خفاش خون آشام
واپسین روزهای سال 98 است . شهر من ، کشور من و تقریبا تمام دنیا در تب کرونا درگیر شده است. کرونا ویروسی است که از راه خفاش به انسان منتقل شده است، همان خفاش هایی که در قصابی های عجیب و غریب کشور چین سلاخی شده بودند و چینی های همه چیزخوار را مبتلا کرده بودند .
توریست های انبوهی که با مبتلایان به ظاهر سالم چینی تماس داشته اند و یا توریست های چینی که بویژه در ایام جشن های سال نو میلادی به کشورهای مختلف مسافرت می کنند عامل شیوع ویروس به سرتاسر جهان شده اند. یادم آمد از دعوت رسمی دولتمردان ایرانی از گردشگران چینی برای بازدید از ایران در ایام تعطیلات سال نو میلادی.
بهرحال این خفاش خون آشام دیر یا زود به تمام کشورهای جهان سرخواهد زد.
وقتی به کرونا فکر می کنم ناخوداگاه صحنه های فجیع فیلمی از سلاخی و پوست کنی سگ های محبوس در قفس در چین، پیش چشمم می آید. صحنه های مشمئز کننده ای از زجر و آلام حیواناتی که زنده زنده پوست کنده می شدند . جناب چینی جلاد ، حتی زحمت کشتن بدون درد سگ ها را هم به خود نمی داد و همان طور در حین پوست کندن آن ها ، سگ بیچاره را آنقدر به زمین می کوبید تا بیهوش شود . آیا گوشت آن سگ ها را هم برای سرو بر سر میز شام می خواستند ؟
بسیار متاسفم که سفرنامه لاهیجان زیبا را با یادآوری این جنایات بشری در چین و ماچین شروع می کنم. ولی کشورم و مردمم درگیر بحرانی هستند که نابخردی همنوعانمان آن را سبب شده است .
سایه این خفاش بر سر تعداد زیادی از پزشکان و کادر درمانی امان افتاده و آن ها را از پای درآورده است . یکی از دوستان عزیز سفرنویس ، خود و همسرش هردو پزشک و مقیم رامسر هستند. کاش به سلامت باشند. بسیار دوست دارم جویای احوالشان شوم ولی متاسفانه وب سایت لست سکند امکان پیام بین اعضا از طریق پروفایلشان را برقرار نکرده است.
همه این مقدمه برای آن بود که خاطره ای باقی بماند از تاریخ ملتهب امروز کشورم در یک وب سایت سفرنامه نویسی .
سفرنویسان عزیزمان علاوه بر آنکه خانه نشین شده اند، دل و دماغی هم برای نوشتن در این اوضاع را ندارند ولی برای خواندن شاید وقت کافی داشته باشند .
تصویر 1
تصویر 2 : خفاشی آویزان از سقف غار دانیال در نزدیکی سلمان شهر
لاهیجان زیبا
زیبایی و طبیعت لاهیجان، هیچ و هیچ از یک شهر توریستی چین و تایلند کمتر ندارد . آب و هوای مرطوب و بارانی ، جنگل و کوهستان ، مزارع سرسبز و پهناور چای .
این شهر مستعد داشتن زیباترین و متنوع ترین باغ های گیاه شناسی و پارک های بوتانیک است، از همان دست پارک هایی در شهرهای آسیای جنوب شرقی که گردشگران ایرانی با اوضاع فعلی نرخ دلار باید پانصد هزار تا یک میلیون تومان بابت ورودی آنها بپردازند.
کاش زیرساخت های سیاسی و اقتصادی کشورمان به سمتی هدایت و اصلاح شود که این پول و این ارز به جیب ایرانی برود نه آنکه از کفش برود .
قبلا نمونه های کوچکی از این پارک های زیبای طبیعی در پیرامون لاهیجان احداث و راه اندازی شده اند مانند پارک و مجموعه مزرعه قوها که در تیرماه 98 در این محل یک گردهمایی از کاربران فعال سایت لست سکند انجام پذیرفت.
مزرعه قوها یک پارک اکولوژ در حاشیه جنوبی شهر لاهیجان و در نزدیکی تالاب سوستان می باشد و علاوه بر سوییت های ریزورت اقامتی ، دارای باغ گیاه شناسی ، گلخانه استوایی و آبگیرهای زیبا و امکانات رفاهی می باشد .
تصویر 3 : لاهیجان زیبا
تصویر 4 : آبشار مصنوعی شیطان کوه لاهیجان
تصویر 5 : کوه و مزارع سرسبز پیرامون لاهیجان
تصویر 6 : استخر بزرگ لاهیچان
تصویر 7 : کوچه خیابانی در لاهیجان
تصویر 8 : پلکان به سوی بام سبز لاهیجان
تصویر 9 : سردر خانه ها – لاهیجان
ماجرای این سفرنامه
ماجرای این سفرنامه برمی گردد به هفت هشت سال قبل در تیر ماه سال 91 .
در فاصله 21 تا 24 خرداد 91 سفری داشتم به استان گیلان. سفرم از لاهیجان شروع شد و بعد از دیدار از اسپیلی و داماش و صعود به قله درفک، دوباره به لاهیجان ختم شد. این سفر به دعوت یکی از دوستان عزیز و بزرگورام، جناب چایچی انجام گرفت. بجز من، دونفر دیگر از دوستان نیز به این سفر دعوت شده بودند.
اما چرا حالا و چرا اینقدر دیر هنگام این سفرنامه را می نویسم . علتش اینه که چند ماهی بیشتر نیست که با وب سایت لست سکند آشنا شده ام. وب سایتی که هرچند با هدف تبلیغ تورهای لحظه آخری و تورهای آژانس های گردشگری شکل گرفته ولی به مرور، شاخص ترین رسالت و محتوای آن، انتشار سفرنامه و نقد و بررسی جاذبه ها گردیده است. آشنایی با این وب سایت درست بعد از سفرم در مهر و آبان 98 به ترکیه با دوچرخه بود. سفر دور دریای مرمره ترکیه با دوچرخه .
در بازگشت از این سفر برای اولین بار برای ثبت برخی خاطرات سفر دست به قلم بردم. سپس با راهنمایی دوست عزیزی با سایت لست سکند آشنا شدم و آن را محیط جذاب و گرم و کاربردی و بسیار مفیدی تشخیص دادم. همین موضوع باعث شد که نگارش سفرنامه ترکیه را کامل کرده و در اختیار این وب سایت قرار دهم .
تصویر 10 : در استانبول
قبل از سفر به ترکیه ، خاطرات سفرهای متعدد خود را که عمدتا سفر به جاذبه های طبیعی ایران عزیزمان بود، در قالب تهیه عکس و فیلم و مستندهایی از این برنامه ها محفوظ و ثبت کرده بودم. این فیلم و عکس ها به صورت کلاسه بندی شده، آرشیو بزرگی را در سیستم کامپیوتر من به خود اختصاص داده است. اکنون بعد از آشنایی با لست سکند فرصت خوبی برایم مهیا شده بود که این خاطرات و عکس و فیلم های سفرهای قبلی را تدوین و بازنگری کرده و همراه با نگارش سفرنامه مربوطه در این وب سایت به اشتراک بگذارم .
در سه ماهه اخیر ، جاذبه های اصفهان ، سفر به طبیعت بختیاری ، سفر به زاهدان و تفتان ( لینک به ) ، سفر به طبس و جاذبه های پیرامون آن ، سفر از افراتخته تا دماوند و سفر به ماسوله و ییلاق کوروبار را برای لست سکند فرستاده بودم که منتشر شده است.
اکنون نوبت به سفرنامه لاهیجان ، اسپیلی ، داماش و درفک رسیده بود تا گوشه ای دیگر از زیبایی های سرزمینمان ایران عزیز را به اشتراک بگذارم . کاش می شد مسابقه ای هم بین جاذبه های طبیعی ایران و دیگر کشورها ترتیب داد . با شناختی که در عرض 9 سال طبیعت گردی در ایران پیدا کرده ام احساسم این است که زیبایی های طبیعت ایران جزو برنده های چنین مسابقه ای است. زیبایی هایی که به رایگان و با هزینه اندک در اختیار ما قرار گرفته است ولی افسوس که ..... " آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم " .
آقای چایچی ، دوست عزیزی بود از لاهیجان زیبا . آشنایی من با ایشان قبلا از طریق فضای مجازی فیس بوک شکل گرفته بود. آقای چایچی عضو گروه " بیا بریم دشت " در فیس بوک بودند . این گروه مجازی را در اواخر اسفند 89 تشکیل داده بودم و در عرض مدت کوتاهی، گردهمایی هایی از اعضای طبیعت دوست این گروه در رشت و اصفهان و مناطق دیگری از کشور برقرار شده بود . اعضای این گروه از شهرهای مختلف کشور بودند که از طریق این گروه مجازی با هم آشنا شده بودند . آقای چایچی یکی از اعضای فعال و طبیعت دوست گروه " دشت " ( بیا بریم دشت ) بود . حالا در تیرماه 91 ، جناب چایچی عزیز از من و دو سه نفر دیگر از دوستان دعوت کرده بود تا در لاهیجان مهمان او باشیم تا در ادامه ما را به دیدار طبیعت زیبای استان گیلان ببرد .
تصویر 11 : جناب چایچی عزیز
صبح روز 21 تیر 91 به لاهیجان رسیده بودم . آقای چایچی دنبالم آمدند و تا رسیدن بفیه دوستان ، فرصتی داشتیم که گشتی در شهر بزنیم . آقای چایچی خودرو خود را از طریق میدان کاشف به بام سبز لاهیجان راند و من اولین عکس از این سفر را از آرامگاه کاشف السلطنه که اکنون تبدیل به موزه چای شده ، شات زدم .
تصویر 12 : آرامگاه کاشف السلطنه و موزه چای – لاهیجان
نام لاهیجان با مزارع سبز چای پیوند خورده است . ولی جالب است بدانید که چای فقط اندکی بیش از یکصد سال است که در ایران کشت می شود . قبل از آن چای از هندوستان وارد ایران می شده و بنابراین در مقایسه با حالا نوشیدنی رایجی در کشور نبوده و احتمالا قهوه بیشتر رواج داشته و شاید به همین علت است که واژه " قهوه خانه " مرسوم شده بوده . قهوه های قجری هم که معرف حضورتان هست .
تصویر 12.1 : آقا محمدخان قوانلو قاجار ، مشهور به " چایکار " و ملقب به محمد میرزا کاشف السلطنه ، پدر چای ایران
" آقا محمدخان قوانلو قاجار " ، که بعدها با آوردن صنعت چای به ایران ملقب به لقب محمد میرزا کاشف السلطنه شد ، فارغ التحصیل رشته حقوق از دانشگاه سوربون فرانسه بود . تاریخ تولد ( 1244 شمسی ) و تاریخ وفات ( 1۳07 شمسی ) وی نشان می دهد که اکثر عمر خود را در دوره قاجاریه زیسته است. دوره ای از عمر وی به سبب حمایت از مشروطه خواهی به نزاع با ناصرالدین شاه گذشت به گونه ای که محمد میرزا مجبور شد به روسیه و سپس به استانبول فرار کند. بعد از مرگ ناصرالدین شاه، محمد میرزا را به سمت سر کنسول ایران در بمبیی هندوستان منصوب کردند. در انجا کاشف السلطنه صنعت کشت و فراوری چای هندوستان را که در انحصار انگلستان بود فرا گرفت و کشت چای در لاهیجان را پایه گذاری کرد. داستان چای و کاشف السلطنه داستان پرفراز و نشیب و دراماتیکی دارد که سرانجام به تراژدی مرگ مشکوک وی منتهی شده است. محمد میرزا کاشف السلطنه، پدر چای ایران لقب گرفته است و آرامگاه او که زمانی در تپه های چایکاری شده حومه جنوب لاهیجان قرار داشت در حال حاضر قسمتی از بافت اصلی شهر لاهیجان شده و موزه ای به نام " موزه چای " در آن برقرار است . این موزه به نوعی موزه مردم شناسی گیلان هم محسوب می شود .
تصاویر زیر را ز داخل موزه چای لاهیجان تهیه کرده ام .
تصویر 13
تصویر 14
تصویر 15
تصویر 16
تصویر 17
تصویر 18
تصویر 19
تصویر 20
تصویر 21
تصویر 22
تصویر 23
همراه با آقای چایچی به بام سبز لاهیجان می رسیم. بام سبز به محلی از ارتفاعات جنوب شرقی لاهیجان اطلاق می شود که علاوه بر آنکه چشم انداز زیبایی از شهر لاهیجان را از فراز آن می توان مشاهده کرد محل ایستگاه تله کابین نیز می باشد. تله کابینی که با گذشتن از روی کوه و جنگل و کشتزارهای پهناور چای که در دل دامنه های همیشه سبز کوه جای گرفته اند، شما را به ارتفاعات بالادست تر می برد.
سرویس بهداشتی و امکانات رفاهی و تفریحی در بام سبز لاهیجان مهیا شده است.
تصویر 24 : نمای لاهیجان از فراز بام سبز لاهیجان
تصویر 25 : نمای لاهیجان و استخر آن از فراز بام سبز لاهیجان
تصویر 26 : تله کابین و امکانات تفریحی در بام سبز لاهیجان
تصویر 27 : چشم انداز زیبای لاهیجان و کوه و جنگل و کشتزارهای چای در مسیر تله کابین
تصویر 28 : چشم انداز های زیبا در مسیر تله کابین لاهیجان
تصویر 29 : چشم انداز زیبای کوه و جنگل و کشتزارهای چای در مسیر تله کابین لاهیجان
تصویر 30 : چشم انداز های زیبا در مسیر تله کابین لاهیجان
تصویر 31 : چشم انداز های زیبا در مسیر تله کابین لاهیجان
تصویر 32 : چشم انداز زیبای شهر لاهیجان که در مسیر تله کابین قابل مشاهده است
تصویر 33 : چشم انداز زیبای شهر لاهیجان و تله کابین آن ( این تصاویر را در حین پیاده روی در روی یال کوه در حد فاصل ایستگاه ابتدایی و انتهایی تله کابین، ثبت کرده ام )
تصویر 34
تصاویری از امکانات رفاهی در طبیعت زیبای پیرامون ایستگاه انتهایی تله کابین لاهیجان ( در آخرین روز سفر، یک پیاده روی از دل جنگل و کوه در حد فاصل بین دو ایستگاه تله کابین داشتم که ثبت این تصاویر ، حاصل آن است)
تصویر 35
تصویر 36
تصویر 37 : یک فروشگاه صنایع دستی در محل ایستگاه انتهایی تله کابین لاهیجان
تصویر 38
تصویر 39 : در آینه سرویس بهداشتی در محل ایستگاه انتهایی تله کابین
در آن تاریخی که من به لاهیجان رفته بودم، آب لوله کشی شهر، گل آلود بود. آب را درون بطری که می ریختی رنگی کدر و گل آلود داشت و بعد از مدتی گل و لای در ته بطری ته نشین می شد. خیلی تعجب کردم که چگونه از این آب در مصارف خانگی استفاده می شود. ظاهرا سیستم تصفیه آب شهر دچار اختلال شده بود. برخی کسبه هم از این موقعیت به نفع خود استفاده کرده بودند. قیمت آب معدنی در بام سبز لاهیجان چندبرابر قیمت معمول بود.
عجیب بود شهری که مهد آب و بارندگی است دچار نقص اساسی در سیستم تصفیه آب بود. متاسفانه نمونه این سوء مدیریت شهری را در زمینه های دیگر هنوز که هنوز است شاهد هستیم. یک مثال برایتان می آورم :
یکی از دغدغه های اصلی و همیشگی من و دوستان طبیعت گرد و کوهنوردم، دغدغه های زیست محیطی است. در هر برنامه کوه و طبیعت که می رویم علاوه بر زباله های خودمان، زباله هایی را هم که در مسیر می بینیم تا حد ممکن جمع کرده و از محیط خارج می کنیم. در یکی از برنامه های جنگل نوردی در اطراف کلاردشت نیز همین کار را می کردیم و در نهایت بعد از مدتی جنگل نوردی به این صحنه برخوردیم .
تصویر 40 : زباله هایی از یک روستا در اطراف کلاردشت که به دل جنگل تخلیه شده است .
دیدن این صحنه مسلما تاثیر ناگواری روی ما داشت. با ذوق و شوق ، زباله های مسیر جنگل نوردیمان را جمع کرده و به شهر و روستا می آوردیم تا سهمی در تمیز نگه داشتن جنگل داشته باشیم ولی گویا این کار ما فقط باعث زحمت بیشتر برای دهداری و شهرداری محترم می شد چون آن ها باید مجددا زباله ها را به جنگل برگردانند!!! (طنز بسیار جالب و تلخی است)
بعدها فهمیدیم که این امر در تقریبا تمام شهرها و روستاهای خطه شمال، عمومیت دارد. زمانی، پخش تصاویر آشغالانسهای شهرداری های محترم شمال حین تخلیه زباله در جنگل ، غوغایی در فضای مجازی به پا کرد .
گیج هستم که چگونه هنوز نتوانسته اند سیستم بازیافت و تولید کود و یا حتی زباله سوزی استاندارد را در شهرهای شمال راه اندازی کنند، امری که قبلا برای شهری مانند اصفهان محقق شده است .
و باز هم گیج تر هستم که چگونه هنوز در یک کشور دارای منابع گاز ، نتوانسته اند سیستم حمل و نقل اتوبوسی را کاملا گاز سوز کنند؟ حتی در شهری مثل اصفهان .
شما هم گیج خواهید شد اگر مشاهده کنید که پلیس راهنمایی و رانندگی، یک خودرو سواری دودزا را جریمه می کند ولی اتوبوس هایی را که هر روز دود غلیظ گازوییل را نثار هوای شهر می کنند، نادیده می گیرد . واقعا دوست دارم اگر در بین خوانندگان عزیز، دوستانی که در این زمینه اطلاعات فنی دارند من را هم مطلع کنند که علت فنی این " عدم توانایی برای گاز سوز کردن اتوبوس ها در یک کشور گازخیز " در چیست ؟ . در سفری که چند سال قبل به دهلی داشتم اتوبوس های حتی فرسوده شهر را دیدم که گازسوز شده اند تا هوای دهلی سالم بماند . آنهم گازی که باید از ایران خریداری می کردند . به هرحال بعضی از علامت تعجب و سوال ها انگار به این زودی ها ، قابل حذف نیستند .
همین الان ، توی گوگل ، عبارت " تخلیه زباله رشت " را سرچ کردم . دو تا وب سایت معتبر و تیتر اخبارشان آمد که به صورت خلاصه ذکر می کنم :
تخلیه زباله در دل جنگلهای سراوان رشت . روزانه 700 تا750 تن زباله در جنگل های سراوان رشت تخلیه می شود. در حال حاضر ارتفاع دپوی زباله در سراوان، به حدود 80 متر رسیده است. سالانه یک تا یک و نیم هکتار از جنگل های سراوان به علت تخلیه زباله، نابود می شود . تاریخ خبر : 10 مهر 98.
روایتی تلخ از رنجهای مردم سراوان رشت/ احداث دستگاه زباله سوز؛ مهمترین خواسته مردم سراوان رشت . اهالی منطقه سراوان رشت، بیش از سه دهه است که شاهد دفن زباله در جنگلهای این منطقه هستند و تمامی آزارهای ناشی از انباشت زباله را تحمل میکنند. پاداش این صبوری و شکیبایی، اهتمام و جدیتی بیشتر از سوی مسئولان است تا با احداث تصفیهخانه شیرابه و دستگاه زبالهسوز، پایانی بر رنجهای مردم این منطقه باشد. تاریخ خبر : 3 مهر 98 .
باز هم زدم جاده خاکی
یادآوری خاطرات آب گل آلود درون سیستم لوله کشی آب شهری لاهیجان باعث شد که نمونه های دیگری از آلودگی ها را به یاد آورم که اگر سبب تکدر خاطر شما شد طلب پوزش می کنم.
تصویر 41 : جاده مرزن آباد به کلاردشت و زباله هایی که در کنار جاده پراکنده شده است. حجم زباله ها نشان می دهد که احتمالا از یک مرکز دپوی زباله بوسیله باد به اطراف پخش شده اند . تصویر را در حین عبور از داخل خودرو گرفته ام .
برگردیم به داستان سفرنامه
همراه با جناب چایچی و بعد از گشت و گذاری کوتاه در بام سبز لاهیجان، به سمت استخر بزرگ لاهیجان آمدیم . تپه کوتاه و جنگلی که نام " شیطان کوه " را یدک می کشد در حاشیه جنوبی این استخر قرار دارد . یک آبشار مصنوعی زیبا نیز از بالای این تپه به پایین سرازیر می شود . آب این آبشار از آب استخر تامین می شود که به سمت بالای تپه ، پمپاژ شده است .
تصویر 42 : آبشار مصنوعی از فراز شیطان کوه لاهیجان
استخر یا دریاچه مصنوعی لاهیجان
معمولا هر شهر یک نمادی دارد یعنی مکان و یا جاذبه ای از آن شهر که وقتی به آن شهر فکر میکنی اولین تصویری که بطور ناخوداگاه در ذهنت شکل می گیرد تصویر آن مکان یا جاذبه است .
استخر لاهیجان نیز بصورت نماد و شاخصی از شهر لاهیجان درامده است. دریاچه ای به وسعت 17 هکتار در دل شهر لاهیجان که محیط پیرامون آن به صورت یک پارک زیبا درامده و در جاده دورتا دور دریاچه که دو کیلومتر طول دارد، شاهد پیاده روی و دو و ورزش های صبحگاهی اهالی لاهیجان هستی . در وسط این دریاچه هم جزیره ای زیبا ساخته اند که با پلی چوبی به حاشیه دریاچه متصل شده است . استخر لاهیجان در کنار شیطان کوه و آبشار مصنوعی آن قرار دارد .
چشم انداز دریاچه بویژه از فراز بام سبز لاهیجان ( ارتفاعات بالادست شیطان کوه )، بسیار زیباست. زمان ساخت این استخر به دوره صفویه برمی گردد.
تصاویری از استخر لاهیجان
تصویر 43
تصویر 44
تصویر 45
تصویر 46 : نمای استخر لاهیجان از ارتفاعات جنوب شرقی این شهر
تصویر 47 : چشم اندازی از شهر لاهیجان و استخر آن
شیطان کوه لاهیجان ، عجب اسم عجیبی
اسم عجیب و ترسناکی به نظر می رسد ولی واقعیت چیز دیگری است . شیطان کوه ، یک تپه سر سبز و جنگلی در قسمت جنوب شرقی لاهیجان است یعنی جایی که ارتفاعات لاهیجان از آن منطقه شروع می شود. برای صعود به بام سبز گیلان باید پیمایش را ابتدا از شیطان کوه شروع کنی .
آبشار مصنوعی زیبایی هم در دل این کوه کوچولوی شیطان کوه احداث کرده اند .
تصویر 48 : نمایی از شیطان کوه لاهیچان ( عجب شیطان سرسبزی )
تصویر 49 : شیطان کوه لاهیجان در مجاورت استخر بزرگ شهر
من و جناب چایچی در کنار استخر پهناور لاهیجان قدم می زدیم تا آنکه دو دوست دیگرمان هم رسیدند. یکی از رشت آمده بود و آن دیگری از کرج .
به اتفاق ، ابتدا سری به خانه آقای چایچی زدیم تا هم عرض سلام و ارداتی به خانواده محترم و مهربان ایشان داشته باشیم و هم جناب چایچی برخی لوازم مورد احتیاج برای یک سفر دوسه روزه را همراه خود بردارد .
مقصد ما شهر سیاهکل در 17 کیلومتری جنوب غربی لاهیجان بود تا از آنجا به اتفاق سهراب خان، به سمت اسپیلی و دیلمان حرکت کنیم . سهراب خان ، دوست جناب چایچی و مقیم سیاهکل بود و علاوه بر آن یک خانه روستایی در اسپیلی داشت و ما قرار بود به مدت دوشب در این خانه مهمان این دو بزرگوار باشیم .
در انتهای سفر در روز سوم و بعد از برگشت به لاهیجان ، من یک نیم روز دیگر به صورت انفرادی و پیاده روی، گشت و گذارهایم را در لاهیجان تکمیل کردم. تصاویر چشم انداز شهر از مسیر تله کابین ، حاصل همین گشت و گذار بود. منتحب تصاویر دیگری را که از لاهیجان زیبا گرفتم در اینجا می آورم و سپس به ادامه داستان سفرنامه می پردازم .
تصاویری از سردر خانه های لاهیجان که کثرا گل باران هستند .
تصویر 50
تصویر 51
تصویر 52
تصویر 53
تصویر 54
تصویر 55 : تصویری از کارخانه قدیمی فناوری چای در لاهیجان ( کارخانه فجر کاشف ) . بدجور توی ذوق می زنه ( احتمالا متروکه باشه )
تصویر 56 : تصاویری از ماشین های قدیمی روسی ( با عمر پنجاه شصت ساله ) . این ماشین ها هنوز توی برخی شهرهای شمال مانند لاهیجان به عنوان ماشین های حمل و نقل کشاورزی، سرویس می دادند . بعدها نمونه این ماشین های قدیمی روسی را در روستا و شهرهای کوچک ارمنستان نیز مشاهده کردیم .
تصویر 57
پیش به سوی اسپیلی و دیلمان
همراه با دوستان در کنار جناب چایچی به شهر سیاهکل رفتیم . سهراب خان ، یار شفیق جناب چایچی در سیاهکل منتظرمان بود . ناهار مهمان او بودیم که مانند معمول چوجه و کباب ذغالی بود . در پرانتز بگویم که جدیدا دو سه سالی است این تیپ غذاها را ترک کرده ام و به همین جهت بسیار سالم تر و سرحال تر هستم . اکنون غذای اصلی ام از نوع گیاه خواری است و گوشت به ندرت می خورم ولی ماهی غذای بسیار خوبی از دیدگاه من است. روغن و شکر از تحریم شده های اصلی و همیشگی غذاهایم هستند . این دو ماده ، عامل اصلی بیماری های مزمن در بسیاری از ما هستند .
بعد از ناهار به اتفاق سهراب خان به سوی اسپیلی حرکت کردیم. اسپیلی روستایی با طبیعتی بسیار زیبا و سرسبز در نزدیکی دیلمان است .
تصویر 58 : چشم اندازی از روستای اسپیلی و طبیعت زیبایش
اسپیلی ، این روستا با طبیعت رویاییش در کجا قرار دارد ؟
روستای اسپیلی ، با طبیعتی زیبا و پرگل و در یک منطقه نسبتا مرتفع در میان رشته کوههای البرز، به عنوان یک منطقه ییلاقی برای اهالی لاهیجان و سیاهکل محسوب می شود و مهمترین نکته مثبتش آن است که در اینجا از ساخت و سازهای جدید خبری نیست و همه در همان خانه های قدیمی روستا زندگی می کنند . بنابر این بکر بودن طبیعت فوق العاده زیبای منطقه هنوز کمابیش حفظ شده است .
اگر قصد دیدار از یک منطقه بهشتی پر از گل و سبزه و چشم انداز روستاهایی با شیروانی های رنگی را دارید لازم نیست حتما یک سفر دور و خارج از کشور بروید . کافی است مناطقی مانند اسپیلی و دیلمان را تجربه کنید .
تصویر 59 : دره سرسبز مجاور روستای اسپیلی
فصل گردشگری اسپیلی همان فصل بهار و تابستان است. در این فصل ها گل های خودروی زیبا را در طبیعت پیرامون و در دره مجاور روستای اسپیلی فراوان می بینید. جنگل ها و مراتع سبز و زیبایی را با یک پیمایش و پیاده روی در بالادست اسپیلی مشاهده خواهید کرد و دشت شقایق را در چند کیلومتری روستای دیلمان می توانید ببینید. روستایی که فاصله چندانی با اسپیلی ندارد .
برای رسیدن به اسپیلی و دیلمان فعلا بهترین مسیر، استفاده از جاده لاهیجان به سیاهکل است که با ادامه آن و عبور از میان جنگل های سیاهکل و پیچ و خم های کوهستانی ، 40 کیلومتر بعد از سیاهکل به اسپیلی می رسید و دیلمان هم پنج کیلومتر بعد از اسپیلی قرار دارد. فاصله لاهیجان تا روستای اسپیلی حدود 60 کیلومتر است که از میان جنگل و پیچ و تاب های زیبای کوهستانی می گذرد .
البته از دوراهی های لوشان و یا رستم آباد در اتوبان قزوین به رشت نیز می توان به دیلمان و اسپیلی رسید ولی جاده لاهیجان به سیاه کل ، مسیری سرراست و راحت تر از بقیه مسیرها برای رسیدن به این دو روستای زیباست .
تصویر 60 : مسیر لاهیجان تا اسپیلی که عمدتا از جنگل های کوهستانی می گذرد .
در جاده حد فاصل سیاه کل تا اسپیلی به دو جاذبه زیبا برمی خورید که عبارتند از کاروانسرای تی تی و آبشار لونک .
کاروانسرای تاریخی تی تی ، یک کاروان سرای سنگی وهم آلود و خزه بسته
در جاده لاهیجان به سیاه کل و دیلمان که بیایی و ده کیلومتری که از شهر سیاهکل به سمت دیلمان رفته باشی به یک کاروانسرای قدیمی می رسی که نام " تی تی " (تی تی کاروانسرا ) به آن داده اند .از همان نگاه اول به نظرت می رسد که به یکی از قلعه های متروک اروپایی آمده ای . چون تمام دیواره های کاروانسرا را از قلوه سنگ هایی ساخته اند که روی هم قرار داده شده و بین آنها خزه و گیاه رشد کرده است. یک قلعه سبز شبیه قلعه های تاریخی و خزه گرفته در اروپای مرطوب .
البته سقف این کاروانسرا از آجر و ملات ساروج درست شده ولی آن هم سبز و پوشیده از خزه و گیاه است .
قدمت کاروانسرای تی تی را از دوران صفوی می دانند که امر بدیعی نیست چون در دوره صفوی ساخت کاروانسرا در نقاط مختلف ایران مرسوم بوده است .
تصاویری از کاروانسرای تاریخی تی تی در ده کیلومتری سیاهکل
تصویر 61
تصویر 62
تصویر 63
آبشار لونک ، آبشاری کوچک و مناسب برای استراحتی کوتاه
در فاصله 25 کیلومتری جاده سیاهکل به دیلمان و در حین عبور جاده از بین جنگل های سیاه کل به آبشار کوچکی به نام آبشار لونک می رسیم.
آبشار لونک چندان پرآب نیست و چندان ارتفاعی هم ندارد. برای یک توقف کوتاه در میانه راه مناسب است بویژه آنکه فروشگاه مواد غذایی و چایخانه هم در نزدیکی آبشار وجود دارد . به پیشنهاد سهراب خان به قهوه خانه ای در کنار آبشار می رویم. در این منطقه ، تقریبا همه سهراب خان را می شناسند و به او احترام می گذارند.
تصاویری از آبشارلونک در حد فاصل سیاهکل به دیلمان
تصویر 64
تصویر 65
داستان جناب چایچی
زندگی آقای چایچی هم مانند همه ما یک داستان دارد و یک خاطره ای از زندگی که در موقع بیان آن بغض راه گلویش را می بندد و مو بر اندامش راست می کند .
آقای چایچی ، مهندس بازنشسته سازمان مراتع و جنگلداری است که بعد از انقلاب به سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور تغییر نام پیدا کرد .
در طی مسیرمان از جاده ای که از میان جنگل های انبوه و کوهستانی منطقه سیاه کل می گذرد آقای چایچی اشاره می کند که قسمتی از این درختان جنگلی، دست کاشت های او هستند . در ظاهر باورکردنی نیست که این درختان انبود تنیده در هم، دست کاشت باشند ولی آقای چایچی توضیح می دهد که یکی از رسالت ها و وظایف سازمان مراتع و جنگلداری آن بوده که به منظور جبران از بین رفتن تدریجی جنگل های هیرکانی خطه شمال، در هر کجای این خطه که زمین و هوا و آب اجازه می داد، جنگل کاری ( کاشت دستی درختان ) انجام می شد. منطقه سیاهکل نیز جزو مناطقی بوده است که در سال های دور بوسیله سازمان مراتع و جنگل داری، یک پروژه وسیع کاشت درختان جنگلی صورت گرفته و اکنون ثمره آن تلاش را ما به صورت جنگلی انبوه و زیبا مشاهده می کردیم.
آقای چایچی، مهندس مجری این پروژه جنگل کاری بوده و تعداد زیادی از پرسنل و کارگران در زیر دست او به انجام این پروژه مشغول بوده اند. خاطره متاثرکننده او مربوط به این دوران است.
در آن زمان ، شکار یکی از علایق زندگی آقای چایچی بوده است. ماه رمضان بوده و او و تعداد زیادی کارگر در پروژه ای که نزدیک به یک ماه طول می کشیده دور از خانه و خانواده مشغول جنگل کاری بوده اند. در یکی از روزها، مه غلیظی تمام جنگل را گرفته بوده و کارگران با وجود خستگی و گرسنگی به کار ادامه می داده اند. به علت ماه رمضان و دوری از شهر ، ذخیره غذایی گروه کاهش پیدا کرده بوده و کارگران غذای کافی نخورده بوده اند.
آقای چایچی ، آرام و درحالی که سعی می کند بغض راه گلویش را نبندد به تعریف از آن روز کذایی ادامه می دهد:
" در حالی که درجایی از جنگل و دور از کارگران بودم ناگهان حرکتی از شبح یک موجود زنده را در نزدیکی خود حس کردم. مه غلیظی بود و دید کاملی نداشتم ولی ناخوداگاه و بطور غریضی جستی زدم و بر روی آن شبح پریدم و لحظاتی بعد با شگفتی متوجه شدم که گردن یک آهوی جوان را در زیر بغل خود می فشارم. لحظه ای رویایی برای من شکارچی بود. شکاری که خود به دام آمده بود. لحظاتی از شادی این شکار گذشت و کم کم احساس دیگری در من شکل گرفت، حس ترحم و عطوفت. چشمان درشت و زیبای آهو که معصومانه به من دوخته شده بود و انقباض مکرر ماهیچه هایش که با هر ضربان قلب آهو بر دست ها و بدن خود حس می کردم به تدریج کار خودش را کرد و کم کم احساس برتری جویی و افتخار شکار جای خود را به حس رحم و شفقت به یک موجود زنده دوست داشتنی داد. موجود زنده ای که او را سخت در آغوش فشرده بودم و روا نبود خیانتی در حقش بکنم. در یک لحظه تصمیم نهایی را گرفتم. دست هایم را شل کردم و اجازه دادم آهو بگریزد. . آهویی که اگر کارگران گرسنه از وجود آن مطلع شده بودند هرگز به من اجازه آزادیش را نمی دادند. با آزادی آهو من هم احساس خوشایندی از آزادی و رهاشدگی پیدا کردم . زیباترین لحظات زندگیم را تجربه می کردم ."
اما آن قسمت از خاطره که اشک بر چشمان ما آورد بعد از این ماجرا بود . آقای چایچی بعد از ماموریت به خانه مراجعه می کند. دختر کوچکش روزی از روزهایی که پدر در ماموریت بوده از بالکن طبقه دوم خانه به حیاط سقوط می کند ولی با شگفتی زیاد ، بدون هیچ عارضه ای جان سالم بدر می برد . تاریخ و ساعت و زمان این سقوط دقیقا همان زمانی بوده که پدر ، آهو را از بند خود رها کرده بود . آقای چایچی بعد از این جریان ، به کلی شکار را کنار می گذارد .
تصویر 66 : آهوی دست آموزی در باغ ظل السلطان در منطقه حفاظت شده قامیشلو – استان اصفهان
به اسپیلی می رسیم و به خانه روستایی سهراب عزیز می رویم که فضای دلنشینی دارد . عصر هنگام است و شوق دیدار از طبیعت زیبای این منطقه ما را روانه پیمایش در روستا و دره سرسبز و کم عمقی که در حاشیه روستا قرار دارد می کند .
تصاویری از روستای اسپیلی و طبیعت زیبای پیرامون آن
تصویر 67
تصویر 68
تصویر 69
تصویر 70
تصویر 71
تصویر 72
تصویر 73
تصویر 74
تصویر 75
تصویر 76
تصویر 77
تصویر 78
تصویر 79
تصویر 80
تصویر 81
تصویر 82
تصویر 83
تصویر 84
تصویر 85
تصویر 86
تصویر 87 : خانه روستایی سهراب خان ، میزبان عزیز ما در روستای اسپیلی
تصویر 88 : فضای داخلی خانه سهراب خان
به خانه دلنشین روستایی سهراب خان برمی گردیم .
با وجود خستگی روزانه ولی اصلا دلم نمی خواهد بخوابم و زیبایی های پیرامونم را رها کنم . ولی فردا قرار است به دیدار منطقه داماش و گل های سوسن چلچراغ برویم . به امید فردا و زیبایی هایش ، به داخل رختخواب سنتی که برایمان مهیا کرده اند می خزم و لحاف پنبه ای گلدار و خوش رنگ را روی خود می کشم . اینجا هیچ اثری از گرما و شرجی لاهیجان نیست . هوا خنک و مطبوع است . گاهی حتی بخاری هم لازم می شود حتی در ایامی نزدیک به تابستان .
روستای داماش با گل های سوسن چلچراغ
گل های سوسن چلچراغ گونه ای کمیاب از گلی زیبا و فریبنده است که تنها در نقاط محدودی از شمال ایران بطور خودرو رشد و نمو می کند .
حوالی روستای داماش در استان گیلان از جمله نقاطی است که گل سوسن چلچراغ در یک محدوده نه چندان وسیع رشد ونمو می کند. اطراف این محیط فنس کشی شده و محیط بان دارد تا به خوبی از این گل کمیاب محافظت گردد . فصل گل دهی سوسن چلچراغ در نیمه دوم خرداد ماه است .
گل های سوسن چلچراغ در تاریکی شب درخشندگی دارند و علت نام گذاری آنها به چلچراغ به همین علت است .
تصویر 89
تصویر 90
تصویر 91
تصویر 92
تصویر 93
تصویر 94
تصویر 95
تصویر 96
مسیر دسترسی برای دیدار از گلهای سوسن چلچراغ
در مسیر اتوبان قزوین - رشت به فاصله حدود 80 کیلومتر از قزوین و 85 کیلومتر مانده به رشت به لوشان می رسید. در خروجی شرقی اتوبان در این محل، جاده ای اسفالته از کنار کارخانه سیمان، بعد از حدود 40 کیلومتر در یک مسیر کوهستانی به جیرنده می رسد. انتهای شمال شرقی جیرنده میدانی هست با نماد کبوتر سفید و گل لاله، خروجی سمت چپ بعد از حدود 12 کیلومتر به داماش می رسد. گلهای سوسن چلچراغ در نزدیکی روستای داماش در یک مجدوده فنس کشی شده توسط سازمان محیط زیست محافظت می شوند.
ولی ما اکنون در اسپیلی بودیم که فاصله چندانی با منطقه داماش ندارد . با یک ساعت رانندگی در جاده خلوت روستایی که سراسر از میان طبیعت سرسبز و پرگل منطقه می گذشت به روستای داماش و محدوده گل های چلچراغ می رسیم. در طی مسیر از اسپیلی به داماش از روستاهای متعددی گذشته ایم مانند دیلمان، آسیابر ، اسطلخ و بره سر. در طی راه نیز توقفی داشتیم تا از گلزارهای منطقه عکس بگیریم .
تصاویری از طبیعت سبز و گلزارهای منطقه دیلمان ، در طی مسیرمان از اسپیلی به داماش
تصویر 97
تصویر 98
تصویر 99
تصویر 99.1
تصویر 100
تصویر 101
تصویر 102
تصویر 103
تصویر 104
تصویر 105
تصویر 106
تصویر 107
تصویر 108
تصویر 109
بعد از بازگشت از داماش، باز برای پیمایش طبیعت پیرامون اسپیلی عازم می شویم. این بار موفق می شوم عکس های زیبایی از یک خانواده روستایی بگیرم . زندگی من چیزی جز ثبت و مرور این قبیل خاطرات زیبا و به یاد ماندنی نیست .
تصویر 110
تصویر 111
تصویر 112
تصویر 113
تصویر 114
تصویر 114.1
تصویر 115
تصویر 116
تصویر 117
تصویر 118
تصویر 119
تصویر 120
تصویر 121
تصویر 122
تصویر 123
تصویر 124
تصویر 125
تصویر 126
تصویر 127
تصویر 128
و اخرین عکس ها را از اسپیلی زیبا می گیریم .
تصویر 129
تصویر 130
تصویر 131
تصویر 132
تصویر 133
تصویر 134
تصویر 135
تصویر 136
تصویر 137
تصویر 138
تصویر 139
آن شب تعدادی از دوستان و اشنایان سهراب خان که بعضا از خارج از کشور هم امده بودند به جمع ما در خانه سهراب خان افزوده شدند . یکی از این دوستان دهان گرمی داشت و قبل از صرف شام برایمان تصنیف های زیبایی را خواند . در اینجا گزیده ای از این تصنیف را روی کلیپی از تصاویر اسپیلی تقدیم شما عزیزان می کنم .
اسلاید کلیپی از تصاویر طبیعت منطقه دیلمان همراه با تصنیفی زیبا از یکی از دوستان
فردا قرار داشتیم که به اتفاق آقای چایچی برای صعود به قله درفک برویم . آن شب را با امید زیبایی های فردا به بستر رفتیم .
برای صعود به قله درفک از جبهه شرقی آن ابتدا باید بوسیله خودرو به روستای شاه شهیدان می رفتیم و سپس پیمایش خود را به صورت پیاده در میان دشت و مرتع و جنگل ادامه می دادیم تا به پای قله کوه درفک می رسیدیم . ار آن به بعد باید در امتداد یک جاده خاکی پر پیچ و خمی حرکت می کردیم که ما را تا قله درفک می رساند.
تصاویری از مسیر روستای اسپیلی تا روستای شاه شهیدان
تصویر 140
تصویر 141
تصویر 142
روستای شاه شهیدان در پهنه یک منطقه زیبا در شرق کوه درفک
روستای شاه شهیدان در دامنه های شرقی کوه درفک در منطقه البرز غربی در استان گیلان قرار دارد .
نماد این روستا، عمارت بلند و زیبایی از گنبد و بارگاه امامزاده ای است که به زیبایی در میان دشت و مراتع سرسبز این منطقه خود نمایی می کند و می توان تصاویر زیبایی از آن ثبت کرد .
کوه نوردان برای صعود از مسیر جبهه شرقی درفک ، تا روستای شاه شهیدان را با خودرو می روند و از این روستا پیاده روی و پیمایش خود را از میان دشت و مراتع و جنگل های منطقه برای صعود به قله درفک شروع می کنند .
برای دسترسی به روستای شاه شهیدان از روستای رستم آباد در میانه جاده رودبار به رشت می توان به شاه شهیدان رسید ولی جاده خوبی ندارد و بهتر است از جاده لاهیجان به سیاهکل استفاه کرد که بعد از گذشتن از سیاهکل و روستاهای اسپیلی و دیلمان و آسیابر به روستای شاه شهیدان می رسیم. طول این جاده از لاهیجان به شاه شهیدان ، حدود 80 کیلومتر است.
تصویر 142.1 - نقشه موقعیت کلی مکان هایی که در این سفرنامه ذکر شده اند
تصاویری از روستای شاه شهیدان و طبیعت زیبای پیرامون ان
تصویر 143
تصویر 144
تصویر 145
تصویر 146
تصویر 147
تصویر 148
تصاویری از طبیعت زیبای منطقه از مبدا روستای شاه شهیدان به سمت کوه درفک
تصویر 149
تصویر 150
تصویر 151
تصویر 152
تصویر 153
تصویر 154
تصویر 155
تصویر 156
تصویر 157
تصویر 158
تصویر 159
تصویر 160
تصویر 161
کوه درفک و کاسه آتشفشانی و غاریخی در قله آن
کوه درفک به ارتفاع 2733 متر، بام استان گیلان محسوب می شود . این کوه به خوبی از جاده رودبار به رشت قابل مشاهده است و فاصله چندانی با این جاده ندارد .
کوه درفک از زیباترین مسیرهای صعود در بین کوه های ایران برخوردار است .
دامنه های شمالی و غربی درفک پوشیده از جنگل های منطقه سیاهکل است و دامنه های جنوبی و شرقی این کوه از دشت و ییلاق های زیبا پوشیده شده است .
درفک یک کوه آتشفشانی خاموش محسوب می شود و در قله آن یک محوطه گود وسیع و مدور قرار دارد که همان کاسه آتشفشانی کوه است. یک غار هم در همین کاسه کوه قرار دارد که در تمام فصول سال یک یخچالی طبیعی در درون آن وجود دارد و دامداران و عشایری که در تابستان در کاسه قله درفک سکنی می گزینند از برف و یخ درون این غار برای تامین آب آشامیدنی خود استفاده می کنند .
کوه درفک شاید تنها کوه نسبتا مرتفعی باشد که در قله آن هم کلبه ساخته اند و عشایر در فصل تابستان در آن اسکان می یابند. یک جاده خاکی نیز از قله تا دامنه کوه در جبهه شرقی این کوه ساخته شده که برای عبور و مرور عشایر مورد استفاده قرار می گیرد. کوهنوردان برای صعود به درفک از دو مسیر جبهه غربی و شرقی این کوه استفاده می کنند.
برای صعود از جبهه غربی درفک، کافی است از رودبار که به سمت رشت می آیید بعد از رسیدن به روستای رستم آباد به سمت راست بپیچید. بعد از مدت کوتاهی به روستای توتکابن می رسید. از اینجا باید راه روستای شیرآباد را بگیرید که شما را به ابتدای مسیر صعود به قله درفک از جبهه غربی آن خواهد رساند. در حین صعود از این مسیر از میان جنگل های منطقه سیاهکل می گذرید .
برای صعود از جبهه شرقی درفک باید به روستای شاه شهیدان بروید و سپس با عبور از دشت های زیبای منطقه و عبور از جنگل اربناب به مسیر جاده خاکی می رسید که با مسیر پیچاپیچ خود شما را به قله درفک خواهد رساند. در حین صعود از این مسیر ، چشم اندازهای زیبایی از دشت و مرتع و چرای گوسفندان را خواهید دید .
تصویر 162 – قله درفک - نمای ابرها بر فراز جنگل سیاه کل
تصویر 163 – قله درفک - نمای ابرها بر فراز جنگل سیاه کل
تصویر 164 – غاری بر فراز قله درفک که دارای یخچال طبیعی است
تصویر 165 – غاری بر فراز قله درفک که دارای یخچال طبیعی است
تصویر 166 – عشایر و دامداران ساکن در قله درفک از برف درون غار برای تامین اب اشامیدنی خود استفاده می کنند .
تصویر 167
تصویر 168
تصویر 169
تصاویری از عشایر و دامداران ساکن در قله درفک استان گیلان
تصویر 170
تصویر 171
تصویر 172
تصویر 173
تصویر 174
تصویر 175
تصویر 176
تصویر 177
عصر هنگام در پشت نیسانی سوار شدیم که عشایر را به پایین کوه می آورد و قسمتی از مسیر بازگشت تا روستای شاه شهیدان را با این نیسان طی کردیم.
بعد از بازگشت به روستای اسپیلی وسایل خود را جمع کرده و بعد از یک خداحافظی گرم و صمیمانه با میزبان بزرگوارمان، سهراب عزیز، همراه با جناب چایچی به لاهیجان برگشتیم. یکی از دوستان که ساکن رشت بود بعد از خداحافظی از ما جدا شد ولی جناب چایچی بزرگوار، آنشب پذیرای من و دوست دیگرمان در منزل خودشان بودند . ایشان محبت و بزرگ منشی خود را به حد کمال در حق ما روا داشتند. به هیچ روی توان جبران محبت و مهمان نوازی این بزرگمرد وارسته را نداشتیم. صبح فردا هنگام خداحافظی و بازگشت به شهرهایمان بود همراه با کوله باری از خاطرات خوب و ماندگار.
و در پایان ذکر این نکته را لازم می دانم که چه خوب بود اگر همه ما پاسدار و قدرشناس محبت و صمیمیت دوستان خود بودیم و مسایل حاشیه ای هیچگاه اساس دوستی ها را خدشه دار نمی کرد .
تصویر 178
نویسنده: هادی انصاری