سفرنامه دبی

4.5
از 62 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سفرنامه دبی
آموزش سفرنامه‌ نویسی
11 بهمن 1395 14:23
55
31.8K

مقدّمات سفر:

با سلام، من خیلی علاقه به مسافرت دارم. سعی کردم در پنج روزی که در سفر دبی هستم، به جاهای مختلفی برم. گرچه حداقل یک هفته برای دیدن جاهای مختلف شهر دبی لازم بود. حالا تجربه این چند روز رو به اشتراک می ذارم با تعریف از جاهایی که رفتم. عکس و فیلم های زیادی هم گرفتم که بعضی عکسهامو اینجا گذاشتم. امیدوارم خوشتون بیاد.

البته الان دیگه تقریباً همه گوشی هوشمند دارن و می شه با استفاده از MAP(نقشه) رو گوشی به جاهایی که می خوایم، بریم. از آخر تابستان به فکر یک سفر خارجی بودم، چند جایی رو دوست داشتم برم که نشد و بالاخره بعد از چند ماه، کشور امارات و شهر دبی رو انتخاب کردم. (با اینکه هیچ وقت اولویت سفرهام دبی نبود.) چون شهر گرونیه و هزینه تفریحات و خرید غیره...بالاست! با همه ی این حرفها هم هوای دبی در این موقع از سال خوب بود و هم به کشورمون نزدیک بود.

هزینه تور دبی برای4شب و 5روز با هواپیمایی امارات. هتل4ستاره الجواهر گاردن فقط صبحانه و ترانسفر یک طرفه با ویزا برای یک نفر 2.260.000 تومن شد. همین تور برای یک خانواده دو نفره 1.700.000 تومان می¬شد.

ما دنبال تور دبی ارزان بودیم برای همین روز26 آبان95 از چند تا آژانس در مشهد، برای تور 4شب و 5 روز دبی سؤال کردم. البته من تعریف یک آژانس رو شنیده بودم، برای همین به اونجا رفتم و تور دبی رو ثبت نام کردم. برای هتل پرسیدم چون برای من هتل خیلی مهم بود. اما گفت: اول برای ویزا اقدام کنین، هتل رو بعدا انتخاب می کنین، چون در تاریخی که من برای ویزا اقدام کردم جمعه و روزهای تعطیل بود، بالاخره روز 13آذر ویزا آماده شد، از آژانس زنگ زدن که برای رزرو بلیط هواپیما و هتل برم. من دو و نیم میلیون بیشتر برای تور در نظر نگرفتم، چون به هر حال من یک نفر بودم نمیتونستم هتل قیمت بالا برم. اما می خواستم 4ستاره باشه و پروازم هم حتماً هواپیمایی امارات باشه! از بین چند هتلی که خبر داشتم از نظر موقعیت برای من خوب هستن، ترانسفر بازار، ساحل و فرودگاه بر دارن. فقط چند تا رو آژانس باهاشون کار می کرد. بعضی با این آژانس قرارداد نداشتن. چند تا از هتل های پیشنهادی آژانس از مترو دور بودن. انتخاب سخت بود. در انتها هتلی رو انتخاب کردم که شناختی ازش نداشتم، امّا موقعیتش بد نبود .

آژانس درمورد این هتل فقط گفت که ترانسفر این هتل یک طرفه س، فقط موقع رفت. به نظرم این هم تجربه ای بود که اول هتلی که می خوام رو آژانس داشته باشه. بعد قرارداد ببندم. هتل 4ستاره الجواهرگاردن، نزدیک مترو سیتی سنتر دیره انتخاب شد.

از بین سه پرواز که از مشهد برای دبی بود:

اول: پرواز ایرعربیا که از همه ارزون تر بود. بدون پذیرایی و در فرودگاه شارجه فرود می اومد. ساعت رفت ظهر14:10 و برگشت 13:30ظهر. زمانش برای من مناسب نبود.

دوم: پرواز فلای دبی که در ترمینال2 دبی می نشست، مترو نداشت. قیمت متوسط، ساعت رفت طوری بود که آخر شب به دبی می رسیدم و برگشت هم 18:30 شب بود.

سوم: بهترین زمان و پرواز امارات بود که ساعت رفت 10:30 صبح بود و برگشت22:30شب بود که از همه گرون تر بود، مزیت دیگه ش هم داشتن وای فای هنگام پرواز بود و اینکه به ترمینال3بزرگترین و زیباترین ترمینال دبی می رفت که مترو هم داشت.

من پرواز امارات رو انتخاب کردم. بلیط رفت و برگشت 720 هزار تومان نفری بود.300 هزار تومان هم برای ویزا گرفتن. بعد که من واچرهتل رو تحویل گرفتم، دیدم در قرارداد اصلاً همون ترانسفر یک طرفه رو هم ننوشتن، گفتم چرا قبلاً گفتید یک طرفه س و فقط برای رفت هست امّا الان هیچی قید نشده! بالاخره نوشتن که ترانسفر هتل یک طرفه و اون هم زمان برگشت برام ترانسفر می ذارن.

هزینه این تور برای زوج هر نفری حدود یک میلیون وهفتصد هزار تومان بدون ناهار می شد. برای من که یک نفر تنها در یک اتاق دو تخته بودم 2260000 تومان شد. 75000تومان هم عوارض خروج از کشور را پرداخت کردم.

من با آگاهی از خط مترو و اتوبوس ها با توجّه به اینکه قبل از رفتن وبلاگ ها و سایت هایی رو که در مورد دبی سال 95 نوشته شده بود خونده بودم، سفرم رو شروع کردم .صبح روز24 آذر ساعت 10:30 پرواز داشتم، آژانس اعلام کرد ظهر روز قبل از سفر واچر هتل و ویزا را به من میدن.

یعنی الان فقط بلیط هواپیما و گذرنامه ام دستم بود. برای ارز مسافرتی فقط روز قبل سفر فرصت بود. بالاخره تونستم شب 22آذر بقیه مدارک رو از آژانس بگیرم. مقداری درهم خریده بودم که خیلی خوب شد، به مبلغ 1075 تومان. که بعد کمی گرون ر شد. صبح23آذر به چند شعبه از بانک ملّت زنگ زدم و گفتن همه شعبه ها ارز مسافرتی میدن. نزدیک ترین شعبه رو انتخاب کردم و رفتم. بعد از نیم ساعت، البته من تمام مدارک لازم رو تهیه و کپی¬ها رو هم گرفته بودم. فقط فرم درخواست ارز رو هم پر کردم. حواله ارز رو گرفتم. سیصد دلار که تقریباً 994.000 تومان می شد.

روز اول:

چمدونم رو شب قبل بسته بودم و لباس گرم هم برداشته بودم. ساعت هفت و نیم صبح یک تاکسی از آژانس نزدیک منزلمون به فرودگاه و ترمینال پروازهای خارجی گرفتم. ترمینال پروازهای خارجی نسبت به سال قبل خیلی تغییر کرده بود. وسایلم رو برای بازرسی گذاشتیم و رد شدم. به من گفتند داخل کیف دوشی تون رو نشون بدین. موقع اومدن کیفم رو با پسته و شکلات پرکرده بودم. گفتن شکلات تو کیفتون دارین! و بعد اجازه دادن برم. وقتی کارت پرواز رو میگرفتم. خواستم کنار پنجره صندلی بهم بدن. چمدون رو تحویل دادم، از سمت چپ از پله برقی بالا رفتم و کنترل گذرنامه، ویزا رو نشون دادم و فیش عوارض خروج از کشور رو دادم. ساعت9 که باجه بانک ملت باز شد. دومین نفر برای گرفتن ارز مسافرتی بودم. بعد از بازرسی برای سوار شدن به هواپیما به سالن انتظار رفتم. هواپیمای امارات که از پشت پنجره دیده میشد. بزرگ تر از هواپیماهایی بود که من تا به حال سوارشده بودم.

سفرنامه دبی

هواپیمای امارات

 

بالاخره اجازه ورود به داخل هواپیما دادن. صندلی من بعد از بال و کنار پنجره بود. صندلی خالی زیاد بود. هدفون هم برای مانیتورها گذاشته بودن که برای استفاده فیلم و آهنگ بود، جای شارژ موبایل هم پشت صندلی ها بود. من فقط از اینترنت وای فای استفاده کردم. وقتی فعال می شد که وارد سایتش می شدیم و ایمیل رو تایید می کرد. سرعتشم خیلی خوب بود! لباس مهمانداران پرواز امارات به عنوان یکی از زیباترین لباس های مهماندارن بین خطوط هواپیمایی انتخاب شده بود و در سال2016یعنی همین امسال در رده بندی شرکت های هوایی در جهان به عنوان بهترین خط هوایی سال انتخاب شده بود!

سفرنامه دبی

داخل هواپیما قسمت اکونومی

 

سفرنامه دبی

داخل هواپیما قسمت بیزینس کلاس

 

هواپیما تقریباً سر وقت پرواز کرد. وقتی به آسمان کشور امارات رسیدیم، بیشتر شنزارها رو دیدم تا به شهر دبی رسیدیم. پروازمون دو ساعت و نیم طول کشید.

سفرنامه دبی

نمای شهر دبی از داخل هواپیما

 

فرودگاه دبی خیلی بزرگ بود و هواپیما در ترمینال 3 نشست و دیگه تا اونجا ظاهر بعضیا تغییر کرده بود تا موقع پیاده شدن! ترمینال 3 خیلی بزرگ و زیبا بود! در سفر قبلیم به استانبول، من فکر می کردم، فرودگاه آتاتورک خیلی بزرگه! اما دبی همین یک ترمینالش فکر کنم به بزرگی اونجا بود. خانمی که گذرنامه ها رو چک می کرد با حجاب و رنگ چهره ش تیره بود. لباس مشکی عربی پوشیده بود و مژه مصنوعی های بلند و لنز آبی گذاشته بود! این خانوم اسکن چشم را انجام می داد. مهر ورود به پاسپورتم زد. کارکنان هواپیمایی امارات مسافران رو در مسیر راهنمایی می کردن. یک جا مسیر دو راهی شد. راه رو اشتباه رفتم تا اینکه گفتند طبقه پایین برین و مترو سوار شید تا چمدون ها رو تحویل بگیرین!

سفرنامه دبی

ترمینال3دبی

 

خانواده ای رو دیدم که با هم در یک هواپیما بودیم و با اونها همراه شدم. آسانسورهاش انگار 3 در4متر بود. سی نفری ظرفیت داشت. آبنمای قشنگی هم دیوار نزدیک آسانسورها داشت. باید یک مسیر کوتاه رو هم با مترو تا قسمت تحویل چمدان رفتیم. خوشبختانه فرودگاه اون ساعت خلوت بود. خوبه خلوت بود، چون نقاله های بار زیاد بودن. اونی که همه ایرانی ها جلوش وایستاده بودن، تا چمدون ها بیان ایستادم. عده¬ای تحویل گرفتن و رفتن. مال بعضیا نیومد، نمی دونم چرا نصفی از بارها اینجا اومده بود. ما کنار نقاله های اول ورودی سمت راست بودیم. اون خانواده ای که با هم بودیم گفتن بریم نقاله ای که انتهای سمت چپ اونجا هم بار اومده. رفتم، چمدان من هم اونجا بود. اخه چرا بارها این همه با هم فاصله داشتند، اونم با اینکه در یک پرواز بودیم!

از اونجایی که اون خانواده هم مثل من ترانسفر نداشتن. دنبال مترو ترمینال سه گشتیم تا به قسمت پارکینگ ها رفتیم اونجا هم آبنمای قشنگی، نزدیک آسانسور بود. طبقه بالا رفتیم ورودی مترو بود. ساعتمون رو نیم ساعت جلو کشیدیم. از باجه هر نفر یک کارت نول نقره¬ای مترو گرفتیم که پنج سال اعتبار داره و مقداری قیمت کارت شارژ و بقیه اعتبارش بود، 25 درهم شد. هر نفر باید یک کارت می خرید. همزمان نمی شد چند نفر از یک کارت استفاده کنن. سوارقطار شهری شدیم. خط قرمز بود. از راشدیه می اومد و نسبتاً خلوت بود، بعد از3 ایستگاه به ایستگاه مترو سیتی سنتر دیره رسیدیم. از خانواده ای که با اونها همراه شده بودم تشکر و خداحافظی کردم. پیاده شدم و به طبقه بالا رفتم.

سفرنامه دبی

سفرنامه دبی

مترو دبی

 

بعد از روی نقشه ای که همراهم بود، موقعیت هتلم رو پیدا کردم

سفرنامه دبی

تابلو راهنما

 

از ورودی 4 بالا اومدم. هتل در خیابانی فرعی، نزدیک مرکز خرید سیتی سنتر بود. یکم که پیاده رفتم یک پارک زیبا بود، که چند مرغ مینا اونجا روی چمن¬ها راه می رفتن. هتل دقیقاً بعد از پارک بود و تابلوش از دور پیدا بود.

سفرنامه دبی

سفرنامه دبی

پارک نزدیک هتل

 

سفرنامه دبی

نمای هتل الجواهر گاردن

 

واچر رو نشون مسئول پذیرش هتل دادم هتل 4ستاره معمولی بود. اون موقع بیشتر مسافرین خارجی بودن در طی پنج روز فقط دو خانواده ایرانی به غیر از خودم اونجا دیدم. با آبمیوه خنک از ما پذیرایی کردن. تا تحویل اتاق لیدر خانمی بنام مرجان اونجا بود. برای پذیرش راهنمایی می کرد.

به من و دو خانواده ایرانی که اونجا بودیم. قیمت تورها رو توضیح داد. مثلا گشت شهری معمولی220 درهم و سافاری200درهم و باغ گل و دهکده جهانی با صرف شام 220درهم و ...! من هزینه تورها رو قبل اومدنم حساب کرده بودم. فکر می¬کردم طوری به هتل می رسم که روز اول گشت شهری رو برم. اما چون در فرودگاه کمی سرگردان شدم، به تور امروز نمی رسیدم. بعد از توضیحات از لیدر پرسیدم: هتل ساعت چند ترانسفر برای ساحل و بازار داره؟ گفت: اصلا ترانسفری نداره.

اینجا بود که خیلی ناراحت شدم آخه هتل های سه ستاره معمولی هم ترانسفر بازار و ساحل دارن! البته همون اول که با مترو از فرودگاه تا هتل رسیدم شجاعت پیدا کردم که چرا خودم به جاهای دیدنی نرم. هیچ ماشینی هم جلوی ورودی هتل نبود. لیدر به من گفت اسمت تو لیست مسافرها نیست، آژانستون اعلام نکرده و برای ترانسفر برگشت هم با ما هماهنگی نکردن! از آژانستون بخواین اگر ترانسفر دارین به ما خبر بدن. مالیات برای هتل 4ستاره شبی 15 درهم بود.4شب شد60درهم و پرداخت کردم. بعد کارت های اتاق و رمز اینترنت هتل رو که داخل پاکتی بود گرفتم. من رو تا اتاق با آوردن چمدونم همراهی کردن.

سفرنامه دبی

راهروی هتل

 

سفرنامه دبی

تراس طبقه مثبت یک هتل

 

سفرنامه دبی

اتاق دو تخته استاندارد

 

سفرنامه دبی

اتاق

 

اتاق دو تخته استاندارد طبقه مثبت یک و روبروی در تراس بود. هتل 8 طبقه بود. سه تا آسانسور داشت. تمیز بود. رستوران و کافی شاپ (البته رستورانش در طبقه همکف و کوچک بود.) سالن بدنسازی و استخر روبازی که دمای آبش برای شنا خیلی خوب بود در پشت بام هتل قرار داشت!

سفرنامه دبی

سالن بدنسازی هتل

 

سفرنامه دبی

استخر هتل

 

اتاق ذخیره چمدان هم در طبقه همکف بود.هوا این موقع سال عالی بود. خلاصه من بودم و یک هتل فقط برای استراحت و شنا! از تورهای لیدر استفاده نکردم و کلا لیدر رو دیگه ندیدم. همه جا رو خودم با تاکسی و مترو و اتوبوس رفتم.

اتاق سرویساش تمیز بود. داخل سالن ورودیش کمد لباس و سیف باکس داخل کمد بود. دراور و میزتحریر و کمد، پایین تلویزیون بود که داخل یک طرفش یخچال بود. کتری برقی و وسایل چای و قهوه روی میز بود و هر روز اتاق تمیز و با دو تا آب معدنی کوچک شارژ می شد. دمپایی و بقیه چیزها هم داخل طبقه پایین کمد بود. روشنایی اتاق هم خوب بود.

تلویزیون ال سی دی32 اینچ درست بود. پنجره اتاق هم نیمه باز بود و رو به بالا باز می شد. هوا کمی خنک بود و من کولر رو خاموش کردم.

اولین جایی که بعد از تحویل گرفتن اتاق و گذاشتن و باز کردن وسایل بود، مرکز خرید سیتی سنتر دیره بود که از پارکینگ وارد می¬شدی و من فقط رفتم دوری زدم و اون دوتا مارک لباسی که بیشتر شنیده بودم، خوب و ارزونه، مارک های اسپلش و مکس رو رفتم. اما به نظر من لباس¬هاش جالب نبود و خیلی ساده بودن. حالا تخفیف داشته یا نداشته باشه. کارفورش رو هم رفتم، فقط نگاه کردم. اون کرم پودری رو که دنبالش بودم توی لوازم آرایشی طبقه همکف دیدم، 250 درهم قیمت زده بود که همون بعداً تو بازار ابن بطوطه 210 درهم بود. ریملی که می خواستم رو هم توی سه تا بازار دیدم همین قیمت،197 درهم بود. فقط برای چینج پول که قیمتش خوب بود به طبقه همکف رفتم.

صرافی عزیز که سمت چپ ورودی بازار بود. هر 100 دلار رو 2درهم کارمزد می گرفت. یعنی در یک بار اگر 100دلار یا بیشتر چینج کنی باز هم 2درهم کارمزدش بود، اون¬موقع هر 100 دلار و 364درهم دادن، بعلاوه 2درهم کارمزدی که گفتم. (منطقه دیره نسبت به رقه خلوتتر بود! البته من که صبح تا شب بیرون هتل بودم و فقط شب به هتل برمی¬گشتم.)

شب یکی از خانواده¬هایی که درهتل ما بود، گفتن به دی تو دی بریم. منم چون روز اول بود و دیگه جای خاصی نمی خواستم برم باهاشون رفتم. از طبقه پایین آب معدنی و آبمیوه خریدم. طبقه بالاش هم لباس برای تو خونه و لباس گرم و اینا بود. من از اینجا کمی خرید کردم، اما اون خانواده دیگه خیلی خرید کردن! آخه بچه هم داشتن از طبقه پایینش که استخر بادی های مختلفی داشت و قیمتشون خوب بود یکی به قیمت 36 درهم گرفتن. نسبت به ایران قیمت خوبی داشت. دخترهای فروشنده هم به خاطر نزدیک شدن کریسمس کلاه قرمز سرشون بود. وسایل تزیین درخت کریسمس هم زیاد بود. جای دیگه ای که نزدیک هتل ما بود رو همون شب رفتیم. اسمش گرین هاوس بود. اونجا رو هم مثل دی تو دی من همه جاشو ندیدم که مثلا ًلوازم خونه و این جور چیزا بخوام بخرم، ایرانی ها بیشترین مشتریهاشون بودن.

من یک پتو مخمل دو نفره نازک خریدم29 درهم بخاطر اینکه طرحش قشنگ بود، خوراکی هم خریدم و به هتل برگشتیم. (من جاهایی که غذا خوردیم رو دیگه نمی نویسم چون مقداری غذا و نان خوراکی و کنسرو برده بودم، فود کورت و مک دونالد و کی اف سی هم توی همه بازارها بود. غذاهای اونجا باب طبع من نبود. بسته به موقعیت غذا خوردم) ساعت 10خوابیدم.

روز دوم:

امروز صبح بیشتر اطراف هتل برج العرب و بعد هم به امارات مال رفتم.

ساعت6:30 صبح رستوران بودم. صبحانه متنوع و خوب بود. اما بعضیاش مثل سوسیس، همبرگر و... توشون سبزی و ادویه داشت. من بد غذام، فقط کره، مربا، پنیر، شیر، قهوه، چای و شیرینی که دوست داشتم، خوردم. بعد آفتابگیر، مونوپاد، آب، مقداری خوراکی و کیفمو برداشتم و راه افتادم.

امروز صبح از ایستگاه مترو سیتی سنتر گشت شهریم رو آغاز کردم. جلوی قطار حفاظ شیشه ای داره که جاهای در قطار و حفاظ همزمان باز و بسته میشه. کوپه اول گلد بود اونایی که کارت مترو طلایی دارن اونجا فقط سوار می شن اینترنت داره، خلوت¬تر هم هست. هزینه ش از کارت نقره ای گرون تره. هر بار که میزنن دو برابر کارت نقره ای از شارژ کارتشون کسر می شه.این ایستگاه قطار زیرزمین بود در ادامه مسیر بصورت مونوریل هم بود، بدون راننده ست، خلاصه کوپه دوم مخصوص خانومها و بچه ها بود و آقایان نباید توی این قسمت سوار می شدن و گرنه 100درهم جریمه می شدن! خوردن، آشامیدن، چرت زدن و گذاشتن پا روی صندلی در قطار ممنوع بود. دبی کلاً شهر قانونمندی بود حتی پارک هم یک سری قوانینی داشت که روی تابلو ورودی پارک نوشته شده بود. از خیابون هم فقط وقتی چراغ راهنمایی سبز بود، باید عبور کردیم، چون ماشین ها خیلی سرعتشون زیاد بود، خطرناک بود همینطوری رد بشیم. اما گاهی اوقات چراغ قرمز واقعا طولانی بود! وقتی در خیابون هم جای عابر پیاده بود و چراغ نبود ماشینها می ایستادن تا رد شیم مثل کیش.

به ایستگاه نور بانک رسیدم، از مترو پیاده شدم تا به ساحل عمومی جمیرا برم، یادمه خیابون المناره رو تا آخراش پیاده رفتم تا به ساحل عمومی جمیرا برسم. تو مسیر بوته های گلی بود به رنگ های صورتی و زرد که جلوی خونه ها کاشته بودن.

سفرنامه دبی

درخت گل

 

اونجا خیلی ها داشتن آفتاب می گرفتن و قایق سواری می¬کردن، جت اسکی هم سوار میشدن! هوا ظهر گرمتر شد، رفتم و روی شن¬های سفید نشستم و یاد کیش افتادم. گل و گیاه هم ساحلش شبیه جزیره کیش بود. بعد با برج العرب که از دور دیده می شد عکس گرفتم.

سفرنامه دبی

ساحل عمومی جمیرا

 

قایق های تفریحی زیاد بود. می¬خواستم عکس بگیرم اونجا ساخت و ساز کنار ساحل بود. از دور منظره قشنگی با هتل برج العرب در نمی اومد. ساحل تموم شد و در خیابون مسیر رو ادامه دادم تا به پارک وایلد وادی و جلوی هتل برج العرب رسیدم

سفرنامه دبی

نمای هتل برج العرب

 

از اونجا که بلواری بود و در ادامه به مدینه جمیرا نزدیک بود، جایی به سبک سنتی و قشنگیه و با برج العرب که از داخل اونجا دیده می¬شه عکس های قشنگی می¬شه گرفت! دو هتل زیبا هم اونجا هست و بازار سنتی که می شه دید! نزدیک برج العرب و همون سمت که بودم، ایستگاه اتوبوس داشت. کارت مترویی که داشتم برای اتوبوس هم قابل استفاده بود. جلوی اتوبوس خانوم ها وارد می شدن و کارت می زدن، اگه کسی کارت نداشت نمی تونست سوار بشه. آقایون قسمت عقب اتوبوس بودند. البته بعضی اوقات اقایون یا خانوم ها جابه جا می نشستن. موقع برگشت هم دوباره باید مثل مترو کارت می زدیم. به امارات مال رفتم اونجا هم از پارکینگ وارد بازار می شدیم. همه جا حال و هوای کریسمس داشت و درخت کاج زیبایی وسط بازار تزیین کرده بودن، خریدامو شروع کردم.

سفرنامه دبی

سفرنامه دبی

امارات مال

 

امارات مال خیلی زیبا تزیین شده بود.

سفرنامه دبی

فروشگاه لوازم التحریر

 

جای پیست اسکیش رو پیدا کردم و عکس گرفتم.

سفرنامه دبی

پیست اسکی امارات مال

 

کارفور رو هم رفتم دیدم. کارفور اونجا نسبت به بازار سیتی سنتر که رفتم بهتر بود و تنوع بیشتری داشت. شکلات های مختلفی هم داشت. قیمت¬ بعضی¬هاشون از کیش گرون¬تر و بعضی هم ارزون تر بود، چند بسته شکلات و لباس هم برای سوغاتی خریدم . جایی که مورد علاقه من بود قسمت میوه های استوایی کارفور امارات مال بود! همه نوع میوه داشت رامبوتان و منگوستین، دراگون، دوریان و... بسته بندی بودند. مثلا رامبوتان و منگوستین هر بسته 20 درهم بود، پیشنهاد می کنم روز آخر یا شبی که قراره از دبی برین بخرین، چون زود خراب می شن. از اون موزهای کوچولو که انداره کف دست بود هم بخرین خیلی بامزه بودن.

سفرنامه دبی

هتل برج العرب از داخل مترو.

 

و جایی که دوست داشتم برم گریگ پارک بود که تله کابین داشت. این پارک قشنگ نزدیک خور بود و پارک دلفینها هم اونجا بود. اینجا که گفتم تلکه کابین هم داره، هنوز فکر می کردم بقیه جاهارو با تور یا خودم برم!

روز سوم:

حس کردم از برنامه تفریحاتم عقبم. سعی کردم هر روز3 جا رو برم. جاهایی که امروز رفتم مرکز خرید فستیوال سیتی، باغ پروانه ها و باغ گل، دهکده جهانی، دبی مارینا و بازار ابن بطوطه! ساعت6:30صبحانه خوردم و امروز صبح برنامه م رفتن به مرکز خرید فستیوال سیتی و ایکیا بود. رفتم ایستگاه مترو تا اول با دستگاه کارتم رو شارژ کنم. از خانمی خواستم برام انجام بده، فکر کردم پولم پنجاه درهمیه. آخه دستگاه اسکناس های مثلا ۲۰ یا ۵۰ درهم قبول می کرد. گفت نمیشه، برو باجه تا برات شارژ کنن. حالا رفتم باجه گفتم برام 30 درهم کارت رو شارژ کنید. خانمه شمرده ۴۷۰ درهم برگردوند. تعجب کردم آخه درشت ترین درهمم همون روز یک پونصد درهمی بود و خوردتر هم داشتم، حالا اتفاقی پول من همون پونصد درهمیه بوده نه پنجاه درهمی که نشد با دستگاه برام شارژ کنن.

خلاصه جلوی دی تو دی و روبروی هتل پارک ایستادم تا سوار اتوبوس خط53 بشم. قبلا می دونستم چی میخوام که به اونجا رفتم. بیرون شهر بود. جلوی ساختمان ایکیا از اتوبوس پیاده شدم و به ساختمان کناریش رفتم. اونجا خانوم هایی هم که اونجا فروشنده بودن پیاده شدن. تقریباً با اتوبوس تا بازار 10 دقیقه راه بود. اینجا هم از پارکینگ وارد می شدیم و بعد به طبقه بالاش رفتم. چون ساعت 10 فروشگاه ها باز می¬کردن، کمی قدم زدم. اولین خریدم از یک فروشگاهی بود که روتختی و سجاده¬های شیکی داشت. من یک سجاده که جنس خوبی داشت کمی گرون، زیبا و خوشرنگ بود رو برای سوغاتی به قیمت65درهم خریدم. لباس هایی که بعد خریدم مارک های مختلفی بودند.

سفرنامه دبی

مرکز خرید فستیوال سیتی

 

از مارک Mothercare لباس بچه های قشنگی داشت خریدم.

خیلی از فستیوال سیتی خوشم اومد. لباسهای شیکی داشت و مارک old navyکه تنوع لباس خوبی داشت و هم لباس مردانه و زنانه و بچگانه¬هاش متنوع بود، خرید کردم.

قبلا از ترکیه لباس خریده بودم. دنبال مارکcollezione اینجا بودم. تو نقشه دیدم فستیوال سیتی داره. یک پیراهن خریدم البته خب تنوع استانبول رو این مارک و مارک koton نداشتن. بعد بیرون اومدم. از یک نگهبان اونجا راهنمایی خواستم. ازم پرسید انگلیسی یا اردو بلدی؟ فهمیدم پاکستانیه. گفتم نه زیاد! پرسید: اهل کدوم کشورین؟ گفتم ایران، چون ایستگاه برگشت دورتر بود، فکر می کنم می خواست بگه باید از بزرگراه باید رد شم. اما من متوجه نشدم و بعد از دور نشون داد ایستگاه اتوبوس رو و برگشت. اونجا هم کارکنان و خدمات هندی بودن که به سختی می¬شد انگلیسی حرف زدنشون رو فهمید! بعد تشکر کردم و سوار اتوبوس 53شدم و جلوی ایستگاه روبه روی هتل پارک پیاده شدم. خریدام رو بردم هتل تو اتاقم گذاشتم و آماده شدم تا به باغ گل برم. وسایل لازم رو برداشتم با مترو به ایستگاه امارات مال رفتم و از پل همون سمت که پایین اومدم. کنار رودخانه مصنوعی روبروی امارات مال سوار اتوبوس خط105شدم. آخرین مسیرش هم باغ گل یا میراکل گاردن بود. کمی ترافیک بود برای همین یک ربع تو راه بودیم. جایی که پیاده شدیم یک تابلو بود.

سفرنامه دبی

ورودی باغ پروانه ها دبی

 

مردم بعضی می رفتن اونجا و بعضی هم به سمت دیگه ای! اینجا بود که من داخل باغ پروانه ها شدم. ورودیش از باغ گل گرون تر بود.50درهم، یک محوطه کوچک بود و چند سالن داشت. بعد محوطه کوچک بیرونیش داخل اولین سالنی شدم که با تابلوهایی که از پروانه درست شده، تزیین شده بود.

سفرنامه دبی

تابلوی درست شده با پروانه

 

زیاد بزرگ نبود اما قشنگ بود! جایی هم تزیین شده بود که می¬تونستی بشینی و عکس بگیری. یاد مالزی افتادم که اونجام همچین جایی داره! البته سال2015باغ پروانه های دبی درست شده. کمی مرطوب و فضای سرسبزی برای پروانه ها بود قشنگ تزیین شده بود. بعضی جاها تور بود و مردم می رفتند داخل اونها تا با پروانه ها عکس بگیرن. پروانه ها بعضی درشت بودند و می ترسیدم به من برخورد کنن.

سفرنامه دبی

پروانه ای زیبا

 

سفرنامه دبی

سفرنامه دبی

سفرنامه دبی

باغ پروانه ها

 

تابلوهایی بود که کسی حق نداشت با دست بگیرشون. من اومدم عکس بگیرم نزدیکم یه بچه شیطون همش پروانه ها رو دنبال می کرد! نمی¬ذاشت بشینن تا من بتونم ازشون عکس بگیرم. مامانشم هیچی بهش نمی گفت، بی خیال شدم و رفتم جای حوضی که تعدادی ماهی ژاپنی داشت!

سفرنامه دبی

حوضچه ماهی ها

 

بعد از دیدن دو تا سالن دوری زدم و بیرون رفتم! اما اشتباه زیبایی کردم که اول به جای باغ گل اونجا رو دیدم. عکس¬های قشنگی گرفتم. بعد عکس باغ گل رو که قبلا توی گوشیم داشتم به مسئول اونجا نشون دادم. گفت باید از اینجا بری بیرون دور بزنی سمت چپت پشت درخت ها ورودی باغ گله. از دورترش، ترن هوایی هم دیده می شد. جلوتر رفتم، ماکت برج خلیفه که با گل تزیین شده بود، از پشت درخت ها دیده می شد. با خوشحالی رفتم و40درهم رو دادم و داخل رفتم، عکس گرفتم و مدتی گشتم.

سفرنامه دبی

باغ گل دبی

 

سفرنامه دبی

باغ گل

 

سفرنامه دبی

چترهای رنگی روی پیاده رو

 

سفرنامه دبی

ساعت با گل

 

سفرنامه دبی

باغ گل

 

سفرنامه دبی

تزیین هواپیما با گل

 

سفرنامه دبی

کلاه با گل

 

سفرنامه دبی

سفرنامه دبی

سفرنامه دبی

باغ گل

 

بهتره اونجا رو ساعت 3 به بعد رفت که باد خنکی میاد و خیلی هوا خوبه. بعد هم به سمت اتوبوس رفتم و به ایستگاه مترو و از اونجا به هتل. ناهار خوردم و خستگی درآوردم و برای رفتن به مکان بعدی آماده شدم. تفریحات باغ پروانه و باغ گل90درهم شد و کرایه مترو و اتوبوس رو هم که زیاد نشد. لیدر هتلمون تور باغ گل و دهکده جهانی رو با شام 220درهم می گفت. اما از اینکه با تور برم، بهتر بود! چون هر چقدر دلت می خواست می تونستی تو باغ پروانه ها و باغ گل زیبا بمونی! بعد مترو سوار شدم. دبی مارینا برم، ایستگاه مترو داماک العقاریه یا همون دبی مارینا پیاده شدم و بعد با آسانسور پایین اومدم و از خیابان رد شدم و با کمی پیاده روی به دریاچه جلوی برج ها رسیدم.

سفرنامه دبی

دبی مارینا

 

هم هوا عالی بود و هم محیط شادی داشت، هوا که تاریک شد. نورپردازی زیبای برجها و انعکاسش توی دریاچه زیبایی خودش رو داشت! بوی کباب و قلیون میوه ای هم می اومد. اونجا داخل دریاچه قایق تفریحی زیاد بود و کنار دریاچه سوغاتی و صنایع دستی می فروختند من از یک خانوم سیاه پوست یک مجسمه اسب آبی خوشگل خریدم به قیمت25 درهم سنگین بود و صیغلی. جنسش سنگ بود.

سفرنامه دبی

دبی مارینا

 

یک جا آهنگ پخش می شد و رقص آب بود و خانواده های زیادی اون دور و بر اومده بودن. بعضی دوچرخه سواری می کردن. یک ساعتی اونجا بودم و خوراکی خوردم و عکس و فیلم گرفتم. بعد هم سوار مترو شدم، برم بازار ابن بطوطه که معماری قشنگی داره.

ورودی مترو به بازار بود. چون فود کورت اول مسیر بود. تا وارد شدم بوی روغن و فست فود و پیزا بود. غرفه فارس و هند و چین و چند کشور رو دیدم.

سفرنامه دبی

غرفه فارس

 

سفرنامه دبی

غرفه هند

 

 

سفرنامه دبی

غرفه چین .

 

سفرنامه دبی

بازار ابن بطوطه

 

سفرنامه دبی

آسمان مصنوعی بازار ابن بطوطه

 

طبقه پایین بازار قسمتی دیگه هم دکوراسیون داخلی بود، من چیزی نخریدم و فرصت زیادی نداشتم. از مترو ابن بطوطه تا ایستگاه سیتی سنتر45 دقیقه با مترو راه بود. روز خیلی خوبی بود. با مترو به هتل برگشتم و شام خوردم و ساعت10 خوابیدم.

روز چهارم:

امروز صبح به پارک ساحلی الممزر و عصر به دهکده جهانی و شب به دبی مال و دیدن رقص آب و فواره های موزیکال برج خلیفه رفتم.

صبحانه رو خوردم و حاضر شدم که ساعت 9 به مکان مورد نظرم پارک ساحلی الممزر برم. با مترو از ایستگاه سیتی سنتر رفتم اتحاد یا اونیون، از پله برقی اومدم بالا و پایانه اتوبوس ها رو دیدم. خیلی خوب بود که آدم¬ها با حوصله و درست مسیرها رو نشون می دادن، اسم خط رو بهم می¬گفتن و رفتم سوار اتوبوس شدم. خطc28 ، همون ایستگاهی می شه که بیرون مترو، جلوی پله های سنگی، اتوبوس ایستگاه داره. سوار شدم و بین راه هم چند ایستگاه داشت. یکم دور بود، از دور تالاب دیده می شد، جلوی پارک ایستگاه داشت. من تابلوش رو دیدم. قبلش از راننده پرسیدم که جا نمونم. با خودم کیف پول، عینک آفتابی،کرم ضدآفتاب، خوراکی و لباس اضافی برداشته بودم.

5درهم ورودی داشت. همون دم در پارک با یک خانواده ایرانی آشنا شدم.

سفرنامه دبی

ورودی پارک ساحلی الممزر

 

پارک واقعا خیلی زیبا بود. اول کمی قدم زدیم. باربی کیو هم برای پخت کباب داشت! بچه های کوچک رو هم برای اردو آورده بودن. ما بیشتر وقتمون رو سمت تالاب بودیم.

سفرنامه دبی

آلاچیق و نمای تالاب پارک ساحلی الممزر

 

سفرنامه دبی

درختان نارگیل.تالاب پارک ساحلی الممزر

 

سفرنامه دبی

مرغ دریایی.پارک ساحلی الممزر

 

البته روی تابلوی کنار ساحل وجود عروس دریایی رو هشدار داده بود! گرچه اینجا هم قوانینی رو تابلو بود که شنا نکنید و ... اما بازم مردم شنا می کردند. این قسمت آبش زیاد شفاف نبود، نجات غریق داشت. امکانات دوش و سرویس بهداشتی هم بود. یکی از خانوم ها خوشحال شد که البته ببخشید! توی سرویس بهداشتی یک توالت ایرانی داشت!

به جز دوشهای بیرون که نزدیک ساحل بود، در سرویس بهداشتی خانوم¬ها سه تا اتاقک دوش یک سمت و سمت دیگه سه توالت بود. کنار ساحل آلاچیق هم بود. بعد اینور پارک رو گشتیم، سمت ساحل و دریا رفتیم! که آب شفاف، زیبا و نقره فامش شبیه کیش بود. خیلی بهمون خوش گذشت. بعد با خانواده¬ای که اونجا دوست شدم. قرار بود اونا سرویس هتل، دنبالشون بیاد. هتل نزدیک میدان ماهی و نزدیک ایستگاه مترو اتحاد بود! گفتند تا اونجا با ما بیا، مینی بوس هتلمون خلوته!

پارکینگ جلوی پارک، یک آقایی با یک ماشین فراری خوشگل قرمز دنبال دوستش اومده بود و همش دور می زد. ما نزدیک یک ماشین لندکروز بودیم، داشتم می گفتم این ماشینها برای صحرا استفاده می¬شه، دیدیم صاحب ماشین رفت سوار شد و آهنگ ایرانی گذاشت! تنها ایرانی¬های اون روز در ساحل ما بودیم! خلاصه با مینی بوس هتل، به میدان ماهی رفتیم و از دوستان جدید، خداحافظی کردم. اونها بهم پیشنهاد دادن که به فروشگاه مرجان، روبه¬روی هتلشون برم و برای سوغاتی خوبه خرید کنم. همین طور سرنبش اون طرف میدون بازارالغریر بود. من تشکر کردم. چون خسته بودم به مترو و ایستگاه اتحاد، سیتی سنتر پیاده شدم و ناهار خوردم و بعد به هتل رفتم. برنامه بعدیم گلوبال ویلیج بود(دهکده جهانی) گرچه برای رفتن به دهکده جهانی باید از همون ایستگاه مترو اتحاد می رفتم، اتوبوس هاش همون پایانه کنار اونجا بود. اتوبوس¬های آخر پایانه ش، اما برای تعویض لباس و استراحت به هتل برگشتم.

بعد به پایانه نزدیک مترو اتحاد رفتم. برای رفتن به دهکده جهانی که از ساعت4 عصر باز میشه تا 11شب بازدید هست. اون آخر که ایستگاه اتوبوسهاس باید سوار خط103 بشیم و ایستگاه آخرش دهکده جهانی می شد. هر نیم ساعت از عصر اتوبوس به مقصد اونجا بود تا همون 11شب، بهتره زودتر برگردین تا شب به شلوغی نخورید. از ساعت5 گذشته بود که رفتم. اتوبوس بود، سوار شدم و 45 دقیقه راه بود.

سفرنامه دبی

دهکده جهانی

 

فکر کنم کرایه رفت و برگشت اتوبوس 20 درهم شد، اون سمت خیابون رفتم و قبل ورودیش از باجه بلیط گرفتم. زیاد اونجا شلوغ نبود. بلیطش15 درهم شد. بعد ورودیش خانمی با دستگاه بلیط رو تایید میکرد و اگر ساک بزرگ داشتین، یک نگاه توش می¬کردن.

قبلش با خودم می گفتم، مگه چطوری می خواد باشه که اون همه راه رو برم. شهربازی داخلش هم هزینه ش جدا بود. ولی خوشحالم که رفتم! اولین جایی که رفتم، مربوط به ایران بود زعفران و خشکبار و قالی داشتن اما گرون بود. مثلاً پسته کیلویی90 درهم بود.

سفرنامه دبی

غرفه ایران.دهکده جهانی

 

بعد هند رو رفتم، از اونجایی که خواهرم قبلاً هندوستان رفته بود و سوغاتیهای خوشگلی برامون آورده بود رفتم و دیدم. از یک جفت کفش دست دوز بند دار خوشم اومد، پرسیدم چند؟گفت 45درهم. البته اون کفشهارو هم اگه هندوستان بودیم نصف قیمت بود! بعد خریدم و همونجا پوشیدم. غرفه های کشورهای دیگه رو از بیرون دیدم یهو چشمم به روسیه افتاد با خوشحالی و عجله به اونجا رفتم. از جایی که من علاقه زیادی به ماتریوشکا(عروسک چوبی که نماد کشور روسیه¬س و از جنس چوب یک درخت که خیلی هم سبکه درستش میکنن، تو در تو هستند و تعدادشون هم معمولا5تاست) اون که من پسند کردم130درهم بود.گفتم هنوز باید چیزهای دیگه هم بخرم. پس گشتم تا یک مدل دیگه پیدا کنم. بالاخره یک مدل انتخاب و خریدم که به نظر خودم خیلی قشنگ بود 70 درهم شد و راضی بیرون اومدم.

سفرنامه دبی

شهربازی.دهکده جهانی

 

عکس و فیلم گرفتم و کمی استراحت کردم. ساعتی از شب رو هم به خاطر نورپردازی¬هاش اونجا بودم.

سفرنامه دبی

سفرنامه دبی

دهکده جهانی

 

بعد دوباره سوار اتوبوس شدم 45 دقیقه بعد به پایانه اتوبوس کنار ایستگاه مترو اتحاد رسیدم. چون شب آخر اقامتم بود، گفتم برم دبی مال و رقص آب فواره¬های جلوی برج خلیفه رو هم ببینم. ایستگاه اتحاد یکی از دو ایستگاه محل تقاطع دو خط قرمز و سبز مترو بود و با خط قرمز رفتم و دبی مال پیاده شدم. مسیرش کمی طولانی بود.مسیر با تابلو مشخص شده بود و بعضی از قسمت ها پیاده روی برقی هم داشت.

سفرنامه دبی

مسیر مترو تا دبی مال

 

سفرنامه دبی

سفرنامه دبی

دبی مال

 

سفرنامه دبی

نمای بیرونی اکواریوم دبی مال

 

سفرنامه دبی

آبنماهای دبی مال

 

از انتهای طبقه بالای دبی مال سردرآوردم و داخل رفتم. بعد برای دیدن رقص فواره های برج خلیفه باید طبقه پایین دبی مال می رفتم و ازسمت راست برج خلیفه بیرون می اومدم.

سفرنامه دبی

نورپرداری برج خلیفه

 

سفرنامه دبی

برج خلیفه در شب

 

یک دریاچه جلوی برج خلیفه بود که وسطش پلی داشت، روبروی برج خیلی شلوغ بود چون نزدیک آهنگ بود، رفتم تا وسط پل وایسم، تا زمان پخش آهنگ نورپردازی روی برج بود، وقت پخش موزیک و رقص آب فواره هاش رسید و همه جیغ می-کشیدن و شادی می¬کردن و عکس و فیلم می گرفتن. 2-3 تا آهنگ رو دیدم و بعد هم سریع رفتم دبی مال و آبنماهای دبی مال رو دیدم. بعد به دیدن آکواریوم رفتم. از دبی مال سمت مترو و طی مسیر20دقیقه ای بازار تا متروی اونجا و قطارسوار شدم و ایستگاه سیتی سنتر دیره پیاده شدم. به هتل رفتم، شام خوردم و خوابیدم.

روز پنجم:

امروز باید چمدونم رو می بستم و اتاق رو تحویل می دادم. برنامه ام دیدن نخل جمیرا و هتل آتلانتیس بود و شب هم رفتن به فرودگاه و برگشت!

صبحانه خوردم. چمدونم رو تا ساعت 10 بستم. ساعت 11:30از پذیرش تماس گرفتن که ساعت12:30 پایین بیاین و اتاق رو تحویل بدین. اتاق رو تحویل دادم. با پیگیری ترانسفر برگشت برام گذاشتن. اون خانواده ایرانی دیگه هم که قرار بود مارو تا فرودگاه با هم ببرن، گفتن ساعت 18:15باید لابی باشیم. خیالم که راحت شد. تنها جایی که می شد رفت نخل جمیرا و هتل آتلانتیس بود. دیگه ساعت 1:30ظهر شده بود. با مترو از ایستگاه سیتی سنتر به ایستگاه اینترنت سیتی رفتم و به سمت هتل گلوریا رفتم، البته از ایستگاه مترو بیایم بیرون همون جا تاکسی ها صف کشیدن، گفتم هتل آتلانتیس و راننده چیزی نگفت و تا هتل آتلانتیس با تلفن همراهش حرف میزد. به روی پالم رسیدیم و از یک جایی به بعد، از تونل زیرگذر رفتیم طولانی نبود! تا به جلوی هتل رسیدیم و راننده نگه داشت صحبتش با تلفن همراهش تموم شده بود و بهم گفت: اینجا خوبه برای عکس گرفتن نگه داشت تا عکس بگیرم. بعد کمی جلوتر پیاده شدم.

سفرنامه دبی

هتل آتلانتیس

 

تاکسی متر بود23درهم و نیم شد، کرایه رو دادم، تشکر کردم. پیاده که شدم. اونجا دکه آبمیوه و بستنی بود که از20 درهم قیمتهاش شروع میشد. خیلی زیبا قسمتی از پیاده رو روبه دریا و هتل صندلی و میز، رومیزی و گلدان هم گذاشته بودن! تو اون هوا بستنی خیلی می چسبید! بعد مقداری پباده¬روی کردم و رو به دریا نشستم و خوراکی خوردم و دریا رو تماشا کردم. تو مسیر پیاده روی اونجا دوچرخه سواری هم می کردن.

سفرنامه دبی

پیاده روی نخل جمیرا

 

سفرنامه دبی

نوک نخل جمیرا

 

با خودم گفتم تا جایی برم که بشه هتل برج العرب و برج خلیفه رو از دور ببینم. خسته کننده بود، بالاخره رسیدم، خیالم که راحت شد. آهسته به جلوی هتل آتلانتیس برگشتم. از یکی از خدمه اونجا خواستم برام تاکسی بگیره، چون جایی که من بودم هر چی تاکسی می¬اومد پر بود! به راننده گفتم مترو اینترنت سیتی!

تو مسیر برگشتمون از هتل آتلانتیس یک آئودی سفید خوشگل هم دیدم. تا ایستگاه مترو این دفعه 24 و نیم درهم شد، که عدد رو گردش کرد و25درهم گرفت. جلوی هتل گلوریا نگه داشت. بعد با مترو به ایستگاه مترو سیتی سنتر رفتم، به یک هایپرمارکت رفتم و بقیه خریدام رو کردم. بعدش به هتل برگشتم. احساس می کردم چمدانم خیلی سنگینه و از خریدن بعضی چیزها مثل سرویس رو تختی صرف¬نظر کردم، ترسیدم اضافه بار بشه، نخریدم.

ترانسفر با تاخیر نزدیک 7شب دنبالمون اومد، من و یک خانواده دیگه فقط تو مینی بوس بودیم.گفتم شماها کجاها رفتین؟ توضیح دادم. بعد اونها پرسیدند: دفعه چندمه دبی اومدی! گفتم: اول. تعجب کردن، گفتن ما امارات مال و دهکده جهانی و باغ گل و پروانه رو نرفتیم. خوبه که شما بدون تور بیشتر جاهای دیدنی رو رفتین. در عرض چند دقیقه فرودگاه جلوی پارکینگ ترمینال 3دبی پیاده شدیم و داخل شدیم، نمی¬دونستیم کجاش بریم. چون کسی که مارو برد فرودگاه راننده بود. یعنی ما لیدر رو بعد از تحویل اتاق دیگه ندیدیم که حداقل بپرسیم کجا برای گرفتن کارت پرواز بریم. بالاخره دیدیم همه پروازها از یک جا کارت پرواز می¬گیرن. بعد چمدان رو تحویل بار دادیم و بازرسی شدیم و به سالنی که انتهاش دیده نمی شد! ترمینال ۳ جاهایی برای استراحت داره که تا موقع پرواز بشه، استفاده کرد. به ما گفتن گیت: 15C بریم. رفتیم و دیدیم تو اون طبقه A و B هست ولی گیت C دیده نمیشه، پاهامون خیلی درد گرفته بود و با آسانسور پایین رفتیم، قسمتهایی پیاده¬روی برقی داشت.

سفرنامه دبی

ترمینال3 دبی

 

بالاخره دیدیم گیت C کجاست! طبقه پایین ترش هم دیوتی فری بود.

سفرنامه دبی

دیوتی فری ترمینال 3دبی

 

با تمام خستگی گفتم برم یکم چیزی بخرم. متاسفانه دیگه اونجا لوازم خونه نداشت. بیشتر کتاب، مجله و لوازم آرایش و...بود، قیمت شکلات بد نبود، مقداری خرید کردم و با عجله بالا آمدم. هنوز هم فرصت بود. بالاخره گیت باز شد و به سالن دیگه ای رفتیم، اونایی که بچه کوچک داشتن برای سوارشدن به هواپیما در اولویت بودن.

سفرنامه دبی

سالن اخر قبل از سوار شدن به هواپیما

 

ساعت22:30شب سوار هواپیما شده بودیم. بعد وای فای رو فعال کردم، خانواده پیام دادن و گفتن مشهد سرد شده. من لباس گرم برده بودم و برگشت اصلاً متوجه نشدم کی رسیدیم. خیلی زود گذشت.

سفرنامه دبی

داخل هواپیمای امارات

 

هوا نزدیک مشهد ابری بود و رعد و برق می¬زد. ساعت یک ربع به یک شب به فرودگاه مشهد رسیدیم. بیشترین چیزی که مردم خریده بودند و دیده می شد. سرویس روتختی و سرویس قابلمه تفلون بود. کاش من هم از اون روتختی¬های خوشگل می خریدم. قبلش خانواده¬م گفتن، دنبالت میایم. گفتم نه هوا سرده، تاکسی فرودگاه زیاده خودم میام. بعد با تاکسی فرودگاه تا منزلمون رفتم. طبق معمول، تا به خونه رسیدم، سوغاتیها رو تقسیم کردم.

سفر خوبی بود!

نویسنده :محبوبه خ

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و لست سکند مسؤولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.