جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت (سفرنامه آنتالیا)

4
از 49 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت (سفرنامه آنتالیا)

سلام دوستان عزیز در ابتدا به خاطر انشاء ضعیفم عذر خواهی میکنم چون دفعه اول که سفر نامه مینویسم.من سعی میکنم بیشتر . از تجربیات خودم از سفر و هتل بگم و اطلاعات دقیق تر درباره این هتل میتونید به راحتی در همین سایت پیدا کنید.

من و همسرم تصمیم گرفته بودیم در خرداد ماه یک سفر به آنتالیا داشته باشیم که اتفاقی متوجه شدیم خواهر همسرم و همسرشان نیز برای این تاریخ قصد سفر کردن پس شروع کردیم به انتخاب هتل و در نهایت بعد از کلی بررسی سایت های مختلف ایرانی خارجی ما هتل ریکسوس سانگیت و اونا هتل ریکسوس پرمیوم را انتخاب کردند.

ابتدا قصد داشتیم سفر با پرواز ترک انجام بدیم ولی با طوفان قیمت بالای پرواز های ترک مواجه شدیم طوری که اختلاف قیمت به هفتصد هزارتومان میرسید به همین دلیل تصمیم گرفتیم با پرواز قشم ایر راهی سفر بشیم.

بعد از کلی جست جو در پکیج ها بالاخره آژانسی را انتخاب کردیم و تونستیم با همکاری خانم مجیدی مسوول کانتر خوب این آژانس تور 6 شب و 7 روز مون را با قیمت 2650 تهیه کنیم البته قیمت تور همسفرهامون 3450 تموم شد.

تاریخ پرواز پنجشنبه 30 اردیبهشت ساعت 11:00 اعلام شد.

بالاخره سی اردیبهشت رسید و ما با کلی ذووووق و شوووووق با ماشین شخصی راهی فرودگاه امام شدیم (البته اینو بگم این سفر اولین سفر خارج از کشور ما بود) ماشین در پارکینگ روباز فرودگاه گذاشتیم که شبی 9000 تومان هزینش می شد.

از پارکینگ روباز اتوبوس می امد دنبال مسافرا و یا میتونستیم از تونل استفاده کنیم که ما ترجیح دادیم خودمون بریم که با یه رگبار شدید باران مواجه شدیم و همگی خوب خیس شدیم.

خب تازه از اینجا بود که قصه مبارزه ما با صف های مختلف شروع شد. اولین صف موقع تحویل چمدان و گرفتن کارت پرواز بود که تقریبا یک ساعت و نیم طول کشید بعد با کلی خوشحالی از گرفتن کارت پرواز(راستی تازه اینجا بود که متوجه شدیم پروازمون ساعت 11:30 و برگشتمون که قرار بور 1:30 بامداد باشه 2:30) با صف قطور چک پاسپورت روبرو شدیم که نیم ساعت هم در این صف منتظر موندیم وقتی رسیدیم اونور گیت ساعت ده شده بود و هنوز دلارهای سفر رو تهیه نکرده بودیم.

رفتیم طبقه پاییین که دیدیم واای چه صف طولانی برای گرفتن ارز دولتی هستش، داشتیم از گرفتن ارز پشیمون میشدیم که متوجه شدیم این صف فقط برای بانک ملی و کسانی که از بانک ملت و سامان اقدام کردند جمعیتشون خیلی کمه و خدارو شکر ما از بانک ملت اقدام کرده بودیم.

خلاصه تا کارها رو انجام بدیم گیت های مسافر گیری باز شد رفتیم که سوار هواپیما بشیم و خیلی خوشحال ازاینکه حداقل هواپیما تاخیر نداره ولی این خوشحالی هم خیلی کوتاه مدت بود چون وقتی هواپیما رفت رو باند تازه فهمیدن که نقص فنی داره(آخه مگه میشه) و گفتتن که باید بریم آشیانه برای تعمیر چشمتون روز بد نبینه چون مجبور شدیم سه ساعت تمام در هواپیما بمونیم و هر بار که سوال میکردیم با این جواب که یک ربع دیگه آماده پروازیم مواجه میشدیم.

دیگه صبر مردم تموم شد و شروع به اعتراض کردن ولی متاسفانه سر مهماندار به جای آرام کردن مسافرا با لحن بدی گفت هر کی دوست نداره میتواند پیاده شود و مسوول پرواز را آورد که ایشون شروع کرد به صحبت برای آرام کردن که دید مردم خیلی عصبانی تر از این حرف ها هستن و کار داشت به دعوا میکشید، خلاصه قضیه ختم به خیر شد و بالاخره هواپیما ساعت 2:30 به پرواز در اومد (اینم اضافه کنم تو این سه ساعت پرواز قشم ایر پذیرایی شام انجام داد و مهماندارهای دیگه با صبوری تمام خواسته های مردم انجام میدادن).


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

شام


خلاصه با هزار بدبختی ساعت 5:30 بود که رسیدیم فرودگاه اسپارتا داشتیم به دلمون صابون میزدیم که تمام این خستگی ها رو تو هتل لب دریا از بین میبریم که با یه فاجعه دیگه مواجه شدیم.

وقتی رسیدیم تو فرودگاه دیدیم مسافران پرواز معراج که بدون تاخیر رسیده بودن بعد از سه ساعت هنوز تو فرودگاه هستند و هنوزچک پاسپورت نشدن اولش هممون جاخوردیم بعد که از حالت شوکه در اومدیم شروع به پرس و جو کردیم متوجه شدیم کلا سیستم چک پاسپورت تو کل ترکیه قطع و منشا امنیتی سیاسی داره. راستی باید اینجا اضافه کنم فرودگاه اسپارتا یک فروگاه کوچیک بدون هیچ گونه امکانات ساده حتی آبخوری و صندلی هستش و حتی سرویس بهداشتی هم این طرف گیت وجود نداره و برای استفاده از آن مجبور بودیم پاسپورت به مسول گیت بدیم و دوباره ازشون تحویل بگیریم.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

ساعات جهنمی در اسپارتا


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

آشیانه هواپیما جلوی در فرودگاه


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

خلاصه مجبور شدیم چهار ساعت روی زمین بشینیم و منتظر باشیم واقعا وحشتناک بود قشنگ مثل پناهنده های جنگ زده بودیم

واقعااااا میخوام بدونم این لیاقت ایرانی که باهاش اینجوری رفتار بشه ؟

تقریبا ساعت نه صبح بود دیدم دیگه صدای خوردن مهر تو پاسپورت قطع نمیشه باورمون نمیشد با بدبختی پاسپورت گرفتیم و از گیت خارج شدیم و تا اومدن چمدان ها رفتم دنبال تورلیدرمون به نام آقا محمد که از شرکت 4 group بود آشنا شدیم تازه اونجا فهمیدم که بلاخره خدا یه گزینه خوب هم تو سفر برامون گذاشته واونم اینکه ما چهار نفر تنها مسافرای این شرکت بودیم و با ون به صورت اختصاصی میبرمون انتالیا ولازم نیست با اتوبوس هایی که باید کلی منتظر پر شدنشون بمونیم بریم.

خب تازه از اینجا به بعد وارد روزای خوب سفر میشیم.

ترانسفر ما با یک ون از نوع جمبو جت انجام شد طوری که با یه توقف 20 دقیقه ای برای صبحانه ما دو ساعته رسیدیم آنتالیا در ضمن این جاده فوق العاده زیبا بود و برای ما که این همه سختی تحمل کرده بودیم خیلی خوشایند بود .


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

مناظر جاده


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

لانه گنجشک در زمان توقف برای صبحانه


آقا محمد یک پسر تحصیل کرده و با شخصیت بود و در طی راه تمام توضیحات هتل را به ما داد و حتی اینترنت خودش باهامون شیر کرد تا خانواده هامون از نگرانی در بیاریم. وقتی رسیدیم آنتالیا یک ماشین شخصی منتظر من همسرم بود چون از اینجا راهمون از همسفرامون جدا میشد وما باید میرفتیم سمت بلدیبی


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

اولین میدانی که در آنتالیا می بینید


خب حالا بلدیبی کجاست؟بلدیبی یک شهر کوچک که بین آنتالیا و کمر واقع شده حدودا بیست کیلومتر بعد از آنتالیا و 15 کیلومتر قبل از کمر البته خود بلدیبی از سه قسمت تشکیل شده که هتل ما در قسمت دوم بلدیبی واقع شده بود.

در بین راه آنتالیا تا بلدیبی یه جزیره کوچک به اسم دم موش خودنمایی میکرد وقتی از لیدرمون دربارش پرسیدم گفت این اسم به دو دلیل رو این جزیرست یکی اینکه در زمان قدیم مرکز نگهداری آذوقه دزدان دریایی بوده که با گم شدن آذوقه خود مواجه میشدن و دلیل اون تعداد بالای موش در این جزیره بوده و نکته دوم اینکه از بالا شبیه دماغ موش و این جزیره از املاک شخصی یک خانم اسراییلی هستش.( البته این نقل قول از تور لیدر )


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جزیره موش


ساعت 12 بود که به هتل رسیدیم و بدون وقفه اتاق بهمون تحویل دادن و لیدرمون گفت ما حتی از قبل هماهنگ کرده بودیم که اگر بدون تاخیر صبح به هتل میرسیدید هم اتاق را بهتون تحویل بدهند.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

ورودی هتل


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

لابی ساختمان مرکزی


اتاق ما تو ساختمان Aبود که رو نقشه نشون دادم وقتی وارد ساختمان شدیم فهمیدیم اتاقمون طبقه همکف و دیدی به جنگل نداریم اولش ناراحت شدیم وخواستیم اتاق عوض کنیم که مسوولین هتل گفتن مشکلی نداره فقط باید تا فردا صبر کنید که اتاق ها خالی بشه ولی بعدش که رفتیم تو اتاق دیدیم راحت میتونیم از تو بالکن به حیاط پشتی بریم بدمون نیومد و همونجا موندگار شدیم.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

اتاق های این هتل همه بالکن داره و اندازه اتاق ها بزرگ و خوبه و در هر اتاق دو حمام یک با وان و یکی ایستاده وجود داره و یک اتاقک لباس که دو طرفش کمد هم دارد.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

حمام(عکس از نت)


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

اتاق (عکس از نت)


مینی بار هتل هم شامل آب و آب گازدار و آبمیوه نوشابه و یک ماکسی بار دارد که توی دو تا کشوس شیشه ای یکیش شامل انواع خوراکی و کشوی دوم شامل وسایل ضروری سفر از ناخن گیر تا روغن آفتاب چیز های دیگر که در صورت استفاده باید هزینش پرداخت کنید .


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

ماکسی بار و مینی بار


بعد یه استراحت کوچولو رفتیم تا ناهار بخوریم و شروع به کنجکاوی داخل هتل کنیم(انگار نه انگار که کلا شب نخوابیدیم) اول از رستوران اصلی هتل بگم که از دو رستوران با منوی یکسان در دو طبقه مختلف تشکیل به اسم هایTURKUAZ و VERANDA که برای رسیدن به رستوران هم پله برقی هست هم آسانسور.

فضای رستوران بزرگ دلباز که دور تادور با پنجره های بزرگ پر شده از لحاظ تنوع غذایی و کیفیت غذا هر چی بگم کم گفتم و تو شش شب اقامتی که داشتیم هر روز با غذا های جدید سوپرایز میشدیم و مشکل تکراری بودن غذا رو که تو نقدهای دوستان درباره هتل های دیگه دیده بودم نداشتیم.

اگه بخوام یه تقسیم بندی برای غذا های نهار و شام داشتته باشم به این شکل میشه 1:غذاهای گوشتی که شامل استیک –چنجه- کباب برگ- کباب ترکی مرغ با تنوع سوخاری کبابی پخته شده و بلدرچین و.... 2: غذاهای سنتی شامل انواع دلمه کوفته انواع برنج بورک عکس

3:غذاهای دریایی شامل میگو ماهی های مختلف با انواع طبخ مختلف صدف کالاماری و...

4:انواع اسپاگتی ماکارانی لازانیا پاستا (بیشترین وعده غذایی من شامل این گروه میشد) 5: انواع مخلتلف سیب زمینی از پوره سرخ کرده و...

6-:انواع سالاد و سبزیجات ترشیجات

7: انواع مختلف پنیر

8:قسمت محبوب من انواع شیرینی با باقلواهای خوشمزه شیرینیهای تر و پودینگ

9:انواع میوه های فصل، در مورد نوشیدنی ها همه چی موجود بود ولی بایستی به خدمه سفارش میدادید تا براتون بیارن

تو این هتل هیچ وقت نباید نگران غذا باشی چون همیشه یه غرفه برای غذا وجود دارد و اگر به شام اصلی نرسیدید از ساعت 12 تا 02 شام دیر هنگام ارائه میدن و از 02 تا هفت صبح هم غذاهای سرد و برای کسانی که به ناهار اصلی(12 تا 14) و اسنک بار (12 تا 16) نرسیدند بازم غذا هست چون از ساعت 16 تا 19 دو تا رستوران چینی در کنار استخر نودل و سوپ نودل می دادند.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

کوچولویی که رو میز غذا خوابش برد


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

سوپ نودل


خدمه ای که تو رستوران بودن واقعا مهربان ومودب بودن و تا میفهمیدن ایرانیم شروع به صحبت درباره ایرانی ها و خنده رو بودنشون میکردن و با هر زبانی شده یجور میفهموندن که ما با ایرانی ها خیلی صمیمی هستیم .تنها ایردی که میتونم بهشون بگیرم اینکه زبان انگلیسیشون به شدت ضعیف بود طوری که بعضی جاها فارسی حرف میزدیم میفهمیدن ولی انگلیسی نه.

بعد ناهار شروع به گشتن تو هتل کردیم وقتی از رستوران اومدیم بیرون اولین چیزی که به چشمون خورد بار اصلی هتل به نام لوتوس که بین لیدرهای ترک محبوبیت خاصی داشت با کارکنان زبده و حرفه ای و خدمه اسکیت سوار که به سرعت به مهمان ها سرویس می دادند


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

لوتوس بار


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

موهیتو نوشیدنی محبوب من


بعدش به سمت اسکله اصلی هتل رفتیم لازمه بگم این هتل سه تا اسکله داره که یکی فقط برای پیاده روی و لنگر گاه کشتی های کوچیک اسکله دوم اسکله اصلی که روش پر از تخت و سایبان بالشتک های رنگی اسکله سوم که بسیار زیباست و وی آی پی و ورودیش پنجاه دلار به ازای هر نفر برای هر روز.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

اسکله اصلی


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

اسکله vip


در ابتدای اسکله اصلی اسنک بار وجود داره که از ساعت 12 الی 16 غذا میده که غذاهاش شامل پیتزا -جوجه تنوری- ماهی ،بورک محلی و سیب زمینی تنوری وهمبرکر و انواع استیک و البته سالاد و سوپ و دسر و میوه با تنوعی کمتر از رستوران اصلی هم موجود بود واای که یادش هم دلمو آب میندازه.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

محوطه اسنک بار


هتل یک کافه شیرینی هم داشت که از ساعت 15 تا 18 شیرینی و بستنی میوه ای و نوشیدنی گرم میداد.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

آقا کلاغی که روبروی کافه شیرینی حمام میکرد


در کنار استخر یک چایخانه با طراحی مراکشی هم داشت که فوق العاده زیبا بود.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

چایخانه


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

کنار پارک آبی، ریکسی کلاب بود که خیلی بزرگ هیجان انگیز بود و با یه قطار خوشگل بچه هارو میبرد میچرخوند و لی حیف که ما بچه نداشتیم تا بتونیم وارد بشیم و فقط تونستیم از بیرون مشاهده کنیم.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

خلاصه روز اول انقدر خسته شدیم به برنامه شبانه هم نرسیدیم و بعد شام بیهوش شدیم و بقیه کنجکاوی واسه روز بعد گذاشتیم. تهران که بودیم همش با خودم میگفتم کی اون موقع صبح پا میشه بره صبحانه بخوره ولی اونجا هر روز عین بچه های خوب بدون زنگ ساعت و فقط از روی ذوق درونی راس ساعت شش صبح بیدار بودیم . اولین صبحی بود که تو هتل بودیم رفتیم یه دوری اطراف هتل و استخر ها زدیم( خوبی این هتل اینه که هر جایی بری یه استخر میبینی البته برخی هاش برای قسمت های ویلایی) و رفتیم صبحانه یعنی وعده مورد علاقه من.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

استخر در شب


وقتی در کنار استخر با لا را نگاه میکردی دو تا سیم موازی میدیدی که بعدا فهمیدم زیپ لاین و قیمتش 50 دلار


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

وعده صبحانه از یک میز مربا، یک میز میوه ،یک میز پنیرو کره عسل و دسر ویک میز محصولات بسته بندی شده مثل آبمیوه وشیر کاکایو وغذاهای بچه و... غذاهای گرم شامل انواع املت و نیمروو شیر برنج وسوسیس وبورک و پنکیک و پیراشکی و شیرینی های گرمی که اکثرا همونجا پخت میشدند، تشکیل میشد.

جالب ترین چیزی که دیدم پخت نان بربری تو تنور رستوران بود که داغ داغ تحویلت میدادن و فوق العاده بود.

نوشیدنی های گرم (انواع قهوه وهات چاکلت)میتونستی با زدن یک دکمه از دستگاه های اتومات اونجا تهیه کنی و چای هم به صورت دم شده وهم به صورت کیسه ای در کنارش بود.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

بعد از صرف صبحانه تقریبا ساعت هشت صبح بودرفتیم کنار استخر که دیدیم تمام تشک های اطراف استخر اصلی را با حوله ها گرفتن پیش خودمون گفتیم بخاطر تعطیلات خود ترک هاست و اهمیتی ندادیم و شروع به قدم زدن کردیم و چیزهای جدیدی کشف کردیم.

کنار ساحل هتل که قدم میزدیم با مارمولک های بزرگی که هیچ ترسی از انسان ها نداشتند مواجه شدیم و منم که همیشه دنبال جانورم که عکس بگیرم ترس رو گذاشتم کنار رفتم جلو ازش عکس گرفتم.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

بعد قدم زنان رفتیم قسمت پشت هتل همینجور که راه میرفتیم زمین را که نگاه میکردیم پر از گلوله های سفید بود بالا را که نگاه کرردیم متوجه شدیم که این گلوله های پنبه ای شکل میوه درختان تنومند با بدنهای پر از تیغ هایی به شکل میخ بودند.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

تنه درخت


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

میوه درخت


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

پشت ریکسی کلاب هم یه درخت کاج عجیب فوق العاده زیبا پیدا کردیم که مشخص نبودریشه این درخت کجاست وبه شکل خوابیده روی زمین بود.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

یک سر هم به بولینگ هتل زدیم که پولی بود و هر بیست تا توپ 15 لیر حساب میکرد.

بعد از نهار تصمیم گرفتیم برویم بیرون هتل تا از مغازه های اطراف هتل دیدن کنیم .

جای جالب قشنگی بود و یه بازارچه محلی به نام نظر بازار داره که در آن انواع صنفها از کفش و کیف و لباس تا مغازه هایی که سوغات محلی مثل انواع باسلوق های خوشمزه و صابون های دست ساز ارائه میدادند وجود داشت وقیمت هاشونم مناسب بود و تا میفهمیدن ایرانی هستی به فارسی میگفتند بیا تو تخفیف


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

نظر بازار


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

سوغات خوراکی


راستی برای کسانی که طرفدار قلیان هستند بگم که هتل قلیان باهاتون 30 دلار حساب میکنه در صورتی که تو کافه های اطراف هتل همون قلیان با چای 20 لیر باهاتون حساب میکنند با منظره ای فوق العاده زیبا و یک صاحب کافه مهربان و مهماندوست


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

قلیان تووووپ ترکی

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

منظره زیبا کافه

خلاصه بعد از یکم خرید رفتیم اتاق تا استراحت کنیم که دیدیم صدای موسیقی بلندتر از قبل پس استراحت بیخیال شدیم رفتیم سمت استخر که تازه دلیل شلوغی صبح فهمیدم چون تو استخر اصلی یه پارتی بزرگ برگزار شده بود که خیلی دیدنی بود و در آخر هم با فلای بورد داخل استخر نمایش قشنگی برگزار کردند.


شب ها هم از ساعت 9:30 تا 11 شوهای شبانه برگزار میشد که هر شب موضوعش فرق داشت مثلا یک روز سیرک روسیه بود یک شب کلمبیاو....و بعد از برنامه هم تا ساعت 12 دی جی داشتند.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

فلای بورد


روز بعد چون هوا ابری بود تصمیم گرفتیم با همسفرامون قرار بزاریم بریم آنتالیا ،پس صبحانه را خوردیم رفتیم دم در هتل منتظر دلموش یا همون مینی بوس شدیم که تا آنتالیا ازمون 5.5 لیر گرفت ،محل قرار ما مرکز خرید تراسیتی تو لارا بود وقتی به راننده گفتیم ما رو تو یک ایستگاه پیاده کرد و گفت اتوبوس های لارا از اینجا رد میشن .

برای سوار شدن به این اتوبوس ها باید حتما کارت داشته باشید که ما نمیدونستیم و مسافران ترک با خوشرویی پول ازمون گرفتن و به جای ما کارت زدن ،این اتوبوس ها از منطقه کاله ایچی رد میشوند و شما میتونید جاهای مختلف از جمله دروازه هاردیانوس را از تو اتوبوس ببینید.

ما بعد از یک ساعت رسیدیم به مقصد ولی همسفرامون با سه ساعت تاخیر به ما رسیدند چون انگار از منطقه بلک خیلی سخت تر ماشین پیدا میشه.

مرکز خرید تراسیتی نسبتا بزرگ بود و مغازه های برند و غیر برند داره که قیمت های بعضی از مغازه هاش مناسب مخصوصا کفش فروشی های طبقه همکفش (با 60 لیر میشد کفش های مجلسی تهیه کرد) بعد از اونجا رفتیم مرکز خرید she mall که از تراسیتی یک ربع پیاده روی داره ،این مرکز خرید کوچیکه که اجناس قابل توجهی هم نداشت و ما فقط نهار تو رستوران کینگ برگر اونجا خوردیم که کلی پشیمون شدیم چون ساندویچ هاش خیلی کوچک بود طوری که آقایون با دو تا چیز برگر هم سیر نشدند.

مقصد بعدیمون مرکز شهر یا همون کاله ایچی و بازدید از بازار قدیمی و خیابان های اطرف بود. این منطقه فوق العاده زیبا پر از کافه و رستوران های خوشگل ودرشکه های زیبا و بستی فروش های سنتی که موقع دادن بستنی کلی باهاتون شوخی میکنند خلاصه یه فضای سنتی خاصی داره و بستنی هاش رو ما امتحان کردیم که قیمتش 10 لیر بود که به خوشمزگی بسستنی های ایران نبود ولی به شوخی هاییکه موقع دادن بستنی انجام داد و با خنده خستگیمون به در کرد می ارزید.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

بعد از گشت گذار تو این منطقه رفتیم به سمت فروشگاه میگروس این مرکز خرید هم زیاد بزرگ نبود تقریبا مثل هایپر استار تو اتوبان باکری بود ولی فروشگاه زنجیره ای میگروس بزرگی داشت که ما تونستیم ازش شکلات های خوشمزه با قیمت مناسب تهیه کنیم.

لازم بگم تمام این پاساژ ها برندهای معروف ترک(ال سی و کوتون و..) و اروپایی(لاگوست و آدیداس و...) دارد.

وقتی اومدیم بیرون با رگبار شدید بارون مواجه شدیم و تا برسیم هتل کلی خیس و خسته شدیم.

تو این یک هفته یک روز هم رفتیم سمت شهر زیبای کمر . برای رفتن به کمر باید روبروی هتل بایستید تا دلموش بیاد که تقریبا هر یک ربع یکی رد میشه،فقط تمام شهر ها رو میچرخه تا برسه کمر یعنی یه راه پانزده دقیقه ای و یک ساعت طول میده تا برسه به مرکز شهر،البته برای ما که دفعه اولمون بود از این مناطق دیدن میکردیم جذابیت داشت و تمام هتل هایی که تو سایت ها دیده بودیم از نزدیک میدیدیم.

طبیعت کمر فوق العاده است و در وصفش میتونم بگم وقتی به طبیعتش نگاه میکنی، حس میکنی جنگل کوه و دریا در خودنمایی در حال رقابت هستند طوری که پهنه تپه های جنگلی به داخل دریا کشیده شدند. مرکز شهر کمر میتونید از روی برجک معروفش پیدا کنید که جلوی این برجک یک آبنما و مجسمه آتاتورک با پرنده ای در دست که نشان صلح در جهان بود دیده میشد


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

مرکز شهر کمر


اطراف این میدان مملو از مغازه های مختلف بود و فروشگاه ال سی وایکیکی هم نمایندگی خوبی داشت که حتی تنوع جنسش از آنتالیا بهتر بود و یک فروشگاه زنجیره ای میگروس متوسط هم روبروش بود.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

سگ گنده بی آزاری که دم در میگروس نشسته بود


ما بعد از خرید پیاده رفتیم تا به ساحل برسیم تقریبا یک ربع پیاده روی داشت . کوچه های شهر سنگ فرش بود با خانه های ویلایی کوچیک و بزرگ واقعا محیط آرامش بخشی بود.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

خیابان های با صفا تمیز کمر


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

ساحل


متاسفانه من نتوانستم اون طوری که میخواستم جاهای دیدنی شهر آنتالیا و کمر ببینم وتورهای گردشگری استفاده کنم اونم بخاطر آرامشی بود که تو هتل داشتیم ولی حتما در سفر بعدی به آنتالیا جبران میکنم. روز آخر باران شدیدی اومد و اندوه فراوان ناشی از ترک هتل چندین برابر کرد، ساعت هشت لیدر اومد دنیالمون و رفتیم آنتالیا تا به همسفرامون بپیوندیم و ساعت 9 بعد از رسیدن دوستان با همون ون جمبو جت راهی فرودگاه شدیم و ساعت 11 بود که رسیدیم به جهنم دره اسپارتا .


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

بارندگی شدید


فکر کنید سه تا پرواز به ایران بود(به ترتیب زاگرس،قشم ایر،معراج) که اختلاف هر کدومشون نیم ساعت بود این جمعیت تو فرودگاه فسقلی اسپارتا با نهایتا بیست تا صندلی و کمبود هوا ،شرایط افتضاحی بود.

خلاصه تا هواپیما مسافر گیری کنه ساعت 3:15 پرواز کرد و پرواز راحتی داشتیم چون کلش خواب بودیم و فقط برای پذیرایی صبحانه بیدار شدیم که کترینگ خوبی داشت( املت و و کره مربا و پنیر و کیک وآبمیوه وآناناس)متاسفانه به دلیلی خواب الودگی نتونستم عکس بگیرم .

و در نهایت تهران.

دلایل انتخاب هتل ریکسوس:

1-وجود هتل در منطقه بسیار زیبا جنگلی و ساحلی یبلدیبی
2- بزرگ بودن هتل
3-داشتن پارک آبی مناسب
4-داشتن برنامه های شبانه بسیار زیبا
5-بالا بودن کیفیت و کمییت غذاها
6-دسترسی آسان به آنتالیا و کمر

نکات منفی هتل:

1-مسلط نبودن کارکنان به زبان انگلیسی
2- نظافت نکردن به موقع اتاق

در انتها هم تصاویری که خواهر همسرم از پرمیوم بلک گرفته را براتون میزارم اونا هم از هتلشون خیلی راضی بودن .
مزایا هتل آنها در داشتن 1-پارک آبی بزرگتر 2-استفاده از رستوران های آلکارته بدون هزینه(هتل ما برای هر رستوران باید 20 دلار به ازای هر نفر پرداخت میکردید)3-داشتن سرویس ماکسی بار رایگان در اتاق

برنامه های شبانه هر دو هتل یکی بود.

متاسفانه ما روز آخر مطلع شدیم که میتونستیم از امکانات هتل همدیگه استفاده کنیم که دیگه خیلی دیر شده بود.


جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

جهنم اسپارتا دروازه ورود به بهشت سانگیت

نویسنده : سروناز