با سلام خدمت همه دوستان عزیز .
در ابتدا بابت تاخیر در نگارش سفرنامه از همه عزیزان عذرخواهی میکنم . به دلیل علاقه ایی که در نگارش سفرنامه پیدا کردم تصمیم گرفتم تجربیات سفرهایی که انجام داده ام را بنویسم.
اسفند ماه 93 بود که به پیشنهاد یکی از دوستان که قبلاً به ارمنستان سفر کرده بود تصمیم گرفتیم تعطیلات نوروز به مدت یک هفته به این کشور سفر کنیم. پس از مطالعه سایت های مختلف و قیمت تورهای ارمنستان و هتل ها با توجه به تعداد مون که 5 نفربودیم تصمیم گرفتیم برای مدت 6 شب و 7 روز خانه ایی را در ایروان اجاره کنیم ، دوستمون قبلاً رفته بود شماره خانمی بنام ناتاشا داشت که منزل اجاره می داد.
فردای آن روز من طی تماسی با ناتاشا برای تاریخ های مورد نظرمون قیمت شبی 40 دلار را گرفتم و پس از دو سه بار تماس مجدد و تاکید بر قیمت های ذکر شده ، برای بلیط هواپیما اقدام کردیم. برای تاریخ های مورد نظرمون فقط هواپیمایی ماهان از تهران به ایروان پرواز داشت که با مراجعه به سایت بوکینگ ماهان جهت تاریخ های مورد نظرمون بلیط خریداری کردیم و طی تماس مجدد با ناتاشا و اعلام تاریخ و ساعت دقیق پروازمون قرار شد ایشون زحمت ترنسفر از فرودگاه تا محل اقامت را بکشند.
دو روز قبل از سفر چون پرواز ما از تهران بود تصمیم گرفتیم به وسیله ماشین شخصی از بوشهر به سمت تهران حرکت کنیم و اونجا منزل یکی از بستگان که خودش بوشهر تشریف آورده بودند اقامت کنیم.
روز اول: پرواز ما ساعت 10 صبح روز جمعه 29 اسفند از فرودگاه امام خمینی به مقصد ایروان بود. ما 4 ساعت زودتر از منزل بیرون زدیم و پس از اینکه ماشین رو در پارکینگ فرودگاه گذاشتیم به سمت ترمینال خروجی حرکت کردیم. اولین بار بود که فرودگاه امام خمینی را میدیدم که حسابی تو ذوقم خورد انتظارم از این فرودگاه خیلی بیشتر از اینها بود. پس از انجام تشریفات قبل از پرواز به سمت خروجی حرکت کردیم و منتظر اعلام جهت سوار شدن به هواپیما شدیم. پرواز ما به موقع فرودگاه امام خمینی را به مقصد فرودگاه زوارتنوتس ایروان ( Zvartnots International Airport ) ترک کرد. مدت پرواز 1 ساعت و 30 دقیقه بود و ما خیلی زود به مقصد رسیدیم.
تصویر 1 : فرودگاه ایروان از اینترنت
پس از ورود به ترمینال فرم هایی را که اطلاعات اقامت و هدف از سفر به ارمنستان جهت اخذ ویزا پرسیده بود را باید تکمیل میکردیم ، پس از تکمیل فرم ها به اتفاق دوستان در صف صدور ویزا و مهر ورود به کشور ارمنستان ایستادیم. دو باجه همزمان کارهای صدور ویزا رو انجام میدادند که یکی خانم و دیگری آقایی بودند که هر دو از بی اعصاب ترین کارکنان فرودگاه بودند همزمان که صف به جلو پیش میرفت 2 – 3 نفر از هموطنانمون رو دیپورت کردند که دلیلش رو ما نفهمیدیم یکی از اونها زن و شوهری بودند که به خانمش ویزا دادند ولی همسرشون رو دیپورت کردند و به سمت هواپیما جهت برگشت به ایران بردند ، یکی از ایرانی های ارامنه که همراه ما بود رفت صحبت کرد ولی متاسفانه اصلاً قبول نکردند من و داداشم و یکی از بچه ها توی یک صف و دوتا دیگه از بچه ها تو صف دیگه ایستاده بودند که با دیدن این صحنه داداشم و دوستمون که بار اول بود از ایران خارج می شدند ترسیدند خلاصه پنج نفر ما ویزا گرفتیم و پس از چنج کردن مقداری پول به وسیله دستگاه های اتوماتیکی که در فرودگاه تعبیه شده بود به سمت خروجی رفتیم. فرودگاه زوارتنوتس فرودگاه جمع و جور کوچکی بود که نسبت به فرودگاه امام خیلی خیلی بهتر و شیک تر بود.
هوای ایروان به شدت سرد و بارونی بود که امکان خروج از ترمینال را مشکل میکرد برگشتیم و اولین کاری که کردیم سه تا سیم کارت خریدیم و به ناتاشا زنگ زدیم اول که جواب نداد بعد از کلی تماس گرفتن با کمال تعجب به ما گفت من فکر میکردم فردا میرسید که من همونجا از عصبانیت باهاش تند حرف زدم و اون مدام عذرخواهی میکرد در نهایت آدرس به ما داد و گفت شما تاکسی بگیرید من پولش رو حساب میکنم اومدیم بیرون به هر تاکسی میگفتیم اصلاً انگلیسی بلد نبودن و اینقدر هوا سرد بود که به ناچار نشستیم توی دو ماشین و با ناتاشا تماس گرفتیم به ارمنی به راننده آدرس داد و ما راه افتادیم.
به محل مورد نظر که رسیدیم سریع به سمت داخل ساختمون رفتیم همه خیس شده بودیم خونه ما طبقه 8 یک ساختمان تقریباً قدیمی با یه آسانسور زمان شوروی سابق بود. خونه ایی تمیز با تمام امکانات. اول ناتاشا بابت اینکه نیومده بود فرودگاه کلی عذرخواهی کرد و درخواست پرداخت هزینه کرد ما هم بر اساس صحبتی که کرده بودیم برای 6 شب 240 دلار پرداخت کردیم که در کمال تعجب گفت این خیلی کمه و شبی 70 دلار هزینه اقامتتون میشه ما همه شوکه شده بودیم بهش گفتم من 4 بار باهات صحبت کردم و شما هر 4 بار رو گفتید شبی 40 دلار گفت الان عیده و هزینه ها بالا رفته که گفتم من بهت تاریخ دادم شما اشتباه کردید ما بر اساس صحبت شما برنامه ریزی کردیم به بچه ها گفتم جمع کنید بریم یه جایی پیدا میکنیم که همه گفتند خیلی سرده و بارون داره میاد خیلی مشکله جایی پیدا کردن که نهایت بهش گفتم 1 شب میمونیم گفت کمتر از 5 شب اجاره نمیدم و خیلی ریلکس گفت اگر نمی خواهید میتونید برید جای دیگه و الان بدلیل کنسرت هایی که اینجا برگزار میشه مسافر ایرانی خیلی زیاده و من میتونم به قیمت بیشتر اجاره بدم این رو که گفت پریدم بهش گفتم زن حسابی ما به امید تو اومدیم اینجا الان میگی برید جای دیگه خلاصه با چک و چونه 400 دلار برای 6 شب بهش دادیم. محل اقامت ما روبروی شهرداری ایروان و نزدیک English Park و سفارت ایتالیا بود .
اونروز پس از کم شدن باران به اتفاق دوستان بوسیله تاکسی به سمت میدان جمهوری ( هراپراک ) به راه افتادیم . این میدان ، میدان مرکزی شهر ایروان میباشد که توسط خیابانهای آبوویان، نالبندیان، تیگران بزرگ، وازگن سارگسیان و آمیریان قطع میشود. این میدان بیضی شکل میباشد که یک طرف موزه تاریخ ارمنستان و طرف دیگر برج ساختمان دولت که یک ساعت بزرگ بر روی برج زمان را نمایش می دهد. میدان هراپراک مکانی است که در تابستان ها نمایش رقص آب و نور همچنین مراسم و ملاقاتهای مهمی از جمله رژه نظامی روز استقلال ارمنستان هر ساله در آن برگزار میشود.
تصویر 2 : میدان هراپراک
تصویر 3 : میدان هراپراک در روز بارانی
تصویر 4 : ساعت برج ساختمان دولت
چون هوا بارونی بود خیلی سریع برای خوردن ناهار به تاشیر پیتزا در میدان جمهوری رفتیم. ناهار رو با توجه به اینکه انگلیسی بلد نبودند از روی منو سفارش دادیم با کمال تعجب دیدیم برای 5 نفر که حسابی گرسنه بودند 3 اسلایس پیتزا آوردند که ما مات و مبهوت نگاه هم کردیم و دوباره سفارش دادیم و با ایما و اشاره تاکید بر یک پیتزا کامل کردیم که البته وقتی آماده شد از بس که ما سیب زمینی و نوشابه خورده بودیم نتونستیم کامل بخوریم در همان میدان جمهوری و خیابان آمیریان چند صرافی بود که مقداری پول چنج کردیم و مجدد با تاکسی به سمت خونه حرکت کردیم. با مراجعه به سوپر مارکت پایین ساختمون برای شام و این چند روز مقداری خرید کردیم و پس از صرف شام طبق برنامه ای که از قبل آماده کرده بودیم فردا صبح بازدید از موزه تاریخ ارمنستان و بازار ورنیساج را هماهنگ کردیم که بر خلاف حرف های دوستان در ایران فقط یک نفر اعلام آمادگی کرد.
روز دوم : صبح ساعت 9 از خواب بیدار شدم بارون قطع شده بود و هوا نیمه ابری و آفتابی بود پس از ساخت نیمرو دوستم رو به سختی از خواب بیدار کردم و صبحانه رو که خوردیم پیاده از خیابان وازگن سارگسیان به سمت میدان هراپراک به راه افتادیم.
تصویر 5 : نمای ایروان از پنجره اتاق
طول مسیر تندیس هایی از شخصیت های معروف ارمنستان وجود داشت که عکس هایی را به یادگار گرفتیم. موزه تاریخ ارمنستان در میدان هراپراک واقع شده که شامل بخشهای باستانشناسی ، قومشناسی ، تاریخ مدرن و ... میباشد.
در این موزه آثاری از زمان پیدایش مدنیت ایروان متعلق به ۵۰۰۰ سال قبل تا عصر حاضر مانند عکسها، نقشهها و ... برای بازدید علاقهمندان جمعآوری شده است. دیدن موزه 3 ساعت زمان برد که بچه ها تماس گرفتند و به ما پیوستند و به اتفاق به دیدن بازار سنتی ورنیساج رفتیم.
تصویر 6 : بلوار روبرو سفارت ایتالیا
تصویر 7 : تندیس خیابان وازگن سارگسیان
تصویر 8 : تندیس خیابان وازگن سارگسیان
تصویر 9 : موزه تاریخ ارمنستان
تصویر 10 : موزه تاریخ ارمنستان
بازار روباز ورنیساج، یک بازار محلی است که معمولاً آخر هفتهها ( شنبه و یکشنبه ها ) و در نزدیکی میدان جمهوری کنار ایستگاه متروی این میدان تشکیل میشود. در این بازار انواع جواهرات، نقرهجات، نقاشیها، صنایعدستی، انواع اشیاء عتیقه، کتابها ، حیوانات و چیزهای دیگه به فروش میرسند که از همین رو ورنیساج بسیار موردعلاقهی توریستها و مسافران ارمنستان است چون هم قیمت کالاهایی که در این بازار به فروش میرسند مناسب است، هم انتخابهای خوبی برای خرید سوغاتی به مسافران میدهد. یکی دو ساعتی رو به بازدید از این بازار زنده و زیبا پرداختیم و مقداری سوغاتی خریدیم.
تصویر 11 : بازار ورنیساج
تصویر 12
تصویر 13
تصویر 14
تصویر 15
تصویر 16
تصویر 17
تصویر 18
تصویر 19
بعد از اینکه از بازار خارج شدیم یکی از ایرانیها رو دیدیم که ضمن خوش آمد گویی به ما نایلون هایی رو به ما داد که داخل آن یک انجیل و دو کتاب دیگر بود که فکر کنم جهت تبلیغ دین مسیحیت بود . بر خلاف میل من به اصرار دوستمون که قبلاً سفر کرده بود برای شب که روز اول نوروز بود رستوران پروانا رو با همون ناتاشا رزرو کردیم و سپس به مرکز خرید ایروان مال رفتیم.
وقتی در ارمنستان زمان خرید کردن می شود اکثر توریست ها اولین جایی که می روند، مرکز خرید ایروان مال است. این مرکز خرید بسیار بزرگ ، جای مناسبی برای خرید و تفریح در ارمنستان است. در اینجا می توانید اغلب برند های دنیا مثل NewYorker ، pull &Bear ، Zara و غیره را پیدا کنید البته باید عرض کنم که کشور ارمنستان به خاطر اینکه کشوری مصرف کننده است قیمت خیلی از اقلام من جمله پوشاک خیلی بالا بود و ما از تنها برندهایی که تونستیم خرید کنیم Zara بدلیل تخفیفات خیلی خوبی که زده بود و NewYorker بود که الحق با کیفیت و قیمت مناسب بود. ناهار رو در فودکورت ایروان مال سفارش دادیم و پس از گشت و گذار با خریدن بستنی بسکین رابینز به سمت خونه حرکت کردیم.
تصویر 20 : ایروان مال عکس از اینترنت
تصویر 21 : ایروان مال
تصویر 22 : بستنی بسکین رابینز
شب ساعت 8 ناتاشا با یک ون اومد دنبالمون و به سمت رستوران پروانا یا پروانه حرکت کردیم.
رستوران پروانا جایی است که معمولاً ایرانی ها آن را از دست نمی دهند و به خاطر محیط شاد و خانوادگی آن دست کم یک شب شام را در آن می گذرانند .در این رستوران نه فقط به خاطر غذاهای خوب بلکه به خاطر محیط خانوادگی ، موزیک شاد ، خواننده های خوب ارمنی اوقات خوشی را برای شما رقم می زند و لذت غذا را برای شما چندین برابر می سازد.
البته ما چون اطلاع نداشتیم نفری 10000 درام را برای پک کامل پرداخت کردیم که وقتی اونجا رفتیم دیدیم با هزینه کمتر هم میشد غذا سفارش داد. پک ما شامل 2 نوع غذا ،یک ظرف میوه ، نوشابه و آب معدنی و آب میوه بود که کلی اضاف کرد.
با پخش یک آهنگ ایرانی متوجه حضور بی شمار ایرانی های عزیز شدیم کلاً محیط خوب و شادی بود و چون مصادف با نوروز بود به ما خیلی خوش گذشت. ساعت 12 بود که با همون ون به خونه برگشتیم و برای برنامه فردا بازدید از کلیسای سنت گریگور مقدس را هماهنگ کردیم که طبق روز قبل فقط یک نفر همراه من شد.
تصویر 23 : نمای کلیسا در شب
روز سوم : صبح ساعت 10 از خواب بیدار شدم مجدد دوستم را به سختی از خواب بیدار کردم و پس از خوردن صبحانه پیاده به سمت میدان هراپراک به راه افتادیم. به میدان که رسیدیم چون محل کلیسا را بلد نبودیم با توجه به اینکه اونجا زبان انگلیسی به سختی کاربرد داشت به سختی ما رو به سمت کلیسا راهنمایی کردند. از شانس ما همزمان مراسم نیایش در کلیسا برپا بود همچنین پس از آن عروس و دامادی به اونجا آمدند. پس ازآن با تماس دوستان که بالاخره از خواب ناز بیدار شده بودند به سمت میدان هراپراک رفتیم و اونجا به پیشنهاد دوستان دوباره قصد رفتن به ایروان مال را داشتند که من از آنها جدا شدم دوستم که از صبح با من بیرون اومده بود دیگه حاضر به همراهی من نشد و گفت که تو زیاد راه میری و من پام درد گرفته و می خوام با بچه ها برگردم.
تصویر 24 : کلیسای سنت گریگور مقدس
تصویر 25 : پاناروما نمای داخلی کلیسا
تصویر 26 : گروه موسیقی کلیسا
تصویر 27
من هم به خیابان آمیریان رفتم و در شاورما کلاب دو سیخ کوبیده سفارش دادم که بی نظیر بود و همین باعث شد هر روز به اونجا مراجعه کنم. در ارمنستان مصرف گوشت قرمز خیلی زیاد است و این غذا فروشی هم اغلب گوشت های قرمز و مرغ را جهت فروش موجود داشت. سپس به سمت خیابان ماشتوتس یکی از خیابانهای معروف ایروان حرکت کردم. در دو سمت این خیابان فروشگاههای لباس و کفش مردانه و زنانه قرار گرفته است.همچنین دو فروشگاه بزرگ مواد غذایی ارمنستان یعنی یروان سیتی و ساس هم در این خیابان دارای شعبه میباشند. در انتهای خیابان ماشتوتس مسجد کبود ایروان واقع شده در اواسط این خیابان هم میدان اپرا که یکی از میادین مرکز شهر هست قرار دارد ساعاتی رو مشغول گردش در این منطقه شدم . در اغلب چهارراه ها و پارک ها گلفروشی هایی دیدم که بعضی مغازه داشتند و بعضی دستفروش بودند که این حجم از فروش گل برایم بسیار جالب بود و احساس کردم مردم اهل دلی باشند.
تصویر 28 : خیابان ایروان
تصویر 29 : گل فروشی
قبل از سفر پسر عموم که قبلاً به ارمنستان سفر کرده بود شماره تلفن تور لیدری را به من داد که در مواقع نیاز باهاش تماس بگیرم ، در مسیر برگشت با خانم نازی تماس گرفتم که فارسی رو خیلی روان و شیرین صحبت میکردند و پس از اینکه گفتم از طرف کی هستم کلی تحویل گرفت و راهنماییم کرد و قرار شد برای فردا تور معبد گارنی و کلیسای گغارد رو از شخصی بنام آقای نِوِر در هتل ماریوت خریداری کنم با بچه ها تماس گرفتم و از جزئیات تور بهشون اطلاع دادم که همه مشتاقانه رد کردند. هوا بشدت سرد شده بود و برف شروع به باریدن کرده بود من هم چون صبح از خونه زده بودم بیرون لباس کافی همراه نداشتم تور را خرید کردم و با تاکسی سریع به خونه برگشتم .
روز چهارم : صبح که از خواب بیدار شدم متاسفانه سرما خورده بودم و کل بدن و گلوم درد میکرد سریع آب نمک غرغره کردم و به سمت میدان هراپراک به راه افتادم محل اقامت ما تا میدان اصلی شهر پیاده تقریباً 30 دقیقه بود ، چون قرار ما ساعت 10 بود و تقریباً هنوز زمان مونده بود به داروخانه رفتم و به سختی تونستم بگم که یک قرص آنتی بیوتیک یا سرما خوردگی به من بدهید برام خیلی جای تعجب داشت که دکتر داروخانه هم نمیتونست انگلیسی صحبت کنه به هر حال یک اسپری و یک قرص به من دادند که سریع یک آب گرفتم و دو تا قرص با هم خوردم و به سمت هتل ماریوت محل قرار تور رفتم.
یک مینی باس آماده ایستاد بود و من اولین بار با خانم نازی آشنا شدم و بعد از سوار شدن سایر مسافران به سمت دو هتل دیگر رفتیم و از آنجا به سمت این دو مکان که بیرون از شهربود حرکت کردیم. در مسیر خانم نازی ضمن خوش آمد گویی به ما با کلی تعریف و تمجید از ایران و مردم آن دلیل صحبت کردن به زبان فارسی رو اخذ مدرک دکترای زبان شناسی فارسی از دانشگاه تهران بیان و کلی خاطره از ایران تعریف کرد. در حین سفر به این بناهای باستانی خیلی چیزهای دیدنی دیگر وجود دارند که یکی از آنها خود جاده ایست که با چشم انداز و طبیعت حیرت انگیزی احاطه شده است جاده گارنی و کلیسای گغارد یکی از زیباترین جاده های ارمنستان است . پس از آن با عبور از کنار کوه زیبای آرارات به معبد گارنی رسیدیم این دو بنا تقریباً 40 کیلومتر از ایروان فاصله دارند.
تصویر 30 : کوه آرارات
اونجا بدلیل بارش برف شب قبل هوا خیلی سرد و مملو از برف بود که با ارائه توضیحات خانم نازی به دیدن این جاذبه پرداختیم. اونجا بود که من با یک خانواده و چند نفر دیگه آشنا شدم و الباقی تور رو همراه آنها سپری کردم . معبد گارنی در روستای گارنی ارمنستان، بیش از هرچیز یادآور معماری یونانی و رومی است ساختمانی با ستون های عظیم و مهراب هایی که برای پرستش میترا ، خدای خورشید ساخته شده اند و تنها اثر باستانی غیرمسیحی در کشور ارمنستان را تشکیل داده است. تصویر نمای بیرونی این معبد با شکوه و عظیم به عنوان یکی از سمبل های تاریخی کشور ارمنستان شناخته می شود. بعد از خروج از معبد گارنی دست فروشهایی ایستاده بودند که مربای گردو که یکی از سوغاتی های ارمنستان است میفروختند که با خرید آن به سمت مینی باس حرکت کردیم و بسوی کلیسای گغارد حرکت کردیم.
تصویر 31 : معبد گارنی
کلیسای گغارد در فاصله ۱۰ کیلومتری معبدگارنی قرار دارد بر اساس افسانه ی باستانی ، سرنیزه افسانه ایی که در مسیح فرو رفته است به کلیسای گغارد آورده شده است . در این مجموعه حجره های تراشیده شده از کوه جالب ترین آنها هستند این حجره های تراشیده شده ، با آکوستیک باور نکردنی خود معروف هستند. شما دیوارهای صلیب تراشیده شده از سنگ را در قسمت بیرونی خواهید دید . همچنین شما می توانید داخل کلیسای جامع اصلی شمع روشن کنید. در تمام مدت بازدید خانم نازی توضیحات لازم را به ما ارائه می نمودند.
تصویر 32 : کلیسای گغارد
تصویر 33
تصویر 34
پس از پایان بازدید برای ناهار به سمت یک رستوران ایرانی حرکت کردیم و ساعت 4 بعدازظهر تور در میدان هراپراک پایان پذیرفت و ما برای فردا تور گشت شهری را رزرو کردیم.
پس از اینکه پیاده شدیم من و یکی از دوستای جدیدمون با توجه به علاقه هر دو به عکاسی و زمان باقیمانده تا شب به سمت خیابان شمالی ایروان Northern Avenue Yerevan رفتیم.
این خیابان ، ساختمان اپرای ایروان و میدان جمهوری را بهم متصل میکند. در این خیابان که حدوداً 500 متر طول دارد فروشگاههای بسیار، خانههای مجلل مسکونی، هتل، رستوران و باشگاههای شبانه وجود دارد و چند خیابان فرعی هم به این خیابان متصل میشوند که به عنوان یک مکان تفریحی به شمار میرود. خیابان شمالی اگر چه قسمتی برای تردد اتومبیلها دارد ولی مخصوص عبور و مرور عابر پیاده است که همچون خیابان استقلال استانبول می تونید کنسرت های خیابانی مختلف هم ببینید. در این خیابان مرکز خرید تشیر استریت شاپینگ گالری نیز وجود دارد که ۶ ورودی داره و همگی در خیابان شمالی بوده و افراد میتوانند به وسیله آسانسور یا پله برقی وارد آن شوند و همچنین فروشگاه NewYorker یک شعبه بزرگ در اول این خیابان دارد که پیشنهاد میکنم حتماً سری به آن بزنید.
تصویر 35 : خیابان شمالی
تصویر 36 : خیابان شمالی
تصویر 37 : یکی از کنسرت های خیابانی
تصویر 38 : شکلات فروشی
خیابان را که به سمت جلو رفتیم ساختمان زیبای اپرای ایروان نمایان شد. این ساختمان از جاذبه های دیدنی ایروان به حساب می آید که توسط معمار برجسته ، الکساندر تامانیان طراحی شده است . جهت تهیه بلیط باله مراجعه کردیم که گفتند تا دو هفته دیگه اجرا ندارند ، سپس به سمت کاسکاد یا هزار پله رفتیم.
کاسکاد به معنی آبشارهای کوچک می باشد و ایرانی ها در ارمنستان به خاطر پله های زیادی که داره آن را به نام هزار پله می شناسند. در اطراف این مجموعه مجسمه های برنزی و سنگی ، فواره ها و آب نماهای زیبایی با باغچه هایی که در اطراف آنها وجود دارد زیبایی خاصی به این مجموعه می دهد . در کنار پله ها برای کسانی که توانایی بالا رفتن از آنها را ندارند پله برقی وجود دارد که تا ساعت ۱۱ شب کار می کنند . در بالای این مجموعه شما می توانید نمای زیبایی از شهر ایروان و سالن اپرا را هم داشته باشید.
از بالای این مجموعه عکس هایی را از شهر ایروان گرفتم و چون هوا رو به تاریکی بود به سمت میدان هراپراک به راه افتادیم. میانه راه چون هتل دوستم نزدیک بود خداحافظی کردیم و پس از رسیدن به میدان هراپراک با تاکسی به سمت خونه رفتم. چون هنوز بدن و گلوم درد میکرد سریع آب نمک غرغره کردم و پس از خوردن قرص خوابیدم.
تصویر 39 : ساختمان اپرا
تصویر 40 : کاسکاد ( هزار پله )
تصویر 41 : کافه ها و خیابان اطراف کاسکاد
تصویر 42 : یکی از مجسمه های مجموعه
تصویر 43 : پاناروما از بالای کاسکاد
تصویر 44 : ساختمان اپرا و کوه آرارات از بالای کاسکاد
روز پنجم : پس از بیدار شدن از خواب احساس بهتری داشتم ولی باز آب نمک غرغره کردم و یک لیوان شیر و کیک خوردم و به سمت میدان هراپراک به راه افتادم هوا خیلی سرد بود و تصمیم گرفتم با تاکسی برم. مثل دیروز مینی باس آماده ایستاده بود من چون زود رسیده بودم در لابی هتل ماریوت نشستم و پس از بررسی مسافرین توسط خانم نازی به سمت سایر هتل ها حرکت کردیم و سپس بسوی اولین مکان پارک پیروزی و مجسمه مادر به راه افتادیم.
تصویر 45 : فضای بیرونی هتل ماریوت
اونروز هوا سرد و ابری بود و باران نم نم می بارید طی مسیر از خیابان بزرگ ماشتوتس ، دانشگاه ایروان و شعبه اصلی گرند کندی رد شدیم و پس از طی کردن سربالایی به پارک پیروزی و مجسمه مادر رسیدیم. پارک پیروزی پشت هزارپله واقع شده است که شامل یک دریاچه مصنوعی و کافه هایی در فضای باز می باشد. مجسمه مادر از بلندترین مجسمه های ارمنستان است که از هر نقطه ایی دیده می شود، ارتفاع مجسمه 22 متر و ارتفاع کلی بنا 51 متر می باشد. بنابه گفته خانم نازی این مجسمه با شمشیر عظیمی که در دستانش و محافظی که نمادی از صلح هست در مقابل پایش ، بسیاری از مردم را به یاد زن شجاعی در تاریخ ارمنستان میاندازد که به دلیل حس مادرانه و نگرانیهایش در مورد جوانان ارمنی به آن لقب مادر دادند و اعتقاد دارند که محافظی برای ایروان هست. در زیر این مجسمه عظیم موزهی وزارت دفاع وجود دارد که به عنوان موزهی تاریخ جنگ جهانی دوم یادبودهایی از جنگ جهانی دوم و نیز جنگ قرهباغ را در آن خواهید دید.
تصویر 46
تصویر 47 : دانشگاه ایروان
تصویر 48 : مجسمه مادر
پس از بازدید از این جاذبه به سمت موزه سرگئی پاراجانوف رفتیم.
سرگئی پاراجانوف فیلمساز مولفی بود که شاهکارهایش جوایز جهانی را از آن خود کردند. موزه ی پاراجانوف یکی از مراکز فرهنگی ایروان محسوب می شود که در یک ساختمان چوبی و سنتی قرار گرفته که از دو طبقه تشکیل شده است. این موزه شامل نقاشی ها، عروسک ها، کلاه ها و... است. همچنین دو اتاق مجسمه سازی، پوستر، جوایز جشنواره و ... به چشم می خورد و پس از آن به یادمان نسل کشی ارامنه رفتیم.
تصویر 49 : فضای بیرونی موزه
تصویر 50
تصویر 51
تصویر 52 : استادیوم ایروان
در این بنا اولین چیزی که به چشم می خورد نماد نوک تیزی به ارتفاع 44 متر که با یک شکاف، به دو قسمت تقسیم شده است ، قسمت کوتاهتر نماد بخشهایی از ارمنستان که در قراردادهایی بین لنین و آتاتورک، از ارمنستان جدا شدند و قسمت بزرگتر نماد ارمنستان کنونی است.
تصویر 53
دوم دیواری به طول 100 متر که نام روستاها و شهرهایی که مورد حمله قرار گرفته بودند، روی آن حک شده و چند مزار از کشتهشدگان مقابلش است. و سپس دوازده ستون که به شکل دایره در یک رأس دور هم چیده شدهاند که هر یک از این ستونها نماینده یک استان از دوازده استان از دست رفتهی ارمنستان است که اکنون به ترکیه تعلق دارد در وسط این سازهی دایرهای شکل آتشی روشن میکنند که خاطرهی قربانیان آن واقعه را زنده نگه میدارد.
تصویر 54
اونروز تعداد زیادی دانش آموز با دردست داشتن گل های کاغذی بنفش و زردی که فکر کنم نماد این نسل کشی بود دور تا دورآتش حلقه زده بودند.
تصویر 55
تصویر 56 : فضای اطراف یادمان
برای ناهار به مرکز خرید دالما گاردن در نزدیکی همین یادمان رفتیم ، اونجا خانم نازی با اعلام پایان تور پس از ناهار گفت هر کس تمایل داره با پرداخت هزینه ایی می تونه به دیدن کارخانه نوی برود که گروه ما همه اعلام آمادگی کردیم و پس از ناهار و گشتی در این مرکز خرید به دیدن این کارخانه عظیم رفتیم.
تصویر 57 : مرکز خرید دالما گاردن
رمنستان از دیرباز به دلیل آبوهوای خوب و شرایط اقلیمی انگورهای مرغوبی داشته که ساخت نوشیدنی هم قدمتی فراوان در این کشور دارد و در لیست محصولات صادراتی همیشه حاضر است و روسیه بازار اصلی این محصول است .
تصویر 59 : کارخانه نوی
تصویر 60 : کارخانه نوی
در این بین طی تماسی که با دوستان داشتم متوجه شدم دوباره به ایروان مال و پس از آن به دیدن ساختمان اپرا و خیابان شمالی رفتند که به آنها پیشنهاد دادم هزار پله هم بروند و ببینند. دوستان جدید ما پس از دیدن کارخانه همه تصمیم گرفتیم پیاده به سمت کلیسای سنت گریگور برویم من که قبلاً رفته بودم ولی به احترام دوستان همراهیشون کردم طول مسیر کلی خندیدیم و حرف زدیم .
تصویر 61 : ساختمان های روبرو کلیسا
پس از آن به سمت مسجد کبود واقع در خیابان ماشتوتس رفتیم این مسجد در زمان نادر شاه افشار ساخته شده است و به دلیل استفاده از رنگ و کاشی های آبی به این نام شهرت گرفته است درمسجد به جز ما چند نفر و یکی دونفر دیگه هیچ بازدید کننده ایی نبود. در وسط حیاط مسجد باغچه نسبتاً بزرگی شامل درخت هایی مملو از شکوفه های بهاری و حوضی آبی رنگ قرار داشت. پس از آن به یروان سیتی که دقیقاً روبروی مسجد قرار داشت رفتیم و هر کس هر خریدی داشت انجام داد و پس از آن اغلب دوستان از هم جدا شدند.
تصویر 62
تصویر 63
تصویر 64
من که خیلی علاقه داشتم ساختمان اپرا و کاسکاد رو در شب هم ببینم به سمت این اماکن حرکت کردم و پس از بازدید و عکاسی به سمت خیابان آمیریان و شاورما کلاب رفتم و این بار جوجه کباب سفارش دادم.
تصویر 65 : ساختمان اپرا
تصویر 66 : کاسکاد ( هزار پله )
تصویر 67 : خیابان شمالی
تصویر 68 : موزه تاریخ ارمنستان
تصویر 69
قبل از رفتن به خونه با خانم نازی تماس گرفتم و از تور دریاچه سِوان سوال کردم که گفتند فردا برگزار میشه با بچه ها تماس گرفتم و در کمال ناباوری همه گفتند ما هم میاییم.
روز ششم : طبق معمول من زودتر از همه بیدار شدم و مشغول بیدار کردن بقیه شدم همه بیدار میشدن و باز می خوابیدن یکی از بچه ها چون دلار تموم کرده بود به من گفت همراه هم به بانک ملت واقع در میدان هراپراک مراجعه کنیم شاید بتونیم پول چنج کنیم. ما پس از خوردن صبحانه پیاده به سمت میدان حرکت کردیم ولی قبل از اون یکی از بچه ها رو بیدار کردم و چون تور ساعت 11 شروع میشد بهش گفتم شما راس ساعت 10:30 در میدان هراپراک و جلو هتل ماریوت حاضر باشید. به بانک ملت رفتیم و به ما گفتند امکان اینکه پول ایرانی از شما کسر و به شما درام بدیم وجود ندارد. روزهای قبل نبش میدان یک مغازه صنایع دستی دیده بودم که به فارسی زده بود کارت خوان موجود میباشد به آنجا مراجعه کردیم و خوشبختانه دستگاه بانک ملت داشت و ما با کشیدن کارت تونستیم درام را با ریت پایین تر نسبت به دلار تهیه کنیم.
تصویر 70 : میدان هراپراک
اونروز به دلیل تعداد نفرات از اتوبوس برای تور دریاچه استفاده کرده بودند ساعت 10:45 بود و همه در اتوبوس منتظر و دوستان ما کماکان در خونه مشغول صبحانه خوردن و خانم نازی هم مدام به من میگفت مسافرات نیومدن و ما مجبوریم حرکت کنیم که من برای بار آخر باهاشون تماس گرفتم و عصبانی از اینکه من این چند روزه حتی یک دقیقه هم تاخیر نداشتم ولی شما یک روز نظم تور رو بهم زدید که دیدم از تاکسی پیاده شدند و بالاخره اتوبوس حرکت کرد.
دریاچه سوان در فاصله 60 کیلومتری و 1 ساعته از ایروان قرار دارد و در طول مسیر همراهان من اغلب خواب بودند.
تصویر 71 : دریاچه سِوان
دریاچه سوان از معروف ترین جاذبه های گردشگری در کشور ارمنستان است که علاوه بر تفریحاتی که در فصل تابستان می تونید در کنار دریاچه داشته باشید از جاذبه های تاریخی نظیر چند کلیسای مشهور در اطراف این دریاچه نیز دیدن کنید . در بدو ورود دست فروشانی هستند که صنایع دستی ، سوغات و نماد ارمنستان را می فروشند که من دو تا نماد از ارمنستان را به قیمت خیلی خوب خریداری کردم البته در طول مسیر کوه هم وجود داشتند سپس پله ها رو به سمت بالای کوه برای دیدن دریاچه و کلیسا پیمودیم.
تصویر 72 : دست فروشان صنایع دستی
تصویر 73
تصویر 74
تصویر 75
تصویر 76
ناهار رو ماهی کبابی در یکی از رستوران های دریاچه سوان خوردیم که البته چون من خیلی بد غذا هستم بدلیل بوی خیلی بدی که ماهی می داد نتونستم بخورم و پس از آن بسوی دره گلها حرکت کردیم.
تصویر 77 : رستوران دریاچه سِوان
دره گلها نام شهری زیبا و توریستی است که به دلیل آب و هوای سرد و برفی در فصل زمستان اسکی بازان را از سرتاسر جهان به خود جلب می کند. البته تله کابین ها، هتل های لوکس، آب و هوای سالم، چشمه های آب شیرین، امکانات تفریحی و آثار باستانی دره گلها در تمام سال قابل دسترسی هستند که ما فقط به دیدن کلیسای کچاریس پرداختیم و پس از آن به سمت ایروان حرکت کردیم.
تصویر 78 : اتوبوس تور
تصویر 79 : کلیسای کچاریس
امروز چون روز آخری بود که ما کامل در ایروان حضور داشتیم تصمیم گرفتیم جهت خرید قهوه و کاکائو به گرند کندی در خیابان ماشتوتس مراجعه کنیم. گرند کندی بزرگترین کارخانه تولید بستنی و شکلات در ارمنستان است که دارای شعب مختلف میباشد که انواع شیرینی و شکلات رو با طعم های خوشمزه و بسته بندی های زیبا ارائه میکنه. پس از خرید به سمت میدان هراپراک و در نهایت خونه رفتیم و برای فردا جهت ترنسفر به فرودگاه با ناتاشا هماهنگ کردیم.
تصویر 80 : کافه خیابان ماشتوتس
تصویر 81 : فروشگاه گرند کندی عکس از اینترنت
ناتاشا در طول این مدت چندین بار تماس گرفت و تورهایی رو به ما پیشنهاد میداد که من همه رو رد کردم و فقط همون رستوران پروانا اولین و آخرین رزرو ما بود.
روز هفتم و آخر : امروز همه به اجبار زود از خواب بیدار شدند و پس از جمع کردن وسایل و چمدان ها ناتاشا ساعت 10 صبح پس از چک کردن خونه و وسایل آن ، ما رو بوسیله یک راننده به فرودگاه فرستاد و در فرودگاه دوستان جدیدمون رو دیدم که همه با پرواز ماهان به ایران بر میگشتیم.
در پایان هر چند که ما یه سفر به ظاهر گروهی رفته بودیم ولی من اغلب تنها بودم و خوشحالم از اینکه این سفر در کنار همه خوشی ها افتخار آشنایی با دوستان جدیدی را به من بخشید که کماکان ارتباط ما حفظ شده است.
ممنونم از شما که وقت گذاشتید و سفرنامه رو خوندید .
چند تا نکته از نظر من شاید بدرد کسی بخوره
- حتما قبل از چنج کردن ریت رو بپرسید و اینکه مالیات ازش کم میشه یا نه چون اگه پول کم بهتون دادن دیگه پس نمیگیرن.
- دستشویی های اغلب خونه ها ،مراکز خرید و هتل های ارمنستان فاقد شیلنگ آب هستند و حتماً قبل از رزرو این نکته رو مد نظر داشته باشید.
- در کلیه فضاهای عمومی و مراکز خرید ایروان اینترنت پر سرعت رایگان وجود داره و شما میتونید استفاده کنید.
- ایروان از دید من دارای مردمی آرام ، عاشق و مهربان بود و شهری بسیار امن ولی احتیاط کردن بازم شرط اوله و تو رفت و آمد و وجه نقدی که همراهتون هست دقت کنید.
- این چند روز به کرات بوقهای مکرر ، ترمزهای ناگهانی و حتی اعتراض راننده ها به سایرین رو با چشم خودم دیدم اما همیشه حق عبور با عابر پیاده بود و در فاصله چند متری توقف میکردن تا عابر پیاده عبور کنه.
- راننده های تاکسی ارمنستان مثل ترکیه نیستند ولی خب حتماً قبل از سوار شدن به تاکسی قیمت را تعیین کنید.
- فروشگاه های زنجیره ایی ساس که مواد غذایی ، لوازم آرایشی و بهداشتی ، با تنوع بالا در این فروشگاه ها وجود دارد . قیمت های مناسب و البته استثنایی از بارزترین ویژگی های این فروشگاه ها هستند که شبانه روزی فعالیت میکنند ضمنا نرخ چنج دلار و دیگر ارزها در این فروشگاه بالاتر می باشد که برای چنج کردن پول یکی از گزینه های خوب در ارمنستان می باشد.
- از فروشگاه های زنجیره ایی یروان سیتی نیز مانند فروشگاه های ساس می توانید خرید های روزمره خود را انجام دهید.
تصویر 82 : بازار ورنیساج
تصویر 83 : بازار ورنیساج
تصویر 84 : کلیسای سنت گریگور
تصویر 85 : صنایع دستی دریاچه سِوان
تصویر 86 : کاسکاد
تصویر 87 : هزینه های سفر
نویسنده : محسن خرمایی