ضمن تشکر از وب سایت جذاب لست سکند سفرنامه دبی را خدمتتون ارائه میکنم.
من و همسرم مهر ماه سال 94 برای یک سفر 4 شب و 5 روزه و البته هم زمان با اولین سالگرد عروسیمون عازم دبی شدیم. انتخاب مقصد به اتفاق همدیگه و بیشتر به خاطر حس و حال اون زمانمون بود که دلمون میخواست شهر اولین ها، بهترینها، بزرگترینها و مدرن ترین سازه ها رو ببینیم. چی شهر دبی رو به جایی تبدیل کرده که اگرچه طبیعت خاص و با طرواتی نداره اما خیلی از افراد مشهور و سلبرتی ها رو به اینجا میکشونه.
ساخت سازه های منحصر به فرد، همواره با بهترین خلاقیت ها، در این شهر دیده میشه که ما ایرانیها به دلیل فاصله ی نزدیک این شهر با مرز کشورمون خیلی راحت میتونیم سفر کنیم. یکی 2 هفته قبل از سفر یه سری از موارد رو تهیه کردیم که گرفتن حواله ارز دولتی و پرداخت عوارض خارج از کشور هم جز شون بود. اما یکی از مواردی که من به طور اتفاقی توی سفرنامه های دوستان دیدم و واسم خیلی جالب بود، داستان کتاب ووچرهای Entertainer بود که همینجا از دوست خوبی که این اطلاعات رو در همین سایت منتشر کرده بودن، تشکر فوق العاده دارم.
کتاب ووچرهای Entertainer همونطور که خیلی ها ممکنه تا به الان در موردش شنیده باشن، شامل یک سری کوپن هایی برای تخفیف ورودی جاذبه های گردشگری و رستوران ها هستش که ابتدای هر سال میلادی در خیلی از کشورها چاپ و فروخته میشه، این کتاب که با قیمت حدود 470 هزار تومان فروخته میشه شامل هزاران کپن تخفیف مخصوص جاذبه های گردشگری و رستوران ها که توریست ها از اونها بازدید میکنن و به ازای هر جاذبه ی 3 عدد ووچر داره و نحوه ی استفاده از اونها به این ترتیب که اگه شما و همسرتون بخواید بلیط تهیه کنید،
یکی از شما پول کامل بلیطش رو پرداخت میکنه و دیگری رایگان و با همون کوپن یا ووچر تخفیف، وارد مجموعه تفریحی میشه و جفتتون به یک اندازه و با یک کیفیت میتونید از خدمات اون مجموعه تفریحی یا رستوران استفاده کنید.
مثال دیگه اینکه شما میتونید در رستوران یک همبرگر سفارش بدید و همسرتونم هم یک همبرگر دیگه و پول یک همبرگر + یک عدد ووچر تخفیف رو به مغازه دار پرداخت کنید. نکته ای که واسه ی ما یا خیلی های دیگه ممکن هستش که وجود داشته باشه اینه که قیمت کتاب تقریبا قابل توجه هستش و به ازای هر جاذبه 3 تا ووچر داره که واسه ی یه زوج فقط یدونه ش بدردشون میخوره یعنی حتما حتما باید یکیشون پول کامل پرداخت کنه و اون یکی رایگان و با ووچر از خدمات استفاده کنه.
سفر ما توی ماههای آخر سال میلادی بود و ما قطعا این امکان رو میدادیم که واسه ی یه سفر 5 روزه، بیشتر از چندتا از ووچرها استفاده نخواهیم کرد و در واقع کتاب تا 2 ماه دیگه منقضی میشه و ما کلی کوپن بی استفاده خواهیم داشت که بابتشون پول پرداخت کردیم. بنابراین از خرید کتاب (این کتاب رو در شهر دبی و از مرکز خرید دبی مال میتونید تهیه کنید.) منصرف شدیم اما نکته قابل توجه اینه که قیمت ورودی جاذبه های گردشگری و همینطور قیمت غذا در رستوران ها در این شهر بالاست و استفاده از این ووچر باعث میشه بتونی، با پولی که داری، جاهای بیشتر و بهتری رو ببینی بنابراین شروع کردم به جستجو یه را حل دیگه و نتیجه، پیدا کردن یک وب سایت ایرانی بود که این ووچرها رو دونه ای و با قیمتی به مراتب بیشتر از وقتی که کل کتاب رو میخری.
اما در مجموع اگه واسه سفرت برنامه ریزی کرده باشی و بدونی که میخوای کجا بری، میتونی فقط چنتا دونه که نیاز داری، ووچر بخری و هزینه پایین تری پرداخت کنی. این شد که با این وب سایت (Entertainer.ir) در تماس شدم و سوالات خودم رو در مورد خرید این ووچرها و قیمت اونها پرسیدم وتلفنی هم باهاشون صحبت کردم و از اونجا که میدونستم که میخوایم کجاها بریم فقط ووچرهایی رو خریدم که نیاز داشتم شامل ووچر سافاری صحرا با شرکت NourthTour، پارک آبی وایلد وادی، فراری ورد ابوظبی و گشت شهری، که شرکت واسه ما بعنوان اشانتیون حدود 10 تا از بهترین رستوران ها و کافه ها ووچر گذاشته بود.
نحوه ی پرداخت بهای ووچر در وب سایت entertainer بصورت آنلاین هستش که من مجموعه ی همه این ووچرها رو به قیمت 180 هزار تومن خریدم و خیلی خوب و مرتب، 2 روز بعد واسمون پست شدش.
جالب اینه که این شرکت مبتکر توی شمال ایران هستش و بسته از گلسار رشت برای ما ارسال شده بود ولی انصافا خیلی خوب و با حوصله سوالات مارو جواب میدادن.
حالا دیگه ما واسه ی شروع سفر آماده بودیم.
روز اول
پرواز رفت و برگشت ما با شرکت هواپیمایی قشم ایر بود. شرکت هواپیمایی بسیار عالی و راضی کننده. پرواز رفت ساعت 9 صبح بود. صبونه املت، مربا و پنیر سرو شد و عالی بود. خلبان با حوصله در تمام طول پرواز شهرهای مهم رو معرفی میکرد و 2 ساعت خیلی زود سپری شد.
مسیر پروازی همون مسیر کیش هستش و خلبان چند دقیقه بعد از گذشتن از جزیره کیش شروع به کم کردن ارتفاع کرد. که منظره خلیج فارس توی اون ساعت از روز و با اون آفتاب خوب، دیدنی بود. برج ها هم از دور خودنمایی میکردن به خصوص برج خلیفه !
ما وارد ترمینال 2 فرودگاه دبی شدیم. فرودگاه دبی یکی از بزرگترین و مدرنترین فرودگاه های دنیاس و این عزمت و مدرنیته رو به محض ورود، مشاهده میکنید. فری شاپ هم خوب بود و ما تونستیم یه مقدار خرید کنیم. بعدش خیلی سریع چمدونها را برداشتیم و ترنسفر هتل رو پیدا کردیم و به سمت هتل رفتیم.
خیابونهای دبی تقریبا پر از ترافیکه اما راننده ها توی رانندگی کردن، خیلی آروم و با حوصله عمل میکنن و من و همسرم در تموم اون چند روز همش با حالت تعجب از هم میپرسیدم چرا ما توی تهران انقدر عجله داریم ؟
حول و حوش ساعت 12 ظهر به هتل مون رسیدیم. هتل صدف، هتل کوچیکی در منطقه دیره است که کارکنان خیلی مهربونی داره. دیره به نوعی مرکز و بخش قدیمی تر شهر دبی هستش و تعداد زیادی هتل توی این منطقه هستش که بدلیل وجود ایستگاه مترو (الاتحاد - Union ) در فاصله 100 متری هتل، براحتی میتونستیم توی شهر رفت آمد کنیم.
بعد از رسیدن به هتل رسیپشن از ما خواست که چمدونهامون رو یه گوشه بزاریم و تا حاضر شدن اتاقمون، ناهار رو در رستوران هتل که بصورت سلف سرویس ارائه میشد، صرف کنیم. خدمات هتل H.B بود و شامل صبونه و ناهار میشد. ناهار خوب و قابل قبولی بود سوپ، زرشک پلو با مرغ، خورشت بادمجون و ترکیب یه پلو و سبزیجات و یه سری دورچین ها و دسرها که یه طعم عربی و هندی داشتش و پر ادویه بود که من و همسرم ازش استقبال کردیم.
بعد از ناهار اتاق رو تحویل گرفتیم یه اتاق تقریبا بزرگ و دلباز و یه بالکن که توش میز و صندلی چیده بودن و ویوی رو به کوچه هتل داشت. اتاق همه ی امکانات اولیه مثل تلوزیون LCD ، ماهواره، تخت، میز آرایش و میز مطالعه، کمد و گیره آویز لباس، کتری برقی و مینی بار و همینطور وان، حوله، دستمال، شامپو و صابون داشت. ما مستقر شدیم و بعد از یکی 2 ساعت استراحت واسه شروع گشت ها حاضر شدیم.
موضوعی که توی اغلب هتل های دبی وجود داره، رایگان نبودن اینترنت حتی توی لابی هستش ! و ما میتونستیم با خرید یک کارت اینترنت به قیمت 5 درهم معادل 5000 تومان به مدت یک ساعت از اینترنت استفاده کنیم. تقریبا گرون بود. اما ما واسه ارتباط با خونواده هامون هر شب یک کارت میخریدیم.
برنامه ریزی من واسه چند روز اقامتمون توی دبی به این شرح بود:
روز اول: رفت به دبی ، گشت شهری دبی
روز دوم: خرید، تور سافاری صحرا
روز سوم : پارک آبی وایلد وادی، امارت مول، دبی مول
روز چهارم : فراری پارک ابوظبی
روز پنجم : برگشت به تهران
همون طور که گفتم، من واسه دیدن خیلی از این اماکن دیدنی از قبل ووچر خریده بودم. برای استفاده از ووچرهایی که با تور برگزار میشن، حتما یک هفته قبل باید به آدرسی که روی اون نوشته شده، ایمیل بزنید و بابت استفاده از ووچر، شرکت رو مطلع کنید. اونها هم خیلی سریع و در کمتر از یک ساعت بهتون جواب میدن و تشکر میکنن بابت اینکه شرکت اونها را برای استفاده از تور گردشگری استفاده کردید و چون اکثر اروپایی ها از این خدمات مطلع هستن شرکتهای درست حسابی ارائه کننده ی تور، عضو خدمات همین ووچرها هستند و معمولا بهترین خدمات رو نسبت به تورهای ایرانی ارائه میکنن و خیلی واضح و مشخص توی ایمیلشون توضیح میدن که تور شامل چه مکانهایی، چه خدماتی هست و ساعت شروع و پایان تور توضیح داده میشه. همینطور اطلاعات تماس و هتل شما رو ازتون میخوان.
من قبلا طبق بررسی هام تنها توری رو که دوست داشتم با کانتر ایرانی برم همین تور گشت شهری بود اون هم فقط و فقط به خاطر برنامه ی مکانهای دیدنی تور بود که این انتخاب رو کردم. تور ArabianNight که من ووچر گشت شهری اون رو داشتم، از برترین برندهای شرکت برگزارکننده تورهای شهری دبی هستش برنامه ی گشت شهری اون، شامل مناطق قدیمی و تخریب شده دبی و بازارهای قدیمی و آثار باستانی دبی بود اما تور گشت شهری که کانتر گردشگری هتل معرفی میکرد شامل خیلی از مکانهای دیدنی دبی بود که هر گردشگر حداقل در اولین سفرش به دبی باید اونها رو ببینه.
بنابراین اولین تورمون رو البته با تصمیم قبلی از کانتر گردشگری هتل خریدیم "تور گشت شهری". سهراب اپراتور گردشگری هتل بود و خیلی خوب فارسی صحبت میکرد. بعد از خرید تور شهری خیلی اصرار داشت که حتما بقیه تورهامونم از اون تهیه کنیم و بعد اینکه بهش گفتیم ما ووچر خریدیم و میخوایم از اونها استفاده کنیم، خیلی خوشحال نشد و همش سعی بر منصرف کردن ما داشتش، ولی خوب ما تصمیمون رو گرفته بودیم.
حول و حوش ساعت 3 بعد از ظهر ون گشت شهری دم در هتل اومد و مارو سوار کرد. مدت این تور از ساعت 3 بعد از ظهر تا ساعت 11 شب بود و شامل برنامه های مختلفی بود که در ادامه توضیح میدم. در ضمن قیمتش هم واسه ی هر نفر 170 درهم بود تقریبا معادل 170 هزار تومن. اکثر مسافرها بجز یه خانوم و آقای هندی، ایرانی بودن.
عیسی لیدر ما بود که اون هم خیلی خوب و البته با لهجه ی عربی، فارسی صحبت میکرد. بین راه در مورد جاذبه های دبی و جوایز و افتخاراتش صحبت کرد و در مورد شیخ دبی که تحصیلات دکترا در زمینه معماری داره و به همین دلیل هم خیلی به ساختن سازه های برتر علاقمنده و جالب تر از اون، اینکه یکی از مقاطع تحصیلیشو توی دانشگاه تهران خونده ...
خلاصه اولین جایی که رسیدیم قصر امیر دبی بود که بسیار با عظمت ساخته شده بود. طاووس ها اونجا رژه میرفتن. یه منطقه ی آروم و با عظمت که علاقمندی امیر رو به سازه ها، به وضوح میتونستی از نوع ساخته شدن قصرش ببینی. اگرچه دیدار این قصر فقط از بیرون ممکن بود.
قصر امیر دبی
بعد از 20 دقیقه گردش، مجددا سوار ون شدیم و عیسی برج العرب رو از فاصله خیلی نزدیک بهمون نشون داد. یه دلفین بزرگ و متحیر کننده ! بعدش به مدینه الجمیرا رفتیم. مدینه الجمیرا شبیه به ونیز ساخته شده. یه مجموعه شامل یه رودخونه یه مرکز خرید خیلی خاص و چوبی که به قول یه دوست "نگاه کن که در اینجا زمان چه وزنی دارد" اینجا انقدر زیباست و انقدر آرومه و انقدر دوست داشتنی که هم دلت میخواد عکاسی کنی و یادگاریشون کنی و هم دلت میخواد عکاسی نکنی و فقط لذت ببری. توریست های زیادی واسه بازدید از این مجموعه اومده بودن و کاملا حس و حال ما با دبی از همینجا عجین شد. فروشگاه های مدرن با دکور چوبی در راهرو ها بودن و اجناس برند و گرون بودند. بعدش به قسمت رودخونه رفتیم کلی لذت بردیم . و اصلا دلمون نمیخواست تموم شه که ...
یک ساعت خیلی زود سپری شد و با خودمون قرار گذاشتیم که اگه یه وقت خالی پیدا شد حتما اینجا رو دوباره بیایم و یه دل سیر ببنیم. که اصلا وقت نشد!!
مدینه الجمیرا
مقصد بعدی ما بازدید، البته از داخل حیاط هتل کاخ که یکی از مدرنترین هتلهای دبی هستش و معمولا مقصد سیاستمدارای بزرگی که به دبی سفر میکنن، بود. این موضوع رو به راحتی از مدل ماشین هایی که تو گوشه گوشه ی حیاط هتل پارک شده بود میشد فهمید.
مقصد بعدی پالم جمیرا، یه جزیره عجیب و نخل مانند که کاملا یک شاهکار مهندسی و ساخته ی دست انسان هستش که با تزریق حجم انبوهی از خاک داخل دریا ساخته شده. ورودیه و ساختمونهای ابتدایی همگی برج بودن و عیسی توضیح داد که قیمت این برج های خیلی گرون هستش اما در ادامه با ویلاهایی مواجه شدیم که خودمون متوجه شدیم مسلما قیمتهای خیلی خیلی گرون تری داشته باشن که به زیبایی و همگی با یک سبک و یک تم عربی ساخته شده بودن و عیسی مجددا توضیح داد که خیلی از شخصیت های معروف مثل دیوید بکهام و شاهرخ خان و ... اینجا ویلا دارن و با اعلام اینکه بکهام این ویلا رو با ارزش نمیدونم چند میلیارد دلار به مادر خانومش هدیه کرده کلی آقایون رو اذیت کرد و خندیدیم. :دی
بعدش به قسمت شمالی جزیره رفتیم و هتل های معروفی از جمله هتل آتلانتیس زیبا رو به ما نشون داد و بعد پیاده شدیم و در کنار ساحل آروم قدم زدیم.
مقصد بعد مرکز خرید اوت لت جبل علی بودش اونجاهم حدود یک ساعت توقف کردیم. خوب بود و تقریبا شامل هر نوع جنسی میشد. من تونستم یه کتونی Puma به قیمت 98 درهم بخرم و کلی خوبه. البته همونطور که میدونید بدلیل ناقص بودن سایز اجناس اوت لت ممکنه خیلی ها دست خالی برگردن.
بعد از اون به مرکز خرید ابن بطوطه رفتیم. البته عیسی خیلی تاکید میکرد که از این به بعد لطفا خرید نکنید این مراکز خرید هایی که در ادامه میریم همگی شامل اجناس برند هستش که شما میتونید توی مراجعاتتون به سایر مراکز خرید هم نمایندگی هاشون رو ببنید و ازشون خرید کنید. بنابراین سعی کنید بیشتر از ساختمون ها لذت ببرین.
مرکز خرید ابن بطوطه هم یکی از بزرگترین مراکز خرید دنیاست که به صورت راهرو مانند و طبق معماری چندین کشور ساخته شده، واقعا در نوع خودش بی نظیره. انگار هر چند قدم، از کشوری به کشور دیگه میری. چین، هند، ایران، مصر، تونس و مراکش.
کلی دیدنی های قشنگ توی این مرکز خرید دیدیم و کلی با قسمت ایرانی به وجد اومدیم. قسمت ایرانی خیلی شبیه به اصفهان ساخته شده بود. گشت خیلی زود و تند و سریع بود چون باید به بقیه ی برنامه های تور میرسیدیم.
مرکز خرید ابن بطوطه
مقصد بعدی یه جای هیجان انگیز بود دبی مال و البته برج خلیفه. دبی مال بزرگترین مرکز خرید دنیاست و خیلی جالبه دیدن این بزرگترینها. آکواریوم دبی هم در این مرکز خرید قرار داره. تمامی برندهای مطرح دنیا قطعا توی این مرکز خرید نمایندگی دارن. بعد از یه گشت خیلی سریع و فشرده همگی جلوی آکوریوم دبی ایستادیم. آکواریومی که به زیبایی هر چه تمام تر ساخته شده و قسمتهایی از اون رو بدون پرداخت بلیط برای دیدن بازیدکننده های مرکز خرید در معرض نمایش گذاشتن. این قسمت بی نظیر و زیبا با سقف مصنوعی که شبیه آسمون شب و خیلی قشنگ ساخته شده بود، جالب بود.
آکواریوم دبی مال
مقصد بعدی جنب مرکز خرید و در کنار دریاچه و برج خلیفه بود. بلندترین سازه ی دنیا و ارتفاعی که تو هیچ یه عکسی جا نمیشه بسیار بلند و بسیار شگفت انگیز بود. این برج در ساعتهای پایانی روز هر نیم ساعت رقص آبنما و پخش موسیقی داره بنابراین سعی کردیم به اون سانس برسیم. بازدید از این نمایش زیبا، رایگان هستش. ما سر ساعت خودمون رو رسوندیم و منتظر شدیم، که آهنگ شروع به نواختن کرد و آبنماها شروع به رقصیدن به حدی این صحنه واسه ی من و همسرم هیجان انگیز بود که انگار روی ابرها بودیم. شکوه و عظمت و حس خوبمون توی اون لحظه رو با حس خوب مراسم عروسیمون توی سال گذشته پیوند دادیم و کلی خوشحال بودیم. اگر روزی دبی رفتین هیچ وقت این نمایش رو از دست ندید.
بعد از اتمام شوی آبنماها تقریبا به ساعتهای پایانی روز و برنامه ی تور رسیده بودیم. برای حسن ختام به رستوران سلف سرویس ایرانی دانیال رفتیم که در خیابان معروف شیخ زائد قرار گرفته. رستورانی خوب و با انواع و اقسام استارترها، غذاهای اصلی و دسرها، اعم از غذاهای سنتی، فرنگی، دریایی، شیرینی ها و میوه ها که انصافا با کیفیت خیلی خوبی پخته شده بود و جز برنامه های تور بود.
ما که خیلی از کیفیت رستوران خوشمون اومده بود و حدس میزدیم با این همه تنوع خوراکی ها و پذیرایی بصورت بوفه باز، جز رستوران های خیلی گرون باشه ازشون پرسیدیم که اگه خودمون مراجعه کنیم، هزینه واسه هر نفر چه چقدر هستش و در کمال ناباوری گفتن 65 درهم (تقریبا 65 هزار تومان) و واقعا واسه این کیفیت، در مقایسه با ایران، خیلی قیمت خوبی بود.
رستوران دانیال
به این ترتیب نزدیک به ساعت 11 شد و تور هیجان انگیز ما و دیدن این همه جاذبه، توی یه روز که واقعا مارو خوشحال و خسته ی خوب کرده بود، تموم شد.
ترنسفر تور مارو به هتل رسوند و بعد از یه روز شلوغ با یه دوش آبگرم خوابیدیم.
روز دوم
صبح روز بعد، بعد از حاضر شدن به رستوران هتل رفتیم و صبونه خوردیم. صبونه هتل در عین سادگی منوی کاملی داشت و شامل هم غذاهای سرد و هم گرم میشد این صبونه هر روز تغییر میکرد و موارد متنوعی سرو میشد.
هتل هر روز راس ساعت 10 ترنسفر رایگان به 3 مرکز خرید پر تردد که در نزدیکی همدیگه بودن داشتش. این ترنسفر ساعت 12:30 برمیگشت. ما هم صبح این روز رو واسه خرید یادگاری واسه خونواده هامون، به این مراکز خرید رفتیم، مرکز خرید تجاری دبی، گرین هاوس، دی تو دی همگی در فاصله نزدیکی از هم قرار دارن که مرکز تجاری دبی نمایندگی همه ی برندهارو داره و میتونید همه ی اون برندهایی که توی دبی مال و ابن بطوطه دیدید اینجا هم نمونه ش رو ببینید و خرید کنید. 2 تا مرکز خرید دیگه هم شامل اجناس مختلف و البته با کیفیت متوسط و اغلب چینی بودن که خیلی جذبمون نمیکرد.
بعد از کمی خرید و بازدید از مراکز خرید ساعت 12:30 با ترنسفر هتل که راس ساعت سرایستگاه منتظر بود به هتل برگشتیم و ناهار خوریدم که بازهم شامل سوپ و خورشت و ماهی و پلو و دورچین میشد. بعد یکی 2 ساعت استراحت برای تور سافاری صحرا حاضر شدیم.
این تور جز تورهایی بود که من واسش ووچر تخفیف گرفته بودم و از طریق ایمیل با شرکت گردشگری NorthTour در تماس بودم که صبح همونروز هم با من برای کانفرم برنامه تماس گرفتن. شرکت NorthTour یکی از شرکتهای بزرگ گردشگری در دبی هست و تورها رو با کیفیت متفاوتی برگزار میکنه. قیمت تور سافاری برای هر نفر 295 درهم (معادل 295 هزار تومان) بود. و ما باید فقط هزینه یک نفر + 1 ووچر تخفیف را ارائه میکردیم.
ترنسفر سر موقع اومد که یک لندکروز 2014 بود و ما دومین گروه مسافرش بودیم. اولین گروه یه مادر و دختر اهل انگلستان بودن که در سفرشون به سیدنی میخواستن چند روز توی دبی استراحت و تفریح کنن و طبق صحبتهاشون خیلی هم مورد علاقه شون قرار گرفته بود.
راستی یه مورد جالب در خصوص شرکت ارائه کننده این تور این بود که موقعی که من بهشون ایمیل زدم و تایمم رو هماهنگ کردم ازم پرسیده بودن توی لندکروز صندلی خاصی مدنظرته و من گفته بودم نه و میتونستی انتخاب کنی. بعد از یک کمی گشت به سمت صحرا، بین راه یه دختر و پسر اسکاتلندی سوار شدن اونها سومین گروه مسافرهای لند کروز بودن. و ما به سمت صحرا حرکت کردیم.
بین راه یک جایی واسه استراحت نیگه داشت و لاستیک های ماشین رو برای سافاری کم باد کرد بعدش دوباره سوار شدیم و هر چی جلوتر میرفتیم دیگه خبری ازون برج و آبادی ها نبود و تا چشمت کار میکرد شنزار و صحرا بود.
برنامه این تور این شکلی بود که یه جایی یه ایستگاهی تمام لند کروزهای این شرکت سر یه ساعتی باید جمع میشدن و خیلی منظم بعد از چند دقیقه برنامه شون با یه سری حرکات نمایشی شروع میشد. تلو تلو خوردن ماشین بین تپه های شن و سرازیر شده توی دامنه ی تپه ها از یه طرف و دیدن سایر ماشین ها از شیشه ی ماشین و اینکه چقد ارتفاعی که سرازیر میشن شیب داره و عجیبه از طرف دیگه، جیغ ما و بقیه رو درآورد و کلی هیجان زده شدیم و ترسیدیم و لذت بردیم. با خودمون فک کردیم اگه ماشینای دیگه در اطرافمون سرازیر نمیشدن و نمیدیدم شاید انقد هیجانزده نمیشدیم و این حرکت دسته جمعی، یکی از برنامه های خاص همین آژانس هستش .
بعد از یکی 2 ساعت به یه شنزار قشنگ با یه ویوی خوب توی غروب آفتاب رسیدیم و تا از ماشین پیاده شدیم کلی از عکاسا ازمون عکس گرفتن.
بعد از اون به کمپ تور رسیدیم که کمپ شامل 20 تا غرفه بود و خدمات مختلفی رو انجام میدادن که همگی جز برنامه های تور بود.
یکی شتر واسه سوار شدن میداد، یکی با حنا روی پوست افراد، طرح میکشید. یکی دشداشه میداد که بپوشی و عکس بگیری، یکی چایی و نسکافه میداد و یکی نوشابه و آبمیوه میداد. عجیب طبیعتیه این کویر، همه ی انرژی های منفی آدم رو میگیره و آروم میشی.
پیشنهاد میکنم حتما تجربه ی پا برهنه راه رفتن روی شنها رو از دست ندین. بعد از کلی گشت توی کمپ همسرم پیشنهاد کرد که توهم حنا بزار. منم رفتم و روی پاهام طراحی کرد که واقعا دوست داشتنی بود(به یاد پارسال و شب حنابندونمون)
کم کم شب شد و مارو به شام دعوت کردن توی یکی از غرفه ها شام رو بصورت سلف سرویس چیده بودن خیلی خوب و کامل شامل 5 مدل کباب و سوپ و برنج و مرغ و گوشت و خورشت و غذاهای فانتزی و دریایی و ...که میتونستی بعد برداشتن غذا دور میزهای کوتاهه عربی که شامل یه نشیمنگاه بالشت مانند بود بشینی و غذاتو میل کنی.
همه جمعیت موجود توی این تور آمریکایی و اروپایی بودن. ما و افراد داخل ماشین سر یه میز که به شماره ماشینمون رزرو شده بود نشستیم و شام خوردیم، بعد شام وسط همین میزها یه جای خالی بود که یه آقاهه اومد و کلی عجیب و هیجان انگیز حرکات موزون و رقص سنتی انجام داد، برنامه شون واقعا جالب و خیره کننده بود.
در انتهای برنامه راننده ازمون خواست که بلیط رو در غرفه صندوق حساب کنیم، که ما طبق قرار 295 درهم + 1 ووچر تخفیف بهشون دادیم. و جالب بود که زوج اسکاتلندی هم همینطور. عکاسها هم اومدن و عکس چاپ شده مون رو بهمون فروختن. حول حوش ساعت 11 مسیر رفت رو اینبار به درخواست خودمون با سرعت آرومتری به سمت هتل برگشتیم و با مسافرای ماشین و راننده کمی گپ زدیم.
سافاری صحرا
شام در کمپ
روز سوم صبح امروز بعد از صرف صبحانه میخواستیم به وایلد وادی بریم. یکی از پارکهای آبی دبی و در مجاورت برج العرب. بنابراین پیاده از هتل به سمت ایستگاه مترو الاتحاد رفتیم. شهر دبی یه متروی خیلی مجلل داره که 2 تا خط بیشتر نداره ولی کیفیت واگن ها و طراحی ایستگاه به وضوح قابل احساسه. از ایستگاه مترو یک کارت به قیمت 20 درهم خریدیم 50 درهم شارژ کردیم. قیمت استفاده از تاکسی ها در امارات خیلی بالاست ولی این دلیل نمیشه که مترو خیلی ارزون باشه.
قیمت بستگی به تعداد و طول مسیر متغیر بود. اما بازهم نسبت به تاکسی مقرون به صرفه تر بود. اپراتور مترو اسم هر ایستگاه رو به زبون عربی و انگلیسی عنوان میکرد و بطور کلی استفاده از متروشون خیلی پیچیده نیستش.
در ایستگاه امارات مال پیاده شدیم. از این ایستگاه تا پارک آبی مسیر کوتاهیست که بخاطر موجود بودن در بین اتوبان امکان پیاده رفتن نیست و باید حتما تاکسی بگیری.
چون تاکسی ها با فرمت دربستی کار میکنن. بنابراین هر تاکسی که رد شه، شما میتونید اون رو به هر مقصدی بگیرید و کل هزینه که بر حسب تاکسیمتر محاسبه میشه، پرداخت کنید.
مثل خیلی از کشورهای دیگه اصلا چونه زدن و طی کردن معنی نداره. بنابراین یه تاکسی به مقصد وایلد وادی گرفتیم و بعد از چند دقیق به اونجا رسیدیم قیمت این مسیر 6-7 دقیقه ای با تکسیمتر 16 درهم معدل 16000 تومن شد.
به سمت غرفه گرفتن بلیط ورودی رفتیم. قیمت بلیط برای بزرگسالان 295 درهم بود. که ما 295 درهم + یک عدد ووچر تخفیف دادیم و اپراتور ازمون خواست که 100 درهم هم میتونید شارژ کنید که اگه خریدی داخل پارک داشته باشید، امکان پرداخت پول وجود نداره و ما قبول کردیم. ایشون ضمن این پیشنهاد، این موضوع رو مطرح کردن که چنانچه در پایان روز مبلغ رو استفاده نکرده باشین، میتونید از کانتر مربوطه نقدش کنید.
بنابراین مبلغ رو برامون شارژ کرد و یک عدد دستبند بهمون داد. توی پارک آبی نباید خوراکی همراهت باشه و بهتر سبک بری. یک کمد هم به قیمت 25 درهم گرفتیم که کوله و لباس هامون رو توش بزاریم. بعد از ورود به پارک فروشگاه هایی هستش که میتونید ازشون انواع مایوها رو بخرین.
از خوش گذشتن تو وایلد وادی هر چی بگم کم گفتم. یه محیط خوب و خونوادگی البته با این سطح از هیجان بیشتر واسه جوون تر ها و بچه ها میتونه لذت بخش باشه که کلی توش دچار هیجان و آزادسازی آدرنالین شدیم. اول از رودخونه استفاده کردیم که دور تا دور پارک رو کشیده شده بود و همش دچار چالش و جیغ و هیجان میشدی و اپراتورها اون تو بودن و تو رو با لبخند استقبال و آروم میکردن. بعدش موج سواری کردیم و بعد توی یه استخر یو شکل پرتاب شدیم و بعدش با 2 تا وسیله مختلف از بین این لوله ها سر خوردیم، از استخر موج و آبشار استفاده کردیم و بعدش به یه جای وحشتناک رفتیم که باید متاسفانه سقوط آزاد میکردیم از یه ارتفاع بلند و داخل یه تابوت وحشتناک با کلی صداهای ترسناک که کلی ترسیدم من.
بعد از سقوط آزاد همه تماشاچی ها واسمون دست میزدن. من از ترس بهت زده شده بودم. البته آدرنالینم در همین لحظه حال اومد. و خیلی از بازی های دیگه که مشابه ش رو خیلی از پارک آبی ها دارن اما خوب فک میکنم همه ی افراد کامل بودن مجموعه وایلد وادی رو تایید میکنن. کلی فضاش قشنگه و مطابق قصه های سندباد درست شده.
موقع رفتن به پارک آبی مایو، دمپایی و کرم ضد آفتاب و فراموش نکنید. بین ظهر از فود کورت مجموعه با دستبندهامون واسه خودمون پیپسی و سیب زمینی گرفتیم که کلا 60 درهم شدش. میتونستی هر کدوم از بازی هارو هر چند بار که دوست داری بازی کنی. بعد از کلی بازی و باهم بودن و خوش گذونی تصمیم گرفتیم دوش بگیریم و از پارک خارج شیم. بقیه پول رو که در دستبندمون مونده بود از کانتر نقد کردم.
پارک آبی وایلد وادی
دم پارک مجددا یه تاکسی به مقصد امارات مال گرفتیم و رفتیم که این مرکز خرید رو هم ببینیم. این مرکز خرید کلی مدرن و زیباست و باز هم یکی از بزرگترین مراکز خرید دنیا که پیست اسکی دبی توش قرار گرفته بعد چرخیدن توی چند به مغازه، به سمت پیست اسکی مصنوعی دبی رفتیم و از بیرون کلی آدمارو دیدیم.
امارات مال
آدمایی که وسط اون هوای گرم بیرون پیست، اون تو روی سرشون داشت برف میریخت و همگی با لباس اسکی چهره ی یخ زدگی داشتن ! دیدن این صحنه خیلی عجیب و جالب بود. یه رستوران توی ورودی پیست اسکی دبی بود که خیلی قیافه ی خاص و مدرنی داشت که مشتری هاش ویوی خیلی بهتری نسبت به پیست داشتن.
پیست اسکی مصنوعی امارات مال
همینطور که داشتیم باهم صحبت میکردیم و یه ذره گشنه شده بودیم من داشتم یه چیزی از توی کیفم در میاوردم که یهو متوجه اون ووچرها که خانوم Entertainer بصورت اشانتیون و در ازای خریدمون واسمون ارسال کرده بود انداختم و در کمال ناباوری دیدم ووچر همین رستوران هم داره.
کلی خوشحال شدیم و احساس خوش شانسی کردیم. پس به رستوران مدرن رفتیم و یه چیزبرگر با سس باربیکیو سفارش دادیم به قیمت 54 درهم که با ارائه ووچر یدونه دیگه هم واسمون آوردن. این رستوران استارترهای خوشمزه ای داره که به صورت سرویس و واسه همه میارن یه ترکیبی ازون نون و کره و سیر و سبزیجات خوشمزه. غذای رستوران هم واقعا عالی و خوشمزه بود.
رستوران با ویوی پیست اسکی – پیش غذا
رستوران با ویوی پیست اسکی – غذای اصلی
بعد ازون به سمت ایستگاه مترو رفتیم و تصمیم گرفتیم در مسیر برگشته به هتل، یک بار دیگه از مرکز خرید دبی مال و برج خلیفه دیدن کنیم. دلمون تنگ شده بود انگار. توی ایستگاه دبی مال پیاده شدیم. توجه داشته باشید که این چرخیدن های با مترو و تاکسی که توسط آژانس ها برنامه ریزی نشده و خودت باید کشفشون کنی چنان لذتی بهت میده که تقریبا تمام خارجی ها تجربه ش میکنن. دیدن آدم ها تو مترو و دیدن این ها خارجی از آسیای شرقی، اروپا، آمریکا خیلی در نوع خودش جالبه.
اکثر فروشنده ها و خیلی از نیروهای کار از فیلیپین و کشورهای دیگه آسیای شرقی هستن و شما به ندرت یه فرد عرب رو میدید.
اتومبیلهای مدرنی توی محوطه دبی مال پارک میشه که دیدنی هستن واقعا. همون هایی که توی برنامه تخت گاز هستن :دی
داخل دبی مال شدیم و کمی مغازه ها را گشت زدیم و اینبار با آرامش بیشتری مراکز خرید را گشتیم. به سمت آکواریوم رفتیم کلی عکاسی کردیم و لذت بردیم.
بعد خودمون رو به دریاچه برج خلیفه رسوندیم و یک بار دیگه شوی آبنما را اینبار با یه موسیقی متفاوت دیدیم. بعد کلی لذت و هیجان توی این روز خوب، با مترو به هتل برگشتیم.
برجی در نزدیکی برج خلیفه
روز چهارم
امروز تصمیمون بر این بود که به شهر ابوظبی سفر کنیم برای دیدن جزیره یاس و سرزمین فراری. برای رفتن به ابوظبی چند راه وجود داره.
یکی استفاده از تورهای ایرانی که ما نمیخواستیم. دوم تاکسی دربستی و سوم اتوبوس. ما راه سوم رو انتخاب کردیم باز هم به رغم ماجراجویی و چک کردن جسارت.
البته با برنامه ریزی و جمع آوری اطلاعات از قبل. این روحیه رو از دوست آلمانی تبارم، دختری جوان که در سفری به ترکیه باهاش آشنا شدم، گرفتم، که چندین کشور رو با یه کتاب راهنما گشته بود حتی شهرهای کوچیکشون رو و بعد صحبت با من و اخذ اطلاعات در مورد ایران همونجا تصمیم گرفت که به ایران هم بیاد و این راحتی و احساس لذت زود هنگام و همت توی اون، واقعا به من روحیه و انرژی میداد.
ابوظبی پایتخت کشور امارات هستش که در فاصله 2 ساعتی از دبی قرار گرفته برای رفتن به اونجا اول با مترو به ایستگاه ابن بطوطه رفتیم و بعد از خارج شدن از ایستگاه مترو، ترمینال اتوبوسها رو دیدیم و رفتیم واسه ابوظبی بلیط گرفتیم که با استفاده از همون کارتهای مترو میشد این کارو انجام داد.
هر بلیط حدود 50 درهم بود. اتوبوس خیلی خوب و مدرن بود و حتی اینترنت هم داشت. توی مسیر من یه ذره از احساس خستگی این چند روز خوابم برد و همسرم مجذوب قانموندی رانندگان در اتوبان بین شهری شده بود که علیرغم عدم وجود حتی یک پلیس ( شرطه) همگی خیلی قانونمند و با سرعت مجاز رانندگی میکردن.
بعد از رسیدن به ترمینال ابوظبی یک تاکسی به مقصد جزیره یاس گرفتیم و ازش خواستیم که مارو به سرزمین فراری ببره. 25 دقیقه تو راه بودیم تا به سرزمین فراری رسیدیم. بین راه، راننده مسجد خیلی بزرگی رو به ما نشون داد و بهمون گفت یکی از برترین جاذبه های ابوظبی این مسجد هستش که واقعا معماری بی نظیری داشتش.
سرزمین فراری در مسیر نرسیده به ابوظبی هستش ولی خوب نمیشد وقتی با اتوبوس اومدیم، بین راه پیاده شیم بنابراین ما با تاکسی به اونجا رسیدیم.
سرزمین فراری یک مجموعه تفریحی شهربازی، نمایش، سینما مانندی هستش که ماهیتش بیشتر واسه بزرگسالان هستش. مجموعه ای عظیم و لوکس که به معرفی محصولات شرکت ایتالیایی فراری میپردازه و در آخر روز، اگه شما روزی بخواید بین پورش و فراری و چه میدونم یکی دیگه، یه کدوم رو انتخاب کنید قطعا فراری میخرید. :دی
چقدر خلاقیت دارن آخه اینها. این چی بود؟ این همه هیجان!
بلیط مجموعه 250 درهم هستش که ما 250 درهم + 1 ووچر تخفیف دادیم و پس از تحویل یک نقشه وارد مجموعه شدیم.
سالن اصلی فراری ورد
این نقشه واسه این بود که چیزی رو از دست ندی. برای استفاده از کارتینگ مجموعه باید همون اول صبح ثبتنام میکردی و واسه ی سیمولیتور پیست اتومبیلرانی باید مبلغ 100 درهم علاوه بر مبلغ قبلی میدادی ولی بقیه قسمتهارو با همون ورودی اولیه، میشد استفاده کرد.
یکی از قسمتها زنده کردن اولین ماشینهای فراری روی یه ریل بود که یکی بعد اون یکی حرکت میکرد و سیستمش برقی بود فضای عاشقانه بین رودخونه و کوهها رو با رانندگی فراری قدیمی توسط همسر جان رو تجربه کردیم.
پیست اتومبیلهای قدیمی
یه بازی بود که برنامه ش شبیه برنامه ی آسفالت بود یعنی یه گروهی بودیم و هر کدوم پشت یه فراری واقعی نشستیم و جلومون یه صفحه LCD بود که انگار تو پیست بودیم، خلاصه که من چهارم شدم و همسرم سوم شد.
پیست کارتینگ
خیلی از بازی هاشون سناریو داشت و اول وارد یه اتاق میشدی یه فیلم پخش میشد بعد پرده بالا میرفت و در ادامه ی اون وارد یه بازی میشدی انقد هیجان تجربه های جدیدمون بالا رفته بود که همش منتظر یه اتفاق نو بودیم. ما وارد یه بازی با تجربه سینمای 6-7 بعدی شدیم که هم روی صندلی هامون میچرخیدیم هم توی راهرو های تو در تو واگنمون حرکت میکرد.
یه بازی دیگه ورود به کارخونه 6 بعدی فراری بود که از طراحی تا ساخت و اجرای یکی از مدل ها را نمایش میداد. انقدر جالب بود و انقدر قشنگ دمو شد که ما دلمون خواست فراری بخریم : دی بعد وارد یه سینما شدیم که روی آسمون ایتالیا پرواز کردیم و واقعا صندلی هامون پرواز کرد و رفتش بالا.
بعد وارد یه سالن شدیم و یه گروه، یه نمایش ایتالیایی رو اجرایی کردن که احساساتی و زیبا بود. به علاوه ی همه ی اینها، چندین نمایشگاه از آخرین محصولات فراری وجود داشت. مهیج ترین بخش ها بخش بیرونی مجموعه و سوار شدن به یک ماشین 2 نفر با سرعت عجیب و جیغ و اینها بود و بالاخره خفن ترین قسمت این پارک، قطاری که در یک ثانیه سرعت شما رو از صفر به 240 کیلومتر بر ساعت و از 240 کیلومتر بر ساعت به صفر میرسونه و انقدر سریعه که حس میکنی گردنت داره کنده میشه. انقدر جیغغ زدم، انقدرررر جیغ زدم که همسرم میگفت تو راه برگشت به دبی هم همچنان چشمات اشکی بود و جیغ میزدی : دی
خیلی تجربه های دیگه ی عجیب و غریب بود که همگی کلی حال دلمون رو خوب کرد و حسابی آدرنالین خونمون جریان گرفت.
محوطه داخلی مجموعه که شبیه به میلان ساخته شده بود
اتومبیلهای فراری
موقع بیرون اومدن از مجموعه کلی از اجناس تقریبا اسپورت با برندهای نایک و .. و با آرم فراری برای فروش گذاشته شده بودن که ما ازشون خرید کردیم به یاد این روز خوب و پرهیجان. در راهروی انتهایی مجموعه تعدادی رستوران با ملیت های مختلف حتی ایرانی وجود داشت که ما هندی رو انتخاب کردیم . به سختی میشد باهاشون ارتباط گرفت همه ی گارسون ها هندی بودن. برای پیش غذا نون طعم دار و برای غذای اصلی مرغ تندوری و یه نوع خوراک که با گوشت و بادمجون درست شده بود انتخاب کردیم.
غذا واقعا عالی و بی نظیر بودن. این ادویه های عجیب هندی، عجب خوبن. کلی لذت بردیم از ناهاری که دیگه خیلی دیر شده بود .
رستوران هندی مجموعه فراری ورد
تو راه برگشت تصمیم گرفتیم یه تاکسی دربستی بگیریم. خیلی جالب بود هزینه تاکسی دربستی که همگی تاکسی ها کمری بود و توسط یه مانیتور و از یک مرکز کنترل میشدن و امنیت بسیار بالایی داشت، تا ایستگاه متروی ابن بطوطه 150 درهم شد. که دقیقا برابر با هزینه ی زمان رفت بود. و دیگه لازم نبود تا ابوظبی بریم و برگردیم. خوب تجربه ی خوبی بود. بازهم از ایستگاه ابن بطوطه به سمت هتل برگشتیم و از فروشگاه کارفور جنب ایستگاه مترو که شبیه هایپر استار خودمونه شکلات و اینا گرفتیم و به هتل برگشتیم.
روز آخر
بعد از جمع آوری لباسها و بسته بندی اونها، صبحونه خوردیم و اتاق رو تحویل دادیم. ترنسفر برگشت ساعت 10:30 اومد و مارو به فرودگاه برد. بعد انجام کارهای اداری یکی 2 ساعتی تا پروازمون فرصت مناسبی برای چرخیدن توی فرودگاه و استفاده از اینترنت رایگان فرودگاه بود و خیلی زود سپری شد. پرواز برگشت هم با همون کیفیت عالی پرواز رفت انجام شد و اینبار هم خلبان و هم مسافران آروم تر بودن شاید آرامش بعد از این همه هیجان. توی پرواز واسه ی ناهار جوجه کباب با پلو و سبزی پلو با گوشت سرو کردن که هر دو خیلی با کیفیت بود و بعد از 2 ساعت ما به تهران برگشتیم. اتومبیلمون توی پارکینگ پارک بود و خیلی راحت به خونمون اومدیم.
شاید به خاطر اینکه ماه عسل بود و شاید بخاطر اینکه یادمون بود که باید از هر لحظه مون لذت ببریم. این چند روز برامون به شدت عالی گذشت. یادمون باشه مسافرت کردن مارو آدم بهتری میکنه و یادمون باشه هر جایی هر چند دور افتاده، ارزش یک بار دیدن رو داره و شاید خیلی بیشتر.
آرزو میکنم همه ی آدمها توی فرصت کوتاه زندگی از لذت سفر کردن بهره مند شن. سازگارتر باشیم، کم تعصب تر و آروم تر شاید دنیا جای بهتری باشه که ما هنوز کشفش نکردیم.