سلام به همه عاشقان سفر و لست سکندی های عزیز و البته مدیریت محترم لست سکند.
سفر ما به تفلیس27م فروردین 95 شروع شد.
مدتها بود برای یک سفر زمینی با اتومیل شخصی به شمال ترکیه و گرجستان اطلاعات جمع میکردم. اما به دلیل اینکه تنها مشتاقان سفر زمینی خودم و همسرم بودیم و از دوستان و اطرافیان هیچکس حاضر نشد ما را همراهی کند تصمیم گرفتیم با تور به گرجستان سفر کنیم.
البته برنامه سفر ما برای آخر اردیبهشت ماه به مناسبت سالگرد ازدواجمان بود ، به همین دلیل شروع کردم به تماس با آژانسهایی که برگزار کننده تور تفلیس بودند و در سایتشان قید شده بود که اعتبار تور تا آخر بهار می باشد. البته بعد از اینکه با چند تا از آژانس ها صحبت تلفنی داشتم متوجه شدم که از شرکت هواپیمایی آتا فقط یک هفته قبل از پرواز امکان خرید بلیط هست نه یک ماه زودتر و به همین دلیل هیچکدام از آژانسهای برگزار کننده تور گرجستان نمیتوانستند تور اردیبهشت را در فروردین یعنی یک ماه زودتر به مسافر بفروشند! در ضمن گفتند تور ها از اول اردیبهشت افزایش نرخ خواهند داشت! ( من که متوجه نشدم وقتی آژانسی مینویسه "اعتبار تور تا فلان تاریخ "پس افزایش نرخ چه معنی داره؟)
خلاصه سفری که قرار بود با برنامه ریزی و سر فرصت انجام بشه برخلاف تصورم به یک سفر بدو بدویی تبدیل شد. 23 فروردین ، تور 4 شب و 4 روز تفلیس رو برای تاریخ 27 م فروردین به مبلغ نفری 1180000 تومان برای هتل سه ستاره dolabauri خریدیم. فردای آنروز برای خرید ارز مسافرتی اقدام کردیم و وقتی ساعت نه صبح بانک ملت رفتیم، متصدی مربوطه گفت فردا ساعت 8 صبح ، با در دست داشتن مدارک اینجا باشید. مدارک شامل: اصل شناسنامه با کپی از صفحه اول آن، اصل پاسپورت با کپی از صفحه اول آن، اصل کارت ملی با کپی، عوارض خروج از کشور به مبلغ 75 هزار تومان با کپی، بلیط سفر و کپی آن. 25ام فروردین نرخ ارز دولتی 3116 تومان بود و ما حواله 600 دلار را گرفتیم.
پرواز ما جمعه ساعت نه و نیم شب از فرودگاه امام خمینی با پرواز آتا به خوبی و بدون تاخیر انجام شد. مدت پرواز یک ساعت و نیم بود. ساعت تفلیس سی دقیقه از تهران عقب تر است، حدودا ساعت 11 شب به تفلیس رسیدیم. در فرودگاه تفلیس تا جمع شدن همه مسافرها به توصیه لیدرمون آقای محمد، ازصرافی فرودگاه مقداری دلار به لاری تبدیل کردیم. هر لاری به پول ایران 1400 تومان است و 100 دلار بین 222 تا 224 لاری می شود.
سپس سوار اتوبوس شده و به سمت هتل ها حرکت کردیم. در اتوبوس لیدر ضمن خوش آمد گویی و توضیحاتی درباره شهر، برگه ای به مسافران داد که برنامه های تور در آن مشخص شده بود. من با توجه به اینکه سفرنامه گرجستان را که توسط دوستان عزیز نوشته شده بود در لست سکند خوانده بودم، اطلاعاتم برای گردش و دیدن نقاط توریستی کامل بود پس نیازی به خرید تور نداشتیم. هتل ما dolabauri هتل سه ستاره بسیار خوبی بود. (در قسمت نقد هتل توضیح خواهم داد) بدون کوچکترین معطلی اتاق ها به مسافران تحویل داده شد.
ساعت نه صبح 28 ام فروردین، بعد از یک دوش عالی، سرحال برای صبحانه به طبقه همکف رفتیم. صبحانه هتل بسیار خوشمزه و متنوع بود. شامل: املت و تخم مرغ آب پز، دو نوع شیرینی، زیتون، کالباس، سوسیس آب پز، انواع مربا و کره و پوره سیب زمینی و چای و قهوه و شیر و آب میوه و البته سالاد خوشمزه ای که هر روز سر میز سرو میشد و من عاشق طعمش بودم، کلا صبحانه کامل و مفصل بود.
اتاق هتل
نمای بیرونی ساختمان هتل
روز اول:
بعد از خوردن صبحانه برای گشت و گذار در شهر آماده بودیم. ساعت حدود 10 صبح از رسپشن هتل نقشه شهر راگرفتیم و به سمت ایستگاه مترو حرکت کردیم. از هتل تا ایستگاه مترو 300 Aragveli حدودا 5 دقیقه پیاده فاصله داشت. هوای آفتابی با دمای 18 درجه سانتیگراد بسیار لذتبخش بود. از مترو یک کارت اعتباری خریدیم و 10 لاری شارژ کردیم. بلیط مترو برای هر نفر نیم لاری بود. وقتی سوار پله برقی شدیم از سرعت زیاد آن و مسافت نسبتا طولانی که تا رسیدن به سکو قطار داشت شوکه شدیم.
مترو در تفلیس بسیار قدیمی است و قدمت آن حدودا به 60 سال پیش می رسد. سرعت قطارها در مترو تفلیس زیاد است و تقریبا هر سه دقیقه قطار جدید می رسد. بنابراین از شلوغی و ازدحام جمعیت خبری نیست. برای دیدن مجسمه مادر و قلعه Narikala و پل دوستی باید ایستگاه Avlabari پیاده میشدیم که اشتباه کردیم و ایستگاه Isani پیاده شدیم. در تفلیس مردم انگلیسی بلد نیستند و این برای ما خیلی سخت بود تا منظورمان را بفهمانیم.
البته گرجی ها مردم فوق العاده مهربانی هستند و نهایت سعیشان را میکردند تا ما را راهنمایی کنند ولی متاسفانه فایده ای نداشت تا بالاخره نقشه را به یک راننده تاکسی نشان دادیم و او گفت 5 لاری می گیرم و شما را تا Rike park یا به قول خودشان ریقه میبرم. ما هم بلافاصله قبول کردیم و پارک ریقه پیاده شدیم. از اونجا به سمت تله کابین رفتیم و با همان کارت مترو برای هر نفر رفت و برگشت 2 لاری پرداخت کردیم. از داخل اتاق تله کابین منظره شهر، پل دوستی، رودخانه Mtkvari، مجسمه مادر و ...بسیار زیبا بود. از تله کابین پیاده شدیم و به سمت دیدنیهای بام تفلیس رفتیم:
مجسمه مادر: این تندیس 20 متری نشان دهنده زنی است که در یک دست شمشیر در مقابل دشمنان و در دست دیگر کاسه ای نوشیدنی برای دوستان دارد.
تصویر شهر از داخل تله کابین
مجسمه مادر
این منطقه چون در ارتفاع قرار دارد و تمام شهر زیر پای شماست بسیار دیدنی و جذاب است و حس آرامش عجیبی به آدم دست می دهد. درست پشت مجسمه مادر باغ گیاه شناسی قرار دارد که فضای فوق العاده زیبایی است با انبوهی از درختان و شکوفه های رنگی که البته در این ماه از سال زیباتر شده بودند.
باغ گیاه شناسی
نارین قلعه Narikala: از قدیمی ترین بناهای شهر تفلیس است که بر فراز تپه ای مشرف بر شهر قرار گرفته و بهترین مکان برای دیدن چشم انداز شهر تفلیس است. البته به نظر من در شب نارین قلعه جلوه قشنگتری داشت تا در روز!
نارین قلعه
انقدر این منطقه دیدنی بود که دلمان نمیخواست آنجا را ترک کنیم. در مسیر برگشت از دستفروشی که زیور آلات بدلی می فروخت یک جفت گوشواره و یک آویز که از صنایع دستی گرجستان بود هر کدام 10 لاری =14000تومان خریدم . این اولین خرید من در تفلیس بود که خیلی هم راضی بودم.
سپس با تله کابین به پایین برگشتیم و به سمت پل صلح راه افتادیم. پل صلح The bridge of peace: که بر روی رودخانه کورا ساخته شده، رابط تفلیس قدیم و جدید است. این پل کمانی شکل هم در شب بسیار زیباتر است و نورپردازی بسیار قشنگی دارد.
پل صلح
رودخانه کورا Mtkvari: این رودخانه که جریان تندی هم داشت و شاید به همین دلیل قایق تفریحی بر روی آن شناور نبود، از شرق ترکیه سرچشمه می گیرد و از گرجستان و آذربایجان و رشته کوههای قفقاز گذشته و رود ارس به آن میرسد و در نهایت به دریای خزر میریزد.
رودخانه کورا
پس از دیدن این منطقه واقعا دلپذیر و البته بسیار تمیز و گرفتن کلی عکس با عبور از پل زیبای صلح به سمت شهر قدیمی تفلیس Altstadt راه افتادیم. از کوچه پس کوچه هایی که تمام سنگفرش بود، گذشتیم. این قسمت از شهر یه جورایی شبیه به کوچه های پراگ(پایتخت چک ) است.
قسمت قدیمی شهر
ساعت از دو عصرگذشته بود و ما اصلا متوجه گذر زمان نشده بودیم. در سر راهمان رستوران subway رفتیم. رستوران subway رستورانی زنجیره است که ساندویچ ها جلوی چشم شما و با مخلفاتی که شما انتخاب میکنید درست می شود و مزیت آن نسبت به بقیه فست فودها، سالم بودن مواد غذایی شان میباشد و البته گرونتر. دو عدد ساندویچ شامل یک کالباس با مخلفات و یک روست بیف و دو تا نوشابه رویهم 37 لاری= 52000تومان شد.
در مسیر به سمت میدان آزادی
پس از خوردن ناهار پیاده به مسیرمان به سمت میدان آزادی ادامه دادیم. در مرکز این میدان ستونی است به ارتفاع 35 متر پوشیده از آلیاژ طلا. یک سمت میدان بوتیک های شیک و سمت دیگر آن پارکی قرار داشت و در کنار آن خیابان معروف روستاولی.
میدان آزادی
وارد خیابان زیبای روستاولی شدیم که بعضی آن را با خیابان شانزلیزه پاریس مقایسه می کنند ( شاید به دلیل معماری خیره کننده ساختمانها ). از خیابان زیبای روستاولی به سمت میدان روستاولی قدم زنان راه افتادیم. در این خیابان عریض فروشگاههای پوشاک همچون ZARA, LC WAIKIKI و ...و نیز مراکز دولتی و غیر دولتی از جمله پارلمان گرجستان، اپرا و باله شهر تفلیس، دادگاه عالی، موزه مردمی گرجستان و ... قرار دارند. نزدیک به میدان روستاولی تعدادی دستفروش صنایع دستی گرجستان از جمله: خنجر، شمشیر، شاخ گاو و تابلو های نقاشی و ... می فروختند.
خیابان روستاولی
میدان روستاولی
خوشبختانه در طول خیابان روستاولی نیمکت هایی در پیاده رو قرارداشت و ما که بیش از اندازه از پاهایمان کار کشیده بودیم مدتی استراحت کردیم و بالاخره لنگ لنگان به مترو Rustaveli رسیدیم و ایستگاه 300 Aragveli پیاده شدیم و حدود ساعت 5 عصر به هتل رسیدیم. از آنجا که هنگام ترک هتل فراموش کرده بودم کارت اتاق را برای نظافت به رسپشن تحویل دهم، فکر میکردم اتاق حتما مرتب نشده و از این بابت خودم را سرزنش میکردم، اما برخلاف انتظار وقتی وارد اتاق شدیم همه چی کاملا تمیز و مرتب بود. به قدری احساس خستگی میکردیم که حدودا دو ساعتی بیهوش شدیم. بعد از بیدار شدن و خوردن کمی آجیل و میوه که البته از تهران برده بودم، ساعت 8 برای خوردن شام بیرون رفتیم.
در کنار ایستگاه مترو 300 Aragveli دکه ساندویچ فروشی بود که توسط خانمی اداره میشد که می توانست تا حدی انگلیسی صحبت کند. این دکه ها شبیه به دکه های خیابان انقلاب بودند و البته فرق اصلی آنها این بود که کارگر ها با دستکش و بسیار تمیز کار می کردند و کاملا جلوی دید مشتری بودند. ما سفارش یک نوشابه، دو تا ساندویچ سوسیس ( از نظر اندازه یک سوم ساندویچ های ایران بود!) و یک عدد خاچاپوری دادیم. خاچاپوری طعمی شبیه به پیراشکی گوشت داشت و به نظر من بسیار خوشمزه بود. در مجموع 8 لاری=11000 تومان پرداخت کردیم. بعد از خوردن این شام خوشمزه قدم زنان به سمت هتل برگشتیم.
روز دوم:
برنامه امروز رفتن به پارک و شهربازی متاتسمیندا Mtatsminda بود. خیلی راحت با مترو ایستگاه روستاولی پیاده شدیم و با نشان دادن نقشه و اسم پارک به دستفروش های کنار خیابان روستاولی متوجه شدیم که با اتوبوس شماره 124 به آنجا میرسیم. حدود 5 دقیقه ای همان ابتدای خیابان روستاولی ایستادیم و اتوبوس رسید و با نفری 1 لاری و در زمان حدودا 15 دقیقه از یک مسیر سربالایی و پر پیچ و خم ( شبیه به مسیر پارک لویزان ) به پارک زیبای متاتسمیندا رسیدیم.
این پارک مرتفع ترین پارک شهر تفلیس است و دکل بلند 210 متری تلویزیون هم در اینجا قرار دارد.
پارک متاتسمیندا
دکل 210 متری تلویزیون
ورود به پارک رایگان است اما برای استفاده از وسایل بازی باید از گیشه ورودی پارک بلیط بخرید. در این پارک بزرگ و زیبا و سر سبز کافه های متعددی در فضای باز وجود دارد. ما به سمت چرخ و فلک بزرگ پارک که سومین چرخ و فلک بزرگ دنیا است رفتیم . چشم انداز 360 درجه ای شهر از این نقطه واقعا بینظیر بود، اما متاسفانه چرخ و فلک تعطیل بود. شاید به دلیل کمی جمعیت در پارک! کلا پارک بسیار خلوت بود و بعضی از وسایل گاهی فقط برای دو یا سه نفر روشن میشد!
چرخ و فلک بزرگ پارک
چشم انداز زیبای شهر
قدم زنان به سمت Funicular حرکت کردیم. فونیکولار از جاذبه های دیدنی تفلیس و شامل مجموعه ای از چند رستوران است. با قطاری که از تپه متاتسمیندا تا خیابان Chonkadze کشیده میشد با پرداخت نفری 3 لاری به پایین تپه رسیدیم. سوار شدن این قطار را بسیار توصیه میکنم چون خیلی جذاب و هیجان انگیز بود. از خیابان Chonkadze با استفاده از تابلوهای راهنما به سمت خیابان روستاولی راه افتادیم.
مجموعه فونیکولار
مسیر قطار از فونیکولار
ابتدای حرکت قطار
مسیر پیاده روی سرازیری بود به همین دلیل خیلی راحت در کمتر از 15 دقیقه به خیابان روستاولی رسیدیم. نظرمان این بود که ناهار را در یک رستوران گرجی شیک صرف کنیم. در مسیرمان به سمت میدان روستاولی یک رستوران پیدا کردیم که متاسفانه اسمش را یادداشت نکردم. خانومی گرجی که تا حدی انگلیسی صحبت میکرد ما رو به طرف یک میز گرد چهار نفره راهنمایی کرد. رستوران بزرگی بود و در داخل آن چند فضا برای نشستن وجود داشت.
از منو ، دو عدد شیشلیک، یک ظرف سالاد سزار و دو عدد لیموناد سفارش دادیم. ابتدا یک ظرف بزرگ سالاد سزار برایمان آورده شد که خیلی خوشمزه بود و بعد غذای اصلی که دو ظرف شیشلیک بود که اون هم طمع فوق العاده ای داشت هر چند من شیشلیک ایران را بیشتر دوست دارم! نوشیدنی ما لیموناد بود که دو لیموناد گلابی و انگور برایمان سرو کردند که خنک و گازدار و بسیار خوش طعم بود. واقعا از غذا و فضای رستوران لذت بردیم بخصوص که یک خواننده خانم و بعد آقایی با صدایی فوق العاده شروع به خواندن ترانه گرجی کردند که لذت ما را چند برابر کرد.
هزینه ناهار ( با انعام)54 لاری=76000 تومان شد. سپس با مترو روستاولی به خیابان مرجان ایشویلی Marjanishviliکه ایستگاه مترو داشت رفتیم. این منطقه هم زیبا بود و بنظر من نسبت به خیابان روستاولی جنب و جوش بیشتری داشت و پر بود از مغازه و رستوران و صرافی در دو طرف خیابان. پس از کمی گشت در این خیابان با مترو از خیابان مرجان ایشویلی به سمت هتل برگشتیم.
برنامه شب قدم زدن در خیابان شاردن Sharden و خوردن شام در یکی از رستوران های آنجا بود. با استفاده از مسیر یابی بسیار خوب همسرم و به توصیه او تا خیابان شاردن حدود 40 دقیقه پیاده رفتیم. خیابان شاردن محله ای بسیار زیبا و دیدنی است. در این خیابان سنگفرش شده رستورانهای متعددی قرار دارد که میتوانید غذا میل کنید و یا از چای و قلیان لذت ببرید. و نیز چند تایی مغازه که صنایع دستی گرجستان را میفروختند در این خیابان قرار داشتند.
از خیابان شاردن به سمت پارک ریقه رفتیم و کمی در پارک نشستیم و از منظره زیبای نارین قلعه و همینطور پل صلح با نورپردازی فوق العاده قشنگشان لذت ب
ردیم و بعد پیاده از کنار رودخانه Mtkvari کواری به فارسی به معنی رود کورش، به سمت هتل برگشتیم. از آنجا که ناهار مفصلی خورده بودیم وقتی به شاردن رسیدیم میلی به غذا نداشتیم ولی در مسیر بازگشت به سمت هتل بعد از آن همه پیاده روی جلوی دکه ساندویچ فروشی شب قبل ایستادیم و دو عدد ساندویچ کالباس و یک عدد دونر کباب گرفتیم که بسیار خوشمزه بود. جمعا 10 لاری=14000 تومن پرداخت کردیم.
نارین قلعه در شب
پل صلح در شب
روز سوم:
بعد از صبحانه حدود ساعت 11 صبح به سمت مترو حرکت کردیم و ایستگاه Avlabari پیاده شدیم. از مترو تا کلیسای سامباTsminda Sameba Cathedral حدودا 15 دقیقه پیاده راه بود. این کلیسا بزرگترین کلیسای ارتدکس در جهان و سومین کلیسای ارتدکس مرتفع دنیاست. معماری آن آمیزه ای از سبک های سنتی معماری مذهبی گرجی است. نورپردازی این کلیسا در شب بسیار جالب و زیبا است.
بنظر من اگر کسی کلیسای نوتردام در پاریس، کلیسای سن اشتفان وین، کلیسای دوﺋو مو میلان و ...را از نزدیک دیده باشد، این کلیسا شاید خیلی ساده بنظر برسد بخصوص داخل کلیسا که بنظر من ویژگی و ابهت خاصی نداشت! ولی فضای بیرونی کلیسا، سر سبزی محوطه و مناظری از شهر که از آن ارتفاع قابل رویت بودند واقعا قشنگ بودند و البته ارزش دیدن را داشتند. بخصوص که محیط بسیار آرامی بود و از اینکه نیم ساعتی روی نیمکتی نشستیم و در سکوت از مناظر لذت بردیم خیلی بهمان چسبید.
کلیسای سامبا
چشم انداز زیبای شهر از محوطه کلیسا
بعد از دیدن کلیسا دوباره به سمت مترو Avlabari برگشتیم و در ایستگاه روستاولی پیاده شدیم و برای صرف ناهار به مک دونالد رفتیم. یک چیزبرگر، یک رویال برگر، دو ظرف سیب زمینی متوسط و دو تا نوشابه جمعا21 لاری=30000 تومان شد.
مک دونالد
تصمیم داشتیم با مترو به دریاچه تفلیس برویم. بنابراین سوار مترو روستاولی شدیم و ایستگاهSarajishvili پیاده شدیم. از آنجا با اتوبوس زرد رنگ خط 43 برای دو نفر 1 لاری دادیم و به سمت دریاچه رفتیم. این دریاچه بزرگ و زیبا از شمالغرب تا جنوب شرقی شهر گسترش دارد. در فصل تابستان محل مناسبی برای شنا است اما در فروردین ماه که ما رفتیم آب دریاچه خیلی سرد بود. به قدری این منطقه زیبا و البته تمیز بود و آرامش داشت که حدودا دو ساعتی آنجا نشستیم و کلی بهمان خوش گذشت. سپس از همان مسیر به سمت هتل برگشتیم.
مجتمع مسکونی نزدیک دریاچه تفلیس
دریاچه تفلیس
غروب برای صرف شام بیرون رفتیم. شام از یکی از دکه های کوچک ساندویچ فروشی، یک دونر کباب 6 لاری، یک ساندویچ سوسیس 2/1 لاری، دو تا نوشابه 2 لاری جمعا=13000 تومان پرداخت کردیم و با غذاها به سمت پارکی نزدیک هتل رفتیم که منظره زیبایی رو به قلعه و رودخانه کوراداشت و در پارک غذایمان را صرف کردیم و بدون عجله مدتی در آنجا نشستیم و حدود ساعت 12 شب به هتل برگشتیم.
روز آخر:
از آنجا که قرار بود ساعت 12 ظهر اتاق را تحویل دهیم و ساعت حدود 3 عصر اتوبوس ما را به مرکز خرید eastpoint میبرد، تصمیم گرفتیم در هتل بمانیم و صبح تا قبل از ظهر جایی نرویم . البته بعد از تحویل دادن اتاق، چمدان ها را به انبار هتل سپردیم و کمی اطراف هتل تا نزدیک رودخانه پیاده روی کردیم. اتوبوس بموقع رسید و همه مسافران را به مرکز خرید eastpoint برد. قرار بود تا ساعت 8 شب آنجا باشیم. ابتدا به صرافی رفتیم و مقداری دلار به لاری تبدیل کردیم چون در گرجستان هیچ فروشگاه و رستورانی پولی غیر از لاری قبول نمیکنند. تا ساعت حدود 6:30 عصر گشتیم و کمی خرید کردیم و از آنجا که ناهار نخورده بودیم رفتیم مک دونالد 20 لاری=28000 تومان هزینه ناهار شد. سپس به سمت اتوبوس آمدیم و ساعت 8:30 غروب فرودگاه بودیم.
پس از تحویل بار و خوردن مهر خروج در پاسپورتها، منتظر بودیم تا ساعت 11:30 شب به سمت ایران پرواز کنیم. متاسفانه متوجه شدیم که هواپیما تاخیر دارد و کسی هم جوابگوی این تاخیر نبود. خلاصه مردم خسته و هلاک روی صندلی یا حتی موکت فرودگاه دراز کشیدند و خوابیدند تا ساعت 4 صبح که گفتند فعلا اجازه پرواز به هواپیما به دلیل نقص فنی داده نمی شود و باید کمی بیشتر صبر کنید. ساعت 6 صبح از برگر کینگ ساندویچ مرغ با سیب زمینی و نوشابه به عنوان شام آوردند! همه کلافه بودند بخصوص والدینی که بچه های کوچک داشتند و طفلک بچه ها بی تابی میکردند.
خلاصه بعد از کلی که مردم داد زدند و درخواست رفتن به هتل کردند، مجددا به گذرنامه ها مهر ورود به گرجستان زده شد و تا ساعت 12 ظهر در سالن ورودی فرودگاه مسافران را معطل گذاشتند. تا اینکه مدیر هواپیمایی آتا که خانومی بود ظاهرا پیگیر کارها گفت بزودی اتوبوس میرسد تا مسافران را به هتل منتقل کند. خلاصه 3 اتوبوس مسافران را به Astoria Tbilisi Hotel هتلی 4 ستاره نزدیک خیابان روستاولی برد.
با دیدن هتل و تحویل اتاقهای بسیار دلباز و زیبای آن، مسافرهای عصبانی آرام شدند و عده ای آرزو داشتند حداقل یک شب دیگر در تفلیس بمانیم. خانم آنا، مدیر شرکت هواپیمایی آتا در گرجستان، تاکید کرد که حتما امشب پرواز انجام خواهد شد و صرفا وقت برای دوش گرفتن و استراحتی کوتاه داشتیم. ما هم سریع بعد از گرفتن دوش و تعویض لباس و چرتی یک ساعته با زنگ تلفن بیدار شدیم و مدیر هتل با صدایی جدی تاکید کرد که ظرف 10 دقیقه اتاق را تحویل دهیم و اتوبوس ها منتظر هستند تا ما را به فرودگاه برگردانند.
ساعت 6 عصر فرودگاه بودیم و در زمان تحویل بار ناهاری سرپایی از طرف شرکت آتا گرفتیم و ساعت 9 شب به سمت تهران بعد از حدود 22 ساعت تاخیر برگشتیم. ماشین را در فرودگاه پارک کرده بودیم، 80 هزار تومان هزینه 5 شب توقف در پارکینگ شد. خدا را شکر سرانجام سالم به خانه رسیدیم.
نتیجه گیری و توصیه های لازم در سفر به تفلیس:
-واحد پول گرجستان لاری است که بر روی اجناس حروف GELبه معنی لاری می باشد. هر لاری 100 تتری و هر 100 دلار تقریبا 223 لاری است.
-با خرید کارت مترو میتوان برای رفت و آمد با اتوبوس، مینی بوس، تله کابین از آن استفاده کرد.
-هزینه تاکسی از حداقل 5 لاری شروع می شود و حتما قبل از رسیدن به مقصد باید با راننده قیمت را طی کرد.
-برای بازدید از کلیسا بهتر است خانمها شال بر سر بگذارند و با دامن وارد نشوند. آقایان نیز شلوار کوتاه نپوشند.
-تفلیس با حدود 2 میلیون جمعیت شهر خلوتی است و از ترافیک و ازدحام جمعیت خبری نیست.
-تفلیس شهری است بسیار تمیز و به ندرت آشغال در خیابان دیده می شود.
-همراه داشتن داروهایی همچون: استامینوفن کدئین، کلوردیازپکساید، کلونزپام، کولدکس به کشور گرجستان ممنوع است.
-آب معدنی خوب با خواص درمانی بالا در تفلیس با نام های بورجومی و نابقلاوی در تمام سوپرمارکت ها موجود است.
-قیمت آب نیم لیتری 6/0 لاری، قیمت بستنی چوبی حدود 1 لاری، سیگار وینستون پاکتی 3 لاری، نوشابه قوطی 1 لاری است.
-کل هزینه های ما برای 4 روز شامل ایاب و ذهاب و گشت ها و غذا 230 لاری=320000 تومان شد.
-چند کلمه مفید گرجی: gamarjoba= سلام، ho= بله ، ara= نه، didi madloba= خیلی ممنون
-با توجه به اینکه پروازهای آتا در شب انجام می شود شما روز آخر وقت کافی برای خرید خواهید داشت، پیشنهاد میکنم اگر دنبال خرید صنایع دستی گرجستان نیستید در طول اقامت در تفلیس از جاذبه های گردشگری لذت ببرید و خرید از برند هایی همپون مانگو و زارا و آدیداس و ...را به روز آخر موکول کنید.
-در مجموع بنظر من تفلیس شهر بسیار زیبایی است با جاذبه های دیدنی فراموش نشدنی. سفر به این شهر زیبا را به همه شما عزیزان توصیه می کنم.
نقد و بررسی هتل:
کیفیت و نوع غذا: 10
تمیزی و زیبایی هتل و اتاق ها: 10
عملکرد کارکنان: 10
تفریحات و امکانات هتل: 8
منطقه و دسترسی: 9
ارزش قیمت به نسبت خدمات: 10
نویسنده :مهشید تیشه یار
تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب سایت لست سکند مسؤولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمیگیرد. |