در ابتدا سلام عرض می کنم به همه لست سکندی های عزیز بخصوص اونایی که با سفرنامه های پربارشون راهنمای خوبی برای سفر دوستان فراهم آورده اند. در این نوشته قصد دارم که تجارب زیبا و لذت بخش سفر خانوادگیم را به کشور زیبای گرجستان با شما دوستان به اشتراک بگذارم قبل از هر چند باید عنوان کنم که دیدنی های گرجستان بسیار است و هر نقطه آن مملو از یادگارهای تاریخی و همچنین دیدنی های طبیعی است و در این سفر فقط موفق شدم بخش کوچکی از این کشور قدیمی و زیبا را ببینم و امیدوارم دوستان کاستی هایی که در نوشتن سفرنامه مشاهده می کنند را به دیده اغماض بنگرند .
مقدمات سفر
مدت ها بود که میخواستم به کشور زیبای گرجستان با آن پیشینه ای تاریخی و فرهنگ غنی و ارزشمندش سفر کنم با توجه به اطلاعاتی که کسب کرده بودم گرجستان سرزمینی سراسر دیدنی و زیبایی است برای همین تصمیم گرفتم که با توجه به امکان سفر زمینی با صرف زمانی بیشتر با استفاده از وسیله نقلیه شخصی به این کشور زیبای تاریخی برویم .دیدنی های گرجستان بسیار است برای همین سعی کردم با توجه به وقت و امکانات موجود بهترین نقاط را برای بازدید انتخاب کنم .
نقشه مسیر پیموده شده در سفر 2100 کیلومتر از مرز بازرگان
بعد از تحقیقی جامع با استفاده از منابع گوناگون در ابتدا برنامه را بر این اساس گذاشته بودم که با عبور از ارمنستان به گرجستان رفته و از طریق شمال ترکیه به ایران بازگردم اما با توجه به کمبود وقت که فقط 14 روز فرصت داشتم و همچنین هزینه های ورود و خروج خودرو به ارمنستان و مشکلاتی که بعضی از دوستان با پلیس ارمنستان داشتند گزینه ارمنستان را حذف کردم و گرجستان و شمال ترکیه را هدف سفر قرار دادم. نقشه سفر را اینگونه مرتب کردم که بعد از ورود به خاک ترکیه با توجه به اینکه ساعت 2 بعد از ظهر وارد ترکیه می شدیم (و تا ان موقع در دو روز گذشته 1600 کیلومتر رانندگی کرده بدوم از بجنورد تا مرز بازرگان ) ابتدا به شهر قارص که در ارتفاعات شمال شرقی ترکیه قرار دارد رفته و بعد از یک شب اقامت در آنجا از طریق مرز تورکقوز وارد خاک گرجستان شویم بعد از ورود به گرجستان به سایت تاریخی وردیزیا رفته و بعد از بازدید از آنجا و یک شب اقامت به سمت تفلیس حرکت کنیم و بعد از گشت و گذار در تفلیس به شهر زیبای کوتایسی در شمال گرجستان رفته و از اثار باستانی و غارپرمتئوس و همچنین پل اوکاتسه کنیون بازدید کرده و سپس به سمت باتومی برویم و بعد از بازدید از باتومی به سمت تور ترابزون ترکیه حرکت کرده و بعد از دیدن و خرید پوشاک از این شهر ترکیه به سمت ایران برگردیم. با توجه به اینکه سه روز از سفر در داخل ایران صرف می شد برای همین برنامه را طوری مرتب کرده بودم که در مدت 11 روز این مسیر را طی کنیم . هر چند مثل همیشه با اینکه برنامه ریزی دقیق داشتم ولی باز هم نقشه آزاد بود و می توانستیم هر وقت که بخواهیم نقشه سفر را عوض کنیم .
برنامه داشتم که رزرو هتل را از سایت بوکینگ دات کام انجام بدهم که بهترین روش برای سفر ما بود در مورد نحوه رزرو لازم است کمی توضیح دهم ، سایت ارزشمند https://www.booking.com یکی از بهترین سایتها برای پیدا کردن هتل مناسب در تمامی کشورهای دنیا البته بجز ایران می باشد و یکی از قابلیتهای خوب ان اینست که سایت بر اساس نظر مسافرانی که از هتلها بازدید کرده اند انها را درجه بندی کرده و مزایا و معایب هتلها را می توان در قسمت نظرات خواند و حتی این نمرات را می توان به تناسب استفاده کنندگان دید.
مثلا شما مشخص می کنید که مجرد هستید و یا با خانواده هستید و بر مبنای نظرات این افراد رتبه هتل را به شما می دهد و این رتبه هیچ ارتباطی به ستاره هتل ندارد با تجربه ای که در چین و لائوس با استفاده از این سایت بدست اوردم متوجه شدم اکثر هتلهایی که می توان در انها راحت بود وهمچنین با جهانگردان ارتباط بر قرار کرد لزوما هتلهای گران قیمت نیستند و می توان هتلهای خیلی خوبی را با امکانات عالی و با قیمت مناسب در هر جای شهر پیدا کرد.
بخصوص اگر به این نکته توجه کنید که هتل های سبک کورت (بصورت هتل سنتی های خودمان که مسافران کمی دارند و محیط دوستانه ای دارند ) و یا هاستل ها ( هتلهای ارزان که اتاق اشتراکی دارند ) را هم می توان در این سایت پیدا کرد .
نمونه ای از دبیت کارت و اصطلاحات آن
برای استفاده از سایت دو روش وجود دارد یکی اینکه کردیت کارت داشته باشید تا با انتخاب هتل ان را رزرو کرده و بعد از استقرار در هتل می توان وجه ان را نقد پرداخت و یا اینکه قیمت و ادرس هتل را از روی سایت بردارید و با ایمیل و توضیح دادن شرایط آن را رزرو کنید. البته می توان از پری پید کارتهای یکبار مصرف 20 تا 50 دلاری هم برای ثبت نام در سایت استفاده کنید فقط لازم است که در سایت ویزا کارت را به نام خودتان ثبت کنید .متاسفانه در حال حاضر سایت بوکینگ در ترکیه فیلتر است و برای استفاده از ان باید از فیلتر شکن استفاده شود .
اقدامات اولیه برای خروج اتومبیل شخصی از کشور
برای خروج از کشور با اتومبیل نیاز است که ابتدا سند اتومبیل را کاپیتاژ کرده و سپس نسبت به اخذ پلاک بین الملل و گواهینامه بین المللی و همچنین کارت ماشین اقدام کنیم با توجه به اینکه قبلاً با اتومبیل مسافرت خارجی داشتم نیازی به گرفتن دوباره پلاک ترانزیت نداشتم با یکبار گرفتن پلاک می توان از ان برای سالهای متمادی استفاده کرد اما برگه کاپیتاژ گمرک هر سال باید اخذ شود حتما دقت شود که برگ کاپیتاژ قبل از پایان اعتبار آن باید با مراجعه به گمرک باطل شود عدم ابطال برگ کاپیتاژ در زمان مقرر موجب میشود که جریمه سنگینی به نام مالک خودرو در گمرک ثبت شود و حتی اگر خودرو را فروخته باشید هم این بدهی و جریمه سنگین به نام شما در سیستم جامع گمرک ثبت می شود جریمه از روزی ۲۰ تا ۴۰ هزار تومان می تواند متفاوت باشد.
با مراجعه به گمرک و پرداخت مبلغی حدود ۱۸ هزار تومان برگه کاپیتاژ را تهیه کردم مدارک لازم برای این کار اصل سند و تمامی مدارک ماشین می باشد سند و کارت ماشین باید به نام کسی باشد که درخواست کاپیتاژ می کندبرای گرفتن گواهینامه بین الملل و کارت ماشین میتوان به آژانس های مسافرتی مراجعه کرد گواهینامه و کارت ماشین اعتبار یکساله دارند و بعد از اتمام اعتبار ان نمی شوداز ان استفاده کرد هزینه گواهینامه بین الملل من با توجه به اینکه گواهینامه موتورسیکلت را نیز در داخل آن لحاظ کردم ۱۱۵ هزار تومان و هزینه کارت ماشین 86 هزار تومان شد دقت شود نیازی به گرفتن کارت عضویت فدراسیون اتومبیل رانی نیست .
ماشین ال 90 من که با صندوق مسافرتی و کولر روشن مصرف بنزینش حدودا 7.2 لیتر در 100 کیلومتر بود
با تماس با نماینده بیمه دانا برگه تکمیلی بیمه بدنه اتومبیل برای خارج از کشور 15 روزه به مبلغ46 هزار تومان تهیه کردم و همچنین بیمه مسافرتی برای تمام اعضا خانواده 4 نفری مان خریداری کردم و مبلغ ان با توجه به نیم بها حساب شدن پسرم که 8 سالش است جمعا 290 هزار تومان شد در مورد بیمه مسافرتی باید این را در نظر داشت که برای هزینه های جزئی نمی توان روی ان حساب کرد ولی اگر خدا نکرده اتفاق نا جوری افتاد و هزینه زیادی متقبل شدید ان موقع این بیمه بسیار کاربردی است. بعد از تهیه مدارک قانونی خروج از کشور ماشین را سرویس کامل کردم که مشکلی در حین سفر پیش نیاید وسیله نقلیه من تندر ال ۹۰ میباشد که با توجه به صندوق و فضای بزرگ ان و مصرف سوخت به نظر من بهترین گزینه برای مسافرت خانوادگی می باشد البته من همیشه صندوق مسافرتی نیز بر روی بار بند ماشین نصب می کنم تا با هیچ گونه کمبود جا در حین سفر مواجه نشویم . بعد از تجهیز و تکمیل لوازم سفر از جمله چند پتو و ملافه و چادر مسافرتی و همچنین ابزار مورد نیاز اتومبیل آماده سفر شدیم .
در زمینه انتخاب مسافرت با اتومبیل علاوه بر صرفه جویی در هزینه موارد دیگری از جمله بازدید از مناطق مختلف و آزادی عمل در تغییر برنامه بعنوان نکات کلیدی برایم اهمیت دارند اما از ان مهمتر انسجام خانواده با توجه به سختی و انتظار در مسافرت و همچنین اموزش نکات کوچک سفر از جمله تحمل مشکلات و استفاده بهینه از فرصتها به کودکان برایم اهمیت دارد و در نهایت به این مسئله اعتقاد دارم که مهم نیست ما به کودکانمان بر اساس چه روشی آموزش می دهیم در نهایت کودکان آن چیزی می شوند که ما هستیم و در سفر زمینی با توجه به مشترک بودن کلیه مشکلات و لذتها بهترین فرصت برای آموزش عملی انچه که هستیم به کوکانمان پیش می آید .
مرز بازرگان :
با توجه به تکراری بودن طی کردن مسیر 1640 کیلومتری شهرم بجنورد تا مرز بازرگان از نوشتن این قسمت منصرف شده و شروع سفر را از مرز بازرگان آغاز می کنم .
حدوداً ساعت یازده صبح به مرز بازرگان رسیدیم و ابتدا مقدار 400 لیر ترکیه به قیمت هر لیر 1250 تومان از صرّافی خریداری کردم و بعد از پر کردن باک ماشین به سمت گمرک حرکت کردیم .
در ابتدا باید نفری 25 هزار تومان عوارض خروج را می پرداختیم که خوشبختانه دستگاه خاصی برای این منظور در گمرک وجود داشت که می شد بدون معطلی این کار را کرد . با توجه به اینکه برای خارج شدن ماشین از مرز راننده باید جداگانه و از مسیر دیگری برود همسرم و بچه ها را به سمت ترکیه فرستادم متاسفانه در حین عبور همسرم مامور گمرک ایران با دو جوان که قصد قاچاق سیگار را داشتند درگیر شد و بسته بزرگ سیگار در حین این کتک کاری پرت شد و به دست همسرم بر خورد کرد که خیلی دردش آمد خواستم اعتراض کنم ولی دیدم تو این کتک کاری احمقانه که خارج از شان گمرک و نیروی ارزیاب آن بود معلوم نبود که باید با کی صحبت کنم و همسرم هم مانع اقدام من شد و گفت :بهتره همین اول سفر اعصابمون را خورد نکنیم و خدا رو شکر که به بچه ها نخورد. نمی دانستم دست همسرم کبود شده و گرنه به این راحتی نمی گذشتم .
در ورودی ساختمان گمرک چند نفر اعلام می کردند که کارهای خروج را انجام می دهند ولی نیاز به این کار نیست و به راحتی می توان کار را انجام داد و برای نصب پلاک ترانزیت نیازی به سوراخ کاری پلاک نیست و با 8 عدد تایر رپ ( بست پلاستیکی 35 سانت ) که در تمام الکتریکی ها فروخته می شود می توان پلاک ترانزیت را بر روی پلاک ایران نصب کرد .
برای خروج ماشین ابتدا باید مدرک کاپیتاژ را ارائه کرد و بعد از گرفتن امضا و ثبت در سیستم به شخصی که برای بازدید معرفی شده مراجعه کنیم لازم به ذکر است که نیازی به اصل سند خودرو نمی باشد و بعد از بازدید و نصب پلاک از دروازه بزرگی عبور کرده و بعد از بازدید وسایل توسط مامور گمرک ایران که خیلی سریع انجام شد به سمت ترکیه حرکت کردم .در این قسمت بعد از عبور باید بیمه شخص ثالث ترکیه را تهیه کنیم که متاسفانه ترکیه بر خلاف سالهای پیس تنها بیمه 3 ماهه می فروخت و حدود 230 تومان بابت بیمه پرداخت کردم در حالی که اگر از بیمه ایران خریداری می کردم با توجه به اطلاعاتی که دیگر رانندگان دادند حدود 75 تا 100 هزار تومان می شد .خوشبختانه بیمه ایران با عقد قرار داد با شرکت بیمه ترک بیمه نامه ترکیه را در ایران صادر می کند و دیگر نیازی نیست در مرز بیمه خریداری شود .بعد از خریداری بیمه و ثبت مشخصات ماشین در سیستم ترکیه و بازدید لوازم داخل اتومبیل از محوطه گمرک خارج شدم و منتظر بچه ها ماندم متاسفانه با اینکه تشریفات گمرکی برای ماشین حدود یک ساعت طول کشیده بود به دلیل شلوغی و بی نظمی هموطنان عزیز خودمان که به صف اهمیت نمی دادند بچه ها هنوز خارج نشده بودند که بعد از یک ربع آنها هم آمدند .
در زمانی که کارهای گمرک را انجام می دادم متوجه شدم که خانواده ای مثل ما قصد اقامت در قارص را داشتند پس با آنها همسفر شدیم و به سمت قارص در فاصله 230 کیلومتری مرز بازرگان حرکت کردیم .
تقریبا 70 درصد مسیر اتوبان بود و بعد از رسیدن به شهر دوبایزید به راست پیچیده و به سمت قارص حرکت کردیم و به سمت ارتفاعات حرکت کردیم دشتهای مرتفع کوهستانی مسیر بدون درخت بودند و ازشکل روستاهای بین راه مشخص بود که فقط در فصل گرم مردم در این منطقه زندگی می کنند و در زمستان اکثر روستاها خالی می شوند شهر قارص به عنوان مرکز اسکی ترکیه معروف است .
شهر کوچک قارص در ارتفاعات شمال شرقی ترکیه (عکس از اینترنت)
تاریخچه شهر قارص
شهر قارص پیش از این مرکز شهرستان سنجق از استان (ولایت) ارزروم بود. جمعیت قارص در سال ۲۰۰۰برابر با ۱۳۰٬۳۶۱نفر بودهاست. اکثریت مردم این شهر را ترکهای آذربایجانی تشکیل میدهند.مردم قارص نوادگان قوم کارساک (از اقوام بومی قفقاز) بودهاند که در قرن دوم قبل از میلاد به این منطقه آمدند. نام شهر نیز از همین کلمه مشتق شده است. بعدها قارص توسط سلجوقیان، در سده سیزدهم توسط مغولها و در ۱۳۸۷توسط تیمور لنگ اشغال شد. پس از آن این شهر تا سال۱۸۷۷در دست عثمانیان بود.
ارگی که توسط سلطان مراد سوم عثمانی ساخته شده بود توانست در برابر محاصره لشکر ایران در سال ۱۷۳۱به فرماندهی نادر شاه و بعدها در برابر حملات روسیه دوام بیاورد.
این شهر در «نبرد کارس» در جنگ روسیه و ترکیه در ۱۸۷۷-۷۸ به شدت شکست خورد و با عقد قرارداد سن استفانو به روسیه پیوسته شد. تا این که پس از سقوط شاهنشاهی تزار و قرارداد برست-لیتوسک در ۱۹۱۸طی ماجراهایی خونین که باعث کوچ تعداد زیادی از اهالی این منطقه به شهرهای مجاور از جمله باکو و تبریز گردید به امپراتوری عثمانی واگذار شد.
بعد از حدود سه ساعت رانندگی و طی کردن 225 کیلومتر به شهر قارص رسیدیم با توجه به اینکه شهر قارص شهر کوچکی است و چندان هم توریستی نیست همسفر ما تصمیم گرفت که با توجه به روشن بودن هوا به سمت تفلیس ادامه مسیر بدهد اما من بدلیل رانندگی زیاد که از روز گذشته تا اینجا حدود 2000 کیلومتر راه آمده بودم تصمیم گرفتم که شب را در شهر بمانم .
با توجه به اعلان همراه اول که اینترنت در ترکیه با همراه اول هر مگ 200 تومان می باشد برای همین در بدو ورود به ترکیه سیم کارت ترک سل نگرفتم ولی متاسفانه به هیچ عنوان اینترنت همراه اول در ترکیه کار نکرد و هر چقدر با تنظیمات گوشی کار کردم نتوانستم از اینترنت استفاده کنم( در عوض همراه اول هزینه استفاده از اینترنت را به صورتحساب موبایلم اضافه کرد ). خوشبختانه از قبل مسیر را بر روی گوگل مپ گوشی سیو کرده بودم و برای همین از نظر مسیر یابی مشکلی نداشتم و همچنین ادرس هتل در قارص را هم برداشته بودم با توجه به شلوغی و ترافیک شهر و همچنین عدم فعال بودن گوگل مپ در شهر یک ساعتی طول کشید تا به هتل رسیدیم .
هتل کوناک ( Kars Konak Hotel ) رو قبلا انتخاب کرده اما رزرو نکرده بودم البته چون فکر می کردم در ترکیه از نظر اینترنت مشکل نخواهم داشت با مراجعه به هتل برای یک شب اطاق 4 تخته با صبحانه به قیمت 150 لیر گرفتیم و بعد از کمی استراحت برای خوردن نهار دیر وقت به خیابان رفتیم که با راهنمایی یکی از کارکنان هتل نهار کباب ترکی خوشمزه ای در خیابان کناری هتل خوردیم با توجه به اینکه هتل در مرکز شهر قرار داشت بچه ها و همسرم به گشت و گذار و خرید مشغول شدند هر چند طبق برنامه ریزی قبلی قرار بر این شده بود که خرید پوشاک رو برای روزهای اخر در شهر ترابوزان بگزاریم ولی چند تایی تی شرت از ال سی واکی کی خرید کردند .
در کل شهر قارص چیز چندانی برای دیدن نداشت و با توجه با فاصله کمش تا مرز گرجستان اگر خسته نبودم بهتر بود که مستقیم به وردیزیا در فاصله 235 کیلومتری می رفتیم ولی طبق سیاست سفرم همیشه اعتقاد دارم که امنیت و ایمنی و همچنین لذت بردن از سفر در مرحله اول قرار دارد برای همین اقامت در قارص بنظرم لازم بود . صبح بعد از خوردن صبحانه مفصل و خوشمزه به سمت مرز گرجستان حرکت کردیم تا خود مرز 155 کیلومتر جاده کوهستانی زیبا با پیچ و خم زیاد بود که تقریبا نیمی از جاده دو طرفه بود توصیه می کنم که احتیاط در رانندگی را فراموش نکنید حتما دقت کنید که اگر پشت کامیونی با سرعت 30 کیلومتر در سربالایی قرار گرفتید و سبقت ممنوع بود کمی صبر پیشه کنید و سبقت بی جا نگیرید چون جاده واقعاً دید ندارد و خطرناک است در قسمتی از مسیر بر روی کوه چنان ارتفاعی داشتیم که ابرها در پایین دیده می شدند .
رقص ابرها در زیر پایمان
سی کیلومتر انتهایی راه را بدلیل وجود کامیون وسرعت کمشان درسرازیری وعدم امکان سبقت گرفتن مسیر را به آهستگی طی کردیم هر چند از سرعت کم برای تماشا و لذت بردن از مسیر سبز و همچنین استنشاق هوای دلنشین آنجا استفاده کردیم و بعد از حدود دو ساعت و نیم به مرز رسیدیم .با اتومبیل به داخل گمرک ترکیه رفته در کنار ساختمان اصلی پارک کردم و بچه ها برای مهر خروج در سمت سمت راست سالن گمرک درصف مهر خروج ایستادن و من برای انجام کارهای ماشین به قسمت سمت چپ مراجعه کردم که زمان زیادی نبرد و به صف پاسپورت برگشتم وکار مهر خروج را انجام دادیم و بعد از یک بررسی کوچک برای ماشین به سمت گمرک گرجستان حرکت کردیم در اینجا بچه ها از ماشین پیاده شدند و به سالن گمرک برای ویزا رفتند و من هم با ماشین از مسیر کناری حرکت کردم و ویزا را از باجه گمرک درحالی که سوار ماشین بودم گرفتم و بعد به کناری هدایت شدم برای چک کردن وسایل که مامور گمرک اول پرسید دارو داری یا نه با توجه به اینکه قبلا خوانده بودم که گرجستان به داروهای کدئین بسیار حساس است برای همین هیچ دارویی نداشتیم . و مامور درخواست کرد ساک و چمدان را که در صندوق عقب قرار داشتند را به سالن ببرم و از ایکس ری رد کنم بعد از انجام اینکار کمی پایین تر رفتم تا کار بچه ها تمام شود و بیایند . نکته جالب این بود که اگر نوزاد در داخل ماشین بود نیازی به پیاده شدن نبود و می توان سواره کارهای گمرکی را انجام داد .
گُرجِستان (به گرجی: საქართველო، ساکارْتْوِلُ)
کشوری است در منطقهٔ قفقاز اوراسیا. این کشور که در سرحد آسیای غربی و اروپای شرقی قرار دارد، از غرب با دریای سیاه، از شمال با روسیه، از جنوب با ترکیه و ارمنستان، و از جنوب شرق با جمهوری آذربایجان هم مرز است. پایتخت و بزرگترین شهر آن تفلیس است. مساحت گرجستان ۶۹٬۷۰۰ مترکیلومربع و جمعیت آن در سال ۲۰۱۶ در حدود ۳٫۷۲ میلیون نفر بوده است. گرجستان یک جمهوری متمرکز، نیمه ریاستی است و حکومت آن از طریق دموکراسی نیابتی انتخاب میشود.
گرجستان یکی از کشورهایی است که در هر دو قارهٔ اروپا و آسیا قرار داشته و یکی از اهداف مقامات سیاسی تفلیس پایتخت گرجستان، عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو است؛ که گرجستان در حال حاضر عضو ناظر در اتحادیه اروپا و ناتو میباشد و همکاری های زیادی با این دو سازمان دارد لازم است ذکر شود که کلیه قوانین گرجستان مانند قوانین اتحادیه اروپا است.
مردم بومی گرجستان، مردم گرجی مسیحی ارتد کس و پیرو کلیسای ارتد کس گرجی هستند. گرجی ها به زبان گرجی سخن میگویند که زبان رسمی کشور گرجستان است و با الفبای گرجی نوشته می شود که یکی از چهارده الفبای موجود در جهان می باشد.
دیرینگی زندگی انسان در گرجستان به ۱٬۸۰۰٬۰۰۰ (یک میلیون و هشتصد هزار) سال پیش میرسد گرجستان یکی از قدیمی ترین کشورها و یکی از غنی ترین فرهنگ ها را داراست.
گرجستان در زمان باستان با نام ایبریا شناخته میشده است و امروزه در اکثر زبان ها با اشکال گوناگون واژهٔ یونانی "گِئُرْگیا" (Georgia به معنای "کشاورزی") شناخته میشود.
از زمان بنیان پادشاهی گرجستان باستان یا همان ایبریا توسط پارناواز یکم در سدهٔ چهارم پیش از میلاد تا زمان حمله مغول به گرجستان در سدهٔ ۱۳ میلادی، دورهٔ صلح و آرامش در تاریخ گرجستان است و از حمله مغول به بعد، گرجستان تاریخی پر فراز و نشیب را با ایستادگی در برابر حملات ایرانیان، عثمانیها و روسها گذرانده است .
گرجستان کشوری زیبا با طبیعتی سبز و پر اب است که منابع نفت و گاز نیز دز اختیار دارد .
فرهنگ و خود کشور گرجستان را نمی توان بدون شناختن ملکه تامار بدرستی درک کرد بخش مهمی از فرهنگ و دین در گرجستان به این شخص مهم وابسته است .
تصویر زری دوزی شده ملکه تا مارا که بعنوان سوغاتی فروخته می شود
تامار (به گرجی: თამარი) (۱۱۶۰ تا ۱۸ ژانویه ۱۲۱۳) به عنوان ملکهای از سلسله باگراتیونیها از سال ۱۱۸۴ تا ۱۲۱۳ میلادی بر گرجستان حکومت کرد که دوران سلطنت او دورهٔ اوج اعتلای فرهنگ و تمدن گرجی و عصر طلایی تاریخ گرجستان به شمار میآید. جایگاه او به عنوان بالاترین مقام زن در حکومت گرجستان و حق حاکمیت او با لقب «پادشاه» در منابع تاریخی قرون وسطی تأیید شده است.
تامار فرزند گیورگی سوم پادشاه گرجستان بود که در سال ۱۱۷۸ از سوی پدرش به عنوان حاکم گرجستان در کنار حکومت پدر (در قالب ساختار حکومتی دوپادشاهانه) اعلام شد، اما پس از مرگ گیورگی و به قدرت رسیدن مطلق تامار، او با مخالفتهایی از سویی طبقهٔ اشراف گرجستان مواجه شد. تامار در برطرف نمودن این مخالفتها موفق بود و پس از آن در روابط خارجی خود نیز سیاستهایی را دنبال کرد که موجب کاستن از خصومت ترکان سلجوقی شد. تامار توانست با تکیه بر موفقیتهای پیشینیان خود در اتحاد قفقاز و ساختن ارتشی قدرتمند، اقداماتی را در جهت آبادانی بیشتر گرجستان زده و عصر طلایی گرجستان را رقم بزند. پس از مرگ تامار و وقوع حملات مغولها به گرجستان، همهٔ آن آبادانیها به ویرانی تبدیل شد.
تامار دو بار ازدواج کرد، در سال ۱۱۸۵ با یوری بوگولیوبسکی شاهزادهای از روس کیف ازدواج کرد که دو سال بعد از او جدا شد. چهار سال بعد از این جدایی یعنی در سال ۱۱۹۱ با داود سوسلان شاهزادهای از آلانیا ازدواج کرد و حاصل این ازدواج گیورگی چهارم و روسودان دو پادشاه متوالی گرجستان پس از تامار بودند.
شرکت تامار و وابستگی او با دورهٔ موفقیتهای سیاسی، پیروزیهای نظامی و برتریهای فرهنگی، ترکیب شده با نقش او به عنوان یک زن، منجر به ایدهآل سازی او در هنرهای گرجی و حافظهٔ تاریخی گرجستان شده است. او به عنوان یک سمبل مهم در فرهنگ عامیانهٔ گرجی باقی ماند و همچنین توسط کلیسای ارتدکس گرجی نیز با عنوان «تامار پادشاه صالح منزه» در شمار قدیسان آمده است.
گفته میشود که «خورشید خانم» از تصویر ملکه تامار اقتباس شده است.
قصد داشتم که با ورود به گرجستان در همان ابتدا سیم کارت گرجستان را تهیه کنم تا اینترنت داشته باشم برای همین به اولین شهر در بین را ه (اخالتیسخه) رفتیم ولی متاسفانه به دلیل اینکه شنبه بود و دفتری که سیم کارت را ریجاستر می کرد تعطیل کرده بود نتوانستم سیم کارت بگیرم ولی خوشبختانه به لطف یک فروشنده که اجازه داد از اینترنت فروشگاهش استفاده کنم هتل برای وردیزیا رزرو کردم و همچنین نقشه مسیر را هم بر روی گوگل مپ سیو کردم و به سمت وردیزیا حرکت کردیم .در اولین پمپ بنزین 25 لیتر بنزین به قیمت 50 لاری زدیم بنزین در گرجستان درسه نوع مختلف وجود دارد اکتان 92 و 95 و 98 که به ترتیب گران می شوند و بنزین از حدود 2 لاری شروع می شود و تا 2.3 می رسد بنزین معمولی با رنگ سبز مشخص می شود و به نام بنزین رگولار می شناسند در تمام مسیر از این نوع بنزین استفاده کردم چون تفاوت چندانی با هم ندارند و موتور ماشین من نیازی به بنزین گرانتر نداشت . هر چند فاصله مرز تا وردیزیا 80 کیلومتر بود اما بدلیل جاده کوهستانی و دو طرفه بودن جاده که گاهی با خرابی اسفالت همراه بود حدود یک ساعت و نیم در راه بودیم هر چند مسیر بسیار زیبایش که در کنار رودخانه پر آبی قرار داشت و همچنین اثار باستانی زیبایی که در جای جای راه دیده می شد مسیررا بسیار لذت بخش کرده بود وخسته کننده نبود .
صومعه کنده شده در دل کوه وردیزیا
با رسیدن به هتل توسکاری (Taoskari Hotel) که در فاصله کمی از صومعه قرار داشت ماشین را در حیاط یزرگ و سبز ان پارک کردم هتل بزرگ و آرامی بود و جز ما تنها دو مسافر دیگر داشت برای همین هم با خیال راحت اطاقی که دوست داشتیم را انتخاب کردیم با اینکه بخاطر نداشتن اینترنت نتوانستم زیاد در مورد هتل دقت کنم و با عجله هتل را انتخاب کرده بودم ولی هتل بدی نبود مخصوصا برای بچه ها که بعد از چند روز تو ماشین نشستن از محوطه بزرگ و سبز آنجا نهایت استفاده را کردند هزینه هتل با صبحانه 176 لاری شد .
در مورد وردیزیا (verdzia)
منطقه توریستی وردیزیا در جنوب گرجستان قرار دارد ومتشکل از مجموعه صومعه هایی است که در دل کوه در کنار رودخانه کورا توسط راهبان مسیحی کنده شده است دوره اصلی ساخت و ساز نیمه دوم قرن دوازدهم می باشد و بناهای کنده شده در نه سطح در امتداد صخره در حدود 500 متر کنده شده اند . در میانه بنا کلیسای رحمت قرار دارد که با قدمتی 1180 ساله بهترین نمونه از دوران طلایی ملکه تامارا و روستاولی در زمینه معماری و نقاشی می باشد . در زمان اوج صومعه حدود دو هزار راهب در ان زندگی می کردند این مجموعه شامل بیش از 400 اطاق 13 کلیسا و 25 انبار می باشد .
درست در کناره سایت وردیزیا رودخانه زیبایی جریان دارد که در کنار آن رستورانهای زیبایی در فضای باز قرار دارند تصمیم گرفتیم که نهار را در کنار رودخانه صرف کنیم و بعد برای بازدید از سایت برویم با پارک کردن ماشین در پارکینگ سایت به سمت رستورانهای روباز حرکت کردیم تعداد زیادی توریست با اتوبوس های توریستی از کشورهای مختلف بخصوص کره و روسیه در محوطه سایت در حال گردش بودند .
غذاهای گرجستان تقریبا با غذاهای ایرانی از یک فامیل هستند و می توان انواع غذاهای کبابی همچون شیشلیک و یا خورشت های خوشمزه ای که با نان سرو می شود را نام برد اما من از دو غذای بسیار ساده و فراوان گرجی بیشتر در این سفر لذت بردم اول خاچاپوری که به پیتزای گرجی معروف است و نانی است که در میانش پنیر و یا قارچ و پنیر و گاهی سبزیجات گذاشته اند و مثل پیتزا هم برش می خورد و بسیار خوشمزه است و دیگری که خینیکالی نام دارد و مواد داخل لقمه های خمیری است که مثل کلمپه می باشد و نوع قارچ و پنیر ان بسیار خوشمزه است البته غذاهای گوشتی گرجی هم بسیار خوشمزه هستند و بچه ها مخصوصا مرغ کبابی را خیلی دوست داشتند اما من با توجه به اینکه این دو غذا را در ایران نداریم بیشتر از این دو غذا خوشم آمد البته در کنار بعضی از غذاها کمی برنج هم می گذارند اما به خوشمزگی برنج های ایرانی طبخ نمی شود .
خاچاپوری نانی که در میان ان پنیر و یا قارچ و پنیر می گذارند
نهار مفصلی خوردیم که مجموعا هزینه نهار 45 لاری شد و بعد از کمی استراحت در کنار رودخانه و در فضای باز رستوران به سمت صومعه حرکت کردیم ورودی سایت نفری 5 لاری بود که برای پسرم نیازی به بلیط نبود در ابتدای سایت مینی بوس برای بردن مردم به ارتفاع وجود دارد اما ترجیح دادیم که این مسیر را پیاده برویم اطاقها و کلیساههای کنده شده در کوه حدودا از ارتفاع صد متری زمین شروع شده بودند و در طبقات بالاتر این ارتفاع بیشتر می شد خوشبختانه محوطه بسیار خوب آماده شده بود و به راحتی می شد آرام به بالا رفت و دیدنی ها را دید . مذهب در گرجستان پایه های قوی دارد و در هر گوشه و کناری می توان کلیسا های قدیمی را دید که مثل امام زاده های خودمان در کل کشور مورد احترام قرار دارند . در این مکان در هزار سال پیش تعداد زیادی راهب به عبادت خداوند می پرداختند و با کندن کلیسا های گوناگونی در دل کوه قدرت ایمان شان را نشان داده بودند.
نمایی از صومعه تاریخی وردیزیا
نمایی از صومعه
صومعه دارای ارزش مذهبی بوده و مردم برای زیارت به کلیسای ان می ایند
یکی از اطاقهای صومعه
در مرکز صومعه کلیسای قدیمی وجود داشت که با نقاشی های مذهبی داخلش بسیار زیبا بود اتاقهای تو در تو که در دل سنگ کنده شده بودند با نور پردازی مناسب و همچنین شمع های روشنی که مردم در حال عبادت روشن کرده بودند جلوه زیبایی به کلیسای داخل کوه می داد در پشت سالن اصلی کلیسا اتاق متوسطی وجود داشت که در انتهای ان پسرم متوجه تونل کوچکی شد که با شیبی ملایم رو به بالا می رفت با پیروی کردن از حس ماجراجویی در حالی که خمیده حرکت می کردیم به داخل تونل رفتیم و بعد از طی حدود دویست متر به یک دو راهی رسیدیم که راه سمت راست را ادامه دادیم که بعد از طی کردن 100 متر راه را بسته بودند بنا بر این برگشتیم .تونل آنقدر تنگ بود که نمی شد دو نفر در کنار هم مسیر را طی کنند این بار از راه سمت چپی مسیر را ادامه دادیم و با توجه به دلتنگی که در فضاهای تاریک و تنگ به من دست می دهد بعد از طی 300 متر با دیدن نور خورشید خیلی خوشحال شدم و متوجه شدم که تونل به انتها رسیده است تونل به سالن بزرگ و مخفی در بالاترین جای کوه میرسید با مراجعه به پنجره سنگی ان پرتگاه بلندی را در زیر پایمان می دیدیم .بعد از کمی استراحت بوسیله پلکان باریک و تندی که در دل صخره کنده شده بود به قسمت پایین رفتیم. واقعاً کار سنگین و بزرگی را با امکانات اولیه در دل کوه انجام داده بودند بعد از طی مسیر پلکانی که بر روی لبه صخره کنده شده بود از طرف دیگر صومعه به زمین رسیدیم .
پله های کنده شده در کوه
دیدن صومعه را با توجه به مکان زیبای آن که طراوت کوهستان را به همراه دارد به همه دوستان پیشنهاد می کنم . بعد از گشت و گذاری چند ساعته به هتل برگشتیم و با توجه به خلوتی هتل شام را در اشپزخانه هتل نودل درست کردیم و خوردیم . صبح بعد از صبحانه متوسطی که شامل تخم مرغ و پنیر و خامه عسل بود هتل را ترک کرده و به سمت تفلیس حرکت کردیم هر چند می توانستم از راه فرعی که از کنار دو دریاچه زیبا به طرف تفلیس می رفت برویم و زمان کافی هم داشتیم اما بدلیل نداشتن اینترنت ترجیح دادم که از مسیر اصلی برگردیم و برای همین دو باره به جاده اصلی برگشتیم و بعد از طی حدود 50 کیلومتر به اتوبان منتهی به تفلیس که جاده خوب و سه بانده سیمانی بود رسیدیم در میانه راه در مجتمع رفاهی بزرگی بنام گود ویل توقف کردیم و به عنوان نهار از بوفه سلف سرویس آنجا کمی خاچاپوری و همچنین سوسیس پخته شده با نان که مثل ساندویچ بود ولی تنوری و سیب زمینی و کمی برنج خریداری کردیم با توجه به سلف سرویس بودن بوفه انتخاب غذا راحت بود و غذا خوب و با کبفبت و محیط تمیز بود همچنین در قسمت دیگر مجتمع سوپر مارکت بزرگی قرار داشت که مقداری خوراکی برای بچه ها و آشامیدنی خریداری کردیم بعد از کمی استراحت و زدن 25 لیتر بنزین به قیمت 50 لاری به سمت تفلیس حرکت کردیم .
مجتمع پذیرایی گودویل در میانه راه تا تفلیس
سوسیس پخته شده در نان به همرا نوع دیگری از خاچاپوری
در گرجستان نسبت به ترکیه اتومبیل بیشتری در جاده دیده می شود و ترافیک بیشتری هم نسبت به ترکیه وجود دارد اما آداب رانندگی با نظم تر و آرام تر از ترکیه است غالب ماشین ها نیز بنز و ب ام و هستند و حتی در مناطق شمالی که رفته بودیم ماشین های بنز حرف اول را می زدند ظاهرا آلمانی ها ماشین هایشان را با اقساط 8 ساله و بدون بهره می فروشند و برای همین اکثر مردم ماشین آلمانی دارند .با استفاده از اینترنت هتل شب قبل هتل کوچک و خوبی را برای تفلیس رزرو کرده بودم و همچنین نقشه مسیر راهم بر روی گو گل مپ سیو کرده بودم برای همین هم بعد از رسیدن به تفلیس به راحتی به هتل رسیدیم .
هتلی اوسیس((Hotel Oasis در محله قدیمی تفلیس قرار دارد که فقط 15 دقیقه پیاده روی تا پل صلح و یا خیابان معروف شاردنی فاصله داشت هزینه هتل 170 لاری برای اطاق 4 تخته برای یک شب بود که ما سه شب در آنجا اقامت کردیم . هتل توسط یک زن و شوهر میانسال اداره می شود مجموعا دارای 4 اطاق است که بسیار تمیز و مرتب بود و در حیاط هتل هم استخر کوچکی وجود داشت که بچه ها نهایت استفاده را از آن بردند و دیگر نیازی به مراجعه به پارک آبی برایمان پیش نیامد صبحانه لذیذ فضای مناسب مدیریت خوب و جو آرام و البته میز بیلیارد بزرگ هتل همه دست به دست هم داده بودند تا هتل اوسیس را به عنوان بهترین هتل این سفر در خاطراتم ثبت کنم . بعد از رسیدن به هتل با توجه به اینکه ساعت 2 بود کمی استراحت کردیم البته بچه ها به استخر رفتند که از پنجره اطاق کاملا در دید بودند .
استخر کوچک هتل بهترین تفریح بچه ها بود
محله ای که هتل در آن قرار داشت از محله های قدیمی تفلیس و یادگار دوران شوروی بود ساختمانهای چند طبقه قدیمی و فرسوده که در کنار هر کدام عصرها پیرمرد و پیر زنها به صورت گروههای مجزا در حال صحبت کردن بودند در نگاه اول کمی فقیرانه بنظر می رسید اما بعد از چند دقیقه متوجه جو دوستانه غالب بر محله شدیم و حتی جوانانی که در طول روز در کوچه ها در حال بازی و یا صحبت بودند نیز با اینکه بالا تنه لختی داشتند اما آرام و مهربان بنظر می رسیدند با دیدن این محله ها و مغازه های کوچکی که با حداقل اقلام توسط پیرزن و یا پیرمردی اداره می شد که با کمترین امکانات در حال زندگی بودند جنبه دیگری از زندگی تفلیس برایمان نمایان شد هر چند سادگی زندگی مردمان این محله ها از تنگدستی ساکنان خبر می داد اما جنبه های فقر که معمولا افراد ناباب کثیف و معتاد و همچنین محیط های الوده را به ذهن می آورد در این محله دیده نمی شد بلکه بیشتر بافتی قدیمی و مردمان کهنسال ولی با فرهنگ وابسته به دوران سوسیالیستی و زندگی مردمان در ان دوران به چشم می آمد. هر چند در کنار همین ساختمانهای قدیمی ماشین های اخرین مدل آلمانی هم خودنمایی می کردند که نشان از تغییر و بهتر شدن زندگی می داد .
در کنار یکی از کوچه ها یک ماشین بنز 2004 به صورت اوراقی به کناری افتاده بود در حالی که جسدش هم در ایران کلی خریدار دارد .
بعد از کمی استراحت از هتل خارج شدیم و با قدم زدن در کوچه های قدیمی به کنار رودخانه تفلیس رسیدیم.
دژناریکلا در شب
در شب دیوارهای دژ ناریکلا بسیار زیبا نور پردازی شده بودند و همچنین پل صلح با ان رنگین کمان رنگها در نزدیکی مان خودنمایی می کرد با عبور از رودخانه به خیابان معروف شاردنی رسیدیم که با کافه های زیبایش و موزیک زنده در حال خودنمایی برای توریستها بود هر چند با توجه به مصرف زیاد سیگار در کوچه شاردنی و ناراحت شدن بچه ها زیاد در آنجا نماندیم و به تماشای کلیسای زیبای سیونی که در همان حوالی قرار داشت رفتیم . نقاشی های داخل کلیسا بسیار زیبا بودند و بچه ها هم مشغول تماشای محیط کلیسا شدند مردم در حال عبادت بودند و بعضی نیز مانند امام زاده های خودمان عکسهای قدیسین را می بوسیدند و نذر و نیاز می کردند بعد از بازدید از کلیسا به سمت پل صلح که در فاصله کمی قرار داشت رفتیم این پل بوسیله تعداد زیادی لامپ های ال ای دی که در شیشه جاسازی شده بودند هر لحظه به رنگی در می آمد محل خوبی برای قدم زدن بود در آنطرف پل پارک زیبای پیکه قرار داشت که علاوه بر فواره موزیکال رنگارنگی که در ان قرار داشت در گوشه و کنار نیز نوازندگان خیابانی در حال هنر نمایی بودند.
رنگین کمان رنگها در فواره موزیکال پل پیکه
یک ساعتی در پارک بودیم و گردش کردیم بعد از کمی شنیدن موزیک زنده از طریق پل صلح دوباره به خیابان شاردنی برگشتیم و شام را در یک از خیابانهای آنجا خوردیم بچه ها استیک خوردن و ما خاچاپوری که حدود 50 لاری شد در کنار خیابان موزه مردمشناسی قرار دارد که البته در ان موقع شب تعطیل بود اما در زیر زمین موزه که مانند پاساژ بود نمایشگاه اثار هنری بر قرار بود که با بچه آنجا را نیز تماشا کردیم .
صبح بعد از خوردن صبحانه لذیذ و خوشمزه هتل که در عین سادگی خیلی کامل و خوشمزه بود ابتدا برای خرید سیم کارت برنامه داشتیم خوشبختانه با سرچ در اینترنت متوجه شدم که نمایندگی جئوسل در همان نزدیکی قرار دارد و بعد از مراجعه دو عدد سیم کارت به همراه 2 گیگ اینترنت را به قیمت 22 لاری خریداری کردم . ریجاستر کردن سیم کارت و اتصال اینترنت در همان محل انجام شد که کلا 20 دقیقه طول کشید.
نمایندگی جئوسل برای خرید سیم کارت و فعال کردن اینترنت
در تمام طول سفر در گرجستان اینترنت با سرعت خیلی خوبی داشتیم و از این نظر جئوسل اپراتور خوبی بود . با کمی پیاده روی به پیکه پارک که در کنار پل دوستی است رفتیم تا با استفاده از تله کابین به بالای دژ ناریکلا برویم . این دژ تاریخی بر تمامی شهر مسلط است .
دژ ناریکلا در مرکز شهر تفلیس
هزینه بلیط برای رفت و برگشت 5 لاری بود البته نیازی نبود که رفت و برگشت بگیریم چرا که در حین تماشا از طرف دیگر به راحتی می شد خارج شد با پرداخت 10 لاری برای یکبار استفاده 4 نفر و 2 لاری برای کارت بلیط بعد از انتظاری کوتاه در صف بوسیله تله کابین به بالای دژ رفتیم .
نمای شهر و ایستگاه تله کابین از فراز دژ
در بلندای تپه سولولاکی مجسمه عظیم و آلمینومی مام میهن(کارتلیس دِدا ) که تقریبا از تمام شهر دیده می شود قرار دارد که با شمشیر و ظرف غذا در دست تکلیف متجاوزین و یا دوستان را مشخص می کند مجسمه قامت خیلی بلندی دارد و واقعا تماشایی است.
مجسمه عظیم مام میهن یر فراز تپه سولولاکی
در پشت تپه سولولاکی باغ گیاه شناسی بزرگی قرار دارد که با توجه به راههای پیچ در پیچ ان برای قدم زدن بسیار مناسب است هر چند بچه ها از این قدم زدن طولانی استقبال نکردند.
با پایین آمدن از تپه و تماشای دژ به کلیسای خیلی قدیمی رسیدیم در داخل کلیسا نقاشی های زیبایی وجود داشت که بعضی از آنها بازگو کننده روزگار سیاه گرجستان بود گرجستان بعد از حمله مغول نتوانست ان شکوه و قدرت گذشته خود را بازیابد و در این میان حمله گاه و بیگاه ایرانیان لطمات زیادی به آنها وارد کرد حمله و کشتار و بدست آوردن کنیزکان گرجی از کارهایی بود که بسیاری از پادشاهان ایران در آن دخیل بودند اما اخرین حمله که توسط اقا محمد خان قاجار انجام گرفت بگونه ای بی سابقه ای خشن بود و بنا بر منابع تاریخی شدت کشتار مردم تفلیس به حدی بوده که آب رودخانه تفلیس تا دو روز قرمز رنگ بود این حمله و نفرت حاصل از ان موجب شد که گرجستان برای همیشه از ایران جدا شود و به آغوش روسیه پناه ببرد متاسفانه در تاریخ گذشته گرجستان ایرانیان هم مفهوم با حوادث تلخ می باشد .
بعد از بازدید از کلیسا و همچنین ناقوس تاریخی آن که فقط در مواقع خیلی مهم زده می شود به سمت پایین دژ حرکت کردیم دیوارهای پهن و همچنان ایستاده دژ بیان کنند سخت کوشی و زحمت مردمان گرجستان برای دفاع از کشورشان بود در انتهای برج نمای کاملی از حمامهای فسفور که ساختمانهای زیبایی هستند دیده می شد با توجه به اینکه بچه ها علاقه ای به دیدن حمام نداشتند و کمی خسته شده بودند به هتل برگشتیم .
نمایی از بالای حمامهای فسفر در نزدیکی برج ناریکلا
بنا به پیشنهاد همسرم قرار شد به یکی از مراکز خرید تفلیس برویم هرچند در اینترنت از تفلیس مال تعریف شده بود اما راهنمایی مدیر هتل را گوش کردیم و به ایست پویینت که نزدیکتر بود رفتیم که بنظرم بسیار جای خوبی بود بخصوص برای بچه ها . مرکز تجاری ایست پویینت در محوطه خیلی بزرگی ساخته شده است که علاوه بر طراحی زیبا و فضای سازی خیلی خوب انواع فروشگاههای برند در ان وجود دارند. ابتدا برای نهار به مک دونالد رفتیم وبا پرداخت 40 لاری نهار سبکی خوردیم .
مجنمع تجاری ایست پویینت
در داخل یکی از پاساژها شهربازی کاملی وجود داشت که با پرداخت 70 لاری برای دو نفر بچه ها توانستند به مدت دو ساعت از تمام وسایل بازی استفاده کنند که بسیار به صرفه بود تعداد بازی ها بقدری زیاد بودند که بچه ها نتوانستند از همه بازی ها استفاده کنند هر نوع بازی که می خواستند وجود داشت از بازی های کامپیوتری تا سینما سه بعدی و از سخره نوردی تا جامپینگ های ترسناک در این دو ساعت هم همسرم به گشت و گذار در بازار پرداخت هر چند طبق قرارمان خرید را برای ترابوزان گذاشتیم اما تماشای انواع فروشگاههای مارکدار و با کیفیت بخصوص برای خانمها خالی از لطف نبود. بعد از گردش و تفریح برای شام متوجه شدم فست فود وندی در انجا شعبه دارد.
عکس 28 : فست فود وندی به همراه قیمت خوراکی ها
وندی یکی از بهترین و با صرفه ترین فست فود های زنجیره ای است بخصوص اینکه این شرکت خانواده ها را هدف تجاری قرار داده است و علاوه بر غذا در فروشگاههای ان انواع بازی های با کیفیت کامپیوتری برای بچه ها وجود دارد با پرداخت 30 لاری یک بسته خانواده خریداری کردم که شامل دو ساندویچ همبرگر بزرگ به همراه چیپس بزرگ و نوشابه بزرگ دو تا ساندویچ همبرگر کوچک به همراه چیپس و نوشابه کوچک 10 عدد ناگت مرغ به همراه دو تا عروسک خرس وندی و 10 عدد سکه بازی شد و به راحتی خانواده 4 نفریمان سیر شدیم بنظر من کیفیت وندی حداقل دو برابر بهتر از مک دونالد است با توجه به اینکه بچه ها به اندازه کافی بازی کرده بودند سکه ها را برای وقت دیگری نگه داشتیم و به گشت و گذار در مرکز خرید پرداختیم با توجه به خستگی من و پسرم از تماشای فروشگها ما کناری نشستیم تا خانمها با خیال راحت به گشت و گزار بروند در این بین با آقایی ایرانی آشنا شدم که مقیم گرجستان شده بود در زمانی که می خواستیم وارد گرجستان شویم تعداد زیادی ایرانی را دیدم که با کارت اقامت گرجستان وارد گرجستان می شدند و در آنجا متوجه شدم که تعدادی از هموطن ها در گرجستان اقامت دارند با صحبت با این دوست جدید متوجه شدم که تعدادی از افراد متموّل که پول کافی دارند به گرجستان آمده و اینجا زندگی می کنند چرا که گرجستان برای کار و کاسبی با توجه به بیکاری و همچنین سرمایه های عظیم ترکها و اروپایی ها محل کاسبی برای ما ایرانی ها نیست اما اگر درآمد کافی در ایران داشته باشید می توان گرجستان را بعنوان کشوری اروپایی با مردمانی مهربان و امکانات خوب بخصوص مدرسه امریکایی و بین المللی و همچنین هزینه معقول زندگی به عنوان خانه دوم پذیرفت .
ظاهرا خود گرجی ها هم از این نوع مهاجرت همایت می کنند چرا که درآمد خوبی برای آنها دارد تا شب در ایست پوینت بودیم و برای خواب به هتل برگشتیم .
میدان آزادی
فردا بعد خوردن صبحانه با ماشین به سمت خیابان معروف روستاولی و میدان بزرگ آزادی حرکت کردیم بعداز پیدا کردن جای پارک ابتدا به دنبال دفتر بیمه ای که در گوگل پیدا کرده بودم برای بیمه کردن ماشین حرکت کردیم بر خلاف ترکیه که بدون بیمه ماشین نمی توانستیم وارد ان شویم گرجستانی ها چندان اعتقادی به بیمه ندارند و با مراجعه به دفتر بیمه متوجه شدم که ان دفتر بیمه نامه زیر 6 ماه صادر نمی کند که هزینه بالایی برای من بود ناخواسته تسلیم شدم که بدون بیمه نامه معتبر در گرجستان رانندگی کنم . بعد از ناکامی از بیمه ماشین به گشت و گذار در میدان و خیابان اطراف که بافتی کاملا اروپایی و زیبا داشت پرداختیم و سپس برای دیدن کوهستان پارک متاسمیندا حرکت کردیم .
یکی از ساختمانهای زیبای خیابان روستاولی
کوهستان پارک متاتسمیندا ( (Mtatsminda Park
یکی دیگر از پارک های وسیع و شناخته شده شهر تفلیس، پارک کوهستانی متاتسمیندا است که در مرکز شهر و در ارتفاع ۷۷۰ متری پایتخت گرجستان قرار گرفته است. این پارک علاوه بر وجوه طبیعی، به سبب امکانات تفریحی و شهربازی اش مورد توجه است. همچنین میتوان گفت بلندترین نقطه در شهر تفلیس، همین پارک کوهستانی است که با بالا رفتن از آن، کل شهر را زیر پای خود خواهید دید. در میانه راه قطار کابلی توقف کوتاهی دارد برای کسانی که می خواهند از کلیسای زیبایی که در دامنه کوه ساخته شده است بازدید کنند علاوه بر زیبایی فضا و درختان زیبایی که پارک دارد شهر بازی بزرگی همراه با چند تفریح آبی هم در پارک وجود دارد البته پارک بیشتر در عصر فعال است و صبحها شهر بازی بزرگش تعطیل است .
عکس 33: نقشه پارک متاتسمیندا
از دو طریق می توانستیم به پارک بروییم پارک کردن ماشین در پارکینگ پارک و طی کردن مسیری زیبا ولی سر بالایی و یا استفاده از قطار کابلی با توجه به گرمی هوا و علاقه بچه هابرای سوار شدن به قطار کابلی در خیابان ماشین را پارک کردیم و بعد از تهیه بلیط 22 لاری و کمی انتظار سوار قطار شدیم.
قطار کابلی کوهستان پارک متاتسمیندا
کمی در پارک گشتیم و بعد به پارک دایناسورها رفتیم تا بچه ها از مجسمه های سلیکونی و زیبای دایناسورها که خیلی جالب حرکت همراه با صدا داشتند بازدید کنند و بعد بچه ها چند بازی مختلف که خارج از شهر بازی بود هم انجام دادند از قبیل تونل وحشت و اطاق اینه.
پارک دایناسورها
بازی و باز هم بازی
تا ظهر در پارک بودیم و در نهایت بعد از تماشای کامل تفلیس از ان ارتفاع برای نهار بنا به درخواست بچه ها به فست فود وندی رفتیم البته با سرچ در گوگل نزدیکترین وندی را پیدا کردیم و به آنجا رفتیم بعد از نهار بچه ها سکه هایشان را یرای بازی خرج کردند و برای آب بازی به هتل برگشتیم با توجه به علاقه بچه ها به استخر هتل از خیر پارک آبی گذشتیم و بعد از ظهر به گشت و گذار در قسمت قدیمی شهر و همچنین دیدن کلیسای سامبا که در مرکز شهر خودنمایی می کند رفتیم .
نمای شهر تفلیس از پارک . کلیسای سامبا در میانه شهر همچون نگینی می درخشد
هر چند تفلیس دیدنی های زیادی دارد بخصوص اثار باستانی اما با توجه به برنامه ریزی قبلی و همچنین عدم جذابیت زیاد اثار باستانی برای بچه ها که البته به اندازه کافی هم تماشا کرده بودند تصمیم گرفتیم که روز بعد تفلیس را ترک کنیم و به سمت کوتایسی حرکت کنیم .در مدتی که در هتل بودم صحبت و دیالوگ خوبی با زن و شوهر مهربان دارنده هتل داشتیم وکمی هم از مردمان گرجستان صحبت کردیم کشور گرجستان اکنون زخم خورده است و بخشی از ان آبخازیا بعد از جنگ روسیه و گرجستان از گرجستان جدا شده است البته بعنوان منطقه خودمختار تحت پوشش روسیه وجود دارد مردمان گرجستان مردمانی سخت کوش هستند اما بیکاری در کشور زیاد است و بیشتر جوانان با خرید اتومبیل به پایتخت برای مسافر کشی می آیند هر چند اقدامات خوبی در دست اجراست و امیدوارند که بتوانند با کمک اروپا سطح زندگی را در گرجستان بالاتر ببرند .
صبح بعد از صبحانه و کمی بیلیارد بازی کردن بچه ها از صاحب هتل خداحافظی کردیم و به سمت شهر زیبای کوتایسی در فاصله 229 کیلومتری حرکت کردیم .متاسفانه نقشه های گوگل برای گرجستان ناقص هستند و نمی توان به آنها زیاد اطمینان کرد برای همین بهتر است حتما به تابلوهای راهنما هم دقت شود راههایی که گوگل نشان می دهد بعضی در حال ساخت هستند و بعضی دیگر کاملا خاکی هستند بعد از تقریبا سه ساعت ونیم رانندگی همراه با ترافیک به شهر زیبای کوتایسی در شمال گرجستان رسیدیم .
کمی در مو.رد تاریخ کوتایسی بر گرفته از ویکی پدیا
کاوش های باستان شناسی در قلمرو کوتائیسی نشان می دهد که سکونت انسان ها در این منطقه به دوره ی پارینه سنگی و عصر مفرغ می رسد . تاریخ مستند شهر(کوتاتیسیوم)از قرن سوم پیش از میلاد حضرت عیسی (ع) آغاز می شود . نویسندگان کلاسیک آن را پایتخت پادشاهی کولخیس می نامند
طی قرن های متمادی کوتائیسی یک مرکز پر رونق بازرگانی بود ، اهمیت آن به سبب وجود راه های کاروان رو و رود ریونی افزایش می یافت ، کالا های بازرگانی از این شهر به سواحل دریای سیاه و شهر پوتی و از آنجا به نقاط دوردستی چون سواحل یونان فرستاده می شد .
از اواسط قرن هشتم تا نوزدهم ، کوتائیسی ابتدا پایتخت گرجستان غربی و سپس پادشاهی ایمرتی بود . هر چند استحکامات و تدابیر سیاستمداران ایمرتی نتوانست شهر را از تجاوز دشمن و انهدام نجات دهد . در پایان قرن یازدهم ،سلجوقیان آن را به آتش کشیدند و در قرن ۱۳ و ۱۴ ، سپاهیان چنگیز خان و تیمور لنگ شهر را ویران کردند . در دوره ی حکومت شوروی ، کوتائیسی در زمینه های اقتصادی و فرهنگی توسعه ی فراوان یافت ، کارخانه ی اتومبیل سازی ، کارخانه ی تولید محصولات الکترونیکی و پمپ های برقی گریز از مرکز و لوکوموتیو ها ی برقی ، محصولات خود را به خارج از کشور نیز صادر می کردند.
میدان اصلی شهر
شهر کوتایسی با معماری منحصر به فردش کاملا شکل و شمایل اروپایی دارد با رسیدن به شهر در ابتدا تصمیم گرفتیم که از سایت باستانی کلیسای بزرگ بّگراتی دیدن کنیم ( Bagrati Cathedral)این کلیسا در قرن یازدهم در زمان شکوفایی کوتایسی ساخته شد و در زمان خودش از اثار و ساختمانهای بسیار با اهمیت شناخته می شد این کلیسا در قرن 16 توسط قوای عثمانی تخریب شد ولی در قرن جدید ترمیم و ساخت ان دوباره آغاز شد کلیسای بگراتی جزو میراث جهانی یونسکو ثبت شده و از جاذبه های گردشگری گرجستان می باشد .
کلیسای بگرانی در کوتایسی
کلیسا در فاصله کمی از شهر و در ارتفاعات قرار داشت بعد از رسیدن به کلیسا از بزرگی آن با توجه به زمان ساختش متعجب شدم با بچه ها به تماشای کلیسا رفتیم در این هنگام یک خانم گرجی که در حال عبادت بود با مهربانی یک روسری توری بدور کمر همسرم بست تا با شلوار عبادت نکند به هر حال به تماشای نقاشی های کلیسا پرداختیم و بعد از محوطه و باقی ساختمان ها بازدید کردیم در این میان چند بازدید کننده روس با لباسهای خیلی کوتاه و به همراه سگ در محوطه کلیسا در زیر یک طاقی قدیمی در حال صحبت بودند که ظاهرا مزار یک روحانی مهم بود که یک راهبه سیاه پوش که روسری مشکی هم خیلی محکم بر روی سرش بسته بود خیلی عصبانی آنها را توبیخ کرد می دانم کار روسها اشتباه بود ولی خشم و بر افروختگی راهبه سیاه پوش هم با توجه به اینکه عمدی در کار نبود کمی افراطی بود تصور می کنم که اگر قدرت داشت حتما حکم اعدام صادر می کرد . تعصب کور مذهبی در هر جا و بر مبنای هر اندیشه ای که باشد موجب ناراحتی و مشکل می شود .
داخل کلیسا مردم در حال عبادتند
بعد از گشت و گذار کافی به سمت شهر کوتایسی زیبا حرکت کردیم در کنار میدان زیبای شهر ماشین را پارک کردم و برای خرید کفش راحتی برای همسرم به بازار رفتیم بعد از خرید نهارسبکی را در مک دونالد به قیمت 34 لاری خوردیم و به هتلی که رزرو کرده بودمHotel Mkudro رفتیم که توسط چند زن پر سرو صدای روس اداره می شد در کل هتل خوبی نبود برای یک شب با صبحانه 150 لاری پرداخت کردیم متاسفانه بدون توجه به اینکه چه کسانی به این هتل رای داده بودند این هتل را انتخاب کرده بودم هتل بیشتر برای جوانان پر سرو صدا خوب بود بعد از کمی استراحت برای قدم زدن در شهر رفتیم شهر زیبایی بود بخصوص میدان اصلی و همچنین پل زیبایی که بر روی رودخانه برای پیاده روی زده بودند.
شهر کوتایسی
بعد از کمی گردش در یکی از رستورانهای میدان اصلی شام خوشمزه ای مشتمل بر خاچاپوری و خینکالی قارچ و پنیر خوردیم خینکالی اینجا بسیار خوشمزه بود بخصوص خینکالی قارچ بعد از کلی شکم چرانی با پرداخت 25 لاری رستوران را ترک کردیم و بعد از کمی قدم زدن در پارک کنار رودخانه و گوش دادن به گیتار زدن جوانان به هتل برگشتیم .
ورودی غار پرمتئوس
صبح بعد از تسویه با هتل به سمت غار معروف پرمتئوس در شمال کوتایسی که در فاصله 22 کیلومتری بود حرکت کردیم . این غار با طول 1.4 کیلومتر و 6 سالن خیلی بزرگ جزو جاذبه های گردشگری گرجستان است . بعد از حدود نیم ساعت رانندگی در جاده ای پر از گاو که با خیال راحت و آرامش در حال قدم زدن یا لمیدن در جاده در حال نشخوار کردن متفکر بودند به غار رسیدیم دیدن گاوها در جاده در تمام مسیر تا باتومی ادامه داشت و پیشنهاد می کنم در رانندگی جانب احتیاط را رعایت کنید چرا که گاوها به هیچ عنوان اهل تکان خوردن نیستند و این ماشینها هستند که باید زیگزاگ درجاده حرکت کنند .
در ورودی غار ساختمان زیبایی برای فروش بلیط ساخته بودند هزینه بلیط برای بچه ها 5 لاری و برای بزرگترها 20 لاری بود و اگر قایق سواری هم می خواستیم بچه ها 10 لاری و برای بزرگترها 15 لاری بود با پرداخت 100 لاری برای چهار نفر قایق سواری را هم حساب کردم هر چند در نهایت بنظرم نیازی به قایق سواری نبود چون خیلی ساده از رودخانه زیر زمینی کوتاه با قایق الکتریکی به خارج غار هدایت شدیم . بعد از کمی انتظار که افراد به اندازه کافی جمع شدند با هدایت راهنما با استفاده از پلکان بزرگی به داخل دره کوچکی رفتیم و وارد غار شدیم . غار بسیار زیبا و بزرگی بود که علاوه بر زیبایی ذاتی با نور پردازی های خیلی زیبا که رنگها در ان هر لحظه تغییر می کردند بسیار دیدنی شده بود.وجود پیاده روی سیمانی به عرض یک متر با نرده و پله های فراوان که در داخل هر سالن بزرگ طبیعی غار محلی برای اجتماع و شنیدن سخنان راهنما در ان مهیا شده بود بازدید از غار رابسیار راحت کرده بود .
نفشه داخل غار
راهنما به دو زبان روسی و انگلیسی در مورد غار صحبت می کرد و من غرق در بازی رنگها بر روی دیواره این غار اعجاب انگیز بودم با پر و بال دادن به تخیل می توانستم هر لحظه نقش و شکلی متمایز که گاهی شبیه مجسمه های اساطیری به نظر می آمدند ببینم . بازدید از غار یک ساعتی طول کشید و بسیار دیدنی و زیبا بود و امیدوارم روزی بتوانیم غارهای زیبای ایران بخصوص غار دیدنی غوری قلعه کرمانشاه را هم به همین زیبایی قابل بازدید کنیم .
بعد از تماشای غار به سمت دومین مرکز توریستی منطقه اوکاسته کنیون (Okatse Canyon) در فاصله 50 کیلومتری حرکت کردیم و بعد از یک ساعت به آنجا رسیدیم این منطقه با داشتن جنگل و همچنین دره زیبای آن بسیار دیدنی است .
پیاده روی 2200 متری در جنگل
با پرداخت 50 لاری و طی کردن 2 کیلومتر پیاده روی در جنگلی زیبا که پیاده روی کوچکی با پل و پله های زیبا در ان کشیده بودند به دیواره دره رسیدیم قدم زدن در این جنگل کوهستانی که بسیار سرسبز و زنده است بسیار لذت بخش بود البته کسانی که علاقه ای به پیاده روی در جنگل ندارند می توانند از تاکسی های دو دیفرانسیلی که در پارکینگ ورودی وجود دارند استفاده کنند و به ورودی دره بروند.
ماکت پل کشیده شده بر کناره دره
قسمتی از پل
بر روی کناره دره عمیقی که عرض کمی داشت پل زیبای باریکی کشیده بودند که از دیواره 10 متر فاصله داشت . و در زمان قدم زدن بر روی این راه 700 متری می توانید رودخانه خروشان پایین دره را در صد متری زیر پایتان ببینید که بسیار هیجان انگیز است در طرف دیگر جنگل تا لبه های صخره پیش روی کرده بود و بعد از ان دیواره ای صد متری تا عمق دره وجود داشت و همین شرایط هم در این طرف وجود داشت .تماشای رودخانه پر آب از آن ارتفاع و با علم به اینکه فقط بر روی گذرگاهی کوچک ایستاده اید واقعاً هیجان انگیز بود به هر حال بعد از کلی هیجان و ترشح ادرنالین در بدنمان پس از طی کردن 700 متر به انتهای راه رسیدیم که در این قسمت پلی نیمه معلق که تا پنجاه متر بر روی دره پیش روی کرده بود نهایت زیبایی دره را به تماشا می گذاشت.
پل نیمه ای که بر روی دره کشیده بودند
بعد از تماشای دره و لذت بردن فراوان به سمت بالای دره حرکت کردیم از اینجا دوباره باید 700 متر راه را طی می کردیم تا به ابتدای دره برسیم و بعد از طی راه جنگلی به پارکینگ برویم با توجه به اینکه از صبح در حال گشت و گذار بودیم و بچه ها خسته بودند تصمیم داشتم که از ابتدای دره سوار تاکسی های دو دیفرانسیل شوم اما در ابتدای راه که برای بچه ها بستنی خریده بودم پیرمردی گرجی پیشنهاد داد تا از مسیری فرعی ما را به پارکینگ برساند با مبلغ 20 لاری به توافق رسیدیم و بدنبال پیرمرد به سمت ماشینش رفتیم که یک جیپ روسی قدیمی که شبیه رنو دو در 40 سال پیش بود البته خود جیپ هم باید 40 سالی می داشت اما بسیار شگفت انگیز . مسیری که جیپ ما را از آن برد پای پیاده به سختی می توانستیم برویم اما این ماشین با چنان قدرتی از این سربالایی های شیب دار سنگلاخی بالا می رفت که باور کردنی نبود برای من که دوستدار افرود و ماشین های دو دیفرانسیل هستم این ماشین یک معجزه بود نه سنگی به اطراف پرت می کرد ونه هرز می زد زوزه می کشید و با قرچ قروچ فراوان ولی با قدرت از راهی می رفت که می دانم تویوتا هایلوکس نمی توانست به این راحتی از ان بالا رود خود این صخره نوردی با ماشین به اندازه کل روز برایم لذت بخش بود و واقعاً از این متعجب بودم که چه تکنولوژیی روسها در 50 سال پیش داشته اند که همچین جانور سخت کوشی را خلق کرده بودند . بچه ها در عقب ماشین با چشمانی گرد شده زوزه کشیدن و تکانهای شدید ماشین را با لذت تحمل می کردند بخصوص پسر کوچکم که غرق هیجان بود .
جیپ روسی باور نکردنی
با رسیدن به پارکینگ اینبار به سمت شهر زیبای باتومی در فاصله 170 کیلومتری حرکت کردیم ودوباره به جاده گاوها قدم گذاشتیم اینبار هم از مسیر یاب گوگل استفاده کردم که در میانه راه متوجه شدم نقشه کامل نیست و گوگل راهی خاکی را بعنوان راه اصلی معرفی می کرد با استفاده از خود نقشه گوگل مسیر جدیدی پیدا کردیم و با عبور از میان گله گاوهای خرامان در جاده در حالی که با چشمانی متفکر در حال نشخوار بودند به سمت باتومی حرکت کردیم با رسیدن به نزدیکی باتومی ترافیک جاده بیشتر شد و در این میان متوجه شدم که از هتل کوچکی که رزرو کرده بودم ایمیل زده بودند و گفتند که اتاق آماده نیست برای همین بعد از رسیدن به باتومی و سرچ در بوکینگ دات کام اینبار آپارتمانی برای استراحت انتخاب کردیم . شارونا آپارتمان (Shorena Apartment) که در قسمت قدیمی شهر که آپارتمانهای یک دست به سبک دوران کمونیستی است را با تماس تلفنی صاحب آپارتمان که زنی خوش برخورد و پر انرژی بود پیدا کردیم ساختمان در کنار پارک بازی کوچکی قرار دارد و هر چند ساختمان قدیمی بنظر می رسید و همچنین آسانسور ان خیلی قدیمی بود ولی خود آپارتمان با سه خواب مجزا و همه امکانات که از یک طرف هم به دریا مشرف بود بسیار تمیز و دلنشین بود بعد از استقرار برای خرید به سوپر مارکت بزرگی که در ان نزدیکی قرار داشت رفتیم و بعد از خزید به آپارتمان برگشتیم .
رستوران وارونه
بعد از کمی استراحت در حالی که باران تازه متوقف شده بود به قدم زدن در کنار ساحل زیبا ی باتومی پرداختیم زیبایی ساحل با تومی تماشایی است اما از آن بهتر بزرگی ساحل و تمیز بودن ان است که به راحتی می توان هر جا که می خواهید از ساحل استفاده کنید و همچنین می توان چتر های آفتابی را نیز به قیمت کمی در هر گوشه ای کرایه کرد در مورد باتومی باید بگویم که سرمایه گذاری زیادی در این شهر انجام شده است و در هر گوشه می توان ساختمان ها و بناهای خیلی زیبایی را دید به نظر من بعضی از خیابانها از خیابانهای اروپایی نیز از لحاظ معماری زیبا تر هستند .
ساختمان زیبایی در کنار ساحل
به صورت تفریحی از کنار ساحل قدم زنان به سمت بولوار زیبای باتومی رفتیم و بعد در امتداد بولوار تا مجسمه عشاق که در انتهای بولوار قرار داشتند رفتیم .قدم زدن در بولوار کنار ساحل که ساختمانهای زیبایی در اشکال مختلف در کنارش ساخته شده است بسیار دلپذیر است.
بلوار زیبای باتومی ( نوازنده خیابانی )
برای طی کردن بولوار می توان دوچرخه معمولی و یا سه چرخ و یا موتور الکتریکی کرایه کنید البته به نظر من باید بولوار را پیاده طی کرد تا بتوان از تمامی زیبایی ها از قبیل مجسمه های زیبای آن که بسیار فراوانند دیدن کرد . بعد از کلی گشت و گذار با استفاده از تاکسی و پرداخت 5 لاری به آپارتمان برگشتیم .
مجسمه عشاق
صبح بعد از کمی تفریح در کنار ساحل برای خرید بلیط دلفیناریم رفتیم با توجه به استقبال مردم از نمایش و تعداد محدود اجراها ( ساعات 14 . 17 . 21 ) بهتر است صبح بلیط را خریداری کنید بعد از خرید بلیط و با توجه به اشتیاق بچه ها با سرچ در گوگل مپ برای نهار به فست فوت وندی رفتیم و بعد از نهار و کمی بازی کردن بچه ها ساعت 5 برای بازدید از نمایش دلفینها به دلفیناریم رفتیم نمایش خیلی لذت بخش و شادی بود که با هنرنمایی دلفینها و البته مربیان آنها ساعت خوشی داشتیم بهتر است که اگر نمی خواهید خیس شوید در ردیف های جلو ننشینید .
دلفیناریم باتومی
بعد از خروج از دلفیناریم پیاده به سمت میدان زیبا و معروف اروپا حرکت کردیم و بعد از تماشای مجسمه های زیبا و همچنین خیابانهای فوق العاده تماشایی که تا عصر طول کشید به آپارتمان برگشتیم.
مجسمه های زیبایی را می توان در تمام شهر دید
خیابانهای اروپایی در شهر باتومی بهترین محل برای گردش
زیبایی های معماری باتومی
باتومی دیدن و لذت بردن بسیار دارد که در عکسهایی که گذاشته ام کمی نمود پیدا می کنند بهترین چیز لم دادن در ساحل زیبا و قدم زدن در بلوار آرامش بخش آن است .
با توجه به برنامه ریزی و همچنین اشتیاق دختر و همسرم برای خرید کردن قرار شد که روز بعد به سمت ترابوزان حرکت کنیم صبح بعد از کمی بازی بچه ها در کنار ساحل به سمت شهر زیبای ترابوزان ترکیه که در فاصله 210 کیلومتری باتومی قرار دارد حرکت کردیم .
از باتومی تا مرز سارپی فاصله زیادی نیست حدودا 18 کیلومتر اما با توجه به ترافیک کمی طول کشید که به مرز برسیم در گمرک با ماشین در صف طولانی خروج از گمرک ایستادم و بچه ها هم به سالن گمرک مراجعه کردند با توجه به متصل بودن دو گمرک و آهستگی اقدامات گمرکی طرف ترک که بعدا متوجه شدم بیشتر بخاطر عدم تمایل مسافران روس و گرجی برای بیمه کردن اتومبیل و چانه زنی بی مورد برای بیمه بود است بعد از حدود یک ساعت ونیم از مرز عبور کردم وبچه ها را که در طرف دیگر منتظر بودند را برداشتم البته خوشبختانه موبایل گرجستان کار می کرد و با هم در تماس بودیم .تمام مسیر تا ترابوزان اتوبان بود و با تماشای دریای زیبای سیاه مسیر را طی کرده و به ترابوزان رسیدیم . با توجه به هدف اصلی سفر به شهر که خرید کردن بود هتل را در مرکز خرید شهر محله میدان و خیابان قهرمان ماراش انتخاب کردم .
محله معروف میدان که سرشار از فروشگاههای پوشاک است
هتل سولدوز (Sulduz Hotel) را که در مرکز شهر ترابوزان قرار دارد را با هزینه شبی 210 لیر انتخاب کرده بودم بعد از رسیدن به هتل و راهنمایی برای پارک ماشین در پارکینگی که در 100 متری هتل وجود دارد . به داخل هتل کوچک سولدوز رفتیم این هتل توسط یک خانواده ایرانی مدیریت می شود که بنظرم هتل خیلی خوب و راحتی بود بخصوص وجود شخصیت دوست داشتنی بنام اقا سعید موجب شد که تجربه خوبی در این هتل داشته باشیم . سعید آقا که داماد خانواده بود علاوه به خوش زبانی و بی ریا بودن یکی از عشاق قهوه و درست کردن ان هم بود و در تمام مدت با سرو کردن انواع قهوه و معرفی تکنیک های ساخت قهوه علاوه بر اطلاعات زیاد لذت خیلی خوبی از طریق تست انواع قهوه ها برایمان فراهم آورد .
سعید آقای گل در حال معرفی ساخت انواع قهوه
بنظر من اگر کسی به کارش عشق بورزد که البته مهم نیست چه کاری می تواند معجزه کند همان کاری که آقا سعید گل انجام داد که با درست کردن قهوه و عشقش به کارش لذت فراوانی برای مشتریان پدید می آورد .
هر چند در اینترنت پاساژ فروم و خیابان جواهر را بعنوان مراکز فروش معرفی می کنند اما به نظر من بهترین نقطه خرید محله میدان و خیابان قهرمان است . در کوچه های موازی این خیابان انواع فروشگاهها وجود دارد به گونه ای که حداقل 5 فروشگاه بزرگ ال سی واکیکی و 4 فروشگاه کوتون و فروم و صدها فروشگاه دیگر را می توان در این محدوده دید .
بعد از کمی استراحت برای خوردن نهار به خیابان آمدیم در قدم اول برای خرید سیم کارت ترکسل اقدام کردم هزینه سیم کارت و یک گیگ اینترنت برای یک موبایل 70 لیر شد . با توجه به اینکه یک شنبه بود و صرافی نزدیک هتل بسته بود به فروشگاه ال سی واکی رفتیم و بعد از خرید چند تی شرت با پرداخت 100 دلار باقی مانده پولم را لیر گرفتم و به خیابان برگشتیم . فروشگاههای السی واکی یورو و دلار قبول می کنند و به راحتی می توان در مواقع اورژانسی در آنها دلار را تبدیل به لیر کرد با توجه به گرسنگی بچه ها به رستوران شیکی مراجعه کردیم و نهار مفصلی خوردیم متاسفانه هر چند قیمت غذاها نوشته شده بود ولی نوشابه در لیست قیمت نبود و بعد از دریافت صورت حساب متوجه شدم هر بطری کوچک نوشابه به قیمت 7.5 لیر حساب شده است با پرداخت 120 لیر برای نهار به سمت هتل حرکت کردیم و این تجربه ای شد برایم که دیگر در ترکیه به همراه غذا نوشابه سفارش ندهم نوشابه خانواده در هتل 2 لیر بود و نوشابه قوطی یک لیر اما در رستورانها 5 تا 7 لیر حساب می کردند . تمام بعد از ظهر را به خرید پرداختیم لباسهای خوبی از السی واکی خریداری کردیم و جالب این بود که هر شعبه با شعبه دیگر فرق می کرد . در طبقه بالای فروشگاه کوتون لباسهایی با تخفیف زیاد گذاشته بودند که کلی شلوار جین شیک برای پسرم به قیمت هرکدام15 لیر
خریدیم .
پاساژ فروم
صبح بعد از خوردن صبحانه برای دیدن فروشگاه فروم رفتیم با توجه به شلوغی خیابانها با استفاده از دلموش به فروم رفتیم که خط مستقیم داشت کمی بالاتر از هتل پارکی بود که در کنار ان پل هوایی قرار داشت و دلموش ها برای تمام شهر از آنجا حرکت می کردند . پاساژ فروم پاساژ شیک و زیبایی با انواع فروشگاههای مارک و همچنین معماری زیبایی است هر چند تنوع فروشگاهها در فروم زیاد است ولی به دلیل قیمت زیاد لباسهای مارک بیشتر از فروشگاه ال سی واکی انجا خرید کردیم البته چند جفت کفش هم برای بچه ها و خودمان از Flo خریداری کردیم .
در طبقه بالا ی پاساژ نهار اسکندر کباب خوشمزه ترکی خوردیم البته این بار نوشابه را از فست فود کنارش خریدیم چون بچه ها کنتاکی می خواستند .
اسکندر کباب
بعد از ظهر دوباره خانومها برای خرید به بازار رفتند و منو پسرم هم به دنبال انها هر چند باید اعتراف کنم که مجموع خرید من و پسرم از خانمها بیشتر شد چرا که من مثلا از یک شلوار جین که خوشم می آمد چند تا می خریدم بخصوص از اجناس ال سی واکی . در مورد شلوار جین من همیشه مشکل دارم چرا که شلوارهای آزاد و کلاسیک را دوست دارم ولی در فروشگاهها این شلوارها هر کدام از نظر اندازه با هم فرق می کنند اما ال سی شلوارها را در 4 گروه فیت تا ریلکس گروه بندی کرده و با خیال راحت می شود در هر گروهی که دوست دارید و در سایزی که می خواهید انواع شلوار با رنگ مورد نظرتان را پیدا کنید.محله قهرمان هر نقطه اش بازار است و فکر می کنم که در این سه روز نتوانستیم بیشتر از نیمی از فروشگاهها را ببینیم .
ساندویچ دونار کباب
در این مدت چند بار ساندویچ مرغ که البته به صورت دونار کباب درست می شود و در داخل نان لواش با مخلفات مختلف بسته بندی می شود خوردیم بسیار با صرفه و خوشمزه است البته فراموش نشود که نوشابه گران است به اندازه پول ساندویچ حدود 5 لیر است . قصد داشتیم تا از صومعه سوملا در نزدیکی ترابوزان بازدید کنیم ولی با پرس و جو از هتل متوجه شدیم که یک سال است صومعه بخاطر بازسازی غیر قابل بازدید است و تنها باید از دور به ان نگاه کرد منطقه دیگر زیبای دیدنی ترابوزان شهر توریستی ازون گل است که طبیعت زیبایی دارد ولی بچه ها با توجه به ساحل ترابوزان و همچنین شوق خرید از رفتن به انجا منصرفم کردند در واقع در طول این سفر به جاهای مختلف سفر کرده بودیم و نمی توانستم لذت خرید و بازار گردی را از خانمها دریغ کنم.
فروشگاه دی اند اف برای خرید سوغات ارزان قیمت
بعد از سه روز خرید فراوان و لذت بردن از قهوه های آقا سعید که با عشق ساخته و برای هر کدام داستان و تاریخچه مفصلی تعریف می کرد تصمیم به ترک ترابوزان گرفتیم . صبح بعد از صرف صبحانه به طرف مرز بازرگان حرکت کردیم و در میانه راه نهار در ارزروم خوردیم و بعد از طی 580 کیلومتر در 8 ساعت به بازرگان رسیدیم .
با توجه به تاریکی شب تصمیم گرفتیم شب را در بازرگان یا ماکو سپری کنیم و متاسفانه هتل های جهانگردی جا نداشتند و برای همین به هتل آپارتمانی در ماکو رفتیم ولی بقدری پشه و هوای گرم شب اذیتمان کرد که باخود گفتم کاش در خیابان چادر میزدیم .
سفرنامه من در اینجا به پایان می رسد و امیدوارم در بیان تجربیاتم موفق بوده باشم .در پایان لازم می دانم که با تمام وجود از همسرم و همچنین بچه ها که خستگی سفر زمینی را با لبخند و بدون شکوه و شکایت تحمل کردند تشکر فراوان کنم و امیدوارم که بتوانیم اینگونه سفرها را در آینده نیز داشته باشیم .
در ذیل چند جدول از مواردی که فکر می کنم می تواند مفید فایده قرار گیرد را خدمت دوستان عزیز تقدیم می کنم
جدول مسافت طی شده و زمان صرف شده برای آنها
مقصد | مبدا | کیلومتر | زمان تقریبی به ساعت |
بجنورد | بازرگان | 1640 | 18 ساعت در یک و نیم روز |
بازرگان | قارص | 225 | 4 ساعت |
قارص | وردیزیا | 235 | 4 ساعت زمان معطلی در گمرک لحاظ نشده |
وردیزیا | تفلیس | 266 | 5 ساعت بدون احتساب استراحت و نهار |
تفلیس | کوتایسی | 230 | 5 ساعت راه در حال ساخت است |
کوتایسی | غار پرمتئوس | 22 | 50 دقیقه جاده گاوها |
غار پرمتئوس | کنیون | 58 | 1.2 ساعت جاده گاوها |
کنیون | باتومی | 167 | 4 ساعت گاوها و ترافیک انتهایی جاده |
باتومی | ترابوزان | 206 | 3.5 ساعث بدون در نظر گرفتن معطلی گمرک |
ترابوزان | بازرگان | 580 | 8 ساعت با احتساب نهار در ارزروم |
بازرگان | بجنورد | 1640 | 18 ساعت در دو روز |
کل مسافت طی شده در طول سفر با استفاده از کیلومتر شمار ماشین 5335 کیلومتر می باشد
مقدار بنزین مصرفی
کشور | لیتر | قیمت به لیتر |
گرجستان | 121 | 2 لاری |
ترکیه | 24 | 5.5 لیر |
مجموع هزینه بنزین به تومان در خارج از کشور522 هزار تومان شد .
هزینه هتل به تفکیک شهرها
شهر | روز | قیمت به روز |
قارص | اول | 150 لیر |
وردیزیا | دوم | 176 لاری |
تفلیس | سوم – چهارم – پنجم | 169 لاری |
کوتایسی | ششم | 150 لاری |
باتومی | هفتم و هشتم | 135 لاری |
ترابوزان | نهم – دهم – یازدهم | 210 لیر |
مجموع هزینه هتل برای 11 شب 2683000 تومان شد .
مجموع هزینه های سفر
بیمه و عوارض خروج از کشورو گواهینامه و کارت ماشین | 880000 تومان |
بنزین ( با احتساب ایران ) | 800000 تومان |
هتل ( با احتساب اقامت ایران ) | 2738000 تومان |
خوراک و تفریحات ( با احتساب هزینه ایران) | 2430000 تومان |
مجمع هزینه ها بدون خرید شخصی | 6848000 تومان |
|
|
کل هزینه های سفر بدون لحاظ استهلاک ماشین حدودا 7 میلیون تومان .
امیدوارم که با نظرات سازنده تان در تکمیل این سفرنامه کمکم کنید.
نویسنده : محمود رضا طلوعی
تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمیگیرد.