سفرنامه لرستان،کهکیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری باسواری شخصی

4.3
از 9 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سفر به لرستان،کهکیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری + تصاویز

لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری باسواری شخصی

بعداز مسافرت به هندوستان و سه ماه بعد از آن ،سفرمعنوی حج عمره که از دو تا دوازدهم اسفند1392 داشتیم و مراسم های بعد از آن تا عیدنوروز 1393 وخستگی ناشی از آنها،من و همسرم دوست داشتیم تا در تعطیلات نوروز در منزل و داخل شهر به استراحت پرداخته و خستگی چندین ماهه رو از تن بدر کنیم.تعطیلات نوروز93 فرصتی بود تا در هوای لطیف، تمیز وخنک بهاری در شهر زیبا ، نظیف و خلوت تبریز بعد ازچند سال مسافرت در ایام نوروز،ضمن دید و بازدید از دوستان،آشنایان و فامیل،تمدد اعصابی هم داشته باشیم.

دراوایل اردیبهشت ماه امسال(1393) بودکه فکر دیدار از سه استان زیبای کشورمون که تا حالا ندیده بودیم، ذهنمو بخود مشغول کرد.پنج سال پیش مسافرتی به استانهای کرمانشاه و همدان در بهار داشتیم و همچنین استان کردستان وبخصوص شهر مریوانو چهار سال پیش دیده بودیم. پائیز سه سال پیش ،به اتفاق برادر و خانومشون به استانهای اصفهان(کاشان)، یزد و کرمان رفته بودیم.نوروز دو سال پیش به اتفاق خواهرم و دوتا خواهرزاده گلم، به اصفهان ،شیراز رفتیم و در مسیر استانهای قزوین و تهرانرو زیارت کردیم.نوروز سال گذشته هم با سه خودرو و 11 نفر سفر 13 روزه ای به استان هرمزگان و بندرعباس، قشم وچند شهر در مسیرمون داشتیم وچندین بار درسالهای دور و نزدیک مسافرتهایی به مشهد مقدس،شهرهای شمالی کشور ،شهرهای مختلف استان اردبیل و آذربایجان غربی داشتیم ولی تاکنون فرصتی پیش نیومده بود که به این سه استان مسافرت کنیم و امسال این توفیق بدست اومد .بهمین خاطر برنامه 8 شب و 9 روز، از 8 تا 16 خرداد93 آماده کردم.

ابتدا از طریق اداره رفاه اداره مون برای مهمانسراهای خرم آباد از 8 تا 10 خرداد(3شب)، یاسوج 11 و 12 (2شب) ،شهرکرد13 و 14 (2شب)و سنندج 15 خرداد برای یکشب را رزرو کردم.از کیفیت مهمانسراهای اداره زیاد مطمئن نبودم و در نظر داشتم که اگر شرایط خوبی نداشته باشند ،به هتل برویم به همین خاطر کارت راهنمای تور گردشگریمو برداشتم تا شاید بدرد بخورد.تنها برای سه شب آخر(بعلت تعطیلات خرداد) احتمال می دادم مشکلی از نظر اسکان پیش بیاد ولی 5 شب اول رو مطمئن بودم مشکلی نخواهیم داشت. روز پنجشنبه هشتم خرداد،ساعت 30/7 صبح باتوکل به خدا و جاگذاری وسایلمون در صندوق عقب خودرو، تبریز رو به مقصد خرم آباد ترک کردیم.چند مسیر برای رسیدن به خرم آباد وجود داشت. ولی من به دلیل بهره مندی از طبیعت زیبای کردستان و عقیده شخصی ام که لذت بردن از طول مسیر رو یکی از اهداف سفرهای سیاحتی میدونم، مسیر سنندج،کرمانشاه ، خرم آبادرو انتخاب کردم.ساعت 9 صبح صبحانه را در هوای دل انگیز پارک باصفا و زیبای بناب صرف کردیم و به مسیرمون ادامه دادیم و بعد از گذشتن از شهرهای ملکان،میاندواب،بوکان، سقز و دیواندره، ساعت 30/13 به سنندج رسیدیم.فاصله بناب تا سنندج حدود330 کیلومتره ولی چون یه قسمتی ازجاده دوطرفه و عبور ازداخل شهرها وسرعت گیرهای کلافه کننده داخل شهر بوکان و سقز، شلوغی جاده و نیم ساعت توقف در بین راه جهت استراحت و صرف چایی ،متوسط 4 ساعت طول می کشه.یعنی فاصله450 کیلومتری تبریز به سنندج حدود 6 ساعت زمان برد.

تا ساعت 15(5/1 ساعت) جهت صرف ناهار،نماز و استراحت تو سنندج بودیم و سپس به طرف کرمانشاه به راه افتادیم.فاصله سنندج تا کرمانشاه حدود130 کیلومتره ولی بعلت دو طرفه بودن و پیچ و خم جاده، 2 ساعت طول کشید.بعد از استراحت نیم ساعته در کرمانشاه و خوردن توت فرنگی های معروف کردستان که در طول مسیر فراوان به فروش می رسید،ساعت30/17 از کرمانشاه بطرف جاده همدان براه افتادیم بعد از کمی رانندگی و نرسیده به بیستون به یک سه راهی رسیدیم . فلش مسیر خرم آباد ،سمت راست جاده را نشان داد و اولین شهر آن به هرسین منتهی میشد.فاصله کرمانشاه تا خرم آباد 190 کیلومتره و این جاده رو اولین بار بود که می دیدم و ضمن اینکه آهسته رانندگی می کردم ،نیم نگاهی هم به طبیعت زیبای اطراف داشتم. ساعت 30/19 به خرم آباد رسیدیم.یعنی دقیقا بعد ازدوازده ساعتی که تو راه بودیم.طبق آدرسی که داشتم به راحتی مهمانسرای ادارمونو پیدا کردم و با آقای حسینی مسئول مهمانسرا تلفنی هماهنگ کردم .

یک سوئیت 4 تخته بما تحویل دادند (که البته دو تختش اضافه بود) محلی دنج و آرام داخل باغ بزرگ با صدای جیرجیرکها و انواع پرنده ها که بجز ما مهمان دیگه ای تو اون مهمانسرای نسبتا بزرگ نبود. بعد از یک روز مسافرت خسته کننده، نوید بخش شب خاطره انگیزی بود. سوئیت شامل تختهای راحت ، آشپزخانه ، دستشویی، حمام ، تلویزیون ال سی دی ومینی یخچال بود .هرچند از نظر نظافت درحدعالی نبود، ولی برای سه شب اقامت، خوب و قابل تحمل بود.سه شب در این محل ماندیم. شهر خرم آباددر داخل دره ای به طول 15 و به عرض 12 کیلومتر با ارتفاع 1170متر از سطح دریا در مرکز استان لرستان واقع شده است.به علت وجود کوههای اطراف که منبع ذخیره آب هستند،این شهردارای چشمه های آب خنک و هوای دلپذیر می باشد(البته چند سالیست بعلت نفوذ ریزگردها از غرب کشور ،در اکثر روزهای سال هوای ناسالمی دارد).به این علل سبب سکونت انسانهای اولیه در غارهای پنج گانه پیش از تاریخ و شکل گیری شهر قدیمی" شاپور خواست" (دوره ساسانی) و آثار فرهنگی و تاریخی در دوره های مختلف در این دره زیبا شده است.

دمای هوا خرم آباد در این سه روز بین 13 تا 27 درجه سانتیگراد بود که یک هوای بهاری و مناسبی بود. صبح روز جمعه نهم خرداد،ابتدا گشتی داخل شهر زدیم.چون روز تعطیل بود، خیابانها هم آرام و ساکت بود و برخلاف شهرهای بزرگ، اکثر مغازه ها بسته و تعداد بسیار کمی از مردم در خیابانهای شهر دیده می شدند. ساعت 10 تصمیم گرفتیم به تنها نماد برجسته و تاریخی شهر، یعنی قلعه فلک الافلاک برویم که خوشبختانه باز بود.چون تحت نظارت سازمان میراث فرهنگی بود ، ورودیه پرداخت نکردیم و کلی ازطرف مسئول فروش بلیط مورد عزت و احترام قرار گرفتیم. این قلعه را چندین بار از تلویزیون دیده بودم و همیشه آرزو داشتم این اثر زیبا و تاریخی رو از نزدیک ببینم که خداوند توفیق عنایت کرد تا این آرزو تحقق یابد و از این نظر خداوند تبارک و تعالی را شاکرم.قلعه تاریخی فلک الافلاک،بربلندای تپه ای باستانی ودرمرکز شهر خرم آباد واقع شده است.

این بنای باشکوه،از شرق و جنوبشرق به رودخانه خرم آبادواز غرب به خیابان دوازده برجی وازشمال به خیابان فلک الافلاک محدود میشود.این بنا از یادگارهای شهر کهن" شاپورخواست" بوده و بنای اولیه آنرابه زمان شاپور اول ساسانی درقرن سوم میلادی نسبت می دهند.کاربرد قلعه درزمانهای گذشته ازخزانه حکومتی تا مقر حکومتی اتابکان و والیان دوره صفوی تا قاجار وپادگان نظامی وزندان سیاسی دردوره پهلوی بوده و اکنون جزء آثارمیراث فرهنگی کشور به شمارمی رودکه شامل دوحیاط و هشت برج می باشد.در حیاط دوم که به ابعاد29*21 متر است ،تالارهای دورادور آن که به همدیگر راه دارند، اکنون به شکل زیبائی تبدیل به موزه مردم شناسی لرستان شده است.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

قلعه فلک الافلاک

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

پشت بام وحیاط اول قلعه

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

منظره شهر خرم آباد از بالای برج شمالی قلعه

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

موزه مردم شناسی- بخش تعزیه

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

موزه مردم شناسی- گلهای لاله واژگون

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

منظره شهر خرم آباد از در ورودی قلعه

ابتدا تعداد بازدید کنندگان از قلعه انگشت شمار و محیط بسیار آرامی جهت دیدار از قسمتهای مختلف قلعه را فراهم آورده بود ولی ساعاتی بعد یک گروه تور که با اتوبوس از اصفهان اومده بودند باعث شکستن سکوت مطلق محوطه قلعه شدند.منظره شهر از بالای قلعه، قسمتهای مختلف خود قلعه،موزه بزرگ مردم شناسی و فروشگاههای صنایع دستی داخل قلعه بقدری زیبا و چشم نواز و مارو مدهوش خود کرده بود که چشم باز کرده و دیدیم که خورشید وسط آسمانو رد کرده است. ساعت 14 ضمن خروج از درب خروجی قلعه،از مسئول فروش بلیط(که حالا با هم دوست شده بودیم) جاهای دیدنی دیگر خرم آباد رو سوال کردم.در اینجا لازم است عرض کنم که بهترین معرف دیدنیهای مناطق مختلف کشور،خود مردم بومی آن مناطق می باشند.

درسته که من قبل از سفر، لیست بلند بالائی از جاهای دیدنی لرستانو لیست کرده بودم ولی چون زمان حضور ما دو روز دراین استان بود،اولویت بندی اونها کار دشواری به نظر می رسید.ایشون سه محل رو پیشنهاد کردندکه دو تا داخل شهر و یکی خارج شهر.داخل شهر شامل پارک ملت ودریاچه کیو(kiyoبه زبان محلی یعنی آب زلال و فیروزه ای رنگ) جنب آن و همچنین بام لرستان.خارج شهر در 65 کیلومتری "آبشار بیشه".چون امروز جمعه بود و احتمال می دادیم آبشار بیشه که یک منطقه اکوتوریستیست، شلوغ باشد (که من از جاهای خیلی شلوغ خوشم نمی آید) ،ترجیح دادیم امروز عصر و شب جاهای دیدنی داخل شهرو ببینیم و فردا به خارج شهر برویم.

آدرس یک غذاخوری خوب رو از دوستمون پرسیدم و ایشان رستوران " شمشادنمونه" که نزدیک قلعه بود و روبروی استانداری رو پیشنهاد کردند که انصافا رستوران خوب،تمیز،با غذاهای خوشمزه(مخصوصا باقلا پلو با ماهیچه که گوشت فوق العاده ای داشت) با کیفیت بالا و قیمت مناسب(یک دیس بزرگ غذای یاد شده که دو نفرو راحت سیر میکرد با ته چین طلائی رنگ بسیار خوشمزه در کنار ان به قیمت 21000 تومان) داشت بطوریکه ما ترجیح دادیم روز بعد هم ناهارو تو همین رستوران صرف کنیم. بعد از صرف ناهار و کمی استراحت،عصر ابتدا به کوه"مدبه"درشمال شهر که چندقسمت کوه روبصورت منطقه گردشگری که محلهای بسیار زیبائی از طرف شهرداری خرم آباد ایجاد گردیده،رفتیم وتا بعد ازغروب آفتاب اونجا بودیم . تماشای منظره شب شهراز بالای کوه دیدنی بود.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

شهرخرم آباداز بالای بام لرستان(قلعه با نور پردازی زیبا درمرکزشهردیده می شود

سپس شب به پارک ملت تو سمت غرب شهر رفتیم .گویا تمام مردم شهر در اینجا گرد آمده بودند. محیط بسیار شلوغ و خانواده ها در چمنهای پارک، بساط پهن کرده بودند. عده ای سرگرم خوردن شام بودند و بچه ها روی چمنها بازی می کردند.مدتی اونجا و دریاچه کیو رو گشتیم ونصف شب به مهمانسرا برگشتیم. صبح روز شنبه دهم خرداد به سمت "آبشاربیشه" حرکت کردیم.از شهر تا پلیس راه خرم آباد-بروجرد حدود 5 کیلومتری رو طی کردیم. بلافاصله بعد ازپلیس راه، در سمت راست، جاده فرعی آسفالته بود که در ابتداش یک تابلو بزرگ که به رنگ قهوه ای شکلاتی فواصل چند جای دیدنی رو نوشته بود .

آبشار بیشه 60 کیلومتر. بطرف سپید دشت و شول آباد حرکت کردیم وتا روستای بیشه که آبشار نزدیک اون قرار داشت، جاده خوب و آسفالته با طبیعت زیبای بهاری چشم هر بیننده ای رو به خودش خیره می کرد.بعد از پرداخت ورودیه 3000 تومانی اتوموبیلو تو پارکینگ پارک کردم.کلا 6 تا ماشین تو پارکینگ بزرگ اونجا وجود داشت و نشون می داد که امروز روز خلوتی باید باشه.مسیر بسیار زیبای حدود 500 متری پارکینگ تا آبشار رو پیاده طی کردیم.از روی پل عابر پیاده که روی رودخانه "سزار" احداث شده بود، رد شدیم.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

پل عابرپیاده روی رودخانه سزار وپل راه آهن ایستگاه بیشه وطبیعت زیبای آنجا بعد از رد شدن از پل و طی کمی مسافت، از دور آبشار بیشه خودنمائی کرد.تبارک الله احسن الخالقین.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

آبشار بیشه

آبشار بسیار زیبا،طبیعت باصفا،هوای لطیف بهاری،صدای شرشر آبشار و رودخانه و از همه مهمتر برای من ،سکوت و آرامش اونجا چند ساعتی ما رو محو تماشای این زیبائیها کرد .بعد از اخذ کلی انرژی مثبت و تغذیه روح و تن به خرم آباد بازگشتیم.چون کمی دیر کردیم ،غذای دیروزی رستوران تموم شده بود و ما مجبور شدیم غذای دیگری سفارش بدیم که این غذا هم دست کمی از غذای دیروزی نداشت. بعد از ظهر امروز شنبه، ابتدا به دیدن "گرداب سنگی" رفتیم. این اثرباستانی ،در قسمت بافت قدیمی شهر، جنب فلکه تختی قرار گرفته و یکی از آثار باقیمانده از دوره ساسانیان است.اینجا محلی بوده که آب رو بین محلات مختلف در زمان قدیم تقسیم می کردند.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

گرداب سنگی سپس در قسمت جنوبی شهر، از" مناره آجری" که یکی دیگر از جاذبه های خرم آباد است،دیدن کردیم.این مناره استوانه ای شکل، باقیمانده ازدوران ساسانیان و در میان یک پارک زیبا قرار داشت.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

مناره آجری

حدود ساعت18، به دلیل برگزاری نمایشگاه گل و گیاه ،به محل نمایشگاههای بین المللی خرم آباد رفتیم. در یک سالن و فضای محدود نمایشگاه، گیاهان و گلهای زیبائی به نمایش گذاشته شده بود. در یک غرفه ای هم سوغات لرستان یعنی عسل به فروش می رسید وچون من اطلاعات خوبی در مورد عسل داشتم ،با تست آن به کیفیت نسبتا خوب آن پی بردم و گفته خانم فروشنده که این عسل از تولیدات پدرشونه و خودشون مطمئن به کیفیت آن بودند نیز مزید بر صحت تشخیص من بود و ما یک کیلو عسل شهد به قیمت 20000 تومان خریداری کردیم.

بعد از غروب آفتاب هم گشتی در خیابانهای مرکزی شهر و بازار زدیم تاضمن دیدن مغازه های شهر بیشتر از نزدیک با روحیات مردم شهر آشنا بشیم. بطور کلی شهر خرم آباد رو شهری بزرگ ولی کمتر توسعه یافته،با بافت نسبتا قدیمی و سنتی و خالی از نوآوریهای مدرن روزدیدم.فروشگاهها و نمای ساختمانها بسیار ساده و سنتی بودند. بناهای لوکس کمتر و از ذوق و نوآوری آثارکمی بچشم می خورد.مردم آن دیاررا انسانهایی غیور، مهربان،مهمان نواز،ساده،راحت در زندگی، بدون دغدغه های شهرهای بزرگ مثل چشم هم چشمی، بی تکلف،فروشندگان صادق ،منعطف وبی آلایش دیدم.این شهررا از نظر زندگی با وجود مرکز استان بودن

،شهر نسبتا ارزانی شناختم که بخصوص برای حقوق بگیران با توجه به پائین بودن کالاها و خدمات (حتی قیمت نان که بایستی در همه کشور ثابت باشه حدود 20درصد پائینتر از تبریزه) شهر مناسب و خوبی جهت زندگی یافتم.استان لرستان با دارا بودن قدمت بسیار کهن با فرهنگ غنی ،طبیعت بسیار زیبا وآثار باستانی منحصر به فرد، نزدیکی به سایراستانهای کشور و همچنین مردمانی زحمتکش، قانع و صمیمی از استانهای نمونه و خوب کشور به شمار میاد و ما مردم ایران بایستی به وجود این استان به خود ببالیم. مسافرت به شهر خرم آباد برایم خاطره ای شیرین بجا گذاشت و من امیدوارم خداوند متعال توفیق عنایت فرمایدتا یکبار دیگر ضمن حضور در این استان از سایرشهرهاودیگر جاذبه های دیدنی استان دیداری مجدد داشته باشم. صبح یکشنبه 11 خرداد خرم آبادرو به سمت یاسوج، مرکز استان کهکیلویه و بویر احمد ترک کردیم.

مسیر دورود،الیگودرز،داران،تیران و شهرکرد.این مسیر حدود 400 کیلومتری ،دارای جاده خوب و اکثرا بزرگراه بود.ساعت 14به شهرکردرسیدیم. آدرس یک رستوران خوب رو از یک راننده تاکسی پرسیدم .ناهار رو در یکی از رستورانهای خیابان آیت الله کاشانی ،صرف کردیم.قیمت غذا به نسبت خرم آباد بالاتر و از نظر کیفیت پائینتر بود.این غذا خوری بیشتر به نما و ظاهر شیک و تمیزش رسیده بود تا به کیفیت غذا.چیزی که مردم آذربایجان بیشتر به کیفیت غذا توجه می کنند تا به ظاهر رستوران.چون با خودرو بصورت عبوری از داخل شهر رد شدیم، شهر کرد رو از نظر بافت و شهرسازی وتمیزی بهتر از خرم آباد دیدم.بعد از ظهر از مسیر جاده بروجن،گندمان،پاتاوه به یاسوج رفتیم.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

یکی از دشتهای زیبای مسیر شهرکرد- یاسوج

طول مسیر، حدود 300 کیلومتربود. ولی چون جاده کوهستانی بود و بخاطر دور زدن کوه دنا ،و عبور از 12 تونل ، 4 ساعت بطول انجامید. حوالی 30/19 به یاسوج رسیدیم.بخاطر نامناسب بودن مهمانسرای اداره مون به هتل ایرانگردی و جهانگردی رفتیم.با مساعدت مدیر هتل که اتفاقی تو اون ساعت تو لابی هتل بود و معرفی خودم ، با 20% تخفیف به مدت 2 شب یک سوئیت 2 تخته شبی 93000 تومان با صبحانه، اجاره کردیم.سوئیت های این هتل در یک باغ نسبتا بزرگ در قسمت جنوبی شهر نزدیک صدا و سیما و بصورت تک واحدی و مجزا از هم قرار داشت. محیط دنج و آرام و تمیزی بود.

صبح روز دوشنبه 12 خرداد ابتدا جهت دیدار از آبشار مارگون ،مسیر 60 کیلومتری و آسفالته یاسوج تا مارگون رو پیمودیم. به جرات می تونم بگم ، اولین هدفم از این مسافرت و طی طریق 1500 کیلومتری ،دیدار از این آبشاربود. چون بارها از طریق صدا و سیما مخصوصا تو گرمای تابستون چندین سال پیاپی بود که همه ساله چندین بار تعریفشو دیده و شنیده بودم و همیشه آرزو داشتم این آبشار زیبا رو از نزدیک ببینم واز این بابت خداوند متعال رو شاکرم که توفیق دیدار از اینجا رو بدست آوردم.چون وسط هفته بود و روز تعطیل هم نبود،مسیر و همچنین آبشار نسبتا خلوت بود.آبشار واقعا زیبا و محیطی بسیار فرح بخش داشت و جلوه ای از شکوه و عظمت پروردگار رو به تصویر می کشید.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

آبشار مارگون

حدود 3 ساعتی محو تماشای آبشار و محیط با صفا ی اطراف آن و صدای رودخانه مجاورش و دره شگفت انگیز و درختان سرسبز و سر به فلک کشیده و استراحت در محیط دل انگیز آنجا شدیم و سپس به یاسوج برگشتیم.هردو آبشار مارگون و بیشه(در خرم آباد) زیبا بودند ولی به نظر من آبشار بیشه زیباتر بود و می شد تو رودخونه زیر آبشار شنا کرد. بعد از صرف ناهاردر یاسوج ،بلافاصله به شهر سی سخت رفتیم.

مسیر 36 کیلومتری یاسوج- سی سخت که در دامنه کوه دنا قرار داره، جاده بسیار زیبا و کوهستانی و پر پیچ و خمی داشت.نزدیک سی سخت از یک بازارچه فروش محصولات محلی،مقداری گیاهان خشک داروئی،کشمش و آلو که کیفیت بسیار عالی و قیمت مناسبی داشت ، خرید کردیم.چند کیلومتری که از سی سخت رد شدیم، به "چشمه میشی" رسیدیم.چشمه و رودخانه که از کوه دنا سرچشمه می گیره و دارای آب مثل یخ داره که من بیشتر از 10 ثانیه نتونستم دستامو تو اون آب نگه دارم.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

چشمه میشی

آب این چشمه (در قسمتی از کنار رودخانه) فوق العاده خنک و گوارا بود. بطوریکه تاکنون چنین آب سبکی نخورده بودم. سپس این مسیر رو ادامه دادیم و به " کوه گل" رسیدیم.مکانی بسیار زیبا و خوش آب و هوا و دارای امکانات اقامتی که توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری جهت آسایش هم میهنان عزیز آماده شده است.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

کوه گل

در کنار جاده "کوه گل" یک استخر با دیواره های کوتاه سنگی رو دیدیم و بعد از پرس و جو از افراد محلی متوجه شدیم که اینجا چشمه بوده و آب از زیر اون بالا می اد و آب استخر تمیز و قابل شرب است.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

استخر آب شرب " کوه گل

بعد از غروب آفتاب به یاسوج برگشتیم و بلافاصله به طرف آبشار یاسوج که حدود 4 کیلومتری شهر بود رفتیم.منطقه خوش اب و هوا و کوهستانی و پر از درخت بود .با پرداخت ورودیه اتوموبیلو نزدیک یک پروژکتور پارک کردیم تا حدود 300 متر باقی رو پیاده طی کنیم.100 متر اطراف پروژکتور روشن بود ولی هرچه به آبشار نزدیک شدیم با وجود پروژکتورها و چراغهای زیاد در مسیر و خود آبشار متاسفانه هیچکدوم از اونها روشن نبود .مدتی منتظر شدیم ولی از روشن شدن چراغها خبری نشد .هر چند به نظر می رسید محل زیبا و خوبی باشد ولی بعلت تاریکی ، چیزی ندیدیم و با نور چراغ موبایلمون به سختی خودمونو به ماشین رسوندیم و به هتل برگشتیم.

هر چند جاهای دیدنی زیادی تو این استان وجود داشت ولی به علت کمبود وقت ،دیدن همین چند محل زیبا واقعا ارزش دو شب اقامت رو تو یاسوج داشت .این شهر از خرم آباد کوچکتربود ولی نسبتا باکلاستر از اونجا بود.شهر نسبتا شلوغ و پر ازدحام، ولی مردم با اصالت فرهنگ غنی لرها، بسیار با محبت و خونگرم بودند.

صبح روز سه شنبه 13 خرداد،بعد از صرف صبحانه در هتل و تسویه حساب، یاسوج رو به مقصد شهرکرد ترک کردیم.اینبار مسیر رو طوری تنظیم کردیم که از شهر بلداجی(مرکز شیرینی گز ایران) عبور کنیم.حوالی ظهر به بلداجی رسیدیم. واقعا شهر کوچک و حیرت انگیزی بود. همه فروشگاهها گز فروشی بودند.گویا اصلا فروشگاه دیگری تو این شهر وجود نداره و مردم تنها گز می خورند .مانده بودیم از کدوم مغازه کمی گز بعنوان سوغاتی تهیه کنیم.

بصورت اتفاقی در اون خیابانهای سوت و کور حوالی ظهر، مردی رو دیدم و از ایشون آدرس گز فروشی معروف شهر رو پرسیدم.مغازه ای در میدان انتهایی شهر رو به من داد.فروشگاه پر بود از انواع گز،سوهان و پولکی.قیمت گز اعلا در بسته های حدود نیم کیلویی 22000 تومان بود یعنی چیزی حدود 44000 تومان هرکیلو گز!اینجا بود که به ارزش شیرینی های متنوع و خوشمزه تبریز،مخصوصا قرابیه بادامی با طعم ومزه عالی ونصف قیمت گز، پی بردم و بهم ثابت شد که بی جهت تبریز پایتخت شیرینی ، شکلات و آجیل ایران نشده.خلاصه چند کیلو گز، سوهان وپولکی به ارزش کل 99000 تومان خرید کردیم. ساعت 30/14 بود و تا شهرکرد دو ساعتی فاصله داشتیم.

مجبور شدیم تو یه رستوران کوچیک در انتهای شهر ناهار بخوریم.در رستورانهای شهرهای کوچک و جاهایی که زیاد مشتری ندارندخوردن جوجه کباب از هر غذای دیگری مطمئن تره بنابراین 2 پرس جوجه کباب سفارش دادم .آنقدر گرسنه بودیم که غذا رو تا آخر خوردیم ویک دلستر هم روش. تازه متوجه شدیم که چرا نمک تو این شهر پیدا نمیشه!انگار هرچه نمک در شهر بود خورد این جوجه های بدبخت داده بودند وما تا شب فقط آب می خوردیم!حوالی 30/16 به شهرکرد رسیدیم.اینبار هم چون حدس می زدم مهمانسرای رزرو کرده اداره مون رو نپسندیم، آدرس یک هتل رو جویا شدیم.آدرس هتل" دیبا "رو تو میدان معلم گرفتیم.خوشبختانه برای آن شب یک اتاق 2 تخته خالی داشت. ولی چون از فرداش روزهای 14 و 15 خرداد تعطیل بود اتاقها از قبل رزرو شده بود.برای آن شب اون اتاقو به قیمت 63000 تومان با صبحانه گرفتم.هتل هرچند تک ستاره بود ولی خیلی تمیزو همه چیز داشت. داخل اتاق دو تا تخت راحت با حمام و دستشوئی و تلویزیون و کولر و یخچال.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

داخل اتاق 24 هتل دیبای شهرکرد

چون برای فردا تمام اتاقهای هتلهای شهرکرد ازقبل رزرو شده بود ،آقای شاهین(مسئول رسپشن هتل دیبا) که حالا با ایشون دوست شده بودیم،شماره تلفن آقای عرب(از دوستانش و مسئول هتلهای شهرستان سامان) رو تو شهر سامان(30کیلومتری شهرکرد) بمن داد.با تماس با ایشان ، برای فرداشب یه منزل دربست با کلیه امکانات و لوازم داخل منزل با پارکینگ در روستای "مال خلیفه" نزدیک پل" زمان خان" کنار زاینده رود به قیمت 120000 تومان اجاره کردم و خیالم از بابت اسکان فردا شب راحت شد. عصر امروز سه شنبه رو به دیدن داخل شهرکرد و گشت در شهر اختصاص دادیم.ابتدا به پارک ملت رفتیم.پارک نسبتا بزرگ و آرامی بود به سادگی جای پارک گیر آوردم و ساعتی رو در پارک گذراندیم. سپس گشتی در شهر و خیابانهای شهر زده و شب در یک پیتزا فروشی، فست فود خوردیم.

بطور کلی هرچند هر سه شهر (خرم آباد،یاسوج و شهرکرد) شهرهای خوب و زیبائی بودند ولی من شهرکرد رو نسبت به دو شهر دیگر از نظر بافت شهری وکلاس ،بالاتر دیدم.مردمی مهربان و با محبت. بطوریکه هر چه آدرس می پرسیدم وقت کافی گذاشته و مارو راهنمائی می کردند.شب رو در هتل دیبا به صبح رساندیم. صبح روز چهارشنبه 14 خرداد ابتدا صبحانه رو در هتل صرف کردیم و سپس بعد از تسویه حساب از هتل خارج شدیم.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

سالن غذاخوری هتل دیبای شهرکرد

بطورکلی این هتل رو از نظر قیمت ، امکانات ،نظافت، موقعیت مناسب محل ، وجود پارکینگ برای خودروها و رفتار خوب پرسنلش توصیه می کنم و اگه قرار باشه یه بار دیگه به شهرکرد برم ، انتخاب اولم این هتله. از شهر کرد بطرف "چلگرد" حرکت کردیم.ابتدا بعد از حدود 30کیلومتر نزدیک شهر فارسان، به " ده چشمه " رفتیم.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

"ده چشمه" و دو نفر از روستائیان با شلوار بومی بختیاری"( هبیت

در انتهای روستا ،منطقه خوش آب و هوا وزیبائی به نام"پیرغار" وجود داشت.علت نام گذاری اینجا به واسطه زندگی شخص عارف و صوفی در زمانهای بسیار دور داخل غار کوچکی در آنجا می باشد که مورد احترام اهالی اون منطقه بود ودر حال حاضر نیز عده ای از اهالی با نام امامزاده جهت برآورده شدن حاجاتشون نذر و نیاز کرده و داخل غار شمع روشن می کنند. خانم پیری که از اهالی روستا بود به من گفت که این امامزاده خیلی از دعاهای ما رو برآورده کرده و به ما هم توصیه می کرد که اگر نذر و نیازی داشته باشیم ، به این امامزاده متوسل بشیم.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

نمای خارجی " پیرغار

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

نمای داخلی " پیرغار

روستای "ده چشمه" که شامل چندین چشمه می باشد ، از به هم وصل شدن این چشمه ها در جنب "پیرغار" یک رودخانه پر آب رو تشکیل می دهد که اطراف اون از طرف سازمان میراث فرهنگی و گردشگری جهت استراحت و تفرجگاه مسافران به طرز زیبائی آماده شده و هم اکنون میزبان انبوه گردشگران از اقصی نقاط کشور بخصوص استانهای همجواردر روزهای تعطیل فصول بهار و تابستان می باشد.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

تفرجگاه " پیرغار" نزدیک روستای "ده چشمه" شهرستان فارسان

در قسمتی از این تفرجگاه(جنب غار) بر روی تپه ای سنگی، کتیبه ای به چشم می خوردکه از زمان مشروطیت به جا مانده که شرح لشکرکشی بختیاریها به فرماندهی سردار اسعد به تهران را شرح می دهد.این کتیبه قرابت بین بختیاریها و آذربایجانیها را در قیام مشروطیت به اثبات می رساند.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

کتیبه سنگی " پیرغار

طایفه قشقائی جز ایل بزرگ ترک زبان بختیاری می باشد و تعداد زیادی از مردم استان چهارمحال و بختیاری از دیر بازمثل منطقه سامان،به زبان اصیل و زیبای ترکی با لهجه بسیار شیرین تکلم می کرده ومی کنند ولی متاسفانه اخیرا به علت ارتباطات تنگاتنگ فرهنگی با استانهای همجوار فارس زبان،فرزندان آنها(نوجوانان وجوانان) بیشتر به زبان فارسی صحبت می کنندوبیم آن می رود که در آینده نه چندان دور ریشه زبان کهن و شیرین ترکی در بین ایل قشقائی بطور کلی از بین رفته و ریشه کن شود.

لذا وظیفه سنگینی بردوش مسئولان فرهنگی کشوراست که در این سال(93) یعنی" سال مدیریت جهادی فرهنگ " بر حفظ هویت وفرهنگ غنی ایلات و عشایر کشور کمر همت ببندند و با برنامه ریزی دقیق و حساب شده در جهت پاسداری از فرهنگ کهن این مرز و بوم اقدام عاجل و جدی به عمل آورند. سپس از مسیر جاده فارسان – بابا حیدر،بعد از طی مسافتی حدود 60 کیلومتر به شهر توریستی "چلگرد" مرکز شهرستان کوهرنگ رسیدیم.نرسیده به شهر، از دور آبشار تونل اول سد کوهرنگ نمایان شد.این تونل در سال 1332 برای انتقال آب کوهرنگ(رود ماربر) به زاینده رودساخته شده است.البته تونلهای دوم و سوم هم در سالهای 1350 و 1370 احداث شده که آبشار اول دیدنی تر است.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

آبشار اول تونل کوهرنگ

در ورودی شهرانبوه لاشه های صورتی رنگ بره ها در فروشگاههای قصابی ، جلوه خاصی به شهر داده بودو کیفیت برتر گوشت خودشونو که نشانه وضعیت خوب تغذیه ایشان بود، به رخ مسافران می کشید. ولی افسوس که ما نه یخچالی جهت خرید و حمل ونه آتشی برای کباب کردن گوشت لذیذ بره ها داشتیم . کنار آبشار محل مناسبی جهت برپائی چادرهای سیار فروش محصولات محلی بود و همچنین عده کثیری از هموطنان عزیزمان(باتوجه به تعطیلی امروز) ضمن پارک خودروهاشون کنار جاده ،مشغول خرید، تفرج و مشاهده زیبائیهای آبشار ازاون بالا بودند. بعد از گذر از شهر "چلگرد" ودیدن مناظر طبیعی بسیار جذاب و بکر، شاهد خودنمائی کوه پیر" زردکوه" با نشستن برفهای سفید بر بلندایش، شدیم. بعد از 15 کیلومتر رانندگی، به منطقه زیبا و با صفای"آبشارشیخ علیخان" رسیدیم.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

آبشار شیخ علیخان

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

منطقه زیبای اطراف روستای" شیخ علیخان" و بلندیهای زرد کوه

آبشار "شیخ علیخان" از آبشارهای بیشه و مارگون کوچکتر بود ولی زیبائیهای خاص خودشوداشت .منطقه باصفائی که مردم گروه گروه جهت پهن کردن بساط و صرف ناهارو استراحت در کنار صدای زیبای آب و رودخانه به این محل آمده بودند. بعد از کمی استراحت و دیدار از آبشارو اطراف آن به چلگرد برگشته و از مسیر دیگری که از روستای زیبا و منطقه خوش آب و هوای "دیمه" عبور می کرد به سمت شهرکرد حرکت کردیم.طول مسیر بسیار زیبا و دیدنی بود و رودخانه زاینده رود در مسیرمان که بسیار پرآب و خروشان به حرکت خود ادامه می داد.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

رودخانه زاینده رود در مسیر دیمه به شهرکرد

حدود ساعت30/14 به شهرکرد رسیدیم.بعد از صرف ناهار به طرف شهر سامان حرکت کردیم.فاصله شهرکرد تا شهر سامان حدود36 کیلومتر بود وبا هماهنگی با آقای عرب، منزلی که دیروز رزرو کرده بودیم را در روستای زیبای "چم خلیفه" نزدیک پل" زمان خان" را که یک منزل مسکونی دربست با کلیه امکانات ودارای پارکینگ بود ، تحویل گرفتیم.بعد از کمی استراحت در منزل، عصر فاصله حدود 5 دقیقه ای روستا تا پل تاریخی و منطقه توریستی "زمان خان" را طی کردیم.

چون روز چهارشنبه 14 خرداد روز تعطیل بود، عده کثیری از هموطنان از اقصی نقاط کشور اکثرا با خودروهای شخصی ویا در قالب تورهای تفریحی با اتوبوس و مینی بوسهای توریستی به آنجا آمده بودند بطوریکه جای سوزن انداختن در آن منطقه و اطراف نبود. پل" زمان خان" یکی از بناهای باارزش و قدیمی است که در 29 کیلومتری شمال شهرکرد قرار دارد. در گذشته ایلات و عشایر بختیاری از رویش رد می شدندواین پل به دست یکی از روسای عشایر به نام" زمان خان" بصورت دودهنه 8 متری بر روی رودخانه زاینده رود احداث شده است.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

پل تاریخی "زمان خان

اطراف پل، بازار فروش محصولات محلی از رونق بسیار خوبی برخوردار بود. سوغات مخصوص آنها که شامل: انواع گیاهان خشک سبزیجات و داروئی، انواع کشمش،آلو،کره محلی،عسل،صنایع دستی، کشک ، قره قوروت و.... که از کیفیت و قیمت مناسبی برخورداربود .مشتریانشون هم اکثرا خانمها بودندو با شوق و علاقه خاصی مشغول خرید بودند.ما هم مقداری ازمحصولاتشون خرید کردیم. در دو طرف پل و به فاصله چند صدمتر در کنار زاینده رود،

از طرف سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با احداث امکانات و فضای سبز، مکان مناسبی جهت استراحت و گردش وجمع شدن خانواده ها و بهره مندی از مواهب طبیعی و اسکان موقت(برپائی چادر) و همچنین به شعاع چندین کیلومتراطراف پل، اماکن اقامتی توسط بخش خصوصی احداث گردیده که پذیرای سیل مشتاق گردشگران می باشد.بر روی رودخانه پرخروش اطراف پل ، دختران و پسران جوان باقایقهای مخصوص ،مشغول لذت بردن ازورزش زیبا و مفرح " رافتینگ" بودند.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

رافتینگ بر روی زاینده رود

برای شام هم دو کاسه از آش محلی تازه پخت وبسیار خوشمزه که در زیر پل آماده فروش و از استقبال جمع کثیری از گردشگران مواجه شده بود، به قیمت هر کاسه 5000 تومان ، صرف کردیم که حسابی مارو سیر کرد. شب رابا خیال راحت در هوای خنک و تمیزمنزلمون در روستای " چم خلیفه" با صدای جیرجیرکها به صبح رساندیم. امروز پنجشنبه 15 خردادبود و چون تا شب باید به سنندج می رسیدیم و راه زیادی در پیش داشتیم ، صبح زود ساعت 7 ، روستای " چم خلیفه" رو از مسیر کنار زاینده رود ابتدا بطرف سد زاینده رود ترک کردیم.

به جرات می تونم بگم که این مسیر یکی از زیباترین جاده های کشورمونه.یک طرف جاده آسفالته و پیچ درپیچ ،زاینده رود زیبا ، عریض و پرآب با درختان و درختچه های بزرگ و کوچکش و طرف دیگر جاده ، مناظر زیبا و خوش آب و هوای کوه و جنگل.از روستاهای "دشتی" و " هوره" گذشتیم و ضمن مشاهده مناظر بسیار زیبای مسیر زاینده رود، به روستای تاریخی و توریستی " یاسه چای" رسیدیم.این روستا از این نظر که تمام سقف خانه های آن به هم پیوسته می باشند، بسیار جالب و دیدنی بود.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

روستای دیدنی ، تاریخی و توریستی" یاسه چای

بعد از گذر از روستاهای "مارکده" و "گرمدره" به دریاچه پشت سد زاینده رود رسیدیم.دریاچه خیلی بزرگی بود .شاید نصف دریاچه ارومیه(البته زمانی که هنوز خشک نشده بود).با عبور از نگهبانی دیداری هم از خود سد داشتیم.واقعا سد با عظمتی بود.این سد حدود نیم قرن پیش با صلابت خاصی احداث شده است. مسیرمون رو از شهرهای چادگان و داران ادامه داده و بعد از عبور از شهرهای الیگودرز، ازنا و دورود ، بطرف بروجرد حرکت کردیم.ناهار رو در یک باغ رستوران تازه تاسیس و زیبائی نرسیده به بروجرد میل کرده وبعد از کمی استراحت، به راهمون بطرف سنندج از مسیر همدان ادامه دادیم.

جاده همدان-سنندج رو برای اولین بار بود که میدیدم.از همدان تا قروه و دهگلان(حدود 70% مسیر) جاده خوب و همواری بودولی از دهگلان تا سنندج جاده کوهستانی،پرپیچ وخم وچندین تونل داشت. ساعت 19 در سنندج بودیم.بعد از پسند نکردن مهمانسرای اداره مون، آدرس یک هتل رو گرفتیم که پس از پرس و جو در شهر،نهایتا هتل 4 ستاره شادی را در بلوار پاسداران روبروی دانشکده علوم پزشکی واقع در قسمت جنوبی شهر پیدا کردیم. از شانس ما و آنهم با مساعدت مسئول رسپشن هتل تنها یک سوئیت دو نفره (اتاق 308) خالی بود.چون بخاطر این چند روز تعطیلی و پر بودن همه اتاقهای هتلهای شهر، به ناچار به قیمت شبی 250000 تومان اجاره کردیم.

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

داخل اتاق 308 هتل شادی سنندج

 لرستان،کهکیلویه و بویراحمد ،چهارمحال و بختیاری

نمای بیرونی هتل 4 ستاره شادی سنندج در شب

هتل نسبتا خوب و تمیز و در حد هتلهای 4 ستاره با همه امکانات داخلی بود.وسایلمونو داخل اتاق گذاشته و بعد از کمی استراحت ،شب جهت صرف شام و کمی گشت در خیابانهای شهر ، هتلو ترک کردیم. در این فکر بودم که چرا مسئولین از عدم پر بودن هتلها وکاهش ایرانگردی شکایت می کنند. که به نظر من اولین عامل، کمبود هتل های مناسب و بالا بودن هزینه اقامت در هتلهاست .عامل دوم ،عدم برنامه ریزی مسئولین جهت استفاده مردم از فرصت ایرانگردی در تمام روزهای ساله نه فقط در زمانهای پیک مسافرت.عامل سوم، پائین بودن فرهنگ گردشگری بین مردم کشورمونه.عوامل دیگری ازجمله: کاهش در آمد عموم مردم،عدم وجود امکانات در مراکز و جاذبه های گردشگری،

عدم وجود راهنما در آن مراکز، کمبودوسائل نقلیه وخیلی عوامل دیگر باعث شده که مثلا رفتن به یک مسافرت خارج کشور مثل سواحل دریای مدیترانه بسیار باصرفه تر و متفاوتتر ولذتبخشتر از مسافرت در داخل کشور باشه . سیل عظیم مسافرت مردم به خارج از کشور درسالهای اخیر(به خاطر عللی که عرض شد) باعث شده نه تنها ارزاز کشورخارج بشه بلکه توریستهای خارجی هم تمایلی به اومدن به ایران نشون ندن وبدنبال اون ارز به کشور وارد نشه و کلی فرصت اشتغال و کسب درآمدهم در کشورکه نیاز مبرمی در این سالها به خودکفائی و ایجاد اشتغال داریم، از بین بره.

امروز جمعه 16 خرداد بعد از صرف صبحانه کامل در هتل، مسیر 450 کیلومتری سنندج روبه مقصد تبریز ترک کردیم.حوالی ساعت14 به شهر بناب رسیدیم و ناهارو در یکی از بناب کبابیها صرف کردیم. ساعت17 در منزلمون در تبریز بودیم تا فرصت کافی جهت استراحت داشته باشیم و برای فردا صبح، شنبه 17 خرداد با روحیه و نشاط مضاعف در محلهای کارمون حاضر بشیم. پایان .

نویسنده : فرشاد شفیعی شهیدلو