سلام به تمامي عزيزاني كه سفرنامه ي من را براي مطالعه انتخاب كردند .من در اين سفرنامه تمام تلاشم را كرده ام تا بتوانم اطلاعات مفيد و ضروري كه در بعضي از سفرنامه ذكر نشده بيان كنم و تجربه ي خودم را در اختيارتان قرار بدهم ممنونم از شما دوستداران عزيز
اوايل بهمن ماه سال ١٣٩٧ بود كه فكر رفتن به مالزي در سرم افتاد و باتوجه به گراني و بالا بودن دلار دو دل بودم كه به اونجا سفر كنم يا نه چون قيمت تورها خيلي بالا بود تقريبا حدود5.700.000تومان به بالا بود و از نظر من ارزش رفتن نداشت اما قبل از گرفتن تور خواستم مطالعه ايي راجع به مالزي داشته باشم و با خواندن سفر نامه هاي مختلف در سايت لست سكند متوجه شدم كه اكثر جاهاي ديدني مالزي ورودي ندارد بر خلاف كشور تركيه كه من اونجا قبلا سفركرده بودم ولي خب خوشبختانه ديدني هاي كوالا ورودي ندارد البته به جز بعضي جاها مثل آكواريوم و باع پرندگان و ...كه بعدا به در قسمت هاي مختلف توضيح ميدم خدمتتون .
خلاصه با اطلاعاتي كه جمع كردم دو دلي را كنار گذاشتم و در سايت ها و كانال هاي آژانس هاي مختلف دنبال تور مالزي بودم با قيمت مناسب كه بعد از يك هفته توري را مشاهده كردم كه قيمتش خيلي خوب بود نفري٤.٨٠٠ ميليون تومان سريع تلفن را برداشتم و با آژانس تماس گرفتم تا رزرو كنم ولي چون ساعتي كه تماس گرفته بودم با ساعت تعطيلي آژانس بود گفتند فردا حضوري تشریف ببرم .آن شب منتظر نموندم و خودم وارد سایت بوکینگ شدم تا هتل رزو کنم قیمت هتل های مالزی خیلی مناسبه ولی متاسفانه بلیط هواپیما به مالزی خیلی گرونه برای همون پشیمون شدم خودم بوک کنم چون متوجه شدم چندان اختلافی ندارد پس بهتر که از تور بگیرم صبح روز بعد سریع به آژانس افق نما رفتم ولی متاسفانه نرخ ها بالا رفته بود و شده بود پنج میلیون تومان . خلاصه برای 5 نفر تور مالزی به مدت 8 روز در هتل پسیفیک اکسپرس سنترال مارکت گرفتم و در آخر با خوشحالی تمام بلیط هارو گرفتم وتاریخ سفر ما برابر شد با 12اسفند 97 ساعت 21:55 دقیقه.
25 روز تا سفرمان زمان داشتیم در طی این روزها من اطلاعاتم را که ناقص بودند کامل کردم ومقداری کنسرو و خوراکی تهیه کردم چون شنیده بودم غذاهای مالایی زیاد با مزاج ما سازگار نیست..
مواردي كه نياز داريد با خود ببريد
- چتر يك يا دو تا ببريد چون اونجا بارندگي شديد و واقعا بهش نياز داريد
- پماد گزش حشرات كه من پماد دپي را پيشنهاد ميكنم قبل و بعد گزش
- خوراكي و كنسرو به هر مقدار كه ميخواين
- لباس گرم نيز با خود نفري يكي ببريد بعدا توضيح ميدم چرا
- مهر براي نماز خواندن
- سوزن گوشي براي در آوردن سيم كارت
قبل از سفر من يك كتاب خريدم كه خيلي به دردم خورد و پيشنهاد ميكنم اگر خواستيد بخريد چون توضيحات كلي درباره ي جاهاي ديدني مالزي داده است و مراكز خريد مهم براساس قيمت ها دسته بندي شده وخيلي چيزهاي مفيد ديگر كه خيلي به كار مياد .اسم كتاب مسافرت به كوالالامپور نشر بهشت هست
عکس 1(کتاب کوالا)
و اينكه برنامه گرب را روي گوشي خود نصب كنيد خيلي برنامه ي خوبي هست مثل اسنپ خودمون ميمونه البته يك برنامه ي ديگر هم هست به اسم ماي کار مثل گرب ميمونه قيمت هاي هردو مثل هم هستند ولي گرب بهتره چون سريع تر راننده پياده ميكنيد اما ماي كار زمان ميبرد من دوتا برنامه را پيش از سفر یک برنامه ی نقشه ی آفلاین روی گوشیم نصب کردم كه ميتونيد زماني كه اينترنت نداريد ازش استفاده كنيد .اينا نرم افزارهايي بود كه من قبل از سفر دانلود كردم تا اونجا راحت باشم.
عکس2(نرم افزارها)
3400ميفروختن و مدارك مورد نياز هم براي خريد كپي پاسپورت و بليط بود به همراه كارت عابر به نام شخص خريدار خوشبختانه پدرم كارت عابرش همراهش بود و دستگاه كپي هم طبقه پايين فرودگاه بود سريع به اونجا رفتيم و كپي گرفتيم و اومديم رينگت خريديم توصيه من به شما اينه كه قبل از رفتن به فرودگاه كپي و مدارك لازم بگيريد يه وقت اونجا ديرتون نشه و به مشكل نخوريد.
بعد از تحويل چمدان ها در سالن انتظار نشستيم تر ساعت ٩:٥٥ دقيقه و بعد سوار هواپيماي ماهان شديم پرواز ما مستقيم بود ولي خب هواپيما صندلي هايش اصلا مناسب ٧ساعت راه نبود ما تا اونجا برسيم حسابي خسته شديم پا درد و کمردرد و......
پرواز ما با تاخير بلند شد يعني ما يك ساعت و نيم در هواپيما نشستيم تا پرواز كند به دلايل چرتي كه هيچكس سر درنياورد ازش خلاصه ساعت ١١:٣٠شب تهران را به مقصد كوالا ترك كرديم.
ساعت ١١:٣٠صبح به وقت كوالا رسيديم اونجا ٤ساعت و نيم جلوتر از از ايران است . فرودگاه كوالا خيلي بزرگ و لوكس هستش طوري كه اگه به انگليسي مسلط نباشيد اونجا گم ميشيد پس از جمع ايراني ها جدا نشيد چون وقتي وارد فرودگاه ميشويد بايد سوار يك مونوريل شويد و با اون به قسمت تحويل بار ها ميرويد و بعد از تحويل بار ديگر نگران نباشيد چون يه مسافت كوتاهي بريد ليدرها را ميبینيد اونجا منتظر هستند . ما وقتي ميخواستيم بارها را تحويل بگيريم با يك زن و شوهر ميانسالي آشنا شديم كه اونا باما توي يك تور و هتل بودند ومن خوشحال از اينكه تو هتل ما ايراني هم هست و با اون ها به سمت ليدر رفتيم ليدر ما آقاي مهدي بود كه از طرف آژانس پالم بيچ اونجا اومده وبودن به همراه آقاي نسيم كه فردي مالزي بودند اما ايراني ميتونستند حرف بزنن و اون لهجه ي قشنگشان به ما خوش آمد گفتند و با جمع رفتيم و سوار اتوبوس شديم از همان لحظه كه از فرودگاه بيرون مياين هواي گرم و شرجي استوايي را حس ميكنيد كه اولش خيلي طاقت فرسا هستش اما عادت ميكنيد. و ليدر توضيحاتش را شروع كرد درمورد آب وهوا و آيين و .....و همچنين كيف قاپي كه ميگفتند خيلي پيش اومده اينجا ولي شكر خدا ما طول سفر هيچ دزدي نديديم . فرودگاه كوالا تا مركز شهر يك ساعت فاصله دارد و در طول اين مسير شما درختاني را ميبينيد كه خيلي شبيه نخل هستند و بهشون ميگن درخت پالم !! آره همون روغن پالمي كه تو تلويزيون خودمون هي ميشنويم.
از اين درختان روغن ميگيرند و همچنين در صنعت لوازم آرايشي استفاده ي زيادي ميكنند.
نكته ي ديگر اينكه مالزي به دوقسمت تشكيل ميشه مالزي غربي و مالزي شرقي اكثر ما ها به مالزي شرقي سفر ميكنيم . كشور مالزي ويزا ندارد و ما ميتوانيم ١٤روز در اين كشور اقامت داشته باشيم اما در زمان هاي قديم يعني چندين سال پيش ما ايراني ها ميتونستيم ٣٠روز تا ٤٠روز در اين كشور اقامت داشته باشيم اما امروز بنا به دلايلي به ما ايراني ها ديگر مجوز ٤٠روز نميدن .و نام كوالالامپور به معني دو رود گل آلود هست.
در طول مسير نكاتي را راجع به هتل هاي هرگروه به ما گفتند مثلا بايد دپوزيت و ماليات پرداخت كنيد و اينكه به وسايل هتل آسيب نزنيد و از بردن ميوه ي دوريان و منگوستين به هتل جلوگيري كنيد چون ممنوع است به خاطراينكه اگه فردي نوشيدني الکلی ميل كرده باشد و يك مقدار دوريان بخورد سنگ كوب ميكند و ميميرد به همين علت ممنوع ميباشد .
در طي مسير ليدر برگه هايي را به ما داد كه هزينه ي گشت و گذارو رفتن به جاهاي مالزي بود وقتي همه اون برگه را ديدند چشمانشان از تعجب گرد شد چون قيمت ها به يورو بود نه به دلار و نرخ يورو زمان سفر ما ١٦٠٠٠تومن بود. اولين برنامه هم شام مالايي بود كه ليدر ميگفت هرچه قدر بخواين اونجا غذاهاي مختلف ميخوريد با ميوه هاي استوايي و هيچ ممنوعيت ندارد هركس هرچه قدر ميخواهد بخورد با اين چيزهاي وسوسه انگيز مردم را وسوسه ميكرد همه مردم داخل اتوبوس اين برنامه را انتخاب كردند در كمال ناباوري همه ١٠٠دلار به عنوان بيعانه دادند و تنها خانواده ايي كه انتخاب نكرد ما بوديم . بعد ازمدتي جلوي يك صرافي ايستادند و ما اونجا يك ١٠٠دلاري چنج كرديم و به هر ١٠٠دلار ٣٩٩رينگت ميدادن كه بعدا ما متوجه شديم اينجايي كه مارو بردن كلا نرخ پايين برميداره تا جاهاي ديگه كه بعدا خودمان پول چنج كرديم و بعدش دوتا سيم كارت به ما دادن چون دوتا اتاق داشتيم و اونهارو به مبلغ ١٠رينگت شارژ كرديم كه شامل يك گيگ اينترنت ٨روزه بود از نظر من كافي هستش براي ٨روز چون من تا لحظه رفتن تمومش نكردم اما براي كسايي كه مثل همسر من اهل اينستاگرام هستن و ميخوان لايو بگيرن كم ميشه همسر بنده ٤روزه تمومش كرد و دوباره شارژ كرد.
عکس3(برگه ی لیدر)
آخرين نفراتي كه از اتوبوس پياده شدند هم هتلي هاي ما بودند ليدر مارو جلوي هتل پیاده کرد و رفت اصلا هم نیومدن کارهای چک این مارا انجام بدند البته من به زبان انکلیسی تسلط دارم و برای ما مشکلی نداشت وخانواده ايي كه ميانسال بودند اگر من نبودم نميتونستند مشكل شان را حل كنند .وقتي وارد هتل شديم اتاق هايي كه به ما دادند بدون پنجره بود و اصلا خوب نبود اما به ما قول دادند فردا اتاق پنجره دار ميدهند كه به قولشان عمل كردند. و در آنجا ٧٠رينگت اشتباه نكنم ماليات داديم و ١٠٠رينگت دپوزيت براي هر اتاق به رسپشن داديم.
عکس4(مونوریل فرودگاه)
روز اول
بعد از تحويل اتاق ها و استراحت دوساعته در هتل تصميم گرفتيم به جاهاي نزديك هتل برويم كه ابتدا به سمت مسجد جامك رفتيم و از داخل آن ديدن كرديم و از آنجا به سمت مترو مسجد جامك رفتم تا ببينم قيمت بليط مترو چه قدر است آنجا كيوسك هايي وجود دارد كه ميتونيد خودتون بليط بگيريد و خيلي آسون هست شما مقصدتون را طبق خطي كه ميخواين برين انتخاب ميكنيد و تعداد را وارد ميكنيد و Qty و بعد پول يا سكه را وارد و دستگاه ميكنيد و بليط تحويل ميگيريد قيمت بليط رفت مترو 1.6 رينگت بود كه رفت و برگشت ٣.٢رينگت ميشد براي هر نفر با محاسبه ايي كه من كردم چون تعداد ما پنج نفر بود گرب براي ما بهتر بود چون همون هزينه ايي در ميومد كه با مترو ميخواستيم اينور اونور بريم كه از نظر من مترو وقت تلفي خيلي دارد ولي گرب راحت تر هستش ولي بليط مترو هاي مالزي براي مقصدهاي مختلف قيمت هاي مختلفي دارد مثلا بليط رفت به پوترا جايا نفري ١٤رينگت هستش كه بازهم براي ما گرب به صرفه تر بود خلاصه از مترو استفاده نكرديم و بيرون اومديم و به سمت عمارت سلطان عبدالصمد كه در نزديكي مسجد جامک بود و رفتیم و در كنار نماد اصلي اونجا آی لاو کی ال عکس گرفتیم کنار همون نماد موزه مینیاتوری شهر کوالا بود که تعطيل بود و نرفتيم و بعد از عمارت به سمت ميدان مردكا يا دترن مردكا و يا همون ميدان استقلال كه نزديك عمارت بود رفتيم و پس از بازديد از اونجا به يك سوپر ماركت رفتيم و آب هاندرد پلاس با طعم هاي مختلف خريديم كه واقعا خوشمزه بود و چسبيد بعد به سمت هتل برگشتيم و در لابي استراحت كرديم ساعت ٧شب بود كه از رسپشن هتل خواستم گرب برامون بگيره به سمت برج هاي دوقلو چون من هركاري ميكردم نميتونستم در گرب جوين بشم ولي بعدا مشكلم حل شد خلاصه گرب به مبلغ ١٠رينگت برامون گرفت و خيلي شيك و مجلسي ماشين اومد جلوي هتل و سوارش شديم و به مقصد رسيديم.
عکس5 (مترومسجدجامک)
در كنار برج هاي دوقلو لنز هاي دوربين ميفروشند كه خيلي خوشگلن و باهاش ميشه كل برج ها را توي عكس انداخت. و از نظر من سوغاتي خوبي هم ميتونه باشه خلاصه ٣٠رينگت داديم و يدونه لنز خريديم و باهاش عكساي لاكچري انداختيم.
پس از گشت و گذار در اونجا به پشت برج هاي دوقلو رفتيم كه يك پارك بزرگ و رودخانه ايي خوشگل در اونجا بود كه در آن نمايش رقص فواره با آهنگ را داشتن كه ساعت ٨شب شروع ميشد و ما خوشبختانه تونستيم به موقع برسيم و از اولش تماشا كنيم خيلي جاي قشنگ و آرامش بخشي بود همسرمن عاشق اونجا شده بود پس از تموم شدن برنامه براي برگشت به هتل به مشكل خورديم گرب كه نميشد بگيريم و اوتوبوس هاهم به اونجا نميرفتند و تاكسي هم قيمت هاي نجومي ميگفتند خلاصه در آخر با چونه زدن زياد يك تاكسي به مبلغ15 رينگت گرفتيم و برگشتيم هتل .پايان روز اول
هزينه هاي روز اول
- مبلغ ٢٠رينگت براي شارژ سيم كارت ها
- ٣٤٠رينگت ماليات و دپوزيت دوتا اتاق
- ٦رينگت آب هاندرد پلاس
- ١٠رينگت گرب به برج ها
- ١٥رينگت تاكسي تا هتل
- ٣٠رينگت خريد لنز دوربين
روز دوم گشت شهري رايگان بود كه به ميدان مردكا و مسجد جامك رفتيم و جاهايي كه ما ديروز رفته بوديم دوباره به اونجا ها مارو بردند كه فقط موزه مينياتوري براي ما تازه بود چون ديروز تعطيل بود و ازش بازديد نكرديم وقتي از موزه بيرون اومديم ديديدم عكس هايي كه قبل از وارد شدن به اونجا با دوربين از ما گرفتند روي بشقاب هاي خوشگل چاپ كردند ما دوتا از عكس هامون را خريديم كه خيلي قيمتش بالا بود 50رينگت هر بشقاب ولي با چونه زدن به قيمت مناسب تري هركدام ٣٠رينگت گرفتيم ولي خب يادگاري خيلي قشنگي ميشه من هنوز وقتي نگاه ميكنم بهش خاطراتم زنده ميشه .
بعد از اونجا به معبد تين هو رفتيم كه خيلي زيبا و جذاب بود يك معبد چيني چند طبقه بزرگ كه درست شبيه به اين سريال ها كه تو تلويزيون ميبينم واقعا ارزش ديدن داره و بيرون معبد نيز مجسمه هايي از نماد سال تولد به ميلادي داره و داخل معبد نيز فال ميگيرن كه اين بخش خيلي جذاب و سرگرم كننده بود ولي خب چون با تور رفتيم وقت كمي بهمون دادن كلا نيم ساعت بهمون وقت دادن تا كل معبدو بگرديم و عكس بگيريم از نظرمن خيلي زمانش كم بود براي همون من اصلا دلم نميومد از اونجا به اون زودي بروم خلاصه سوار اتوبوس شديم و و دراونجا آقاي نسيم ليدرمون با خوندن فال هامون همه رو به خنده انداخت خلاصه از اونجا به سمت كارخانه ي شكلات سازي رفتيم ولي هيچكس از اونجا خريد نكرد چون قيمت ها بسيار بالا بود اما قسمت جالبش ديدن ميوه ي كاكائو و درخت كاكائو بود. بعد از بيرون اومدن از كارخونه از خانم هاي دست فروش كه ميوه هاي استوايي ميفروختن ميوه خريديم واقعا ميوه هايش تازه بود و حسابي بهمون چسبيد.
عکس6(فال تین هو)
از اونجا طبق برنامه ي تور شهري قرار بود بعد از گشت و گذار به يك رستوران براي ناهار ببرن اما متاسفانه بعد از كارخانه شكلات سازي به يك فروشگاه كه بهش بوتيك ميگويند بردند اونجا هم قيمت ها بالا بود از اونجا برنامه ي پوتراجايا را داشتند كه هركس به پوتراجايا ميرفت بهش ناهار ميدادند ولي هرچي به ما اصرار كردند بريم قبول نكرديم خلاصه از اونجا براي ما ماشين گرفتند و بدون ناهار برگشتيم به هتل.
عکس7(معبدتین هو)
بعد از كمي استراحت بعد از ظهر ساعت پنج گرب گرفتم به باتو كيو يا همان غارهاي باتو بعد از يك ساعت به اونجا رسيديم به علت ترافيك .
وقتي به اونجا رسيديم هوا ابري شد و رعد و برق هاي خطرناكي ميزد و همچنين خداروشكر خبري از ميمون ها نبود نميدونم چرا ولي فك كنم چون هوا داشت تاريك ميشد رفته بودن خونه هاشون خلاصه بهتر نبودن چون من خيلي آدم ترسويي هستم و به از هرحيووني ميترسم.
عکس8(مجسمه مورگان)
خلاصه سريع شروع به عكس گرفتن كرديم چون هوا داشت تاريك ميشد و بلافاصله بعد از عكاسي از ٢٧٢پله بالا رفتيم كه واقعا نفس گير بود ولي ارزش داشت به بالا كه رسيديم داخل غار رفتيم و اونجا كلي معبد وجود داشت كه هرقسمتي از غار مجسمه ي خدايان را گذاشته بودن و غار رامايانا بسته بود و نتونستيم بريم ولي بليط وروديش ١٠رينگت بود. خيلي معبد خوشگلي هستش پيشنهاد ميكنم زود بريد تا هوا تاريك نشده و اون معبد بسته نشده ازش بازديد كنيد سپس بعد از گشت و گذار در غار از پله ها پايين اومديم و به سمت پشت مجسمه مورگان رفتيم و درياچه خوشگلي اونجا بود همچنين مجسمه بزرگ سبز رنگ كه من اسمشو نفهميدم چي بود .پس از بازديد بارون شديدي گرفت سريع به سمت يك مغازه رفتيم كه نماد هايي از باتو كيو را ميفروختند يك مجسمه مورگان از اونجا خريديم و به درب ورودي اصلي برگشتيم هرچي درخواست گرب ميدادم ماشين پيدا نميشد چون ديروقت هم بود مجبور شدم تاكسي بگيرم و راننده تاكسي هم كه ديد من دارم درخواست گرب ميدم قيمت منصفانه ايي پيشنهاد داد كه ماهم قبول كرديم و به هتل برگشتيم .
هزينه هاي روز دوم
- خريد بشقاب به قيمت ٦٠رينگت
- ميوه ي استوايي ٣٠
- ٢٥رينگت گرب به باتو كيو
- ٢٥رينگت تاكسي به هتل
- ٥٠رينگت خريد شام
روز سوم سفري از نوع پوترا جايا
همانطور كه ميدانيد پوتراجايا پايتخت اداري مالزي است يعني تمام امكان مهم اداري و دولتي در اين شهر با الگو گرفتن از نماد هاي مهم هركشور در اين شهر ساخته شده است از جمله پل خواجو ، تاج محل ، پل سيدني،.....و فاصله اين شهر تا كوالالامپور حدود يك ساعت است و نزديك به فرودگاه هست .
صبح بلافاصله بعد از صرف صبحانه ساعت ٩صبح گرب گرفتم به پوتراجايا به مبلغ ٥٠ رينگت درست يك ساعته به پوتراجايا رسيديم منتهي در طول مسير چون از عوارضي عبور ميكنيم و هزينه ي عوارض به عهده ي مسافر ميباشد كه راننده از ما عوارض را بيشتر گرفت و در آخر سر ٥٥رينگت به او داديم و مارا جلوي مسجد صورتي پياده كرد.
عکس9(پرداخت عوارض)
مسجد صورتي با الگو گرفتن از معماري ايراني ساخته شده است كه واقعا قشنگ و حيرت آور بود در مسجد صورتي اگر حجاب نداشته باشي بايد لباس هايي به شكل عبا ولي به رنگ صورتي سرتان كنيد اما خيلي از توريست ها كه پوشش مناسب داشتند هم درصف گرفتن لباس ايستاده بودند تا با آنها عكس بگيرند خلاصه مسجد زيبا يي بود و ارزش ديدن دارد . بعد از آنجا به ميدان پوتراجايا رفتيم كه حروفي به اسم پوتراجايا اونجا درست كرده بودند و براي عكاسي مناسب بود پس از گشت و گذار در آن محوطه به سمت كيوسك اطلاعات رفتم و پرسيدم چگونه ميشود تمام پل ها را ببينم ايشون گرفتند چند تا راه وجود دارد يك اينكه با كشتي بروم ٢تاكسي بگيرم و سه پياده برویم
عکس10(نقشه ی پوترا)
مسير پياده روي خيلي زياد بود و خسته كننده و اينكه تاكسي هم خيلي گرون درميومد چون ما ميخواستيم تو هر پل پياده بشيم و عكس بگيريم نميشد با تاكسي برويم من در اونجا اتوبوسي نديدم كه مارا ببرد به همه ي پل هاي پوتراجايا درصورتي كه تو سفرنامه ها خونده بودم اونجا شاتل هايي هستند ببرند ولي ما نديدم و تنها اتوبوس ها براي تور ها بودند و توريست هاي خودشان را سوار ميكردند.
خلاصه ما از همان كنار مسجد صورتي پل برقي وجود داشت كه به سمت پايين ميرفت ما سوار پله برقي شديم و درست پيش پل خواجو رسيديم و من چه قدر خوشحال شدم كه حداقل يكي از پل ها را پيدا كردم بعد از اونجا يه مقدار جلو تر كه رفتيم به يك دكه رسيديم بليط كشتي يا كروز را ميفروختند اونجا قايق هاي سنتي هم بود كه خيلي زيبا بودند و با اونا از نظر من بيشتر حال ميداد بريم اما اونا چهار نفره بود و همچنين خيلي گرون بود ماهم تصميم گرفتيم با كروز بريم خلاصه ١١٧رينگت داديم براي پنج نفر و سوار كشتي شديم و قبل از سوار شدن از ما عكس گرفتند كه بعدا به مبلغ ١٥رينگت عكس و گرفتيم.
وقتي سوار كشتي شديم يك خانم محترمي آمد و براي ما تاريخچه شهر پوترا جايا تعريف كرد و هم چنين اينكه تمامي پل ها چگونه ساخته شدند و چيز جالبي كه گفت اين بود درياچه ايي كه ما با كشتي داشتيم روش ميرفتيم يك درياچه مصنوعي هست كه خودشان درست كرده بودند و همچنين در مورد خريد خانه در پوتراجايا صحبت كرد و.....
عکس11(ورودی کشتی کروز)
عکس12(بلیط کشتی)
بعد از اتمام سخنراني از داخل كشتي بيرون رفتيم و روي عرشه كنار هر پل عكس گرفتيم كه خيلي جالب و جذاب بود و عبور از زير تمامي پل ها يك حال و هواي ديگر داشت .بعد از گشتن روي درياچه ي پوتراجايا به مدت ٤٠دقيقه به جاي اول بازگشتيم و حسابي هم گشنه شده بوديم گوگل مپ را بازكردم تا ببينم نزديك ترين رستوران كجاست كه ديدم خيلي با ما فاصله دارد و بايد به مركز خريد آلاماندا برويم و تنها بايد با ماشين رفت اما چيز جالب تري ديدم ماشين هاي باگي (همون ماشين برقي ها ) خلاصه ٢٣رينگت داديم و سوار باگي شديم كه خيلي لذت بخشه يك مسير ١٥دقيقه ايي بود كه از لا به لاي درختان و كنار درياچه رد ميشد. بعد از رسيدن به مركز خريد به فست فود مك دونالد رفتيم ولي بازهم ادويه هاي مالزي به مزاج ما خوش نيومد و به افراد خانواده نچسبيد ولي من چيزبرگرش را دوست داشتم.
عکس13(مسجدصورتی از داخل عرشه)
بعد از گشت و گذار در مركز خريد تصميم به بازگشت گرفتيم در خواست گرب دادم ولي نميدونم چرا هميشه مبدايي كه بوديم اشتباه به صورت خودكار قرار ميگرفت كه فك ميكنم به خاطر اينترنت بود و من دوسه باري به مشكل خوردم ولي واقعا مردم مالزي مردمي بسيار مهربان و مهماندوست بودند و از هركي كمك ميخواستي با جون و دل وقتشان را برايت ميگذاشتند در آخر گرب به مبلغ ٣٦رينگت گرفتيم و به پسيفيك اكسپرس برگشتيم و ساعتي را در هتل به استراحت گذرانديم.
ساعت ٥بعد از ظهر از خواب ناز بيدار شديم و به سمت محله ي چيني ها يا همان پتالينگ جالان پياده حركت كرديم محله ي چيني هابه هتل ما خيلي نزديك بود و همچنين يك بازار ديگه كه اون هم شبيه بازار چيني ها بود درست در كنار هتل بود و ما از عبور كردن اون بازار به خيابان پتالينگ رسيديم مردم مالايي به خيابان جالان ميگويند.
عکس14(خیابان دیگه از چینی ها)
در محله ي چيني ها قيمت ها مقداري مناسب تر از جاي ديگه بود ولي كيفيت پايين ولي ما از اونجا چندتا دكوري خوشگل و همچنين سوغاتي براي دوست هاي خواهرم خريد كرديم و بعد از گشت و گذار در بازار چيني ها از روي نقشه به سمت معبد سري ماهاماهاريان حركت كرديم و در بين مسير دو معبد زيباي چيني وجوداشت كه متاسفانه بسته بود و نميشد ازشون ديدن كرد خلاصه بعد از پنج دقيقه پياده روي به معبد رسيديم واقعا معبد زيبايي بود خيلي جالب بود و طبق گفته ها شبيه بدن خوابيده ي يك انسان است كه سر آن به سمت بالا و پاهايش به سمت پايين بود در داخل معبد پراز خداهاي مختلف بود و همچنين كاهنان معبد زيادي داشت در اونجا ياد سريال يوسف افتادم چون درست روبه روي مجسمه ي خدايان يك مرد هندي آمد و مبلغ ٥٠رينگت به كاهن معبد داد تا برود برايش دعا كند و او نيز به او يك برگ كه داخلش شيريني و موز بود داد و همچنين يك پيرزن ديگري كلي شمع نذر كرده بود و آورده بود دونه دونه روشن ميكرد خب هركسي اعتقادات خودش را دارد و ما نيز به آنها احترام گذاشتيم .و نكته ي ديگر اينكه در معبد ها بايد كفش هارا در بياري و به كفشداري تحويل دهيد كه مبلغ ٣رينگت ميگرفتن يا باخودتون نايلون ببريد و داخلش بذاريد.
بعد از دور زدن در معبد به اون بزرگي به سمت هتل حركت كرديم و دوباره از بازار چيني ها گذشتيم و در اونجا آب نارگيل خوشمزه خريديم به قيمت ٩رينگت خريديم و همچنين يه مقدار ميوه ي استوايي خوشمزه هنگام برگشتن بارون شديد استوايي گرفت و تا ساعت ٩شب همچنان باريد....
هزینه های روز سوم
- ٥٥رينگت گرب به سمت پوتراجايا
- ١١٧رينگت كشتي كروز
- ١٥رينگت عكس
- ٢٣رينگت باگي
- ٥٦رينگت ناهار در مك دونالد
- ٣٦رينگت گرب برگشت به هتل
- ٤٠رينگت خريد سوغاتي
- ٩رينگت آب نارگيل
- ٣٠رينگت ميوه استوايي
روز چهارم گنتينگ هايلند و تله كابين سواري
طبق هرروز بعد از صبحانه تصميم گرفتيم به گنتينگ برويم و در صبحانه خانواده ي ديگري وقتي فهميد داريم ميريم گنتينگ خواست كه با ما بيايد اونا دونفر بودن و با ما ميشدن ٧نفر خلاصه درخواست گرب ٦نفره دادم و به قيمت ١٦٥رينگت كه سهم ما ٨٢رينگت شد و با ماشين لوكس و راحت به گنتينگ رفتيم مسير جاده ايي گنتينگ خيلي زيبا و دلپذير بود تقريبا همون جاده شمال خودمون بود منتهي با آب و هواي استوايي و خنك نه مثل شمال شرجي اون منطقه كلا هواي خيلي خنكي داشت و اكثر جاهارو مه گرفته بود ماشين مارو جلوي اسكاي وي يا همون تلكه كابين پياده كرد و با داخل شدن به اونجا باتوجه به تابلوهاي راهنما به سمت گيت بليط فروشي رسيديم و بليط رفت و برگشت تله كابين معمولي نفري ١٦رينگت بود ولي تله كابين كف شيشه ايي ٣٠رينگت بود نفري ولي ما همون معمولي و انتخاب كرديم .
عکس15(بلیط تله کابین)
پس از خريد بليط باتوجه به تابلوهاي راهنما به سمت اسکای اوینیو رفتیم وسوار تله کابین شدیم و در ایستگاه چین سویی پیاده شدیم و به سمت پله برقی ها رفتیم حدود 7تا پله برقی بود همه را پایین رفتیم تا به معبد چین سویی و معبد نه طبقه رسیدیم معبد نه طبقه چیز جالبی نداشت و همینجوری از پله ها تا در ارتفاع بالا گنتینگ را مشاهده کنی ولی خب به قدری بوی عود و دود میداد که ما نتونستیم تحمل کنیم و برگشتیم به سمت معبد چین سویی .
در اونجا هم مثل تمامی معابد یک سری سیخ های قرمز بود و اونهارو میسوزوندند که بوی خیلی بدی هم دارد در اونجا تنها چیز جالب کتاب های دعاشون بود که ما نوشته هاشو نمیفهمیدیم.
عکس16(ایستگاه چین سویی)
عکس17(کتاب های معبد)
و معبد بهشت و جهنم هم نشان دهنده ي بلاها و عذاب هايي بود كه در آخرت هر آدم متناسب با گناهايي دراين دنيا انجام داده در اون دنيا عذاب ميكشد پس از بازديد از اونجا كه تقريبا دوساعتي طول كشيد به سمت ايستگاه تله كابين برگشتيم و به ايستگاه آخر رفتيم كه يك هتل بزرگ و پاساژ بزرگي داشت كه توش پراز تلويزيون هاي بزرگ و و رنگي بود و همچنين شهربازي زيبايي داشت كه توش برج ايفل و برج ساعت لندن نيز بود نيم ساعتي و اونجا گذرانديم و به سمت ايستگاه اول يعني ایستگاه آوانا برگشتیم و به همون جای اول رفتیم.
عکس18(نمایی از گنتینگ)
عکس 19(برفراز گنتینگ)
و در خواست گرب دادم به مبلغ 91 رینگت که سهم ما 45 رینگت شد و همچنین بازهم عوارض جاده ایی پرداخت کردیم که کلا 3 رینگت رفت و برگشت عوارض دادیم بازهم تاکید میکنم قیمت های گرب در ساعات مختلف روز فرق میکند مثلا ما صبح زود اومدیم قیمت ها بالا بود و برگشت چون ساعت 3 بعد از ظهر بود ارزون تر بود خلاصه قیمت ثابتی ندارند و بعد از 40 دقیقه به هتل رسیدیم.
پس از استراحت ساعت ٥بعد از ظهر تصميم بر اين شد كه به درياچه تي تي وانگسا برويم و اون يكي خانواده هم با ما اومدن گرب به مبلغ ٣١رينگت گرفتيم به تي تي وانگسا تا اونجا برسيم با ترافيكي كه بود شب شد و در كمال ناباوري وقتي رسيديم اونجا تعطيل شده بود و فقط تونستيم اطراف اونجا رو ببينيم تا ديدم اونجا بسته است و هنوز گرب نرفته بهش گفتم واسه چي به ما نگفتي اينجا تعطيل هستش جواب سربالا داد خلاصه حسابي تو ذوقمون خورد دوباره از راننده گرب خواستم ما رو ببره خيابون بوكيت بينتانگ و اول قيمت بالايي گفت ولي من بهش گفتم درخواست گرب ديگه ميدم به مبلغ ٢١رينگت خلاصه وقتي ديد ما با اون نميريم قبول كرد با همين مبلغ مارو ببره بوكيت بينتانگ كه بازهم تا اونجا برسيم با ترافيك سنگيني كه بود تقريبا يك ساعتي طول كشيد خيابون بوكيت بينتانگ يك خيابون شب زنده دار بود با موسيقي هاي مختلف و مراكز خريد بزرگ و رستوران هاي معروف . در خيابون بوكيت بينتانگ يك بستني فروشي معروفي هستش به اسم جوسي نات كه صاحب آن ايراني هستش و خيلي خوشمزه هم هست ولي به معجون هاي سرمعلم خودمون نميرسه ولي خب حتما امتحان كنيد قيمت معجون هاي خوشمزه اش ١٤رينگت بود كه ما همه اونشب امتحانش كرديم و راضي بوديم آدرسش هم بعد از كي اف سي يه مقدار جلوتر برويد ميبينيد اينم آدرس اگر خواستيد تصاوير بيشتري از جوسي نات و ببينيد اين پيج و فالو كنيد
عکس20(خیابان بوکیت )
عکس21(بستنی جوسی نات)
عکس 22(آدرس اینستاگرام)
هزينه روز چهارم
- گرب به گنتينگ 82رينگت
- بليط تله كابين رفت و برگشت براي پنج نفر ٨٠رينگت
- آب معدني ٤رينگت
- گرب به هتل ٤٥.٥رينگت چهل و پنج رينگت و پنج سنت
- گرب از هتل به تي تي وانگسا١٥.٥رينگت
- برگشت از تي تي وانگسا به بوكيت بينتانگ ١٠.٥رينگت
- بستني جوسي نات به مبلغ٧٠رينگت
- ٦رينگت گرب از بوكيت به هتل
روز پنجم هيجاني از نوع زووو نگارا
ساعت ١٠صبح گرب گرفتم يه باغ وحش نگارا به مبلغ ٢١رينگت و بعد از نيم ساعت به اونجا رسيديم اونروز هوا فوق العاده گرم و شرجي بود واقعا نميشد تحمل كرد اما ديگه مجبور بوديم تحمل كنيم بعد از ورود به باغ وحش از گيت بليط فروشي بليط نفري ٨٢رينگت خريديم منتهي براي خواهرم ٤٣رينگت بود اونجا بليط ها رو روي مچ هاي دستمون به صورت دستبند بستند و بعد وارد باغ وحش طبق نقشه پيش رفتيم تا حيوانات مختلف و ببينيم زماني كه ما اونجا بوديم يك حيوون از قفسش در رفته بود و همه داشتند اونو ميگرفتن كه شبيه موش هاي بزرگي بود كه نميدونم اسمش چي بود و خلاصه اولش يك ترس و استرسي و به ما وارد شد فورا از اون منطقه رفتيم به سمت پاندا ها قسمت پاندا خيلي خنك بود چون كلا براي اون حيوانات مكاني درست كرده بودند تا بتوانند اونجا زندگي كنند و ماهم حسابي اونجا خنك شديم و نمايش پانداهارو ديديم كه خيلي زيبا و بامزه بود از نظر من ارزش ديدن را داشت و ما تا حالا پاندا از نزديك نديده بوديم برامون خيلي جالب بود بعد از نمايش پاندا از اونجا عروسكي به رسم يادبود خريديم و بعد به سمت زرافه ها رفتيم يك زرافه خيلي به ما نزديك بود يعني قفسي دورش نبود وما به راحتي بهش غذا داديم و كلي بازي كرديم.
عکس23(ورودی باغ وحش)
عکس24(قیمت بلیط )
در اونجا آكواريوم هم وجود دارد كه ميتونيد بريد و همچنين نمايش شير دريايي ها كه ساعت ٣بعد از ظهر شروع ميشود اما ما تا اون ساعت نتونستيم بايستيم اگه خواستيد بريد يه موقع بريد كه اين نمايش را ببينيد تقريبا مثل نمايش دلفيناريوم برج ميلاد خودمان هستش.
باغ وحش نگارا خيلي بزرگ هست و سه ساعتي را در اونجا مشغول هستيد تا بتوانيد همه جا را ببينيد به جز اين باغ وحش يك باغ وحش ديگري هم هست به اسم آفاموسا كه نميدونم بليط وروديش چنده اما در اون باغ وحش شما وارد قفس ميشيد و به ديدن حيوانات آزاد ميرويد كه هيجان زيادي دارد از اونجا كه هيجان زياد براي من خوب نبود ما نرفتيم و از همه مهمتر اونجا پاندا نداره و همچنين فاصله زيادي از كوالا دارد تقريبا يك ساعت و نيم فاصله دارد و ما ترجيح داديم زوو نگارا بريم ولي فك ميكنم بليطش ارزون تر از نگارا هست ساعت يك ظهر گرب گرفتم يه مبلغ ٢٥رينگت به هتل بعد از رسيدن به هتل به سنترال ماركت رفتيم و يه مقدار سيب زميني سرخ شده و نون و خوراكي خريديم. اونجا به نون روتی میگویند وما چندتا روتی ساده خریدیم و به هتل رفتیم تا ناهار بخوریم و بخوابیم.
بعد از ظهر از خواب بيدارشديم و به خيابان بوكيت بينتانگ رفتيم تا جشن تولد خواهرم را جشن بگيريم در خيابان بوكيت بينتانگ يك كيك كوچولوي خوشگل خريديم و به بعد به رستوران ناب ايراني رفتيم تا شام را اونجا ميل كنيم و كاركنان رستوران هم تا ديدند ما مراسم تولد داريم آهنگ تولد را در رستوران و همچنين بيرون رستوران در خيابان بزرگ بوكيت بينتانگ پخش كردند كه واقعا مارا سورپرايز كردند و خاطره ي خوبي براي اونشب ساختند.
هزينه هاي روز پنجم
- گرب به باغ وحش ٢١رينگت
- ٣٧١ رينگت بليط ورودي
- ٢١رينگت عروسك
- ٤٠رينگت خوراكي در باغ وحش
- گرب به هتل ٢٥رينگت
- خريد از سنترال ماركت ٣٠رينگت
- گرب به بوكيت بينتانگ ٢٠رينگت
- ٣٨رينگت خريد كيك و تنقلات
- شام در رستوران ناب به مبلغ ١٥٣رينگت
- خريد نون ايراني به مبلغ ٢٠رينگت
- گرب به هتل ١٥رينگت
عکس25(رستوران ناب)
عکس26(منو رستوران)
روز ششم سفر به شهر تاريخي ملاكا
ساعت ٩صبح با خانواده ايي كه يكي دوجا را باما اومده بودند تصميم گرفتيم به ملاكا بريم اول قصد داشتيم با تاكسي بريم كه خيلي گرون درميومد تقريبا ٣٠٠رينگت ميشد فقط مارو به اونجا ببره و برگردونه همين بعد قرار شد با تور ديگري كه مخصوص خود مالزي بود به اون شهر بريم كه بازهم گرون تر از تاكسي درميومد تقريبا ٨٠٠رينگت دوخانواده ميشد كه البته قرار شده بود اونجا ما رو بگردونه وجاهاي ديدني و نشون بده اما از نظر من ارزش نداشت اونقدر پول بديم به اونجا بريم خلاصه با دوستم كه از رسپشن هاي هتل بود مشورت كردم اون گفت بهتره با اتوبوس بريد خيلي هم مقرون به صرفه تر هم هست خلاصه تصميم نهايي اين شد كه با اتوبوس بريم خلاصه ابتدا گرب گرفتم به تی بی اس بعد از پانزده دقيقه به اونجا رسيديم و وارد سالن بزرگي شديم كه خدايي خيلي لوكس و شيك بود مثل فرودگاه بود تا ترمينال اتوبوس خلاصه بعد از پرس و جو از باجه اطلاعات به سمت گيت هاي فروش بليط رفتم و براي ملاكا ٧تا بليط خواستم در ضمن حواستون باشه براي رفتن به اين شهر پاسپورت هاتون رو ببريد ولي خب ما نبرده بوديم و اولش قبول نميكردن ولي بعد چون از قبل عكس پاسپورت هامون را گرفته بودم تو گوشيم سيو بود نشون دادم و قبول كردن منتهي براي اون خانواده رو هم زير ميزي به قول معروف رد كرد اتوبوس هاي ملاكا ساعت ٩:٣٠ و ١٠:٤٥ و ١١:٤٥حركت ميكرد ما تا خواستيم اتوبوس ساعت ١٠و بگيريم سريع پر شد و خلاصه ساعت يازده رو اوكي كرديم به مبلغ ١١.٤٠رينگت هر نفر كه واقعا من تعجب كردم اينقدر ارزون بود براي خواهرم شد ١٠رينگت و ٤٠سنت خلاصه بليط برگشت هم همونجا خريديم گفتم شايد دوباره تو ترمينال ملاكا به خاطر پاسپورت به مشكل بخوريم به قول معروف كار از محكم كاري عيب نميكنه بليط برگشت هم نفري ١٠.٤٠سنت خريدم براي ساعت ٧شب.
عکس27(ترمینال تی بی اس)
عکس28(قیمت بلیط)
عکس 29(بلیط ها)
از كوالالامپور تا ملاكا دوساعت راه بود
خلاصه بعد از خريد بليط به سمت پله برقي ها رفتيم از پله ها پايين رفتيم و در سالن انتظار يك ساعتي منتظر مونديم تا اتوبوس بياد و نكته ي مهم اينه كه اتوبوس ها دقيق سر وقت حركت ميكنند حتي يك دقيقه هم معطل نميكنن درست ساعت ١١اتوبوس از تي بي اس حركت كرد خلاصه دقت كنيد جا نمونيد .
اتوبوس ها فوق العاده راحت و شيك و همچنین تك صندلي خيلي نرم و راحت بود كه واقعا نسبت به پولي كه داديم من انتظار چنين اتوبوس پيشرفته ايي رو نداشتم ولي تنها عيبي كه داشت اين بود فوق العاده سرد بود و راننده ها اصلا هم گوش نميدادند درجه كولر را پايين بياورند و تمامي مسافران داشتند يخ ميزدند اما صدايشان در نمي آمد تا اونجا برسيم قشنگ قنديل بسته بوديم وقتي از اتوبوس پياده شديم ما چند دقيقه ايي را جلو آفتاب ايستاديم تا سرما از وجودمان برود براي همين اگه با اتوبوس قصد رفتن داشتين لباس گرم با خودتون ببريد .
بعد از دوساعت به ملاكا سنترال رسيديم ترمينال اونجا برخلاف كوالا خيلي كوچك و ساده بود و يك چيز مهم ديگر اينكه هواي ملاكا با هواي كوالا خيلي فرق دارد خيلي شرجي تر و آفتاب سوزان تري نسبت به كوالا دارد حتما چتر و كلاه به همراه داشته باشيد بلافاصله بعد از پياده شدن از اتوبوس راننده تاكسي هارو ميبينيد كه دنبالتون مياين تا اگه خواستيد شما رو به مركز شهر ببرن كه همون كليساي قرمز مهم هستش ماهم قبول كرديم و دوتا تاكسي گرفتيم
تاكسي ما را درست در ميدان اصلي ملاكا روبه روي كليسا پيادمون كرد جاهاي ديدني ملاكا بسيار نزديك به هم هستند و ميتونيد پياده برويد و از آن ديدن كنيد .اولين چيزي كه نظر شمارو جلب ميكند خانه ها و كليساهاي قرمز رنگي هست كه همه آنها يعني اكثر جاهاي ملاكا به رنگ قرمز هستش و اين به دليل اين است كه اين شهر تحت استعمار پرتغالي ها بوده است و تموم رنگ هاي قرمز نشان از استعماره ي اين كشور هست. ابتدا به كليسا رفتيم و از داخلش ديدن كرديم يك كليساي معمولي بود چندان باشكوه نبود فقط ظاهر زيبايي دارد . بعد از اون شما كلي دوچرخه هاي خوشگل موزيكال ميبينيدكه واقعا دلبري ميكنن و آدم و وسوسه ميكنه امتحانش كنه ماهم وسوسه شديم و دوتا از دوچرخه هاي خوشگل و به مبلغ ٤٠رينگت هركدوم اجاره كرديم براي ٤٠دقيقه . ولي با چونه زدن اين قيمت گرفتيم ابتدا همه ٦٠رينگت ميگفتن كه ما قبول نكرديم آخرش ٤٠رينگت قبول كردن.
درمورد اين دوچرخه ها بهتون بگم كه تقريبا ٦جا اگه اشتباه نكنم ميبرن نشون ميدن در هر جا پنج دقيقه نگه ميدارن تا شما اون جاهاي ديدني و ببينيد و عكس بگيريد و بعد سوار بشيد و همچنين اين دوچرخه ها دو نفرس ولي ظرفيت يك كودك هم داره واينكه خودشون دوچرخه رو ميبرن.
عکس30(نقشه شهرملاکا)
عکس31(دوچرخه ها)
تقريبا تمام جاهاي ديدني ملاكا را شما تو ٤٠دقيقه ميتونين ببينين كه از جمله قلعه آفاموسا ، برج گردان شيشه ايي برج تامينك ساري كه البته براي وارد شدن به اين برج بايد نفري ٨٠رينگت پرداخت كنيد ، اولين كشتي كه به ملاکا آمد و الان داخلش موزه هست ، رود خانه ي ملاكا ، محله ي چيني ها ، كليساي كريس ، ستاد سويس ، و.....
عکس31(محله چینی ها)
عکس32(رودخانه ملاکا)
عکس33(کلیسا ملاکا)
عکس34(کشتی ملاکا)
يكي از جاهاي قشنگ ملاكا مسجد سلت ملاكا و كليساي سنت پل هستش كه متاسفانه ما نرفتيم چون جزو برنامه دوچرخه ها نبود و همچنين از اين جاهاي ديدني خيلي فاصله داشت و بايد با ماشين مسافتي رو ميرفتين كه طولاني بود براي همون با توجه به محدود بودن زمان ما به اونجا نرفتيم ولي اگه شما دوست داشتين بريد و ببينيد البته اينم بگم اينقدر تو مالزي مسجد و معبد ميبينيد كه ديگه اگه هم نرفتيد زياد دلتون نميسوزه مثل من.
تو ملاكا هم معابد چيني زياد بود كه براي رفتن به اونجا ها بايد گرب ميگرفتيم ولي خب اينقدر معبد ديده بوديم وقتمون را نذاشتيم براي ديدن اونجا ها و مهم ترين چيز اينكه اينقدر هوا اونجا شرجي آدمو كلافه ميكنه و دوست داريد هرچه زودتر برگرديد چون هواش آدم و بدجور خسته و عصبي ميكنه.
عکس35(معبدچینی)
خلاصه بعد از گشت و گذار ٤٠ دقيقه ايي با آهنگ هاي ايراني در خيابان هاي ملاكا از دوچرخه پياده شديم تازه وقتي پياده شديم شرجي بودن هوا را اونجا فهميديم چون وقتي سوار دوچرخه ايي باد خنكي ميوزد و متوجه نميشي همين كه پياده شديم فقط ميخواستيم به يك جاي خنك برويم كه بلافاصله به سمت مركز خريد ها رفتيم و با خوردن نوشيدني خنك نفس تازه كرديم و بعد از مقداري خريد كردن و ناهار خوردن باتوجه به خستگي كه بهمون دست داده بودو همچنين به ساعت برگشت نزديك ميشديم تصميم گرفتيم به ترمينال برگرديم از همونجايي كه بوديم گرب گرفتم به سمت ملاكا سنترال بعد از رسيدن در اونجا و دوباره مقداري خريد كردن در سالن انتظار به مدت دوساعت منتظر مونديم و راس ساعت ٧شب اتوبوس ملاكا را به سمت كوالا ترك كرد و دوباره از تنور داغ وارد يخچال شديم و دوباره يخ زديم ولي خب شدت يخ زدگي اينبار كمتر از اومدن بود چون يه مقدار وسايل پوششي خريديم خلاصه يك راننده ي هندي داشتيم كه باسرعت بالايي كه داشت همه فكر ميكرديم زنده بر نخواهيم گشت اين راننده مسير دو ساعت و نيم را يك ساعت و نيم طي كرد و درست ٨:٤٠دقيقه شب به وقت مالزي به کوالا رسیدیم و از تی بی اس خسته وکوفته گرب گرفتم به هتل...
ملاكا شهر بندري و تاريخي هست كه از نظر من اون تعريف هايي كه ازش ميكردن مثل ونيز ميمونه و نميدونم از اين جور چيزا همه اغراق هستش و اصلا هم اينطوري كه تعريف ميكنن نيستش اما ارزش يكبار ديدن را دارد .و چه خوب شد كه با اتوبوس ارزون رفتيم وگرنه اصلا ارزش رفتن با تاكسي يا باتور اون هم با اون مبالغ را ندارد و طبق معمول ليدر ها فقط به فكر جيب خود هستند.
هزينه هاي روز ششم
- گرب از هتل به تی بی اس به مبلغ 23 رینگت که سهم ما11.40 شد
- خريد بليط به ملاكا به مبلغ 56رينگت براي پنج نفر
- خريد بليط برگشت به مبلغ 52رينگت
- گرفتن تاكسي از ترمينال ملاكا به سمت كليسا 25رينگت
- اجاره دوتا دوچرخه 80رينگت
- خريد 80رينگت لباس و....
- گرب از ميدان ملاكا تا ترمينال ٢٠رينگت كه براي ما ١٠رينگت شد
- در نهایت گرفتن گرب از تی بی اس به هتل 24 رینگت که سهم ما 12 رینگت شد
روز هفتم
اين روز را مخصوص به گشت و گذار و خريد گذاشتيم ابتدا به ايستانا نگارا رفتيم كه كاخ شاه مالزي هست وبايد از آنجا ديدن كرد اما چون شاه منزل بود اجازه ي ورود نداشتيم و از بيرون ديدن كرديم كه واقعا زيبا بود بعد از نيم ساعت گشتن در محوطه ي ايستانا نگارا و گرفتن عكساي يادگاري به سمت مركز خريد سوگو رفتيم كه من خيلي تعريف اين مركز خريد و شنيده بودم كه ميگفتن حراج همه روزه هست و واقعا هم همينطور بود بعضي اجناس واقعا قيمت هاي پاييني داشت كه متاسفانه براي ما به پول ما چندان ارزون نبود ولي خب نميشد سوگو بياي و خريد نكني ماهم از اونجا چند تيكه ايي رو خريد كرديم بعد از اونجا گرب گرفتيم به بوكيت بينتانگ و رفتيم به رستوران ناب ايراني تا آخرين ناهار ايراني را در اين رستوران به جا بياريم واقعا تنها جايي كه ما يه دل سير غذا ميخوريم اينجا بود چون اصلا غذاهاي اونجا رو دوست نداشتيم حتي فست فود هاي معروف را به خاطر ادويه هاي تندي كه داشت اصلا باما سازگار نبود . بعد از اينكه دلي از عزا در آورديم به پاساژ پاويليون رفتيم و با مقداري خريد از اونجا با بوكيت بينتانگ خداحافظي كرديم و به هتل برگشتيم تا استراحتي بكنيم.
عکس36(ایستانانگارا)
بعد از ظهر كه از خواب بيدار شديم به چندتا جای دیدنی رفتیم ازجمله خط راه آهن و هند کوچک و.....و از اونجا سمت برج هاي دوقلو رفتيم تنها جايي كه خيلي دوسش داشتيم برج هاي دوقلو بود رقص فوارها ها عالی بود برای همون ترجیح دادیم آخرین شب را اونجا به تماشای فوارها بگذرانیم....
از اونجا به پارك كي ال سي سي رفتيم بعد از كمي بازي در اونجا به هتل برگشتيم و چمدان هايم را بستيم....
عکس37(ایستگاه خط کی تی ام)
عکس38(نمایی از مسجد جامک)
هزينه روز هفتم
- گرب از هتل به ايستانا نگارا ٩رينگت
- گرب از ايستانا به سوگ مال ٨رينگت
- گرب از سوگو به بوكيت ٧رينگت
- ناهار در رستوران ناب ١٥٩رينگت
- گرب از بوكيت به هتل ٦رينگت
- خريد ميوه استوايي ٤١رينگت
- گرب به كي ال سي سي ١٤رينگت
- گرب از كي ال سي سي به هتل ١٥رينگت
- مقداري خريد از مراكز خريد به مبلغ ٢٦٦رينگت
روز هشتم و آخرين روز چشم گشودن در مالزي
صبح پس از صرف آخرين صبحانه در هتل چمدون ها را به لابي هتل تحويل داديم و مبلغ دپوزيت را به ما برگردوندند و از هتل بيرون زديم به سمت بازار چوكيت كه تقريبا همون تره بار خودمون ميشه كه هم ميوه هاي تازه داره و هم قيمت ميوه ها اونجا پايين تر از همه جاست خلاصه گرب گرفتم به مبلغ ٦رينگت به بازار چوكيت بعد از رسيدن خانواده هاي ايراني ديگري نيز باما اومده بودند چون من اين بازار و معرفي كردم همه مشتاق شدند بيان و از اونجا خريد كنند خلاصه انواع ميوه هاي استوايي و سبزيجات و ماهي هاي خشك شده و ادويه و......هرچي بخواين اونجا هست و جالب اينجاست كه هر ميوه اي را ميذارن تست كنيد بعد بخريد خلاصه ما از اونجا منگوستين و لانگست و جامبو و انبه و آناناس و موز و استار فروت و دراگون و يك ميوه ي ديگه هم بود كه اسمش الان يادم رفته خيلي خوشمزه هم بود از هركدوم دو كيلو خريديم تا با خودمون سوغات به ايران بياريم درسته موز و انبه تو ايران هست ولي طعمشون با ايران خيلي فرق ميكنه حتما امتحان كنيد و اينكه واقعا قيمت ها عالي بود مثلا يه آناناس درسته قيمتش ٣ رينگت بود اگر قصد خريد ميوه داشتيد به اين بازار برويد و همچنين از تمامي ميوه ها تست كنيد تا بتونيد با قاطعيت بگيد من تمام ميوه هاي استوايي را خوردم .
عکس39(بازار چوکیت)
بعد از خريد كردن و گشتن داخل ميوه هاي عجيب و غريب به هتل برگشتيم و اون ميوه ها را بسته بندي كرديم و داخل چمدون كوچيك گذاشتيم تا باخودمون بالا ببريم هركي تو لابي يه چيزي ميگفت كه نه نميذارن ببريد باخودتون پولتونو حيف كرديد ولي اصلا هم اينطور نيست شما اجازه ي آوردن هرگونه ميوه ايي را داخل هواپيما داريد البته به جز ميوه ي دوريان فقط همين . روز آخر را در اطراف هتل گذرونديم تا ساعت ٥بعد از ظهر كه تور اومد دنبالمون و مارا به فرودگاه برد ساعت ٨شب به فرودگاه رسيديم چون تا بريم دونه دونه مسافر هارو برداريم دير شد خلاصه تو فرودگاه خودمون به سمت سالن انتظار رفتيم و در اونجا دلم هوس كرد تا دوريان راهم تست كنم چون فقط همين يه ميوه بود كه نخورده بوديم خلاصه يه بستني دوريان خريدم و همين كه يه قاشق ازش خوردم حالت تهوع بهم دست داد و ديگه نخوردم اما از اونجا كه من آدم تك خوري نيستم به تمامي افراد ايراني دادم تا يك قاشق تست كنن و همه با قيافه هاي ناله و حالت تهوع به من نگاه ميكردن.
بهتون توصيه ميكنم اصلا امتحان نكنيد مزه ي سير گنديده رو ميده و بوش اصلا از دهنتون نميره من تا خود ايران هرچي خوردم بازهم بوش نرفت .
ساعت ١١:٥٠دقيقه شب از شهر زيباي كوالالامپور خداحافظي كرديم و اين سفر رويايي مثل برق و باد گذشت و خاطرات خوشي را براي ما به يادگار گذاشت.
هزينه روز هشتم
- ٦رينگت گرب به بازار چوكيت
- ١٠٠رينگت ميوه ي استوايي خريديم
- ١٠رينگت گرب به هتل
- ١٠رينگت بستني دوريان
و نكته ي ديگر درباره ي صرافي: كنار هتل ما صرافي زياد بود و نرخ هاي بالايي هم ميدادند مثلا براي هر ١٠٠دلار ٤٠٩رينگت ميدادند ما هروقت پول ميخواستيم چنج كنيم از اونجا چنج ميكرديم البته دوبار هم در خيابان بوكيت چنج كرديم.
و درمورد آكواريوم و باغ پرندگان هم چون ما تو تركيه اينارو ديده بوديم و برامون تازگي نداشت به اونجا ها نرفتيم اما اگه خواستيد بريد با سرچ كردن تو گوگل آدرس و قيمت ورودي و مشاهده ميكنيد.
و همچنین درباره ی هتل پسیفیک خیلی هتل تمیز و خوبی بود و مهم ترین ملاک من برای انتخاب این هتل موقعیت مکانی این هتل بود که درست در مرکز شهر قرار گرفته بود و به جاهای دیدنی نزدیک بود و با چنددقیقه پیاده روی میتوان به امکان دیدنی برسید . و همچنین با نصب گرب روی گوشیتون میتونید خیلی مقرون به صرفه تمام جاهای دیدنی مالزی و بگردید .
و در آخر من تقریبا تمام جاهای دیدنی مالزی و گشتم و خرج ما خیلی کمتر از اونی که فکر کنید در اومد البته اگر زمان بیشتری داشتم به لنگکاوی هم میرفتم که برای رفتن به اونجاهم باید به تی بی اس برید و از اونجا با اتوبوس 8 ساعته به پنانگ میرسید و از اونجا با کشتی به لنگکاوی میروید .
عکس40(عکس از برنامه گرب)
ممنون از همه ي عزيزاني كه تا اينجا سفرنامه ي من را مطالعه كردند ببخشيد اگر طولاني شد من تمام اطلاعاتي كه درباره ي اين سفر داشتم براي شما نوشتم اميدوارم لذت برده باشيدوهمچنین سفر خوبی به مالزی داشته باشید.
نویسنده: سیده زهرا جعفری