سفر دو روزه به تویسرکان
می خوام براتون از شهری بگم که شاید خیلیا اسمشو شنیده باشید اما بدلیل نزدیکی به یه شهر بزرگتر و معروفتر تو سایه اون کمرنگ شده و شاید دیدن و شنیدن از اون براتون جذاب باشه.
تویسرکان شهر گردو در قسمت جنوب شهر الوند و کوه همدان واقع شده. زمانی که به پیشنهاد دوستان تصمیم گرفتم همراهشون راهی بشم هیچ ایده ای نداشتم و صرفا به قصد دیدن یه مسیر تازه و متفاوت راهی سفر شدم. برای منی که اهل سفرم و زیاد سفر میرم همیشه دیدن مناطق جدید و همصحبت شدن با اهالی اون منطقه یه جذابیت دیگه ای داره.طبق عادت همیشه قبل رفتن یکم سرچ کردم تا ببینم جاهای دیدنی اش کجا هست و اینجورچیزا.
صبح میدون ازادی قرار گذاشتیم. تصمیم داشتیم با ماشین های شخصی بریم. طبق عادت ایرانیا بعد کلی معطلی راه افتادیم. اتوبان ازادگان و ساوه و ازاد راه ساوه همدان. برای رفتن به تویسرکان دوتا راه هست . هم میشه از جاده نهاوند رفت یا اینکه بری همدان و از اون طرف بری. که ما مسیر دوم رو انتخاب کردیم. دلیلش هم بازدید از همدان نبود فقط به پیشنهاد یکی از دوستان که تویسرکانی بود این مسیر رو در پیش گرفتیم. رشته کوههای الوند درکناره جاده تویسرکان و مسیر زیبایی که مارو میبرد به سمت شهری که بدلیل باغات گردویی که داره به شهر گردو معروفه.
عکس از اینترنت
تقریبا حدود 2 ظهر رسیدیم به شهر تویسرکان و بنا به قراری که دوست و میزبان تویسرکانیمون گذاشته بود رفتیم به سمت باغ اونها برای ناهار و رفع خستگی. پایین خیابون باغ ماشین ها رو پارک کردی ومسیر سر بالایی رو از دل باغهای سرسبز و زیبا طی کردیم. یه مسیر رویای ارامش و صدای پرنده ها که دلت می خواست ساعتها همونجا بشینی وتو سکوت خیره شی به اینهمه زیبایی. یه جورایی مثل مازندران بود اما بدون شرجی و رطوبت.
ناهار آش سماق پخته بودن برامون. واسم جالب بود و تاحالا نشنیده بودم. تنها مفهمومی که از سماق تو ذهن من بود کباب بود و اینکه ازش آش درست کنن همونقدری برام عجیب بود که وقتی برای اولین بار خوشه و بوته اش رو از نزدیک دیدم. تازه اونجا بود که فهمیدم همه اون سماق قرمزایی که موقع بچگی توکبابی می ریختیم کف دستمون با نمک و می خوردیم تقلبی بود و سماق اصلی اصلا اون رنگی نیست. آش سماق رو که خوردم متوجه شدم خشگلیا و جالبیای این سفر داره شروع میشه.
یکی دیگه از غذاهای محلی تویسرکان که حتما اگه رفتید بخورید، گل سینه است. هم اسمش جالبه هم طعم و مزه اش عجیب. شبیه هیچی نیست که بتونم بگم چه طعمی داره.
بعد خوردن اش و رفع خستگی مسیرآمده رو برگشتیم به سمت پایین و ماشین ها. کم کم یه نم بارون هم شروع کرد به باریدن. وشروع کردیم یکم بگردیم تو شهر و خود شهر رو ببنیم. نکته مهمی که خیلی به چشمم اومد تمیزی شهر بود. خبری از زباله های تلنبار شده و جوی های بسته شده با اشغال نبود. شهر تمیز و نم بارونی که اگه غباری هم یکم توش بود رو شست. حس کردم این شهر عجیب داره دلبری می کنه.
اول رفتیم آرامگاه حبقوق نبی در خیابان چهار باغ شهید اصفهانی در تویسرکان که یک برج مدور با سقفی مخروطی شکل که بیش از 900 سال قدمت دارد. این آرامگاه متعلق به دوران سلجوقیان و دیوارهای خارجی آرامگاه با طاق نماها و کاشی کاری زیبایی تزیین شده است که شامل نقوش ستاره ای شش ضلعی یا ستاره داوود است. محض اطلاعتون عارضم که تندیسی از سنگ مرمر از حبقوق نبی همراه نقاشی هایی ازایشون در موزه واتیکان ایتالیا نگهداری می شه.
حبقوق نبی به معنی در آغوش گرفته است و دلیل این نام گذاری ایشون به این اسم هم به این دلیله که در دوران کودکی از دنیا میره و الیاس نبی او را در آغوش می گیره و دعا می کند که خدا او را زنده کنه. ایشان از پیامبران دارای کتاب بنی اسرائیل و از نسل حضرت موسی است. و نامش در کتاب تورات عهد عتیق ذکر شده . ایشون از جمله پیامبران قوم بنی اسرائیله که بدست کوروش کبیر از دست بخت النصر ازاد شد و به ایران مهاجرت کرد و در منطقهی رودآور، یا تویسرکان امروزی، ساکن شد و در همین منطقه نیز از دنیا رفت.
عکس از اینترنت
چون سفر 2روزه بود و این شهر کلی دیدنی داشت ،پس تصمیم گرفتیم تا وقت هست بریم پارک جنگلی کمر بسته رو هم ببنیم. خوبی سفر تو نیمه اول سال اینه که هوا دیر تاریک میشه و روشنی روز به اندازه کافی برای گشت و گذار وجود داره. پارک جنگلی کمر بسته یکی از جاذبه های طبیعی تویسرکان که بخاطر درختان چنار قدیمی و کهنسالی که داره بسیار دیدنی و حتما بهتون توصیه می کنم دیدنش رو از دست ندید. 6 تا درخت چنار که انگار اطراف دایره ای روییده ان و با ارتفاعی حدود 30 متر سرشون تو اسمون گم کردن. بعضی محلیا می گن که این درختا در اصل شاخه های هستن که از ریشه یه درختی که قرنها پیش قطع شده سبز شدن. که اگه اینجور باشه قدمتش مثل سرو ابرقو خیلی سال میشه. که البته راجع به این مسائل نیاز به تحقیق و کارشناسی اهل فن هست و من صرفا عقیده رایج محلی ها رو تعریف کردم.
دیگه کم کم هوا رفت سمت غروب و شب و تصمیم گرفتیم که بریم برای شام و استراحت. به سفارش دوستمون که به منطقه آشنا بود، برای شام رفتیم سفره خونه سنتی سراب تو خیابون امام حسین. این رستوران یه حمام قدیمی مربوط به دوران قاجار که هم فضای خوبی داره هم غذاهاش خوبه و هم قیمت بسیار مناسبی داره.
با توجه به اوضاع اقتصادی جامعه و تغییر مداوم قیمت ها ، قیمت غذاها رو نمیزارم که مبنای غلطی نشه.
بعد شام هم رفتیم به خونه محلی که برای شب اجاره کرده بودیم. یه خونه کوچیک وسط یه باغ خوشگل که شب جز تاریکی هیچی ندیدم و صبح که بیدار شدیم متوجه شدیم وسط چه بهشتی هستیم.
صبحونه رو تو یه قهوه خونه جلو بازار قدیمی شهر خوردیم. املت و کره و سرشیر محلی که شد نفری 2500 تومن. و یه سر به بازار تاریخی تویسرکان زدیم. اگه تویسرکان رفتید، دیدن خوشه های سماق تازه و دیگر سوغات خوشمزه تویسرکان را از دست ندهید.
بعد بازار رفتیم آرامگاه میر رضی الدین آرتیمانی که از عرفا و شعرای دوران شاه عباس صفوی بوده. وی در دربار شاه عباس جایگاه رفیعی داشته از همین رو به دامادی شاه عباس نیزپذیرفته می شود. او پس از سالها زندگی در اصفهان به زادگاه خود باز می گردد و بر فراز تپه همینه ،خانقاهی بر پا كرده و بعدها در همین خانقاه به خاک سپرده میشود. از مهمترین آثار وی ساقی نامه و سوگند نامه است. ورودی نداشت یا حال نداشتن از ما بگیرن نمی دونم.
زز
بازدید و عکاسی حدود نیم ساعت طول کشید و بعد رفتیم دیدن ،خانه مسعودی تو محله شاهزادگان (خیابان انقلاب- دستغیب). این خانه تاریخی متعلق به دوران قاجار و اکنون به عنوان موزه تاریخ و فرهنگ تویسرکان مورد استفاده قرارمی گیرد. خانه مسعودی ۲ طبقه دارد که هر طبقه یک اتاق اصلی و چند اتاق فرعی دارد که به یک پستو منتهی می شوند و در طبقه همکف اتاق شاه نشین، مهمترین قسمت این بنا است که در قسمت ورودی آن کتیبه ای قرار دارد که تاریخ ساخت بنا را نشان میدهد. یعنی سال 1290 هجری قمری. تمام سقف و دیوارهای این اتاق پوشیده از گچبریها، آینهکاریها و نقاشیهای رنگ و روغن زیبایی است ودر حاشیه بالایی دیوارهای این اتاق و در میان نقوش گچبری شده، تصاویری از پادشاهان ایران باستان با الهام از شاهنامه فردوسی با شیوه گراور نقش گرفته است. در یکی از این تصاویر یک شاهزاده قاجاری کاغذی تو دستشه هست. و بالای این نقاشی ،به خط نستعلیق نوشته «گردآورنده این داستان، جلالپور فتحعلیشاه قاجار». بازدید از این خانه زیبا حدودا 35 دقیقه زمان نیاز داره.
شنیده بودیم یه کاروانسرای قدیمی دیدنی بیرون شهر قرار داره. پس به سمت خارج شهر راه افتادیم. این کاروانسرا در ۵ کیلومتری جاده تویسرکان-کنگاور قرار داره و قدمت آن به عصر صفوی بر می کردد. این کاروانسرا به سبک 4 ایوانی ساخته شده و در طول سالهای زیاد، استراحتگاه کاروانها، بازرگانان و زائران بوده.آثار کهن بدست آمده از این کاروانسرا در موزه شهر همدان نگهداری می شود. در میان این کاروانسرا چشمه آبی وجود داره که در تمامی فصول سال به یک میزان آبدهی داشته و آب بسیار گوارایی هم داره.
بعد از بازدید و عکاسی از کاروانسرا که حدود 1ساعت طول کشید برگشتیم به شهر تویسرکان و از سمت جاده گنجنامه به سمت همدان حرکت کردیم.
برای ناهار رسدیم گنجنامه. کلی رستوران تو این منطقه بود، که ما با پرس و جو از دوستان، رستوران نعل اشکنه بعد از میدان عباس آباد رو انتخاب کردیم. رستوران بدی نبود. نمی دونم چرا با این که فضاش خیلی بهتر از رستوران تویسرکان بود اما به اندازه شام دیشب به من نچسبید.
عکس از اینترنت
بعد از ناهار دوستان به سمت تهران راه افتادن اما من نه. دیدم حیف این همه راه تا اینجا اومدم همدان زیبا رو نبینم. این شد که راهمون از هم جدا شد و ازشون خداحافظی کردم وبا تاکسی های خطی که اونجا بود راهی همدان شدم.
سفرنامه همدان را براتون جداگانه خواهم نوشت.
بهتون توصیه می کنم ، به شهرهای کمتر شناخته شده سفر کنید. برای محلی ها درآمد ایجاد کنید . تو این شهرها چون مسافر وگردشگر یه پدیده جدیده، بسیار محبت دارن .البته فراموش نکنید به اداب و رسومشون احترام بگذارید و هنجارهای جامعه کوچیکشون رو نشکنید تا همیشه از آمدن مهمان به شهرشون خوشحال بشن. فراموش نکنید که شما به محل زندگی اونا رفتید. بهترین سفرها رو براتون آرزو میکنم.