در ابتدا لازم می دانم از سایت لست سکند و مدیریت توانمند آن کمال تشکر را داشته باشم چرا که با فراهم نمودن محیطی کاربردی در زمینه سفرنامه نویسی و انجام مسابقات سفرنامه نویسی گنجینه گرانبهایی ازسفرنامه ها به زبان فارسی برای علاقمندان به سفر فراهم کرده که با استفاده از تجارب دیگران بازدهی سفر فارسی زبانان را چند برابر نموده است .
موجب افتخار من است که دو سفرنامه سالهای گذشته ام (سفر به ترکیه با ماشین شخصی و سفر به چین (پکن. شیان. شانگهای و هانگزو ))مورد توجه دوستان و سفر دوستان بوده است و سئوالات و تشویق هایتان مشوقی بود تا دوباره با اینکه زمان برایم بسیار ارزشمند است تمام تلاشم را انجام دهم تا سفرنامه جدیدم را تقدیم شما دوستان نمایم . امیدوارم که بتوانم کمی از تجربیان و همچنین لذت کسب شده در این سفر را در اختیار دوستان قرار دهم .
با توجه به برنده شدن دوباره سفرنامه ام ( سفر به چین ) و محیا شدن بخشی از هزینه سفر تصمیم به سفری دیگر گرفتم و با توجه به مصادف شدن زمان سفر با بیست ودومین سالگرد ازداوجم تصمیم بر این شد که این بار با بهترین همسفر زندگیم که بیست ودوسال در کنار یکدیگر به پیمودن جاده زندگی پرداخته ایم دست به سفر دیگری بزنم .
با توجه به هزینه سفر و مصائب ویزا و همچنین زمان سفر که در زمستان بود گزینه های زیادی برای سفر نداشیم و بعد از تحقیقی مفصل به این نتیجه رسیدم که دیدن کشور لائوس با ان فرهنگ خاص و رودخانه زندگی بخش مکونگ به همراه دیدن شهر جادویی چیانگ مای در شمال تایلند و بازدید از قبیله گردن درازها در همان منطقه می تواند بهترین گزینه برای سفر باشد و هرچند سفر به ویتنام و کامبوج هم بسیار دلپذیر بود ولی با توجه به تغییر قوانین ویزای کامبوج که دیگر به ایرانی ها در مرز ویزا نمی دادند و همچنین هزینه بیشتر مسافرت به ویتنام و کامبوج بهترین گزینه برای ما سفر به لائوس و شمال تایلند بود .
زمان سفر را 14 روزه در نظر گرفتم و با توجه به اینکه ارزان ترین نوع بلیط برای آن بخش از دنیا سفر به بانکوک است برنامه را اینگونه تهیه کردم که ابتدا به بانکوک رفته و بعد با قطار به شهر مرزی نونگ خای رفته و بعد از عبور از مرز به شهر وین تین پایتخت لائوس سفر کنیم و بعد به شهر وان وینگ رفته و در ادامه به شهر زیبا و باستانی لوانگ پرابانگ برویم و در انجا تصمیم بگیریم که ایا از روی رودخانه مکونگ سفری سه روزه به سمت شمال تایلند داشته باشیم و یا با اتوبوس و یا هواپیما به چیان مای برویم و در نهایت بعد از گشت و گذار در چیان مای و دیدن دیدنی های انجا به بانکوک برگشته و بعد از یک روز خرید به سمت ایران حرکت کنیم .
در قدم اول باید ویزای دبل تایلند و همچنین بلیط هواپیما را تهیه می کردم(دقت شود برای ورود دوباره به تایلند از مرز لائوس نیاز به ویزای دبل است و به هیچ عنوان نمی شود از لائوس و یا جای دیگری ویزای تایلند را گرفت ). با توجه به زمان 14 روزه و همچنین احتمال تغییر در تاریخ به دلایل گوناگون خریداری کردن تور امکان پذیر نبود و برای همین هم باید بلیط خریداری می کردم متاسفانه با چند تماسی که با آژانسهای مختلف داشتم بلیط هواپیما برای ان تاریخ را مبلغ 2280000 تومان اعلام کردند که کاملا غیر منطقی بود چرا که تور کامل بانکوک را می توانستم به قیمت دو میلیون خریداری کنم.
به لطف مدیریت سایت لست سکند که قبول کردند وجه جایزه را به صورت نقد برای خرید بلیط پرداخت کنند با استفاده از درگاه انلاین فروش بلیط سایت ماهان بلیط تایلند را به قیمت 1690000 برای هر نفر خریداری کردم و جالب این بود که خدمات گرفتن ویزا را نیز بدون هزینه اضافه انجام دادند و فقط مبلغ مورد نظر سفارت به انها پرداخت شد .و اگر می خواستیم مستقیم به وین تین پایتخت لائوس برویم هزینه بلیط در کمترین حالت نفری 3700000 تومان می شد .
هزینه ویزای دوبل برای تایلند به ازای نفر 70 یورو شد همچنین با استفاده از بیمه دانا دو عدد بیمه مسافرتی برای خودم و همسرم برای 15 روز به قیمت 170 هزار تومان خریداری کردم .
با تجربه ای که در مسافرت چین بدست اورده بودم متوجه شدم که سفر کردن با کوله پشتی برای ادمی به سن و سال و نوع سفر که طبیعت گردی نبود چندان مناسب نیست و استفاده از چمدان مسافرتی با چرخهای محکم بهترین گزینه است کوله پشتی هم جای کمتری دارد و همچنین حمل آن بواسطه بر روی دوش گذاشتن و برداشتن در مسافرت های شهری بسیار خسته کننده است .
بعد از پرداخت عوارض خروج و پرکردن فرمهای لازم برای دریافت ارز مسافرتی اماده سفر شدیم . و در این میان مشکل همسرم تنها گذاشتن بچه ها بود ( رها 12 سال وآریا 6 سال ) ولی بعد کمی صحبت و لطف دوستان و فامیل که هوای بچه ها راداشتند به این نتیجه رسیدیم که گاهی لازم است که برای تحکیم شخصیت کودکان انها را در محیطی البته امن مدتی تنها گذاشت به هر حال همه مقدمات سفر اماده شد و ما به سمت فرودگاه تهران حرکت کردیم و بعد از طی تشریفات قانونی با هواپیما به سمت بانکوک حرکت کردیم.و در زمان مشخص شده به بانکوک رسیدیم .
با توجه به سفر نامه های زیادی که در مورد بانکوک نوشته شده است چندان در مورد تایلند بخصوص بانکوک مطلب نمی نویسم . برای رفتن به شهر نونگ خای که نقطه مرزی بین تایلند و لائوس به حساب می امد به سه طریق ممکن می توانستیم اقدام کنیم بوسیله هواپیما قطار و یا اتوبوس.
اتوبوس بانکوک به پایتخت لائوس
با توجه به هزینه قطار و اتوبوس در الویت بودند و اگر می توانستیم بلیط قطار تخت دار را تهیه کنیم به راحتی می توانستیم خود را به شهر نونگ خای که مرز میان تایلند و لائوس هست برسانیم مسافرت آنهم با قطار تخت دار بنظرم بهتر از اتوبوس بود(هر چند بعد از استفاده از اتوبوس چیان مای به بانکوک نظرم عوض شد ) . متاسفانه بدلیل نداشتن مستر کارت و همچنین عدم فروش بلیط به صورت انلاین در تایلند که باید بوسیله شرکتهای واسطه اقدام می کردم نمی توانستم بلیط قطار را از پیش تهیه کنم و برای همین هم تصمیم داشتم به محض رسیدن به بانکوک به ایستگاه قطار بروم و بلیط را خریداری کنم و اگر برای همان شب بلیط را تهیه می کردم که بهترین حالت بود وگرنه برای روز بعدش خریداری می کردیم و یک شب را در بانکوک می گذراندیم و در صورتی که بلیط قطار پیدا نمی کردیم راه حل دوم سفر با اتوبوس بود. البته این نکته را هم باید اضافه کنم که کلا در تمام سفرهایم با اینکه با برنامه حرکت می کنم ولی نوعی آزادی عمل بسته به شرایط نیز دارم و هدف اصلی سفر را که لذت بردن و کسب تجربه است را فدای پیروی از برنامه ریزی بدون انعطاف نمی کنم خوشبختانه برنامه ریزی سفر ما به تایلند در بهترین زمان ممکن از نظرمسافرت (لو سیزن )بود. بهترین روش برای اینکه بدانید چه زمانی برای سفر مناسب است (البته منظورم خلوت بودن و دسترسی بهتر به هتل و بلیط است ) نگاه کردن به قیمت آنلاین بلیط هواپیماست در زمانهای که تعطیلات زیادی وجود ندارد و لو سیزن است قیمت بلیط ها با تخفیف عرضه می شوند و در زمانهای شلوغ قیمتها افزایش می یابند .
قبل از ترک فرودگاه دو کار را می بایست انجام می دادم تهیه سیمکارت موبایل برای استفاده از اینترنت و همچنین چنج کردن کمی ارز . با تحقیقی که انجام داده بودم متوجه شدم که بهترین خدمات دهنده اینترنت موبایل در تایلند البته برای کل کشور شرکت ترو می باشد .
جعبه سیم کارت
البته برای بانکوک تنها و یا شهر های ساحلی تقریبا همه شرکتها خدماتشان یکی بود اما برای کل کشور بخصوص قسمت شمال تایلند این شرکت بهترین بود و ما حتی در پایتخت لائوس هم در بعضی جاهاها انتن تایلند را داشتی
م.قیمت سیم کارت با 90 مگ اینترنت و 20 بت تماس 49 بت بود ولی بخاطر استفاده از گوگل مپ و همچنین تماس با ایران یک بسته 300 بتی اینترنت 2 گیگ هم خریداری کردیم که جمعا هر سیم کارت 350 بت حدود 35 هزار تومان خودمان شد . توجه کنید با توجه به تنظیمات متفاوت گوشی ها و همچنین نوع اینترنت بهتر است که از همان فروشنده بخواهید که سیم کارت شما را عوض کرده و تنظیمات ان را انجام دهد و بعد از اطمینان از دسترسی به اینترنت پر سرعت محل را ترک کنید .
بهترین وسیله برای خروج از فرودگاه استفاده از مترو است و متروی فرودگاه بانکوک در طبقه زیرین ان قرار دارد که با دنبال کردن تابلوهای راهنما به راحتی می توان به ان رسید .
عکس نقشه متروی بانکوک
برای استفاده از مترو باید بر مبنای مسیر بلیط خریداری کنید که هم می توان از متصدی بلیط خریداری کرد و هم از ماشین های اتومات که استفاده از انها خیلی راحت است و با لمس ایستگاه مورد نظر بر روی صفحه نمایش مبلغ نمایش داده می شود و در صورت استفاده از اسکناس و یا سکه درشت مابقی پول به همراه بلیط پس داده می شود توجه شود که بلیط که یک سکه پلاستیکی است در موقع خروج هم استفاده می شود و اگر مبلغ کمتری زده باشید اجازه خروج داده نمی شود و باید مابقی پول را پرداخت کنید .
برای رفتن به ایستگاه راه آهن باید از دو خط مترو استفاده کرد ابتدا از فرودگاه به ایستگاه ماکوسان رفتیم با هزینه نفری 40 بت و سپس باکمی پیاده روی به خط دیگر رفته(دو خط متعلق به دو شرکت متفاوت می باشند و این دو ایستگاه در فاصله 300 متری هم قرار دارند با دنبال کردن جمعیت به راحتی می توان به ایستگاه دوم رفت ) و از ایستگاه پاچبوری به اخرین ایستگاه که هوالامپ می باشد باید رفت هزینه این مسیر هم نفری 30 بت شد این ایستگاه در نزدیکی ایستگاه راه اهن قرار دارد و با دنبال کردن تابلوهای راهنما با پبمودن حدود 200 قدم به ایستگاه قطار می رسید.البته تمام مسیر سرپوشیده است و داخل پاساژ کوچکی به ایستگاه وارد می شوید .
ایستگاه راه اهن
برای مقصد ما چندین نوع قطار وجود داشت که با تحقیقاتی که انجام داده بودم بهترین قطار برای ما خط 69 بود که ساعت 8 شب از بانکوک حرکت می کرد و ساعت 7 صبح به نونگ خای می رسید نوع بلیط ها هم متفاوت هستند فرست کلاس با تخت . سکند کلاس با تخت و کولر و سکند کلاس با تخت و بدون کولر و ... بلیط مورد نظر ما کلاس اس بزرگ بود که همان سکند کلاس با تخت و کولر بود .
اطلاعات قطار مورد نظر در عکس با رنگ قرمز مشخص کرده ام
نکته مهمی که در خرید بلیط در خارج کشور باید در نظر داشته باشید این است که بدلیل ازدحام احتمالی در باجه های بلیط فروشی و اشکالات تلفظی و عدم اشنایی کامل فروشنده به زبان انگلیسی بهتر است که اطلاعات بلیط(نام شهر مقصد و تاریخ و ساعت حرکت) را به صورت مکتوب ارائه دهید برای همین هم من اطلاعات بلیط را از سایت راه اهن پرینت گرفته بودم و با نشان دادن ان به متصدی فروش بلیط را تهیه کردم و قبل از ترک محل حتما بلیط را چک کنید .
محل فروش بلیط
خوشبختانه بلیط برای همان روز موجود بود قیمت تختهای بالایی کمی ارزان تر از تختهای پایینی است وما تخت بالایی را گرفتم که البته اگر دو تخت را در یک ردیف می گرفتم بهتر بود بصورت یکی بالای دیگری اما بدلیل خالی نبودن جا مجبور شدیم دو تخت بالایی را بگیریم . توجه شود که واگن ها به صورت کوپه نیستند و هر طرف واگن یک ردیف تخت دو طبقه وجود دارد .هزینه بلیط برای دو نفر 1376 بهات شد حدود 137 هزار تومان .
بلیط
خوشبختانه بلیط قطار را تهیه کردیم ولی برای اطلاع در مورد خط اتوبوس هم کمی اطلاعات می گذارم ایستگاه شمالی اتوبوس بانکوک (نورس ترمینال) مستقیما اتوبوس برای پایتخت لائوس وین تین دارد و در منطقه موچیت قرار دارد و به راحتی می توان با مترو به انجا رفت ساعت حرکت 8 شب است و مسیر را در یازده ساعت طی می کند البته انواع اتوبوس و شرکتهای مختلف فعالیت می کنند و اتوبوس تخت دار ان و یا سوپر لوکس آن هزینه اش 900 بهات به ازای هر نفر است .
با توجه به زمان زیادی که داشتیم تصمیم گرفتیم که به یکی از پاساژهای نزدیک و دیدنی بانکوک به نام ترمینال 21 برویم هر طبقه این پاساژبر اساس معماری یک کشور ساخته شده است ترکیه فرانسه ژاپن و امریکا .ابتدا چمدان را در قسمت امانات ایستگاه که درست روبروی باجه های فروش بلیط در انسوی سالن ایستگاه قرار داشت گذاشتیم و هزینه نگهداری ان هم 70 بت شد . البته در پاساژ 21 هم جایی برای نگهداری وسایل وجود دارد در طبقه ششم قسمت بی اگر خواستید می توانید از ساعت 11 صبح تا 9 شب وسایل را در انجا به امانت بگذاریدالبته بدون هیچ هزینه ای .
برای رفتن به پاساژ ترمینال 21 با استفاده از مترو به ایستگاه اسوک رفتیم با هزینه 26 بت و پاساژ در نزدیکی ایستگاه مترو قرار دارد کمی در پاساژگشتیم و از دیدنی های آن دیدن کردیم و با استفاده از رستوران بازش که انواع غذاها را سرو می کرد ناهار مفصلی خوردیم که در نهایت با چنیدن بار بستنی خوردن کل هزینه خوراکمان 320 بت شد با همسرم قرار گذاشته بودیم که خرید سوغاتی و وسایل را برای روزهای اخر بگذاریم تا بتوانیم با کمترین بار و وسایل به سفر بپردازییم .
بعد گردشی مفصل با توجه به اینکه کمی خسته بودیم تصمیم گرفتیم که به ایستگاه برگردیم و کمی استراحت کنیم . بعد از رسیدن به ایستگاه برای حل مشکل همیشگی سفرهایم به تایلند در زمستان یک جفت کفش تابستانی از فروشگاههای بیرون ایستگاه که بیشتر جنبه دست فروشی داشتند خریداری کردم حرکت از ایران با کفشهای گرم زمستانی ادامه مسیر در گرمای تایلند را برایم سخت کرده بود . با لم دادن بر روی صندلی های ایستگاه کمی استراحت کردیم تا زمان سفر فرا برسد .
توجه شود در ایستگاهها و جاههای عمومی تایلند تعدادی صندلی چوبی قرار دارند که معمولا آنها خالی هستند و این صندلی ها مخصوص راهبان بودایی است و نباید روی انها نشست البته تابلوهای راهنما هم وجود دارند که افراد را در نشستن بر روی آنها منع می کنند همچنین توجه شود که جایی که راهب نشسته است بهتر است خانمهایی که لباس راحت دارند کنارشان ننشینند چرا که آنها مجبور می شوند جایشان را عوض کنند .
قطارها با تابلوهایی که بر روی سکو وجود داشتند مشخص شده بودند و بعد از کمی استراحت و گرفتن چمدانها به واگن مشخص شده رفتیم تخت ها ابتدا به صورت صندلی هستند به صورت دو صندلی روبروی هم در هر طرف واگن و بعد ازمدتی که از حرکت قطار گذشت متصدی واگن تختها را اماده می کند برای خواب .
نمایی از داخل قطار
با توجه به گرم بودن تایلند کولرها روشن بودند وما بقدری خسته بودیم که سریعا به خواب رفتیم با اینکه در نیمه شب هوا خیلی سرد شده بود و می تونستیم لباس گرمتر بپوشیم ولی بخاطر خستگی زیاد از جامون تکون نخوردیم و تا صبح با لرزیدن خوابیدیم . متاسفانه بر خلاف انتظارم قطار با تاخیری سه ساعته رسید واین هم از عجایب تایلند بود همیشه تصور می کردم که قطارها مظهر وقت شناسی هستند . بهتر است با توجه به اینکه متصدی واگن سریع تخت ها را جمع می کند (هنوز سه ساعت تا رسیدن وقت بود ) اگر تختهای یک طرف را دارید اجازه جمع کردن تخت پایینی را ندهید تا بتوانید دو نفری بالم دادن کمی استراحت کنید .
موقعی که صبح برای خرید بلیط امده بودیم توجه ام را یک زوج جلب کردند که نوع پوشش وحرکاتشون حاکی از جهانگرد حرفه ای بودن بود ولی ظاهر ایرانیها را داشتند و بعد انها را در قطار دیدم و برایم خیلی جالب بود بعد از صحبت کردن با انها متوجه شدم که ایرانی هستند مجید اقا و انوشه خانوم که سه ماه بود در حال گردش در آسیا بودند.
بعد از رسیدن قطار به ایستگاه نونگ خای ما را دعوت به نوشیدن قهوه کردند و کمی صحبت کردیم با توجه به اینکه انها به هر شهری که می رفتند مدتی را در انجا می گذراندند و دیرتر از ما به لائوس می امدند در شهر مرزی نونگخای از آنها جدا شدیم ولی با توجه به سفر قبلی انها به لائوس اطلاعات خوبی از انها گرفتیم به گونه ای که برنامه مان در لائوس کمی تغییر کرد خیلی خوشحال شدم وقتی این زوج جهان گرد را دیدم هر چند هم سن و سال ما بودند اما روحیه و عطش جوانان بیست ساله را داشتند امیدوارم که هر جا که هستند همیشه شاداب و سلامت باشند .
یکی از کارهایی که حتما باید قبل از ورود به لائوس انجام داد خرید لوسیون دور کننده حشرات بود که به راحتی می توان ان را از فروشگاههای سون الون که در همه جای تایلند وجود دارد خریداری کرد با توجه به وجود حشرات در مناطق مختلف این لوسیون موجب می شود که حشرات کمتر نیشتان بزند .
ایستگاه قطار نونگ خای
با پرداخت 60 بت با توک توک به گذرگاه مرزی رفتیم و متاسفانه مسئول خروج انجا اعلام کرد که لائوس به ایرانی ها لب مرز ویزا نمی دهد و هر چه که گفتم که این امکان ندارد و من اطلاعات کامل دارم که لائوس لب مرز ویزا می دهد به گوش متصدی باجه نرفت و می گفت یا باید به بانکوک برگردیم و از سفارت ویزا بگیریم و یا به شهری در دویست کیلومتری انجا که کنسولگری لائوس دارد برویم. در نهایت با توجه به اینکه مامور مربوطه اصلا حرف گوش نمی کرد با مراجعه به دفتر اصلی و صحبت با افسرمسئول توضیح دادم که به ما ویزا می دهند و خوشبختانه افسر که خانوم مهربانی بود موافقت کرد که از مرز رد شویم و اگر ویزا ندادند برگردیم و مهر خروجمان از مرز را باطل کند تا ویزای دبلمان از بین نرود .
با پرداخت 30 بت با اتوبوس از روی پل بزرگی که تایلند را به لائوس متصل می کند به ورودی لائوس رسیدیم و با نشان دادن پاسپورتمان از آنها پرسیدیم که آیا به ایرانی ها ویزا می دهند یا نه که گفتند ویزا برای ایرانیها در لب مرز صادر می شود .
متاسفانه این مشکل بر می گردد به تلفظ مشابه ایران و عراق بارها مسئولین دولت رضا شاه را به خاطر تغییر نام کشورمان از پرشیا به ایران را لعنت کردم، یعنی هیچکدام فکر نمی کردند که چقدر در تلفظ غیر ایرانی این دو کشورهم نام می باشند .
برای ورود به لائوس باید تشریفات ویزا را به صورت زیر انجام دهید ابتدا باید فرمی از باجه دو بگیرید و بعد از پر کردن ان به همراه پاسپورت و یک قطعه عکس و همچنین هزینه 30 دلاری به باجه یک تحویل دهید بعد می توانید پاسپورت و ویزا از باجه سوم تحویل بگیرید که کل این مراحل حدود 1 ساعت زمان می برد .
مطالبی در مورد لائوس بر گرفته از اینترنت
جمهوری دموکراتیک خلق لائوس کشوری است در جنوب شرقی آسیا. پایتخت آن وینتیان است.
تاریخ
پیشینه لائوس به یک قلمرو پادشاهی بازمیگردد که از سده ۱۴ تا سده ۱۸ میلادی وجود داشت ولی بعداً به سه پادشاهی کوچکتر تقسیم شد. در سال ۱۸۹۳ این نواحی به تحتالحمایگی فرانسه درآمد و سه پادشاهی که لوآنگ پرابانگ، وینتیان و چامپاساک نام داشتند متحد شده و کشور لائوس را تشکیل دادند. لائوس پس از اشغال توسط ژاپن در سال ۱۹۴۵، مدت کوتاهی مستقل شد اما پس از آن دوباره به سیطره فرانسه درآمد ولی در سال ۱۹۴۹ به آن خودمختاری اعطا شد. لائوس در سال ۱۹۵۳ مستقل شد حکومت پادشاهی مشروطه سیساوانگ ونگ بر آن حاکم شد. کمی پس از استقلال جنگ داخلی درازمدتی روی داد که به سرنگونی پادشاهی و به قدرت رسیدن حزب کمونیستی پاتت لائو در سال ۱۹۷۵ انجامید.
لائوس در جریان جنگ ویتنام موضع بیطرفی در پیش گرفت. اما ویتکنگها از لائوس به عنوان خط تدارکاتی در جنگ ویتنام استفاده کردند و در اواخر دهه ۱۹۶۰ آمریکا برای مقابله با چریکهای ویتکنگ ویتنام که به داخل لائوس رخنه میکردند، و به منظور شتاب دادن به پایان جنگ، بیطرفی لائوس را نقض کرد و بدون درز این موضوع به مطبوعات به بمبارانهای گسترده بخشهایی از لائوس، به ویژه دشت خمرهها دست زد.
هدف از حملات هوایی نابودی خط تامین آذوقه ارتش ویتنام شمالی بود که به طور مارپیچی از طریق لائوس و کامبوج به جنوب حرکت میکرد. خروج آمریکا از ویتنام سر کارآمدن پاتت لائو را در لائوس میسر ساخت (۱۹۷۵). از ۱۹۹۰، دولت اصلاحات را آغاز کرد.
در سالهای اخیر بواسطه درگیریهای سیاسی هزاران تن از مردم لائوس از کشور گریختهاند از جمله طبق آمار طی سال ۸۳-۱۹۷۹ بیش از ۲۰۰ هزار نفر به تایلند پناه بردهاند.
قدرت واقعی را در لائوس کمیتهٔ مرکزی حزب انقلابی خلق در دست دارد.
این کشور یکی از معدود دولت های کمونیست باقیمانده است. دولت چومالی سایاسونه تقریباً برای همه جنبه های زندگی مردم از جمله آزادی های سیاسی قانون وضع کرده است. دولت تمامی رسانه ها را در اختیار دارد و روزنامه نگارانی که از دولت انتقاد کنند یا درباره موضوعات سیاسی مورد مناقشه بحثی داشته باشند با جریمه های قانونی مواجه می شوند. پناهندگانی که به لائوس می آیند دیپورت می شوند. لائوس یکی از فقیرترین کشورهای آسیا محسوب میشود.
جغرافیا
لائوس کشوری است محصور در خشکی با ۲۳۶٬۸۰۰ کیلومتر مربع مساحت. زبان رسمی این کشور لائو و واحد پول آن کیپ نام دارد. جمعیت لائوس در سال ۲۰۱۲ میلادی ۶.۵ میلیون نفر برآورد شد
لائوس در مختصات جغرافیایی ۱۸ درجه شمالی و ۱۰۵ درجه شرقی قرار گرفته و به آبهای آزاد راه ندارد. لائوس از سوی شمال باختری با میانمار و چین، از سوی خاور با ویتنام، از جنوب با کامبوج و از سوی باختر با تایلند هممرز است
لائوس به غیر از دشت خمرهها در شمال و درهٔ مِکونگ و فلاتهای کمارتفاع در جنوب، غالباً کوهستانی است. رود مهم آن مکونگ بهطول ۴۸۳ کیلومتر و بلندترین نقطه آن فوبیا، با ۲۸۲۰ متر ارتفاع است.
شمال کشور لائوس کوهستانی است و جنگلهای انبوه شمال و شرق آنرا فروپوشانیده. بیشتر از ۸۰ درصد کشور را جنگل دربرگرفته و لائوس دارای حدود ۱۳ میلیون هکتار جنگل است. زمینهای بلند آن بیشتر در درههای رود مکونگ و شاخابههایش قرار دارد.
این کشور با بارانهای سنگین موسمی دارای آب و هوایی استوایی و گرمسیری است. لائوس باد و بارانهای موسمی دارد و دارای بارانهای خیلی سنگین از مه تا اکتبر است. وینتیان در ژانویه ۲۱.۱ و در ژوئیه ۲۷.۲ درجه سانتیگراد حرارت و سالانه ۱۷۱۵ میلیمتر باران دارد.
شهرهای مهم لائوس به جز پایتخت، ساوانناکت، لوآنگ پرابانگ و پاکسه هستند.
ورود به لائوس:
با استفاده از سایت بوکینگ دات کام برای شب اول در لائوس هتل رزرو کرده بودم البته هتلی انتخاب کردم که بتونم بدون جریمه تا روز اخر اگر مشکلی پیش امد ان را کنسل کنم البته اگر ویزا به ما نمی دادند مجبور بودم یک روز پول هتل را جریمه بدهم . با توجه به اینکه مرزهای لائوس بر روی توریست جدیدا باز شده است و مقامات کمونیستی لائوس تازه به فکر استفاده از صنعت توریست افتاده اند صنعت هتلداری در لائوس چندان پیشرفت نکرده است و هزینه هتل نصبت به تایلند بیشتر و خدمات ارائه شده هم کمتر است و هنوز این صنعت وارد جریان رقابتی برای جذب توریست نشده است .
عکس
اطلاعاتی در مورد رزرو هتل با استفاده از سایت بوکینگ دات کام
یکی از بهترین سایتها برای پیدا کردن هتل مناسب در تمامی کشورهای دنیا البته بجز ایران می باشد و یکی از قابلیتهای خوب ان اینست که سایت بر اساس نظر مسافرانی که از هتلها بازدید کرده اند انها را درجه بندی کرده و مزایا و معایب هتلها را می توان در قسمت نظرات خواند و حتی این نمرات را می توان به تناسب استفاده کنندگان دید.
مثلا شما مشخص می کنید که مجرد هستید و یا با خانواده هستید و بر مبنای نظرات این افراد درجه هتل را به شما می گوید و این درجه هیچ ارتباطی به ستاره هتل ندارد با تجربه ای که در ترکیه و مالزی و چین با استفاده از این سایت بدست اوردم متوجه شدم اکثر هتلهایی که می توان در آنها راحت بود و با جهانگردان ارتباط بر قرار کرد لزوما هتلهای گران قیمت نیستند و می توان هتلهای خیلی خوبی را با امکانات عالی و با قیمت مناسب در هر جای شهر پیدا کرد.
بخصوص اگر به این نکته توجه کنید که هتل های سبک کورت (بصورت هتل سنتی های خودمان که مسافران کمی دارند و محیط دوستانه ای دارند ) و یا هاستل ها ( هتلهای ارزان که اتاق اشتراکی دارند ) را هم می توان در این سایت پیدا کرد.
برای استفاده از سایت دو روش وجود دارد یکی اینکه کردیت کارت داشته باشید تا با انتخاب هتل آن را رزرو کرده و بعد از استقرار در هتل می توان وجه ان را نقد پرداخت و یا اینکه قیمت و ادرس هتل را از روی سایت بردارید و با ایمیل و توضیح دادن شرایط آن را رزرو کنید.
البته می توانید از کارتهای اعتباری 50 دلاری یکبار مصرف مستر کارت بنام وانیلا ویزا برای ثبت نام در سایت بوکینگ استفاده کنید که البته من این کار را انجام دادم وهم در ترکیه و هم در چین توانستم از امکانات سایت از این روش استفاده کنم و البته همیشه پرداخت هایم هم نقد بوده است و کارت فقط برای ثبت نام استفاده شده بود. .
هتل مورد نظر من مهانپذیر پونه پوسوت در شهر وینتاین بود که با توجه نظرات مسافرین در سایت بوکینگ دات کام و همچنین هزینه برای ما بسیار مناسب بود .
بعد از خروج از پایانه مرزی با توجه به خستگی زیاد ولخرجی کردیم و با یک تاکسی در بست و پرداخت 300 بت معادل 30 هزارتومان به هتل رفتیم مسیر در حدود 40 دقیقه طول کشید خوشبختانه قبل از سفر از ادرس هتل پرینت گرفته بودم ( در مواقعی که پرینت در دسترس نبود از ان عکس می گرفتم و محل هتل هم بر روی گوگل مپ ستاره دار می کردم که گم نشویم) با نشان دادن ادرس پرینت شده به زبان لائوسی به راحتی به هتل رسیدیم .هتل که نه گاست هوز بود( مهمانپذیر) ولی بسیار تمیز و مرتب هر چند کمی زودتر رسیده بودیم ولی به راحتی پذیرش شدیم هزینه هتل برای یک شب 1100 بت شد .
بعد از دوش گرفتن و کمی استراحت به خیابان امدیم تا شهر وینتیان را ببینیم این شهر در سال 1563 به دلیل دوری از برمه که بدلیل حملاتش به لائوس صدمه می زد ساخته شده است این شهر در دوران فرانسویان پایتخت اداری لائوس بوده و می توان اثار فرانسوی زیادی در ان دید و در حال حاضر قطب اقتصائی لائوس به شمار می رود .
هر چند شهر با توجه به پایتخت بودن بسیار کوچک به نظر می رسید اما دیدنی های بسیار دارد و همچنین خلوتی و در دسترس بودن تمام شهر با پیاده روی به جاذبه های ان اضافه کرده بود.بعد از کمی استراحت از هتل خارج شدیم و به گشت و گذار در شهر پرداختیم
در حال قدم زدن در خیابانی که با ساختمانهای فرانسوی خیلی زیبا بنظر می رسید بود به یک رستوران زیبا که میزهایش را بیرون چیده بود رسیدیم که محیط پر گل و مصفایی داشت با نگاهی به قیمت ها متوجه شدیم جای خوبی برای خوردن است هر چند بعد متوجه شدم که بدلیل اشتباه در محاسبه تبدیل پول غذاها ارزان نبودند، ولی به هر حال با خدماتی خیلی خوب نهار یا به عبارتی شام زود هنگام خوردیم به قیمت 110 هزار تومان خودمان و 235000 کپ . هر کپ 4.5 ریال ارزش دارد .
بعد از خوردن با کمی قدم زدن به پارک زیبایی رسیدیم که در کناره رودخانه قرار داشت البته دامنه رودخانه خیلی زیاد است و بدلیل زمان مسافرت ما اب زیادی نداشت که کل حریمش را پر کند هر چند قایق های بر روی ان حرکت می کردند. در داخل پارک بازارچه محلی قرار داشت و مدتی طولانی به تماشای صنایع دستی و نقاشیهای زیبا گذراندیم . هر چند خرید در لائوس بخصوص پوشاک به صرفه نیست چرا که تمامی محصولات از تایلند می ایند ولی خرید شالهای دست بافت خوشرنگ و زیبا خالی از لطف نیست .
روز بعد از از صرف صبحانه در هتل برای دیدن معابد و اثار باستانی حرکت کردیم بیشترین دیدنی های وین تین معابد بودایی ان است که در هر گوشه شهر قرار دارند و قدیمی ترین سازه این شهر هم ستون بودایی است که در مرکز شهر در کنار مرکز اموزشی سفارت امریکا قرار دارد بدلیل کوچکی شهر تمام این دیدنی ها را می توانید در یک روز انجام دهید با توجه به زمان زیادی که داشتیم به موزه یادگارهای جنگ ویتنام رفتیم که البته لائوس بواسطه کمکی که به ویتنام می کرد مورد بمباران امریکایی ها قرار گرفته بود. موزه کوچکی بود که با استفاده از اندامهای مصنوعی انسانهای آسیب دیده در جنگ و همچنین بقایای بمبهای امریکایی اثار دیدنی ساخته بودند .
از ابتدا قرار بود که بعد از دیدن شهر وین تین به شهر توریستی وان وینگ برویم ولی بعد از اطلاعاتی که از اقا مجید و همسرشون گرفتیم و راهنمایی هایی که از هتل گرفتیم از رفتن به این شهر منصرف شدیم .
شهر وانگ وین مقصد توریستی پر طرفداری برای جوانان اروپایی و امریکایی است که با آب بازی در رودخانه و شب نشینی در بارهای ارزان ان نهایت لذت را می برند ولی بیشترین جذابیت ان برای جوانان محیط بدون نظارت و ازاد ان است که با توجه به عرضه قارچهای توهم زا که البته غیر قانونی است محل خوبی برای برای ادمهای بی عقل و بی کله است که متاسفانه بدلیل کارهای عجیب و غریب در تمام مطالب راهنمای این شهر جوانان را از زخمی شدن و پریدن های بی هوا به رودخانه که موجب جراحت های بیشماری می شود بر حذر داشته بودند . با توجه به مطالب بالا و سن وسال ما تصمیم گرفتیم که از رفتن به این شهر صرف نظر کنیم و زمان بیشتری را به شهر لوانگ پرابانگ و چیان مای بدهیم که انتخاب خوبی بود .
برای رفتن به شهر لوانگ پرابانگ از هتل خواهش کردم که بلیط اتوبوس تختخواب دار برایمان بگیرد. اتوبوس ساعت 9 شب حرکت می کرد و صبح اول وقت در لوانگ پرابانگ بودیم. هر چند فاصله دو شهر کم است ولی بدلیل کوهستانی بودن و جاده های کوچک حد اکثر سرعت اتوبوس 45 کیلومتر است هزینه خرید بلیط 400000 کپ در حدود یکصد وهشتاد هزار تومان برای دو نفرمان شد این بهترین اتوبوس این خط است .
بعد از تصویه از هتل و به امانت گذاشتن بارهایمان با توجه به زمان زیادی که تا حرکت اتوبوس داشتیم به یکی از معابد زیبا و بی شمار این شهر ساکت و آرام رفتیم. آرامش و سکوتی که وین تینگ دارد همچون یک روستا در میان درختان بلند قامت است در حیاط معابد درختان بسیار بزرگی وجود دارند که قطر آنها شاید به حدود 10 متر می رسید و این درختان با مجسمه های زیبایی نیز تزئین شده بودند و در این میان درختانی با گلهای صورتی و رنگارنگ نیز در جای جای معابدی با سقف های طلایی دلبری می کردند حرکات ارام راهبان که گویی در دنیای دیگری قرار دارند نیز این محیط آرام را دلپذیرتر می کرد.
در حیاط یکی از این معابد در کنار درختی بسیار بزرگ که تنه آن به عنوان معبدی کوچک با چند مجسمه طلایی احاطه شده بود با پیرمردی انگلیسی اشنا شدیم که با هنرمندی تمام در حال کشیدن این منظره زیبا با سیاه قلم بود .ویلسون پیرمردی 91 ساله که استاد بازنشسته هنرهای زیبا چند ساعتی با لهجه زیبای یورکشایریش که آمیخته به ارام صحبت کردن کهنسالی بود برایمان در مورد تجاربش از زندگی صحبت کرد او در دهه 40 شمسی هم از ایران دیدار کرده بود و اطلاعات جالبی در مورد فرهنگ و هنر ایران داشت متاسفانه بدلیل کمبود وقت از این انسان فرهیخته و هنرمند جدا شدیم هر چند توصیفات زیبایش از طبیعت و حتی باغ گل رز کوچکش در یورکشایر هنوز برایم زیباست .
بعد از گرفتن وسایلمان از هتل با تاکسی به ترمینال که خارج از شهر قرار داشت رفتیم که مسیر نسبتا طولانی بود و حدود سی هزار تومان پول تاکسی شد . ترمینال کوچکی بود که بیشتر مسافران در این موقع شب توریستهایی بودند که چون ما قصد رفتن به لوانگ پرابانگ را داشتند .
بعد از خرید کمی خوردنی از فروشگاه ترمینال سوار اتوبوس شدیم که به جای صندلی در هر ردیف دو تا تخت دو نفره داشت با شمردن تختها به اضافه قسمت جلو که تخت بزرگی داشت و بر روی سر راننده قرار داشت ظرفیت اتوبوس 40 نفر می شد .
تخت کمی برایم کوچک بود طول 170 سانتی ان مناسب من 182 سانتی نبود ولی جو اتوبوس با وجود انبوهی از جوانان از سراسر دنیا شاد و فارغ از غم وقصه بود و در این میان همسرم از اینهمه فشردگی جا و ادمهای رنگ و وارنگ با قدهای مختلف که سعی می کردند خودشون را مثل من داخل تختها فشرده کنند فقط کرو کر می خندید نمایش جالبی بود برای خودش اتوبوس در قسمت ورودی توالت کوچکی داشت که با توجه به راه پر پیچ و خم کوهستانی و بی کیفیت لائوس که دائما در حال تکان خودن بودید استفاده از آن خودش داستانی بود.
بعد از تکمیل شدن اتوبوس و حرکت از ترمینال متوجه شدم که راهروهای اتوبوس هم توسط مردم عادی اشغال شده بود و باید دقت می کردی که موقع دستشویی رفتن چند نفری را زیر پاهایت له نکنی . در بین راه دو بار اتوبوس توقف داشت که بیشترمکان بازار کنار جاده ای برای دست فروشان بود و تماما ماهی خشک شده می فروختند، البته با صد نوع شکل و فرم مختلف و البته توالت بین راهی به هر حال با آنهمه داستان و خنده های خانومی که چسبیده به من از دیدن این کمدی انسانی ریسه می رفت به خواب رفتم و صبح ساعت 7 در شهر زیبای لوانگ پرابانگ از خواب برخواستیم .
لوانگ پرابانگ یکی از باستانی ترین شهر های لائوس یا بعبارتی پایتخت باستانی لائوس می باشد این شهر یکی از بکر ترین شهرهای جهان برای بازدید می باشد با توجه به اینکه این شهر تحت حمایت یونسکو و میراث جهانی است هر گونه ساخت و ساز خارج از بافت شهر در ان ممنوع بوده و شهر به همان صورتی که 50 سال پیش بوده است حفظ شده است به بیان ساده تر به راحتی می توانم بگویم تا بحال شهری به این زیبایی و ارامش در دل طبیعت و در بر گرفته شده بوسیله رودخانه و کوهستان جنگلی در زندگیم ندیده بودم . شهر با آب و هوایی کوهستانی با معماری امیخته با معابد بودایی و ساختمان سازی فرانسوی که با وجود درختان سبز و گلهای فراوان همچون نقاشی های زیبا با روح و روان انسان بازی می کرد با توجه به این زیبایی زمانی که از ندیدن شهر قبلی ذخیره کرده بودیم را در این شهر با کمال میل استفاده کردیم .
نمای شهر از فراز تپه میان شهر
در ترمینال با استفاده از توک توکهای بزرگی که دسته بزرگی از توریستها را جابجا می کردند به میدان اصلی شهر آمدیم . با توجه به رزرو قبلی که کرده بودم به هتل ویلا مری رفتیم . با توجه به نظراتی که در سایت در مورد هتل شنیده بودم می دانستم هتل خوبی است اما با دیدن ان بسیار خوشحال شدم هتلی کوچک و بسیار زیبا با پرسنلی دوست داشتنی صبحانه را در هتل که توسط دختری فرانسوی آماده شد خوردیم .
یکی از آدابی که توریستهای دانشجو دارند اینست که برای کم کردن هزینه سفر به هر کشوری که می روند والنتیر می شوند یعنی با انجام کار در جایی خوراک و جای خواب مناسب بدست می آورند و در این هتل هم خدمات بوسیله دو دانشجو والنتیر انجام می شد البته در قسمت بوفه که بوسیله مدیر فرانسوی هتل تحت نظارت بود به هر حال با توجه به قرار گرفتن هتل در کنار رودخانه که تراس بزرگی از چوب کنار آن زده بودند صبحانه دلپذیری خوردیم . متاسفانه هتل فقط برای یک شب جا داشت .
نقشه شهر عمده دیدنی ها در دماغه و کناره های آن
بعد از خوردن صبحانه به گشت و گذار در شهر پرداختیم با توجه به کوچک بودن شهر و همچنین عدم ساخت ساختمانهای چند طبقه و مدرن هر گوشه از بافت مرکزی شهر دیدنی های فراوانی داشت شهر در محل تلاقی دو رودخانه قرار دارد و دماغه ای که این اتصال در انجا اتفاق می افتد از نقاط دیدنی شهر است پیشنهاد می کنم اگر بدنبال کسب آرامش و کمی استراحت بدون سرو صدا هستید حتما به این شهر سفر کنید در هر گوشه معبدی وجود دارد و می توانید تعداد زیادی از راهبان جوان را در حال عبادت و تحصیل ببینید.
طبق سنت مردمان لائوس هر مردی باید مدتی از عمر خود را به عنوان راهب سپری کند ولی دلیل وجود بسیار زیاد راهب جوان اینست که جوانان روستایی و یا فقیر با راهب شدن می توانند از اموزش و تحصیل استفاده کنند با چند تایی از این جوانان صحبت کردم و همه انها دوست داشتند که بتوانند روزی در دانشگاه تحصیل کنند .
زندگی راهب ها در اوج آرامش و بی نیازی از دنیا انجام می شود، هر روز صبح حدود ساعت 5 که هنوز خورشید طلوع نکرده است راهبان با طی کردن مسافت های زیادی از مردم صدقه که فقط غذای خوراکی است دریافت می کنند و تا پایان روز نیز خوراکشان همان صدقه دریافتی در صبح است البته در جاههایی دیدم که در صورتی که راهب بیشتر از نیازش غذا می گرفت انرا در میان فقرا تقسیم می کرد .
با مطالعه در اینترنت دریافتم است که اگر می خواهم در این مراسم شرکت کنم بهتر است بجای برنج به راهبها شکلات بدهیم و چند روزی صبح زود با همسرم به خیابان می رفتیم و با زانو زدن بر روی زمین به راهبانی که در صف های چند نفره در سکوت و ارامش با سرهای به زمین انداخته روزیشان را طلب می کردند تعدادی شکلات هدیه دادیم .
عکس راهبان در صبح زود
معابد این شهر یکی از دیگری زیبا تر و دلنشین تر هستند و نمی توانم در مورد تک تک آنها صحبت کنم ولی در چند کلمه می گویم که هر نقطه از این شهر دیدنیهای خاص خودش را دارد و بهترین مکان برای کسب آرامش و لذت بردن از سکوت و زیبایی است .
برای نهار به یکی از رستوانها کوچک و تمیز رفتیم و با توجه به اینکه نرگس از غذاهای نا اشنا خوشش نمی آمد برای او سفارش مرغ کبابی دادم که با دیدن پنجه پای مرغ سرخ شده در نهارش اصلا ان را نخورد و در تمام مدتی که در این شهر بودیم فقط ساندویچ تخم مرغ و یا کالباس میل کرد هر چند باید عنوان کنم که من غذاهای بسیار خوشمزه ای که عموما گیاهی بودند در این مدت خوردم .
شهر یک خیابان اصلی دارد معروف به شاپینگ استریت که تا دماغه تقاطع دو رودخانه ادامه دارد و ابتدای این خیابان در شبها بازار محلی قرار دارد و در ضلع سمت راست ان تعدادی دکه وجود دارد که می توانید انواع ابمیوه و یا نوشیدندی به همراه هر نوع ساندویچ و یا خوراکی که می خواهید به سبک غربی و به قیمت مناسب از انجا خریداری کنید البته تمام منوها با عکس بوده و به راحتی می توان غذا را انتخاب کرد. اما در سمت چپ این خیابان و در ابتدای ان کوچه ای قرار دارد که یک نوع بوفه باز برای غذاهای محلی می باشد که عمدتا غذاهای گیاهی می باشند و می توان نهاری گیاهی و یا گوشتی به سبک و سیاق لائوسی به قیمت خیلی پائین تهیه کرد .
همسرم در تمام مدت فقط سانویچ تخم مرغ می خورد و یا سوسیس و کالباس، البته سینه مرغ کباب شده که با سیخهای بامبو کباب می شد هم خوراکی مناسبی برایش بود و من هم طبق عادتم هر چه تا بحال نخورده و یا ندیده بودم را می خوردم که انصافا خوشمزه بودند.
در امتداد همین خیابان موزه تاریخ لائوس که قبلا قصر پادشاه آنجا بوده قرار دارد که از همه نظر دیدنی است بخصوص معبد زیبایی که در داخل حیاط بزرگ ان قرار دارد و در مقابل موزه تپه سخره ای پوشیده از درختان قرار دارد که با بالا رفتن از پله های آن می توان در هر گوشه زیبایی های زیادی دید به نوک تپه که می رسیم و از ان بالا و در کنار معبدی که در این ارتفاع ساخته شده است می توان تمامی زیبایی این منطقه و شهر را تا جایی که چشم کار می کند دید می توان از سمت دیگر تپه پائین امد و در خیابانی موازی خیابان اصلی که یک طرف ان رودخانه قرار دارد به قدم زدن پرداخت . با ادامه دادن خیابان اصلی به چند معبد باستانی دیگر می رسیم که هر کدام با نقاشی های دیواری و همچنین ساخت و سازهای زیبایشان دنیایی از دیدنی هستند .
بطورکلی این شهر برای ارامش بسیار مناسب است در چند روزی که انجا بودیم گاهی اوقات با قدم زدن در کنار رودخانه و بازدید از باغهای کنار ان و با دیدن درختان بانبوی بلند قامت که بصورت فشرده در کنار هم روئیده بودند و در رقص باند نغمه های دلنشینی از میان تنه های انها بر می خواست در ارامش و لذت غرق می شدیم .
دو تا پل بانبوی بزرگ هم بر روی رودخانه کشیده شده بود که برای عبور از روی آنها باید هزینه پرداخت می شد حدود 3 هزار تومان. البته برای توریستها و هر سال این پلها در فصل باران که با طغیان رودخانه همراه بود از بین می رفتند و باز ساخته می شدند. آن چند روز تا توانستیم پیاده روی کردیم و از ارامش و زیبایی گلهای خوشرنگ لطیفت و طراوت هوا در کنار سکوت و آرامش راهبانی که در هر گوشه ای به فعالیت مشغول بودند لذت فراوان بردیم . یکی از بهترین نقاطی که می توان به اوج زیبایی رسید دقیقا در محل تقاطع دو رودخانه در زمان غروب آفتاب است منظره بدیع و زیبایی است که بودن در آن و سپری کردن آن لحظات مطمئنا می تواند خاطره ساز باشد .
منظره غروب خورشید
روز اولمان در هتل ویلا ماری بود و برای صبحانه اضافه ای که خورده بودیم حدود 16 هزار تومان دادیم و برای یک شب اقامت هم 240000 کپ معادل 108 هزار تومان دادیم. مدیرهتل خانوم فرانسوی بود که با دو تا بچه های کوچکش از تایلند به این نقطه مهاجرت کرده بود. با توجه به نوپا بودن صنعت جهانگردی و همچنین عدم اجازه ساخت برای هتل های بزرگ در این شهر حفاظت شده تعداد زیادی از مردمان فرانسوی زبان در لائوس هتل های کوچکی را اداره می کنند .
متاسفانه با توجه به کمبود هتل در شهر پیدا کردن هتل مناسب کمی سخت بود البته با بودجه ما ولی خوشبختانه هتل ساسا لائو را پیدا کردیم با توجه به تازه افتتاح شدن هتل و ناشناخته بودن توانستیم با قیمت خوبی در انجا اقامت کنیم یک نوع هتل خاص با زیبایی منحصر به فرد در عکسها متوجه می شوید چه می گویم هر چند در آن موقع در حال ساخت بخش دیگری از هتل بودند و سرو صدا مانع از لذت بردن زیاد از هتل می شد و همچنین سرد شدن هوا که برای این نوع هتل تابستانی مناسب نبود موجب شد که در نهایت از این هتل دل بکنیم و به هتل دیگری برویم ولی زیبایی آن بی نظیر بود و مطمئن هستم که در صورت تکمیل شدن آن و بر طرف شدن نقص های ان اقامت در ان می تواند بسیار دلپذیر باشد.
هر چند فکر نکنم در ان موقع بتوان با قیمت شبی سی دلار در اطاقهای ویلایی ان اقامت کرد .
هتل ساسالائو
سومین هتلی که رفتیم هتل لوانگ پرابانگ اولد سنتر بود که در واقع دو خانه را به هم متصل کرده بودند و توسط یک خانواده پر سرو صدای لائوسی مدیریت می شد . برای ما که زیاد اهل تجملات نبودیم و هزینه برایمان مهم بود خوب بود هر چند محیط دوستانه ان که راحت می توانستیم از اشپزخانه استفاده کنیم و همچنین محل قرار گیری آن که در مرکز شهر بود عیبهای کوچک آن را می پوشاند با کمی چانه زدن با شبی 25 دلار در انجا اقامت کردیم .
برنامه های تفریحی زیادی برای بیرون شهر وجود داشتند و مهمترین آنها می توان به پاکو کیو (غار بودایی) و فیل سواری و بازدید از ابشار اشاره کرد بجز ابشار که بیشتر برای جوانان بود و چندان ما علاقه ای به اب بازی با توجه به سردی هوا نداشتیم برای بقیه تورها ثبت نام کردم هتل همین تورها را نفری 300000 کپ اعلام کرد ولی با مراجعه به یکی از آژانسهای سطح شهر با کلی چونه زدن با قیمت 200000 کپ برای یک روز تور را رزرو کردم .
اسکله واقع در دماغه
گردش با تور:
ساعت 7 صبح در محل اسکله کنار دماغه جمع شدیم حدود 10 نفر بودیم از کشورهای مختلف . چین . انگلیس . فرانسه و استرالیا با سوار شدن بر روی قایقهای مخصوص انجا که عرضی حدود دو متر و طول خیلی بلندی دارند بر روی رودخانه مکونگ به حرکت درامدیم کنارهای رودخانه با توجه به صخره ای بودن بعضی نقاط بسیار زیبا بود و همچنین نسیم خنک مجبورمان کرده بود که لباسهای گرم بپوشیم بعد از یک ساعت قایق سواری و تماشای پرنده های گوناگونی که در کناره رودخانه زندگی می کردند. به دهکده کوچکی رسیدیم، به داخل دهکده رفتیم و چند تا شال زیبا که با دستگاههای بافندگی توسط خانمها ساخته می شد خریداری کردیم بخصوص پیرزن مهربانی که با دعوت از ما کنار دستگاه بافندگی اش با اینکه زبان نمی دانست ولی طرز کار آنرا به ما نشان داد .
عکس پیرزن بافنده
یک ساعتی در دهکده بودیم و بعد با قایق به مسیر ادامه دادیم بعد از بازدید از دهکده با گرم شدن هوا یخ بین همسفرها هم آب شد وبه گفتگو پرداختیم. مقصد بعدی ما غار بودایی یا باکو کیو بود که بر فراز دیواره ای سخره ای قرار داشت که از دیر باز محل عبادت راهبان بودایی بود در کنار رودخانه غار کوچکی قرار داشت که با هزاران مجسمه بودا در اندازه و شکلهای مختلف و جنس مختلف انباشته شده بود ولی غار اصلی در ارتفاع بالاتری قرار داشت.
فکر کنم چند هزار تایی پله را بالا رفتیم تا به غار رسیدیم هم غار و هم مسیر بالا رفتن و هم مجسمه های بودایی که در آن قرار داشت بسیار دیدنی بود منظره رودخانه مکونگ با پیچ و خمهایش و همچنین پرندگان زیبایش هم از این ارتفاع دیدنی بود.
هزاران مجسمه از جنسهای مختلف
بعد از بازدید از غاربه دهکده نگهداری از فیلها رفتیم و چه فیلهای بزرگی آنجا بودند . نهار را در همانجا برنج و مرغ و کمی غذای گیاهی خوردیم که هزینه اش با تور بود و بعد سوار فیل شدیم من و نرگس دو نفری در کجاوه ای که بر روی فیل عظیم و الجثه ای بسته بودند سوار شدیم و حدود یک ساعت با پیلبانمان به گشت و گذار در رودخانه و جنگل پرداختیم .
انقدر سواری طولانی بود که دلمان به حال فیل سوخت و همچنین با توجه به مسیر پست و بلندی که فیل طی می کرد و مخصوصا زمانی که از شیب های تند پائین میرفت کلی هم ترسیدیم واقعا فیل بزرگی بود بعد از پیاده شدن برای فیلمان موز خریدیم که خستگی راه از تنش در بیاید .
نرگس اعتقاد داشت که نباید از این فیل بیچاره اینقدر کار می کشیدیم و گناه دارد ولی من فکر می کنم که اگر این درامد برای فیل سواری وجود نداشت شاید دیگر دهکده فیلها و لزوم وجود فیل در این کشور چندان احساس نمی شد و اینجوری فیلها لطمه بیشتری می خوردند به هر حال به نظر من گاوها و گوسفندان بیشتر مورد ازار و اذیت ما انسانها قرار دارند تا فیلها.
در صورتی که می خواستیم می توانستیم یک شب در دهکده اقامت کنیم و تیمار فیلهای کوچک را انجام دهیم و در نهایت کاملا با اداب رفتار با فیلها اشنا شویم بعد از فیل سواری با ون کوچکی به شهر برگشتیم حدودا ساعت 6 عصر به هتل رسیدیم و گردش بسیار دلپذیری بود.
در ابتدا قرار گذاشته بودیم که درصورت امکان با سفر بر روی روخانه مکونگ به چیان مای در تایلند برویم . ولی چند عامل موجب شد که از این سفر پرهیجان دست بکشیم در ویلا ماری با دو جهانگرد جوان اشنا شدیم که از طریق قایق از شمال تایلند امده بودند هر چند لذت فراوان برده بودند ولی این سفر سه روزه برایشان مشکلات زیادی داشت .
برای استفاده ارزان تر از قایقهای معمولی استفاده کرده بودند که لب به لب پرمسافر .حیوانات و وسایل بود. و همچنین شبها قایق در کنار روستاهای کوچک بدون امکانات اقامتی توقف می کرد که جای مناسبی برای خواب پیدا نکرده بودند ولی اینها برایشان مهم نبود سرما باران و همچنین صندلی های ناراحت در این سه روز بسیار ناراحتشان کرده بود .با شنیدن این مطالب با توجه به گران بودن قایق های لوکس و همچنین طولانی بودن زمان سفر که در نهایت یک روز هم بخاطر عبور از مرز باید اضافه بر ان استفاده می کردیم و سرد شدن هوا تصمیم گرفتیم که از سفر با قایق منصرف شویم.
به هر حال در تور هم قایق سواری کرده بودیم و دو راه داشتیم یا با اتوبوس می رفتیم که با توجه به خراب بودن جاده ها دو روز راه بود و یا با هواپیما از انجایی که می دانستم نرگس دوست داشت دو روزی را در بانکوک به خرید برای بچه ها بپردازد تصمیم گرفتیم که با هواپیما به چیانگ مای برویم با مراجعه به فرودگاه در خواست کردم که ارزان ترین بلیط را برای چند روز بعد معرفی کنند و در نهایت باپرداخت 222 دلار از هواپیمایی لائوس ایر دو بلیط برای چیان ما تهیه کردیم و زمان صرفه جویی شده را هم اختصاص دادیم به شهر بانکوک برای بزرگترین تفریح خانمها که همانا خرید باشد .
با اینکه در لائوس و بخصوص شهر لوانگ پرابانگ بسیار لذت بردیم اما مردمان لائوس نسبت به تایلندی ها سردتر بودند و این شاید به نظام کمونیستی لائوس و همچنین عدم اشنایی عامه مردم با زبان انگلیسی باشد به هر حال بر خلاف جاههای زیادی که رفته بودم چندان نتوانستم با مردمان بومی ارتباط برقرار کنم در ضمن در لائوس تفریحات متداول جوانان و کافه های انچنانی وجود ندارد و این بر می گردد به فرهنگ مذهبی مردمان انجا .
توانستیم از طریق سایت سی اس با دختری امریکایی که بواسطه برنامه جهانی اموزشی در این شهر زندگی می کرد قرار بگذاریم در یکی از کافه های زیبای نزدیک دماغه یک ساعتی در مورد مردمان لائوس و مطالب مختلف صحبت کردیم که بیشتر صحبت هایمان در مورد روح زندگی بود امده بود در اینجا و تدریس زبان انگلیسی می کرد و از زندگی در کنار مردمان سخت کوش لائوسی خیلی خوشحال و شاد بود . هر چند اذعان داشت که بهترین دوستانش کودکان و دانش اموزان دوست داشتنی اش بودند به هر حال داشت با تمام توان به انسانیت خدمت می کرد .
چیانگ مای یکی از شهرها و جاذبه های گردشگری اصلی تایلند است. این شهر با پیشینه تاریخی غنی به عنوان مرکز فرهنگی، گردشگری و اقتصادی منطقه شناخته می شود. به همین دلیل میان گردشگران دنیا ارزش فراوانی دارد. چیانگ مای در فاصله هفتصد کیلومتری بانکوک و در محدوده رودخانه پینگ واقع شده است.
از نظر آب و هوایی معتدل و بارانی است. از آن جا که این شهر در منطقه کوهستانی واقع شده است، بیشتر اوقات هوای خنکی دارد. بهترین زمان برای مسافرت به این شهر بین ماه های دسامبر تا مارس است. باید بدانید در تابستان، هوای این شهر بسیار گرم است.
اطلاعات گردشگری
برای رسیدن به چیانگ مای می توان از انواع وسایل نقلیه همچون هواپیما، کشتی، اتوبوس، قطار و تاکسی استفاده کرد. این شهر را می توان ترکیب کاملی از رستوران های خوب، هتل های شیک، استراحتگاه های ارزان قیمت، پارک و معبد و ... دانست. در این شهر می توان علاوه بر تفریح، از غذاهای محلی تایلند نیز لذت برد.
سالانه گردشگران فراوانی حدود دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر در سال از نقاط مختلف دنیا به این شهر سفر می کنند. در قلب چیانگ مای شهر قدیمی قرار دارد و جذابیت تاریخی به آن می بخشد. در این شهر گردشگران می توانند با دوچرخه، موتورهای سه چرخه به نام توک توک یا پای پیاده به گردش و بازدید از جاهای مختلف بپردازند.
شاید جالب باشد بدانید، چیانگ مای را پادشاهی به نام منگرای در سال ۱۲۹۶ میلادی ساخته است.
با مراجعه به فرودگاه کوچک شهر لوانگ پرابانگ با پرواز راحتی به شهر چیانگ مای رسیدیم این شهر در شمال تایلند قرار دارد و با اینکه بسیار دیدنی و زیبا است اما چندان مورد توجه ایرانی ها نیست و شاید دلیل ان هم عدم تبلیغات درست تورها و یا علاقه ما ایرانی ها به دریا و ساحل باشد که در این شهر وجود ندارد با پرداخت 150 بت با تاکسی به هتلی که قبلا رزرو کرده بودم رفتیم .
نقشه شهر چیان مای قسمتهای پر رنگ مناطق توریستی هستند
هتل گریس هوز یکی از بهترین هتلهایی بود که در این مدت تونستیم ازش استفاده کنیم با اینکه هتل کوچکی بود در واقع مهمانسرای کوچکی بود ولی تمیزی و سکوت ان به همراه خدمه و بخصوص مدیر بی نهایت عالی آن که با تمام نیرو سعی می کرد تا بهترین راهنمایی و خدمات را در اختیار مهمانان قرار دهد موجب شده بود که احساس کنیم که در خانه هستیم . این هتل در بهترین موقعیت ودر قسمت قدیمی شهر که در واقع درون دیوارهای حفاظتی شهر بود قرار داشت و تنها یک کوچه با خیابان معروف نایت بازار فاصله داشت و با قیمت شبی 21 دلار می توان گفت بهترین خدمات و کیفیت را ارائه می داد .
شهر چیان مای به شهر معابد معروف است و برای من جالب تر ان بود که این شهر تنها دارای معابد بودایی نبود بلکه می توان این شهر را شهر مذاهب هم نامید در هر گوشه می توان معبدی را دید که به دین خاصی تعلق دارد و حتی در یکی از جاهای دیدنی آن در یک محوطه کوچک معابد 4 دین مختلف را در کنار هم ساخته بودند و این را می توان شاهکار امیزیش فکری دانست . تصورم بر این است که مردمانی که می توانند با این اندیشه باز و تفکر درست در کنار هم در صلح و ارامش زندگی کنند واقعا شایسته احترام هستند .
با کرایه کردن یک موتور سیکلت از هتل به قیمت روزی بیست هزار تومان با نرگس به گشت و گذار در شهر پرداختیم، خوشبختانه مدیر هتل نقشه ای را در اختیارمان قرار داد و در ان تمام مناطقی که پلیس بدلیل نداشتن گواهینامه توریستها را جریمه می کرد را مشخص کرده بود و ما با خیال راحت در سه روزی که در چیان مای بودیم روزها با استفاده از موتور به تعداد کمی از انبوه معابد بودایی . چینی . هندی و چیزهایی که نمی دانستیم به چه دینی تعلق دارند سر زدیم هر چند معابد در لائوس با شکوه تر بودند ولی تنوع معابد و رنگ امیزی های مختلف و شکلهای مختلف انها در چیان مای بسیار دیدنی بودند .
در چیان مای بر خلاف لائوس راهبان بیشتر مسن هستند. در وردودی یکی از معابد هندی نوشته شده بود که ورود خانمها ممنوع است خواستم که با اعلام همبستگی به همسرم از داخلش دیدن نکنم اما نرگس گفت برو تو عکس بگیر ببینیم چیه توش که نمی زارند خانمها داخل بروند و البته رفتم و چیزی نبود مثل بقیه معابد چند تا مجسمه بود .و فکر می کنم که فقط خواستن بگند که ما مهمیم.
ورود خانمها ممنوع
در شبها پاتوق ما خیابان دیدنی نایت بازار بود خیابان پوشیده از قرفه های کوچک که هر چه تصور کنید با قیمتهای مناسب عرضه می کردند و در این میان انواع خوراکی ها و رقصهای سنتی و یا موزیکهای زنده پاپ هم در پاساژها وجاهای مختلف بر قرار بود درداخل یکی از زمینهای باز کنار خیابان تعداد زیادی فروشگاههای عرضه کننده غذا وجود داشتند که هر نوع غذایی حتی حلال را می توانستیم به قیمت مناسب خریداری کنیم و در میان اینها با بلوکهای بزرگ گیاهان درو شده صدها صندلی و میز ساخته بودند که در کنار اجرای موزیک زنده و فضا سازی زیبا بهترین محل برای صرف شام و استراحت بعد کلی گشت گذار در شهر بود ودر این میان از محیط دوستانه وبی تکلف ان که تمامی ملیتها در کنار هم به تفریح می پرداختند، لذت می بردیم .
علاوه بر نایت بازار چیان مای پاساژهای زیادی هم دارد که در سطح و اندازه بانکوک هستند ولی چون در ابتدا قرارمان بر این بود که خرید را در بانکوک انجام دهیم چندان بدنبال پاساژ و خرید نبودیم .
یکی دیکر از مکانهای دیدنی چیان مای علاوه بر معابد بی شمار ان دیوار باستانی ان است که الان در مرکز شهر قرار دارد هر چند از دیوار چیز زیادی باقی نمانده است ولی در بعضی مناطق خندق و دیوار در دست نخورده باقی مانده است با استفاده از موتور به چند جایی سر زدیم و یکی از بهترین جاهها دروازه پو بود که علاوه بر سر سبزی و زیبایی دیوار که می شد گذشت زمان را در آن دید انبوهی از کبوتران هم در انجا زندگی می کردند با خرید کمی غذا و قرار دادن ان بر روی دست پرندگان بدون هیچ ترسی بر روی دستانم می نشستند و شکم چرانی می کردند .
یکی از برنامه هایم در چیان مای بازدید از قبیله گردن درازها بود این قبیله و تعداد دیگری از قبایل که از برمه بدلیل مشکلات سیاسی به تایلند امده بودند در منطقه حفاظت شده ای زندگی می کنند . با بررسی هایی که کردم تور مناسبی برای بازدید از قبیله پیدا کردیم معمولا تورهایی که عرضه می شدند بازدید از فیلها و قایق سواری هم داشتند ولی چون ما به اندازه کافی فیل سواری کرده بودیم ترجیح دادیم که توری خریداری کنیم که با آن بتوانیم علاوه بر بازدید از قبیله های گوناگون به دیدن باغ پروانه ها و گلهای ارکیده و همچنین بازدید از بزرگترین غار منطقه که جنبه مذهبی هم داشت بپردازییم .
با پرداخت هزینه نفری 40 هزار تومان تور مورد نظر را خریداری کردیم و صبح ساعت 7 یک ون کوچک بدنبالمان امد بعد از سوار کردن چند نفر دیگر به خارج شهر رفتیم و در اولین قدم به بازدید از باغ ارکیده و پروانه ها پرداختیم هر چند باغ بزرگی نبود ولی انواع ارکیده های مختلف با رنگهای زیبا در انجا پرورش داده بودند و جالب این بود که این گیاهان بدون خاک رشد می کردند و ریشه های انان در هوا آویزان بود. در کنار باغ محوطه ای قرار داشت که با طور پوشانده بودند و در ان هزاران پروانه زیبا زندگی می کردند دیدن اینهمه پروانه در رنگهای مختلف خالی از لطف نبود .
بعد از بازدید از باغ به سمت منطقه قبایل رفتیم که یکی از آنها قبیله معروف به گردن درازها بودند. راهنما توضیح داد که دلایل مختلفی برای این رسم عنوان شده از جمله در امان ماندن از حیوانات وحشی و یا زیبا ترشدن خانمها که البته مورد دوم بیشتر با منطق سازگار است این هم شاید نوعی از مد اعصار گذشته بوده است .
قبایل دیگری هم در این منطقه زندگی می کنند که دولت برای رونق اقتصادی انها تعدادی دکه در ورودی دهکده گردن درازها در اختیار آنها قرار داده است تا با عرضه محصولات سنتی کمی به اقتصاد انها کمک شود و راهنما هم از ما می خواست که اگر قصد خرید داریم از این قبایل دیگر هم خرید کنیم تا انها هم درامدی داشته باشند .
منطقه زیبایی بود اکثر جمعیت دهکده زنها و کودکان بودند که با آرامش در حال کار وزندگی بودند عموما دخترکان زیبا رو و زنها در حال بافت شال و یا پارچه بودند که در همانجا انها را عرضه می کردند نرگس چند تایی شال زیبای دست بافت از انها خریداری کرد محیط ارامش خاصی داشت گویا تکنولوژی و صنعت در پشت دیوارهای دهکده باقی مانده بود کلبه های چوبی و مردمان در لباسهای سنتی دهکده را بسیار ارام و دوست داشتنی کرده بود .
زیبایی دهکده و مردمان و زندگی ساده انجا را نمی توان در غالب کلمات بیان کرد و امیدوارم روزی شما خواننده عزیز خود بتوانی از نزدیک شاهد انچه که قصد بیانش را دارم باشید .ولی برای اشتراک بهتر دیدم تعدادی عکس از زیبایی های مردمان دهکده تقدیمتان کنم .
بعد از بازدید از دهکده به سمت غار حرکت کردیم محوطه ای غار در ان قرار دارد جنبه مذهبی داشت و چندین معبد و ساختمان در انجا قرار داشتند بعد از بازدید از مجسمه ها و معابد اطراف به سمت غار رفتیم و انصافا غار بزرگی بود . هر از چند گاهی به قطعه سنگی می رسیدیم که شکل و شمایل خاصی داشت بعضی شبیه دیو و بعضی شبیه حیوانات و در کنار هر کدام هم مقداری نذورات قرار داده بودند و راهنما داستان هر کدام را با آب و تاب برایمان تعریف می کرد بعد از مدتی غار نوردی به جایی رسیدیم که ورد به آن برای عموم ازاد نبود و روشنایی وصاف کردن زمین در ان انجام نشده بود. فکر کنم مسیری که ما رفتیم یک و نیم کیلومتری می شد.
پارچه های ابریشمی به عنوان هدیه و نذر هستند
بعد از بازدید از غار نهاررا در همان محل به هزینه تور خوردیم و به سمت چیان مای حرکت کردیم در میانه راه راهنما ما را به بازدید از یکی دیگر از دهکده های حفاظت شده برد که تعداد زیادی پیرزن و پیرمرد در هر گوشه به صحبت و یا حصیر بافی مشغول بودند و درکلبه های کوچکی که از زمین ارتفاع داشتند زندگی می کردند در زیر یکی از این کلبه ها خوک بزرگی را بسته بودند و راهنما برایمان توضیح داد که با بستن خوک در زیر کلبه خانواده ساکن کلبه به اهالی اعلام می کنند که دختر دم بخت دارند که آماده ازدواج است بعد از گشت و گذار در دهکده در حدود ساعت 6 به هتل برگشتیم .
دیدنی ها ی چیان ما بسیار است از تپه های زیبا بگیرید تا مزارع سر سبز و طبیعت بکر که ما تا اجا که در توانمان بود در عرض سه روزاز ان بازدید کردیم و در نهایت زمان رفتن بود . برای رفتن به بانکوک ابتدا تصمیم داشتیم با قطار برویم ولی بلیط پیدا نکردیم برای همین هم از اتوبوس وی ای پی شب رو استفاده کردیم که هزینه بلیط برای دو نفرمان 156 هزار تومان شد .
ورودی منطقه حفاظت شده
در ترمینال چیان مای نشسته بودیم که افسر پلیسی به ما نزدیک شد و بعد از تشکر از اینکه از تایلند دیدار کرده ایم با لحن دوستانه ای اطلاعاتی در مورد اینکه از کجا امده ایم گرفت و در نهایت از ما خواهش کرد که با اون عکس یادگاری بگیرییم . هر چند داشت وظیفه اش را انجام می داد ولی این کار را چنان با ظرافت و مهربانی انجام داد که هیچ گونه احساس بدی از خودش بجا نگذاشت .
اتوبوس بسیار شیک با صندلی های بزرگ مجهز به ماساژور و مانیوتور اختصاصی بود که یک مهماندار در تمام مدت چایی و یا قهوه بنا به سفارش سرو می کرد ودر انتهای اتوبوس هم توالت قرار داشت و شب در کنار یک رستوران سلف سرویس توقف کرد که هزینه شام بوسیله کوپنی که در بلیط بود پرداخت شد . سفر بسیار خوب و دلنشینی بود و صبح ساعت 7 بعد از 10 ساعت به بانکوک رسیدیم .
با توجه به حجم زیاد سفرنامه های مربوط به بانکوک و همچنین برنامه ما که خرید کردن بود به شرح جریانات بانکوک نمی پردازم و سفرنامه را در همینجا به پایان می رسانم .
قبیله ای دیگر با پوششی متفاوت
کل سفر با خریدهای کمی که کرده بودیم حدود 8 میلیون تومان خرج برداشت و در اینجا لازم می دونم که از همسر عزیزم که که بهترین همسفر در این سفر برایم بود تشکر فراوان کنم پیاده روی های طولانی با هم داشتیم که بعد فهمیدم که پایش از شدت راه رفتن زخم شده بود ولی در طول مسیر چیزی نگفت .
دیدن مردمان ساده و با غنائت لائوس بسیار دلنشین بود اما مردمان چیان مای از جنس دیگری بودند و این نشان می دهد که سیستم حاکم بر کشور چقدر می تواند روی روحیات مردم تاثیر بگذارد هر چند مردمان لائوس شایسته تقدیر هستند اما شاید بدلیل بسته بودن فضای کشور برای سالهای متمادی چندان خون گرمی و جذابیت مردمان تایلند را نیاموخته اند و از اینکه دیدم مردمان تایلند اجازه داده اند پناهندگانی از کشوری دیگر با حفظ فرهنگ و سنن خودشان در خاک انها به راحتی زندگی کنند بسیار خوشحال شدم .
شاید عنوان شود که چرا تایلند به انها شهروندی کامل را نداده است اما فقط لازم است نگاهی بیاندازیم به رفتار دیگر کشورها از جمله خودمان ایا ما بهتر عمل می کنیم یا انها . نکته دیگر در مقایسه این دو کشور خدمات توریستی است با اینکه هزینه زندگی در تایلند بیشتر است و ارزش پول بالایی هم دارد اما بدلیل فضای رقابتی و مدیریت درست خدمات توریستی از قبیل هتل و خوراک در تایلند به مراتب ارزانتر است واین نشان می دهد برای جلب توریست و ارائه خدمات خوب باید فضای سالم رقابت و فرهنگ درست کار کردن را در خودمان بوجود بیاوریم.
امیدوارم که این سفرنامه بتواند اندکی از تجربیات و لذت کسب شده در سفر را با شما به اشتراک بگذارد .