سفر به یکی از اصیل ترین کشورهای آفریقائی جهان، با معماری غنی رومی، یونانی، اسلامی و عربی، با قدمتی کهن و جاذبه های گردشگری بی نظیر. جمهوری تونس کشوری در شمال آفریقا در کنار دریای مدیترانه است که تاریخ ثبت شده آن به ۱۰ هزار سال پیش از میلاد مسیح برمیگردد.
اما چرا تونس
همه کسانی که متوجه شدند قصد سفر به تونس دارم این سئوال را پرسیدند، حتی رئیس شعبه بانک ملی ایران وقتی برای دریافت ارز مسافرتی مراجعه کرده بودم...
سرزمین بربرها، فینیقی ها، کارتاژها، رومی ها، اعراب و عثمانی ها، فرانسوی ها و در نهایت استقلال توسط حبیب بورقیبه. آثار ثبت شده یونسکو، لذت تماشای دریای مدیترانه از بلندای روستای سیدی بوسعید، سایت میراث جهانی رومن ها، سواحل و دشت های زیبا و...چندتا کشور هست که همه اینها را با هم داشته باشد...
و تونس همه را یکجا به شما نمایان می کند. کوچکترین کشور در آفریقای شمالی. از معدود کشورهای آفریقایی که رتبه بالایی در شاخص توسعه انسانی دارد. یکی از بالاترین سرانه درآمد در قاره آفریقا. حالا متوجه شدید که چرا تونس، تازه اگه با من همراه باشید بیشتر هم متوجه خاص بودن و متفاوت بودن این سفر میشید.
سال 97 که یکی از دوستام سفری به مراکش داشت، شدیدأ تحت تأثیر قرار گرفته بودم، اما به هردلیلی اون سال نتونستم باهاش همراه بشم. بعد هم که مشکل روادید به مراکش و متوقف شدن تورهای این کشور. فروردین ماه امسال خیلی اتفاقی، داشتم توی پیج اینستای لست سکند دور میزدم و می چرخیدم که دیدم تبلیغ تور تونس هست اون هم با چه آژانسی.... دالاهو. سریع رفتم سراغ سایت و تمام اطلاعات تور تونس را بالا و پائین کردم و بعدش سرچ و جستجو و گوگل و کلی اطلاعات راجع به تونس گیر آوردم.
ازونجائیکه قرابت نزدیکی بین فرهنگ مراکش و تونس هست و دیدم فرصت خوبیه به ویژه که سفر در تعطیلات خرداد ماه هم بودم، هیچ تردیدی نکردم که دوباره مثل بعضی از سفرها بعدش دچار ندامت و پشیمانی نشم. بلافاصله با آژانس تماس گرفتم و اونها هم نه گذاشتند نه برداشتند، کارشناس تور جوری منو متقاعد کردند برای این سفر که اصلأ هیچ حرفی نماند... درنتیجه واریز کل مبلغ بلیط و ویزا و رزرو به همین راحتی.
ازونجائیکه در اکثر سفرها به ویژه زمانهایی که تنها هستم با تور سفر می کنم، لذا گرفتن بلیط و ویزا و هتل و ... به آژانس سپرده شد، مخصوصأ که مقصد کمی ناشناخته تر از جاهایی بود که تا الان رفته بودم. قیمت بلیط پروازی (ترکیش) 36 میلیون تومان که البته در سایت 32 قید شده بود که در زمان تماس اعلام کردند پرواز گرون شده و ازین گرون تر هم خواهد شد، لذا من که دلو به دریا زده بودم، گفتم حالا چند میلیون کمتر و بیشتر، دیگه باید رفت. بنابراین با همان رقم 36 میلیون تومان خرید کردم به اضافه مبلغی در حدود 4.500.000 تومان هزینه صدور ویزا که باید به صورت کامل در همان ابتدا پرداخت شود.
مازاد براین مبلغ 900 دلار هم به صورت دلاری باید پرداخت صورت می گرفت که با تخفیف 50 دلاری ثبت نام تا پایان فروردین ماه، مبلغ 850 دلار پرداخت کردم، البته 500 دلار در هنگام تحویل پاسپورت و 350 دلار هم در زمان اخذ ویزا و مدارک که تقریبأ 3 روز قبل از سفر بود. زمانی هم که دلار تهیه می کردم، هر دلار آزاد مبلغ 51.500 تومان بود. ناگفته نماند که مبلغ 900 دلار برای اتاق 2تخته بود و مبلغ 1200 دلار برای اتاق سینگل. ولی در این شرایط چون 300 دلار هم خودش رقمی بود و فکر کردم می تونم باز یک سفر دیگر را برنامه ریزی کنم، طبق پیشنهاد آژانس، برای اولین بار با یک مسافر دیگر هم اتاق شدم.
تقریبأ واریز پول بلیط و ویزا و تحویل پاسپورت، چیزی در حدود 5 روز طول کشید و دیگه باید منتظر صدور ویزا و آماده شدن برای سفر می موندم. ویزای تونس تقریبأ 30 روز زمان می برد. البته که در حین سفر با یک خانم و آقا آشنا شدیم که شخصأ 5 روزه ویزا تهیه کرده بودند که حتی برای تور لیدر هم جای تعجب داشت.
به هرحال درطول این مدت باز هم سعی کردم اطلاعات بیشتری از جاهای دیدنی تونس به دست بیارم و براساس برنامه گشت ها و بازدیدهای آژانس، اطلاعات خودمو به روز کنم. البته این جزء ویژگی های من هست که هرجا بخوام برم قبلش راجع بهش می خونم و یک شناخت اولیه کسب می کنم که خیلی بیگانه نباشم با فضاها و اماکن.
3 روز قبل از سفر شگفت انگیز، آژانس تماس گرفت که ویزا اومده و برای تسویه و دریافت پاسپورت مراجعه داشتم و اولین بار تور لیدر این سفر- آقای رضا حاج ابوطالبی را زیارت کردم و مرتب به خودم می گفتم ای کاش خوب باشه و خوش مشرب که نگم براتون چی از آب دراومد. همراه باشید لطفأ. توی فاصله این 3 روز تا زمان سفر، برای دریافت ارز مسافرتی مراجعه کردم. در زمان سفر من بانکهای ملت و ملی، مبلغ 300 دلار برای کشورهای بدون ویزا و مبلغ 500 دلار برای کشورهای با ویزا ارز پرداخت می کردند. مدارک لازم: اصل و کپی شناسنامه، کارت ملی، پاسپورت، ویزا، خروجی، بلیط و کارت و حساب بانکی به نام مسافر.
من از بانک ملی خیلی راحت با یک معطلی یک ساعته 500 دلار حواله دریافت کردم که از باجه خودپرداز بانک ملی شعبه فرودگاه امام خمینی بعد از چک گذرنامه، دلار گرفتم. قیمت دلار مسافرتی 421.442 ریال.
یک روز قبل از سفر هم تور لیدر کانال واتساپی تشکیل دادند متشکل از 16 مسافر که با بعضی ازاونها ازطریق عکس آشنا شدم، ولی نمی دونستم با کدوم یک هم اتاق هستم، یکجور دلشوره و نگرانی هم داشتم چون اولین بار بود که در سفر خارجی با یک فرد غریبه هم اتاق می شدم و یک هفته سفر خودش داستانی بود. ولی به خودم گفتم این سفر قرار هست همه چیزش خاص باشه و متفاوت مثل مقصد. توی کانال متوجه شدم که 3 گروه پروازی هستیم که از 3 مسیر پروازی متفاوت به تونس میرسیم، گروه اول ما بودیم که با پرواز ترکیش می رفتیم. گروه دوم با پرواز قطری و گروه سوم با پرواز اماراتی.
و بالاخره زمان موعود فرا رسید. روز 5شنبه 11 خرداد ماه ساعت 3.45 دقیقه صبح پرواز تهران- استانبول نیم ساعت زودتر از موعد مقرر تیک آف داشت. پرواز حدود 3 ساعت طول کشید و ساعت تقریبی 6.20 دقیقه به وقت محلی وارد استانبول شدیم. از روی صفحه اطلاعات پرواز منتظر شدم تا گیت پرواز تونس اعلام بشه که باتوجه به تعدد پروازها از این فرودگاه، چیزی حدود یک ساعت به طول انجامید، تا بالاخره چشمم به پرواز تونس و گیت D روشن شد. بلافاصله به سمت گیت مربوطه رفتم و تازه اونجا بود که تور لیدر این سفر و تعدادی از همسفران را که عکسهاشون رو توی پروفایل کانال دیده بودم، مشاهده کردم و یک سلام و علیک مختصری داشتیم.
با پاسپورت از WIFI فرودگاه یک ساعت می توان استفاده کرد که بلافاصله مشغول چک کردن پیام ها و کارهای مربوطه شدم که دیدم مأمور چک پاسپورت توی لاین صندلی های سالن انتظار حضور پیدا می کنه و پاس و کارت پرواز را چک می کنه و طولی نکشید که تورلیدر آقا رضا (ازین به بعد با اسم کوچیک صداش می کنیم) گفتن برید که سوار بشید. با تغییر هواپیمای ترکیش با یک مدل جدیدتر که خیلی هم وارد نیستم و از صفحه مانیتورش متوجه شدم که به روزتر هست، رأس ساعت 8.30 به وقت محلی استانبول به سمت فرودگاه کارتاژ یا قرطاج تونس حرکت کردیم.
ازونجائیکه قد تقریبأ بلندم در پروازها کمی مشکل ایجاد می کنه، از کانتر پرواز فرودگاه امام خواهش کردم که صندلی EXIT بهم بدن که در مسیر تهران-استانبول گفتن تقریبأ آخرین مسافر هستی و پرشده ولی در مسیر بعدی صندلی راحت میدم که دستشون درد نکنه و برای یک مسیر تقریبأ 3 ساعته دوم (دقیق تر 2 ساعت و 50 دقیقه) خیلی راحت بودم. کمی هم درباره هواپیمایی ترکیش بگم که جز مانیتورهای جلوی صندلی من تفاوت خیلی خاصی با پروازهای ایرانی ندیدم، تازه اینکه کیفیت غذایی که سرو شد اصلأ خوب نبود، در هر 2 مسیر که به وعده صبحانه برخورد کردیم، 2 مدل تخم مرغ دادند که هر 2 دفعه به حدی بوی تندی داشت که من اصلا لب نزدم و با مخلفات خودمو سیر کردم.
در مسیر استانبول به تونس هم بجز همین چند نفر معدود ایرانی، اکثریت تونسی بودند، یک تیم فوتبال هم در اردو ترکیه بودند که با ما همسفر شدند. در کل پرواز خوبی بود، بجز سروصدای یک بچه تقریبأ ردیف پشت سر، مشکل خاص دیگه ایی نبود. ساعت 9.20 دقیقه به وقت محلی وارد فرودگاه کارتاژ یا قرطاج تونس شدیم. ما فکر می کردیم فقط توی ایران، رفتن به تونس تعجب آور هست، ولی موقعی که برای چک گذرنامه رفتم، پرسیدن که برای بیزینس اومدین یا تعطیلات. وقتی گفتم تعطیلات و دیدن سایت های تاریخی و ثبت یونسکو، عجیب اومد واسشون و شغل و موقعیت اجتماعی رو پرسیدن و بعد هم به آفیسر ارشد اعلام کردند که یک گروهی از ایران اومدن برای تعطیلات، من اولین نفر از گروهمون بودم که برای چک پاسپورت رفتم و بقیه گروه پشت سر من بودن، از قضا 2 نفر از همراهان این سفر اهل اهواز بودن و به عربی بهشون توضیحاتی دادن و مشکلی پیش نیومد.
ولی این پرسش و پاسخ و اظهار تعجب حتی موقع چک کردن چمدان درهنگام خروج از فرودگاه هم وجود داشت. بعد از تحویل چمدان، برای تبدیل ارز به صرافی مراجعه کردیم. فرودگاه تونس از معدود جاهایی است که نرخ تبدیل ارز با صرافی های داخل شهر تفاوت چندانی ندارد، ضمن اینکه صرافی هم در تونس بسیار کم بود. صرافی ها یک برگه میدن که درصورت اضافه اومدن دینار تونس، با همان رسید موقع برگشت داخل فرودگاه میشد دینار را تبدیل به دلار یا یورو کرد و امان از وقتی که اون رسید گم بشه یا همراه نباشه، دیگه دیناری هست که روی دستتون مونده و هیچکاریش نمی تونید بکنید، مگر اینکه به یک مسافر راهی تونس بدین.
هر دینار تونس در زمان سفر من معادل 170.000 ریال و هر 3 دلار معادل یک دینار بود. چیزی در حدود 300 دلار اگر چنج بشه برای غذا، نوشیدنی، خرید سوغات و صنایع دستی کفایت می کنه، چه بسا با مدیریت درست هزینه، اضافه هم بیاد.
به هرحال بعد از چنج کردن دلار بلافاصله در بخش تحویل بار، وارد سالن انتظار شدیم که دیدیم 2 نفر آقای تونسی با استند دالاهو منتظر ما هستند. بعد از معرفی توسط لیدر، متوجه شدیم یکی از اونها، مدیر کارگزاری آژانس مسافرتی و دیگری تورلیدر محلی ما در تونس هستند. با یک بطری آب بزرگ معدنی به تعداد نفرات از ما استقبال شایانی کردند و از همان ابتدا هم خوشروئی هر 2 نفر به ویژه تورلیدر تونسی به دلم نشست. بعضی از همسفران برای خرید سیم کارت مراجعه کردند که کمی زمان برد و بعد توسط اتوبوس به سمت هتل حرکت کردیم. از فرودگاه تا هتل محل اسکان، چیزی حدود 1.30 زمان برد.
ساعت تقریبأ 11.30 وارد هتل Belvedere شدیم. یک هتل 4 ستاره نقلی در مرکز تونس. آقای محمد- مدیر هتل با خوشروئی هرچه تمام تر از ما استقبال کردند و بعد از تعارفات معمول و پذیرائی با شربت آبلیموی خاص تونس (تقریبأ رنگ کرم داشت، با یک اسلایس پرتقال و چند پر نعنا) و تکمیل فرم مشخصات، خیلی زودتر از ساعت 14 اتاق ها را تحویل دادند که کاملأ رفتار پسندیده و قابل قبولی بود. هتل 8 طبقه بود و اتاق ما در طبقه 5، انتهای راهرو که کاملأ دنج بود و با بسته شدن در، یک محیط کاملأ بی سرو صدایی رو ایجاد می کرد. اتاق تقریبأ کوچیک بود ولی همه امکانات موردنیاز را داشت البته کمی سرویس حمام و دستشوئی قدیمی بود.
به محض ورود به اتاق، همسفر من که بسیار اهل چای بود کتری برقی را فعال کرد ولی دیدیم از چای سیاه خبری نیست و بجاش دمنوش نعنا یا به قول خودشون چای نعنا بود به همراه یک بسته چندتایی خرمای شکم پر (با انواع مغزها و پودر شکلات تزئین شده) به عنوان خوشامدگوئی. من که شخصا اهل چای سیاه نیستم و دمنوش مورد علاقه ام هم گیاهان هستند کلی حظ بردم ازین پذیرائی.
امروز وقت آزاد داشتیم برای گشت یا استراحت. طبق اعلام آقا رضا در کانال، هرکس که تمایل داشت برای قدم زدن در بلوار حبیب بورقیبه ساعت 18 باید در لابی باشه. سر ساعت در لابی بودم و در هنگام حرکت متوجه شدیم که بقیه همسفران با پرواز امارات و قطر به ما ملحق شدند و هرکدام که حوصله داشتند برای پیاده روی حاضر بودند. از خیابون های تونس به سمت بلوار اصلی شهر حرکت کردیم.
این بلوار از میدان ساعت شروع میشه و تا دروازه قدیم ادامه پیدا می کنه در حدود 2 کیلومتر. خودشون میگن شانزه لیزه تونس. اون هم به این خاطر هست که بعد از تصرف تونس توسط فرانسوی ها، برای اشاعه فرهنگ فرانسوی، شروع به ساختن فضا و ابنیه کردند. خانه اپرا، کلیسای کاتولیک جامع سن ونسان دوپل، تندیس ابن خلدون، نماد تونس، کافه های خیابانی و فروشگاههای مدرن. کلیه مراکز دولتی و اداری و بانکهای مهم هم در همین بلوار وجود داره و بعد از انقلاب سال 2010 که در پی خودسوزی یک جوان تحصیل کرده که بدون مجوز سبزی و میوه می فروخت و سد معبر کرده بود و بهش تذکر داده شده بود، کلی نیروی امنیتی و پلیس در وسط بلوار حضور دارن.
چیزی در حدود یک ساعت در بلوار قدم زدیم و ازاونجائیکه آقا رضا گفتند گشت شهری با دید تاریخی و فرهنگی از این لوکیشن در برنامه هست، کمی با دید تفریحی و از سر کنجکاوی به اطراف نگاهی انداختیم. حول و حوش ساعت 9 به هتل برگشتیم و برای شام اول به یک رستوران فرانسوی نزدیک هتل که غذای ایتالیایی سرو می کرد رفتیم. درخصوص شهرسازی و خیابونهای تونس، بسیار بسیار قدیمی، سنگفرش ها خراب و زباله های ریخته شده در کنار پیاده رو. یک تراموای قدیمی هم داخل شهر تردد می کرد. به هرحال بجز بلوار معروف (شانزه لیزه تونس) بقیه قسمت هایی که تا این لحظه دیدیم، توسعه نیافته بود.
جالبه بدونید که زبان رسمی عربی است و زبان دوم فرانسوی، تقریبأ همه چیز (نشانی، منوی رستوران و کافه ها، اسم خیابونا و مغازه ها و فروشگاهها و...) فرانسوی است. خلاصه با کلی زحمت غذایی رو که می خواستیم سفارش دادیم. من یک پاستا با سس گوشت گرفتم و دوستم یک خوراک گوشت. انصافأ طعم غذاش خیلی خوب بود و مورد پسند.
روز دوم
امروز بازدید از سایت باستان شناسی دوگا و شهر زیرزمینی بولارجیا در برنامه بود. ساعت 8 از هتل حرکت کردیم، چیزی در حدود 2 ساعت تا دوگا فاصله بود. جاده ایی آغشته به درختان زیتون و گندم در مسیر پیش روی ما بود و با همسفران سعی می کردیم از مناظر و توضیحات لیدرها استفاده کنیم. ابتدا مراسم معارفه داشتیم چون اولین باری بود که همه 17 نفر همزمان همدیگرو می دیدیم. از معارفه متوجه شدم بیشتر همسفران، دائم السفر بوده و شاید تونس جزء کشورهای آخری بوده که در برنامه داشتند و اهل ذوق و هنر و جهانگردی.
بعد از طی مسیر و یک استراحت کوتاه در بین راه در یک مجتمع رفاهی به سایت باستان شناسی دوگا با 65 هکتار وسعت در شمال تونس بازمانده از دوره رومی ها و ثبت در فهرست جهانی یونسکو رسیدیم. سالم ترین شهر سنگی روم باستان در شمال آفریقا باقی مانده از قرن 6 قبل از میلاد. نشان از زندگی متمولانه رومی ها، شامل اتاق های نشیمن، جکوزی، حمام، سالن تئاتر با معماری بسیار زیبا. معبدی هم اینجا وجود داشت با ستون هایی افراشته که باور داشتن اگر کسی چشمانش را ببنده و نیت کنه و تا بالای پله ها بره و بعد چشمش رو باز کنه، حاجت روا میشه، واسه من که این اتفاق نیوفتاد، یا نیتم خالص نبود، یا خواسته ام زیاد بود احتمالأ.
تا ساعت تقریبأ 12.30 و گشت در این محوطه زیبا و مسحور کننده، برای صرف ناهار به یک رستوران خوب بین راهی که از قبل توسط تورلیدر تونسی (آقای ناظم) هماهنگ شده بود، رفتیم. کلأ 3 مدل غذا بیشتر سرو نمی شد که روز قبل آقا رضا سفارش ها را گرفته بود. ماهی، مرغ و گوشت. من ماهی سفارش دادم که Sea Bream نام داشت. به همراه کمی برنج و مخلفات. در ابتدا هم در همه رستوران عرف هست که نان فرانسوی به همراه یک سس تند از فلفل قرمز که با روغن زیتون آغشته شده، سرو می کنند که نان را داخل این سس می زنند و به عنوان پیش غذا با کمی سالاد می خورند.
سالاد بدون هیچگونه طعمی بود. کلأ برخلاف اون چیزی که تصور میشه، غذاهاشون تند یا پرادویه نیست. فقط اون سس خیلی تند هست. حتی بنظرم طعم روغن زیتون و سرکه ما در ایران خیلی بهتره و چه بسا زیتون. طعم ماهی خوب بود، اما برنج کلأ تفت داده شده بود و طبیعتأ سفت. بعد از غذا هم با هندوانه از ما پذیرائی کردند. قیمت هر وعده غذایی تقریبأ 40 دینار می شود اگر نوشیدنی هم باشد حدود 3 دینار بیشتر.
بعد از صرف ناهار به سمت بولارجیا حرکت کردیم. این سایت هم متعلق به زمان روم باستان و قرن اول میلادی بوده و دریک دشت سرسبز و نزدیک به مرز الجزایر قرار داره. اینجا پر بود از بناهای زیرزمینی که برای فرار از گرمای تابستان ساخته شده بود. خانه هایی مخصوص تابستان با موزائیک هایی به رنگ طبیعی و نقش و نگارهای بسیار زیبا و دلربا. در این شهر باستانی، نام صاحب خانه با موزائیک های به رنگ طبیعی روی زمین حک می شد. با وجود اینکه موزائیک ها سالیان سال در معرض عناصر مختلف آب و هوایی قرار گرفته، ولی تقریبأ بی عیب و نقص موندند.
تالارهای پذیرائی، حمام های عمومی، اتاق های نشیمن با ستون هایی سر به فلک کشیده و دالان های تودرتو منقش به طرح های جذاب. بعد از گشت و گذار در این منطقه با شروع بارندگی به سمت تونس حرکت کردیم. در مسیر برگشت هم یک توقف کوتاهی برای استراحت بین راه داشتیم و حدود ساعت 19 به هتل رسیدیم و اولین روز رسمی بازدیدها به اتمام رسید. ازونجائیکه حدود 5 ساعت در مسیر بودیم، ترجیح دادیم بیشتر استراحت کنیم تا برای فردا و بازدیدی دیگر.
روز سوم
امروز گشت های جذابی پیش رو داشتیم. ابتدا گشت مدینه و بازار تونس، بازدید از شهر باستانی کارتاژ و گشتی در منطقه زیبای سیدی بوسعید. امروز با رویکرد تاریخی-فرهنگی از بلوار حبیب بورقیبه دیدن کردیم. از داخل کلیسای کاتولیک که دقیقأ مقابل سفارت فرانسه ایی هست که از زمان تصرف فرانسوی ها، همچنان در اختیار این کشور هست دیدن کردیم. تندیس ابن خلدون- مورخ و تاریخ نویس تونسی و بعد رسیدیم به باب البحر یا دروازه دریا جداکننده بخش قدیمی از اروپائی تونس.
بعد سری به بازار قدیمی و سرپوشیده تونس زدیم و بافت بسیار قدیمی شهر، بازار میوه و ماهی. که انصافأ بازار میوه تجریش خودمون در تهران و بازار ماهی رشت و نوشهر و احتمالأ خیلی از شهرهای شمالی قشنگ تر هست و باسلیقه تر. اما خب واسه اروپائی ها که تونس یک مقصد ارزان گردشگری هست و خودشون احتمالأ همه چیزو بسته بندی دارن نه به صورت فله و کیلویی، خیلی دیدنی و جذاب بود. امروز یکی از اون روزهای گرم بود و بوی محصولات دریایی در بازار واقعأ مشمئز کننده بود و سعی کردیم خیلی سریع از این بخش رهائی پیدا کنیم و هرجوری بود خودمونو رسوندیم به قسمت بیرونی و روباز بازار، روبروی مسجد زیتونیه.
مسجد زیتونه در قرن 7 هجری بنا شده و نقش مهمی در گسترش علوم و معارف اسلامی در قاره آفریقا و اروپا داره. برنامه بازدید از داخل مسجد در گشت نداشتیم و به کمی دیدن مغازه های پوشاک محلی، کفشها و صندل های چرمی و کلاه های تونسی، صنایع دستی که بیشتر با موزائیک ساخته شده بود و نماد کشور تونس و بادیه نشینان، زیتون و ماهی بود، شدیم و تعدادی از همسفران هم به خرید پرداختند.
بعد پیاده و هن و هن کنان از گرمای میانه روز به سمت میدان شهرداری رفتیم که زمان تعطیل شدن یک مدرسه متوسطه بود و با دیدن دانش آموزان تونسی و خوش و بش کردن با اونها زمان رو سپری کردیم. در این میدان هم طبق گفته تورلیدر تونسی، در زمان انقلاب عربی سال 2011، درگیری شدیدی بین مردم و نیروهای امنیتی درگرفته بود و دوست صمیمی ایشون با ضرب گلوله در کنار آقای ناظم کشته میشه و حتی در هنگام تعریف هم بسیار بغض کرده و گریان شد.
بعد از گشت و گذار در مدینه تونس (بافت قدیم و جدید) به سمت شهر باستانی کارتاژها حرکت کردیم. البته قبل از بازدید از این سایت، به مجموعه Carrefour رفتیم و حدود 2 ساعتی وقت داشتیم که هم دوری بزنیم و از فروشگاهها دیدن کنیم و هم ناهاری بخوریم. من ترجیح دادم قبل از صرف ناهار، یک سری به برندهای موجود در این مجموعه بزنم. البته که واقعأ دنبال خرید کردن نبودم و بیشتر دوست داشتم تا Window Shopping انجام بدم. اما خب از شیرینی های خوشمزه نمیشه گذشت. 2 بسته شیرینی محلی خریدم که هم ظاهر جذابی داشت و هم طعم خوبی. بعدش برای ناهار رفتیم فوت کورت.
من شاورما مخلوط گرفتم که شامل یک ساندویچ، سیب زمینی، نوشابه و یک فلافل یا پیراشکی گوشت میشد. بااینکه خیلی منظر موندم و صف طولانی بود، ولی ارزش داشت و طعم غذا خوب بود. بعد از صرف ناهار و طبق ساعت اعلام شده توسط آقارضا به سمت قرطاج یا کارتاژ حرکت کردیم. بندر کارتاژ محله بسیار اعیان نشین و مملو از گل های کاغذی زیبا و رنگارنگ و محل قرار گیری کاخ ریاست جمهوری تونس بود.
از همین بندر فینیقی ها در کنار مدیترانه، برکل منطقه حکمرانی می کردند و بعد رسید به یکی دیگر از آثار ثبت شده یونسکو، شهر باستانی در شمال آفریقا دقیقأ کنار مدیترانه و محل قرارگیری فعلی کشور تونس. این سازه شامل محل دفن اموات با یک عمق بسیار زیاد، حمام های آنتونین- بزرگترین حمام ساخته شده با معماری دقیقی که نشان از اهمیت به سلامت و بهداشت در آن زمان میشد و البته مکانی برای تصمیم گیری های مهم سیاسی و کشورداری.
بعد از بازدید از کارتاژ، به سمت دهکده زیبای سیدی بوسعید حرکت کردیم. حدود ساعت 5 بود که به این منطقه رویایی رسیدیم. سیدی بوسعید درحدود 20 کیلومتری شمال تونس قرار دارد. سیدی معادل امامزاده ما هست و مقبره بوسعید الباجی از بزرگان تصوف اینجا است. بنظر من یکی از زیباترین و رویایی ترین جاهای تونس. بیراه نیست که نام سنتورینی کوچک بر اون گذاشته شده. قدم زدن در کوچه پس کوچه های این شهر، جنب و جوش مردم و توریست ها، کافه های به هم چسبیده و چشم انداز زیبای مدیترانه از بالای تپه. زندگی کردن دراین حال و هوا باید خیلی جذاب باشه، هرچند از شلوغی و ازدحام توریست ها در امان نخواهی بود.
ولی واقعأ دوست داشتم یک شب می تونستم اینجا اقامت داشته باشم. از هرکوچه و پس کوچه ایی که می رفتی در نهایت می رسیدی به ویو مدیترانه. شنیدن صدای موسیقی غنی عربی و خنده های جوانهای تونسی و توریست ها و همزمانی اون با غروب دل انگیز، یک فضای خاصی رو ایجاد کرده بود. کمی برای آسایش در یک کافه مشرف به مدیترانه نشستیم و سفارش نوشیدنی خنک و بعضی ها هم چای نعنا معروف تونسی را داشتند. من اسموتی توت فرنگی سفارش دادم که خودشون میگن آب توت فرنگی. بعد از مدت زمان مقرر به ابتدای دهکده برگشتیم که متوجه یک مراسم عروسی ناب تونسی شدیم که داماد را از یک رستوران شیک در بالای تپه، مردونه به سمت پائین هدایت می کردند.
ما هم با این گروه همراه شدیم و در ابتدای دهکده یک درب خیلی کوچک رو دیدیم که مهمونها وارد میشن. از سرکنجکاوی با چندتا از همسفران از اون درب رد شدیم و وارد یک باغ مجلل شدیم که به زیبائی تزئین شده بود. یک سرکی کشیدیم و زوایا را بررسی کردیم ولی متاسفانه موفق به رویت عروس نشده و محکوم به بازگشت به هتل بودیم. برنامه امروز از ساعت 9.30 تا 19.30 طول کشید.
امشب آخرین شب اقامت در تونس بود و هوا هم بارانی. لذا با تعدادی از همسفران تصمیم گرفتیم که یک شب نشینی خودمونی داشته باشیم. آقارضا با مدیر هتل صحبت کرد و اجازه داد که از تراس هتل در طبقه 8 استفاده کنیم. ساعت 21 قرار گذاشتیم که هرکس یک مقدار خوراکی با خودش ببره و کنار هم گپی بزنیم. قبل از ما 2 تا خانم هم اونجا بودند که متوجه شدیم یکیشون ترک و ساکن آلمان و اون یکی هم اصالتأ آلمانی بود و 2 دوست با هم اومده بودن تونس. اونها هم به جمع ما اضافه شدن و تقریبأ یک 2 ساعتی دور هم بودیم و بدین ترتیب آخرین شب هم در تونس سپری شد.
روز چهارم
امروز آخرین روز اقامت ما در تونس پایتخت بود و تا ظهر وقت آزاد داشتیم. تعدادی از همسفران برای آخرین خریدها و گشتی در شهر به بلوار حبیب بورقیبه رفتند. تعدادی به مرکز نگهداری حیوانات و پرنده ها نزدیکی هتل و من جزء اون گروهی بودم که ترجیح دادم در هتل بمونم و استراحت کنم. ساعت 12 همگی در لابی و چمدان تحویل داده منتظر حرکت به سمت دومین شهر محل اقامت خودمون در این سفر بودیم. در هنگام چک آوت، به رسم یادبود مدیر هتل یک قندان (به عنوان یک شکلات خوری هم کاربرد دارد) کار دست که اسم هتل Belvedere روی درب اون چاپ شده بود، به تک تک مسافران هدیه داد. کار بسیار قشنگی بود، به ویژه اینکه موقع اهداء دعا می کرد که زندگیمون همیشه شیرین باشه و فلسفه انتخاب قندون همین بود.
شهر حمامات یکی از شهرهای زیبای توریستی با ساحل ماسه ایی بوده که 65 کیلومتری شهر تونس قرار دارد. با یک فاصله زمانی حدود 70 دقیقه ایی به حمامات رسیدیم. برای صرف ناهار به یک رستوران در مرکز شهر و روبروی مدیترانه زیبا که انواع غذاهای محلی و دریایی را سرو می کرد رفتیم. من و همسفرم برای ناهار یک پیتزا انتخاب کردیم که برای 2 نفر کاملأ کافی بود و به اندازه.
بعد از صرف ناهار به هتل محل اقامت رفتیم. هتل Radisson Blu Resort & Thalasso که یک هتل 4 ستاره لوکس ساحلی بود با امکانات کامل تفریحی و ورزشی.
بعد از گرفتن اتاق و جابجا کردن وسایل، ازونجائیکه هوا هم کاملأ خوب بود و می طلبید رفتیم استخر روباز که کمی خستگی مسیر از تن به دور بشه. چندتا از همسفران هم بودند و حدود 2 ساعتی ریلکس کردیم. طبق اعلام قبلی آقارضا و اینکه هرکس تمایل دارد برای قدم زدن کنار ساحل و شهر ساعت 18 باید توی لابی باشه، من هم رأس ساعت 18 توی لابی حاضر و آماده نشسته بودم. حدود 8 نفر از خانمها پا به پای آقارضا از ساحل اختصاصی هتل شروع به قدم زدن کردیم که 3 نفر از همسفران انصراف دادند و 5 نفر دیگر همراه و مصمم پشت سر ایشون حرکت می کردیم (چیزی شبیه به جوجه اردکها).
یک جایی در ساحل دیدیم فقط تخته سنگ و صخره وجود داره و تنها چند پله به یک درب منتهی میشه. ازونجائیکه نمی تونستیم ازاون صخره ها بالا بریم، همان پله ها را انتخاب کردیم و از اون درب نیمه باز رد شدیم و خودمون رو داخل یک شهرک یافتیم با سوت بلند نگهبانی. خلاصه با هر زبون بی زبونی که بود به ایشون تفهیم کردیم که ما توی این هتل کناری اقامت داریم و به این دلیل سرازاینجا درآوردیم. نگهبان گفت اینجا شهرک نظامی هست و ورود ممنوع. گفتیم پس چرا تابلو نداره؟ گفت گوشی هاتون را چک کنید که دیدیم کلأ آنتن نداریم. معذرت خواهی کردیم و بلافاصله از شهرک خارج شدیم. بعد از گذشتن از یک خیابون سربالایی وارد بلوار اصلی حمامات شدیم.
جاده کناره را گرفتیم و با نظاره کردن مردم و فرهنگ و آداب و رسوم به سمت بافت قدیمی و به قول خودشون مدینه راهی شدیم. دورتادور حمامات با دیوارهایی متعلق به قرن 15 میلادی احاطه شده و قبرستان شهر هم دقیقأ با یک ویو خاص در کنار مدیترانه قرار داره. بعد از گذر از کوچه پس کوچه های باریک و زیبا با فروشگاههای صنایع دستی که دعوت به دیدن و دور زدن می شدیم، به میدان اصلی رسیدیم. ترجیح دادیم بعد از 90 دقیقه پیاده روی کمی بیاسائیم. چای نعنا معروف را سفارش دادیم و خودمون رو سپردیم به نسیم شامگاهی. هوا بسیار مطبوع بود و تصمیم گرفتیم همین مسیرو باز پیاده برگردیم به سمت هتل ولی ایندفعه از بلوار اصلی شهر نه کنار ساحل و شهرک نظامی.
سلانه سلانه راه افتادیم و بین راه از یک فروشگاه هرکس کمی خرید کرد و حدود ساعت 9 شب به هتل رسیدیم. امشب تصمیم گرفتیم یک شام ایرانی بخوریم. همسفرم از غذاهای کنسروی هانی داشتند که قورمه سبزی انتخاب هردوی ما شد و توی تراس هتل واسه خودمون یک شب رویایی 2 نفره رقم زدیم.
روز پنجم
امروز با یک هوای ابری و بارون ریز، روزمون رو شروع کردیم و رفتیم برای یک صبحانه مفصل.
قرارمون برای گشت و بازدیدهای امروز ساعت 9 صبح بود که طبق روال همه آماده و مشتاق حاضر بودیم با کمی لباس های پوشیده، چون امروز می خواستیم بریم تو دل بخشی از تاریخ اسلام. در ابتدا به سمت شهر القیروان حرکت کردیم. شهر القیروان دروازه ورود مسلمانان به قاره آفریقا است. کل شهر ثبت میراث جهانی یونسکو هست. اولین قوم از خراسان به این منطقه وارد شدند. همانطور که فرانسوی ها بعد از ورود به خاک تونس شروع به ساخت و ساز مراکز دینی (کلیسا) و فرهنگی (خانه اپرا) کردند، اعراب هم شروع به ساخت دژ و مسجد کردند. مسجد جامع القیروان، چهارمین مسجد مهم و مرکز اسلام بعد از مکه، مدینه و بیت المقدس می باشد. شهر کاملأ یک تم مذهبی داشته و خانواده های متدین، فرزندان خود را برای فراگیری علوم دینی و اسلامی به اینجا روانه می کنند.
بعد از گشت و گذار در مسجد القیروان، بازدید از مجموعه آبرسانی و مسجد سلمانی و مقبره سیدی صحاب، از یاران پیامبر را داشتیم. این مقبره مملو از کاشیکاری های زیبا با نقوش اسلامی و کتیبه هایی به خط کوفی بود. گویا سیدی صحاب آرایشگر پیامبر بوده و نقل است 3 تار موی ریش ایشان هم با این سیدی دفن شده است.
همونطور که اشاره کردم امروز هوا بارونی بود و کمی سرد. ماهم که فکر می کردیم آفریقا هست و گرماش، هیچ لباس گرمی با خودمون نبرده بودیم. خلاصه هرجوری بود خودمون رو رسوندیم به اتوبوس که بارون شدیدتر شد. برای ناهار رفتیم هتل جورجیانا در مسیر بازدید بعدی. یک هتل جمع و جور و 3 ستاره که برای ناهار و تناول کردن یک مدل ماهی دیگر شبیه به قزل آلای خودمون هماهنگ شده بود.
بعد و بعد... رسیدیم به یکی از خاص ترین و اصلی ترین دلیل انتخاب این سفر برای من. آمفی تئاتر ال جم – کلسئوم یا جایگاه بزرگ- بنای زیبای رومی زمان گلادیاتورها. ال جم متعلق به قرن سوم پس از میلاد هست، با 35000 جایگاه برای تماشاچی ها میان شهر سوسه و صفاقس جا گرفته. بنایی از بیرون 3 طبقه و از داخل 5 طبقه. دومین بنای بزرگ و سالم آمفی تئاتر در دنیا بعد از کلسئوم روم باستان در ایتالیا.
این بنا به گونه ایی بوده که در همان اولین سالی که یونسکو شکل گرفته، بلافاصله ثبت میراث جهانی شده. از زیبائی، شگفت انگیزی، سحرآوری و دنیای خاص اینجا هیچ نمی توان گفت، جز اینکه با تمام وجودت در اون نقطه باشی و نظاره کنی که چطور برای تفریح و خوشگذرانی، برده های نگون بخت و حیوانات درنده به جان هم می افتادند تا دمی، دیگران لذت ببرند.
در بعضی از ایام سال هم جشنواره موسیقی و تئاتر اینجا برگزار میشه و دقیقأ در همان میدانی که بخش هایی از نبرد خونین فیلم گلادیاتور با بازی راسل کرو فیلمبرداری شده، بساط خودشون را علم می کنند و از همان حفره هایی که حیوانات گرسنه راهی میدان مبارزه می شدند، هنرپیشه ها یا خواننده ها وارد صحنه میشن.
ما 2 ساعتی در این فضای مسحور کننده و سرشار از تاریخ و قدمت و سرگذشت های خونین، حضور داشتیم و دور زدیم و به تماشا نشستیم. با وجود اینکه اکثر سوراخ ها و پله ها و جایگاه ها رو دیدم ولی وقتی موقع خروج از این سایت زیبا شد، پای رفتن نداشتم و تا لحظه آخر هم پشت سرمو نگاه می کردم که چقدر خوب که تونس شد انتخاب من برای این سفر.
حالا متوجه شدید که چرا تونس!!!!! جالب این بود که هوا و روزگار هم با ما یار بود، و به محض رسیدن به ال جم، بارندگی قطع شد و تونستیم یک دل سیر و با خیال راحت چرخی در محوطه بزنیم. توی مسیر برگشت تا حمامات، بدون استثناء همسفران از ابهت و عظمت این بنا صحبت می کردند. همه سفر یک طرف و این بخش در طرف دیگر.
ادامه برنامه شب نشینی در رستوران سنتی شهرزاد بود که از قبل توسط آقارضا برای هرکس که تمایل داشت رزرو شده بود. تقریبأ نیمی از همسفران ثبت نام کردند و نیمی دیگر خیر. که من جزء نیمه خیری ها بودم. گویا این رستوران تئاتر هزار و یک شب رو اجراء می کرد با موسیقی فاخر عربی. لذا به 2 گروه تقسیم شدیم و گروه اول رستوران شهرزاد به همراه آقارضا و تورلیدر تونسی و گروه دوم رستوران ایتالیایی Leon d,on. ساعت 8.30 رفتیم برای یک شام ایتالیایی ویژه. تعدادی از همسفران شب قبل این رستوران را تست کرده بودند و خیلی تعریف کردند.
رستوران فقط چند دقیقه با هتل فاصله داشت و فضای زیبا و دل انگیزی هم داشت. برای شام 2 مدل پیتزا به همراه سیب زمینی سرخ شده، صدف و نوشیدنی سفارش دادیم که انصافأ خیلی خوشمزه بود. مالک رستوران یک ونیزی بسیار خوش مشرب بود. با کمی گپ و گفتگو متوجه شدیم پنیرهای مورد استفاده از سیسیلی مستقیمأ وارد میشه. سیسیلی نزدیک ترین جزیره ایتالیایی به حمامات هست. همزمان با ورود ما به هتل بعد از صرف شام، همسفرانی هم که به رستوران شهرزاد رفته بودند، رسیدند و کمی با هم تبادل اطلاعات درخصوص اینکه شب خود را چگونه گذراندیم، شدیم و این روز سراسر هیجان و دل انگیز هم به پایان رسید.
روز ششم
امروز تصمیم داشتم که در هتل بمانم و تنی به آب بزنم و همسفران را برای بازدید همراهی نکنم. صبح که بلند شدم دیدم دریا مواج و هوا ابری، لذا بی خیال ریلکسی شدم. ساعت 8.30 صبح قرارمون بود تا به سمت موناستیر حرکت کنیم. بازدید از رباط شهر، مقبره و بنای یادبود حبیب بورقیبه و بازدید از بافت مدینه شهر بندری سوسه و تناول غذای ملی و محلی کشور تونس از برنامه های امروز بود.
در مسیر شهر موناستیر، هتل های بسیار جذاب و لوکسی بود که بیشتر در اختیار اروپائیان بود و گویا آژانس های ایرانی کمتر با هتل های این منطقه کار می کنند. به هرحال در یک هوای نیمه ابری با باد نسبتأ شدید وارد شهر موناسیتر شدیم، زادگاه حبیب بورقیبه، پدر تحولات تونس و به قول خودشون بزرگترین مبارز. حبیب بورقیبه اولین رئیس جمهوری تونس در سال 1957 پس از استقلال این کشور از فرانسه بود.
اما متاسفانه باوجود کارهای زیادی که برای کشور انجام داده بود، من جمله: اعطاء حق رأی برای زنان، سیستم آموزش و پرورش به سبک غربی، سرمایه گذاری های خارجی دربخش خصوصی، حمایت از کشاورزی و ... در سال 2010 میلادی در پی خودسوزی یک جوان دستفروش و به دنبال آن انقلاب بهار عربی در سال 2011 در کشورهای منطقه، سرنگونی دولت حبیب بورقیبه را به دنبال داشت. چیزی که الان محل پشیمانی و ندامت بیشتر تونسی ها بود. با اینحال جای شکر داره که همچنان نام و خاطره این بزرگ مبارز در جای جای تونس به چشم می خوره. از همان بلوار معروف پایتخت، تا میدان اصلی شهر موناستیر و آرامگاه او.
بعد نوبت بازدید از رباط شهر شد. دژ دفاعی ساخته اعراب در مقابل بندر موناستیر. داخل این دژ دفاعی موزه ایی هم از حال و احوالات شهر و بندرگاه هست که دیدنش خالی از لطف نبود.
برنامه بعدی صرف ناهار در یک رستوران بسیار قدیمی و معروف در شهر سوسه بود. وقتی به نزدیکی های رستوران رسیدیم، متوجه شدیم که هنوز غذا برای این تعداد آماده نیست و برای اینکه این وقت هم به بطالت نگذره، رفتیم برای دیدن موزه باستان شناسی سوسه. این قسمت در برنامه تور ازقبل نبود و تصمیم گیری لحظه ایی تورلیدر تونسی با آقارضا بود. انصافأ هم تصمیم خوبی بود. موزه باستان شناسی شهر سوسه، یک موزه جذاب و دیدنی با کاشی و سرامیک و تندیس های زیبا بود، گویا رومی ها همه چیز را با موزائیک و کاشی به تصویر می کشاندند.
حالا زمان ناهار بود. به یکی از قدیمی ترین رستوران های شهر رفتیم که یک خانم سرآشپزش بود و بسیار حرفه ایی و برای عروسی ها این غذای خاص را درست می کردند. تمام پرسنل اون رستوران خانم بودند. برای ما یک میز طویل را در انتهای رستوران آماده کرده بودند. کمی سرو غذا طول کشید، چون هم رستوران شلوغ بود و هم آماده کردن غذا که همون موقع بخشی هایی رو درست کنند. لذا خودمون دست بکار شدیم و نون را برش زدیم و سس فلفل تند رو توی ظرف ریختیم و کمی روغن زیتون روش و شروع کردیم به خوردن.
کم کم پیش غذامون رو آوردن که انصافأ خوشمزه بود و بعد رسیدیم به اون غذای خاص و اصلی. کوسکوس تونسی (CousCous). بشقاب هیجان انگیزی از آرد سمولینا یا بلغور تونسی، انواع سبزیجات شامل هویج، کدو و بادمجان، نخود، کشمش و تخم مرغ پخته. این غذا با تکه ایی گوشت، ماهی یا مرغ سرو میشه که برای همگی ما با گوشت بود. حجم غذا بسیار زیاد بود و گوشت گوسفندی بسیار لذید طبخ شده بود. بعد از ناهار هم با هندوانه از ما پذیرائی کردند. خلاصه قسمت شد و این غذای معروف تونسی را هم خوردیم.
بعداز ناهار نوبت به گشت و گذار در بافت قدیمی شهر سوسه بود. سوسه مروارید تونس است. بندرگاهی قدیمی و ثبت میراث جهانی یونسکو.
بقایای تمدن های قدیمی، شاهکار معماری رومی- اسلامی. کوچه پس کوچه های تنگ و باریک و سرشار از تاریخ غنی. حتی یک کوچه آشتی کنان هم داشتند (شبیه به یکی از کوچه های یزد خودمون). شهر پر است از کافه های به هم چسبیده، درهایی زیبا با رنگ هایی چشم نواز. بازارهایی که همه چیز در آن می فروشند. در یکی از همین کافه که قهوه عربی- شنی سرو می کردند، دمی نشستیم و یک قهوه نوش کردیم و بعد هم در همان بازارهای همه چیز فروش سرکی به مغازه ها زدیم و خریدهای کوچکی کردیم. فروشنده ها با روی باز شما را به داخل مغازه و دیدن دعوت می کنند، حتی اگر چیزی هم نخرید، با همان روی باز می گویند، کاشکی دوباره به کشور ما بیائید.
بازدید امروز تا ساعت 17 به درازا کشید و هر 2 تیم لیدر (آقا رضا و آقای ناظم، تیم لیدر تونسی) تا لحظه آخر مارو همراهی کردند. چقدر خوب شد که این برنامه رو از دست ندادم. واقعأ سوسه زیبا بود و دیدنی و حال خوبی بهم دست داد. بعد از رسیدن به هتل با آقای ناظم خداحافظی کردیم. چون دیگه ایشون رو نمی دیدیم. انصافأ در طول این مدت سنگ تمام گذاشت و توضیحات کاملی برامون داشت و اصلأ کم نذاشت. بعد از اینکه با همسفرم توی محوطه هتل کمی پیاده روی کردیم، خودمون رو با تلویزیون سرگرم کردیم و گپ زدن و بعد هم خواب.
روز هفتم
امروز وقت آزاد در اختیارمون بود که می تونستیم یا در هتل سپری کنیم و از استخر و ساحل استفاده کنیم یا به گشت و گذار در شهر بپردازیم که تقریبأ بیشتر همسفران اولی رو انتخاب کردیم. هوا هم با ما یار بود و حسابی آفتاب.
برنامه امروز عصر که شب آخر اقامتمون بود به همراه آقارضا- تورلیدر دوست داشتنی و صبور، گشت در شهر حمامات بود. البته ما در اولین روز ورودمون به حمامات این برنامه رو داشتیم ولی خب همه همسفران نبودند. پیاده دوباره حرکت کردیم و رسیدیم به همان نقطه ایی که در هنگام ورودمون به حمامات، اولین ناهار را صرف کردیم. منتها این دفعه به نوشیدنی خنک و گرم بسنده کردیم. دمی نشستیم و از غروب زیبای مدیترانه در بافت قدیم و مرکزی حمامات لذت بردیم. بعد همسفران به چند گروه تقسیم شدند، بعضی ها با تاکسی برگشتند هتل، بعضی ها به همراه تورلیدر در یکی از رستورانهای همونجا رفتند برای صرف شام، من و 2 نفر دیگه هم پیاده به سمت هتل حرکت کردیم تا شام را در همون رستوران ایتالیایی محبوب خودمون صرف کنیم.
وقتی به رستوران رسیدیم بازی فیورنتینا و منچستریونایتد بود و من هم که فوتبالی. صاحب رستوران هم که مارو می شناخت، یک گپی راجع به فوتبال زدیم و ایشون گفت برای روز یکشنبه که بازی فینال چمپیونزلیگ بین اینترمیلان و منچسترسیتی هست، مهمون من هستید برای شام اگه اینتر ببره، هرچند که ما دیگه نبودیم تا این بازی رو توی این رستوران رمانتیک و صمیمی ببینیم، اگر هم بودیم که باید پول غذا رو کامل پرداخت می کردیم چون منچسترسیتی قهرمان شد. بدین ترتیب آخرین شب اقامت ما در شهر ساحلی حمامات به اتمام رسید.
روز هشتم و پایان
امروز روز پایانی سفر بود. ساعت حرکت به سمت فرودگاه براساس 3 لاین پروازی شب قبل توسط آقارضا مشخص شده بود. ساعت 10.30 صبح گروه پروازی امارات، ساعت 12 گروه پروازی قطر و ساعت 13 گروه پروازی ترکیش که من به همراه 6 نفر دیگه در این گروه بودیم. لذا خداحافظی ها و بدرود و به امید دیدار تا سفر های خوب بعدی را با همسفران بعد از صبحانه انجام دادیم.
ساعت 13 طبق برنامه به سمت فرودگاه کارتاژ تونس حرکت کردیم. لحظه خداحافظی سختی بود با آقارضا، چرا که برگشت ایشون ساعت 23 بود و دیگه لحظه وداع فرا رسیده بود، مدیر کارگزاری تونس هم برای بدرقه در هتل حضور داشتند. بعد از رد و بدل کردن تشکرات و تعارفات جاری، حرکت کردیم و حدود ساعت 14.30 به فرودگاه رسیدیم. من مقداری دینار داشتم که باید تبدیل می کردم و با همون رسیدی که درهنگام ورود از صرافی فرودگاه دریافت کرده بودم، در یک صرافی دیگر تبدیل به دلار کردم و تحویل بار و گرفتن کارت پرواز برای صندلی EXIT در هر 2 مسیر و استفاده از WIFI پرسرعت فرودگاه.
افسر کنترل گذرنامه در هنگام دیدن نام ایران، اشاره کرد که سفری به شیراز داشته و چقدر زیبا است. بعد از عبور از گیت گذرنامه، یک مأمور به همسفرم گفت چقدر دلار همراه داری؟ ایشون هم بجای اینکه بگه 700 دلار گفت 7000 دلار، بعد دیگه داستان شروع شد که باید پولهاتون رو ببینم و چک کردن چمدون و... که اشاره کردیم ما از قانون شما خبر داریم که بیش از 1600 دلار نمی تونیم از کشور خارج کنیم و کل سرمایه ما همین هست که می بینید. خلاصه رسیدیم به ساعت 17.15 که زمان پرواز بود. ناهار هم توی فرودگاه خوردیم و با یک پرواز ONTIME به سمت استانبول حرکت کردیم.
پرواز خوبی داشتیم، جز اینکه صندلی های ردیف جلوی EXIT به ما افتاده بود ولی در کل بد هم نبود. ساعت 22 به وقت استانبول رسیدیم. 2 ساعتی در فرودگاه استانبول توقف داشتیم و باز هم تکرار استفاده از WIFI البته اینجا فقط یک بار و یک ساعت میشد استفاده کرد. ساعت 1 بامداد جمعه 19 خرداد از استانبول به تهران و 4.30 صبح فرودگاه امام و گرفتن چمدان و کنترل گذرنامه و به سمت منزل.
و بدین ترتیب یک سفر متفاوت، خاص و پر از لحظات ناب با همسفران عالی به پایان رسید. تونس دیار کارتاژها، شهری آرام و کوچک. از 8 اثر ثبت شده یونسکو، در این تور 6 اثر مورد بازدید دقیق قرار گرفت. اینکه شنیده باشی و فیلم و عکس دیده باشی، تا اینکه شخصأ توی اون مکان قرار بگیری، حس و حال عجیبی داره، حس و حالی که با بند بند وجودت درک می کنی و لذت می بری و چه خوش شانس بودم من که این دفعه این شانس و فرصت را از دست ندادم و خوشحالم که انتخابم تونس بود.
توضیح عمومی
اکثر کسانی که به این کشور سفر می کنند، صرفأ برای دیدن یک جای جدید و متفاوت خودشون رو آماده می کنند. بحث خرید مارک و برند کلا در تونس منتفی هست، چراکه بسیار بسیار گرون بوده و اصلا مقرون به صرفه نیست. برای اینکه دست خالی نباشید از کارهای دستی و هنرهای خودشون خرید کرد.
نحوه پوشش در شهر تونس کمی رعایت میشه، ولی در حمامات خیلی کمتر، البته القیروان کاملأ متفاوت بوده، چون شهر مذهبی است. برای مایحتاج روزانه، ناهار، خریدهای جزئی و کمی صنایع دستی مبلغ 200 دلار معادل 600 دینار کفایت می کند. تقریبأ هزینه مواد خوراکی به شرح ذیل هست:
- هر وعده غذایی 40 دینار
- نوشابه 3 دینار
- چای نعنا بین 4 تا 5 دینار
- بستنی 4.5 دینار
- آب معدنی یک دینار
- صنایع دستی بین 20 تا 40 دینار
- قهوه عربی 4.5 دینار
ما در ایران خودمون 26 اثر ثبت شده یونسکو داریم و در تونس 8 اثر. تونس یک دهم مساحت خاک ایرانو داره و حدود 12.500.000 نفر جمعیت. شهرسازی و نظافت و امکانات اولیه شهری در ایران بسیار بارز و اصولی است، ولی در تونس به ویژه پایتخت خیر. اما اینکه درآمد سرانه این کشور از کشاورزی و جهانگردی و توریست هست، واقعأ قابل تأمل و البته مورد حسرت برای ما، که با چنین پشتوانه فرهنگی و تاریخی و معماری چرا نباید ازین فرصت استفاده کرد و درآمدزایی انجام داد.
نکته آخر
تمام تلاش من این بود که بتوانم روزمرگی های این سفر را به تصویر بکشم. قطعأ با یک سرچ در گوگل، به اطلاعات بسیار بیشتری راجع به سایت های تاریخی، معماری، شهرسازی و... دسترسی خواهید داشت. ولی من سعی کردم آنچه را که شخصأ تجربه کردم و دیدم، برای خوانندگان عزیز ترسیم کنم، امید که جذاب و مفید باشد.
سفر مرا به در باغ چند سالگی ام برد...
و ایستادم تا دلم قرار بگیرد صدای پرپری آمد و در که باز شد من از هجوم حقیقت به خاک افتادم.
"سهراب سپهری"