سلام خدمت دوستان لست سکندی عزیز
چهارشنبه هفته آخر مهر ماه بود که دیدم لست سکند پیامکی داده تحت این عنوان که رقابت سفرنامه ها شروع شد و جای شما بین سفرنامه ها خالیه! مگه نتایج قبلی رو اعلام کرده بودین؟! اهه آره اعلام کرده بودین و من و ندیده بودم. خب حداقل اعلام می کردید سفرنامه های قبلی ما رتبه چندم شد؟! البته خود من سفرنامه را اول از هم به خاطر ثبت خاطرات زیبای سفر و بعد از اون به اشتراک گذاری از مناطق دیدنی ایران و جهان می نویسم ولی دوست داشتم نتایج و امتیازبندی ها به صورت واضح تر اعلام می شد.
خلاصه بگذریم. بعد از رها شدن از شر سربازی و دریافت پاسپورت، دلم هوای یک مسافرت خارجی کرده بود، این چند سال به خاطر همین محدودیتی که گفتم، امکان سفر خارج از کشور نداشتیم و این امر باعث شده بود که حسابی ایران عزیز را بگردیم ولی دیگه دلم لک زده بود برای یک مسافرت خارج از کشور. اواسط شهریور ماه بود که به همسرم گفت، یه سفر پوکت نرویم؟ ایشان هم خیلی قطعی گفت نه برویم استانبول، من دوست دارم اول برویم استانبول. گفتیم خب باشه می رویم استانبول! البته نمی دونم چرا ولی من همیشه به ترکیه نگاه منفی داشتم و اصلا علاقه نداشتم اولین سفر خارجی مشترک با همسرم، سفر استانبول باشه، هرچند که بعدا متوجه شدم چقدر اشتباه می کردم و ذهنیت منفی کاملا بی دلیلی داشتم.
اول از همه تعیین بازه سفر مهم بود، با نگاه به تقویم متوجه شدم در هفته اول مهرماه، یک شنبه تعطیلی وجود دارد، لذا این هفته به عنوان هدف جهت برنامه ریزی برای مسافرت انتخاب شد. انتخاب هفته اول مهرماه برای سفر به استانبول دو نکته مثبت برای ما داشت:
1- با توجه به اینکه تابستان تمام شده بود، اندکی هزینه مسافرت کاهش پیدا کرده بود.
2- آب و هوای استانبول، کمی خنک تر شده بود و شرایط آب و هوایی بسیار عالی بود.
خلاصه هفته اول مهر به عنوان بازه مسافرت نهایی شد. مورد بعدی انتخاب هتل بود، که مد نظر من برای این مسافرت هتل 4 ستاره بود. کار انتخاب هتل در ابتدا کار بسیار سختی به نظر نمی رسید ولی بعد از مطالعه نظرات مردم در سایت لست سکند، در مورد هتل های چهار ستاره فهمیدم این کار اصلا آسان نیست.
بارها و بارها در مورد یک هتل به جمع بندی می رسیدم و برای خودم نهایی اش می کردم که یک دفعه میدیدم یکی از هم وطن ها یک نظر برعکس نوشته و حسابی از شرایط هتل انتقاد کرده. خیلی از دوستان یه جوری از هتل ها انتقاد کرده بودند که واقعا باعث تردید در انتخاب هتل می شد. در مورد هتل دوراپرا که در سایت لست سکند نظر منفی در موردش ندیدم را انتخاب کردم. از خود سایت لست سکند هم به صورت آنلاین تور مربوط به این هتل را به صورت آنلاین خرید کردم، که بسیار تجربه خوبی هم بود. هزینه تور استانبول ما برای شش شب اقامت به مبلغ 25 میلیون تومان بود که شامل ترانسفر فرودگاهی و بیمه مسافرتی و گشت شهری نیز می شد.
با توجه به اینکه استانبول مکان های بسیار دیدنی فراوانی دارد، پیشنهاد می کنم حتما قبل از سفر، برای هر روز برنامه ای داشته باشید. در سفرنامه های سایت لست سکند، من به صورت کلی برنامه برای بازدید ندیدم، لذا برنامه پیشنهادی خودم را برای 6 روزی که در استانبول بودم، برای دوستان قرار دادم:
روز های مسافرت
برنامه روزانه
روز اول
با توجه به اینکه دیر وقت به استانبول می رسیدیم، بازدید از خیابان استقلال
روز دوم
مسجد ایاصوفیه، مسجد آبی، کاخ توپکاپی، بازار مصری ها، برج گالاتا
روز سوم
اکواریم شهر استانبول خرید و پاساژ گردی
روز چهارم
بازدید از جزایر پرنس
روز پنجم
کلیسای سنت آنتوان، خیابان استقلال، میدان تکسیم، خرید و گشت وگذار در خیابان استقلال
روز ششم
کاخ دولما باغچه – تور تنگه بغاز
روز هفتم
بازگشت به مام وطن
وجود برنامه باعث هدفمند شدن و جلوگیری از اتلاف وقت برای شما می شود، مهم نیست که عیناً همه برنامه به صورت کامل اجرا شود یا نه ولی وجود برنامه بازدید از جاهای دیدنی استانبول بسیار کمک کننده خواهد بود. برای ما هم همین اتفاق افتاد و در بسیاری از موارد نسبت به برنامه ابتدایی که در نظر داشتیم تغییرات داشتیم ولی سعی کردیم تا حد ممکن آن را رعایت کنیم.
سفرنامه های سایت لست سکند واقعا ارزشمنده و در بسیاری از موارد کمک کننده است، در همین راستا منم چند نکته که به نظر خودم مفید هست را و در طول این سفر برای من تجربه شد را همین ابتدا خدمت دوستان عرض کنم شاید به کمک دوستان بیاید
1- من سیم کارت ترکیه را نخریدم، برای اینترنت و جهت یابی در استانبول از رومینگ ایرانسل به مقدار 5 گیگ استفاده کردم که هزینه این سرویس حدود 500 هزار تومان شد(هزینه طرح مشابه همراه اول در حدود 900 هزار تومان بود). این 5 گیگ خیلی بیش از نیاز ما بود. اگر می خواستیم سیم کارت ترک خریداری کنیم به مراتب هزینه مربوط به خرید سیم کارت و شارژ آن بالاتر بود.
2- در حال حاضر استانبول کارت ها شخصی سازی نشده، تا سقف 500 لیر در ماه قابلیت شارژ شدن دارند و در صورتی که مشابه ما خیلی از مترو و اتوبوس جهت حمل نقل استفاده کنید( با توجه به هزینه 15 لیری مترو) احتمالا با این سقف مواجه خواهید شد و کارت شما در مترو شارژ نخواهد شد، لذا به ازای هر نفر می توانید یک استانبول کارت تهیه کنید. (هزینه استانبول کارت در بازه سفر ما 70 لیر فقط برای خود کارت بود).
مابقی موارد مثل عدم خرید تورهای گردشگری شهر استانبول از تور لیدرها (به دلیل اعلام هزنیه های بالا)، ترجیح عدم استفاده از تاکسی و موارد مشابه را اکثر دوستان در سفرنامه های خود ذکر کرده اند، لذا به سراغ خود سفرنامه می رویم.
شروع سفر، روز اول
بعد از رفتن به محل کار، سراغ مدیر بخش مربوطه رفتم ، گفتم رییس جان از الان تا هفته بعد خداحافظ، دروغ چرا از قصد دیر گفتم که اخراجم کنند، خیلی به محل کار جدیدم که سه ماهی هم بود در آنجا مشغول بودم ارتباط برقرار نمی کردم. خلاصه به بعد از ظهر از محل کار بیرون زدم و آمدم خانه و به همراهی همسر، راهی فرودگاه امام شدیم. ناهار هم نخورده بودم رفتیم سراغ کافی شاپ فرودگاه، قیمت ها به نسبت به نظرم مناسب بود ما دوتا چایی و دوتا اسلایس کیک سفارش دادیم، که کیک ها کیفیت و مزه خوبی داشتند.
ساعت پرواز ما 18:45 بود که با نیم ساعت تاخیر سوار هواپیما شدیم، فرودگاه هم پر بود از اتباع پاکستانی، که اینقدر زیاد بودند اصلا فکر نمی کردی در حال حاضر در ایران هستی.
بعد از یک پرواز تقریبا آرام و پذیرایی هواپیمایی قشم، با نگاه به نرم افزار map me متوجه شدم که بر روی شهر استانبول هستیم و الانه که خلبان اعلام کنه در حال فرود هستیم. راستی یادم رفت بالاتر بگم، به نظر من نرم افزار map me با توجه به افلاین بودنش، به شدت گزینه مناسبی هست برای کسانی که نه رومینگ را فعال می کنند و نه سیم کارت ترک می خواهند تهیه کنند، ولی باید دقت کنید که حتما نقشه مقصد را در این نرم افزار دانلود کرده باشید. دانلود کردن نقشه شهر مورد نظر هم کاری نداره، فقط کافی اسم اون شهر را به انگلیسی سرچ کرده و روی آن کمی زوم کنید تا خود نرم افزار از شما بپرسه آیا نیاز به دانلود نقشه این شهر دارید یا خیر.
بگذریم که از بزرگی فرودگاه زیبا استانبول، نسبت فرودگاه امام که فقط جای تاسف داره
ترانسفر فرودگاهی تقریبا ما را یک ساعتی معطل کرد تا همه مسافرها جمع شوند و سپس به سمت هتل ها حرکت کنیم و عملا امکان شب گردی در شب اول در خیابان استقلال از ما گرفته شد. خلاصه به هتل رسیدیم و بعد از دریافت اتاق به استراحت پرداختیم که حداقل فردا جبران شب قبل را بکنیم. در مورد هتل هم بگم، در نگاه اول اتاق کاملا رضایت بخش بود و مشکلاتی که اکثر دوستان در مورد هتل های چهار ستاره دیگه شهر استانبول ذکر می کردند، از جمله بوی بد سرویس ها اصلا در هتل وجود نداشت. اینترنت هتل هم در اتاق ها خیلی خوب بود.
ابعاد اتاق هم بسیار مناسب بود و کاملا جای مناسب برای چمدان ها وجود داشت، خلاصه کاملا رضایت بخش بود.
روز دوم، بازدید از اماکن تاریخی
صبح ساعت 8 از خواب بلند شدیم و خیلی سریع آمده شدیم که به سمت شهر استانبول برویم. در حین صرف صبحانه متوجه شدم که فاصله ما تا مسجد ایاصوفیه در حدود 35 دقیقه پیاده روی است، لذا به پیشنهاد من و موافقت همسرم، قرار شد که پیاده برویم و از کوچه و پس کوچه های زیبای استانبول هم لذت ببریم.
در مسیر حرکت به سمت ایاصوفیه از دور هم برج گالاتا را دیدیم و ولی بازدید از برج گالاتا رو به عصر واگذار کردیم و ابتدا هدف دیدن ایاصوفیه بود.
در مسیر به سمت ایاصوفیه از خیابان BANKALAR عبور کردیم که با توجه به تابلوهای ساختمان ها مشخص بود تعداد زیادی ساختمان های بانک های ترکیه در این خیابان قرار دارند و به شدت معماری زیبا و جذابی داشت. گوشه به گوشه این خیابان پر بود از عروس و داماد هایی که مشغول عکاسی عروسی بودند و یا کسانی که در صنعت مدلینگ فعال هستند و در حال عکاسی مدل می باشند. ما کاملا به صورت شانسی از این خیابان عبور می کردیم ولی این خیابان بسیار برای ما جذاب شده بود. بعد از عبور از این خیابان به پل گالاتا رسیدیم که این پل هم با توجه به موقعیت و ماهیگیرانی که بر روی پل قرار دارند، به شدت برای عکاسی جذاب هست.
بعد از عبور از کنار مسجد Yeni cami به بازارچه رسیدیم که خیلی حس و حال بازار تجریش خودمون را داشت. بعد از طی کردن این بازاچه به بازار مصری ها رسیدیم، که به نظرم برای بازدید بازار جالبیه به ویژه برای خرید ادویه جات.
پس از بازدید از بازار مصری ها و در راه رفتن به مسجد ایاصوفیه، به محل هایی وارد شدیم که انگار به گذشته سفر کرده بودیم، من فکر کردم این حس فقط در من بوجود آمده ولی با دیدن گروه زیادی که مشغول فیلم برداری بودند متوجه شدم این حس اشتباه نبوده است و واقعاً این قسمت های شهر بافت تاریخی خود را کامل حفظ کرده و در گروه فیلم برداری در حال تهیه فیلم یا سریالی تاریخی می باشند.
بلاخره بعد از یک پیاده روی 35 دقیقه ای که همراه با لذت بردن از حال و هوای استانبول و کوچه و پس کوچه گردی بود به مسجد ایاصوفیه رسیدیم. مسیری که ما آمده بودیم مارا به محوطه پشت مسجد هدایت کرده بود، با خودم گفتم خب خداروشکر خلوته نگو درب اصلی ضلع روبه رو ما قرار داره و برای بازدید از مسجد با یک صف طولانی روبه رو خواهیم شد. خلاصه این صف یک ساعتی وقت ما را گرفت تا بلاخره به داخل هدایت شدیم. گرمای آفتاب هم کمی اذیت کننده بود.
مدت بیست دقیقه ای داخل ایاصوفیه نشستیم و از فضا لذت کافی بردیم به همراهی تعداد زیادی عکس
بعد از بازدید از ایاصوفیه به سمت محوطه میدان مانند بین ایاصوفیه و مسجد آبی رفتیم، چند دقیقه ای بر روی نیمکت های آنجا نشتیم. یکی از بهترین محل ها برای عکاسی هم همین محوطه است چون علاوه بر بک گراند ایاصوفیه، وجود فواره های آب نیز زیبایی عکس را دوچندان می کند.
مسجد آبی یا مسجد سلطان احمد در واقع بر اساس یک تقابل ساخته شده است، این مسجد به عمد در مقابل عمارت ایا صوفیا ساخته شده تا نشان دهد که معماران عثمانی و مسلمان میتوانند رقبای سرسختی برای اجداد مسیحی خود باشند. با این وجود، معمار نتوانسته گنبدهایی بزرگتر از گنبد عمارت ایا صوفیا بسازد و به همین دلیل تلاش کرده با تنظیم دقیق موقعیت گنبدها، شبه گنبدها و منارهها جلوهای زیبا را پدیدآورد. علیرغم تلاش معمار، ابعاد ساختمان کوچکتر از ابعاد عمارت ایا صوفیا است که این مسئله سلطان احمد را بسیار خشمگین کرد؛ بنابراین دو عمارت آثار تاریخی و معماری بسیار ارزندهای هستند که جلوهای منحصربهفرد را به این بخش از شهر میدهند.
مسجد آبی، خیلی بیشتر جنبه مسجد بودن خودش را حفظ کرده بود و بخش عمده مسجد، برای خانم و آقایان فاصله گذاری شده بود و خانم ها امکان بازدید از نزدیکی های محراب مسجد را نداشتند. البته محوطه بسیار زیبایی اطراف مسجد بود و با توجه به سایه درخت های بزرگ حیاط مسجد و آب و هوای عالی، دل کندن از فضای حیاط خیلی سخت بود.
بازدید از مسجد ابی نیز همانند ایاصوفیه، رایگان بود و ما با توجه به اینکه مقداری هم لیر باخودمون همراه داشتیم و جز آب چیزی خرید نکرده بودیم، لذا نیاز به چنج کردن هنوز نداشتیم. بعد از بازدید از مسجد آبی، حدود ساعت 12 بود و ما بین اینکه ابتدا برویم ناهار و یا برویم به سمت مکان گردشی بعدی در حال مشورت بودیم که من تابلوهای آب انبار باسیلیکا را دیدم، گفتم اول بروم اینجا و بعد برویم ناهار که مورد موافقت واقع شد. با توجه به اینکه هزینه بازدید از آب انبار نفری، 450 لیر بود نیاز به چنج کردن داشتیم که در صرافی های اطراف مسجد آبی مجبور به چنج شدم که نرخ پایین تری داشتند و در بازه مسافرت ما هر صد دلار را 2580 لیر چنج می کردند.
صف آب انبار طولانی بود و اگر واقعا می دانستیم که خیلی هم چیز جالبی نیست، در گرما این همه معطل نمی شدیم، گذشته از اینکه بازدید از این آب انبار واقعا 450 لیر نمی ارزید.
این آب انبار توسط رومی ها در 1500 سال قبل ساخته شده است و خیلی به نظر من ارزش دیدن نداره، ولی حالا برای یک بار دیدن شاید بعد نباشه! بعد از بازدید از آب انبار حسابی خسته شده بودیم و حسابی گرسنه، با توجه به اینکه بعد از ناهار قصد بازدید از کاخ توپکاپی را داشتیم، مجدد به سمت یکی از صرافی ها رفتم تا کمی پول چنچ کنم که اینبار صرافی با نرخ 2600 لیر پیدا کردم. با توجه به خستگی شدید و پیاده روی طولانی، همسر دیگه اصلا حوصله گشتن برای رستوران اقتصادی را نداشت، لذا در نزدیکی کاخ توپکاپی به سراغ یک رستوران رفتیم که به نظر شلوغ هم بود.
جاتون خالی دوتا شاورمای مرغ و گوشت سفارش دادیم و یک عدد اسکندر کباب به مبلغ 748 لیر، اگرچه کیفیت غذا مناسب بود ولی گران حساب کردند که با توجه به موقیعت رستوران هم این امر طبیعی بود.
بعد از ناهار که همراه بود با رفع خستگی گردش صبح به سمت کاخ توپکاپی حرکت کردیم. هزینه بلیط بازدید از کاخ توپکاپی، نفری 750 لیر بود شامل از بازدید کل اماکن کاخ به جز بخش حریم سلطان بود که در صورتی که قصد بازدید از اون بخش را هم می داشتید به 950 لیر به ازای هر نفر هم می رسید. با توجه به اینکه حسابی خسته شده بودیم، گفتیم ما هنر کنیم همین بخش پایه اش رو بچرخیم لذا دوتا بلیط خریدیم. در کنار بلیط فروشی، راهنماهای صوتی هم وجود دارد که شما می توانید با ارائه کارت ملی خودتون یا گواهینامه یا پاسپورت به صورت امانت این دستگاه ها را دریافت کنید، البته پول هم به عنوان امانت قبول می کردند. من که خودم بیشتر علاقه داشتم از فضا لذت ببرم تا اینکه به صدای راهنمای صوتی گوش بدهم.
توضیح مختصری در مورد کاخ توپکاپی: به این کاخ طوپقاپی یا توپکاپی گفته میشود از قصرهای معروف امپراتوری عثمانی در استانبول است که از ۱۴۶۵ تا ۱۸۵۳ مرکز اداری این امپراتوری بود. سلطان محمد فاتح در ۱۴۵۹ دستور ساخت این قصر را داد و کار ساختن آن در ۱۴۶۵ به پایان رسید. این قصر بین شاخ طلایی و دریای مرمره در استانبول واقع شده و چشماندازی بسیار عالی به تنگه بسفر دارد.
این کاخ شامل موزه های فراوانی هم هست که بعضی از اشیایی که ارزش تاریخی و مذهبی دارند نیز در این موزه ها نگه داری می شود ولی آیا واقعا اصالت این اشیا تایید شده است را من اطلاعی ندارم مثل عصای حضرت موسی و یا شمشیر امام علی!
به نظر من بازدید از موزه هایی که لباس ها و اشیا قدیمی و فرهنگ یک ملت را نشان می دهد جالب هستند و ولی زیبایی اصلی این کاخ در انتهای آن چشم انداز زیبای کاخ به شاخ طلایی و دریای مرمره می باشد. لذا حتما از انتهای حیاط کاخ در ابتدای بازدید، دیدن کنید.
یک نیم ساعتی هم از روی خستگی و هم از اینکه منظره روبه رو بسیار عالی بود و از همه مهمتر نسیم دریا در حال وزیدن بود را بر روی سکو های مشرف به به تنگه نشستیم و ار فضا لذت بردیم.
با توجه به اینکه راه طولانی هم تا هتل داشتیم آرام آرم به سمت درب حرکت کردیم که یادمون اومد با سر درب اصلی عکس ننداختیم.
در حال خروج از مجموعه بودیم که متوجه شدم بلیط ما شامل قسمت اسلحه خانه هم می شود، که این اسلحه خانه در اصل یک کلیسای بزرگ بوده است که بعدا با تصرف استانبول توسط مسلمان ها به انبار اسلح تبدیل شده است. کلیسا در حال بازسازی بود و خیلی هم چیز جالبی برای دیدن نداشت ولی خب بلاخره حساب کرده بودیم دیگه
مجدد از کوچه و خیابان های استانبول به سمت هتل حرکت کردیم. در مسیر یک لیوان ظرف میوه به مبلغ 50 لیر گرفتیم که حاوی کیوی، اناناس، پرتقال بود که کیوی هاش کال بود ولی دوتا میوه دیگه اش خوب بودند. دوتا نوشیدینی هم زدیم به مبلغ 50 لیرکه مال که من که پرتقالی بود خوشمزه تر بود .
وقتی به پل گالاتا رسیدیم، دیدم کاخ توپکاپی از پل قابل رویت هست و من در مسیر رفت متوجه این موضوع نشده بودم.
دیگه وقتی به هتل رسیدیم، اصلا نا نداشتیم، قرار شد دوسه ساعتی استراحت کنیم و برای آخر شب، به سمت خیابان استقلال حرکت کنیم. بعد از استراحت سه و چهار ساعته مجدد برای دیدن شب خیابان استقلال و صرف شام به سمت این خیابان رفتیم. از هتل تا خیابان استقلال، فاصله 8 دقیقه ای بود که می شد از پله های کنار هتل رفت و یا با پیمودن کوچه و پس کوچه هایی با شیب ملایم تر به این خیابان رسید، درکل دسترسی خیلی خوبی به خیابان استقلال وجود داشت.
وقتی به خیابان استقلال رسیدیم، چند قدمی پیاده روی کردیم و به تابلو BURGER YIYELIM رسیدیم از قبل تعریف این رستوران را شنیده بودم. دو تا برگر با نوشابه زدیم به قیمت 450 لیر که واقعا از کیفیت غذا راضی بودیم و حسابی حال داد.
بعد از صرف شام مجدد به سمت هتل حرکت کردیم و از جو باحال خیابان استقلال استفاده کردیم.
روز سوم، برنامه سفر را بریز دور
صبح ساعت 9 صبح از خواب بیدار شدیم و برای صبحانه به طبقه اول رفتیم. صبحانه هتل خیلی ایتم های زیادی نداشت ولی قابل قبول بود. انتظار اولیه من از این هتل بیش از هرچیزی بحث تمیزی و موقعیت مکانی بود و اصلا دوست نداشتم به خاطر خوردن زیاد صبحانه، وعده های غذایی و تست کردن خوراکی های استانبول را از دست بدهم.
بعد از اینکه از هتل خارج شدیم تصمیم گرفتیم به مجدد به سمت خیابان استقلال حرکت کنیم، تا حال و هوای روز این خیابان را هم درک کنیم. اگرچه این مورد خلاف برنامه بود ولی فرض ما بر این بود که مجدد دوباره به برنامه خواهیم برگشت. حال و هوای خیابان استقلال هم بسیار دیدنی بود، ضمن اینکه هوای دلپذیر استانبول هم این خیابان را دیدنی تر کرده بود.
با این کبوتر های خیابان استقلال و میدان تقسیم تا می شد عکس گرفتیم و با رد شدن و به پرواز در آوردن کبوتر ها فیلم و کلیپ گرفتیم. البته همه هم همین کار را می کردند. بعد از بازدید از میدان تکسیم، با توجه به بازدید طولانی که دیروز داشتیم، خانمم اعلام خستگی کرد و گفت امروز اصلا برنامه سنگین نداشته باشیم، لذا برنامه را در لحظه تغییر دادیم و گفتیم برویم سمت پاساژ گردی که برای خانم ها جذاب تر هم می باشد و قطعا خستگی را فراموش می کنند. لذا با استفاده از مترو تکسیم به سمت مرکز خرید فروم Forum رفتیم.
از همان مترو تکسیم هم یک استانبول کارت به قیمت 200 لیر (70 لیر هزینه کارت و 130 لیر هم شارژ کارت) خریدیم. با استفاده از مترو و بعد از تغییر یک خط به ایستگاه مترو کوجاتپه (kocatepe) رسیدیم که در رو به رو این مرکز خرید قرار داشت. به نظرم این مرکز خرید جزو مرکز خریدهای مناسب می باشد، خیلی برندهای لاکچری در این مرکز خرید وجود نداشت ولی برند ها زارا، H&M و برندهای خوب دیگه در این مرکز خرید شعبه داشتند. صبح که به این مرکز خرید رفتیم خورشید هنوز در آسمان بود ولی موقع بیرون اومدن دیگه شب شده بود. ناهار را درفود کورت مرکز خرید پیده خوردیم که کیفیت خیلی خوبی هم داشت و هر پیده با یک سیب زمینی برای دو نفر کاملا کافی بود به قیمت 150 لیر.
در مورد قیمت اجناس هم به نظر من با اینکه کشور ترکیه مثل ایران تورم بالایی دارد و قیمت ها روز به روز در حال افزایش می باشد ولی باز هم بسیاری از برندها ارزش خرید دارند، برای مثال کاپشن های برند ال سی واکی کی در حدود 1200 تا 1600 لیر بود، برند ماوی 1200 تا 1500 لیر، برند زارا 2000 لیر، با در نظر گرفتن لیر 1700 تومانی در بازه سفر ما، باز هم به نظر من قیمت ها برای خرید مناسب بود.
بعد از خرید مجدد با مترو به هتل برگشتیم، ایتسگاه مترو شیشانی تقریباً 5 دقیقه تا هتل ما فاصله داشت. بعد از استراحتی کوتاه مجدد به سمت خیابان استانبول حرکت کردیم . این بار برای شام به سمت دونر ها میدان تکسیم رفتیم و سه عدد ساندویچ دونر، به مبلغ 70 لیر دونر مرغ و 90 لیر دونر گوشت خریداری کردیم و در زیر مجسمه استقلال نشستیم مثل بسیاری از توریست ها دیگه، ساندوچ دونر ها زیر مجسمه استقلال خوردیم.
روز چهارم، بازدید از جزائر پرنس
صبح بعد از صرف صبحانه، مجدد پیاده به سمت پل گالاتا حرکت کردیم و به بعد از حدود بیست دقیقه پیاده روی به اسکله karakoy آمدیم و بلیط جزایر پرنس را به مبلغ نفری 80 لیر خرید کردیم. لازم به توضیحه که تور جزائر پرنس توسط تور لیدرها نفری 50 دلار و توسط اینفلوئنسرهایی که در استانبول زندگی می کنند به مبلغ نفری 25 تا 30 دلار فروخته می شود که محاسن و معایبی دارد، از محاسن این تور ها این می باشد که بازدید از سه جزیره وجود دارد و ناهار و نوشیدنی بر روی کشتی هم جزو برنامه ها تور می باشد ولی با توجه به اینکه جو این تورها مورد پسند ما نبود، ما تصمیم گرفتیم خودمون برویم که بسیار هم برای ما بهتر و خاطره انگیز تر شد.
توضیح کوتاهی در مورد جزائر پرنس(البته همه میدونن، من هم برای گرفتن نمره و پول خودکار این موارد را اضافه کردم):
جزایر پرنس، مجموعه جزایری هستند تشکیل شده از ۹ جزیره بزرگ و کوچک در دریای مرمره، نزدیک به کشور ترکیه قرار داردند. این مجموعه جزایر صرفا با نام آدا لار شناخته می شوند. از این جزایر در دوران امپراطوری بیزانس به عنوان محلی برای تبعید استفاده می کردند، ولی امروزه به یک مقصد توریستی، گردشگری برای ترکیه تبدیل شده است.
البته از بین این ۹ جزیره، رفت وآمد مسافران تنها به ۴ جزیره آن امکان پذیر است و در آن سرویس دهی های منظم وجود دارد. این چهارجزیره به نام های: جزیره بویوک آدا، بورگاز آدا، هیبلی آدا، و کینالی آدا هستند که بویوک آدا بزرگترین و محبوب ترین آن ها می باشد و همچنین پنج جزیره کوچک آن که قابل دسترسی نیستند به نام های: قاشیق آدا، تاوشان آدا، یاسسی آدا، سیوری آدا و صدف آدا می باشد. هدف ما جزیره بیوک آدا بود و لذا در ایستگاه بیوک آدا از کشتی پیاده شدیم و به سمت داخل جزیره رفتیم، اکثریت مسافران هم قصد داشتند در این جزیره پیاده شوند.
در یک کلام جزیره خوراک عکاسی و ساخت کلیپ های زیبا و ریلکس کردن هست.
این مدل تاج گل ها که خیلی هم طرفدار داشت و توریست ها اکثرا یکی می خریدند به مبلغ 25 لیر بود. بعد از مدتی پیاده روی در بازاچه جزیره، به سمت یکی از محل های کرایه دوچرخه رفیتم و برای یک ساعت دو دوچرخه به مبلغ 100 لیر کرایه کردیم. دوچرخه سواری در جزیره هم کار بسیار لذت بخشی بود که به نظرم باید امتحان کنید، البته شیب جزیره در بعضی از جاده ها زیاد است و قطعا اذیت کننده خواهد بود ولی حتما امتحان کنید. بعد از پس دادن دوچرخه ها به محل سوار شدن ماشین های برقی رفتیم که به ازای 50لیر که البته باید با استانبول کارت پرداخت می شد دور جزیره را می چرخیدند. با این ماشین ها هم دور تا دور جزیره را چرخیدیم که از همه زوایا جزیره را دیده باشیم.
ناهار را در یکی از رستوران های نزدیک به آب، که یک از کارکنانش به زبان فارسی مسلط بود خوردیم، همین کارگر تمام ایرانی ها را به سمت رستوران جذب می کرد و با سر و زبانی که داشت حسابی مشتری جمع کرده بود، واقعا هم غذای با کیفیت و خوبی داشتند، ما یک ماهی کفور و یک مرغ باربکیو سفارش دادیم که به همراهی دسر مبلغ 650 لیر شد.بعد از ناهار هم مجدد سمت اسکله رفتیم بستنی قیفی به مبلغ هرکدام 40 لیر خریدیم.
از رستوران یکم نان برداشتم برای مسیر برگشت، که برای همسرم جای سوال شد که آیا گرسنه موندم یا برای بعد برداشتم گفتم که برنامه دارم با این نان ها ساعت حدود 5 بعد از ظهر شده بود و مجدد به سمت اسلکه حرکت کردیم تا سوار کشتی بشویم و به سمت استانبول برگردیم. وقتی سوار کشتی شدیم و کشتی حرکت کرد تازه همسرم فهمید برنامه نان ها برای چی بود! دور تا دور کشتی پر از مرغ ماهی خواری بود که در تلاش بودند برای گرفتن نان ها پایین بیاند و ما هم از شون عکس می گرفتیم .
موقع برگشت به سمت شهر، خورشید هم داشت به غروب خود نزدیک می شد و صحنه های زیبایی از شهر زیبا استانبول از دریا پیش روی ما بود.
بعد از پیاده شدن، اندکی در اسکله که نمایی بسیار زیبایی نسبت به دریا و برج گالاتا داشت قدم زدیم و با دوربین ها یک لیری موجود در کنار ساحل به سمت پل معروف بین منطقه اروپایی و آسیایی نگاه کردیم. همزمان از دکه های بلال فروشی دو عدد بلال خریدیم. بعد از لذت بردن فراوان مجدد به سمت برج گالاتا زیبا حرکت کردیم.
بعد از سپری کردن اندک زمانی در اطراف برج گالاتا، مجدد به سمت هتل حرکت کردیم. نزدیک بودن هتل ما به برج گالاتا و خیابان استقلال باعث شده بود که ما اکثر شب ها در اطراف این مناطق باشیم که جو بسیار زنده و لذت بخشی دارند. بعد از رسیدن به هتل و استراحتی کوتاه، به سمت مرکز خرید جواهیر رفتیم که یکی از مراکز خرید محبوب ایرانی ها می باشد و به نظر من هم مرکز خرید خوب و مناسبی بود. با استفاده از اتوبوس و پس از طی کردن سه ایستگاه به این مرکز خرید رسیدیم و شام را هم در فود کورت این مرکز خرید خوردیم.
روز پنجم، نیم نگاهی به برنامه
بعد خوردن صبحانه مجددا مثل عادت هر روزه به سمت خیابان استقلال رفتیم، البته با نیت بازدید از کلیسای سنت آنتوان، جالبه که بارها از جلوی این کلیسا رد شده بودیم ولی هیچ وقت برای من جلب توجه نکرده بود.
این کلیسا توسط جامعه ایتالیایی برای ۴۰.۰۰۰ رومی کاتولیت که در آن دوره برای زمان های زیادی در استانبول زندگی می کردند ساخته شده بود. این کلیسا بعداز همه ی آتشسوزی هایی که رخ داده دوباره ساخته شد و در سال ۱۹۱۲ به عنوان جایگزین کلیسای اصلی به روی مردم باز شد. این ساختمان یکی از ساختمان های بسیار محکم محله بی اغلو است.
شما با پرداخت ده لیر، می توانستید یک عدد شمع خریداری کنید و در کلیسا روشن کنید. البته از شانس من، شمعم در آب افتاد و دیگه امکان روشن کردن اش وجود نداشت. بعد از بازدید معنوی از کلیسای سنت آنتوان، مقداری تا میدان استقلال پیاده روی همراه با خرید داشتیم و سپس تصمیم گرفتیم که به مرکز خرید ونیزیا بریم. به نظر من این مرکز خرید، نسبت به مراکز خرید قبلی از کیفیت پایین تری برخوردار بود ولی در کل بد نبود. ناهار را در همین مرکز خرید پیده زدیم و بعد از ناهار با چای ترکی، خستگی پاساژ گردی را به در کردیم.
طبق معمول برنامه شبانه ما هر شب پیاده روی در خیابان استقلال بود. البته عکس زیر برای حدود ساعت یک می باشد که اندکی این خیابان خلوتر شده است.
روز ششم، کاخ دولما باغچه
عملاً روز ششم ما، روز آخر مفید این سفر برای ما بود، لذا مجدد تصمیم گرفتیم که طبق برنامه از پیش تعیین شده عمل کنیم و بازدید از کاخ دولما باغچه را حتما انجام بدهیم. ابتدا با با استفاده از مترو خود را میدان تکسیم رساندیم و بعد با استفاده از اتوبوس، به سمت این کاخ حرکت کردیم. هزینه بازدید از کاخ دولما باغچه 650 لیر به ازای هر نفر بود، که همین امر باعث شده بود خیلی ها فقط در محوطه ابتدایی کاخ که خیلی هم زیبا بود حضور داشته باشند ولی به نظر من واقعا ارزش دیدن را داشت.
کاخ مجلل دولما باغچه محل زندگی ۶ پادشاه عثمانی بوده و آتاتورک بنیانگذار جمهوری ترکیه نیز در یکی از اتاقهای این کاخ جان به جان آفرین تسلیم کردهاست. متاسفانه در داخل کاخ اجازه عکس برداری وجود نداشت و تمامی عکس ها ما مربوط به فضای اطراف کاخ می باشد ولی داخل کاخ ها بسیار دیدنی و تماشایی می باشد.
بازدید کامل از کاخ حداقل دو ساعتی زمان می خواهد و همین امر باعث خستگی خواهد شد، ما برای رفع خستگی طبق معمول در یکی از کافه ها داخل کاخ نشستیم و چای ترکی با کیک مخصوص کافه سفارش دادیم.
بعد از عکس ها فراوان و زیبایی از که گرفتیم، قصد داشتیم برای ناهار به یکی از رستوران های شهرداری در استانبول برویم. تعریف این رستوران ها را از بسیاری از انفلوئنسرهای ایرانی که در استانبول زندگی می کنند شنیده بودیم و اینکه این رستوران ها در موقعیت بسیار خوبی هم از لحاظ ویو پوینت به شهر دارند. نزدیکترین رستوران شهرداری تا جایی که ما قرار داشتیم( نزدیک کاخ دولما باغچه)، حدود نیم ساعت پیاده روی بود. البته گوگل این مورد را اعلام نکرده بود که این پیاده روی همراه با شیب زیاد خواهد بود.
وقتی به رستوران رسیدیم، با صف نسبتاً کوتاهی مواجه شدیم که همین باعث شد اندکی منتظر بمونیم. ویو رستوران به سمت دریا و شهر واقعا دیدنی بود ولی مزه و طعم غذاها خیلی هم چیز خاصی نبود، همسر استیک مرغ سفارش داده بود و من هم یک غذایی که اسمشو نمیدونم ولی ماهیت اصلیش گوشت بود. قیمت غذا ها هم مجموعا برای دو نفر حدود 350 لیر شد، که عدد متوسطی بود.
تصویر کشتی زیر هم چند وقت بعدی که ما برگشتیم در فضای مجازی خیلی مشهور شد، این همان کشتی بود که قرار بود دور دنیا را مدت سه سال سفر کند، حیف که ما بعد از سفر این موضوع را فهمیدیم، وگرنه هر جور شده پنهانی هم که شده سوار این کشتی باید می شدیم.
باید طبق برنامه برای عصر سمت اسکله می رفتیم ولی تصمیم گرفتیم که این مورد را مثل اکواریوم برای سفرهای بعدی استانبول بزاریم و به خیابان گردی و پاساژ گردی و ... پرداختیم
روز هفتم
عملا در این روز برنامه خاصی نمی توانسته باشیم. من ساعت پرواز برگشت را حدود ساعت 13 انتخاب کرده بودم که مدت زمان بیشتری را وقت برای استراحت داشته باشیم ولی تور لیدر تماس گرفت و گفت ساعت 7 چک اوت کرده جلوی هتل باشیم. این هم از معایب تور هست، چون تور لیدر مسافرهایی داشت که بعضی هاشون پرواز برگشت اشون ساعت 10 صبح بود، همه رو زودتر جمع کرده بود. از روبه رو هتل خانمم مقداری گاتا، سیمیت و دو نوع کیک خوشمزه ای دیگه خریداری کرد که به جای صبحانه بخوریم. وقتی در فرودگاه این کیک ها را می خوردیم واقعا دلم سوخت چرا به این کافه نزدیک هتل که همیشه هم پر از مشتری بود سر نزده بودیم. واقعا کیک ها و نان ها فوق العاده داشت. قیمت ها هم در فرودگاه استانبول بسیار بالاست، مثلا یک شیشه آب معدنی که در سطح شهر نهایتا 15 لیر خواهد بود، در فرودگاه حداقل 75 لیر می باشد.
مدتی در فرودگاه و فری شاپ چرخیدیم یک نماد آهنربایی شهر استانبول برای یادگاری خرید کردیم و تا زمان پرواز به سمت خانه فرا رسید. پرواز برگشت ما هم آتا بود که مثل پرواز رفت با تاخیر بسیار کمی انجام شد.
جالبه ابن نکته رو هم خدمت دوستان بگم که ترکیه هم مثل ایران دچار تورم شدیدی هست.، بازه اول مهر ماه که به ترکیه می رفتیم هر صد دلار برابر با 2700 لیر در صرافی ها چنج می شد و لی الان که این سفز نامه رو می نویسم یعنی 5 بهمن، هر صد دلار به 3100 لیر رسیده است. به امید سلامت و روزهای شادی و پر از سفر و سلامتی برای همه دوستان لست سکندی.