با سلام خدمت تمامی افرادی که دارن این مطالب رو میخونن .
حقیقتا من تا حالا سفر نامه ننوشتم و فرصت و علاقه ای هم به این کار نداشتم . منتهی از وقتی که تصمیم گرفتم به سفر استانبول برم ، سفرنامه های زیادی به خصوص از سایت خوب لست سکند خوندم ، که بسیار کاربردی بود و استفاده کردم . و حالا که از سفر برگشتم نسبت به این سایت و خوانندگانش ادای دین کردم و لازم دیدم با توجه به اینکه به تازگی از سفر برگشتم ، سفرنامه به روزتری خدمت عزیزان تقدیم کنم . ضمنا با توجه به اینکه من بدون استفاده از تور و برای بار اول به این شهر زیبا مسافرت میکردم ، احتمال میدم نکاتی که برای خودم مهم بودن ، بخصوص برای افرادی که برای بار اول میخوان به استابول سفر کنن ، کاربردی باشه .
همچنین نکته ای که سفر من داشت و در سایر سفرنامه ها به اون برخورد نکردم ، اینکه من در طول اقامتم در شهر استانبول از دو هتل استفاده کردم که از این تجربه بسیار احساس رضایت میکنم و به شما هم پیشنهاد میکنم این کار رو انجام بدین که به موقع دلایلم رو برای شما توضیح خواهم داد .
و نکته دوم این که ، من بین سفر به استابول گریزی هم به شهر های قونیه و کاپادوکیا زدم ، که سفر فراموش نشدنی ، ارزان و منحصربفردی رو تجربه کردم . و به نظرم همین دو نکته بد نباشه که با من همسفر باشید .
راستش چند وقتی بود که به فکر یه سفر خارجی بودم و برای انتخاب مقصد هم چند مکان رو بررسی کردم . و در نهایت استانبول رو به خاطر تنوع بی نظیری که این شهر داره انتخاب کردم . شما فکر کنین اماکن تاریخی اصفهان ، آب و هوای شمال ، مراکز خرید و تفریحات آبی کیش و کلانشهری تهران را توی یه شهر با فرهنگ نسبتا آسیایی و در منطقه ای اروپایی با هم به شما عرضه کنند . ضمن اینکه این شهر از مقاصد پرطرفدار توریستی در سطح جهان بوده و مطمئن بودم تسهیلات خاصی برای توریست ها پیش بینی شده است .
بعد از انتخاب مقصد ، نوبت به انتخاب زمان سفر رسید . با توجه به اینکه ما فرزندی نداشتیم که محدودیت سفر در تعطیلات تابستان را داشته باشیم ، تصمیم گرفتیم مسافرت رو به اوایل مهر موکول کنیم ، تا هم کمی از پیک سفر ها کاسته بشه و هم اینکه به نظرم در چنین زمانی ، استانبول بهترین آب و هوا رو داره . هم اینکه هوا سرد نشده که از تفریحات دریایی و کشتی محروم بشیم و هم اینکه گرم نیست که پیاده روی های طولانی آزاردهنده بشه .
بعد از انتخاب مکان و زمان ، مهمترین موضوع انتخاب شیوه مسافرت بود . ما تورهای کاپادوکیا رو بررسی کردیم که متاسفانه هر کدوم به نوعی رضایت ما رو جلب نکرد . راستش اینقدر از صندلی های ایرلاین های ایرانی که جای تنگی دارن و آزاردهنده هستن ، شنیده بودم که با توجه به زمان سفر ( بیش از سه ساعت ) ترجیح دادم پروازم حتما ترکیش ایرلاین باشه . نکته دیگری که باعث شد از انتخاب تور فاصله بگیرم اینکه معمولا ساعتهای ورود و خروج مناسبی نداشتن . به نظرم شما هم به این نکته توجه داشته باشین ، با توجه به هزینه ای که انجام میدید و محدودیت زمانی که دارین ؛ اگر قرار باشه بعد از ظهر برید و قبل از ظهر برگردید ، عملا دو روز از تور شما بدون استفاده خواهد بود .
نکته بعدی هم اینکه با انتخاب تور ، خودمون رو محدود به هتل های خاص میکنیم و امکان آزادی عملی مثل ما که بتونیم از دو هتل استفاده کنیم و یا اینکه به دلخواه خودمون به شهر های دیگه مسافرت کنیم از بین می رفت . ضمن اینکه معمولا آژانس ها به خاطر صرفه جویی در هزینه ها، بدترین اتاقهای هتل ها رو رزرو میکنن ، ولی شما هنگام رزرو میتونید ، نوع اتاق رو هم خودتون انتخاب کنید .
و در پایان با توجه به سفرنامه های زیبا و کاربردی دوستان ، استرس اینکه بدون تور ممکنه دچار مشکل بشیم رو از خودمون دور کردیم و تصمیم گرفتیم خودمون بلیط و هتل رزرو کنیم و مسافرتمون رو شروع کنیم .
هزینه کلی ترانسفر و اقامت برای دو نفر - 10 روز | ||
تهران به استانبول و بالعکس | ترکیش ایرلاین | 29.826.000 ریال |
استانبول به قونیه و بالعکس | هواپیمایی پگاسوس | 2.820.000 ریال |
قونیه به کاپادوکیا و بالعکس | اتوبوس شرکت نوشهیر | 1.630.000 ریال |
هتل جلال سلطان استانبول | دو شب | 5.300.000 ریال |
هتل مرکور تکسیم استانبول | چهار شب | 16.950.000 ریال |
هتل هیلتون گاردن قونیه | سه شب | 6.250.000 ریال |
بیمه مسافرتی | بیمه سامان | 200.000 ریال |
عوارض خروج از کشور |
| 1.500.000 ریال |
جمع هزینه ها ( 10 روز و 9 شب ) برای دو نفر | 64.476.000 ریال |
سایر هزینه ها :
هزینه ورودیه و بازدید از اماکن دیدنی برای دو نفر : 450 لیر
هزینه خورد و خوراک برای دو نفر در 10 روز : 700 لیر
هزینه های حمل و نقل شهری برای دو نفر (تاکسی ، مترو ، کشتی ، تراموا ، اتوبوس ) : 200 لیر
هزینه تور کاپادوکیا پرواز بالن برای دو نفر : 290 یورو
در خصوص برنامه ریزی سفر هم ، با توجه به سفرنامه ها و جستجوهای اینترنتی ، نقاط دیدنی هر شهر رو انتخاب و روی گوگل مپ علامت زدم ، وقتی همه روی نقشه مشخص شدند ، با توجه به مکان اونها برای خودم برای هر روز یه گشت صبح و یه گشت عصر تشکیل دادم تا هر دفعه به یه منطقه برم و نقاط مشخص شده اون منطقه رو با توجه به اولویت و محدودیت زمانی ، تا جایی که میشه ببینم . این کار برای صرفه جویی ، هم در زمان و هم در هزینه رفت و آمد به شدت کارآمد بود .
عکس 1 – نفشه گردشگری
امکان جالبی که در گوگل مپ وجود داره ، اینه که ضمن توضیح کوتاه در مورد اون مکان ، ساعات بازدید ، زمان های شلوغی و خلوتی و حتی زمان تقریبی که باید وقت بذارید رو بهتون اعلام میکنه که بسیار جالب هست . مثلا برای مسجد ایاصوفیا :
عکس 2 – ایاصوفیا در گوگل مپ
همونطور که می بینید بهتره مسجد ایاصوفیا رو بین ساعت های 9 تا 11 برین که خلوت هست .
و اما سفر ...............
روز اول :
پرواز رفت ترکیش ایرلاین ساعت 5:15 بامداد روز پنجشنبه از فرودگاه امام خمینی به فرودگاه آتاتورک بود . با توجه به اینکه هزینه پارکینگ برای 10 روز زیاد می شد ، از برادرم خواهش کردم همراه ما بیاد و ماشین رو برگردونه . ساعت حدودای 1:45 از خونه حرکت کردیم و تقریبا ساعت 3 به فرودگاه رسیدیم که به شدت شلوغ بود و حدود 1 ساعت فقط توی صف ورود به فرودگاه معطل شدیم ولی بعد از اون کارها به سرعت پیش رفت ، اول از دستگاه های صدور عوارض خروج از کشور به راحتی با کارت های شتاب ، و با وارد کردن کد ملی و شماره موبایل برگ عوارض خروج از کشور رو گرفتیم ( هر نفر 750.000 ریال ) ، بعد با تحویل دادن بار و گرفتن کارت پرواز ( صرفا با چک کردن پاسپورت ) ؛ به قسمت کنترل پاسپورت رفتیم و اونجا هم با کنترل کارت پرواز و پاسپورت ، و اخذ عوارض خروج از کشور ، مهر خروج رو توی پاسپورت زدن و ما ساعت 4:30 راهی سالن انتظار شدیم . ساعت 5 وارد هواپیما شدیم و با 15 دقیقه تاخیر راس ساعت 5:30 پرواز کردیم .
وقتی وارد هواپیما ( ایرباس A320 ) شدیم ، بابت هزینه اضافه ای که پرداخت کردم احساس رضایت کردم ، چون هم صندلی ها بزرگ بودن و هم فاصله تا صندلی های جلو مناسب بود و اصلا آزاردهنده نبود . ضمن اینکه مونیتور روبروی صندلی ، انواع فیلم ها ( البته بدون زیرنویس فارسی ) ، بازی ها ، موسیقی ها ، نقاط گردشگری ترکیه ، مسیر هوایی و ... رو داشت که اگر خوابتون نبره ، میتونه شما رو به راحتی مشغول کنه .
عکس 3 - صندلی هواپیمای ترکیش ایرلاین
و پذیراییشون هم با توجه به مقطع زمانی ( صبحانه ) کیفیت قابل قبولی داشت و انواع نوشیدنی هم سرو می شد ( آب ، شیر ، چای ، قهوه ، نوشابه ، آبمیوه و ... ) .
عکس 4 - صبحانه ترکیش ایرلاین
ساعت حدودای 8:45 دقیقه به استانبول رسیدیم و بلافاصله ساعت رو یک ساعت و نیم جلو بردیم . با توجه به راهنمایی دوستان در سفرنامه هایی که خونده بودم ، اولین کار خرید استانبول کارت بود .
عکس 5 - استانبول کارت
دوستان همه اشاره کرده بودن که کارت ها رو از دکه ها و مغازه ها خریدند ولی ما به هر کدوم از دکه ها مراجعه کردیم ، ما رو به دستگاه های شارژ کارت راهنمایی میکردن و متوجه شدیم به جز شارژ ، خرید کارت هم از همان دستگاه ها امکان پذیره و یه کارت خریدیم به مبلغ 20 لیر ، که 6 لیر بابت خود کارت و 14 لیر هم شارژ ذخیره شد .
با توجه به اینکه هتل ما در نزدیکی ایستگاه تراموای سلطان احمد بود ، از طبقه پایین فرودگاه سوار مترو شدیم و در ایستگاه زیتون بورنو پیاده شدیم و سوار تراموا شدیم و در ایستگاه سلطان احمد پیاده شدیم . با حدود 5 دقیقه پیاده روی و حدود ساعت های 11 به هتل رسیدیم . (شاید برای دوستانی که تابحال استانبول نرفته باشند توضیحاتی که در خصوص سوار و پیاده شدن دادم زیادی خلاصه هست ، ولی نگران نباشید وسایل حمل و نقل عمومی استانبول به شدت ساده و کاربردی هستند و با توجه به تعداد زیاد توریست ، همه چیز به زبان انگلیسی نوشته شده . ضمن اینکه در سفرنامه صرفا ایستگاه ها رو اسم می برم تا برای دوستان دیگر خسته کننده نشه ، ولی در پایان یه راهنمای مفصل استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی برای دوستانی که برای بار اول به استانبول مسافرت میکنن ارائه میدم . )
به محض رسیدن به هتل جلال سلطان با برخورد خوب پذیرش هتل مواجه شدیم با توجه به اینکه ساعت تحویل هتل ساعت 14 هست ، ولی نه تنها اتاق رو بهمون تحویل دادن که ما رو به صبحانه هم دعوت کردند . ما بعد از تحویل اتاق از آقایی مسن و دادن انعام ازش پرسیدیم که اسمش ابراهیمه ؟ و وقتی با تعجب اون مواجه شدیم ، توضیح دادیم که از برخورد خوب شما در سایت های ایرانی شنیده بودیم که اونهم خیلی خوشحال شد . انصافا جو هتل و پرسنلش خیلی دوستانه بود و احساس می کردیم هتل به نوعی خانوادگی اداره میشه . چون تزئیناتش خیلی ساده ولی در عین حال زیبا و با ارزش بودن . توی طبقات ، کتابخانه های کوچک و میز و صندلی های کوچک و صمیمی گذاشته بودن و تابلوهای خیلی قشنگ و خونگی به دیوارها نصب بود . اتاق ما استاندارد دو نفره بود که در طبقه دوم بود . البته آسانسور توی اون طبقه خروجی نداشت و باید یه نیم طبقه از پله های دوار قشنگ بالا می رفتیم ، اگر شما افراد مسن و یا کالسکه بچه همراه داشتید باید به این نکته توجه کنید که اتاقهاتون در طبقاتی باشد که آسانسور خروجی دارد . البته با همین حال هم وقتی ازشون پرسیدیم که امکان جابجایی اتاق هست ، گفتن که فردا صبح میتونیم براتون عوض کنیم ، که اینقدر به ما خوش گذشت که دیگه پیگیری نکردیم . اتاق مناسب بود ، یخچال ، کمد دیواری ، میز کار ، سشوار ، اینترنت رایگان و نظافت و شارژ هر روزه انجام میشد . البته گاو صندوق موجود نبود ( توی لابی قرار داشت ) .
عکس 6 - اتاق دو نفره جلال سلطان
عکس 7 - طبقات هتل جلال سلطان
عکس 8 - محل سرو صبحانه هتل جلال سلطان
کلا هتل لوکسی نبود ولی بسیار لذتبخش بود . ما بعد از صرف صبحانه به اتاق رفتیم و دو ساعتی استراحت کردیم . وقتی برای گردش بیرون رفتیم ، تازه متوجه شدیم اماکن دیدنی از آنچه فکر میکردیم به ما نزدیک ترند . سر خیابون و با کمتر از دو دقیقه پیاده روی به مخزن آب باسیلیکا می رسیدم و اماکنی مثل مسجد سلطان احمد ، موزه هنرهای اسلامی و ترکیه ، مسجد ایاصوفیا ، کاخ توپکاپی ، موزه آرکولوژی و پارک گلخانه همگی با پنج دقیقه پیاده روی در دسترس بودند .
عصر روز اول رو به کاخ توپکاپی و پارک گلخانه و قدم زدن و آشنایی با منطقه اختصاص داده بودم . موقع ورود کارت موزه پاس رو به ازای هر نفر 85 لیر خریداری کردیم . برای افرادی مثل ما که به بناها و موزه ها علاقمندند به شدت خرید موزه پاس رو توصیه می کنم ، نه تنها در هزینه ها تون حدود 50% صرفه جویی میشه که از شر صف های بعضا طولانی خرید بلیط هم راحت می شید .
عکس 8 - موزه پاس
شمابا پرداخت 85 لیر ، 120 ساعت ( 5 روز ) از اولین جایی که استفاده میکنید ، فرصت دارید از مکان های زیر دیدن کنید که بدون کارت بالای 200 لیر قیمت دارد :
ایاصوفیا ، کاخ توپکاپی و حرمسرا ، موزه آرکولوژی ، موزه هنرهای ترک و اسلامی ، کلیسای چورا ، مسجد فتحیه ، کاخ ییلدیز ، موزه مولوی شناسی گالاتا ، موزه موزاییک استانبول ، موزه تاریخ علم و تکنولوژی
نکته ای که اینجا باید عرض کنم اینه که ، سعی میکنم به خاطر جلوگیری از طولانی شدن سفرنامه ، و همچنین عدم تمایل بعضی دوستان ، صرفا آشنایی اجمالی و نکات مهم اماکن رو بگم ، چرا که اطلاعات بهتر و دقیق تر به راحتی در اینترنت قابل دستیابی هستند . اما به شدت توصیه میکنم حتما ، در خصوص اماکنی که میخواید بازدید کنید از قبل مطالعات خوبی داشته باشد چرا که لذت شما از دیدن اونها چند برابر میشه . البته دستگاه هایی وجود داره که شما اونها رو با گرو دادن پاسپورت میتونید اجاره کنید ، منتهی هم هزینه نسبتا بالایی دارن ( بین 15 تا 30 لیر ) ، هم در بعضی اماکن زبان فارسی رو پشتیبانی نمی کنه و هم اینکه علیرغم اینکه توضیحات جالبی دارن ولی خیلی کامل نیستن . پس باز هم توصیه میکنم ، قبل از سفر حتما مطالعه داشته باشین و یا حتی پرینت توضیحات و نقشه همراهتون باشه .
در اولین روز سفر پس از استراحت کوتاه ظهر در هتل و خرید موزه پاس ، به کاخ توپکاپی رفتیم ، کاخی عظیم و باشکوه با موزه ای منحصر به فرد با اشیایی همچون عصای حضرت موسی ، عمامه حضرت ابراهیم ، ریش و شمشیر پیامبر ، شمشیر امام علی ، لباس حضرت فاطمه و امام حسین و ... ( ان شاالله که واقعی بوده باشن ) .
ضمنا حرمسرا هم ورودی جداگانه داره که با همون موزه پاس بازدید کردیم و بعد به سمت انتهای کاخ رفتیم که منظره خارق العاده شاخ طلایی و تنگه بسفر خستگی رو از تنمون در اورد . اونجا یک کیک برونی با دو تا چای خریدیم ( به قیمت 23 لیر ، نسبت به بیرون از کاخ گران بود ) و از وزش باد خنک لذت بردیم . فکر میکنم توی حدود 3 تا 4 ساعت بتونین سر فرصت بگردید ، عکاسی کنید و لذت ببرید . خواهش میکنم خیلی خودتون رو مقید نکنید که طبق برنامه فلان جا رو ترک کنید تا به برنامه بعدی برسید . هر جا دیدید حالتون خوبه تا وقتی که دلتون خواست بایستید و لذت ببرید ، شاید دیگه همچین فرصتی پیش نیاد . چون دیدم بعضی ها به سرعت و در حال دویدن زورکی یه عکسی میگرفتن و به سرعت رد میشدن و می رفتن تا به جای بعدی برسن .
توصیه دیگه ای که جا داره همین اول سفرنامه خدمت عزیزان داشته باشم ، اینه که اولا با توجه به مسیرهای پیاده روی که وجود داره ، حتی الامکان از لباس سبک و راحت و مهمتر از اون کفش مخصوص پیاده روی استفاده کنین ( بخصوص خانم ها تو این چند روز کفش پاشنه بلند !!!!!!رو فراموش کنند ، بیشتر مسیرهای پیاده روی سنگفرش هست و به مشکل میخورن ، دیدم که میگم ) و نکته بعدی اگر امکانش رو دارید حتما دوربین عکاسی خوب همراهتون باشه . مناظر و چشم اندازهای استانبول فوق العاده است. ما که تموم عکسهامون رو با موبایل گرفتیم ولی حیفه که این فرصت عکاسی رو از دست بدین . و فقط یه کیف یا کوله سبک داشته باشین در حد یکی دو تا آب معدنی کوچک و وسایل عکاسی و پول و دستمال کاغذی و ... . واقعا باید رها باشین تا بتونین تو این خیابون و اماکن قشنگ به راحتی پرواز کنید .
بعد از کاخ توپکاپی به پارک گلخانه که کنار اون قرار داره رفتیم که یه زمانی باغ سلطنتی بوده و مناظر زیبا و آرامش بخشی داره . حدود یک ساعتی قدم زدیم و لذت بردیم و با نزدیک شدن به تاریکی هوا به نیمکتهای چوبی میدان میان مسجد سلطان احمد و ایاصوفیا رفتیم و از نورپردازی زیبای این مساجد و نوای زیبای اذان در اون مکان لذت بردیم . برای شام به یکی از رستوران های خیابان روبروی مسجد سلطان احمد رفتیم که یک پیده و یک سالاد و یک آب معدنی گرفتیم . با توجه به اینکه مینی بار هتل ها گران هستند ( مثلا آب معدنی کوچک 5 لیر ) ، از یکی از سوپرمارکتهای نزدیک هتل چند آب معدنی بزرگ ( هرکدام 2 لیر ) و مقداری بیسکویت و شکلات و تنقلات خریدیم و راضی از روزی که گذرانده بودیم به هتل برگشتیم . بر عکس اطراف میدان تقسیم که تا بامدادان جنب و جوش برقراره ، در این منطقه از استانبول ( بافت قدیم ) تقریبا از ساعت 11 فروشگاه ها و رستوران ها تعطیل و شهر بسیار خلوت هست .
روز دوم :
برای روز دوم صبح بازدید از کلیسای چورا ، کنیسه اهریدا و مسجد فتحیه رو برنامه ریزی کرده بودم . بعد از صرف صبحانه در لابی دوست داشتنی هتل ، با 4 دقیقه پیاده روی به ایستگاه تراموای گلخانه رفته و سوار شدیم و پس از عبور از ایستگاه های سلطان احمد و کیمبرلی در ایستگاه بایزیت پیاده شدیم . و سوار اتوبوس های خط 38 شدیم و پس از عبور از 10 ایستگاه در ایستگاه Edirnekapı Suriçi پیاده شدیم و با حدود 3 دقیقه پیاده روی به کلیسای در حال بازسازی چورا رسیدیم . کلیسایی کوچک اما بسیار زیبا که با موزاییک های بسیار زیبا تابلوهایی مسحور کننده خلق کرده بودند .
عکس 9 - نقاشی دیواری ساخته شده با موزاییک . کلیسای چورا
عکس10- نقاشی دیواری ساخته شده با موزاییک . کلیسای چورا
این کلیسا را نیز از موزه پاس استفاده کردیم . حدود 45 دقیقه از این کلیسا دیدن کردیم و بعد از راهنمای موزه پرسیدم که کنیسه اهریدا قابل بازدید هست ؟ ( شنیده بودم که به علت بازسازی تعطیل است ) ولی با کمال تعجب از وجود همچنین مکانی اظهار بی اطلاعی کرد و حتی از همکارش هم پرسید ولی اون هم اطلاعی نداشت . ما هم ریسک نکردیم و اون رو از برنامه مون حذف کردیم و از روبروی کلیسا یک کاپوچینو و یک آب معدنی گرفتیم ( 9 لیر ) و در کوچه های زیبای آن منطقه پیاده به سمت مسجد فتحیه راه افتادیم . با حدود 10 دقیقه پیاده روی به مسجد فتحیه رسیدیم . کلیسایی کوچک و دوست داشتنی که مثل سایر کلیساها به مسجد تبدیل شده بود . برای بازدید از این مکان هم از موزه پاس استفاده کردیم . مسجدی از بیرون بسیار زیبا ولی داخل تخریب شده و ساده .
عکس 11 - مسجد فتحیه
با توجه به هوای خوب روی نیمکت های سنگی داخل محوطه نشستیم و کمی آجیل که همراهمون بود ، خوردیم ، از دیدن حلزون روی ستون قدیمی مسجد و بازی گربه ها در فضای سبز مسجد لذت بردیم و بعد از استراحتی خوب جهت برگشت به هتل به سمت ایستگاه اتوبوس راه افتادیم .
عکس 12 - حلزون و گربه بازیگوش در فضای سبز مسجد فتحیه
در راه باران زیبایی باریدن گرفت ، اول در چند مغازه دنبال چتر گشتیم ولی چون چتر نداشتند ، ترجیح دادیم از قدم زدن زیر باران در کوچه پس کوچه های زیبا ، لذت ببریم . از کنار خیابان های با شیب های وحشتناک و راه پله های قشنگ و طولانی عکس گرفتیم و گذشتیم تا به ایستگاه اتوبوس Köprübaşı رسیدیم ، سوار خط 99 شدیم و پس از عبور از 6 ایستگاه در اسکله کاراکوی در کنار پل گالاتا پیاده شدیم و سوار تراموا شدیم و در ایستگاه گلخانه پیاده شدیم .
این نکته رو خدمتتون عرض کنم که بیشتر مسیرهایی که من رفتم به راحتی از گوگل مپ استفاده کردم که چند مسیر رو به شما پیشنهاد میده و شما با توجه به شرایط خودتون میتونید بهترین مسیر رو انتخاب کنید .
با توجه به بررسی تریپ ادوایزر از میان حدود 12.000 رستوران استانبول ، رتبه یک تعلق داشت به رستوران Kucukoglu Barbecue Restaurant ، که رستوران کوچیکی بود در 300 متری هتل ما. نهار رو اونجا خوردیم که یک غذای مخصوص توی کوزه بود تشکیل شده از گوشت ، مرغ یا میکس هر دو بعلاوه شش نوع سس و ... . اول دو تا پیش غذا آورد و دو بشقاب محتوی برنج و سالاد و در آخر یه منقل پر از نمک و آتیش آورد و کوزه را چند تا چرخ داد ، یه کم سرو صدا کرد و کوزه رو شکوند و محتویاتش رو توی کاسه بزرگی که روی میز ما قرار داشت ، ریخت . غذای خوبی بود ولی من به شخصه انتظارم از رتبه یک رستوران های استانبول چیزی فراتر از این بود . بعد از غذا هم که دو تا چای و باقلوا برامون اورد که کلا شد 100 لیر . تجربه جالبی بود البته ، از خود رستوران بهتر ، پیشخدمت باحال و خوش صحبتش بود بنام یعقوب . ضمن اینکه یه پیشخدمت دیگه هم داشت که از همسایگان افغانستانی ما بود که خیلی خوشحال شدیم و یکم فارسی صحبت کردیم .
بعد از اون به هتل رفتیم و دو ساعتی استراحت کردیم تا سر حال بیایم . اون چیزی که در اوایل سفر نامه در خصوص انتخاب دو هتل اشاره کردم ، اینجا مزایاش به چشم میاد . اگر میخواستیم هتلمون رو کلا در اطراف میدان تقسیم بگیریم باید هر روز برای دیدن نقاط دیدنی بافت قدیم با استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی به منطقه سلطان احمد می آمدیم و مجبور بودیم به علت بعد مسافت ، یکسره در حال گردش باشیم که با توجه به پیاده روی طولانی واقعا کاری خسته کننده و در اواخر روز آزاردهنده میشد . ولی ما با هتلی که برای سه روز اول اقامت در استانبول انتخاب کرده بودیم ، نه تنها بیشتر اوقات پیاده به اماکن دیدنی می رفتیم ، بلکه ظهر ها دو ساعت به هتل می آمدیم و ضمن استراحت برای ادامه روز بسیار قبراق و سرحال بودیم . البته عکس این موضوع هم صادق هست ، یعنی اگر کل اقامت در استانبول را در این هتل بودیم برای مناطق و مراکز خرید اطراف میدان تقسیم این مشکل را داشتیم . به دلایلی که ذکر کردیم ، به شدت این ابتکار ( اقامت در دو هتل ، یکی در بافت قدیم و یکی در نزدیکی میدان تقسیم ) رو به دوستان توصیه می کنم .
برنامه عصر روز دوم بازدید از مسجد رستم پاشا ، مسجد سلیمانیه و بازار بزرگ قدیمی استانبول بود . مجددا از هتل با حدود 4 دقیقه پیاده روی به ایستگاه تراموا گلخانه رفتیم و ایستگاه امینونو پیاده شدیم و به مسجد رستم پاشا رفتیم که البته در حال بازسازی بود و حدود 10 دقیقه اون رو بازدید کردیم . و پیاده از مسیری شبیه بازار قدیم تجریش به سمت مسجد سلیمانیه راه افتادیم . مسجدی بزرگ و با شکوه با چشم اندازی زیبا به آبراه شاخ طلایی و برج گالاتا ، ضمنا قبرستان زیبایی در کنار مسجد بود که سنگ مزارهای جالبی داشت .
عکس 13 - مسجد سلیمانیه
عکس 14 - شاهراه طلایی و برج گالاتا از صحن مسجد سلیمانیه
مزار سلطان سلیمان و خرم سلطان هم در همین قبرستان قرار دارد که البته ما نرفتیم . یکم توی محوطه باز مسجد نشستیم که متوجه شدم عینک آفتابی همراهم نیست ، گفتم خدایا تو ای شهر غربت بی شناسنامه چه کنم ؟ ( این تیکه رو با لهجه ما خوزستانیا بخونید ) سریع برگشتم دیدم توی مسجد جا گذاشتم . با روحیه ای شاد و بندری چندتا عکس گرفتیم ، کمی آجیل خوردیم و از نسیم خنکی که از سوی دریا می آمد لذت بردیم . حداکثر یک ساعت و نیم برای بازدید از مسجد و قبرستان و محوطه کفایت می کند . بعد از اون با 5 دقیقه پیاده روی به بازار بزرگ قدیمی استانبول رسیدیم . بازاری که از مهمترین اماکن دیدنی استانبول به حساب میاد و لذت خاص خودش رو داره .
عکس 15 - ورودی بازار بزرگ قدیم استانبول
تقریبا شبیه بازار وکیل شیراز و یا بازار تبریز ( ولی به نظر من نه به جذابی اونها ) . البته قصد خرید نداشتیم و صرفا برای بازدید اومده بودیم ، ولی یه چند بسته ای قهوه از یکی از قهوه فروشی هایی که بوی سرمست کننده ای داشت و خیلی شلوغ بود خریدیم . اگر علاقه به گشت و گذار در بازارهای سنتی دارید و البته وقت کافی هم دارید دیدار از ، شنبه بازار بشیکتاش ( کنار ایستگاه متروی بشیکتاش ) ، چهارشنبه بازار فاتح ( نزدیک ایستگاه تراموای فاتح ) و جمعه بازار فیندیک زاده ( کنار ایستگاه تراموای چاپا ) هم خالی از لطف نخواهد بود . بعد از بازار بزرگ ، پیاده بعد از 7 دقیقه پیاده روی به هتل رسیدیم . کمی استراحت کردیم و با تاریک شدن هوا بیرون رفتیم و کمی قدم زدیم و در مک دونالد شام خوردیم . ( دو ساندویچ به همراه نوشابه و سیب زمینی 28 لیر ) بعد به هتل برگشتیم و به رستوران واقع در تراس روی بام هتل رفتیم ، تراسی که خود به تنهایی برای انتخاب این هتل کفایت میکرد . تراسی آرام ،( فقط ما دو نفر اونشب اونجا بودیم ) با منظره ای منحصر بفرد به نورپردازی مسجد ایاصوفیا .
عکس 16 - نمای ایاصوفیا در شب از تراس رستوران هتل جلال سلطان
قهوه و لیموناد سفارش دادیم و یک ساعتی از این سکوت و آرامش و منظره مسحور کننده لذت بردیم و با حالی خوش روز دوم سفر رو به پایان بردیم .
روز سوم
با توجه به اینکه ساعت 20:30 به سمت قونیه پرواز داشتیم ( آنهم از فرودگاه صبیحا گوکن ) ، صبح پس از صرف صبحانه به اتاق برگشتیم و چمدان کوچکمان رو بستیم و تحویل هتل داده و اتاق رو هم تحویل دادیم . ساعت 9 با استفاده از موزه پاس به موزه هنرهای ترک و اسلامی که دقیقا روبروی ورودی مسجد سلطان احمد قرارداشت رفتیم که قبلا خانه ابراهیم پاشا بود .
عکس 17 - حیاط موزه هنرهای ترک و اسلامی . خانه ابراهیم پاشا
وسایلی از صدر اسلام تا وسایلی از دوران صفویه و قاجاریه از ایران ، قرآن ها و کتابهای خطی ، نامه هایی از سلاطین عثمانی ، کتیبه هایی از چادرهای کعبه و ... در موزه بود که حدود یک ساعت در این مکان به گشت و گذار پرداختیم .
عکس 18 - موزه هنرهای ترک و اسلامی
عکس 19 - موزه هنرهای ترک و اسلامی
عکس 20 - موزه هنرهای ترک و اسلامی
پس از اون به میدان هیپودروم ( سلطان احمد ) رفتیم که در زمان امپراتوری بیزانس مرکز اجتماعات، برنامه های ورزشی ( ارابه رانی ) و سیرک شهر قسطنطنیه (استانبول امروزی) بوده است و دو علامت سنگی بزرگ قرار داشت که به عنوان علامت شهر استفاده می شد . چند دقیقه ای ایستاده و عکس گرفتیم و وارد مسجد سلطان احمد شدیم . ورودیه نداشت و به راحتی وارد شدیم . مسجدی که شکوه اصلی آن از بیرون است . کلا به نظرم من معماری عثمانی هر چقدر که به شکوه و بزرگی بنا توجه داشتند به تزیینات و ریزه کاری داخلی بنا توجه کمتری داشتند . بیشتر تزینات داخلی نقاشی هستند و از نظر من از داخل قابل مقایسه با کاشیکاری و آینه کاری پیچیده و سحر انگیز مساجد ایران نیستند . مثلا گنبد همین مسجد سلطان احمد شاید 10 برابر بزرگتر از مسجد شیخ لطف الله اصفهان باشد اما تزینات داخل گنبد این کجا و آن کجا .
عکس 21 - مسجد سلطان احمد
عکس 22 - مسجد سلطان احمد
حدود 45 دقیقه برای بازدید از مسجد سلطان احمد کفایت می کند . بعد از خروج به سمت مسجد ایاصوفیا راه افتادیم که بین این دو مسجد نیمکت های چوبی قرار دارد که به نظرم بهترین مکان برای عکاسی همین منطقه هست .
چند دقیقه ای نشستیم ، به همراه خوردن بستنی ، استراحتی کردیم و به سمت مسجد ایاصوفیا راه افتادیم . با استفاده از موزه پاس و با عبور از کنار صف طولانی خرید بلیط ( اینهم از مزایای دیگر موزه پاس ، صف بسیار طولانی و بدون اغراق بیش از 300 نفر در صف بودند ) وارد مسجد ایاصوفیا شدیم .
عکس 23 - صف طولانی ایاصوفیا
بسیار زیبا و برعکس نظر بعضی از دوستان که گفته بودند چون شبیه مسجد سلطان احمد هست ما وارد آن نشدیم ، به نظر من هر چند از بیرون نسبتا شبیه هستند ولی از درون زمین تا آسمان تفاوت داشتند . با توجه به اینکه قبلا کلیسا بوده است تحت تاثیر معماری بیزانس سنگ بری های با شکوه و تابلوهای نقاشی ساخته شده از موزاییک که هر کدام داستانی دارند .
عکس 24 - فضای داخلی ایاصوفیا
عکس 25 - فضای داخلی ایاصوفیا
رمپ زیبای پیچ در پیچ که به طبقه بالا می رود و ... . حتما ایاصوفیا را با مطالعه قبلی بروید و حداقل 2 ساعت برای بازدید این کلسیا وقت نیاز دارید. مثلا سوراخ کوچکی در یکی از ستون های مسجد وجود دارد که شاید جذابیتی نداشته باشد ، ولی جالب میشود وقتی بدانید ترکها افسانه ای دارند که هنگامی که شاه عثمانی اینجا را فتح کرده سجده ای بجا اورده بود و ناراحت از اینکه این کلیسا به سمت قبله نیست تا به عنوان مسجد استفاده کند ، که در این هنگام حضرت خضر نبی ظاهر شده و انگشته شصت خود را در این سوراخ کرده و کل کلیسا را به سمت قبله تغییر داده است !!!!!!. و حالا اعتقاد دارند که هر کس انگشت شصتش را درون این سوراخ کند و بتواند دستش را یک دور کامل بچرخاند هر آرزویی دارد برآورده می شود .( ناگفته نماند من هم این کار رو انجام دادم و آرزو کردم برزیل این سرزمین جدا شده که طی رخدادهای طبیعی از آبادان جدا شده است ، بار دیگر به موطن اصل خود بچسبد).
جالب اینکه طی این سه روز من برای بار اول چند نفر از هموطنان را در مسجد ایاصوفیا دیدم ، و تا قبل از ان در این منطقه استانبول برخوردی با ایرانی های عزیز نداشتم .
پس از مسجد ایاصوفیا به موزه آرکولوژی رفتیم . که باز هم با استفاده از موزه پاس ، از صف طولانی نجات پیدا کردیم و سریع وارد شدیم . ابتدا در کافه موجود در محوطه ، قهوه ای نوشیدیم و سرحال آمدیم و بعد وارد موزه باستان شناسی شدیم آثاری از مومیایی های مصری گرفته تا مجسمه ها و وسایل به جا مانده از بابل ومنطقه آشور و ترکیه امروزی وجود داشت .
عکس 26 - مومیایی مصری
در ساختمان دوم هنر شرقی روی ظروف و ... و ساختمان سوم هم که مقبره ها و سرستون ها و مجسمه های با شکوه یونانی و رومی که از مرمر ساخته شده بودند، وجود داشت .
عکس 27 - موزه آرکولوژی
ضمن اینکه محوطه سر سبز بیرونی نیز پر از مجسمه های زیبای باستانی مربوط به دوران رومیان بود که قدم زدن در میان آنها با توجه به فضای سبز و هوای خنک حس خوبی داشت .
در خیابان اصلی روبروی موزه ، در یکی از رستوران های زیبا ، نهار خوردیم ( دونر و پاستا به همراه پیش غذا و آب 42 لیر ) . تقریبا ساعت 16 شده بود و تصمیم گرفتیم برای تحویل گرفتن چمدان و حرکت به سمت فرودگاه به هتل برویم .
عکس 28 - پاستا و دونر
بعد از تحویل گرفتن وسایل با حدود 7 دقیقه پیاده روی به ایستگاه متروی Marmaray Sirkeci İstasyonu رفتیم . مترویی که از زیر تنگه بسفر ، قسمت اروپایی را به قسمت آسیایی استانبول متصل می کند . پس از پیاده شدن در ایستگاه Ayrılıkçeşme به ایستگاه اتوبوس Fatih Sokak رفتیم . که اینجا دچار یک اشتباه شدیم . از این ایستگاه دو خط اتوبوسرانی E10 و E11 هر دو به فرودگاه صبیحا می روند . منتهی خط E11 در طول مسیر 16 ایستگاه توقف دارد ولی خط E10 بیش از 60 ایستگاه !!!!!! توقف داشت . ما بدون توجه به نام خط و به علت اینکه مقصد فرودگاه صبیحا بود ، سوار خط E10 شدیم و حدود 2 ساعت در راه بودیم . ساعت حدود های 19 بود که به فرودگاه رسیدیم که بسیار شلوغ بود . به هر زحمتی بودیم کارت پرواز را گرفتیم و با توجه به اینکه پرواز داخلی بود بدون نیاز به کنترل پاسپورت سوار هواپیما شدیم . هواپیمایی پگاسوس ، ایرلاین ارزانی بود که در عین نو بودن هواپیما ، با حذف وعده های غذایی ( البته قابل خریداری داخل هواپیما ) و کم کردن سهمیه بار ، قیمت بلیط ها را کاهش داده است . طوری که پرواز رفت و برگشت از استانبول به قونیه برای دو نفر فقط 282.000 تومان هزینه داشت . کل بار ما دو نفر روی هم 12 کیلو بود و بدون هیچگونه مشکلی سوار شدیم . در هواپیما به این فکر میکردم که برنامه سه روز اول نسبتا کامل اجرا شد و فقط مخزن آب باسیلیکا را وقت نشد ببینیم ، ولی با توجه به اشتباهی که در سوار شدن به اتوبوس به سمت فرودگاه داشتم ، خدا رو شکر کردم که ریسک نکردم و بازدید مخزن آب را حذف کردم و گرنه قطعا پرواز قونیه را از دست میدادم . در همین افکار بودم که بعد از 35 دقیقه خلبان اعلام کرد در حال کم کردن ارتفاع برای فرود هستیم . با توجه به اینکه بلیطی که من خریده بودم مدت پرواز را 1:15 قید کرده بودم ، خیلی خوشحال از این اشتباه آماده فرود شدیم . فرودگاه قونیه ، فرودگاه کوچک و خلوت ولی بسیار تمیزی بود . از تاکسی هزینه تا هتل هیلتون گاردن را پرسیدم که 55 لیر اعلام کرد . قبول نکردم و سوار اتوبوس های مخصوص فرودگاه شدم که نفری 11 لیر تا میدان علا الدین ، میدان اصلی شهر رفتیم . و از آنجا با ون نفری دو لیر تا جلوی هتل رفتیم . ذهنیت من قبل از ورود به قونیه شهری کوچک و نه چندان توسعه یافته بود ، ولی اتوبان های عریض و بزرگ ، مرکز خرید های بسیار بزرگ ، پارک های بزرگ و ... همگی من را به وجد آورده بود . همچنین در مورد هتل های قونیه هم مطالب جالبی نخوانده بودم . و در سایت لست سکند هم هیچکدام از هتل های قونیه نقد و نظری نداشتند . من از سایت تریپ ادوایزر هتل هیلتون گاردن رو که دارای رتبه دو میان هتل های قونیه بود و نزدیک آرامگاه قونیه بود را انتخاب کردم . سه شب اتاق دو نفره کینگ (بدون صبحانه) به قیمت 625.000 تومان و سطح توقع خودم رو هم پایین آورده بودم . ولی وقتی وارد هتل شدم ، شگفت زده شدم . هتلی بزرگ و شیک . اتاقی بسیار بزرگ و تمیز و واقعا تحت استانداردهای هتل های هیلتون .
عکس 29 - اتاق دو تخته کینگ هتل هیلتون گاردن قونیه
عکس 30 - اتاق دو تخته کینگ هتل هیلتون گاردن قونیه
عکس 31 - مقبره مولانا از پنجره هتل
دارای کمد دیواری ، گاوصندوق ، اتو و میز اتو ، میز کار و چراغ مطالعه ، اینترنت پرسرعت ، تخت بسیار بزرگ و ... . بعد از روز سختی که داشتم این بهترین سورپرایز ممکن بود . بعد از دوش گرفتن عالی ، بدون تعیین زمان بیدار شدن خوابیدم تا خستگی بطور کامل از بدنمان خارج شود .
روز چهارم
صبح حدودای ساعت 10:30 از هتل خارج شدیم .دوست داشتیم دوچرخه کرایه کنیم و شهر را با دوچرخه بگردیم ولی نتوانستیم راهنمایی درستی بگیریم ، به جرات میتوانم بگویم تقریبا در قونیه به جز پذیرش هتل ها ، کسی را پیدا نخواهید کرد که با زبان انگلیسی آشنایی داشته باشد . با ون به میدان علا الدین رفتیم و در تپه علاالدین در کافه بزرگی صبحانه عالی خوردیم ، یک پرس صبحانه کامل ( پنیر ، عسل ، مربا ، زیتون ، خیار ، گوجه ) یک پرس سوسیس تخم مرغ عالی و دو چای در چشم اندازی زیبا با قیمت باور نکردنی 15 لیر . از پیشخدمت اونجا محل کرایه دوچرخه ها رو پرسیدیم ولی اونهم نتونست چیزی بفهمه ، بالاخره از اینترنت گوشی استفاده کردیم و از Google translate به ترکی ترجمه کردیم تا لااقل محل فروش بلیط اتوبوس های برون شهری رو بهمون بگه . روی همون تپه به مسجد و مقبره علاالدین کیقباد رفتیم ( بدون ورودی ) ، حاکم وقت قونیه که پدر مولانا رو به این شهر دعوت کرده بود .
عکس 32 - محراب مسجد علا الدین
عکس 33 - منبر مسجد علاالدین
تپه علاالدین ، تپه قشنگی بود در مرکز شهر که چند تا عکس گرفتیم و پایین اومدیم . دور میدان ، مدرسه قدیمی زیبایی بود بنام مدرسه مناره ( ورودی 10 لیر ) ، در عین کوچکی خیلی زیبا و صمیمی بود . دارای حجره هایی کوچک و در محوطه آن نیز سنگ قبر های زیبا و متفاوتی وجود داشت .
عکس 35 - مدرسه منار
بعد از اون تونستیم محل فروش بلیط اتوبوس رو پیدا کنیم . با توجه به اینکه من خونده بودم که فاصله قونیه تا گورمه ( کاپادوکیا ) با اتوبوس بین سه تا چهار ساعت زمان می بره و از طرفی پرواز بالون ها صبح زود انجام میشه و باید 5 صبح اونجا باشیم . با هر زحمتی بود با پانتومیم و نوشتن و ... تونستیم دو تا بلیط اتوبوس برای ساعت 12 شب بگیریم . بعد از اون با خیال راحت به مسجد شرف الدین رفتیم ، مسجدی ساده که مردم خیلی آرام رفت و آمد داشتن .
عکس 36 - مسجد شرف الدین
و بعد از اون به مسجد وآرامگاه شمس تبریزی رفتیم (بدون ورودی) . بسیار ساده ولی با جوی سنگین و معنوی ، مردم آرام میومدن ، دستی به دعا بر میذاشتن و می رفتن .
عکس 37 – مقبره شمس تبریزی
عکس 38 - نمای بیرونی مقبره شمس تبریزی
عکس 39 - مقبره شمس تبریزی
دل کندن از این فضای کوچک سخت بود ، ولی پس از کمی دعا و گوش دادن چند تصنیف از مولانا از اونجا خارج شدیم . به سمت مسجد عزیزیه رفتیم ( بدون ورودی )، مسجدی نسبتا با شکوه تر از دیگر مساجد قونیه ولی غیر قابل مقایسه با مساجد استانبول . برای نهار ، رستورانی رو انتخاب کردیم که تراس اون منظره مقبره مولانا رو داشت . نهار مفصلی خوردیم ( 45 لیر ) و چایی نوشیدیم و آماده زیارت شدیم . قونیه یک خیابان اصلی بنام مولانا دارد که یک طرف آن میدان و تپه علاالدین ،و طرف دیگر مقبره و موزه مولاناست . کل این خیابان 10 دقیقه پیاده روی دارد . و تمام این مکانهایی که نام بردم همه در این مسیر و با فاصله دو دقیقه از یکدیگر هستند .
خیابان اصل قونیه بنام مولوی و جاهای دیدنی
با انرژی مضاعف و شعفی در درون به سمت مزار مولانا حرکت کردیم ، حسی عجیب و لذتبخش .
عکس 40 - نمای بیرونی مقبره حضرت مولانا
وارد موزه شدیم ( بدون ورودی ) کلیه حجره ها تبدیل به موزه شده بودند ؛ اتاقهایی که به بها ولد و ... تعلق داشتند . وسایل خطاطی و خوشنویسی ، کلاه شمس تبریزی ، ابزار موسیقی و ... . و بعد وارد صحن اصلی شدیم .
عکس 41 - کلاه منسوب به شمس تبریزی در موزه مولانا
ابتدا مزار یاران و مریدان با عمامه ها و کلاه هایی روی مزار و تابلو و نوشته هایی به زبان فارسی و خط زیبای نستعلیق . چه خوب که این زبان و رسم الخط ما پابرجا ماند تا بتوانیم به راحتی این اشعار پیامبرگونه را بخوانیم . بعد از گذر از مقبره یاران به مقبره مولانا رسیدیم و دیگر هیچ .... .
عکس 42 - مقبره مولانا
پس از آن لباس و کلاه مولانا برای بازدید گذاشته شده بود و تعدادی کتاب خطی و قدیمی .
عکس 43 - عرقیه منسوب به حضرت مولانا
دل کندن کار راحتی نبود ، چند عکس گرفتیم و به هتل رفتیم .
قبلا توی سایت تریپ ادوایزر یه شرکت ارائه تور کاپادوکیا رو پیدا کرده بودم که امتیاز بالایی داشت و قبلا هم از طریق ایمیل باهاش در ارتباط بودم . تور کامل یکروزه 65 یورو و تور بالن با شرکت کاپادوکیا بالون رو هم برامون 80 یورو میتونست رزرو کنه ( توی سایت خود کاپادوکیا بالون نفری 125 یورو بود ) ولی چون کارت اعتباری بین المللی نداشتیم ، قبول نکرده بود که برامون رزرو کنه . قرار شده بود هر وقت رسیدم قونیه باهاش هماهنگ کنم . تماس گرفتیم ولی گفت به علت کم بودن مسافر فردا تور برگزار نمی کنه ولی تلفن یه نفر دیگه رو داد که باهاش هماهنگ کنم . با استرس و اعصاب خوردی با شخص جدید تماس گرفتیم و اینقدر استرس بهم خوردن برنامه رو داشتم که اصلا در مورد قیمت باهاش صحبتی نداشتم .
استراحتی کردیم و لی دلمان طاقت نیاورد که مزار مولانا در چند قدمی ما باشد و ما در هتل باشیم . با غروب آفتاب هدفون و موبایل را برداشتیم و به سمت مزار برگشتیم . هر چند از ساعت 6 بعد از ظهر موزه و مقبره تعطیل می شود . ولی میدان زیبا و آرامی جلوی مقبره قراردارد که برای ما همان هم بس است .
عکس 44 - قونیه
عکس 45 - مزار حضرت مولانا در شب
رو به مقبره مولانا نشستم و اشعاری از او را که قبلا گلچین کرده بودم از شجریان و همایون و محسن چاوشی گوش دادم حال کردیم و حال کردیم و حال ... ساعت حدودای 23 به هتل برگشتم سریع وسایل ضروری ( پاسپورت و پول و لباس گرم و آجیل ، شارژر موبایل ، پاوربانک و ... ) رو توی کوله ای سبک ریختیم وبه سمت اتوگار ( ایستگاه اتوبوسرانی برون شهری ) حرکت کردیم . تا میدان علا الدین با ون رفتیم نفری 2 لیر . کمی بیسکوییت ، آب معدنی و تنقلات برای توی مسیر گرفتیم و از اونجا یه تاکسی گرفتیم 35 لیر تا ترمینال اتوبوسرانی . توی ترمینال ساندویچی خوردم به قیمت 10 لیر که البته تعریفی نداشت . سوار اتوبوس شدیم . اتوبوس خوبی بود و مانیتوری داشت که انواع فیلم و موسیقی داشت که البته ما از همون اول خوابیدیم .