روز دوم، پیش به سوی ابوظبی
روز دوم رو با خوردن یه صبحونه ی مفصل در هتل شروع کردیم. تصمیم داشتیم امروز به فراری لند دبی بریم که در شهر ابوظبی قرار داشت. به این دلیل که برای ورود به شهر ابوظبی نیاز به تست پی سی آر با اعتبار 72 ساعته بود و دوشنبه ها و سه شنبه ها هم فراری لند تعطیل بود، من برنامه رو برای این روز در نظر گرفته بودم تا با استفاده از جواب تست فرودگاه بتونیم وارد ابوظبی بشیم. فاصله ی دبی تا ابوظبی حدود 140 کیلومتر هست و ما با احتساب توقف در بین راه و بنزین زدن نزدیک به 2ساعت در راه بودیم. به ورودی شهر که نزدیک شدیم چیزی شبیه به ایست بازرسی یا پلیس راه وجود داشت که تک تک خودروها موظف به نشون دادن جواب تست منفی پی سی آر خودشون و سایر سرنشینان با اعتبار 72 ساعته بودند.
ما هم جواب تست فرودگاه رو نشون دادیم و وارد ابوظبی شدیم. با وجود این همه توریست، آمار کرونا در این کشور به شدت پایین بود و این رو مدیون مدیریت و مسئولیت پذیری خوبشون بودند. وقتی به تک تک افراد در موقعیت های مختلف دقت می کردم، متوجه میشدم هر فردی در هر رده ی شغلی و هر سمتی که هست، وظیفه و مسئولیتی که بر عهده داره به نحو احسن انجامش میده. حتی بدون اینکه تحت کنترل یا مراقبت باشن، کاری که بر عهده دارند رو به بهترین شکل ممکن انجام میدن و این چرخه ی کاری سالم باعث پیشرفت روزافزونشون شده و البته در کنار این ها مدیریت بسیار خوب و قوی دارند.
بعد از ورود به شهر ابوظبی باید به سمت جزیره ی یاس می رفتیم. یاس، یه جزیره ی مصنوعی هست که در فاصل ی 20 کیلومتری از ابوظبی قرار داره و 25 کیلومتر هم وسعت داره. جزیره یاس در واقع یه جزیره تفریحی محسوب میشه که فراری لند، پارک تفریحی برادران وارنر، پارک آبی یاس به همراه مراکز تجاری، هتل، رستوران و ... در اون قرار داره. اگر بخواید از تمام جاذبه های این جزیره به طور کامل بازدید کنید، باید حداقل 2 روز کامل بهش اختصاص بدید! اما هدف ما مجموعه فراری لند بود که تعریفشو خیلی شنیده بودیم.
فراری لند یکی از معروف ترین پارکهای موضوعی در فضای بسته هست و با تم مسابقات فرمول یک طراحی و ساخته شده و ۸۶۰۰۰ متر وسعت داره. یه عالمه وسایل بازی تفریحی و البته خیلی هیجان انگیز به اضافه ی فروشگاه، رستوران، نمایشگاه فراری، سینما، کارتینگ و ترن هوایی در اینجا وجود داره که افراد نسبت به سن و سالشون میتونن از اونا استفاده کنند. قبل از اینکه وارد بشیم مجدداً تست های منفی رو چک کردند و بعد اجازه ورود دادند. بلیط های خریداری شده رو نشون دادیم و نقشه ی فراری لند رو تحویل گرفتیم. ساعت کاری فراری لند از 12 تا 20 بود و فکر می کردیم که زمان کافی برای کل مجموعه رو داشته باشیم. اما با توجه به وجود صف در برخی از وسائل بازی و خوردن ناهار، در آخر باز هم وقت کم آوردیم.
تجربه ی بی نظیری بود و با اطمینان می تونم بگم پرهیجان ترین و ترسناک ترین لحظه های زندگیمو اینجا سپری کردم. اون هم در پرسرعت ترین ترن هوایی دنیا که سرعتش ۲۴۰ کیلومتر بر ساعته! این ترن در فضای سرپوشیده ی مجموعه شروع به حرکت میکنه و از بخش روباز میگذره و مجدداً وارد بخش سربسته میشه. عینک های مخصوصی هم قبل از سوار شدن به ما دادند که بتونیم چشمامونو باز نگه داریم. چون بدون عینک، باز نگه داشتن چشم در این سرعت غیرممکنه! گرچه خودم از شدت هیجان و ترس در بیشتر مسیر چشمام بسته بود! پیشنهاد می کنم سوار شدن این ترن رو در آخرین مرحله از اونجا قرار بدید چون از شدت فشار و هیجان بدن خسته و کوفته میشه!
فراری لند در حال تعطیلی بود و ما به ناچار از اونجا خارج شدیم. در نزدیکی فراری لند، یکی از معروفترین مراکز خرید ابوظبی به نام یاس مال وجود داشت که تصمیم گرفتیم اونو هم ببینیم. یاس مال یه مرکز خرید مجهز با امکانات رفاهی کامل بود و اکثر برندهای مطرح دنیا در اون قرار داشت. چند ساعتی در اونجا بودیم و در انتها با خرید از فروشگاه زنجیره ای کارفور (Carrefour) از ابوظبی خداحافظی کردیم و به سمت دبی حرکت کردیم. کارفور، بزرگترین شبکه ی هایپرمارکتهای زنجیرهای در دنیاست و در خیلی از جاها شعبه داره و البته قیمت های بسیارخوبی هم داره. ما هم کمی تنقلات و آب معدنی و ... خریدیم و اینجا بود که یه چیز جالب هم کشف کردیم!
پشت تمام فیش های خرید کارفور، کوپن های تخفیف از فست فودها و رستوران های زنجیره ای قرار داشت. این دیگه بستگی به شانسمون بود که کوپن چه جاهایی پشت فیش ها باشه، اما تقریبا پشت هر فیش 2 الی 3 کوپن قرار داشت و می تونستیم با استفاده از اونا از تمام شعبه های مربوط به اون برند خرید کنیم. مثلاً یکی از کوپن های ما مربوط به برگرکینگ بود که با خرید 1ساندویچ، دومی رو به رایگان میداد و ما از شعبه ی نزدیک به هتلمون از این کوپن برای شام استفاده کردیم و سرانجام روز دوم هم با تمام هیجان هایی که داشت، تموم شد.
روز سوم، آتلانتیس سحرآمیز
روز سوم مثل روز قبل، با صبحانه ی مفصل هتل شروع شد. راستش من عاشقه صبحونه هستم. چون منو همسرم تمام هفته رو سره کار هستیم، لحظه شماری میکنم که زودتر جمعه یا یه روز تعطیل برسه و کنار هم یه صبحونه مفصل بخوریم. توی سفر هم که مشخصه چقدر این بخش صبحونه خوردن خوش میگذره. خلاصه صبحونه رو خوردیم و فرصتی هم فراهم شد که چند بسته آجیل و تنقلاتی که به رسم تشکر از ایران آورده بودم، به رسپشن و خانه داری هتل تقدیم کنم. تا امروز که همه چیز در این هتل عالی بود. نظافت هر روز به خوبی انجام میشد، حوله ها همگی تعویض می شدند و مینی بار و سایر لوازم هم شارژ میشد.
برنامه امروز یکی از برنامه هایی بود که من واسش خیلی ذوق و شوق داشتم. قرار بود امروز به پارک آبی و آکواریوم هتل آتلانتیس بریم و شب رو هم به دیدن آکواریوم و غار پنگوئن دبی مال، برج خلیفه و رقص فواره ها اختصاص بدیم. بنابراین وقت رو غنیمت شمردیم و به سمت پالم جمیرا حرکت کردیم تا به هتل آتلانتیس بریم.
پارک آبی آکواونچر آتلانتیس، بزرگترین پارک آبی دبی هست که در داخل هتل آتلانتیس قرار داره. این هتل یکی از مجلل ترین و بهترین هتل های دبی هست که اقامت در اون هزینه بالایی داره و اگر از مهمانان هتل هم نباشید میشه بلیط پارک آبی رو به صورت مجزا تهیه کرد. پارک آبی آتلانتیس نزدیک به 42 هکتار وسعت داره و مجموعه کاملی از وسایل بازی هیجان انگیز، ترن های هوایی آبی، سرسره های آبی، استخرهای موج و ... رو در خودش جا داده. جالب اینجاست تنها پارک آبی دبی هست که ساحل اختصاصی داره. یعنی می تونید لذت شنا و آفتاب گرفتن در ساحل دوبی رو هم در اینجا تجربه کنید.
زمانی که به هتل رسیدیم با منظره ی خارق العاده و بنای باشکوه هتل آتلانتیس روبرو شدیم. واقعا از چیزی که فکر می کردیم با عظمت تر و باشکوه تر بود. در حال پارک کردن ماشین در پارکینگ بودیم که همزمان مشاهده کردیم افراد زیادی با هلیکوپتر به این هتل رفت وآمد می کنند! چون خود هتل آتلانتیس از جمله جاهای دیدنی دبی محسوب میشه، خیلی از تورهای گردشگری به صورت هوایی یا آبی، بازدید از اینجا رو برای گردشگران در برنامه شون قرار میدن. به همین خاطر هم بسیار پرتردد و شلوغ بود.
در ادامه به سمت اتاقی هدایت شدیم که باید بلیط تهیه می کردیم و یا بلیط هامونو نشون میدادیم و دستبند ورودی به مجموعه رو می گرفتیم. پاسپورت همسرم و پرینت ایمیلی که واسم ارسال کرده بودن رو همراه با بلیط خریداری شده برای خودم به مسئول مربوطه نشون دادم و دستبندهای حاوی بارکد رو تحویل گرفتیم و دور مچ دستمون بستیم تا مجوز ورودمون به پارک آبی باشه. بعضی از دستبندها سفید رنگ و برخی نارنجی رنگ بودند که متوجه شدیم نارنجی رنگها مربوط به بلیطهای پریمیوم هست که میتونند بدون ایستادن در صف، از سرسره ها و وسایل بازی و ... استفاده کنند. البته قیمتش 300 درهم گرونتر از بلیط عادی بود! یه رنگ دستبند دیگه هم وجود داشت که مخصوص مهمانان هتل بود که استفاده از پارک آبی برای اونا رایگان بود.
بعد از اون به سمت اتوبوس های هتل رفتیم که ما رو تا درب ورودی پارک آبی میبردن. تصمیم گرفتیم اول به دیدن آکواریوم بریم و بعد مابقی زمان رو پارک آبی اختصاص بدیم. آکواریوم لاست چمبرز دبی، بزرگترین آکواریوم کشور امارات محسوب میشه و ۱۱ میلیون لیتر آب در خودش جای داده! انواع ماهیها، کوسهها، اسبهای دریایی و سایر حیوانات آبزی در داخل ۲۱ عدد آکواریوم وجود داره. در مجموع حدود 6500حیوان دریایی از گونههای مختلف در این آکواریوم زندگی میکنن. امکان غواصی در آکواریوم هم وجود داره اما شامل هزینه اضافه میشه. نزدیک به 1 ساعت به بازدید آکواریوم مشغول بودیم و از دیدن این همه زیبایی و عجایب غرق در لذت بودیم و بعد از اون به سمت پارک آبی رفتیم.
در داخل پارک با پرداخت 60 درهم کمد اجاره کردیم و وسایل خودمونو داخلش قرار دادیم. فروشگاه های متعددی هم برای خرید لوازم جانبی شنا، غذا، نوشیدنی و ... در اونجا قرار داشت. چند ساعت متوالی به بازی و سرسره های آبی اختصاص دادیم که بعضی از اونا صف های خیلی طولانی داشتند. مثلاً 1ساعت یا بیشتر ایستادن در این صف ها طول می کشید تا نوبت به ما برسه! اما فکر می کنم ارزشش رو داشت که سرسره های بسیار بلندی که به شکل معبدهای مختلف و بناهای معروف در جهان ساخته شده رو ببینیم یا صبر کنیم تا نوبتون بشه تا بتونیم سوار سرسره ای بشیم که ارتفاعی به اندازه ی یه ساختمون ۹ طبقه داره و ما رو به صورت عمودی در عرض چند ثانیه به پایین رها می کنه و بعد وارد یه محفظه ی لوله ای شکله شیشه ای بشیم که این لوله در یک استخر پر از کوسه و ماهی قرار داره و ما در عین حالی که اونا رو می دیدیم، از داخل این لوله ی شیشه ای گذر می کردیم و در محل دیگه ای در آب فرود می اومدیم! یا اینکه سوار تیوپ های 2 یا چند نفره می شدیم و در سرسره های پرپیچ و خم گذر می کردیم. زمانی هم که خسته می شدیم سری به فروشگاه خوراکی ها و نوشیدنی ها می زدیم و تجدید قوا می کردیم یا اینکه در ساحل اختصاصی هتل روی صندلی های راحتی لم می دادیم و غروب آفتاب رو تماشا می کردیم و مبهوت این همه زیبایی و جبروت آتلانتیس سحرآمیز می شدیم!
در این پارک گذر زمان رو اصلا متوجه نمیشید. یعنی اینقدر به شما خوش میگذره که متوجه نمیشید که زمان شما تموم شده و هنوز خیلی چیزا مونده که شما فرصت نکردید تجربه کنید! هر لحظه از اینجا پر از ماجراجویی های لذتبخش و هیجان انگیزه که مطمئناً آرزو می کنید ای کاش بازم فرصتی پیش بیاد و بشه به اینجا اومد. در این پارک یه منطقه ی ویژه برای کودکان هم وجود داره که بچه ها میتونن از وسایل بازی مناسب سن خودشون استفاده کنند. بخش های جالب دیگه ای که در پارک آبی وجود داشت و البته استفاده از اونا مشمول هزینه ی اضافه تر میشد، شامل آموزش و شبیه ساز موج سواری و خلیج دلفین ها بود که امکان عکس گرفتن و شنا با دلفین ها رو هم فراهم می کرد. این نکته رو هم باید اضافه کنم که محدودیتی در پوشش لباس در این پارک آبی وجود نداره و بانوان میتونن با لباسهای پوشیده مثل مایو اسلامی یا سایر لباس های دیگه (بدون زیپ و بندبلند) وارد این مجموعه بشن. ساعت 19 شده بود و زمان ما به اتمام رسیده بود. بنابراین با آتلانتیس سحرآمیز خداحافظی کردیم و به سمت هتلمون حرکت کردیم.
تا زمانی که در پارک آبی به سر می بردیم واقعاً متوجه این حجم از خستگی نشده بودیم اما الان که از آب بیرون بودیم احساس خستگی و ضعف عجیبی می کردیم و تازه الان بود که متوجه شدیم چه روز پرهیجان و پرتکاپویی داشتیم! داشتم به ادامه ی برنامه یعنی رفتن به دبی مال فکر می کردم اما هیچ کدوم از ما توان رفتن رو نداشتیم. با وجودی که می دونستیم اگر امروز طبق برنامه پیش نریم، دیگه فرصت بازدید از دبی مال و آکواریوم رو نخواهیم داشت و بلیط هامونم سوخت میشه، اما ترجیح دادیم به هتل بریم و شب آرومتری رو سپری کنیم. بعد از این همه هیجان، هردومون به استراحت نیاز داشتیم و این چیزی بود که من در برنامه ریزی اولیه در نظر نگرفته بودم! ضمن اینکه هتل هم امکانات کافی از جمله چند رستوران و کافه خوب داشت که بتونیم شب خوبی رو داشته باشیم.
حدود چند ساعتی در هتل استراحت کردیم اما با دیدن زندگی شبانه ی مردم از پنجره ی هتل باز هم دلمون نیومد که مابقی وقت رو در هتل بگذرونیم. به سمت مرکز خرید الغریر که در نزدیکی هتل بود رفتیم و ترجیح دادیم تا آخر شب در منطقه ی دیره و فروشگاه های متعددش گشت بزنیم. مرکز خرید الغریر هم بسیار بزرگ و متنوع بود و برندهای زیادی در اونجا وجود داشتند. به لحاظ قیمتی هم فروشگاه های این مرکز خرید و به طورکلی منطقه ی دیره قیمت های مناسب تری داشتند. هایپرمارکت محبوب ما، یعنی کارفور هم در اینجا شعبه داشت که مثله دفعه ی قبل، همراه با خریدمون کوپن های تخفیفی ارائه کرد. ما هم از کوپن ها استفاده کردیم و خودمونو به 2تا پیتزای خوشمزه دعوت کردیم. سومین شب بی نظیر ما هم در دبی، با خوردن این شام خوشمزه به اتمام رسید.
روز چهارم، تور یک روزه ی اکسپو 2020 دبی
قبل از اینکه به دبی سفر کنیم، بارها نظرات افراد مختلفی رو در پلتفرم های مختلف دیده و خونده بودم که برای اکسپوی دبی با این همه عظمت، یک روز زمان کافی نیست. بنابراین یا باید چند روز رو به بازدید از اکسپو اختصاص بدید و یا اگر زمان محدودی دارید و بازدید شما به یک روز محدود میشه، جاهایی که باید به دیدنش اختصاص بدید، گلچین کنید. اینجوری زمان رو بهتر مدیریت خواهید کرد و بهترین ها رو بازدید خواهید کرد. من هم با استفاده از همین نظرات و بلاگ های متعددی که درباره ی اکسپو وجود داشت، بهترین پاویون ها رو یادداشت کردم که در مرحله ی اول اونارو ببینیم و بعد اگر فرصت شد به دیدن پاویون مابقی کشورها بریم.
روز چهارم ما به طور کامل به اکسپو اختصاص داشت و می دونستیم از صبح تا آخر شب در اونجا خواهیم بود. بعد از خوردن یه صبحونه ی مفصل و کامل به سمت اکسپو حرکت کردیم. البته اکسپو برای خودش شهر باعظمتی بود و پادشاه این کشور هم اعلام کرده بود که قصد داره این نمایشگاه رو آن چنان باشکوه و زیبا برگزار کنه که همه انگشت به دهن بمونن و حیرت زده بشن! به همین جهت هم سرمایه گذاری های هنگفتی رو در نظر گرفته و تبلیغات زیادی هم در این راستا انجام داده بود که برای دبی خیلی هم دور از انتظار نبود.
برای درک و توضیح بهترش باید عرض کنم که امارات برای برگزاری این رویداد جهانی 42 میلیارد دلار هزینه کرده تا مکان این نمایشگاه با تمام امکاناتش رو روبه راه کنه و 17 میلیارد دلار هم برای رفت و آمد و حمل و نقل راحت تر افراد به این نمایشگاه اختصاص داده و از سال 2013 هم در حال تدارک و ساخت محل اکسپو بوده که به خاطر کرونا مدتی به تاخیر افتاد. بعد از مسابقات جام جهانی فوتبال و بازی های المپیک، اکسپو، سومین رویداد مهم بین المللی دنیا محسوب میشه و هر 5 سال یکبار به میزبانی یک کشور برگزار میشه و به مدت 6 ماه هم ادامه داره. موضوع و تم اصلی این نمایشگاه هم ارتباط ذهن ها و خلق آینده بود و انتظارشو داشتیم که با تکنولوژی های نوین و روز دنیا مواجه بشیم.
تازه زمانی که به محل اکسپو رسیدیم، عظمت واقعی این نمایشگاه رو درک کردیم. محل نمایشگاه در اطراف دبی بود و با خود شهر کمی فاصله داشت اما به اندازه ی یک شهر وسعت و امکانات در اونجا وجود داشت. همه چیز برای رفاه بازدیدکنندگان، مسئولان، کارکنان و ... در نظر گرفته شده بود به طوریکه در مدت این 6 ماه نیازی به رفت و آمد در خارج از محل نمایشگاه رو نداشته باشند. پارک، بیمارستان، بخشهای مسکونی، رستوران، هتل، فروشگاه و ... همگی در محل نمایشگاه در نظر گرفته شده بود.
به طور کلی در اکسپو مجموعه ی کاملی از فرهنگ ها، غذاها، سوغاتی ها، صنایع دستی، فناوری ها، نوآوری ها و تکنولوژی های روز توسط 192 کشور به نمایش گذاشته شده بود و در کنار این موارد، صدها برنامه ی جانبی، رویداد فرهنگی، تئاتر، نمایش، اپرا، کنسرت، مسابقات ورزشی و ... با حضور هنرمندان، ورزشکاران و چهره های برجسته به صورت روزانه برای بازدیدکنندگان به نمایش دراومده بود.
بلیط هایی که به واسطه دوستم به صورت رایگان تهیه کرده بودیم به همراه تست های منفی فرودگاه دبی رو در محل ورودی نشون دادیم و بعد از بازرسی در گیت های ورودی، به محل نمایشگاه وارد شدیم. یکی از امکانات بسیارخوبی که در اکسپو دبی در نظر گرفته بودند، تست رایگان پی سی آر برای بازدیدکنندگان بود. ما برای برگشت به ایران، به این تست نیاز داشتیم و در اکسپو می تونستیم این تست رو به رایگان انجام بدیم. در غیر اینصورت حدوداً هر نفر 150 تا 200 درهم باید برای انجام آزمایش هزینه می کردیم. چون از قبل در این مورد اطلاعات کافی کسب کرده بودم، به محض ورود به محل اکسپو به جستجوی آزمایشگاه رفتیم تا جواب تست هرچه زودتر و قبل از پرواز فردا ظهرمون آماده بشه.
تست پی سی آر خیلی راحت و دقیقاً مثله تست فرودگاه از ابتدای گلو انجام شد. ایمیلمون رو ثبت کردن و گفتن جواب تست رو نهایتاً تا آخر شب واستون ایمیل میکنیم. از این همه نظم و دقت و خدمات رسانی رایگان واقعاً حیرت زده بودیم. عجیب تر اینکه تعداد بازدیدکنندگان چیزی فراتر از کلمه ی زیاد بود اما هیچ کاری خارج از برنامه انجام نمیشد و هیچ مشکلی در هیچ کجا وجود نداشت. از نظافت، پاکیزگی، سرعت در انجام امور، دسترسی، پاسخگویی و... گرفته تا حتی سرویس های حمل و نقل رایگانی که راس ساعت و بدون هیچ خللی در حال انجام کار بودند. ای کاش کشور ما هم کمی از نظم و انضباط و مسئولیت پذیری کشور همسایه یاد می گرفت!
بعد از انجام تست با خیال راحت به بازدید از پاویون ها مشغول شدیم. پاسپورت ویژه ای هم در فروشگاه های اکسپو به قیمت 20 درهم به فروش می رسید که این پاسپورت مخصوص مهر پاویون ها بود. یعنی با بازدید از پاویون هر کشور، مهر مخصوص اون کشور در پاسپورت اکسپو درج میشد. ما برای یادگاری این پاسپورت ها رو تهیه کردیم اما در بعضی از وبلاگها خونده بودم که اگر تعداد مهرها به عدد مشخصی برسه امتیازات ویژه ای شامل حال صاحب اون پاسپورت میشه.
تعدادی از پاویون هایی که یادداشت کرده بودم رو بازدید کردیم و تعدادی رو موفق نشدیم که ببینیم. چون بازدید از برخی از پاویون های شلوغ شامل صف های طولانی میشد که هر صف نزدیک به یکی دوساعت از وقتمون رو می گرفت. در عوض ترجیح دادیم به جاهای دیگه سر بزنیم یا از برنامه ها و کنسرتهای جانبی که در حال برگزاری بود، لذت ببریم. در اکسپو اینقدر برنامه و محل های متنوع وجود داشت که هر کدوم برای ما تازگی داشتند و به نوبه ی خود جدید بودند.
بنابراین هرکدوم رو که نگاه می کردیم برامون هیجان انگیز و لذتبخش بود. از پاویون ایران هم بازدید کردیم که متاسفانه چیز قابل ارائه ای به جز چند بروشور و تابلو وجود نداشت. تنها فردی که مشغول قالیبافی پشت دار قالی بود برای برخی از بازدیدکنندگان جالب توجه واقع شده بود. دکور و نمای پاویون هم نسبتاً قابل قبول بود اما در برابر کشورهای قدرتمندی همچون امارات، ژاپن، آلمان، کره جنوبی و ... حرفی برای گفتن نداشت!
از اکسپو تا ساعت 24 بامداد ادامه داشت و ما تا اخرین لحظه از اونجا استفاده کردیم. جواب تستهای پی سی آر هم آماده شده بود و واسمون ایمیل کرده بودند. خیلی دلمون می خواست وقت بیشتری داشتیم و می تونستیم یه بار دیگه هم به اکسپو بیایم. اما چه کنیم که آخرین شب حضورمون در دبی بود و باید فردا ظهر برمی گشتیم. اما خوشحال از این بودیم که یه روز و شب فوق العاده ی دیگه رو در دبی به اتمام رسوندیم که خاطره اش تا همیشه یادمون خواهد موند.
روز پنجم، خداحافظ دبی
امروز آخرین روز حضورمون در دبی بود. تصمیم داشتیم امروز از استخر و باشگاه هتل استفاده کنیم و بعد هم راهی فرودگاه بشیم. ورزش در باشگاه و شنا در استخر روباز با آفتاب دلپذیرش، حسابی سرحالمون کرده بود. آخرین صبحونه ی هتل رو هم خوردیم و راهی فرودگاه شدیم. طبق قرار قبلی با شرکت اجاره دهنده خودرو، در پارکینگ فرودگاه با آقای راننده قرار گذاشته بودیم. بعد از چک کردن خودرو و اطمینان از صحیح و سالم بودنش، هزینه¬های سالیک رو هم پرداخت کردیم و طبق قرار قبلی، مقرر شد که مبلغ ودیعه یا همون دیپازیت هم حدود 20 الی 30 روز دیگه به حساب ما در ایران به صورت ریالی واریز بشه.
به سمت فرودگاه رفتیم تا با دبی دوست داشتنی خداحافظی کنیم. اما هرچه تابلوی پروازهارو چک می¬کردیم، خبری از پرواز ایران ایر دبی به شیراز نبود! کمی ترسیده بودم. از اینکه تاریخ رو اشتباه کرده باشم و بلیط اشتباهی خریده باشم استرس بدی گرفته بودم. مجدداً بلیط ها رو چک کردیم، تاریخ و ساعت رو تطابق دادیم، اما نه اشتباهی از جانب ما نبود. از یکی از کارکنان سراغ پروازمون رو گرفتیم و گفت همچین پروازی وجود نداره و عجیبتر اینکه پروازی هم به این شماره کنسل نشده. دیگه واقعاً نمیدونستیم چیکار باید بکنیم. همون فرد ما رو به دفتر ایران¬ایر مستقر در فرودگاه هدایت کرد.
وقتی به دفتر رسیدیم، متوجه شدیم یکی دیگه از مسافرین هم این مشکل رو داره و ما نفر دوم هستیم. مسئول دفتر با خونسردی گفت این پرواز هفته پیش کنسل شده و عجیبه که به شما اطلاع ندادند! ما هم پرسیدیم مگه ایران ایر مسئول اطلاع رسانی به مسافرین نبوده؟ آقای مسئول هم با همون خونسردی اول جواب دادند که همون شرکتی که بلیط خریدید باید به شما اطلاع میداد! اتفاقاً به همه هم اطلاع رسانی شده به جز شما و اون مسافر دیگه ای که الان اینجا بود. چون کنار اسمتون تیک نخورده!
تازه الان بود که متوجه سوال عجیب کارمند فرودگاه شیراز شدم که پرسیده بود پرواز برگشتتون اوکی شده؟ چرا واقعاً همونجا به ما نگفته بود که پرواز برگشت شما کنسل شده؟ این رفتار و نحوه ی پاسخدهی رو با کارمندان و کارکنانی که این چند روز دیده بودم، مقایسه کردم و به حال خودمون افسوس خوردم که ذره ای احساس مسئولیت و وجدان کاری نداریم. الان ما مونده بودیم و پروازی که وجود نداشت! از مسئول ایران ایر چاره رو جویا شدیم و گفتن که یه پرواز جایگزین پروازی که کنسل شده برای ساعت 1 نیمه شب وجود داره و میتونید برای اون مجدداً بلیط بخرید. پول بلیطی هم که کنسل شده از شرکتی که بلیط تهیه کردید پس بگیرید. با پیگیری های چند ساعته ی خودمون از دبی به شرکتی که بلیط خریده بودیم و هزینه های زیاد تماس با اون شرکت، استرس و اعصاب خوردی فراوان، بلاخره شرکت بلیط های پرواز نیمه شب رو جایگزین بلیط های کنسل شده کرد و کلی هم عذرخواهی کردند که این مورد رو اطلاع رسانی نکرده بودند. به هرحال اتفاقی بود که پیش اومده و نمیشد کاریش کرد اما استرس خیلی زیادی رو به ما تحمیل کرد.
ساعت 2 بعدازظهر بود و تا زمان پرواز هنوز خیلی مونده بود. حالا که توفیق اجباری حاصل شده بود که یک روز دیگه در دبی باشیم، چرا از بلیط های آکواریوم و غار پنگوئن ها که فرصت نشده بود ازشون استفاده کنیم، فیض نبریم؟ دیگه از کنسل شدن بلیط ها نه تنها ناراحت نبودم بلکه الان خوشحال هم بودم! چمدون ها رو به ازای پرداخت مبلغی به قسمت امانات سپردیم و راهی مترو فرودگاه دبی شدیم. 2 بلیط مترو به مقصد دبی مال گرفتیم و سوار مترو شدیم تا تجربه ی مترو سواری دبی هم به سایر تجربه مون اضافه بشه. تصمیم گرفتیم اول به بازدید آکواریوم و غار پنگوئن ها بریم و مابقی وقتمون رو به دیدن فروشگاه ها و رقص فواره های محوطه ی برج خلیفه اختصاص بدیم.
بلاخره آخرین بلیط های تفریحی مون هم استفاده کردیم و وارد دنیای زیر آب آکواریوم دبی مال شدیم. بر خلاف ظاهری که فقط از بیرون قابل مشاهده هست، داخل آکواریوم زیستگاه بیش از 30 هزار جانور آبزی هست. بزرگترین کروکودیلی که در عمرم دیدم هم در اینجا بود که متوجه شدم که بیش از 40سال عمر و 750 کیلوگرم وزن داره! در حقیقت یه باغ وحش در زیر این آبها وجود داشت که شامل انواع پرنده و خزنده و جانورهای آبی عجیب و غریب بود. عده ای هم با پرداخت هزینه ی اضافی سوار بر قایق کف شیشه ای میشدن و از نمایی نزدیکتر به دیدن ماهی ها و کوسه ها میرفتن و یا داخل قفس مخصوصی در کنار اونا غواصی می کردن.
بازدید از آکواریوم و دنیای زیرآب همراه با هزاران جانور عجیبی که هرگز از نزدیک ندیده بودم، یکی دیگه از تجربه های بی نظیرم در زندگی بود که به لطف کنسلی پرواز، فرصتش فراهم شد. از ته دلم خدارو بابت این مصلحت پیش اومده شکر می کردم. بازدید از آکواریوم و گشت و گذار و خرید در فروشگاه های دبی مال و خوردن ناهار و شام خوشمزه چند ساعتی از وقت ما رو به خودش اختصاص داد و حسن ختام برنامه ی ما رقص فواره های دبی در کنار برج خلیفه بود. ترجیح دادم با دبی دوست داشتنی و پر رمز و راز در همین مکان زیبا خداحافظی کنم و برای دیدن مجددش باز هم لحظه شماری کنم. بعد از اون به سمت مترو و فرودگاه روانه شدیم و پرواز هم طبق برنامه و راس ساعت به مقصد شیراز انجام شد. اما فکر میکنم عنوان آغازگر سفرنامه ی دبی من، همچنین عنوان مناسبی برای پایان بندی سفرنامه هم هست، نرفت از یاد من عشق، سفر عاشق ترم کرد
نویسنده: ویدا طالبی