سفر به سرزمین سبز مالزی ( بخش 4 )
روز دوشنبه که درواقع روز ششم از سفر ما به مالزی بود طبق برنامه و بلیط هایی که تهیه کرده بودیم برا ساعت ده صبح حرکت به سمت دهکده فرانسوی و باغ ژاپنی ها بود ما به ایستگاه مترو رفتیم. از اونجا به اولین ایستگاه منوریل رفتیم و سوار شدیم و تو ایستگاه imbi که دقیقا جلوی لابی هتل تایمز اسکور میشد پیاده شدیم. وقتی از پله های مونو ریل پایین اومدیم به سمت بیرون درست جلوی لابی هتل بودیم محض احتیاط از نگهبان دم هتل هم پرسیدیم که ماشینهای clomar tropical اینجا می ایستن و همونجارو نشون داد ما برای اینکه دیر نرسیم یه ساعت مونده به حرکت از هتل راه افتادیم ولی 25 دقیقه ای رسیدیم و 35 دقیقه صبر کردیم تا ماشین بیاد و حرکت کنه. اینجا هم ماشین ها دقیق و آن تایم هستن، بنابر این زود رسیدن بهتر از دیر رسیدنه.
ما سر ساعت ده حرکت کردیم و از جاده های فوق العاده زیبا گذشتیم تا بعد از حدود یک ساعت به مقصد رسیدیم. ایستگاهی که مارو پیاده کرد دهکده فرانسوی یا همون clomar tropical بودش این دهکده که با سبک خونه های فرانسوی ساخته شده بود. فوق العاده زیبا بودش، اونجا ماشینهایی شبیه مینی بوس ولی رو باز هست که به صورت رایگان به دهکده ژاپنی ها میبره. نکته مهم اینه که همین که پیاده شدین به جدول ساعت حرکت ماشینها که تو ایستگاه هستش توجه کنین ماشینها هر یک ساعت یبار حرکت میکنن چون مسیر برگشت به شهر از همون دهکده فرانسوی هست. پس وقت برا دیدن اونجا زیاده ولی دهکده ژاپنی یکم دورتره و اگه دیر برین اونجا و برای برگشت از ماشین جا بمونید ممکنه به ون برگشت نرسین پس برایه اینکه خیالتون راحت باشه با اولین ماشینی که به سمت دهکده ژاپنی ها میره برین اول اونجارو ببین بعد اگه وقت داشتین به منطقه animal ... هم برین که اسب سواری داره و مزرعه خرگوشهاست. ما وقت نکردیم بریم بخاطر عدم توجه به جدول حرکت ماشینها، بعد به دهکده فرانسوی برگردین و تا زمان حرکت ون با خیال راحت بگردین.
دهکده فرانسوی واقعا جای زیبا تمیز و فوق العاده ای هستش که البته فقط به درد عکاسی و لذت بردن از طبیعت میخوره ولی اگه میشد اونجا ویلا داشتیم خیلی جای خوبی بود، بعد از اونجا ما به دهکده ژاپنی ها رفتیم. جایه فوق العاده زیبا با گلهای خیلی قشنگ بود. هرچی می گشتیم واقعا سیر نمی شدیم اگه ایران یه همچین جایی بود حتما یه پیکنیک میرفتیم. ماکه خیلی خوشمون اومد حیف که وقت زیادی نداشتیم یکم جلوتر یه خونه به سبک ژاپنی بود که اونجا یه خانم ژاپنی بود که کیمانو اجاره میداد که باهاش عکس بندازیم هر ده دقیقه 20 رینگت میگرفت یکم زیاد بود ولی خوب دیگه چون یادگاری بود پوشیدیم و عکس انداختیم بعد از گشتن و کلی عکس گرفتن به ایستگاه برگشتیم چون زود رسیدیم یکم دیگه دهکده فرانسویو گشتیم بعدش ون اومد دنبالمون و به شهر برگشتیم. ون دقیقا همونجایی که سوارمون کرده بود پیادمون کرد. چون زود رسیده بودیم یکم اونورارو پیاده گشتیم .همینطور قدم میزدیم که از محله چینی ها سر دراوردیم محله چینی ها خیلی کثیفه بوهای خیلی عجیب غریب میاد پره دست فروشه، اونجا خلاصه همه چی پیدا میشه.
میوه های خیلی جالبی میفروشن که ما از چند مدل خریدیم حتی به ایران هم اوردیم.
روز آخر:
فردا سه شنبه روز آخری بود که ما تو مالزی بودیم یکمم دلمون گرفته بود که چه زود تموم شدو باید برگردیم دوباره ایران و دوباره روز از نو روزی از نو کا ر و شلوغی و هزار تا چیز دیگه تازه یه هفته ای بود دور از هر فکرو دغدغه ای بودیم به هرحال صبح روز سه شنبه 26 خرداد ماه ما قرار بود به گنتینگ بریم برا ساعت 10 صبح بلیط داشتیم و ساعت نه صبح به طرف کی ال سنترال حرکت کردیم ساعت 9.30 به کی ال سنترال رسیدیم و پرسون پرسون به سمت ایستگاه اتوبوس های گنتینگ رفتیم اونجا اتوبوسها برای چند تا مسیر مختلف واستادن حتما و حتما بپرسین که اشتباه سوار نشین چون اتوبوسها فوق العاده آن تایم هستن و مثل ایران دو ساعت منتظر نمیشن مسافراشون بیان سر ساعت چه خالی چه پر حرکت میکنن پس از ایستگاهی که واستادین توش مطمئن بشین در ضمن به حرف مسافرا اطمینان نکنید چون یبار اونجا سر من اومد یا اونا متوجه نمیشن چی پرسیدین یه چیز میگن یا شما متوجه نمیشین اونا چی میگن فکرمیکنین درست واستادین سعی کنید از مسئولای خط یا راننده ها بپرسین نگران نباشین اونجا کلی مسئول هست که ازش بپرسین.
ما ساعت ده حرکت کردیم و تو مسیری بسیار بسیار زیبا و دیدنی بعد از یک ساعت به گنتینگ رسیدیم جاده انقدر زیباست که اصلا یک ساعت به چشم آدم نمیاد حداقل برا من که اونطوری بود
بعد از اینکه ما به گنتینگ رسیدیم رفتیم به سمت تله کابین ، تله کابین که اونجا بهش sky way میگفتن و با تابلوها مسیرو مشخص کرده بودن از پله های برقی بالا رفتیم و به تله کابین رسیدیم که هر تله کابین 8 نفره بود ولی لزومی نداشت پر بشه هرکس هرجا می خواست میشست ما دونفره سوار شدیم و به فراز ابرها رفتیم از زیبایی اونجا که البته همراه با کمی ترس و اضطراب بود هرچی بگم کم گفتم، واقعا بی نظیر بود. اونجا میشه به قدرت مطلق خدا پی برد. مسیر تله کابین 12 کیلومتره که حدود بیست دقیقه طول میکشه و واقعا شگفت آوره که از بالای اونهمه درخت که سر به فلک کشیده از لابه لای ابرها بالا میرفتیم گاهی اوقتا هیچی دیده نمیشد. درست وسط ابرها بودیم که با لرزه های گاه گاه تله کابین تن آدم هم به لرزه میافتاد از اون صحنه ها فیلم گرفتیم، چون فقط فیلمه که میتونه بعدها اون لحظه هارو و هیجاناتشو بازگو کنه بعد از اینکه ما به ایستگاه آخر رسیدیم و پیاده شدیم هوای بسیار سردی رو تجربه کردیم که به معنای تمام کلمه میلرزیدیم و با وجود اینکه میدونستیم باید لباس گرم ببریم نبرده بودیم و کلی یخ کردیم البته فقط اون قسمت خیلی سرد بود.
وقتی ما از تله کابین پیاده شدیم، توی لابی هتل بودیم. ما از اونجا میخواستیم به معبد چینی ها بریم از اونجا اتوبوسهایی بودن که هر یک ساعت یکبار به سمت معبد حرکت میکردن اتوبوس ها از جلوی لابی هتل first word حرکت میکردن یه هتل رنگارنگ بزرگی بود که از اون فاصله هم دیده میشد با استفاده از تابلوهای راهنما و پرسان پرسان ما به طرف لابی هتل حرکت کردیم کل مسیر فقط پله برقی بود که باید پایین میرفتیم تو لابی هتل کازینو شهر بازی هم بود که ما استفاده نکردیم به این نکته حتما توجه کنید که اتوبوسهای معابد هر یک ساعت حرکت میکنن ولی از ساعت 12 تا 2 حرکت ندارن پس سعی کنید با اتوبوس ساعت 12 حرکت کنید و اگه خواستین از کازینو و غیره استفاده کنید تو برگشت زودتر برگردین و اونموقع بازی کنین.
ما بعد از اینکه به لابی هتل رسیدیم رفتیم صف اتوبوس واستادیم تا با اتوبوس ساعت 12 حرکت کنیم. صف شلوغی بود از یکی از مسافرا پرسیدیم این صف معبده اونم تایید کرد بعد از کلی صبر کردن اومدیم که سوار اتوبوس بشیم مسئول خط گفت این معبد نمیره معبد اون یکیه ، و اون دقیقا یک دقیقه قبل حرکت کرده بود و ما اتوبوس ساعت 12 رو از دست دادیم و مجبور شدیم تا ساعت دو صبر کنیم برای اتوبوس بعدی شانسی که اوردیم این بود که بلیطه برگشتمون برای ساعت 5 بود و وقت کافی برای گشتن داشتیم وگرنه باید با تاکسی میرفتیم که هزینش 60 رینگت بود.
تو این فرصته دو ساعته به هتل برگشتیم اونجاهارو گشتیم. ناهار خوردیم تا ساعت دو بشه البته خیلی هم بد نشد چون اونجاها هم جاهای دیدنی زیاد داشت و نفهمدیم این دو ساعت چطوری گذشت.
ده دقیقه مونده به دو بود که برگشتیم به سمت لابی هتل و ایستگاه اتوبوس منتظر شدیم این سری چندین بار پرسیدیم هم از مسئول خط هم راننده هم مسافرا که دیگه مطمئن بشیم چون اگه اینبارم جا میموندیم دیگه وقت تموم میشد نهایتا سر ساعت دو اتوبوس همه رو سوار کرد و حرکت کرد ده دقیقه بیشتر فاصله نبود حتی میشد پیاده رفت ولی چون خیلی سربالایی بود خیلی طول میکشید و اولین بارمون بود نمیشناختیم مگرنه زیاد سخت نبود وقتی به معبدها رسیدیم فوق العاده زیبا بود یه معماریه بی نظیری به کار رفته بود و با مجسمه هایی که ساخته بودن بهشت و جهنم رو به تصویر کشیده بودن کنار هر مجسمه یه کتیبه نصب کرده بودن که دلیل شکنجنه هر کس رو نوشته شده بود ولی به زبون چینی ما نتونستیم چیزی بفهمیم ولی چینی هارو میدیدیم که میخوندن، تک تکه مجسمه هارو میگشتیم و از همشون عکس میگرفتیم و فیلم برداری میکردیم ظاهرا اونا با تمام بت پرستیشون اعتقادشون از ما قویتره اینجا هم معابدی بود که توش مجسمه هایی بودن و چینی ها پرستش میکردن آرزو میکردن و هود روشن میکردن یجورایی شبیه شمع روش کردن مابود .
بعد از اینکه حسابی گشتیم و عکس گرفتیم تقریبا یک ساعت مونده به ساعت حرکتمون به سمت شهر یعنی ساعت 4 برگشتیم به سمت ایستگاه اتوبوسی که مارو از لابی هتل اورده بود اونجا هم وقتی از اتوبوس پیاده میشین حتما به ساعت های برگشت اتوبوس توجه کنید و اتوبوسیو که یک ساعت زودتر از ساعت حرکت شما به شهر میره رو انتخاب کنید و وقتتون رو طوری مدیریت کنید که به موقع تو ایستگاه باشین چون دیرتر برسین و اتوبوس بره یک ساعت باید منتظر بشین برا اتوبوس بعدی اونوقت اتوبوس اصلیو که برگشت به شهره از دست میدیدن درضمن یکم زودتر هم برگردین بهتره چون ساعتهای نزدیک به حرکت اتوبوس صف شلوغ میشه و ممکنه نتونید روی صندلی بشینید و تو نیمه راه پلیس جلوی اتوبوسو میگیره و همه کسایی رو که واستادن پیاده میکنه پس حتما توی صف واستین و اجازه ندین کسی جلوتون بره چون اگه سرپا بمونید از نیمه راه به بعد مجبور میشین پیاده برین.
وقتی به لابی هتل firs word یعنی همونجایی که سوار شدیم رسیدیم و پیاده شدیم دقیقا همون مسیرو که اومده بودیم برگشتیم از تابلو های راهنما به سمته sky way حرکت کردیم انقدر بزرگو پیچ در پیچه که اگه مسیرو نپرسی و تابلوها نگاه نکنی گم میکنی ،به تله کابین رسیدیم صفش یکم شلوغ بود ولی خیلی زود به زود پر میکرد ده دقیقه بیشتر معطل نشدیم بلیطهاتونو هرچی دارین چه اونا که باطل میشه چه نه تا آخر مسیر نگه دارین مگرنه مجبور میشین بلیط دوباره بخرین ، سوار تله کابین شدیم و دوباره بر فراز ابرها حرکت کردیم همه جا سبز بود و پر از درختان سر به فلک کشیده بود، بعد از حدود بیست دقیقه به پایین رسیدیم یکم دنبال ایستگاه اتوبوس گشتیم چون یادمون رفته بود از کجا اومده بودیم توی ترمینالش ایستگاه کی ال سنترال مشخص بود رفتیم سوار اتوبوس شدیم بموقع رسیده بودیم و به سمت شهر حرکت کردیم بعد از یک ساعت به شهر رسیدیم انقدر خسته بودیم که حد نداشت رفتیم شام آخرین مک دونالدم خوردیم و به سمت هتل حرکت کردیم .
شب وسایلارو جمعو جور کردیم برای فردا که پرواز داشتیم پروازمون ساعت 12.30 ظهر بود که از ساعت 7 گفتن باید بریم فرودگاه ساعت 6.30 بیدار شدیم تا 7.15 صبحانه خوردیم و 7.30 به سمت فرودگاه حرکت کردیم
بعد از حدود یک ساعت به فرودگاه رسیدیم اونجا تور لیدر توضیح میده که کجا باید بریم چون فرودگاه خیلی بزرگه گم میکنیم ولی چون همه باهمن مشکلی پیش نمیاد سعی کنید اگه نمیشناسین از گروه عقب نمونید اول با آسانسور میریم بالا بعد از اونجا میریم برا تحویل بار و بعد بلیطو اینارو میگیری و سوار ترن میشیم تا به گیت پرواز برسیم. روی بلیط گیت پروازو نوشته مثلا برا ما c16 بود که اگه به تابلوها نگاه کنید خیلی واضح همجا تابلو داره پیدا هم نکردین مشکلی نیس از مامورای فرودگاه بپرسین با احترام کامل مسیرو نشونتون میدن ولی ما تقریبا ساعت 10 همه کارامون تموم شده بود و تا 12.30 بیکار تو فرودگاه نشسته بودیم نمیدونم چرا انقدر زود گفتن باید بیایم.
خوشبختانه اینبارم هواپیما تاخیر نداشت و ما سروقت به سمت تهران حرکت کردیم. اینبار چون پرواز صبح بود خسته کننده تر بودش برا همین دوتا فیلم ایرانی تو هواپیما گذاشتن نگاه کردیم اول بهمون ناهاردادن خوردیم یه مدل چلو گوشت و یه مدل چلو جوجه بود با نوشابه و سالادو ماست یه دو ساعت بعد میوه دادن، یه سیب و انگور دوباره یه دو ساعت بعد ساندویچ کالباس دادن و مثل مسیر رفت یه کیف دادن که توش مسواکو خمیر دندون مسافرتی و جورابو چشم بند بود
بعد از 7.30 ساعت ما به تهران رسیدیم ساعت 4 بود جالب بود ساعت 12.30 پرواز کردیم 7.30 ساعت تو راه بود ساعت 4 رسیدیم تهران 3.5 ساعت اینجا گم شده بود ماهم که برا شهرستان اورمیه بودیم یه تاکسی گرفتیم و با هزینه 65 هزار تومن به ترمینال رفتیم اونجا بلیط اتوبوس خریدیم برا اورمیه و ساعت 7 حرکت کردیم به سمت اورمیه و صبح ساعت 6 رسیدیم که واقعا خسته شده بودیم تنها سوغاتی که ما از مالزی اورده بودیم قهوه بود چون واقعا قهوه هاش خوشمزه بود و بهترین چیزی بود که میشد اورد لباس و چیزایه دیگه اصلا مناسب نبود برا اوردن چون ارزوناش که به درد نخور بود، گروناش هم که خیلی گرون بود و به نظرم تو لباس ایران خیلی مناسب تر بود و بهترین چیز که همون قهوه بود که برا خود مالزی بود هم مناسب بود هم خیلی خوشمزه بودن.
این بود سفرنامه ما به سرزمین سرسبز مالزی