درود به لست سکندی ها و تمامی دوستداران سفر. تابستان سال 95 تصمیم گرفتیم به همراه خانواده به یک مسافرت خارجی بریم، نهایتا کشور گرجستان انتخاب شد. بعد از گرفتن قیمت تور گرجستان از چند آژانس تصمیم گرفتیم جداگانه بلیت و هتل رو بگیریم، هرچند از نظر قیمت تفاوت آنچنانی نداشت اما برنامه سفر دست خودمون بود. اطلاعات لازم رو از دوستانی که قبلا سفر کرده بودن گرفتم و همین طور اطلاعات بسیار مفیدی از سایت خوب لست سکند و دوستانی که در این سایت سفرنامه نوشته بودند کسب کردم و خودم تور لیدر خانواده شدم. دلیل انتخاب این عنوان، شعاری بود که روی نقشه گردشگری شهر تفلیس نوشته شده.
شعار روی نقشه گردشگری شهر تفلیس
ورود به تفلیس: شهری که شما را دوست دارد!
بازدید از خیابان شاردن و میدان آزادی
روز سه شنبه 16 شهریور ماه 95 با پرواز قشم ایر از فرودگاه امام خمینی به سمت تفلیس پرواز کردیم، پرواز به موقع انجام شد و ما پس از 1 ساعت و 30 دقیقه، حدود ساعت 7:30 بعد از ظهر به تفلیس رسیدیم؛ دلیل انتخاب عنوان این بخش هم این بود که تقریبا در همه جای شهر تفلیس پوشش اینترنت رایگان داره و اسمش"Tbilisi Loves You" هست و توی فرودگاه تفلیس این شعار رو برای تبلیغ اینترنت شهر گذاشته: "Tbilisi, the city who loves you!"
ابتدای خیابان شاردن اما اینبار شهری که شما دوستش دارید!
هوای تفلیس بسیار عالی و خنک بود، ما به توصیه دوستان ژاکت پاییزی هم با خودمون برده بودیم اما هوا انقدر عالی بود که در طول سفر استفاده نکردیم ولی اگه در تابستون میخواستید سفر کنید و افراد مسن یا کودک همراهتون بودن، بد نیست ژاکت پاییزه هم همراه داشته باشید.
فرودگاه تفلیس 30 کیلومتر از شهر فاصله داشت؛ وقتی نزدیک شهر تفلیس میشید اولین چیزی که به چشمتون میخوره دکل 210 متری صدا و سیما روی کوههاست که تقریبا از تمام نقاط شهر هم دیده میشه. هتلی که برای ما از طریق جورجیا هالیدی گرفته بودند، هتل نوساز museum بود که یک هتل کوچک و شبیه هتل آپارتمان بود، متاسفانه هیچ نام و نشان و اطلاعاتی از این هتل در اینترنت وجود نداشت و حتی سایت هتل و ایمیل اون نامعتبر بود و در شهر تفلیس هم هیچیک از راننده تاکسیها این هتل رو نمیشناختن و با کارت هتل هم به سختی پیداش میکردن. هتل نزدیک مرکز شهر و در خیابان orbeliani 10 بود.
ما 5 نفر بودیم و از فرودگاه تا هتل ون گرفتیم که 50 لاری دادیم. پس از رسیدن به هتل و جمع و جور شدن به خیابون زیبای شاردن رفتیم. خیابونی که کاملا سنگفرش شده و تا صبح بیداره! از ابتدای خیابون شاردن قلعه ناریکالا روی کوه دیده میشه و نورپردازی بسیار زیبایی در شب داره. تعداد بسیار زیادی مغازه ،کافی شاپ، رستوران و ... در این خیابون وجود داره و بسیار هم شلوغه و با توجه به ناامنی های ترکیه و لغو روادید ایران و گرجستان، هموطنان ایرانی بسیار زیادی اونجا حضور داشتن و اکثرا تو خیابون فارسی صحبت میکردن!
آنتن 210 متری صدا و سیما
ابتدای شاردن و نمای زیبای ناریکالا در شب
یک خاشاپوری خریدیم که غذای سنتی گرجستان هست و از نان و پنیر و تخممرغ درست شده و زیاد هم خوشمون نیومد چون با ذائقه ما جور در نمیومد، بیشتر مغازهها توی گرجستان یک چیزی مثل تسبیح آویزون کرده بودن که خوراکی بود و بهش GEORGIAN SWEET یا چورچخلا میگفتن که شیرینی مخصوص گرجستانیه و مثل باسلوق خودمونه وسطش مغز گردو یا فندقه که دورش شیره انگوره، دیگه شکر نداره؛ نکته جالب اینکه دورش هیچ مشمایی نیست و همینجوری دود و آلودگی و گرد و خاک و میکروب روش میشینه!
شب اول دلمون نگرفت بخریم فقط یه ذره تیست کردیم. یک رستوران ایرانی هم به نام آکواپاپ در این خیابون هست؛ انتهای شاردن به میدان آزادی (Freedom Square) میرسه که میدان آزادی میدانی با مجسمه طلایی و بسیار زیبا هست که ابتدای خیابان روستاولی میشه. از میدان آزادی هم یک تاکسی گرفتیم و به سمت هتل رفتیم. تاکسیهای گرجستان بسیار ارزون هستن و حتی از تهران هم پایین تره و در مسیرهای داخل شهری زیر 10000 تومن میشه. وقتی قیمتها رو دیدیم به این نتیجه رسیدیم که بهتره برای سیو کردن وقت با تاکسی به جاهای مختلف بریم.
چورچخلا یا جورجین سوئیت
نمایی از میدان آزادی در شب
روز اول: کلیسای سامبا، پارک ریقه، تله کابین، بام تفلیس، نارین قلعه (Narikala)، مجسمه مادر، رود متکواری، پل دوستی، خیابان روستاولی
صبح روز چهارشنبه 17 شهریور ماه بعد از صرف صبحانه تاکسی گرفتیم و به کلیسای زیبای سامبا رفتیم که کلیسای اصلی ارتدکسهای گرجستان و بزرگترین کلیسای ارتدکس جهان هست. این کلیسا سومین کلیسای مرتفع دنیاست برای همین از اونجا منظره زیبایی از شهر دیده میشه و سر صبح هوای بسیار دلنشینی داشت.
نمای بیرونی کلیسای سامبا
کلیسای سامبا
بعد از بازدید از کلیسا به سمت پارک زیبای ریقه رفتیم و در صف طولانی تله کابین ایستادیم، بلیت رفت و برگشت تله کابین تا ناریکالا 2 لاری برای هر نفره و یک کارت اعتباری هم باید داشته باشید یا از اونجا بخرید که قیمتش 2 لاریه و برای اتوبوس و مترو هم از همین کارت میتونید استفاده کنید. از داخل تلهکابین نمای بسیار زیبای شهر تفلیس، مجسمه هاش، رود متکواری و ناریکالا دیده میشه.
بعد از پیاده شدن از تله کابین از قلعه ناریکالا دیدن کردیم که در قرن چهارم میلادی ساخته شده و قلعه ورودی شهر جهت حفاظت و نگهبانی از اون بوده. به سمت مجسمه مادر (کارتلیس ددا) رفتیم؛ نماد زنی که یک دستش کاسه آب و دست دیگر شمشیر داره. پشت مسیر پیادهروی جنگل انبوه و بسیار زیبایی بود که رودخانهای هم در اونجا جاری بود و منظره بسیار زیبایی بهوجود آورده بود. از ناریکالاو مسیر پیادهروی منظره بسیار زیبایی از شهر تفلیس و رود متکواری دیده میشه.
نمای شهر تفلیس از بالای ناریکالا
مجسمه مادر
مجددا به سمت تلهکابین حرکت کردیم و به پارک ریقه برگشتیم که پل دوستی (Peace of Bridge) هم از این پارک شروع میشه و از روی رود کواری (متکواری) تفلیس جدید رو به تفلیس قدیم متصل میکنه. رود متکواری در سراسر تفلیس جریان داره و این شهر رو به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم میکنه. بعد از عکس گرفتن روی پل به سمت مقابل پل رفتیم و در اونجا یک راهنمای محلی، ایستاده بود و ون داشت، کارتش رو به ما داد و گفت انگلیسی بلده و این واقعا نکته مسرت بخشی برای ما بود چون جزو معدود تاکسیهایی بود که انگلیسی بلد بود؛ تصمیم گرفتیم سفرمون رو با ایشون ادامه بدیم.
بعد از رد شدن از روی پل به سمت کوچه پس کوچههای تفلیس قدیم رفتیم که تعداد زیادی رستوران وجود داشت؛ از ابتدای کوچه چشمانداز رستورانها و کوچه بسیار زیبا و دلانگیر بود و دستفروشهای زیادی هم بساط کرده بودند و صنایع دستی میفروختن؛ چند تیکه صنایع دستی خریدیم و اول خواستیم اونجا ناهار بخوریم تا غذاهای سنتی گرجی هم تست کرده باشیم اما بعد تصمیم گرفتیم مک دونالد بریم؛ فیله ماهی، سیبزمینی و کولا سفارش دادیم که حدود 14 لاری برای هر نفر شد. بعد از ناهار مقداری پول چنج کردیم و برای استراحت به هتل برگشتیم.
پل دوستی
رستوران مکدونالد جنب مترو روستاولی
بعد از استراحت در هتل به خیابون روستاولی رفتیم. قدیمیترین و معروفترین خیابون تفلیس که از میدان آزادی شروع میشه و به متروی روستاولی، مجسمه روستاولی و رستوران مکدونالد ختم میشه. البته اینم بگم تفلیس شهر مجسمههاست و تا دلتون بخواد تو این شهر مجسمه میبینید؛ از مجسمه کالسکه و مرد اسبسوار گرفته تا حیدر علیاف، مجسمه مادر و حتی خود روستاولی! این خیابون به افتخار شوتا روستاولی شاعر قرن دوازدهم میلادی نامگذاری شده و مثل خیابون ولیعصر تهران دو طرف خیابون درختکاری شده و ساختمان اپرا، تئاتر روستاولی، وزارت دادگستری، ساختمان تلگراف، موزه ملی و مجلس ملی این کشور در این خیابون قرار داره.
برندهای معروفی مثل LC WAIKIKI, NIKE,… در این خیابون قرار دارن اما قیمتهاش گرونه و مثل ایرانه ارزش نداره وقتتونو تو بازار تلف کنید. رستوران ایرانی دیگهای هم به اسم هزارو یکشب نزدیک میدون آزادی هست که شبها همراه شام رقص سنتی گرجستانی هم داره و انواع غذاهای ایرانی سرو میشه اما چون دنبال کتونی میگشتیم تصمیم گرفتیم به مرکز خرید بریم، یک تاکسی گرفتیم و به سمت مرکز خرید EAST POINT رفتیم که تا مرکز شهر مقداری فاصله داشت، راننده اول 25 لاری گفت اما من گفتم 10 لاری و بعد از چونه زدن قبول کرد. در EAST POINT هم تعداد زیادی فروشگاه وجود داشت و برندهای معروف آدیداس، نایک و برندهای دیگهای که هنوز تو ایران نیومدن و اونجا هم یه گشتی زدیم ولی قیمتهاش فرقی با ایران نداشت، فقط فروشگاههای مدرن و شیکی بودند.
فروشگاه زنجیرهای کارفور هم در این منطقه وجود داشت که فروشگاه مواد غذاییه و قیمتهای مناسبی هم داره. مجددا بدون اینکه چیز خاصی بخریم با 10 لاری به هتل برگشتیم و شام هم غذاهایی که خودمون برده بودیم خوردیم.
تندیس حیدر علیاف
روز دوم: بازدید از حمامهای گوگرد، سه شهر گوری، اپلیسیخه و متسختا
روز دوم بعد از صرف صبحانه و هماهنگی با راننده ون که روز قبل ملاقات کرده بودیم، با 150 لاری توافق کردیم که صبح تا غروب ما رو به بازدید حمامهای تفلیس و گشت سه شهر گوری، اپیلیسیخه و متسختا ببره. قدیمیترین حمامهای آبگرم دنیا در شهر تفلیس که به حمام ترکی و حمام شاه عباسی هم مشهور هستن.
نمای بیرونی این حمامها معماری به سبک ایرانی داره و سقفش شبیه سقف حمام احمد سلطان کاشانه. شهر تفلیس که خوده گرجیها بهش تیبلیس میگن، به معنی چشمههای آب گرمه و استفاده از حمامها به صورت اختصاصیه و یک ساعته، قیمتش رو هم متاسفانه یادم نمیاد، اما به دلیل شلوغی باید از طریق هتل هماهنگی و رزرو انجام بشه. آبشاری هم نزدیک این حمامها وجود داره که دیدنش خالی از لطف نیست. در هر حال چشمههای آب گرم در سرعین خودمونم هست
حمام شاه عباسی تفلیس
در راه رفتن به متسختا مقداری مواد غذایی و شکلات از فروشگاه زنجیرهای کارفور در تیبیلیسی مال خریدیم و ادامه مسیر دادیم؛ شهر متسختا در حدود 20 کیلومتری شهر تفلیس هست و کلیسای قدیمی و زیبای این شهر بیش از 1000 سال قدمت داره. نزدیک مسیر کلیسای قدیمی متسختا پیاده شدیم، مسیر بسیار زیبا و چشمانداز کوههای سرسبز اطراف منظره بسیار زیبا و دلنشینی ایجاد کرده، در مسیر هم مغازههای زیادی صنایع دستی گرجستان میفروشن که میتونید خرید کنید. داخل کلیسا مراسم عقد در حال برگزاری بود و کشیشی در حال خوندن خطبه و یک سری کارهای دینی بود. در قسمت دیگهای از کلیسا خانمی در حال توبه بود و جلوی زیارتگاه کشیش دستمال مخصوصی روی سر اون خانوم گذاشته بود و دعا میکرد. یک نوزاد هم آورده بودن و اونجا غسل تعمید میدادن؛ دیدن این مراسم مذهبی برای ما بسیار جالب بود چون قبلا در مورد مراسمها فقط شنیده بودم اما هیچوقت از نزدیک ندیده بودم.
کلیسای شهر متسختا
بعد از متسختا به اپلیسیخه رفتیم اونجا یک پارک بود که نهایتا روی کوهها به غار ختم میشد، سر ظهر بود و هوا بسیار داغ بود؛ به سختی بالای کوه رفتیم و منظره زیبای شهر و پارک دیده میشد. ورودی پارک برای هر نفر 3 لاری هست. بعد از اتمام بازدید به سمت شهر گوری زادگاه استالین رفتیم. گوری در 70 کیلومتری تفلیس قرار داره. ناهار رو در یکی از رستورانهای شهر گوری خوردیم. برای ناهار یک نوع غذای سنتی گرجی که با بادمجون طبخ شده بود و شبیه کالکباب ایرانی بود، سفارش دادیم که گردو و سبزی معطر و سیر و... آسیاب کرده بودن اما بادمجونش سالم بود و تیکه تیکه کرده بودنش و روش مخلفات ریخته بودن؛ همراه اون جوجه کباب و ماهی سالمون هم که به شکل خاصی طبخ شده بود خوردیم، به نظر میومد ماهی سالمون رو با مواد فسنجون طبخ کرده باشن.
ناهار به همراه کولا نفری 12 لاری دراومد و بعد از اون به سمت موزه استالین حرکت کردیم. رییس جمهور سابق شوروی که در خانه کوچک و روستایی در سال 1878 در شهر گوری به دنیا اومد. خونه پدریش جابجا شده و نزدیک موزه استالین قرار داده شده که میتونید روش برید و عکس بگیرید و از داخل پنجرهها داخل خونه دیده میشه. دقیقا مثل خونههای چوبی روستایی شمال خودمون بود که نشون میداد استالین از اینجا رشد کرده و تا 15 سالگی در روستا زندگی میکرده، و از زندگی روستایی رییس جمهور کشور ابر قدرت شوروی سابق شده بود.
استالین در سال 1953 درگذشت. البته ایشون دیکتاتور سابق شوروی بود ولی تو این موزه علاقهای به نشون دادن دیکتاتوریش نداشتن؛ بیرون موزه مجسمه استالین قرار داشت و قطار شخصیش هم به کنار موزه منتقل شده بود و باید نفری 5 لاری بدید تا از داخل قطار دیدن کنید. داخل موزه هم بلیتش 10 لاری هست و چندین مجسمه از استالین، چمدانش، ماکت اتاقی که مردم نامههاشونو به داخلش مینداختن و یادگاریها و هدایا در این موزه بود حتی پیپ استالین و لباسش موجود بود. میز کار، پیانو و صندلیها و فرش اتاقش هم در این موزه وجود داشت. بعد از بازدید از موزه به تفلیس برگشتیم.
در راه درهای مجاور جاده کوهستانی وجود داشت که کلی قطار غیر قابل استفاده اونجا پارک بود قطارهایی که به نظر میومد از قرن نوزدهم باقی موندن. واقعا آدم فکر میکرد الان سال 1900 هست و به شوروی سابق اومده! منظره کوه و سرسبزی و این قطارهای قدیمی رو من فقط توی فیلمهای قدیمی دیده بودم و هیچوقت فکر نمیکردم بتونم چنین منظرهای از نزدیک ببینم؛ واقعا هیجانانگیز بود.
قطار شخصی استالین
موزه استالین
تندیس استالین
بعد از رسیدن به تفلیس غروب شده بود و به هتل رفتیم، کمی استراحت کردیم و به سمت پارک ریقه رفتیم تا پل دوستی و 30000 چراغ ال ای دی اون رو در شب ببینیم، بعد از اون به دیدن کلیسای متخی و مجسمه شاه واختانگ گورگاسالی رفتیم که در قرن پنجم این کلیسا رو همزمان با ساخت این شهر جدید، بنا کرد. برای آخرین بار نمای ناریکالا، کلیسای متخی، مجسمه مادر، مجسمه شاه گورگاسالی و رود متکواری رو ببینیم چون صبح جمعه میخواستیم به باتومی بریم. پس از دیدن تفلیس زیبا در شب و فوارههای رنگی موزیکال پارک ریقه به هتل برگشتیم و آخرین غذاهایی که از ایران با خودمون برده بودیم خوردیم و وسایل رو جمع کردیم تا صبح بعد از صرف صبحانه و تحویل اتاق هتل به سمت باتومی بریم.
کلیسای متخی و مجسمه شاه گورگاسالی.
روز سوم: شهر رویایی باتومی
صبح روز جمعه 19 شهریور ماه بعد از صبحانه و تحویل اتاق حدود ساعت 9:30 صبح با ون راهنمامون، آقای "کوتی"، به سمت باتومی حرکت کردیم. مسیر 400 کیلومتری تفلیس تا باتومی، 100 کیلومتر ابتداییش اتوبانه و بقیهاش جاده. جادهای با دو روی سکه: بسیار زیبا و بسیار خطرناک. مثل جاده چالوس خودمون پیچ در پیچ و دوطرفهست و بسیار سرسبز و زیبا. سرسبزی کوهها و شکل خونههایی که اطراف جاده ساخته شدن دقیقا مثل شماله و بعضی وقتا من فکر میکردم داریم تو جاده گیلان یا مازندران حرکت میکنیم. اما بسیار خطرناکه چون مردم روستاهای مجاور جاده دامدار هستن و تعداد زیادی گاو در اطراف و وسط جاده میچرخن. توی جادههای ما بهندرت دام دیده میشه که اونم اگه حتی یک دونه باشه بهشدت ترافیک رو بهم میریزه، حالا تصور کنید بهجای یه دونه، دهها راس دام در جاده ول باشن. یک نکته عجیب و جالب دیگه در گرجستان این بود که هرکس از سمت راست خودش رانندگی میکرد اما بعضی خودروها فرمون سمت راست بود و بعضی خودروها سمت چپ! خودروی ون ما فرمونش سمت راست بود حالا تصور کنید میخواست از یه کامیون سبقت بگیره باید کلی به چپ میکشید تا روبهرو رو ببینه و بعد اقدام به سبقت کنه؛ خلاصه جادهاش، جاده زیبا ولی خطرناکیه. میتونید با هواپیما هم از تفلیس به باتومی برید که قیمتش 130 دلار برای هر نفره. توی راه مثل جاده شمال، صنایع دستی هم میفروشن و اگه خواستید میتونید توقف کنید و خرید کنید. کار جالبی هم که توی گرجستان کردن، اینه که بهدلیل کوهستانی بودن، رودخونههای زیادی داره و توی جاده از روی هر رودخونهای که عبور میکردید اسمش رو نوشته بودند و گفتم کاش تو ایران هم مسئولین چنین کاری انجام بدن تا هم مردم خودمون و هم گردشگرها رودهای ایران رو بشناسن.
بعد از 5 ساعت و نیم به باتومی رسیدیم. راننده ون یه آپارتمان واسمون هماهنگ کرد حدود 80 متر و دو خوابه بود، آپارتمان نوساز، تمیز و نقلی در منطقه INASARIDZE NO.24 باتومی بود اما چون نوساز بود و اطرافش هم مجتمعهای دیگری در حال ساخت بود، یه مقدار محیط اطراف آشغال زیاد ریخته بود و خیابونهای منتهی به آپارتمان هنوز آسفالت نشده بود. قیمت آپارتمان شبی 140 لاری تموم شد و امکانات هم غیر از چای همه چی داشت! سرعت اینترنتش هم عالی بود.
اینم بگم باتومی شهر در حال ساخت وساز و در حال پیشرفته و تقریبا همه جاش دارن میسازن و ناگهان بعد از سال 2004 با سرعت زیادی ساخت و ساز شد و پیشرفت کرد و بعد از 2012 شهری با ساختمانهای جدید و برجهای حیرتانگیز شده. بعد از تحویل گرفتن آپارتمان برای صرف ناهار به رستوران مکدونالد رفتیم. رستورانی با معماری فوقالعاده و باغ گل بسیار زیبا در فضای روباز طبقه.
معماری منحصر به فرد رستوران مکدونالد باتومی
برج و میدان پیازا، میدان اروپایی، پارک ساحلی، برج الفبا و مجسمه عشق
بعد از صرف ناهار و استراحت در هتل، غروب به برج و میدان پیازا رفتیم، میدانی که بنای بلند با گنبد طلایی داره و ساعت بزرگی روی اون نصب شده و معماران ایتالیایی اون رو ساختن از اسمش هم پیداست که از پیزای ایتالیا گرفته شده و دارای چندین ساختمان در اطراف هست و همچنین هتل، رستوران و انواع کافیشاپ اونجا وجود داره، ساعت 9 شب زنگ میدون به صدا درمیاد و درب زیر ساعت باز میشه و مجسمه خانم و آقایی میان بیرون و بعد از چند دقیقه به داخل میرن و در بسته میشه. ساعت 9 در اونجا کنسرت شروع میشه در واقع این زنگ، زنگ آغاز مراسم هست؛ وسط مجموعه دارای میدان وسیعی جهت برگزاری مراسم هست. حدود یک ساعتی اونجا بودیم و شام سبکی همونجا خوردیم که چند نوع سوپ محلی هرکودوم حدود 7 لاری، ساندویچ مرغ 11 لاری و دسر هم بستنی سفارش دادیم و از فضای دلنشین و هوای بسیار زیبای باتومی استفاده بردیم.
میدان پیازا
بعد قدمرنان به سمت میدان اروپایی که نزدیک اونجا بود، رفتیم. تمام ساختمانها و معماری مسیر به سبک اروپا بود و آدم حس میکرد توی خیابونهای رم قدم میزنه. در میدان اروپایی ساختمانهای بسیار زیبا و شیکی بود و همینطور مجسمه مدهآ در وسط میدون قرار داشت که زنی از اساطیر یونانه و گاو زرین هم در دست راستش قرار داره. بعد از بازدید از میدان زیبای اروپایی به سمت پارک ساحلی که 7 کیلومتر در امتداد ساحل دریای سیاه کشیده شده، رفتیم.
برج زیبای الفبا رو از بیرون نگاه کردیم و به این علت الفبا شده که حروف الفبای گرجی رو روش نوشتن؛ اون شب به دلیل کمبود وقت به داخل برج نرفتیم و به سمت یکی از شاهکارهای مجسمهسازی دنیا ادامه مسیر دادیم. مجسمه عشق در ساحل دریای سیاه؛ علی و نینو عاشق و معشوق قدیمی که علی پسری مسلمان از آذربایجان و نینو دختر مسیحی گرجی هست. بین 8 تا 10 دقیقه طول میکشه تا این دو مجسمه فلزی یکی بشن و مجددا از هم جدا بشن. نورپردازی بسیار زیبایی درشب داره. جالبه من درباره این مجسمه ((زن و مرد)) قبلا چیزهایی شنیده بودم اما نمیدونستم که در کشور گرجستان و شهر باتومی قرار داره. هوای باتومی بسیار متغیره و در روز آفتاب و نیمه ابر بود و شب هم نیمه ابری بود ولی آخر شب موقع برگشت به آپارتمان بارون بسیار تندی گرفت و تا از ما ماشین به خونه برسیم حسابی خیس شدیم.
مجسمه یادبود مدهآ
ساختمانی زیبا در میدان اروپایی
ساختمانی زیبا نزدیک میدان اروپایی
ساعت تنظیم نشده! میدان اروپایی
تلهکابین باتومی، پارک ساحلی، کشتی تفریحی و ساحل دریای سیاه
صبح روز شنبه 20 شهریور ساعت 7 صبح از خواب بیدار شدیم، هوای باتومی بسیار عالی، زیبا، مطبوع و دلپذیر بود؛ وقتی پنجره رو باز میکردی هوای تازه روح آدمو عوض میکرد. به خونواده گفتم کاش میشد غیر از عکس و فیلم، حس و حال و هوای اینجا رو هم با خودمون میبردیم. خلاصه بعد از صرف صبحانه به سمت پارک ساحلی رفتیم تا با تلهکابین به بالای کوهها بریم. وقتی رسیدیم هنوز تلهکابین باز نشده بود و کمی صنایع دستی دستفروشها رو نگاه کردیم و من برای یادگاری، یه تیشرت که روش، "آی لاو باتومی" نوشته شده بود، خریدم تا توی عکسها بپوشم! ساعت 10 صبح تلهکابین باز شد و ما داخل رفتیم. تلهکابین باتومی مسیرش طولانیتر از تفلیسه و قیمتش هم رفت و برگشت برای هر نفر 10 لاری درمیاد. بعد از سوار شدن به تلهکابین و استفاده از منظره بسیار زیبای دریای سیاه، پارک ساحلی و شهر زیبای باتومی به بالای کوه رسیدیم. خیلی جالبه شما جنگلهای اطراف رو میبینی و از زیباییش لذت میبری اما هیچگونه دسترسی به جنگلها ندارید. نمای زیبای شهر، ساحل و دریای سیاه از بالای کوه دیده میشه و هوای دلپذیر باتومی حس دلنشین اون فضا رو چندین برابر میکنه. ساختمونهای شیک و زیبای باتومی نمای متفاوتی از این شهر داده، مثل ساختمان هتلهای مختلف مخصوصا هتل شرایتون، برج پیازا و...
شهر باتومی از درون تلهکابین
نمای زیبای شهر باتومی از بالای کوه
تلهکابین و اسکله باتومی از فراز کوهها
بعد از بازگشت از تلهکابین به پارک ساحلی، مقداری صنایع دستی خریداری کردیم و در امتداد ساحل قدم زدیم؛ سوار کشتی تفریحی شدیم و نفری 10 لاری برای نیم ساعت دادیم. از کشتی پیاده شدیم و در امتداد ساحل به سمت مجسمه متحرک علی و نینو رفتیم تا در روز هم ببینیم که اتفاقا عروس و داماد هم آورده بودن که با این مجسمه زیبا عکس بگیرن. بعد هم یک چهارچرخه! اجاره کردیم تا یه مقدار هم رکاب بزنیم. توی پارک ساحلی انواع دوچرخه، چهارچرخه و موتور برقی میتونید کرایه کنید و در مسیر مخصوص، ادامه مسیر بدید.
چهارچرخه برای نیم ساعت 10 لاری شد و بعد از اتمام، جهت صرف ناهار به رستوران ترکی رفتیم. رستوران ترکی هم در همون پارک ساحلی بود و منظره بسیار زیبایی از دریا داشتیم؛ 2 نوع کباب و 1 جوجه سفارش دادیم به همراه کولا که مجموعا 63 لاری شد و یه مقدار گرونتر از رستورانهای دیگه شد. بعد از صرف ناهار به آپارتمان برگشتیم و کمی استراحت کردیم و بعداز ظهر به سمت ساحل رفتیم. ساحل دریای سیاه کاملا سنگیه و سنگ کف پای آدم رو بدجوری اذیت میکنه توصیه میکنم برای رفتن به دریا حتما دمپایی مخصوص ببرید.
موجهای تندی به سمت ساحل میومد و آب هم نسبتا سرد بود. همونطور که گفتم هوای باتومی بسیار متغیره و اگه قصد شنا دارید قبلش حتما از شرایط آبو هوایی اطلاع کسب کنید. تا غروب در ساحل موندیم و از غروب زیبای خورشید، کنار دریا لذت بردیم و بعد برای دیدن مراسم به برج پیازا رفتیم. شام و دسر سبکی خوردیم و همزمان موسیقی زنده پخش میشد. میدان پیازا شبها با نورپردازی بینظیرش فضای دلپذیری داره و بسیار هم شلوغه. بعد از پیازا به سمت آپارتمان رفتیم تا وسایل رو جمع و جور کنیم چون برناممون این بود که ساعت 1 بعد از ظهر یکشنبه از باتومی به سمت فرودگاه تفلیس بریم.
مجسمه متحرک عشق
پارک ساحلی از درون کشتی تفریحی بر روی دریای سیاه
روز آخر: بالا رفتن از برج الفبا و بازگشت به فرودگاه تفلیس و عزیمت به تهران
صبح یکشنبه 21 شهریور باز هم با هوای بسیار مطبوع و عالی باتومی روزمون رو شروع کردیم و به سمت برج الفبا رفتیم تا بالای برج بریم. ورودی برج نفری 8 لاری هست و با یه آسانسور شیشهای تا نصف بالا میریم و منظره پایین دیده میشه، بعد سوار آسانسور دیگهای میشیم و تا آخرین طبقه میریم. تصویر پانورامای 360 درجهای به شهر و دریا دیده میشه و با پله به بالاترین نقطه برج میرید که سقفش هم شیشهایه و آسمون دیده میشه. تمامی ساختمانهای معروف شهر دیده میشه و نمای بسیار زیبا و به یاد موندنی داره، بعد از پایین اومدن از برج و اندکی قدم زدن در پارک ساحلی به سمت ساختمان زیبای اپرای باتومی رفتیم که متاسفانه به دلیل تعمیرات تعطیل بود و امکان بازدید نداشت.
برج الفبا
نمایی از برج مریدین و هتل شرایتون باتومی از درون برج الفبا
رستورانی با نمای برعکس در باتومی
به سمت آپارتمان رفتیم و حدود ساعت 1:30 بعدازظهر به سمت تفلیس حرکت کردیم؛ جاده زیبا و بسیار خطرناک باتومی به تفلیس که چون آخر هفته بود ترافیکش هم سنگین بود و خطر رو بیشتر میکرد. در راه یک ساعتی در رستوران بین راهی توقف کردیم و ناهار خوردیم.
بالکن رستوران نمای جنگل و رودخانه جاری وسط اون بود که بسیار فضای عالی و دلنشینی بود؛ ناهار خاشاپوری سفارش دادیم که باز هم خوشمون نیومد و نتونستیم بخوریم؛ ماهی رودخانه هم سفارش دادیم که شبیه کیلکای خودمون بود و بسیار طعم عالی میداد؛ یک ماهی سالمون خوشمزه هم سفارش دادیم که طعم بسیار عالی داشت؛ خوراک بادمجون هم که قبلا خورده بودیم دوباره سفارش دادیم که حتی از دفعه قبل و رستوران قبلی هم خوشمزهتر بود؛ ناهار به همراه نوشیدنی، نفری 12 لاری شد؛ بعد از صرف ناهار به سمت تفلیس ادامه حرکت دادیم. در راه با اینکه وسواس داشتیم ولی چندتا از شیرینیهای بدون روکش GEORGIAN SWEET یا چورچخلا خریدیم تا سوغاتی به تهران برده باشیم، چند تا سبد حصیری، و همینطور گردنبند شاخ گوزن و دندون گرگ و... هم خریدیم که اعتقاد دارن طلسم رو رفع میکنه.
گردنبند دندان گرگ
ساعت 10 شب به فرودگاه تفلیس رسیدیم و متوجه شدیم پرواز 3 ساعت تاخیر داره، خلاصه به خاطر تاخیر بیش از 2 ساعت به ما ژتون برگرکینگ دادن و شام رو در برگرکینگ فرودگاه خوردیم و بعد از چک گذرنامه به سالن ترانزیت رفتیم و روی صندلیهای ترمینال خوابمون برد، نهایتا بعد از 3 ساعت و 50 دقیقه تاخیر پرواز که قرار بود 12 شب انجام بشه، ساعت 3:50 بامداد انجام شد، البته تاخیر هم به دلیل تعداد بالای مسافر و جایگزینی هواپیمای بزرگتر بود که باید از مسیر قبلی میومد. بالاخره ما بعد از 18 ساعت تو مسیر بودن و بیخوابی ساعت 6:30 صبح بارهامونو تحویل گرفتیم و از فرودگاه خارج شدیم.
نقشه شهر تفلیس
نقشه شهر باتومی
توصیههای کلی:
کرایههای تاکسی در گرجستان ارزونه و اگر تعدادتون زیاده و میخواهید در وقت صرفهجویی بشه، با تاکسی برید به صرفهتر هست. در شهر تفلیس برای مسیرهای داخل شهر 5 لاری هزینتون میشه. اگر میخواید از اتوبوس و مترو استفاده کنید، میتونید کارت تهیه کنید که قیمتش 2 لاری هست و برای هربار استفاده نفری نیم لاری برای هربار باید شارژ کنید. از این کارت برای سوار شدن به تلهکابین تفلیس هم میتونید استفاده کنید.
قبل از سوار شدن به تاکسی، حتما قیمت رو با راننده طی کنید؛ اگر زبان بلد نباشند، با انگشت یا روی موبایل قیمت رو بهتون نشون میدن.
صرافی در گرجستان بسیار زیاده اما صرافیهایی خوبن که در جلوی مغازه بهصورت دیجیتالی قیمت لحظهای رو نشون میدن و تقریبا چندتا رو ببینید نرخ تقریبی دستتون میاد که کدوم بالاتر چنج میکنه از همونجا لاری بگیرید. هر دلار، 2 و 3دهم لاری چنج میشد که معادل 1540 تومن میشه. پول درشت گرجستان لاری و خردههاشون تتری که معادل 1صدم لاری درمیاد.
برای رفتن به کلیساها حتما لباس مناسب بپوشید. سعی کنید آقایون با شلوارک و کلاه به کلیسا نرن و خانمها هم روسری همراه داشته باشند. البته علامت گذاشته بودند اما به کسی هم گیر نمیدادن. شهر تفلیس جاهای دیدنی دیگهای مثل شهربازی مرتفع متسامیندا هم داره که چرخوفلک بلند اون از بعضی نقاط شهر قابل رویته، ورودیش رایگانه ولی برای استفاده از وسایل باید پول پرداخت کنید؛ رفتن به شهربازی جذابیت چندانی برای ما نداشت. دریاچه تفلیس هم در نزدیکی این شهر قرار داره و علاقهمندان به دریا که مقدور نیست به باتومی برن، میتونن به این دریاچه برن و آفتاب بگیرن یا شنا کنند. پارک آبی تفلیس هم، پارک آبی معروفیه که در صورت علاقهمندی میتونید از اون استفاده کنید. ما بیشتر علاقه داشتیم بناهای تاریخی و مناظر طبیعی رو ببینیم تا اینکه به پارکهای مختلف بریم. اگر فرصت کافی دارید میتونید اینجاها رو هم برید و لذت ببرید اما اگه مثل ما برنامتون فشردهست، این سفرنامه میتونه راهنمای خوبی برای مکانهای اصلی که باید ببینید، باشه.
یک آکواریوم و دلفیناریوم در شهر باتومی وجود داره که راننده ما اصرار داشت بریم اونجا رو ببینیم و ورودی اون هم در روز 12 لاری و شبها 16 لاری هست، ولی من هم دلفیناریوم کیش و هم بانکوک رو رفته بودم، علاقهای نداشتم که اینجا رو ببینم چون تقریبا تکراریه و جذابیتی نداره ولی اگه خواستید برید، بهتره یک روز قبل برای تهیه بلیت هماهنگ کنید چون خیلی شلوغه. آکواریوم هم اگه تو اینترنت جستجو کنید نوشته که نمای بیرونیش به شکل 4 سنگ سفید بزرگه که داخل این 4 تا سنگ آکواریوم قرار داره و عکسهایی هم گذاشتن؛ ما هرچی دور مجموعه آکواریوم گشتیم این 4 سنگ رو ندیدیم تا اینکه رانندمون عکس رو به مردم محلی اونجا نشون داد و گفتن که قراره در آینده به این شکل ساخته بشه؛ متاسفانه هیچجا توی اینترنت اینو ننوشته و بعد که عکسها رو با دقت بیشتری نگاه کردم متوجه شدم که عکس شماتیکه و واقعی نیست.
باغ گیاهشناسی باتومی در 10 کیلومتری این شهر قرار داره و بزرگترین باغ گیاهشناسی دنیاست که متاسفانه علیرغم میل باطنی فرصت بازدید از اونجا رو نداشتیم. در نزدیکی پارک ساحلی باتومی هم یک پارک آبی روباز وجود داره که از بیرون دیده میشه و کودکان و خانوادهها میتونن از اونجا استفاده کنن و ورودی اون برای هر نفر 20 لاری هست.
در باتومی از اتوبوس، مینیبوس و مترو هم جهت تردد در شهر میتونید استفاده کنید اما بهدلیل اینکه ما ون رو کرایه کرده بودیم، از صبح تا شب در اختیارمون بود و روزی 100 دلار هم برامون حساب کرد و بابت 3 روز 300 دلار دادیم.
شهر باتومی در حال ساخت و پیشرفته و داره کاملا به شهر توریستی با ساختمانها و هتلهای بزرگ و شیک تبدیل میشه و بهدلیل وجود دریا، ساحل زیبا و جنگلهای بکر و بینظیر و آبهوای استثنایی زیباتر از شهر تفلیسه. سفرنامههای قدیمی رو اگه بخونید نوشته تفلیس زیباتره اما در سفرنامههای جدید اینطور نیست، هرچند به سلیقه افراد هم بستگی داره و خود شهر تفلیس هم شهر زیباییه اما اگه از افرادی که هر دو شهر رو رفتن، بپرسید، میگن باتومی زیباتره.
نقد و بررسی هتل:
1- هتل نوساز و تمیز 4 ستاره و دارای 5 طبقه و مجموعا 46 اتاق بود. هتل کوچک و جمعوجور که مقابلش فضای سبز و مجسمه چند کالسکه وجود داشت.
2- صبحانه هتل نسبتا خوب بود؛ سلف سرویس بود اما تنوع آنچنانی نداشت؛ روز اول چای هم سرو نمیشد اما روزهای بعد سرو کردند. تعدادی صندلی در بالکن رستوران وجود داشت که میتونستید صبحانه رو اونجا و در فضای باز میل کنید.
3- نور چراغهای اتاق در شب نسبتا کم بود و اتاق تاریک بود. یه مقدار اگه نور بیشتری داشت بهتر بود.
4- اتاقها بالکن بزرگی داشتند و میز و صندلی هم جهت نشستن وجود داشت اما فقط یک صندلی برای اتاق 2 نفره در نظر گرفته شده بود.
5- طبقه ششم هتل بار شیشهای داشت که وقتی مینشستید نمای زیبایی از شهر رو میشد ببینید.
6- هتل فقط حمام سرپایی داشت و فاقد وان بود.
7- بزرگترین مشکل هتل، ناشناخته بودنش بود و تاکسیها از روی کارت و جی پی اس هم نمیتونستن خیابون هتل رو پیدا کنن و باید از مردم دیگه میپرسیدن؛ هرچند خیلی نزدیک مرکز شهر بود.
8- بیشتر اتاقهای هتل مجاور خیابون اصلی بود و سر و صدای ماشین خیلی زیاد میومد. مخصوصا شبها که همهجا ساکت بود.
9- لابی هتل بسیار ساده و کوچک بود و هیچ تزئینات و زیبایی خاصی نداشت؛ تعداد مبلهای لابی هم خیلی کم بود.
10- اینترنت هتل رایگان و سرعتش بسیار عالی و مثالزدنی بود.
11- در مجموع من هتل خوبی میدونم و اتاق 2 نفره با قیمت شبی 140 دلار همراه صبحانه نسبتا به صرفه بود.
نمرهای هم که به هتل میدم: کیفیت و تنوع غذا..............................6
تمیزی و زیبایی هتل و اتاقها........8
عملکرد کارکنان................................9
تفریحات و امکانات هتل.................5
منطقه و دسترسی............................9
ارزش قیمت نسبت به خدمات.....7
نویسنده :س. ش