سلام در این سفرنامه می خواهم شما را با بهشت زیبایی در دل کویر و بیابان های ایران آشنا کنم .: طبس . بله طبس همون شهری که ممکنه آن را با نام زلزله طبس در سال 57 و یا حمله آمریکایی ها به ایران برای آزادی
بازدید چشمه های آبگرم بزمان: به منظور بررسی چشمه های آبگرم منطقه بزمان و تهیه گزارشی از آنها آبان ماه امسال با یکی از همکاران که آن هم مانند من تشنه دیدن چیزهای جدید بود، برنامه بازدید از منطقه بزمان بویژه چشمه های آبگرم را مد
من پیمان زکی ، مهندس عمران و اهل دیار شهریار تبریز می باشم . بعد از کلی مسافرت نرفتن در یک و نیم سال اخیر بدلیل به دنیا آمدن پسرمان آراس خان، چه شرایط قبل از به دنیا آمدن و چه بعد از آن، عملا ویتامین
در اواخر اسفند 93 در یک جمع 45 نفره از طبیعت گردان اصفهانی ، یک سفر سه روزه به منطقه زیبایی از لرستان و شمال خوزستان داشتیم که حیفم آمد گزارش این سفر و عکس ها و مستندی را که متعاقبا از این سفر تهیه
سلام من یک اصفهانی هستم و این بار سفرنامه ام در باره شهر خودم است که در طول شصت سال زندگیم در این شهر با تمام وجود آن را لمس کرده ام و حالا تجربه چند ساله اخیر از اصفهان گردی هایم را که با تهیه
بنام خداوند جهان آفرین سفر از دروازه خورشید تا قلب گرمای زمین - چابهار تا کرمان سفری به سرزمینی که هر روز زودتر از تمام ایرانیان به خورشید سلام می دهند و چه بسا بخشی از خونگرمی وصف ناپذیرشان از این رو باشد . سفر به دیار باغ
سلام بر ارمنستان «بارِو». این اولین کلمهای بود که وقتی تحقیقاتم در مورد ارمنستان رو شروع کردم، بهش بر خوردم. کلمهای که احتمالا قرار بود خیلی زیاد ازش استفاده کنم و خدا رو چه دیدی، شاید تنها کلمهای بود که میتونستم تو مکالماتم با مردم ارمنستان
به نام خدای زیباییها وقتی به سفر و نوشتن سفرنامه فکر میکنیم اولین چیزی که به ذهنمون میرسه شاید بهترین و منحصرترین سفری باشه که در سالهای اخیر داشته ایم. بعضی وقتها سفرهایی که در سال برامون تکرار میشه به نظر میاد جذابیتی برای سفرنامه نویسی
قرار بود تعطیلات عید رو با یک گروه برم دشت سوسن و کلی واسش ذوق داشتم.از قبل کوله مو بسته بودم و آماده بودم که متاسفانه خبرهای بدی راجع آب و هوا شنیدم و بعد هم سیل و کنسلی تور و ضد حال اساسی که
در جستجوی مالدیو در شرقیترین نقطه ایران در جستجوی تکههای گمشدهام دنیا را گشتهام... اما حالا، بعد از سالها او که میرود، میآید و گاهی مینویسد، من نیستم! من، گمشدهام و تکهتکههایم در سراسر جهان جا ماندهاند... (هدا تورنگ) ساعت 8 یکی از شبهای سرد ر بهمن ماه 1397، در حالی
پائیز می رسد که مرا مبتلا کند... همیشه با آغاز این فصل رنگارنگ دل پناه بردن به آغوش طبیعت را می طلبد و در حد توان, تا آنجا که زندگی روزمره اجازه می داد پاسخگوی دل بودم. اما آیا کسی هست که عاشق خزان باشد و
عنوان : نوشهر جاذبه ای در شمال کشور تاریخ سفر : 18 مرداد 1398 سلام دارم خدمت همه دوستاران سفر این سفرنامه مختصر برای یه گردش خانوادگی کوتاه مدت سه روزه هستش که دوس داشتم بیشتر تصاویر این سفر رو با دوستان به اشتراک بذارم. اوایل تابستون بود
سفر ما از چند روز قبل شروع شده بود. از همان روز که لا به لای کارهایم، رستوران ها و جاهای دیدنی شهر را پیدا میکردم و برای آنها برنامه ریزی میکردم. شهر اصفهان مرکز استان اصفهان و در جنوب این استان قرار دارد که
هنوز در سفرم خيال مي كنم درآبهاي جهان قايقي است و من – مسافر قايقها... هزارها سال است سرود زنده دريانوردهاي كهن را به گوش روزنههاي فصول مي خوانم و پيش ميرانم "سفرنامه كيش" سال گذشته روز 3 اسفند، روز بسيار خاص و به ياد ماندني اي براي من بود، روزي كه
بازگشته ام از سفر سفر از من باز نمی گردد. با نوشتن سفرنامه من، دریا، غروب (سفرنامه من به کوش آداسی) درست مثل اینکه با خیالم دوباره به سفر میرفتم و البته با تمام جزئیات، این شد که به محض اینکه از این سفر برگشتم شروع کردم
ارمنستان؛ دختر کوهسار اردیبهشت 1397 بود. توی لابی هتل منتظر نشسته بودم و کاری برای انجام دادن نداشتم و توی اینترنت پرسه میزدم. خودش آمد جلو، به فارسی و با آن لهجه و آهنگ دلنشینش گفت حتما دلت برای اینجا تنگ میشود. راست میگفت، بعد
پاییز هزار رنگ در اصفهان و شیراز قبل از شروع تشکر میکنم از تمام عزیزانی که منت میذارن و با نوشتن سفرنامه های خوبشون تجربیاتشون رو در اختیار دیگران قرار میدن و ممنون از تیم لست سکند که این بستر رو فراهم کردن ... این اولین تجربه
برف نو! برف نو! سلام سلام بنشین، خوش نشسته ای بر بام پاکی آوردی ای امید سپید! همه آلودگی ست این ایام (احمد شاملو) برای ما ساکنین جنوب برف واژه غریبی است و گاهی اوقات با حسرت صحنه های بارش برف را دنبال می کنیم. براي من از كودكي تاكنون
سفر ... یک کلمه ی سه حرفی که کلی حرف و تو خودش جا داده... از وقتی بچه بودم عاشق سفر کردن بودم. چه قدیما که با پیکان مشکی بابا اکثر شهرهای ایران و میگشتیم و چه بعد از ازدواجم با علی که شروع کردیم
از حدود 2 ماه قبل از نوروز 98 ، درخواست استفاده از امكانات و پذيرايي شهر مشهد را براي مسئول اسكان و پذيرايي محل كارم ، ارسال كردم . در طول اين سالها ، اين اولين بار بود كه موفق مي شدم از طرف اداره،