویاهایش مشغول است به وجد آورده بود. هنوز هم کودکِ کنجکاو و بی‏قرارِ درونم در سفرهای هوایی من را به انتخابِ صندلیِ مجاور پنجره مشتاق می‏کند، و آن را برای خود رزرو می‏کنم. در مسافرت‏های هواییِ طولانی، مشاهدة فراز و فرودِ خورشید در دلِ آب‏های اقیانوس همیشه برایِ چشمِ من و چشمِ دوربینم جذاب هستند و مسحور کننده.

در طولِ پروازِ طولانی‏مان، غیر از آن‏که از پنجره و مشاهداتش غافل نبودم، زمانی را به خواندنِ کتابی که همراه داشتم و مدتی را به نیز به فیلم دیدن از مونیترِ صندلی‏ام گذراندم. همچنین چندین مرتبه صندلی‏ام را ترک کردم و با پیاده‏روی در راهرویِ هواپیما، سعی کردم خستگیِ پاهایم را کاهش دهم. عارضة معمول در پروازهای طولانی مدت، نتیجة جمع شدنِ آب میان‏بافتی در پاها به دلیل کم‏تحرکی و آویزان بودن آن‏ها است و باعث ایجادِ تورم در آن‏ها می‏شود. پزشکان بهترین راهِ مقابله با این مشکل را پیاده‏روی در کابینِ هواپیما، انجام حرکاتِ سادة ورزشی به منظورِ حرکت دادنِ پاها و قرار دادنِ ساک یا وسیله‏ای دیگر به زیرِ پاها در طولِ پرواز می‏دانند.

سرانجام بعد از چندین ساعت پرواز برفرازِ آب‏ها، به قاره آمریکای جنوبی و آسمان برزیل وارد شدیم؛ و پس از حدود بیست دقیقه، مشاهدة چراغ‏های شهر سائو چشم نوازی کردند. واقعاً عظمت و بزرگیِ سائوی یازده میلیونی را باید از بالای آن به نظاره نشست؛ گویی هرچه هواپیما می‏رود این شهر تمامی ندارد!

پروازمان که در صبحِ استانبول آغاز شده بود، در غروبِ سائو به پایان رسید. به وقتِ محلی، ساعتِ 18.30 جمعه سوم شهریور 1391 و پس از یک مسافرتِ بی‏وقفة دوازده ساعت و ده دقیقه‏ای و طیِ مسافتی قریب به 8660 کیلومتر، در فرودگاهِ این شهر بر زمینِ برزیل قدم گذاشتیم. سلام سائوپائولو. سلام برزیل.

 

برزیل، کشور قهوه و فوتبال

جمهوری فدراتیو برزیل بزرگ‌ترین و پرجمعیّت‌ترین کشور در منطقة آمریکای جنوبی و آمریکای لاتین است. بیش از 47 درصد مساحتِ آمریکای جنوبی در اختیار این کشور است. برزیل همچنین در جایگاهِ پنجمین کشورِ پهناورِ جهان و نیز پنجمین کشور پرجمعیت جهان قرار دارد. شرقی‌ترین کشورِ قارة آمریکا که منطقة وسیعی از این قاره را شامل می‏شود، به جز اکوادر و شیلی با تمامی دیگر کشورهای آمریکای جنوبی مرز مشترک دارد.

سفرنامه ایگواسو

نقشه برزیل

برزیل سال‏ها مستعمره کشور پرتقال بوده است و یکی از یادگارهای به جای مانده از آن دوران، زبانِ مردمان کشور است؛ زبان رسمی در این کشور پرتغالی است. البته در آمریکای جنوبی، برزیلی‏ها تنها ملتی هستند که به پرتقالی تکلم می‏کنند و مردم در دیگر کشورهای این قاره عموماً اسپانیولی زبان هستند. برازیلیا پایتختِ برزیل است که با جمعیت 2789000 نفری خود در جایگاهِ چهارم قرار می‏گیرد؛ پس از سائوپائولو (با 11841000 نفر جمعیت)، ریودوژانیرو (با 6429000 نفر جمعیت)، و سالوادور (با 2883000 نفر جمعیت).

نخستین آشنایی جهانیان با بومیان برزیل و سرزمین آن‏ها به سال 1500 میلادی باز می‏گردد که کاشف و دریانود پرتقالی با نام پدرو آلوارس کابرال به این کشور وارد شد. به این ترتیب تاریخِ استعماری پرتقالی‏ها در برزیل آغاز شد؛ استعماری که بیش از سیصد سال دوام آورد و در این مدت، تأثیراتِ بسیاری بر تمامی جنبه‏های زندگی مردمِ کشور از خود باقی گذاشت. سرانجام در هفتم سپتامبر 1822، مردم برزیل توانستند به سلطة چند صد‏سالة پرتقال‏ بر کشور خود خاتمه دهند و این روز را به عنوان روز استقلال و روز ملی کشور جشن بگیرند.

از نظرِ تقسیمات کشوری، برزیل یک فدراسیون است که از ۲۶ ایالت و یک منطقه فدرال (برازیلیای پایتخت) تشکیل شده است. تقویمِ برزیل دارای هشت روزِ تعطیلِ رسمی است که عبارتند از اول ژانویه (سال نوی میلادی)، 21 آوریل (به افتخار یکی از شهیدانِ مذهبی)، اول ماه می (روز کارگر)، هفتم سپتامبر (روز استقلال)، 12 اکتبر، دوم نوامبر (روز یادآوری مردگان)، 15 نوامبر (روز صدور اعلامیه جمهوری) و 25 دسامبر (کریسمس).

نتیجه سال‏ها تلاشِ دولت مردان و همتِ مردم باعث شده است که درسال‏های اخیر برزیل بزرگ‏ترین اقتصاد در منطقة آمریکای لاتین شود؛ و یکی از سریع‏ترین اقتصادهای روبه رشد در جهان. این کشور در سال 2011 ششمین، و در سال 2012 هفتمین اقتصاد بزرگ جهان شد. محصولات صادراتی عمدة برزیل را هواپیما، تجهیزات الکتریکی، خودرو، اتانول، منسوجات، کفش، سنگ‏‏آهن، فولاد، قهوه، آب پرتقال، سویا و گوشت گاو تشکیل می‏دهند.

یکی از نقاطِ قوتِ برزیل در ژئوپلتیک آیندة جهان، آب و زمین است. حدود 20 درصدِ آب‏های شیرینِ جهان در این کشور وجود دارد. همچنین زمین‏های قابل کشاورزیِ استفاده نشده در برزیل از کل زمین‏های قابل کشاورزیِ استفاده نشده در قاره آسیا بیشتر است! دولت برزیل در سال‏های اخیر سرمایه‏گذاری بالایی در بخشِ کشاورزی خود نموده است و با اجرای سیاست‌های تشویقی، و توسعه، مکانیزه و مدرنیزه نمودنِ این بخش، گام‏های بلندی برای تبدیلِ کشور به یکی از قطب‏های کشاورزی جهان برداشته است. بی‏دلیل نیست که هم‌‏اکنون برزیل یکی از بزرگترین تولید کنندگان مواد غذایی در دنیا است. سویا، پرتقال، شکر و قهوه مهم‏ترین محصولاتِ کشاورزی برزیل در بازار صادراتی این کشور است. برزیل بزرگ‌ترین تولید کننده و صادر کننده انواعِ قهوه به تمام دنیا می‌باشد. این کشور با فاصله‏ای زیاد و تملکِ 33 درصد از تولید جهانی قهوه، بر صدرِ فهرستِ تولید کنندگانِ این محصول در جهان قرار دارد.

یکی دیگر از منابع درآمدزا برای دولت برزیل، صنعت توریسم است. براساس آمار، برزیل دومین کشور در آمریکای جنوبی و سومین در آمریکای لاتین در جذب گردشگرانِ خارجی می‏باشد؛ پس از مکزیک و آرژانتین.

شاید بتوان اکوتوریسم را مهم‏ترین جاذبه برای توریست‏هایی دانست که برزیل را برای مسافرت خود انتخاب می‏کنند. در این زمینه، جنگل‏های انبوه آمازون، سواحل و تپه‏های شنی در منطقه شمال شرقِ کشور، سواحلِ معروفِ ریودوژانیرو، فوزدوایگواسو و بسیاری مناطق دیگر هرساله میلیون‏ها جهانگرد را به خود فرا می‏خوانند. جاذبة مسافرتی دیگر برزیل، کارناوالِ معروف ریو (Rio Carnival) است که در اواخرِ ماه فوریه به مدت شش روز در شهر ریو برگذار می‏شود. در روزهای اجرای کارناوال بیش از دومیلیون نفر برای شرکت در آن و مشاهدة رقص سامبا از اقصا نقاطِ جهان به برزیل سفر می‏کنند.

بلیت‏های ورودی برای حضور در کارناوال از 69 تا 3000 دلار قیمت دارد! روند رو به رشدِ مسافرت به برزیل در سالیانِ اخیر، سبب شده است که درآمدِ حاصل از گردشگری از چهار میلیارد دلار در سال 2005 به پنج میلیارد دلار در سال 2007 برسد. در سال 2011، تعداد توریست‏هایی که به برزیل وارد شدند به عدد 5.4 میلیون نفر و درآمدِ حاصل از حضور آنان به مبلغِ 6.8 میلیارد دلار رسید. با وجودِ این رشدِ کم‏نظیر در تجارت و اقتصاد، باید اذعان نمود که از لحاظ ساختار اجتماعی و کنترل فقر، برزیل هنوز فاصلة زیادی با کشورهای پیشرفتة اروپایی دارد. البته دولت با اجرای برنامه‌های کوتاه‏مدت و بلند‏مدتِ خدمات اجتماعی، به تدریج در حال پر کردن شکاف طبقات فقیر و غنی می‏باشد.

حدود 84 درصدِ مردمِ برزیل شهرنشین هستند. بیشترِ جمعیتِ کشور (حدود 134 میلیون نفر) در نواحی شمال‏شرقی و جنوب‏شرقی متمرکز شده ‏است؛ در صورتی که در دو ناحیة غرب و شمالِ کشور فقط حدود 30 میلیون نفر زندگی می‏کنند.

برزیل مردمانی دارد با تنوع زیستی بسیار؛ طی صدها و هزاران سال بسیاری از نژادها و گروه‌های قومی به این کشورِ پهناور مهاجرت و در آن پراکنده شده‏اند. براساس آمار سال 2008، 48.4 درصدِ جمعیت کشور (حدود 92 میلیون نفر) سفید‏پوست، 43.8 درصد (حدود 83 میلیون نفر) تیره‏پوست (چندنژادی)، 6.8 درصد (حدود 13 میلیون نفر) سیاه‏پوست، و باقی از نژادهای سرخ‏پوست و آسیایی بودند. هرچند برزیل کشوری چند مذهبی است و دولت اعتقادی به اعلامِ دین رسمی ندارد، اما کاتولیک مذهبِ غالب در کشور است و برزیل دارای بزرگ‏ترین جمعیتِ کاتولیک‏ها در جهان است.

در بزرگ‏ترین کشورِ قاره جنوبی آمریکا تنوع آب و هوایی فراوانی مشاهده می‏شود؛ هرچند بخش بزرگی از کشور گرمسیری است و پوشیده از جنگل‏های بارانی. با این حال می‏توان پنج آب و هوای مشخص را برای برزیل برشمرد که عبارتند از گرمسیری در مرکز، کوهستانی، نیمه‏خشک در شمال‏شرقی، استوایی در شمال و معتدل در جنوب. به هنگام مسافرت به کشور برزیل حتماً به خاطر داشت که بیشتر مساحت این کشور زیر خط استوا قرار دارد، بنابراین ترتیب فصل‏ها در برزیل مانند دیگر کشورهای واقع در نیمکره جنوبی، و برعکس نیمکره شمالی در همان زمان است. کشور پهناور برزیل، دارای اکوسیستمِ بسیار گوناگونی است؛ تا جایی که این کشور را دارای بیشترین تنوعِ زیستی در جهان می‏شناسند. دانشمندان تخمین می‏زنند بیش از چهار میلیون گونة گیاهی و جانوری در این کشور زندگی می‏کنند.

سفرنامه ایگواسو

نقشه

به دلیل روابطِ استعماری طولانی مدتِ کشور پرتقال با برزیل، فرهنگِ مردم برزیل بسیار مُلهم از فرهنگ پرتقالی است؛ هرچند تأثیر فرهنگ‏هایی دیگر مانند آفریقایی و حتی برخی کشورهای اروپایی (به‏ویژه ایتالیا و آلمان) نیز بر مردم مشهود است. همچنین سرخ‏پوستان و آفریقایی‏ها بر غذا، موسیقی، زبان و رقصِ مردم برزیل تأثیرگذار بوده‏اند. موسیقی در کشور برزیل، همانند مردمانش متنوع است. موسیقی این کشور درواقع تلفیقی است از موسیقی اروپایی و آفریقایی. موسیقی عامه‏پسند (popular music) از اواخر قرنِ هجدهم در برزیل شکل گرفت. این موسیقی در کنارِ سامبا، در فهرست میراث فرهنگی یونسکو جای دارد. موسیقی معروفِ دیگر در کشور، بوسانوا (Bossa nova) است که در دهه پنجاه و شصتِ میلادی گسترش یافت و ترکیبی از موسیقی جاز و سامبا است.

غذای مرسوم در برزیل بشقابی است از برنج و لوبیا، با گوشت گاو و سالاد. غذای مرسوم دیگر مخلوطی است از سیب‏زمینی سرخ شده، موز سرخ شده، گوشت سرخ شده و پنیر سرخ شده که اغلب به عنوانِ ناهار خورده می‏شود و در منوی بسیاری از رستوران‏ها قابلِ مشاهده است.

محبوب‏ترین و پرطرفدارترین ورزش در برزیل، بدون شک فوتبال است. تیم ملی این کشور تنها تیمی در جهان است که در تمام ادوار جام‏ جهانی فوتبال (بیست دوره؛ از سال 1930 تا 2010) شرکت کرده است و نیز تنها تیمی است که پنج بار موفق به فتح جام‏جهانی شده است. همچنین در فوتبال ساحلی و فوتبال داخل سالن (فوتسال) نیز تیم ملی برزیل از بهترین تیم‏های جهان است. از دیگر ورزش‏های پرطرفدار در این کشور می‏توان از والیبال، بسکتبال، هندبال و اتومبیل‏رانی نام برد.

در برزیل، رؤسای قوای مجریه و مقننه با رأی مستقیم مردم انتخاب می‏شوند. دوره ریاست‏ جمهوری در این کشور چهار سال است؛ و مانند ایران و آمریکا، رئیس‏جمهور حداکثر می‏تواند برای یک دورة چهار ساله دوم انتخاب شود. در این کشور دو مجلس وجود دارد، مجلس نمایندگان و مجلس سنا.

واحد پولِ کشور برزیل، رئال (Real) است. در زمانِ مسافرتم به آن کشور، هر دلار تقریباً معادل دو رئال بود، و با توجه به قیمت دلار هر رئال تقریباً برابر هزار تومان می‏شد. متأسفانه میزانِ جرم و جنایت در برزیل بالا می‏باشد.

زورگیری یکی از خطراتی است که در شهرهای بزرگ این کشور توریست‏ها را تهدید می‏کند. البته دولت در امن نگاه داشتن مراکزِ توریستی تلاش بسیار می‏کند و در این امر نیز نسبتاً موفق بوده است. اما به هرحال پلیس به مسافران توصیه می‏کند از تردد در مکان‏های خلوت و نیمه شب‏ها خودداری کنند و همچنین از به همراه داشتن وسایل گران‏قیمت که توجه سارقان را به خود جلب می‏کند اجتناب نمایند. براساس گزارش‏ها، امنیت شهر ریو از سائو خیلی بهتر است.

آمار دولتی در سال 2010، تعداد مسلمانان در این کشور را 35207 نفر اعلام کرده است. اما مسلمانان این آمار را خطا می‏دانند و معتقدند که بسیاری از آن‏ها در گروه‏های دیگری از ادیان تقسیم بندی شده ‏اند.

درپایانِ این بخش، برای علاقه‏مندان به کسبِ اطلاعات بیشتر درمورد کشور برزیل و همچنین مسافرانی که قصدِ سفر به این کشور زیبا را دارند، سایت‏های اینترنتی زیر که اطلاعاتِ مفیدی در این زمینه ارئه می‏کنند را معرفی می‏کنم:

سایت سفارت برزیل در تهران: https://teera.itamaraty.gov.br
سایت سفارت ایران در برازیلیا: https://brasilia.mfa.ir
سایت شرکت ABAV‏: www.abav.com.br
این شرکت، یکی از قدیمی‏ترین و بزرگ‏ترین شرکت‏هایی که با بیش از 50 سال سابقه، در زمینه گردشگری و توریسمِ کشور برزیل فعالیت می‏کند.
سایت توریسم برزیل: www.braziltour.com
سایت ایرانیان مقیم برزیل: www.iranianbrazil.com
فرودگاه سائوپائولو

آسمانِ شهر قیراندود شده بود که رسیدیم. پس از ورود به سالنِ ترمینالِ فرودگاه بین‏المللی سائو و با وجودی که می‏دانستم هنوز چند ساعت تا پروازم به ایگواسو مانده است، نخستین کاری که انجام دادم کنترل نمودنِ شماره و ساعتِ پروازِ سائو به ایگواسو از روی تابلوی اطلاعاتِ پروازهای خروجی بود؛ کار از محکم کاری عیب نمی‏کند! فرودگاه بین‏المللی سائوپائولو (Guarulhos International Airport) در سال‏های اخیر در زمینه تعداد جابه‏جایی مسافر، عملیات پروازی و جابه‏جایی کالا رتبة نخست را در بین فرودگاه‏های برزیل کسب نموده است. این فرودگاه در سال 2012 قادر به جابه‏جایی 32 میلیون مسافر و 448 هزار تُن کالا شد. فاصلة فرودگاه تا شهر سائو حدود 30 کیلومتر است که مسافران می‏توانند با مترو، اتوبوس و تاکسی خود را از فرودگاه به شهر برسانند.

فرودگاه بین‏المللی سائو، فرودگاهی بسیار بزرگ، مرتب و تمیز است. از همان دقایقِ نخستِ حضور در فرودگاه، مشکلی که براساسِ شنیده‏ها حدس می‏زدم در این کشور با آن مواجه خواهم شد را کاملاً حس کردم؛ وضعیتِ تکلم به زبانِ انگلیسی در این کشورِ پرتقالی زبان بسیار ضعیف است. وقتی در فرودگاه که باید اکثریتِ کارکنانِ آن به زبانِ انگلیسی مسلط باشند، اکثریت نمی‏توانستند به این زبان تکلم کنند شما باقی قضایا را ناگفته بخوانید.

یکی از کارهایی که باید در فرودگاهِ سائو انجام می‏دادم، خرید بلیتِ فوز به ریو بود که در ایران موفق به تهیة آن نشده بودم. شرکت‏های هواپیمایی معروف در برزیل عبارتند از Gol‏‏، TAM و Azul‏؛ که معمولاً قیمت پروازهای شرکتِ TAM از شرکت‏های دیگر کمتر است. پس از تبدیلِ کمی از دلارهایم به رئال در یکی از صرافی‏های فرودگاه، بلیتِ پروازِ فوز به ریو را خریدم به سیصد و ده رئال.
ورود به فوز دو ایگواسو

هواپیمای شرکت TAM که بنا بود با آن به سوی ایگواسو پرواز کنیم، ساعت 23.50 دقیقه جمعه سوم شهریور از فرودگاهِ سائو به آسمان بال گشود. به دلیل خستگی زیاد، بیشترِ این مسیر را خواب بودم و هنگامی متوجه شدم درحالِ فرود در ایگواسو هستیم که مهماندار از من خواست پشتی صندلی‏ام را از حالتِ خمیده خارج و آن را صاف کنم. ساعتم 1.40 بامداد شنبه را نشان می‏داد که هواپیما بر باندِ فرودگاه فوزدوایگواسو آرام گرفت. اکنون من در فاصلة 13715 کیلومتری از مشهد مقدس بودم. هرچند فرودگاه ایگواسو فرودگاهی است بین‏المللی، اما کوچک است و جمع و جور؛ شاید درحد فرودگاهِ شهرهای بیرجند یا اهوازِ خودمان.

در آن ساعتِ نیمه شب که ما رسیدیم، فروشگاه‏های داخل فرودگاه از جمله رستوران تعطیل بودند. مسافرانِ پرواز ما که برخی از آن‏ها مانند من مهمانانِ کنفرانس، برخی توریست و عده‏ای نیز از شهروندانِ برزیلی بودند یک به یک در سیاهی شب گم شدند؛ و تنها من و یکی دو نفر مسافر دیگر در سالن ترمینالِ فرودگاه باقی ماندیم. طبقِ قرار، هنگام تحویلِ اتاقم در هتل ساعت یک ظهر بود. پس بهترین کار چند ساعتی بیتوته در همان سالنِ فرودگاه بود. هوا در آن نیمه شبِ زمستانی نسبتاً سرد بود؛ به لباسی که بر تن داشتم تن‏پوشِ دیگری اضافه کردم؛ کوله‏ام را روی صندلی مجاورم گذاشتم و به آن تکیه زدم؛ و پس از کوتاه زمانی چشمانم گرم شدند. چند ساعتی به همین منوال گذشت، حالتی بینِ خواب و بیداری که البته در کاهشِ خستگی‏ام بسیار مؤثر بود. حدود ساعت 7 صبح که نخستین بارقه‏های نور خورشید بر زمین تابیدن گرفت، رفت و آمد در فرودگاه اندکی بیشتر و از نیم ساعت قبل از آن، رستورانِ فرودگاه نیز باز شد. به آن‏جا رفتم و با پرداخت هشت رئال، چای و کیک سفارش دادم. نوشیدنِ چای داغ در آن خنکای صبح‏گاهی، کمی بدنم را گرم کرد و نشاط را به من بازگرداند.

باوجودی که بیش از پنج ساعت به زمانِ تحویل اتاقِ هتل مانده بود، بهترین انتخاب را حرکت به سوی هتل دانستم؛ اگر اتاق آماده بود که تحویل می‏گرفتم و اگر نبود، حداقل کوله‏ام را به امانت نزد هتل می‏سپاردم و سبک‏بار می‏شدم. با اطلاعاتی که داشتم، می‏دانستم بهترین و کم هزینه‏ترین انتخاب برای رفتن به سمت هتل، استفاده از اتوبوسِ فرودگاه بود که اتفاقاً نخستین سرویسش هفت صبح آغاز می‏شد.

در اتوبوس‏های ایگواسو (و البته در ریو) همة مسافران باید از در جلو سوار اتوبوس ‏شوند؛ به فاصلة دو متری از این در، خانم یا آقایی بر روی صندلی مخصوصی می‏نشیند و از مسافران کرایة اتوبوس را می‏گیرد، و مسافر پس از پرداخت وجه می‏تواند به قسمتِ صندلی‏های نشیمنِ اتوبوس وارد شود. کرایة اتوبوس در ایگواسو برای تمام مسیرها 2.65 رئال بود. در این شهر به غیر از اتوبوس و تاکسی، یک وسیلة دیگر برای حمل و نقل درون شهری موتورهایی زرد رنگ بودند که رویشان نوشته شده بود mototaxi و برخی از شهروندان برای جابه‏جایی از آن‏ها استفاده می‏کردند.

سفرنامه ایگواسو

موتوتاکسی

آخرین ایستگاهِ اتوبوسِ مسیر فرودگاه به ایگواسو، پایانة اتوبوسرانی شهر (Urban Transportation Terminal) است که در خیابان Republica Argentina قرار دارد، و با هتلم فاصلة چندانی نداشت. پس از پیاده شدن از اتوبوس و حدود صد متر پیاده‏روی، ساعت هشت صبح به هتل رسیدم که درواقع یک هاستل بود در خیابان Engenheiro Reboucas شهر ایگواسو، با نام Pousada El Shaddai که از ایران آن را از قرارِ شبی 49 رئال برای چهار شب اقامتم در ایگواسو رزرو کرده بودم (این قیمت برای ماه‏های ژانویه، فوریه، جولای و دسامبر شبی 60 رئال می‏شد).

سفرنامه ایگواسو

هتل

سفرنامه ایگواسو

هتل

جوانی حدود بیست و پنج ساله و خوش برخورد در بخش پذیرشِ آن هاستلِ جمع و جور پاسخ‏گوی من بود. پس از بررسی رزروهای هتل و تأیید رزروِ من برای آن تاریخ، مؤدبانه به من یادآور شد ‏که زمانِ تحویل اتاق ساعت یک بعد از ظهر است، اما بدون هیچ‏گونه منتی و پس از آن‏که متوجه شد اتاقی که برایم درنظر گرفته بدون مسافر است، آن را به من تحویل داد. طُرفه آن‏که او مرا برای خوردنِ صبحانه به رستورانِ هتل دعوت کرد؛ با وجودی که طبق برنامة هتل‏ها، صبحانة فردا صبح به من تعلق می‏گرفت! اگر به این شیوة برخورد، اوج مهمان نوازی نگوییم، شما به آن چه می‏گویید؟!

این هتل، هاستلی بود متوسط، اما آرام و تمیز در منطقة مرکزی و البته خلوتِ ایگواسو. باوجودی که در سراسر جهان، عموماً هاستل‏ها به مهمانان خود صبحانه ارائه نمی‏کنند، این هاستل صبح‏ها با میزی نسبتاً متنوع و با منوی کره، تخم مرغ آب‏پز، تخم مرغ نیمرو با مخلوط سبزی‏جات، چند رقم ژامبون، سوسیس آب‏پز شده، دو سه نوع مربا، عسل، خوراک لوبیا، چای، شیر داغ، قهوه، و دو سه نوع آب‏میوه پذیرای مهمانان بود. کارمندان بخش پذیرش بسیار خوش برخورد و خون‏گرم بودند و در پاسخ‏گویی به پرسش‏های مسافران هیچ مضایقه‏ای نداشتند؛ و مسلط به زبان‏های انگلیسی، اسپانیولی و البته پرتقالی. هاستل هم اینترنت وای‏فای داشت و هم کافی‏نت، که هزینة هر نیم ساعت کار با اینترنت سه رئال بود. از دیگر امکانات هاستل استخر آن بود که البته در هنگام حضور من، به دلیل فصل سرما استفاده‏ای از آن نمی‏شد.

همچنین مسافران می‏توانستند از انواع تورهای ارائه شده در بخش پذیرش برای بازدید از مراکز دیدنی ایگواسو و حتی شهرهای مجاور در پاراگوئه و آرژانتین استفاده کنند. یک آشپزخانه با امکانات مختلفِ پخت و پز و ظروفِ غذاخوری نیز وجود داشت که مسافران می‏توانستند از آن استفاده کنند.

 

فوز دو ایگواسو

فوز دو ایگواسو شهری است در جنوبِ غربی برزیل؛ در فاصلة 830 کیلومتری از سائوپائولو (1030 کیلومتر مسافت جاده‏ای) و 1190 کیلومتری از ریودوژانیرو (1480 کیلومتر مسافت جاده‏ای)؛ در ارتفاع 173 متری از سطح دریا. شهر ایگواسو نقطة تلاقی کشور برزیل با کشورهای پاراگوئه و آرژانتین است و به همراه شهرهای سیوداد دل استه (Ciudad del Este) در پاراگوئه و پورتو ایگوازو (Puerto Iguazu) در آرژانتین، منطقه‏ای را تشکیل می‏دهند که یکی از مهم‏ترین مراکز گردشگری در آمریکای جنوبی است. وجه تسمیة شهر به دلیلِ واقع شدنِ آن بر دهانة رودخانة ایگواسو است. در زبان‎های محلی این منطقه، ایگواسو به معنای "آبِ بزرگ" است. ایگواسو با جمعیتِ 255 هزار نفری خود، پرجمعیت‏ترین شهر مرزی در کشور برزیل محسوب می‏شود.

سفرنامه ایگواسو

نقشه فوز

ایگواسو با داشتن آبشار معروفش که بنا به نظرسنجی سایت www.new7wonders.com به یکی از عجایب هفت‏گانة جهانِ معاصر شهره شده است، پارک ملی، بزرگ‏ترین کارخانه برق آبی جهان، پارک پرندگان و دیگر جاذبه‏ هایش، پس از ریودوژانیرو در جایگاه دومین مقصدِ محبوب برای توریست‏ها در کشور پهناور برزیل قرار گرفته است. طبقِ آمار، سالانه پنج میلیون توریست به این شهر وارد می‏شوند.

زندگی مردمانی از بیش از هشتاد کشور جهان در شهر کوچکِ ایگواسو، آن را به شهری جهان‏وطنی (cosmopolitan) تبدیل نموده است. لبنانی‏ها، چینی‏ها، پاراگوئه‏ای‏ها و آرژانتینی‏ها بزرگ‏ترین اقلیت‏های ساکن در ایگواسو هستند. ایگواسو پس از سائوپائولو، دارای دومین جامعة بزرگ چینی‏تباران در کشور برزیل است؛ که معبدِ بودایی آن‏ها (Buddhist Temple) یکی از جاذبه‏ های شهر است. همچنین ایگواسو به عنوانِ سومین کلونی بزرگِ مسلمانان در کشور برزیل شناخته می‏شود و در آن می‏توان شهروندانی از بسیاری از کشورهای عربی را یافت که مقیم این شهر شده‏اند. در پیاده‏روی‏های روزانه‏ام در سطح شهر، به دفعات شاهد حضور زنان مسلمانی بودم که حجابی از نوعِ پوشیه و روبنده را بر چهره، یا نوع حجاب بانوان لبنانی را برتن داشتند. وجود یکی از بزرگ‏ترین مساجدِ آمریکای جنوبی در ایگواسو با نام مسجد عمربن‏خطاب، نشان دهندة جایگاه ویژة مسلمانان در این شهر است.

سفرنامه ایگواسو

شهر

سفرنامه ایگواسو

شهر

نکته‏ای را که باید در مسافرت به ایگواسو به خاطر سپرد، آب و هوای آن است. هرچند برزیل عمدتاً کشوری گرمسیری است، اما بخشی از آن نیمه گرمسیری است؛ و این دقیقاً همان بخشی است که ایگواسو در آن واقع شده است. اگر در زمستانِ آمریکای جنوبی (ماه‏های ژوئن تا آگوست، معادل خرداد تا شهریور) به برزیل مسافرت نمایید و با پوشیدن یک پیراهنِ معمولی یا حتی تی‏شرت در ریو یا سائو احساس راحتی کنید، به تن داشتنِ همان لباس در همان بازة زمانی در ایگواسو معمولاً با به هم خوردنِ دندان‏های شما و لرزیدنِ بدنتان همراه خواهد بود. این اشتباهی است که برخی از توریست‏هایی که با آب و هوای منطقة ایگواسو آشنا نیستند، مرتکب آن می‏شوند و اگر در تأمینِ لباسِ گرم و مناسب پیش‏بینی لازم را نکرده باشند، باید مانند من سرِ کیسه را کمی شل کرده، لباسی مناسب خریداری کنند!

 

نویسنده : علی جاویدی صباغیان

 

سفر به سرزمین فوتبال و قهوه - قسمت 2