این سفرنامه حسن ختام سفرهای ما در سال 1401 هستش ،سال 401 با تموم سختی ها و تلخی هاش سفرهای خیلی شیرین و لذت بخشی رو برامون به همراه داشت . بعد از سفر به همدان و قزوین که سفرنامه ش در لست سکند موجود
به نام خدا اوایل خرداد 1401بود. تقویم رو که نگاه می کردم تعطیلات وسط ماه بدجوری وسوسه ام میکرد که با بچه ها قرار یه مسافرت رو بزارم. ما سه نفر بودیم: امید ،رسول و رضا. مایی که هر چهار فصل سال رو همیشه تو جنگل
به تقویم که نگاه میکنم حسرت میخورم، حسرت اینکه این کرونای لعنتی اگر نبود چقدر با دیدنِ عددهای قرمز شده توی تقویم عشق میکردم. هفته آخر اردیبهشت 1400 را می گذرانیم و بهشتی ترین فصل خدا می گذرد بی آنکه توانسته باشیم از طبیعت لذت
سلام! شما در هر حال مطالعه ی اولین تجربه ی سفرنامه نویسی من هستید. از حدود 7 سال پیش قبل از همه ی سفرهای خارجی و داخلی که داشته ام سفرنامه های بی نظیر و کامل بسیاری از شما عزیزان را مطالعه کرده ام و از
خفاش خون آشام واپسین روزهای سال 98 است . شهر من ، کشور من و تقریبا تمام دنیا در تب کرونا درگیر شده است. کرونا ویروسی است که از راه خفاش به انسان منتقل شده است، همان خفاش هایی که در قصابی های عجیب و
هزار پله تا آسمان (قلعه رودخان) تصميم ما براي سفر به استان گيلان، در عصر پاييزي چهاردهم آبان 98، بدون برنامه ريزي قبلي و كاملاً يهويي اتفاق افتاد. ده سال قبل، درست زماني كه پسرم دوساله بود، در سفري كه به گيلان داشتم بدون تحقيق و
مزرعه قوها مکانی برای آرامش روح با عرض سلام و مهربانی ها روز اول سفر، 19 تیر ماه 98 چند روزی بود که از زمان برنده شدن من در بخش نقد و بررسی سایت لست سکند میگذشت که پیام بسیار خوب و خوشحال کننده ای رو در سایت
با خوندن سفرنامه یکی از دوستان تصمیم گرفتیم آخر هفته یه سفر کوتاه به شمال داشته باشیم. صبح روز پنجشنبه ساعت 6:30 صبح با ماشین شخصی از تهران راهی شمال شدیم . اتوبان خلوت بود و بعد از گذشت سه ساعت رسیدیم به رودبار(شهر زیتون). با
عرض ادب و احترام خدمت همه دوستان عزیز . مهرماه 1397 بود که به اتفاق همسرم ، پسر عموم ، خانمش و دخترشون ( پریسا ) تصمیم گرفتیم سفری یک هفته ایی به شمال کشور داشته باشیم.همان موقع تقریباً تمام شمال کشور درگیر سیلاب بودند و
همینجور که پشت فرمون بودم احساس گرما کردم. بخاری ماشین 3 روز خاموش نشده بود! آخه سرد بود، سرد و بارونی... حتی یک قطره هم آفتاب نبود!! می دونم قطره واسه آبه، ولی اینقدر بارون اومده بود که دیگه همه چی رو با قطره اندازه
فومن تاریخ در دل طبیعت سلام خدمت همه لست سکندی هاو دوستاران سفر شاید با شرایطی که پیش اومده امسال تب و تاب سفرهای خارجی خیلی کمتر شده باشه و این فرصتی شده برا ایران گردی تا زیبایی های کشور خودمونم بیشتر ببینیم. اوایل مرداد بودکه تصمیم گرفتیم
با سلام خدمت خوانندگان محترم سايت لست سکند، خوشحالم که باز هم فرصتي دارم تا در سفر به گوشه ديگري از ايران زيبا ، با شما همسفر بشم. تصميم دارم معرفي کوتاهي از شهر زيباي لاهيجان در استان گيلان داشته باشم و همزمان تجربيات سفرم را