خوشا شیراز و وصف بی مثالش (بخش 3)
مقصد بعدی باغ جهان نمای شیراز. باغ جهان نمای شیراز در نزدیکی حافظیه قرار داره. رو به روب هتل پارک سعدی. سفر قبلی که به شیراز اومده بودم هنوز برای بازدید عمومی آزاد نبود. طبق اطلاعات روی تابلوی ورودی سال 1383 به همت سازمان میراث فرهنگی و شهرداری شیراز بازسازی شده و بازدید این باغ برای عموم آزاد شده. باغسازی ایرانی فوق العاده ای داشت. کوشک دقیقا در وسط زمین به همراه 4 حوض و فواره در چهار طرف بنا. از این باغ خیلی خوشمون اومد. حس خوبی بهمون داد.
ورودی باغ جهان نما
ورودی به سمت کوشک
فواره و حوض
محوطه باغ
بعد از اون به سمت آرامگاه سعدی رفتیم. تمام اطراف محوطه سعدیه پارک ممنوع بود. یه جا دیدیم همه ماشین ها پارک کردن. که ماشین را اونجا گذاشتیم. از بلیط فروشی آرامگاه پرسیدیم که اینجا جریمه میکنن چه جوریه؟ گفت که اینجا فقط عیدها جریمه میکنن. شما خیالتون راحت باشه. و ما با خیال راحت رفتیم که سعدیه را ببینیم. در کنار بنای آرمگاه، سردابی قرار داشت که در زیر اون آب جاری بود و پر از ماهی بود. در گرمای ظهر شیراز استراحت و خستگی در کردن در اون قسمت خیلی بهمون چسبید.
سعدیه
آرمگاه سعدی از نمایی دیگر
برنامه عصر رو از باغ عفیف آباد شروع کردیم. باغ عفیف آباد شیراز در دوران صفویه ساخته شده و در دوران قاجار میراز علی خان قوام الملک باغ را خریداری میکنه در عمارت باغ را در اون میسازه و درختکاری می کنه. بعد از اون این باغ به خواهرزاده اش عفیفه خانم میرسه و به همین دلیل این باغ به عفیف آباد معروفه. که در زمان حکومت پهلوی عفیفه خانم این باغ را به خانواده پهلوی هدیه میکنه . بعد از چند سال هم ارتش این باغ را در مزایده ای خریداری میکند. از بعد از انقلاب اسلامی این باغ درش بسته بود و در سال 70 به دست ارتش جمهوری اسلامی به موزه نظامی تبدیل میشه. در حال حاضر هم در طبقه اول این باغ موزه نظامی هست و انواع سلاح ها را از زمان بسیار قدیم در این موزه میشه دید و در طبقه بالا هم اتاقها و معماری زیبای این عمارت به همراه گچبری ها و نقاشی های سقفی میشه دید.
ورودی باغ به سمت عمارت اصلی
عمارت اصلی
جبهه دیگری از عمارت اصلی
یکی از اتاقهای عمارت
در کنار ورودی باغ هم حمام و خزینه قرار داره که در حال حاضر به عنوان قهوه خانه استفاده میشه. در روی دیوارهای حمام آثاری از نقاشی دیواری به چشم میخوره.
دیوار حمام و نقاشی ای که با رنگ پوشانده شده
بعد از عفیف آباد به سمت حافظیه رفتیم. حتما دوست داشتیم عصر تو حافظیه باشیم. وقتی که هوا خوبه و بیشتر مردم در این موقع به اونجا میان. یه مقدار تو ترافیک عصرگاهی موندیم و به حافظیه رسیدیم. حافظیه هم حس و حال خیلی خوبی داره. به خصوص که اونجا هم پر از توریست های خارجی بود. برای اولین بار گروه های فرانسوی و ایتالیایی را هم اونجا دیدیم. قبلش همش انگلیسی زبان و آلمانی زبان میدیدم.
ورودی حافظیه
مقبره حافظ
چند نفر در کنار آرامگاه حافظ نشستن که فال حافظ میگیرن و تفسیر میکنن. خیلی دوست داشتم اونجا فال بگیرم ولی سرشون خیلی شلوغ بود و در حدود یکساعتی که اونجا بودیم نوبت به ما نرسید. هوا تقریبا داشت تاریک میشد که به دروازه قرآن رسیدیم. به سختی در اطراف دروازه قرآن جای پارک پیدا کردیم. و در محوطه اطراف دروازه قرآن و آرامگاه خواجوی کرمانی را دیدیم. این دروازه به این دلیل به دروازه قرآن معروفه که در زمان دیلمیان که این دروازه ساخته شده در قسمت بالاش قرآن قرار داده شده تا مردم در هنگام ورود و خروج از این دروازه متبرک بشن و زیر قرآن عبور کنند. در زمان زندیه هم قرآن های نفیسی در این دروازه قرار داده شده که در حال حاضر این قرآن ها به موزه پارس انتقال داده شده.
دروازه قرآن
برای شام تصمیم داشتیم به رستوران هفت خوان بریم. قبل از سفر تو اینترنت خیلی از این رستوران تعریف شده بود حتی در سایت تریپ ادوایزر هم این رستوران به عنوان بهترین رستوران شیراز انتخاب شده بود. بعد از وارد شدن به رستوران متوجه شدیم که بیشتر توریست های خارجی برای غذا به این رستوران میان. بعد از ورود مسئول پذیرش کلی ما را در مورد هفت خوان رستوران راهنمایی کردند و گفتن که میتونیم از همه قسمتهای رستوران بازدید کنیم و هر قسمت که خوشمون آمد را انتخاب کنیم و آنجا غذا بخوریم.
ورودی و راهنمای طبقات
" نام مجموعه رستوران هـفت خــوان برگرفته شده از شاهنامه، شاهکار حماسـی زبان فارســــی، اثر حکیــم ابوالقاسـم فردوسی می باشد. مراد از "هفت خوان " و یا دیگر وجه متداول آن "هفت خان" هفت منزل و سرایی است که رستم برای رهایی کیکـاووس از بند اسارت پیمود. البته کلمه "خوان " در متون ادبی فارسی به معنای سفـره و طَبَق خوردنـی به کاربرده شده است. مجموعه هفت خوان شامل هفت خوانِ مختلف یا به عبارتی پنج رستوران و دو کافی شاپ می باشد. تمامی اسامی خوان ها و طبقات برگرفته ازکتاب شاهنامه فردوسـی است.
خوان اول، فُرود : به معنی زیر، پائین، استثناء - بعد، پس، اصطلاحی در موسیقی ( زیرهمکف )
خوان دوم، سیندُخت : به معنی دختر سین (سیمرغ) (همکف بوفه)
خوان سوم، بِلیان : به معنی نام حضرت خضر پیامبر (ع) که برادر زاده اش الیاس پیامبر است (فست فود طبقه اول)
خوان چهارم، زَریر : به معنی زرین بر، زرین جوشن، پسر سهراب برادر گشتاسب پدر بستور (کافی شاپ طبقه اول)
خوان پنجم، نُوفِل : به معنی شاب، جمیل، کریم (رستوران ملل طبقه دوم)
خوان ششم، گیسیا : از نام های برگزیده (کافی شاپ ملل طبقه دوم)
خوان هفتم، گَرسیوَز :به معنی دارنده استقامت و پایداری، برادر افراسیاب (پشت بام ) " برگرفته از وبسایت رستوران
بعد از بازدید از همه طبقات تصمیم گرفتیم در طبقه زیر همکف رستوران فرود غذا بخوریم. چون هم موسیقی زنده داشت، هم فضاش خیلی زیبا بود و هم غذاهای سنتی شیرازی را هم داشت.
فضای رستوران فرود
تمام دکوراسیون رستوران سنتی بود. حتی سفره ای که انداختن پارچه قلمکاری شده بود و ظرفی که غذا توش سرو میشه سینی کنگره دار بود. و خیلی جالب بود. البته غذاش واقعا برای یکنفر زیاد بود. ما دو غذا سفارش دادیم(کلم پلو شیرازی و شیشلیک) به همراه سالاد شیرازی و دوغ که نصفی از هر غذا اضافه اومد. موسیقی زنده هم خیلی عالی بود.
سفره، سالاد و غذا
در تخت کنار ما زوج جوانی نشسته بودن که خانم خیلی شبیه ایرانی ها بود ولی متوجه شدم که با هم با لهجه بریتیش ، انگلیسی صحبت میکنن. سر صحبت را باهاشون باز کردم و پرسیدم که اهل کجا هستند و گفتن که اهل انگلستان هستند و خانم که اسمش صبا بود پدر و مادرش پاکستانی بودن و در انگلیس به دنیا آمده بود. برای همین از نظر چهره خیلی شبیه ما بود. همسرش هم انگلیسی بود که مسلمان شده بود و اسمش را محمد گذاشته بود. خیلی با هم صحبت کردیم و اونها گفتن که برای سفر 20 روزه به ایران اومدن و خودشون اقدام کرده بودن و با تور نیومده بودن. از طریق استانبول با پرواز به تبریز اومده بودن. 2 روز اونجا بودن از اونجا با اتوبوس تهران اومده بودن و 3 روز تهران بودن و بعد با اتوبوس به کاشان رفته بودن.2 روز کاشان را بازدید کرده بودند و 5 روز اصفهان و یک هفته هم شیراز بودن.
(واقعا دل خجسته ای داشتن. بدون اینکه زبان بلد باشن نصف ایران را با اتوبوس گشته بودن) خیلی هم گله داشتن از اینکه در آژانس های هواپیمایی اونقدر انگلیسی بلد نبود که کمکشون کنن تا بتونن بلیط بگیرن. تو اتوبوس ها یه کم اذیت شده بودند. و ناراحت بودند از اینکه چرا از خارج ایران نمیشه تو ایران هتل رزرو کرد.
میگفتن تهران شبیه لندنه همش شلوغه و پر از ترافیکه. از کاشان خیلی خوششون اومده بود و همینطور هم اصفهان. خیلی ناراحت بودن از اینکه زاینده رود خشک شده. اونها حدود 8 سال پیش هم به (شیراز و اصفهان) سفر کرده بودند و میگفتند بدون زاینده رود اصفهان شبیه اصفهان نیست. شیراز را خیلی دوست داشتند. و گفتند تقریبا هر شب برای شام به این رستوران میان. جالبترین موضوع اینکه برای ویزای ایران نفری 250 دلار داده بودند. نمیدونم شاید من اگه بودم و میخواستم کشوری برم که 250 دلار فقط پول ویزاش باشه نمیرفتم. البته بعدش گفتن که چون خرج و مخارج تو ایران براشون خیلی ارزون در میاد هزینه ویزا هم سرشکن شده رو بقیه هزینه ها. خلاصه که مکالمه با این زوج و دونستن دیدگاه اونها درباره ایران برای من خیلی جالب بود. آخر شب اونها را به هتلشون رسوندیم و برای فردا عصر با هم برای بازدید از خانه تاریخی نصیر الملک قرار گذاشتیم.
برنامه روز دوم ما در شیراز بازدید از بازار شیراز و اماکن تاریخی اطراف اون بود. از هتل به سمت ارگ کریمخان پیاده رفتیم. حدود 10 دقیقه پیاده روی بود. ارگ کریم خان محل زندگی کریم خان زند در شیراز بوده که در حال حاضر در اختیار سازمان میراث فرهنگی هست و تعدادی از اتاقهای ارگ به موزه تبدیل شده.
خیابان کریمخان زند و آثار تاریخی اطرافش
ارگ کریمخان و محوطه پیاده اطراف آن
داخل ارگ کریمخان
دید از ایوان اصلی ارگ به حیاط
سه دری ساختمان ارک
موزه داخل ساختمان ارگ
بعد از بازدید از ارگ به سمت بازار قدیمی شیراز رفتیم. مسیر بین ارگ و بازار به پیاده راه تبدیل شده و مسیر خیلی شلوغی هست. در بین ارگ و بازار هم موزه پارس قرار داره. وارد بازار شیراز شدیم . قدم زدیم و کمی خرید کردیم. از ابتدای بازار در خیابان کریم خان وارد بازار شدیم و تا انتهای بازار رفتیم و از بالای شاهچراغ در اومدیم.
بازار شیراز
سرای مشیر
خیلی دوست داشتم مسجد جامع عتیق شیراز را ببینم. چون در زمان دانشجویی روی این مسجد کلی تحقیق کرده بودم و سفر قبلی به شیراز هم به دلیل همین تحقیق بود. طبق طرحی که اون موقع دیده بودم از بازار بین الحرمین شیراز به داخل مسجد عتیق راه بود. هر چی گشتم تو بازار این ورودی را ندیدم. به دلیل تخریب ها و نوسازی هایی که از 10 سال پیش تا الان که در این قسمت صورت گرفته بود همه چیز خیلی تغییر کرده بود. از بازار بیرون اومدم چند دور چرخیدم تا بالاخره مسجد را پیدا کردم. ولی متاسفانه در مسجد بسته بود به علت تعمیرات.
ورودی مسجد جامع عتیق شیراز
در راه برگشت از بازار در انتهای بازار مغازه ادویه فروشی بود که خیلی شلوغ بود. همه نوع ادویه شیرازی و غیر شیرازی داشت. کلی هم از اون خرید کردم برای خونواده خودم و همسرم هم آویشن شیرازی و لیمو عمانی و آلو که مخصوص شیراز هست رو خریدم. بعد از بازار گردی رفتیم سمت مسجد وکیل. این مسجد از نظر معماری و ستونهاش یکی از زیباترین مساجد هست. و در بیشتر کتابهایی که درباره شیراز هست این مسجد و شکل ستونهاش به عنوان معرف شیراز استفاده میشه.
ورودی مسجد وکیل
حیاط مسجد وکیل
حیاط مسجد وکیل
شبستان مسجد وکیل
محراب مسجد وکیل
شبستان مسجد وکیل