سفر به آمریکای جنوبی (برزیل و پرو) در نوروز ۱۴۰۱

4.4
از 34 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سفر به آمریکای جنوبی (برزیل و پرو) در نوروز ۱۴۰۱

بسیار سفر باید کرد تا پخته شود خامی... سفر کردن برای من بخش بزرگی از زندگیم شده. دیدن مردمی از یک فرهنگ دیگه .. جاذبه های هر شهر ... پرواز های طولانی .. غذاهای جدید... آداب و رسوم مردم در هر منطقه بنظرم خیلی شگفت انگیزه.... همین اول بگم که این اولین تجربه نوشتن سفرنامه من هست... ببخشید اگر خیلی خوب نیست. خب بریم سراغ سفرنامه من به همراه یه جمع عالی دوستانه به مقصد اول مون کشور برزیل و مقصد دوم مون کشور پرو. برای من این سفر خیلی ناباورانه ، عجله ای ، سریع و فوری اوکی شد. اون هم به کمک دوست عزیزم که خیلی بهش مدیونم.

من دقیقا 6 اسفند 1400 بود که تصمیم نهایی واسه رفتن به این سفر شگفت انگیز رو گرفتم و از فردا به صورت خیلی فشرده شروع کردم به جمع کردن مدارکم و ارسال به کارگزاری سفارت برزیل در تهران (مدارک شامل: پاسپورت اعتبار دار، کپی و ترجمه از صفحات شناسنامه، تهیه نامه تمکن مالی ، پرینت 3 ماه آخر گردش حساب ، نامه اشتغال به کار بصورت ترجمه شده، پرینت سوابق بیمه، ضمانت نامه بانکی و....)

پرواز ما 28 اسفند، دقیقا آخرین روز سال 1400 ، به وقت 18:40 از تهران به دبی با ایرلاین امارات بود. من تصمیم گرفتم برای رسیدن به تهران از قطار استفاده کنم واسه همین 27 اسفند شب که آخرین روز جمعه سال بود از خانواده خداحافظی کردم و به سمت ایستگاه راه آهن رفتم . فردا صبح ساعت 9 رسیدم تهران. بلافاصله بعد از سپردن کوله هامون به امانت داری راه آهن تهران خودمون رو رسوندیم به محله فردوسی برای خرید و فروش دلار به قیمت آن زمان 26100 تومان. ما بخاطر سنگینی سفر و نبردن بار اضافه، همه بچه ها تصمیم گرفتیم که با کوله و کاملا سبک سفر کنیم. من خودم یک کوله 45 لیتری با یک کوله حمله 15 لیتری برداشتم. فوق سبک!!!  

بعد از خرید و فروش دلار ها و خوردن ناهار در رستوران آذری ها، حرکت کردیم به سمت فرودگاه امام خمینی... فرودگاه خیلی شلوغ بود . خب طبیعی هم بود! چون فردا روز اول عید بود.هواپیما راس ساعت پرید و 2 ساعت بعد به وقت محلی دبی رسیدیم به فرودگاه بزرگ و جذاب دبی... بعد از دوندگی لیدر عزیزمون توانستیم یک شب اقامت رایگاه به همراه صبحانه با ترانسفر فرودگاهی بگیریم. چرا؟؟؟ چون پرواز ما برای فردا صبح ساعت 9 بود و چیزی حدود 11 ساعت استاپ در فرودگاه داشتیم که چی بهتر از هتل و یک استراحت کامل.

IMG_20220319_180906.jpg
راهروی دوست داشتنی فرودگاه امام خمینی

 روز موعود رسید . صبح بعد از صرق صبحانه مفصل در هتل، راه افتادیم به سمت فرودگاه بزرگ دبی البته بدون وسیله و بار و در ادامه آماده شدیم برای یک پرواز بسیار طولانی به سمت سائوپائولو.

IMG_20220320_062659.jpg
صبحانه در هتل فرودگاهی دبی
IMG_20220320_081725.jpg
کافه رستوران های زیبای فرودگاه دبی
IMG_20220320_111923.jpg
پذیرایی ایرلاین امارات که بسیار کامل و مفصل بود
IMG_20220320_215136.jpg
در پرواز ، نمایش مسیر طی شده از دبی

از مسیر نگم که من خودم تجربه اولم بود برای یک مسیر طولانی ... هرچند طولانی ترین مسیری که رفته بودم از قطر به پوکت و بالعکس، حدود 8 ساعت پرواز بود... ما بالاخره بعد از 15 ساعت و 20 دقیقه رسیدیم به شهر زیبا و بارونی سائوپائولو.

IMG_20220321_143636.jpg
شهر سائوپائولو، خیایان پالیستا

بعد از گمرک و گرفتن کوله هامون که خیلی سریع اتفاق افتاد به فکر خریدن سیم کارت و چینج کردن دلار به رئال برزیل در فرودگاه افتادیم. هر جا گشتیم ما نتونستیم باجه سیم کارت فروشی پیدا کنیم. خیلی عجیب تر که کسی انگلیسی بلد نبود!!!! همه پرتغالی صحبت میکردند که این کار رو خیلی سخت کرده بود. به سختی و با کمک گوگل ترنسلیت تونستیم یه باجه رو پیدا کنیم که به قیمت خیلی بالا سیم کارت بین المللی میفروخت و ما بی خیال شدیم و سعی کردیم با سیم کارت های ایرانی و اینترنت فرودگاه با نرم افزار اوبر - تاکسی آنلاین (بسختی) ماشین بگیریم. 

راننده رسید و ما رو رسوند به آپارتمانی که از قبل از سایت Airbnb اجاره کرده بودیم ولی نگو که محله ی مد نظر ما با این اسم در 2 جای شهر وجود داشت و نرم افزار اوبر اشتباهی نقشه یابی کرده بود! به هزار بدبختی با کمک یه پسر جوون برزیلی و اینترنت همراهش ، ایما و اشاره های ما و گوگل ترنسلیت دوباره تاکسی گرفتیم به سمت محل اصلی اقامت مون که در نهایت ساعت حدود 10 شب رسیدیم .

IMG_20220322_082513.jpg
هتل آپارتمان محل اقامت ما در سائوپائولو از سایت Airbnb

در روز دوم سفر بعد از خوردن صبحانه و آماده شدن، پیاده به سمت مترو رفتیم ...در ایستگاه نزدیک خیابان معروف پالیستا از مترو پیاده شدیم و رفتیم به سمت ساختمان کارگزاری سفارت پرو که وقت مصاحبه بگیریم . حدود 2 3 ساعت منتظر شدیم دم در ساختمون ، در انتها برای فردا وقت حضوری به ما دادند ... (دیدند ما خیلی مصرتر از این حرفها هستیم!!) بعد رفتیم برای ناهار و استراحت در محل اقامت مون. 

IMG_20220322_134458.jpg
خیابان پالیستا ، سائوپائولو

در روز سوم سفر بعد از آماده شدن و خوردن صبحانه ، دوباره رفتیم به سمت ساختمان کارگزاری سفارت که این دفعه موفق به مصاحبه حضوری شدیم. آفیسر بسیار جوان سفارت، مسلط به انگلیسی ، با ما مصاحبه کرد و در انتها گفت کمتر از یک هفته ویزاهای ما آماده خواهد شد. عصر تصمیم گرفتیم بریم برای جاهای دیدنی شهر سائوپائولو مثل : پارک ایبیراپوئرا- کوچه بتمن و شهرگردی.

IMG_20220322_165247.jpg
نقاشی های گرافیتی کوچه بتمن
IMG_20220322_170135.jpg
نقاشی های گرافیتی کوچه بتمن

من خیلی از تورهای برزیل و پرو رو دیدم که مستقیم اول میرن به شهر ریو برای گرفتن وقت مصاحبه و دریافت ویزای پرو . بنظرم سائوپائولو این شهر شلوغ و مدرن، بیشتر برای انجام کارهای اداری خوبه ولی دیدنش ارزش داره ...  اینم بگم شهر بشدت ناامن هست اینو محسوس در رفتار آدم ها توی متروها، تکنولوژی های بکار رفته برای حفاظت خونه هاشون میشه فهمید و دید.

روز چهارم سفر، چهارشنبه صبح، به صورت زمینی با اتوبوس vip شرکت فلکس باس (flixbus)  راهی شهر زیبای ساحلی ریو دو ژانیرو شدیم. حدود 6 ساعت راه بود و مسیر فوق العاده قشنگی داشت. ما حدود 4 بعدازظهر رسیدیم و با تاکسی اوبر مستقیم رفتیم به سمت هتل در دل شهر... هوا گرم و شرجی بودنش کاملا حس میشد. ریو شهر ساحلی، بشدت توریستی با نایت لایف زنده، مردمانی شاد در عین حال بشدت فقیر و کارتن خواب شما در سطح شهر میبینی که یه چیز عادی هست. ولی واسه ما نبود!!! ما تا شنبه 6 فرودین ریو بودیم و هرچی بگم از قشنگی این شهر کم گفتم.

جاهای دیدنی ریو:

کوه کله قندی Sugarloaf Mountain ( با تله کابین رفت و برگشت میرید ، حتما هم سعی کنید تایم غروب برید و بلیط هم برای 2 تا ایستگاه داره)، مجسمه مسیح  Christ the Redeemer (ما خودمون بلیط گرفتیم و نصف روز حداقل زمان لازم داره، سعی کنید صبح زود برید چون بالا آفتاب و گرمه) - کلیسای معروف و بزرگ شهر Catedral Metropolitana de São Sebastião do Rio de Janeiro- کتابخونه قدیمی شهر (یاد سریال های هری پاتر میافتی!) – پله های سلارون Escadaria Selarón (صبح زود برید چون هم شلوغ میشه هم بشدت گرم هست) – شب های زنده در ساحل معروف کوپاکابانا  Copacabana - کلیسای شهر و تور کامل یک روزه به جزیره Ilha Grande  بصورت فول برد همراه با تفریحات آبی ( اسنورکلینگ – موزیک و رقص محلی روی کشتی – توقف در چند ساحل با منظره های فوق العاده - شنا در اقیانوس )

IMG_20220324_103534.jpg
پله های سلارون
IMG_20220324_112049.jpg
پله های سلارون
IMG_20220324_115105.jpg
کلیسای بزرگ شهر
IMG_20220324_131801.jpg
کتابخانه قدیمی شهر
IMG_20220324_133500.jpg
کلیسای قدیمی
IMG_20220324_145804.jpg
در حال بالا رفتن از کوه کله قندی با تله کابین، منظره شهر
IMG_20220324_145814.jpg
منظره زیبای شهر از بالای کوه کله قندی و در دورتر مجسمه مسیح
IMG_20220324_152353.jpg
نظره زیبای شهر ریو
IMG_20220324_152721.jpg
منظره شهر و ساحل اقیانوس اطلس ار بالای کوه کله قندی
IMG_20220324_174635.jpg
منظره غروب آفتاب از بالای کوه کله قندی
IMG_20220324_181113.jpg
در مسیر برگشت با تله کابین ، لحظه غروب
IMG_20220325_123821.jpg
مجسمه مسیح
IMG_20220325_135850.jpg
نمای شهر از بالای کوه، محسمه مسیح
IMG_20220325_192120.jpg
نایت لایف زنده شهر ریو
IMG_20220325_195554.jpg
تندیس های ماسه ای در ساحل کوپاکابانا
IMG_20220325_204935.jpg
سوغاتی و صنایع دستی شهر ریو
IMG_20220326_114701.jpg
کشتی ها در مسیر جزیره Ilha Grande
IMG_20220326_141432.jpg
میان وعده خوشمزه ، ماهی سرخ شده، روی عرشه کشتی
IMG_20220326_153544.jpg
کلیسای متروکه در یک جزیره
IMG_20220326_173405.jpg
نوشیدنی معروف برزیلی

ما بعد از تور یک روزه مون، آخر شب با اتوبوس vip شرکت فلیکسی باس برگشتیم به شهر سائوپائولو برای رفتن به شهر بعدی مانائوس و دیدن آمازون جذاب ( توی پرانتز بگم که همین مسیر سائوپائولو به ریو رو با پرواز هم میشه رفت و برگشت، ولی ما نتونستیم پرواز مناسب پیدا کنیم). پرواز 3 ساعته با هواپیمایی لاتام LATAM به سمت مانائوس ، پرواز راحتی بود ولی هیچ پذیرایی نداشت . ما رسیدیم به شهر مانائوس که نزدیک ترین شهر به جنگل های آمازون هست و مستقیم رفتیم محل اقامت مون. یک هتل 5 ستاره به نام  Tropical . بیشتر هموطن های ایرانی مون که با تور اومده بودند رو دیدیم!  و شب اول به استراحت، شام و گشت زنی اطراف هتل و رودخونه گذشت.

IMG_20220327_151326.jpg
منظره رودخونه آمازون از پنجره هتل
IMG_20220327_224501.jpg
پارک کنار هتل که چند تا دکه بستنی فروشی خوشمزه داشت، ما هم سربع رفتیم امتحان کردیم...جاتون خالی

ما برای تور چند روزه در آمازون خیلی سرچ کردیم ولی قیمتها بسیار بالا بودند ... فردا بعد صبحانه با کمک رسپشن هتل تونستیم یک تور دو روزه فول برد با قیمت مناسب تر پیدا کنیم. سه تا مرد جوان و آموزش دیده با تجهیزات عالی با قایق موتوری اومدن دنبال ما دم اسکله هتل . یادمه تایم حرکت بارون میومد و یکم خودم نگران بودم ولی اونجا یه چیز طبیعی هست ... حرکت روی رودخونه آمازون که مثل دریا  وسیع بود با نم تند بارون حال عجیبی داشت.. استاپ اول ما دیدن دلفین های صورتی از نزدیک و ماهی های غول اسا  بود – یه اکو سیستم کاملا طبیعی .. بعدش دیدن بزرگ ترین جزیره اون منطقه که مدرسه و دانش اموز داشت و همچنین برق!

خیلی جالب بودند ... هایکینگ در دل جنگل – مراحل آموزش آتش درست کردن با سنگ - توضیحات تور لیدر مهریون به اسم جف در مورد پوشش های گیاهی ، حیوانات ، درخت ها و ردیابی در جنگل ... - خوردن شام لذیذ مرغ و ماهی آتیشی در دل جنگل و برگشت با قایق چوبی به کلبه جنگلی مون و در مسیر تمساح از نزدیک دیدیم- نواختن گیتار و خوندن موسیقی اسپانیایی جف عزیز -  آخر شب رفتن برای شکار ماهی های خواب در حاشیه رودخانه .. و در انتها خواب روی نانو که تجربه ای عالی رو برامون رقم زد.

IMG_20220328_131419.jpg
در قایق موتوری ، رودخونه آمازون- هوای بارونی
IMG_20220328_150211.jpg
جزیره ای که مدرسه و برق داشت.. اینم تنها ماشین اورده شده به جنگل که مال خیلی سال پیش بوده
IMG_20220328_152628.jpg
دکل های برق توی جزیره
IMG_20220328_172528.jpg
هایکینگ در دل جنگل ، ما توی مسیر مار سمی دیدیم که به موقع مرد جوون از ما دورش کرد، باید خیلی مراقب بود

صبح روز بعد پس از بارون های شدید و خوردن صبحونه، راهی جزیره برای دیدن قبایل سرخ پوستی شدیم (توی پرانتز بگم بخاطر بارون برنامه هایکینگ صبح متاسفانه کنسل شد). مردم قبیله مهربان بودند، ما باهاشون کلی عکس یادگاری گرفتیم. و در آخر برگشتیم  هتل برای استراحت . ناهار رو تصمیم گرفتیم در یک رستوران خوب مشرف به شهر ( به پیشنهاد جف عزیز ) بخوریم و بعد از ناهار پیاده کنان به دعوت جف رفتیم خونه شون . خونه های بامزه که زمین تا آسمون با خونه های ایران فرق داره!! بعد از گپ و گفتگو همراه با جف و همسرش رفتیم به سمت کلیسای شهر برای دیدن تمرین گروه کرخوانی که خیلی تجربه عالی بود.

IMG_20220329_100748.jpg
قبیله سرخ پوستان ، به یادگار و برای کمک ، یک تابلو کوچیک حصیری با نماد مرغ آمازون خریدم. سعی کنید حتما از بومی ها خرید کنید. یادگاری ارزشمندی شد

یک نکته خیلی مهم در مورد آمازون و حیات وحش: حتما اسپری دفع حشرات (پشه و...) همراه خودتون داشته باشید. ما واکسن نزدیم ولی واکسن تب زرد و مالاریا حتما پیشنهاد میشه. میتونید با دکتر قبل سفر این موضوع رو مطرح کنید. مخصوصا کسایی که بدن شان به نیش حشرات حساس تر هست بیشتر در معرض خطر هستند. ما فردا ظهر با پرواز برگشت مجددا رسیدیم به شهر سائوپائولو و رفتیم برای گرفتن ویزاهای پرو. این دفعه ما هتل رو در نزدیکی خیابون پالیستا گرفتیم که راحت تر باشیم برای دسترسی به ساختمان سفارت و موفق شدیم که ویزاها رو بگیریم و خیلی خوشحال ، خندان به شهر گردی ادامه دادیم. (یک پارک خیلی بامزه و سرسبز داخل همون خیابون هست که حس و حال خوبی داره. اسمش رو دقت نکردم)

فردا صبح بعد از صبحونه و جمع کردن کوله هامون دوباره راهی ترمینال شدیم. این دفعه برای رفتن به شهر  ایگواساو  و دیدن طولانی ترین آبشار دنیا. مسیر حدود 16 ساعت راه داشت که کم هم نبود! تا رسیدیم (توی پرانتز بگم که با پرواز هم میشه رفت). یادمه صبح زود ما رسیدیم ترمینال و هوا خیلی سرد بود. بلیط برگشت مون رو از همونجا داخل ترمینال گرفتیم و سوار تاکسی شدیم رفتیم به سمت هتل. بعد از صبحونه و گذاشتن کوله ها و وسایل داخل luggage room ، پیاده با اتوبوس شهری رفتیم به سمت آبشار که خیلی راحت و بی دردسر رسیدیم ( قبلش لازم بود که پول چینج کنیم) ... آبشارهای ایگوواسا طولانی ترین ابشار بزرگ دنیاس که شامل 275 ابشاره و فوق العاده زیبا و اعجاب انگیزه.

برای خرید بلیط ورودی حتما باید با مستر کارت روی دستگاه بلیط بگیرید که ما تور لیدر عزیزمون کارت داشت و به راحتی بلیط ها رو خریدیم. تا عصر به دیدن آبشارها گذشت. تعداد توریست خیلی زیاد و همه چی حرفه ای طراحی شده بود. دوباره با اتوبوس از همونجا خیلی راحت برگشتیم به شهر و رسیدیم هتل برای استراحت . در آخرشب به اصرار بچه ها برای شام زدیم بیرون. شهر خیلی خیلی ساکت و خلوت بود و ما در یک خیابونی که پر از رستوران بود در نزدیکی هتل، شام خوردیم.

IMG_20220401_095938.jpg
رئال برزیل
IMG_20220401_124131.jpg
عظمت ابشارها ، رنگین کمان زیبا - پیشنهاد میشه بادگیر یا لباس ضد آب حتما همراه خودتون داشته باشید
IMG_20220401_145419.jpg
موش های شیطون که تمام حواس توریست ها رو به خودشون جلب کرده بودن

ما فردا صبح بعد از خوردن صبحونه تصمیم گرفتیم پیاده بریم برای دیدن شهر. روی نقشه یک مسجد خیلی بزرگ پیدا کردیم که برای ما توی اون منظقه خیلی جالب بود و رفتیم از نزدیک دیدیم.

IMG_20220402_135001.jpg
مسجد شهر ایگواسوا در ماه مبارک رمضان

 نکته: ایگواسوا یک شهر مرزی است که با آرژانتین و پاراگوئه همسایه هست. ( خیلی راحت مردم تردد میکنن .. ما خیلی مشتاق بودیم بریم آرژانتین ولی همانطور که میدونید مشکل ویزا برای ایرانی ها وجود داره!!!) ما ظهر ساعت 2 بلیط برگشت داشتیم با اتوبوس به سائوپائولو که دوباره 16 ساعت توی راه برگشت بودیم و صبح خیلی زود رسیدیم ترمینال . با مترو مخصوص خط فرودگاه خیلی راحت و سریع رسیدیم فرودگاه و کمی با خوردن قهوه های استارباکس خستگی به در کردیم!

IMG_20220403_095322.jpg
در انتظار مترو فرودگاه، ایستگاه ترمینال
IMG_20220403_142238.jpg
سوغاتی فروشی های داخل فرودگاه

ساعت 4 بعدازظهر پرواز ما از شهر سائوپائولو به سمت شهر لیما پایتخت پرو بود که ابتدا به شهر آسونسیون پایتخت کشور پاراگوئه، یک استاپ 10 ساعته داشتیم و ساعت 4 صبح فرداش به سمت لیما پرواز کردیم. ( قابل توجه که اختلاف ساعتی 1.5 ساعتی با برزیل داشت و ساعت 8 شب شد ساعت 6.30!!!) به فرودگاه بزرگ شهر لیمارسیدیم  و با حجم زیادی از تاکسی ها دم در فرودگاه مواجه شدیم که مسافرها رو روی هوا می قاپیدند. ما تاکسی اوبر گرفتیم و مستقیم رفتیم به سمت هتل ، چون از روز قبل درست حسابی چیزی نخورده بودیم همون اول رفتیم مفصل صبحانه هتل رو خوردیم. جاتون خالی!!!

IMG_20220404_082848.jpg
سالن ورودی فرودگاه لیما پس از پیاده شدن از هواپیما
IMG_20220404_103417.jpg
سول واحد پول پرو

بخاطر شب بیداری های دو شب قبل توی اتوبوس و فرودگاه آسونسیون، روز اول در لیما به استراحت کردن گذشت ولی عصر پیاده کنان و با اتوبوس های شهری رفتیم منطقه توریستی شهر. یک رستوران پرویی واسه شام رفتیم که غذاهایی خیلی خوشمزه داشت و از غذاها و نوشیدنی معروف پرویی لذت بردیم.

IMG_20220404_210444.jpg
سفارش من چیکن همراه با ذرت و سیب زمینی پرویی که خیلی معروفه
IMG_20220404_214211.jpg
دسر بعد شام، دونات های خوشمزه
IMG_20220404_214917.jpg
فاکتور شام مجموعا 61 سول
IMG_20220404_215806.jpg
ویو کافه رستوران های این شهر ساحلی در شب

ما برای این چند روز اقامت در کشور پرو و دیدن جاذبه های گردشگری تور گرفتیم. این نکته رو بگم: ما بازم توی پرو مشکل زبان داشتیم چرا که همه اسپانیایی صحبت میکنند. روز دوم سفر ساعت 5.45 صبح اتوبوس توری که خریده بودیم اومد دنبالمون و ما رو برد به شهر بعدی پاراکایس. در بین راه یک جا کافه رستوران محلی نگه داشت که محوطه ای خیلی بزرگ داشت . دیدن رقص محلی با اسب پرویی- بازی با خرگوش ها و زیپ لاین و....  جزو بازی هایی بود که اونجا باهمسفرهامون انجام دادیم و خیلی خوش گذشت.

در آخر ظهر بود رسیدیم به شهر ساحلی پاراکایس در کنار اقیانوس آرام. پاراکایس شهر کوچیک و بشدت توریستی با هاستل های کوچیک، زیبا و پر از مسافرهای اروپایی و امریکایی هست و کلی کافه و رستوران های زنده و شاد در کنار ساحل زیباش داره ..

IMG_20220405_180132.jpg
منظره غروب ، اقیانوس آرام

 صبح روز بعد ما 2 تا تور داشتیم. تور اول برای دیدن اقیانوس، تور دوم برای دیدن زیست بوم شیردریایی ها و پرنده ها و پنگوئن ها... که ما به تور اول نرسیدیم بخاطر اینکه 10 دقیقه دیرتر رسیدیم محل قرار و اتوبوس راس ساعت حرکت کرده بود و ما جا موندیم!! تور دوم رو با هماهنگی تور لیدر سوار بر قایق موتوری 25 نفره شدیم و رفتیم روی اقیانوس آرام و از نزدیک زیست بوم این حیوانات رو دیدن کردیم. خیلی شگفت انگیز بود.

IMG_20220406_094541.jpg

IMG_20220406_095024.jpg

IMG_20220406_100738_1.jpg

بعد از اینکه برگشتیم از تور و ناهار خوردیم حرکت کردیم به سمت مقصد بعدی مون شهر ایکا و روستای سرسبز هاکاچیوانا در دل صحرا ... بخاطر اعتراضات مردمی واسه افزایش سوخت چند ساعتی دیرتر به مقصد رسیدیم. ( جاده ها رو ماشین های سنگین بسته بودند) این قسمت چالشی ترین بخش سفر ما بود. ما هاستلی که در داخل شهر ایکا رزرو کرده بودیم ، خاطرم هست  همان شب زلزله هم شد ولی خیلی طبیعی برای مردم شهرشون بود ( تفریبا من سکته کردم). فردا صبح پس از صرف صبحانه رفتیم برای دیدن روستای سرسبز هاکاچیوانا و تور سافاری مون. چند ساعتی در گرمای سوزان صحرا با ماشین های سافاری مخصوص اونجا به نام باگی و  سند بورد از روی ماسه ها و تپه ها سر سره بازی کردیم. (بخش افرود خیلی آدرنالین بالایی داشت ولی خب من قبلا توی دبی تجربه اش رو داشتم)

IMG_20220407_105247.jpg
باگی ، ماشین های پرویی مخصوص سافاری
IMG_20220407_122827.jpg
روستای سرسبز هواکاچینا

بعد از برگشت از سافاری داخل یک هاستل خیلی خوشگل، استخر رفتیم و خنک شدیم و بعد ناهار خوردیم جاتون خالی ...  حرکت کردیم به شهر نازکا برای دیدن خطوط معروفش که در مسیر جاده قرار داشت، بعد از آن رسیدیم به خود شهر نازکا و عده ای از همسفرهامون موندن برای دیدن این خطوط از طریق هلی کوپر (خیلی لاکچری طور!) ولی ما تصمیم گرفتیم ادامه بدیم مسیر رو بصورت شبانه و شام رو داخل رستوران شهر خوردیم و راهی دومین شهر بزرگ پرو شدیم شهر آرکیوپا ...

IMG_20220407_174215.jpg
خطوط معروف نازکا

ما برای 2 شب در بافت اصلی شهر جا رزرو کردیم که این هتل کلاسیک خیلی به میدون اصلی شهر نزدیک بود (فوق العاده خوش لوکیشن). وقتی صبح رسیدیم ، مستقیم رفتیم برای استراحت. عصر تصمیم گرفتیم بریم برای دیدنی های شهر...

IMG_20220408_125606.jpg
گشت زنی در میدون اصلی و نمایی از کلیسای معروف شهر
IMG_20220408_145949.jpg
ناهار من در رستوران CHICHA

فردا صبح تور یک روزه برای دیدن Colca Canyon  (دومین دره عمیق در جهان) داشتیم که صبح خیلی زود اتوبوس دنبال ما اومد. تور ما شامل صبحانه و ناهار هم بود . خیلی از توریست های اروپایی دو شب رو داخل خود دره اقامت داشتند  ولی تور ما یک روزه از صبح تا شب بود. منظره های سرسبز در این دره زیبا - دیدن لاشخوارها از نزدیک - دیدن لاماهای دوست داشتنی و ضنایع دستی مردم محله جز دیدنی های منطقه بود.

IMG_20220409_071104.jpg
صبحانه تور در کافه رستوران محلی
IMG_20220409_074906.jpg
عکاسی با لاما و زن پرویی
IMG_20220409_081623.jpg
منظره دره کولکا از بالا
IMG_20220409_101350.jpg
دره عمیق و سر سبز کولکا کنیون

ما فردا صبح آماده شدیم برای شهر بعدی بنام پونو (Puno). یادمه با اینکه زود راه افتادیم ولی دیر رسیدیم و مجبور شدیم خیلی عجله ای ناهار مون (ماهی خوشمزه) رو داخل یک رستوران چینی بخوریم و خودمون رو برسونیم برای دیدن دریاچه معروف این شهر بنام TITICACA و دیدن زندگی در خانه های شناور روی دریاچه (TITICACA Floating Home). در اسکله قایق ها منتظر ما بودند و توضیحات تور لیدر محلی رو در مسیر داشتیم. قایق در اولین خشکی شناور نگه داشت و کلی از نحوه ساخت و زندگی روی خشکی های شناور برامون توضیح دادند.... در آخر هم از صنایع دستی بامزه شون دیدن کردیم... در ادامه چند تا خشکی شناور دیگه رو از نزدیک دیدیم. زندگی جالبی داشتند و تقریبا غروب شده بود و تایم برگشت ما بود ... لحظه غروب روی دریاچه خیلی رویایی بود...

IMG_20220410_165621.jpg
دختر جوان پرویی
IMG_20220410_170240.jpg
صنایع دستی - خانه های شناور روی خشکی که با چوب ساخته شده
IMG_20220410_175219.jpg
غروب زیبای روی دریاچه

بعد از برگشت از دریاچه به هاستل محل قرار تور در داخل شهر رفتیم.. کمی استراحت کردیم و راهی ترمینال شهر شدیم برای رفتن به مقصد آخر ، شهر دوست داشتنی کوزکو. ما ساعت 5 صبح رسیدیم و تصمیم گرفتیم بعد از صرف صبحانه و کمی استراحت در اتاق هامون ، راهی مرکز شهر بشیم که خیلی فاصله زیادی از ما نداشت. اول از همه بلیط منطقه سکرد ولی(Scared valley ) رو خریدیم و بعد دنبال بلیط برای ماچوپیچو بودیم،  با کمک گوگل مپ رفتیم دفتر مرکزی در میدون اصلی شهر ولی تمام بلیط ها برای 20 روز آینده هم آنلاین و هم حضوری فروخته شده بود. تنها امید ما برای ساعت 6 عصر همان روز روی سایت اصلی بود که در ادامه میگم...

IMG_20220411_103024.jpg
میدون اصلی شهر کوزکو

ما به کمک رسپشن هتل که یک خانوم جوون مسلط به انگلیسی بود، تصمیم گرفتیم برای دیدن منطقه سکرد والی (که یه بخشی برای رسیدن به منطقه ماچوپیجو هست) با تاکسی بریم. ما شب رو در داخل روستای آگواس کالینتس اقامت گرفتیم. در مسیر کوزکو به این روستا، کلی جاهای دیدنی وجود داره که بلیط ما هم برای دیدن همه این سایت ها در مسیر بود. مثل روستای چین چرو ، مورای ، ماراس و...  که شامل جاهای دیدنی مثل سایت اینکاها، مزرعه نمک، و.... هست. مسیر و منظره ها بقدری زیبا هستند که واقعا احساس میکنی در خود بهشت هستی!! نم بارون در اون لحظه ها به زیبایی ها اضافه کرد.

IMG_20220411_124057.jpg
سایت اینکاها در روستای چین چرو
IMG_20220411_133654.jpg
مزرعه نمک
IMG_20220411_150629.jpg
سایت اینکاها، مورای
IMG_20220411_154251.jpg
منظره های در مسیر

عصر که رسیدیم به روستای اولانتایتامبو ، اول رفتیم دنبال بلیط رفت قطار به روستای آگواس کالینتس که حضوری در دفتر راه آهن بلیط قطار رفت رو خریدیم... یادمه 2 تا شرکت راه آهن روبروی هم بلیط می فروختند .... اکثر بلیط ها فروخته شده بود و تقریبا ما شانس آوردیم که بلیط گیرمون اومد!! در ایستگاه قطار منتظر شدیم که قطار رسید و رفتیم به سمت روستای آگواس کالینتس و محل اقامت مون در یک هتل بامزه .. قطار پر از مسافر بود و حدود 2 ساعت راه در یک مسیر جنگلی داشتیم ولی خب چون شب بود ما نتونستیم زیاد لذت ببریم. ( توی پرانتز بگم، بلیط های زیادی نسبت به درجه بندی قطارها از ضعیف تا لاکچری در این مسیر وجود داره) بالاخره آخر شب رسیدیم به هتل ... چه هتلی ! در کنار رودخونه و صدای زیاد آب توی اتاق ها ... فوق العاده بود. مدیر هتل یه خانم مهربونی که نگران ما شده بود که چقدر دیر رسیدیم!!! ... صبحونه فردا رو برامون بسته بندی کرد چون ما میخواستیم قبل 6 صبح حرکت کنیم به سمت ماچوپیجو شگفت انگیز!

IMG_20220412_061328.jpg
نمای رودخونه از پنجره اتاق

ما صبح زود از هتل با صبحونه های خوشمزه مون زدیم بیرون...  اول رفتیم ایستگاه قطار که بلیط برگشت رو بگیریم و موفق شدیم... در ادامه ما دو راه برای رسیدن به ماچوپیجو داشتیم یا هایکینگ یا رفتن با اتوبوس ها که حدود 30 40 دقیقه راه بود ولی ما خیلی خوشحالانه مسیر پیاده روی و هایکینگ رو انتخاب کردیم! از مسیر نگم که فوق العاده زیبا بود و حدود 2 ساعت بعد با سربالایی های زیاد رسیدیم به ورودی اصلی ماچوپیجو! آهان از بلیط ورودی یادم شد بهتون بگم... اون ساعت 6 عصر که سایت باز میشه رو فراموش کنید.... هیچ اتفاقی نیوفتاد!!... ما به پیشنهاد مدیر رستوران که روز قبل برای ناهار توقف داشتیم ... به ما این پیشنهاد رو داد که بلیط رو برای تاریخ آینده بخریم و الکی بگیم! که اشتباهی شده ... توروخدا ما رو راه بدین!!! .... و همین حرکت هم جواب داد و ما وارد ماچوپیجو زیباااا شدیم!!!

برای دیدن این منطقه ی زیبا حدود 4 ساعت تایم دارید .. ما ساعت 9 تا 12 رو انتخاب کردیم و بعد از بازدید، پیاده به سمت پایین (روستا) برگشتیم. (نکته:  از 6 صبح امکان بازدید دارید تا 5 عصر، که دیدم خیلی ها همون اول صبح رو میرن به خاطر خلوتی و مه .. ) ما بعد از برگشت، ناهار رو داخل رستوران های کنار ایستگاه قطار خوردیم و بلیط برگشت مون برای ظهر ساعت 3 بود .. برگشتیم به روستا اولانتایتامبو، در میدون اصلی شهر منتظر مینی بوس های محلی شدیم و بعد از چند دقیقه خیلی راحت برگشتیم به سمت کوزکو ... بیشتر از 2 ساعت توی راه بودیم با رانندگی عجیب پرویی ها!!!(خیلی ها دیدم که همین مسیر کوزکو به ماچوپیجو رو با تور میرن که خیلی رقم ها بالاس!!! واقعا به صرفه هست که خودتون بلیط رو تهیه کنید ).

IMG_20220412_070105.jpg
ابتدای مسیر
IMG_20220412_072344.jpg
روی پل، رودخونه خروشان ،در مسیر سبز
IMG_20220412_130934.jpg
تابلو راهنما
IMG_20220412_072613.jpg
تابلو شروع مسیر
IMG_20220412_093109.jpg
ویو زیبای ماچوپیچو
IMG_20220412_093238.jpg
ماچوپیچو شگفت انگیز
IMG_20220412_170513.jpg
آثار بازمانده از تمدن اینکاها

 ما صبح روز بعد چون برنامه دیدن کوه های رنگی رو داشتیم ، دوباره خیلی زود ساعت 3.30 صبح اتوبوس تور با لیدر محلی اومد دنبالمون. برای صبحونه در رستورانی در مسیر توقف داشتیم... هوا خیلی سرد بود و هر لحظه ارتفاع ما بیشتر بیشتر میشد... تقریبا برای دیدن هر چشم اندازی کسی از مینی بوس پیاده نمیشد بخاطر سرما!!! سمت ظهر هوا بهتر شد و وقتی رسیدیم به پوینت اصلی تور لیدر گفت روی ارتفاع 3800 هستیم و باید یک مسیری رو کوهنوردی کنیم تا بتونیم این کوهای رنگی رو ببینیم... تقریبا تا ارتفاع 5000 رفتیم بالا که خیلی ها ارتفاع زده شدن و براشون سخت بود. هوا سرد بود و تعداد توریست ها در منطقه خیلی زیاد... بعد از بازدید، دوباره مسیر رو برگشتیم به سمت همون رستوران و ناهار خوردیم و در ادامه شادی کنان برگشتیم به سمت شهر زیبای کوزکوو.... و این اخرین تور ما در شهر پرو بود.

IMG_20220413_065235.jpg
توقف در کافه رستوران محلی
IMG_20220413_085227.jpg
زنان روستایی در مسیر کوه های رنگی
IMG_20220413_100549.jpg
کوهای رنگی ، مرد پرویی در کنار لاما دوست داشتنیش
IMG_20220414_153139.jpg
نمای شهر کوزکو در روز آخر

ما فردا صبح بلیط پرواز برگشت از کوزکو به سمت لیما داشتیم و صبح زود رفتیم به سمت فرودگاه و کارت پرواز ها رو گرفتیم و منتظر.... منتظرر.... هی الان اعلام میکنه ...الان اعلام میکنه.... کلا تمام پروازهای اون روز کنسل شدن.. بخاطر اعتراضات مردم به سوخت!!! در شهر لیما کل پروازها رو کنسل کردند... و ما خیلی ناراحت دوباره برگشتیم به سمت هتل که خوشبختانه اتاق هامون هنوز خالی بودند. ( اینم جزو قسمت خیلی بد و چالشی سفر ما بود ) بجای اینکه در هتل 5 ستاره ای که شب توی لیما رزرو کرده بودیم باشیم... توی شهر کوزکو مجبور شدیم یه شب دیگه رو اضافه تر بمونیم! و عملا هزینه هتل اون شب از کف ما رفت...!!!

تور لیدر عزیز ما خیلی سریع پرواز فردا صبح رو چینج کرد و ما خوشبختانه با پرواز صبح روز بعد برگشتیم به لیما ...و ظهر از فرودگاه لیما با پرواز مستقیم برگشتیم به سمت سائوپائولو (5 ساعت در راه).... آخر شب هم پرواز سائوپائولو به دبی رو داشتیم.... بعد از 16 ساعت پرواز رسیدیم به فرودگاه دبی و ساعت 1.15 شب به وقت دبی ، پرواز ما به تهران بود. تقریبا سحر بود که رسیدیم تهران و منم مستقیم از فرودگاه امام رفتم به سمت مهراباد که با اولین پرواز صبح برگردم خونه.... سفر طولانی و پرخاطره ما تموم شد ولی امیدوارم روزی برسه که دوباره بتونم به این قاره زیبا سفر کنم... نکته پایانی: بنطرم این مدل سفر نیاز به آمادگی جسمانی بالا و ظرفیت ذهنی زیاد داره چون تعداد روزها و جابجایی ها و موارد غیرقابل پیش بینی زیادی امکان داره اتقاق بیافته که باید خودت رو برای هر اتفاقی آماده کنی.... 

ممنونم از وقتی که گذاشتین ...

نویسنده: ندا نورمحمدی

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر