سفرنامه هندوستان
زمانی که ما به گوا سفرکردیم هفته آخر مرداد ماه بود. در آن زمان فصل مانسون میباشد. و برای ما که چند ماه بود که در هندوستان زندگی میکردیم این آب و هوا هم آشنا بود و هم بسیار دلچسب. سالها بود که قصد سفر به گوا داشتم اما هر زمان که فصل تابستان و هنگام تصمیم گیری برای سفر میشد، به خیال اینکه تابستان هوای هند گرم است از رفتن منصرف میشدیم و زمستان هم که بسیار گران میشد. چنین شد که قسمت سفر به گوا به مرداد امسال و در پایان سفرمان در هندوستان افتاد. هوا در آن زمان بسیار عالی بود.
در آن منطقه گرم ترین ماههای سال از اواخر فروردین تا اواسط خرداد میباشد و از ابتدای تیر ماه فصل زیبای مانسون شروع میشود. هر روز باران میبارد و بیشتر اوقات هوا نیمه ابری است. دمای هوا کمتر میشود و دیگر از شرجی طاقت فرسای هند خبری نیست. البته حتما در ماههای دسامبر و ژانویه هوا بهتر است اما قیمت ها در آن زمان دو برابر میشود.
حدود چهار ماه بود که به خاطر سفری تحقیقاتی در هندوستان ساکن بودیم در راه بازگشت تصمیم گرفتیم چند روزی در گوا بمانیم و از آن جا به شیراز پرواز کنیم. خوشبختانه قطر ایرلاین از گوا به شیراز پرواز داشت و ما با مبلغی ناچیز پرواز برگشتمان را عوض کردیم و عازم گوا شدیم تا از آنجا به شیراز برگردیم. جایی که ما در آن مدت زندگی میکردیم شهر بسیار پرجمعیت و آلوده ای بود. اما به محض رسیدن به گوا با صحنه هایی متفاوت روبرو شدیم. گویی اینجا جزو خاک هند نبود! شهر تمیزی بود. طبیعت گوا بسیار زیبا میباشد همه جا پوشیده از جنگل انبوه و در امتداد خط ساحلی قرار دارد. از فرودگاه تا هتل ما که در جنوب گوا بود حدود نیم ساعت راه بود. بیشتر این زمان را در خیابانهای باریک جنگلی طی کردیم.
هتل پارک هیات یکی از بهترین هتل های پنج ستاره جنوب گوا میباشد. (البته به گفته بومیان منطقه بهترین هتل آنجا!)
به محض رسیدن به هتل با احترام ما را به لابی راهنمایی کردند و در محوطه بسیار زیبایی که پر بود از مبلمان ها و دکوراسیون شیک از ما خواستند منتظر بمانیم. پس از چند دقیقه برایمان نارگیل تازه خنک آوردند. حتما میدانید که در کشورهای آسیایی نارگیل را زمانی که سبز است میچینند و فقط آب آن را مینوشند. سپس یکی از کارمندان پذیرش کنار ما آمد و فرم مربوطه را به ما داد و به سوی اتاق راهنماییمان کرد.
در طول راه همه قسمتهای هتل را برایمان توضیح داد. هتل به صورت ویلاهایی کنار هم ساخته شده بود. 250 ویلا که در یک خط شرقی غربی ساخته شده بود. لابی و رستوران ها در مرکز هتل قرار داشتند. بین تمام این ویلاها آب رد میشد. دریاچه های مصنوعی زیبایی ساخته بودند که هر ویلا منظره آب داشته باشد. ما را به اتاقی برد که کمی از لابی دور بود. و چون در چهره ما علامت رضایت ندید سریع از همان جا با پذیرش تماس گرفت و به اتاقی دیگر راهنمایی کرد. این یکی خیلی خوب بود. اتاقی خیلی بزرگ که بسیار شیک و باسلیقه تزیین شده بود. در اتاق یک سرویس حمام بزرگ بود که با معماری خیلی جالبی نورگیر داشت یعنی شما درون حمام درختان بیرون را میدیدید اما از بیرون به آن دید نداشت.
یک سرویس بهداشتی و یک اتاق رختکن با دو کمد بزرگ، اتو و میز اتو میز آرایش با تمام وسایل لازم، حوله های زیبا و دو عدد ربدوشمابر داشت. درون اتاق یک میز تلویزیون بزرگ داشت که دور تا دور آن را با بوفه ای پر از ظوف گران قیمت و زیبا تزیین کرده بودند. لیوان های زیبا و یک چای ساز، آب معدنی، چای، قهوه، شیر و شکر به تعداد زیاد. و در زیر بوفه یک مینی بار و یک یخچال پراز نوشیدنی و تنقلات .
میز کار با تمام وسایل داشت و یک تراس خیلی بزرگ که درون تراس دو تا مبل راحتی داشت. درست بعد از نرده های تراس دریاچه بود. صبح زود صدای پرنده ها و شب ها صدای جیرجیرک آرامش عجیبی به فضا میداد. در ورودی هر اتاق و همه جای هتل چترهای بزرگ و شیک گذاشته بودند مخصوص فصل مانسون. چون در این فصل وقتی خارج میشوید ممکن است هوا آفتابی باشد و دیقه ای بعد بارانی شدید ببارد. درست مثل فیلم های هندی!
در محوطه هتل چندین استخر بزرگ و بسیار تمیز بود که با اختلاف سطح همه به هم راه داشت. در وسط یک جکوزی و در کنار استخر یک بار. بعد از استخر ها یک فضای سبز بسیار وسیع بود که به دریا میرسید. درختان بزرگ، گل کاریهای زیبا و چمن سبز و تمیز و راهی چوبی که به سمت ساحل امتداد داشت. وقتی در این راه قدم میزدیم سنجاب ها و جانوران کوچک دیگری مدام از درخت ها بالا میرفتند. یک جاده هم بود که به دلیل مسافت زیاد عده ای با ماشین های برقی روباز مسافران را در اطراف محوطه میگرداندند و در مورد معماری و فضای هتل اطلاعاتی به مسافران میدادند. بین ویلاها جاده های بسیار زیبایی قرار داشت که با درختان و گلهای زیبا آراسته شده بود و جا به جا پل های کوچک زیبایی از روی آبراه ها میگذشت.
هتل چندین رستوران داشت که همه در یک محوطه قرار داشتند با معماری و دکوراسیون متفاوت. یک رستوران هندی بود، یکی رستوران بومی گوا، یک رستوران ایتالیایی و یک رستوران بوفه ملل. دربین تمام این رستوران ها راهروهایی بود که به فضای بیرون راه داشت و اگر کسی دوست نداشت در محیط سربسته رستوران بنشیند در تراس ها و محوطه باز هم میز و صندلی بود و از هر رستوران میتوانست سفارش غذا بدهد. ما تقریبا همه رستوران ها را امتحان کردیم. بهترین رستوران برای ذایقه ما رستوران ایتالیایی بود. و از آنجا که قبلا در مدت اقامتمان در هندوستان غذای هندی زیاد خورده بودیم ترجیح دادیم دو بار به رستوران ایتالیایی برویم.
رستوران ها خیلی مجلل تزیین شده بودند. همه با عناصر خاص همان ملیت. گارسن ها بسیار مودب بودند. به جز رستوران بوفه که تقریبا سلف سرویس بود در بقیه رستوران ها به هر میز یک گارسن رسیدگی میکرد به محض اینکه سر میچرخاندی سر میز حاضر بود. در مورد تمام غذاها توضیح کامل میداد و از هیچ کمکی دریغ نمیکرد. حتی وقتی در رستوران بومی گوا خواستیم سفارش غذا بدهیم گارسن که از ظاهر ما متوجه شده بود مسلمان هستیم با احترام توضیح داد که کدام غذاها از گوشت خوک درست شده و در منوی نوشیدنی هم توضیح داد که در کدام نوشیدنی ها الکل هست. شب اول که وارد محوطه رستوران شدیم خانمی مودب به استقبالمان آمد و خوش آمد گفت.
شماره اتاق را پرسید و راهنمایی کرد. از شب دوم با کمال تعجب دیدیم که همان خانم و بقیه گارسن ها با اسم کوچکمان به ما خوش آمد گفتند و رفتار بسیار دوستانه ای داشتند. حتی شب آخر بدون اینکه به آنها بگوییم میدانستند که عازم هستیم. یکی از آنها به سر میز ما آمد و یک دسر خوشمزه برایمان آورد و توضیخ داد که این دسر مخصوص گوا میباشد، امیدواریم از اقامتتان راضی بوده باشید و دوباره شما را در سفرهای بعد ببینیم. بعدا متوجه شدیم که آن دسر را در فاکتور حساب نکردند.
در آن زمان تمام تفریحات شهر گوا تعطیل بود. به خاطر باران های موسمی همه تفریحات ساحلی تعطیل بود. میگفتند در زمستان گوا خیلی شلوغ است و همه ساحل ها از صبح تا نیمه شب برنامه تفریحی و ورزشهای آبی دارند. ما بیشتر وقت را در هتل بودیم. به این دلیل که از شهر خیلی دور بودیم و پیاده نمیشد جایی رفت چون تمام اطراف هتل تا مسافتی طولانی فقط جنگل بود و تعدادی خانه اهالی بومی. فقط یک روز ماشین از هتل رزرو کردیم و راننده ای مسیحی که بسیار فسیح انگلیسی صحبت میکرد تا عصر ما را به جاهای دیدنی گوا برد و هر جا لازم بود برایمان توضیح داد.
بسیار مودب و با اطلاعات بود. در مرکز شهر گوا بازاری کوچک است که البته خیلی چیزی برای خرید ندارد و ما که قبلا بسیار خرید کرده بودیم در شهر پیاده نشدیم فقط در حد دیدن گشتی زدیم و چند کلیسای قدیمی، موزه، معبد و مسجد معروف را در راه دیدیم و به هتل بازگشتیم.
شب ها در هتل یک سینما بود که دو سانس فیلم های جدید و معروف نشان میداد. ما شب دوم و سوم که تصمیم گرفتیم به سینما برویم فیلم ها را دیده بودیم و شب آخر که از ظهر اتاقمان را تحویل داده بودیم گفتیم حتی اگر تکراری باشد میرویم چون مجبور بودیم تا ساعت 1 شب منتظر ماشین فرودگاه بمانیم. که اتفاقا همان شب فیلم "آرگو" نمایش میدادند!!! و از آنجا که ما تنها ایرانیان هتل بودیم سریع از محل دور شدیم! البته یک لیست از فیلمهای خوب و جدید در اتاق بود که هر کدام را میخواستیم از پذیرش میگرفتیم و در در دستگاه دی وی دی اتاق نگاه میکردیم. شب ها هتل خیلی سوت و کور میشد و ما معمولا هر شب یک فیلم در اتاقمان تماشا میکردیم.
زمانی که ما در هتل اقامت داشتیم به دلیل فصل مانسون همه هتل های هند تخفیف های خوبی داشتند و ما که از دو ماه قبل از طریق بوکینگ دات کام رزرو کرده بودیم یک آفر استثنایی گرفتیم. در بسته ای که ما رزرو کردیم علاوه بر صبحانه که رایگان بود هر روز مبلغ 3000 روپیه (در آن زمان معادل 150000 تومان) میتوانستیم از رستوران ها استفاده کنیم. مثلا ناهار یا شام یا کافه کنار استخر. اگر در هر روز کمتر مصرف میشد اعتبار به روزهای بعد منتقل میشد و اگر بیشتر استفاده میشد در هنگام ترک هتل تصفیه میشد. البته واقعا 3000 روپیه طوری تنظیم شده بود که فقط یک وعده غذای دو نفره در رستوران را شامل میشد.
ولی چون معمولا صبحانه بسیار مفصل بود و دیر هم خورده میشد ما بیشتر روزها تا عصر گرسنه نمیشدیم و ساعت 6 عصر ناهار و شام را با هم یکی میکردیم. البته ما خیلی حساب این مبلغ را نکردیم و چندین بار به کافی شاپ و رستوران ها رفتیم و معمولا پیش غذا و دسر هم سفارش دادیم و شب آخر که شام جزو این مبلغ نبود را در نهایت با هم حساب کردیم که شاید حدود 5000 روپیه بیشتر شد. که البته با این که هتل خیلی از بیرون گران تر بود اما کلا به نظر من غذا در هند از ایران ارزان تر است. اگر این کیفیت غذا و رستوران در هتلی با این مرتبه در ایران پیدا شود هر وعده برای یک نفر 150 هزار تومان یا بیشترمیشود.
یکی از نقاط قوت هتل به نظر من طبیعت بسیار زیبای آن بود و معماری هتل. اینکه همه ویلا بود و آپارتمانی نبود. و شاید تنها نقطه ضعف آن خلوتی هتل در آن فصل بود. البته تقریبا همه اتاق ها پر بود ولی به دلیل تعطیلی تفریحات شبانه، شب ها بعد از شام هتل خلوت بود. برای ما که بعد از چندین ماه سفر طولانی و شرایط سخت چند روزی نیاز به آرامش داشتیم خیلی مساعد بود. اما شاید اگر دفعات بعد تصمیم به رفتن به این هتل و شهر گوا داشته باشم سعی میکنم با تعدادی از دوستان و فامیل برنامه ریزی کنم که قطعا بیشتر خوش میگذرد.
روز آخر ساعت 2 ظهر اتاق را تحویل دادیم و وسایل را تحویل امانت هتل دادیم. تا عصر از استخر و بقیه امکانات هتل استفاده کردیم و قبل از شام از پذیرش سوال کردیم که کجا میتوانیم لباس عوض کنیم. ما را به قسمت اسپای هتل راهنمایی کردند که بسیار دیدنی بود. مسوول آنجا به ما خوش آمد گفت و دو بسته به ما دادند و ما را به اتاق های جداگانه ای راهنمایی کردند. سالن بسیار شیک و تمیزو خوش بو که چندین حمام داشت. در آن بسته تمام وسایل مورد نیاز بود. دو عدد حوله. یک ربدشامبر. یک شانه. شامپو نرم کننده و لوسیون بدن. همه در نهایت سلیقه. و یک اتاق رختکن با کمد و سشوار و میز ارایش.
پس از یک دوش آب گرم و تعویض لباس ها به رستوران رفتیم و بعد از غذایی خوشمزه مجبور بودیم تا آخر شب در لابی بمانیم. در لابی که در آن وقت شب خیلی خلوت بود و تعداد زیادی مبل داشت، چند ساعتی استراحت کردیم و ساعت 1 ماشین مخصوص بسیار لوکسی دنبالمان آمد. به فرودگاه رفتیم و با خستگی تمام منتظر اعلام پرواز شدیم. چون من قبلا از طریق اینترنت شماره صندلی را رزرو کرده بودم در صف جداگانه ای رفتیم تا کارت پرواز بگیریم و بارها را تحویل دهیم. ما چون بعد از چند ماه به ایران بازمیگشتیم خیلی اضافه بار داشتیم. البته مقداری را آنلاین پرداخت کرده بودیم اما باز هم بیشتر بود و تقریبا برای هر کیلو 50 دلار باید میپرداختیم.
با استرس به کانتر رسیدم و مدام به خانمی که مسوول پذیرش بار بود لبخند میزدم. در آن خستگی نیمه شب و استرس اضافه بار نمیدانم متوجه شد لبخندم مصنوعی است یا گمان کرد با خانمی مهربان مواجه شده است! خلاصه اصلا در مورد اضافه بار چیزی نگفت و من در کمال ناباوی کارت را گرفتم و با همسرم سریعا به سالن بعدی رفتیم. خوشحال از اینکه این چند دلار باقیمانده از این سفر طولانی برایمان باقی ماند! در صف سوار شدن به هواپیما بودیم که همان خانم با دو مرد به صف نزدیک شدند.
دیدم که از دور دارد به من نگاه میکند و نزدیک میشود! به شوهرم گفتم " دیدی! فهمیدن! اومدن اضافه بار بگیرن!" نزدیک تر شد و ما را از صف خارج کرد و گفت لطفا کارت پروازتان را بدهید. من هم با ترس اما با لحنی آرام پرسیدم مشکلی هست؟ گفت نه برایتان کارت جدیدی صادر کردیم. شما به قسمت بیزنس منتقل شدید!!! آنقدر شکه شده بودم که اصلا دلیلش را نپرسیدم. ترسیدم پشیمان شوند کارت را گرفتیم و تشکر کردیم. با ماشین مخصوصی ما را با چهار نفر دیگر که از قبل بلیط بیزنس خریده بودند جداگانه به سمت هواپیما بردند! و نمیدانم لطف خدا بود که خواست خستگی این مدت طولانی را فراموش کنیم یا اثر لبخند زورکی من به آن خانم، اما هر چه بود خیلی چسبید و سفر بسیار آرامی را تا دوحه داشتیم. آنقدر تجربه خاص و متفاوتی بود که همان جا تصمیم گرفتیم از این پس در سفرهای طولانی حتما بلیط بیزنس بخریم چون هر دفعه شانس نصیبمان نمیشود!
قسمت خوب بعد در دوحه بود. ما حدود 21 ساعت در دوحه توقف داشتیم. و طبق قانون قطر ایرلاین اگر پروازی بیشتر از 8 ساعت توقف داشته باشد و در آن روز پروازی با توقف کوتاه تر نباشد به مسافران هتل میدهند. ما که در راه رفت هم با همین وضعیت مواجه شده بودیم مطمین بودیم که هتل میدهند. بعد از نیم ساعت تشریفات اداری با ماشین فرودگاه ما را به هتلی 4* بردند. همه وعده های غذایی شامل صبحانه ناهار و بوفه را آنجا بودیم و آخر شب دوباره ماشین از فرودگاه دنبالمان آمد و دو ساعت قبل از پرواز به فرودگاه رسیدیم. هنگامی که قبل از رفتن بین پرواز امارات و قطر میخواستیم انتخاب کنیم، من به این خاطر که قبلا با امارات سفر کرده بودم دوست داشتم دوباره همان را تجربه کنم.
اما به دو دلیل قطر را انتخاب کردم. یکی اینکه از شیراز پرواز داشت و دیگر نیاز به رفتن به تهران و فرودگاه امام نبود و دیگر اینکه در امارات این امکانات نبود. و از انتخابم خیلی خوشحالم چون اگر قرار بود ساعت ها در فرودگاه میماندیم خیلی سخت بود. در ان یک روز که در قطر بودیم به جاهای دیدنی محدود شهر سر زدیم و مرکز تجاری بسیار بزرگ و مجلل شهر را هم دیدیم. البته هواپیمایی قطر با این سیاست قصد معرفی و تبلیغ شهر را دارد که الحق تصمیم جالبی برای این کار گرفته است. همه هتل های شهرو نیز مرکز خرید پر بود از مسافرانی که مثل ما توقف طولانی داشتند. چه تبلیغی بهتر از این!
نکاتی که لازم میدانم در مورد سفر گوا بگویم:
تنها ماه هایی که به هیچ عنوان برای سفر به هند، مخصوصا جنوب هند و مناطق مرطوب کشور توصیه نمیکنم از اردیبهشت تا تیر هستند. که گرما و رطوبت شدید بیداد میکند. اگر مثل من عاشق هوای بارانی و ابری هستید حتما در مانسون سفر کنید (یعنی از اواسط تیر تا آبان). مخصوصا به شهرهایی مثل بمبئی، بنگلور و کلکته. چون هم هوا خوب است هم تخفیف های باورنکردنی خواهید دید مخصوصا در مرداد و شهریور. و در نهایت اگر هوای خشک و خنک دوست دارید از آذر تا بهمن.
گوا نه از نظر نظافت نه فرهنگ شبیه شهر های دیگر هند نیست. اکثریت جمعیت این شهر مسیحی هستند و به دلیل استعمار پرتقالی ها تا چند دهه پیش، کلا زندگی در اینجا متفاوت است. تنها و بدون راهنمای مطمئن به مرکز شهر یا کلاب ها و کازینوهای متعدد این شهر نروید. مخصوصا خانم ها در ساعات شب به تنهایی بیرون نباشند بهتر است. اما اگر از هتل یا تورهای معتبر ماشین بگیرید و با راهنما باشید امنیت کامل دارید.
هرگز بیرون از هتل غذا و نوشیدنی باز نخورید. با اینکه وضع نظافت از دیگر جاهای کشور بهتر است اما به غذاها اعتماد نکنید. هرگز به گدایان پول ندهید. حتما در صورت رفتن به رستوران هتل یا رستوران های شیک انعام بدهید. به کارمند باربر هتل، به باربر فرودگاه و راننده ماشین تور هم همین طور. مثلا در هتل یک صورتحساب برای شما می آورند که فقط امضا کنید نیازی نیست همان موقع پول بدهید اما در همان صورتحساب جای مخصوص انعام هم دارد. حتما حد اقل 50 یا 100 روپیه بنویسید. بیشتر کارمندان رستوران ها فقط از این انعام دستمزد میگیرند و در صورت پرداخت خیلی خوشحال و ممنون میشوند.
شاید اقامت یک هفته ای در گوا کمی زیاد باشد، مگر اینکه با تعداد زیادی از دوستان خوش مشرب بروید. بهتر است سفرتان را بین بمبئی و گوا تقسیم کنید. که هم با زندگی و فرهنگ هندی بیشتر آشنا شوید و هم بتوانید از اجناس بسیار متنوع و به نسبت ارزان مراکز خرید لوکس آنجا خرید کنید. فکر کنم چهار روز برای گوا کافی باشد.
معمولا از گوا به شهر های ایران در هر روز پرواز زیاد نیست و به همین دلیل اگر با قطر ایرلاین پرواز کنید حتما توقف طولانی خواهید داشت و یک روز هم مجانی در شهر دوحه میمانید. شاید هم مثل ما صندلی بیزنس نصیبتان شد! در ضمن از فرودگاه بسیار مجلل و زیبای دوحه هم میتوانید خرید و دیدن کنید.
امیدوارم اطلاعات مفیدی در اختیارتان گذاشته باشم. اگر هر سوال یا اطلاعات دیگری خواستید لطفا از مدیریت سایت بخواهید سوالهایتان را به من ایمیل کنند. با ارزوی شادی و سفرهای خوب.
نویسنده : فریناز اطمینان
تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب سایت بانک تور و گردشگری مسؤولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمیگیرد. |