سلام دوستان
امیدوارم حالتون خوب باشه و این پست بتونه اطلاعات مفید و سرگرم کننده ای رو براتون به ارمغان بیاره. چند روز پیش حوالی اوایل شهریورماه 1401 سفری به دور نیمه شرقی ایران را همراه با همسرم از مبدا شهر قزوین آغاز کردیم. راستش خانه ما حوالی شهر قزوین بود آن روزها.
صبح روز یکشنبه بود که تصمیم گرفتیم بزنیم به دل جاده و سفرمون رو به مقصدی ناکجا آباد شروع کنیم، بعد از خوردن صبحانه شروع کردیم به جمع آوری وسایل و جا دادن توی ماشین، ظهرش نگین ماکارونی درست کرد و ما بعد از خوردن ناهار حرکت مان رو شروع کردیم. وارد اتوبان غدیر شدیم که به سمت قم و اصفهان برویم که وسطای مسیر تصمیم مون عوض شد و رفتیم به سمت فیروزکوه. اولین جایی که توقف کردیم و عکس گرفتیم "پل ورسک" بود که می خوام یه تاریخچه مختصری براتون ازش تعریف کنم.
پل وِرِسک از بزرگترین پلهای راه آهن است که در ارتفاعات روستای ورسک در جنوب شهر پل سفبد در شهرستان سوادکوه مازندران قرار دارد. این پل که از شاهکارهای مهندسی به حساب میآید در سال 1315 توسط رضاشاه به بهرهبرداری رسید. " این پل در دوران جنگ جهانی دوم توسط چرچیل، نخستوزیر وقت انگلیس پل پیروزی لقب گرفت. مقصد بعدی ما شیرگاه و قائم شهر بود که من اونجا مجبور شدم به آرایشگاه برم، چون موهام خیلی بد حالت شده بود و اتفاقا چه آرایشگر خوبی هم بود. خیلی عالی موهامو آرایش کرد. بعد از رسیدن به شهر ساری که دیگه ساعت حدودا نزدیکای 9 شب بود تصمیم گرفتیم که استراحت کنیم. ولی چون دریا نداشت تصمیم گرفتیم تا نزدیکای دریا بریم بعدش بخوابیم.
خلاصه بگم که شهرهای نکا و بهشهر رو هم رد کردیم و در شهرستان گلوگاه که فاصله 5 کیلومتری با دریا داشت اطراق کردیم. حقیقتا مثل شهر مرده ها بود، انگاری 50 سال بود کسی اینجا نیومده بود، یه شهربازی خیلی قدیمی داشت که برای زمان پهلوی بود. آدم را یاد فیلم های وسترن دهه 50 میلادی میانداخت. از ماکارونی ظهر که نگین همراهش آورده بود خوردیم و چادر زدیم تا ساعت 4 صبح که دیگه من خوابم نبرد. حوالی ساعت 5 بود که مجددا حرکت مون رو شروع کردیم از بندر گز و کردکوی عبور کردیم و به شهر گلستان زیبا رسیدیم.
در ابتدا رفتیم جنگل ناهارخوران و چون چیزی برای خوردن پیدا نکردیم برگشتیم داخل شهر.
بازار نعلبندان گرگان از توی نقشه بازار قدمت داری هست ولی خیلی جذابیتی برای ما نداشت چونکه ما قبلا بازاری مثل بازار رشت را دیده بودیم و بسیار خوش آب و رنگ بود. توی کوچه پس کوچه های بازار نعلبندیان یک خانه قدیمی و سنتی وجود داشت بنام خانه باقری، که البته تبدیل شده بود به کافه، نگم براتون که انگاری همه زیبایی های جهان در آن خانه جمع شده بود، یک آب انبار قدیمی هم داشت که متصل می شد به یک قنات. خانه از چهار طرف هال و اتاق داشت و باغچه وسط دارای یک حوض و درخت نارنج بود. اونجا منو نگین یک چای ایرانی اصیل خوردیم و از تمام دقایقی که در آن خانه حضور داشتیم لذت بردیم.
مجددا به ادامه مسیر پرداختیم و از شهرهای علی آباد، آزادشهر و گالیکش عبور کردیم و به جنگلهای ملی گلستان رسیدیم. قبل از اینکه بخوام راجع به جنگل گلستان و دیدنی هاش براتون بگم. پیشنهاد می کنم قبل از رسیدن به این منطقه از شهر گنبد کاووس و برج تاریخی قابوس بن وشمگیر بازدید کنید. پارک ملی گلستان یا جنگل گلستان، منطقه حفاظت شدهای در شرق استان گلستان و غرب استان خراسان شمالی است. جنگل گلستان بدون تردید ارزشمندترین منطقه ایران چه از لحاظ کمیت و چه از نظر تنوع حیات جانوری و گیاهی است.
تنوع زیستی پارک ملی گلستان حتی فراتر از برخی کشورهای اروپایی است که صدها برابر این پارک وسعت دارند. نام استان گلستان هم از روی این منطقه انتخاب شدهاست. پارک ملی گلستان از بهترین زیستگاههای پستانداران بزرگی چون پلنگ، خرس قهوهای، گرگ، وشق، مرال، شوکا، گوسفند وحشی و بز وحشی، آهوی ایرانی و گراز است و به ویژه به خاطر جمعیت فراوان قوچ و میش اوریال معروف است. ولی تمشک و انجیرگلابی وحشی که داره، هیچ جای دنیا نمی تونید پیدا کنید، بقدری تمشک وحشی و انجیرش خوشمزه است که قابل بیان نیست.
عسل این منطقه که بخاطر گل و گیاه های این منطقه بسیار مرغوب است. که پیشنهاد میکنم ازش بچشید. کمی جلوتر از اینجا چندتا چشمه و آبشار معروف و دیدنی داره که می تونم به چشمه بلا و آبشار ترجنلی اشاره کنم. بعد از عبور از این جاده به سمت بجنورد دیگه وارد کویر میشیم. جاده ای خشک و خسته کننده که من مجبور شدم یکبار در شهر آشخانه برای ناهار و یکبار در بجنورد برای خواب کنار بزنم البته مسیر گرگان تا مشهد 670 کیلومتر فاصله دارد که تقریبا 9 ساعت زمان میبره. بالاخره برای اولین بار در زمان اذان مغرب به مشهدالرضا رسیدیم.
از طریق چند آگهی زائر سرای جهت اقامت انتخاب کردیم و پس از استراحت در روز دوم از مسافرت از صبحگاه وارد حرم مطهر امام رضا شدیم. در اینجا جا داره کمی اطلاعات عمومی و تاریخی راجع به مشهدالرضا در اختیارتون قرار بدم که برای خودم بسیار جالب بود. هماکنون ۲۱ رواق، چهار ایوان، ۴ مدرسه، ۲ سقاخانه، ۹ صحن و ۶ بست در حرم گزارش شدهاست. علاوه بر موارد یادشده، مقبرههای بسیاری نیز در حرم وجود دارند. حرم امام رضا به ترتیب از زمان حکومت سامانیان، دیلمیان که شیعه بودند و در آن زمان زیارت امام هشتم رونق گرفت، سپس غزنویان در سده چهارم هجری قمری، سبکتکین غزنوی، حرم امام رضا را تخریب کرد و زیارت آن را ممنوع اعلام کرد.
سپس سلجوقیان در قرنهای ششم و هفتم تعمیرات و خدمات زیادی در آنچه امروزه روضه منور نامیده میشود انجام دادند. در عصر خوارزمشاهیان بازسازی در حرم امام رضا صورت گرفت و مقدار زیادی از کاشیهای زرین فام و سنجری، متعلق به این دوران است. پس از آن زمان با حمله مغول و به گفته پطروشفسکی تأیید میکند که حرم در سال ۶۱۸ به دست مغولان تخریب شد. در نهایت، فرسودگیها و احیاناً خرابیها و خسارات واردشده به حرم در دورهٔ حکومتایلخانیان بازسازی شد.
در دوران حکومت تیموریان آثار ارزندهای در حرم و اطراف آن احداث شد. از این میان میتوان به دو رواق دارالحفاظ و دارالسیاده و همینطور مسجد گوهرشاد اشاره کرد. در دوره صفویان، با به رسمیت شناخته شدن مذهب اسلام بناها و آثار زیادی به حرم افزوده شد. شاه طهماسب علاوه بر اهدای نخستین ظریح ، به بازسازی گنبد و طلاکاری گنبد و گلدسته کنار گنبد فرمان داد. در سال ۹۹۷ ه.ق و مصادف با دومین سال سلطنت شاه عباس اول، مشهد مورد هجوم ازبکان قرار گرفت و در پی مقاومت مردم مشهد، عبدالله خان ازبک دستور قتلعام مردم مشهد را صادر کرد. مردمی که به حرم نیز پناهنده بودند در پی این حمله کشته شدند.
سال بعد نیز عبدالمومن خان مجدد به مشهد حمله کرد و تمام سادات، عالمان و خادمانی که به حرم پناهنده بودند قتلعام کرد و جوی خون در حرم جاری کرد. پس از آن عبدالمومن خان دستور غارت حرم را داد و زنان و کودکان در حرم را به اسارت گرفت. در پی این حمله بود که شاه عباس به سال ۱۰۱۰ ه.ق پیاده به قصد زیارت حرم امام رضا به مشهد آمد و دستور بازسازی حرم را صادر کرد. بر اساس کتیبه نصب شده در حرم، این بازسازی به سال ۱۰۱۶ به پایان رسید. در دوره افشاریان ایوان صحن تیموری توسط شاه عباس یکم توسعه یافتهبود، به فرمان نادرشاه افشار طلاکاری شد. در دوران قاجاریه و پهلوی اول و دوم هم خدمات زیادی به این صحن وسرا داشتند. مجموعا با جمهوری اسلامی 12 حکومت را به تماشا نشسته است.
اما بگم براتون از خود مرقد مطهر امام رضا که چقدر معماری خاص و زیبایی همراه با آیینه کاری و طلاکاری های زیبایی انجام شده و 9 مجموعه جواهرات گرانبها و ارزشمند در 4 طرف دیواره بالای سر مرقد مطهر قرار گرفته که بعید می دونم کسی تا حالا بهش دقت کرده باشد.
بگذریم، بریم سراغ خوده شهر مشهد. متاسفانه رانندگیهای عجیب و غریبی در مشهد دیدم و تقریبا قوانین رانندگی رعایت نمیشد. درضمن برای مسافران تور مشهد باید این موضوع را یادآور بشم که هر مثقال زعفران برابر با 4.25 گرم است. دانستن این عدد واقعا توی مشهد به کارتون میاد. بدین ترتیب شب دوم پس از اقامت به پایان رسید و صبح روز سوم سفر با خداحافظی از امام رضا به سمت مقصد بعدی شروع شد. در مسیر به سمت یزد شروع به حرکت کردیم و در مسیر تربت حیدریه در اولین توقف به قدمگاه امام رضا در فاصله 30 کیلومتری از روستای رباط سفید رفتیم. چشمه ای در زمان امام رضا احداث شده بود که امروزه تبدیل به یک آبخوری شده بود.
در مسیر خاک قرمز منطقه بسیار جذاب بود و سنگ های ارزشمند قیمتی که در دل این خاک وجود داشت جلب توجه می کرد.
حوالی ساعت 3 یعداز ظهر به تربت حیدریه رسیدیم و متوجه شدیم قطب کاشت زعفران در دنیا این منطقه است و اصل زعفران از اینجا میاد. که اغلب جهت صادرات استفاده می شد. بعد از کلی گشت و گذار بالاخره یک مغازه نیمه باز پیدا کردیم و مقداری زعفران به قیمت مثقالی 140 هزارتومان خریداری کردیم. قابل ذکر است تمامی مغازه داران شهرستانهای ایران از اذان ظهر تا ساعت 5 تعطیل هستند. در مسیر به شهرستان فیض آباد رسیدیم که مجددا متوجه شدیم زمین های زراعی این منطقه کاشت پسته دارند که حقیقتا پسته بسیار مرغوبی داشت و بیشتر جهت صادرات بکار برده میشد.
بعد از عبور از شهرهای بجستان به شهر کویری فردوس رسیدیم که قرار بود در این شهر اقامت داشته باشیم ولی کویری در کار نبود و اینقدر روشنایی شهر زیاد بود که نمیشد آسمان کویر را با چشم غیرمسلح دید زد. بنابراین تصمیم گرفتیم که به ادامه مسیر بپردازیم. لازم به ذکر است که در این مکان شهری تاریخی بنام شهر تون قرار داشت که این منطقه ابتدا زیر نفوذ مادیان بوده و پس از زمان سلطنت سلوکیان هم از طرف جنوب سرزمین پارت ها را محدود میکرده و جز قسمت تون و دیهوک و طبس امروزی ، بقیه نواحی آن کویر خشک و بیآب و علف بودهاست. دلایل و شواهد تاریخی نشان میدهد که در گذشتههای دور که تون اهمیت و اعتباری تاریخی و جمعیتی داشته، به ویژه تا دوران اقتدار اسماعیلیان و تا حمله مغول ها به ایران دوام داشته است.
در ادامه از شهر دیهوک عبور کردیم و قبل از نیمه شب به شهر باورنکردنی زیبای طبس رسیدیم با درختان نخل سر به فلک کشیده و شهر بسیار مرتب و تمیزش. شب چهارم را در چادر دور میدان و امامزاده حسین ابن موسی کاظم سپری کردیم و در صبح روز پنجم از دل کویر عبور کردیم در کل مسیر زمین سیاهرنگ این منطقه و کارخانجات استخراج زغالسنگ و این حجم از ثروت ملی برایمان بسیار دردآور بود.
چون حقیقتا این آب و خاک متعلق به همه ایران هست. بگذریم در مسیر به موزه طوفان طبس رسیدیم، در حقیقت عملیات پنجه عقاب در ایران معروف به عملیات طبس؛ نام عملیاتی نظامی بود که توسط گروه نظامی دلتای آمرذیکا در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ برای آزادسازی گروگانهای سفارت آمریکا در تهران انجام شد.
در ایالات متحده، رییس جمهور کارتر بهدنبال شکست در حل بحران گروگانگیری، در انتخابات 1980 جهت انتخابات ریاست جمهوری از رقیب خود ریگان شکست خورد. سرانجام، گروگانهای آمریکایی تنها دقایقی بعد از سوگند ریاست جمهوری رونالد ریگان آزاد شدند. بدین ترتیب پس از عبور از شهر رباط پشت بادام و چادرملو وارد شهر تاریخی یزد شدیم. در ابتدا به سراغ شیرینی فروشی "حاج خلیفه رهبر" شدیم و مقدار لوزی و قطاب و باقلوا خریدیم. کنار شیرینی فروشی یک حمام سنتی و عمومی وجود داشت که منو وسوسه کرد که به آنجا بروم. پس از یک دوش اساسی و خوردن ناهار به سراغ مراکز تاریخی شهر یزد رفتیم. در اولین بازدید سراغ آتشگاه زرتشتیان رفتیم که واقع در قلب این شهر بود.
آتشی که درون این آتشکده میسوزد بیش از ۱۵۰۰ سال است که روشن ماندهاست. ساختمان کنونی آتشکده یزد در آبان ماه ۱۳۱۳ با سرمایه یک زرتشتی پارسی به نام «همابائی» بر قطعه زمینی که از سوی چند تن از زرتشتیان ایران ازجمله برادران امانت به یاد فوت پدرشان «اردشیر مهربان رستم» امانت وقف شد، ساخته شده است. در کتاب زرتشت و زرتشتیان تاریخچه این آتش چنین آمدهاست: «پس از استقرار حکومت ایلخانان در ایران، برخی از زرتشتیان و موبدان گوشه و کنار ایران که پس از حملات اولیه مغولان آواره شده بودند، به دهکدهای کوچک در کُنجِ شمالِغربیِ یزد به نام «تُرکآباد» -که یک آتشکده کهنِ آناهید، هنوز در آنجا سالم و از گزند حوادثِ روزگار مصون مانده بود- کوچیدند و «آتش بهرام» خود را نیز در روستای مجاور که «شریفآباد» نام داشت، در خانهای محقّر و آجری قرار دادند. پس از آن به سمت مسجد جامع یزد، کاخ امیر چخماق، زندان اسکندر و امامزاده رکن الدین، برج ساعت و یک کافه سنتی رفتیم.
و بعد از آن به باغ زیبای دولت آباد که دارای بزرگترین بادگیر چهار وجه دنیا است. باغ دولتآباد در یزد در اواخر دوره افشاریه و در سال ۱۱۶۰ ه.ق توسط محمد تقی خان بافقی معروف به (خان بزرگ) که وی سرسلسله خاندان خوانین یزد بود احداث گردید. تقی خان ابتدا قناتی به طول ۶۵ کیلومتر را احداث نمود و آب را از مهریز به یزد و محل کنونی باغ دولتآباد رساند و سپس مجموعه حکومتی (دارالحکومه) خود را بنا کرد. ساختمان (عمارت) هشتی از مهمترین بخشهای مجموعه بهشمار میرود که در آن، تلفیق جریان هوا و آب به زیباترین شکل صورت گرفتهاست. در این ساختمان با تلفیق باد و آب که درحوضهای داخل ساختمان درجریان است هوای خنک از زیر بادگیر به قسمت شاهنشین و تالارها انتقال پیدا میکند. به همین دلیل به این بنا، ساختمان ابستانه نیز گفته میشود.
این بنا از سه شاه نشین با درهای مشبک٫ اتاقک بادگیر٫ هشتی و دو اتاق پستو تشکیل شده و شکل کلی بنا شبیه به یک هشت ضلعی است، همچنین بادگیر قرار گرفته بر آن نیز از نوع هشت تنبوشه میباشد. قابل ذکر است وزن بادگیر چیزی حدود 500 تا 600 تن وزن دارد که در جای خود بسیار شگفت انگیز است این عمارت ستون ندارد و با دیوارهای باربر به طول یک و نیم متر دارای دولایه آجر و مابین آنها چوب های زبان گنجشک و تلخ بصورت افقی اجرا شده است که چنین باربری را تحمل می کند.دیگه عصر شده بود و باید جایی استراحت می کردیم ولی خب به راه ادامه دادیم و در مسیر در شهر تفت شام خوردیم و در مسیر به سمت شیراز در شهر ابرکوه که دارای درخت سروی به قدمت 4500 سال بود در اقامتگاه بومگردی اسفندیار اقامت گزیدیم.
صبح روز پنجم در مسیر به سمت مرودشت بعد از خرید انجیر سیاه و انار شیراز به مقبره کوروش بزرگ و عزیز که سر سلسله حکومت هخامنشیان از تجمیع و اتحاد قوم ماد ها و پارت ها بود و همچنین چند کاخ و قلعه دفاعی که در شهر پاسارگاد واقع بود رسیدیم و از آنجا دیدن کردیم. در ادامه به نقش رستم رسیدیم که شامل 4 مقبره از داریوش یکم که داماد کوروش و پسرعمو زاده وی بود، فرزندش خشایارشاه که به قتل رسید در اثر یک شاه کشی و خیانت و در ادامه اردشیر یکم و داریوش دوم که هر مقبره شامل حدود 9 قبر در دل خود جای داشت. مقبره ها در بالای سینه کوه قرار داشتند که بعدها در زمان ساسانیان نقش و نگاره هایی از جنگها و پیروزی ایرانیان بر دیگر اقوام وجود داشت.
شاهنشاهی هخامنشی نخستین و تنها حکومتی بود که همه جهان را برای بیش از دو سده یکپارچه کرد. تا اینکه در نهایت بهدست اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ پیش از میلاد فروپاشید. از بزرگترین دلایل سقوط شاهنشاهی هخامنشی، بار سنگین مالیات بر دوش شهربانیها بود که سرانجام به یک رکود اقتصادی بزرگ انجامید بر اساس برآوردها، میانگین مالیات هر ساتراپی در سال، برابر با ۱۸۰ میلیون دلار آمریکا بودهاست؛ و این تنها مالیات نقدیای بوده که جدا از مالیاتهای غیرنقدی دریافت میشده است.
و اما تخت جمشید که در فاصله 6 کیلومتری از مقبره های نقش رستم جا دارد، در سال 1310 بدستور رضاشاه مورد حفاظت قرار گرفت و جشن های 2500 ساله در محوطه همین مکان برگزار میشد. ماران، هنرمندان و متخصصان در ساخت تخت جمشید از ملل مختلف زیر نفوذ شاهان هخامنشیان مانند آشوریان، مصریان، اوراتوئیان، بابلیان، لودیان، ایونیان، هندوان، سکائیان و غیره تشکیل میشدند. کاخ آپادانا یا کاخ بار از قدیمیترین کاخهای تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شدهاست، برای برگزاری جشنهای نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده میشدهاست. نکته قابل توجه یادگاری هایی است که روی ستونها توسط بازدیدکنندکان به نقش نشسته است که خود همانند یک موزه جذابیت های دوچندانی به این مکان اضافه می کند. تعدادی از کسانی که روی این ستون اسامی شان را حکاکی کردن می توان به کریم خان زند، شرکت Central Indian Horse ، پروفسور John Malcolm ، Cap John Macdonald ، صاحب کشتی تایتانیک و خیلی های دیگر اشاره نمود.
کمی جلوتر به شیراز زیبا می رسیم، شهر شعر و ادب پارسی که حقیقتا شهری جذاب است، حوالی ساعت 9 شب به رستوران هفت خان که یکی از بهترین رستوران های شیراز هست، رفتیم تا کلم پلو بخوریم، واقعا رستوران درجه یک و بینظیری بود بهمراه اجرای زنده گروه دختران ناشنوا با لباس های سنتی که شب بیاد ماندنی برامون ساختند.
بعد از شام نگین کمی سردرد داشت و به اقامتگاه بوم گردی پیرسوک نزدیک به بافت تاریخی شهر و مسجد شاهچراغ رفتیم.
صبح روز هفتم بعد از خوردن صبحانه به دیدار شاهچراغ، ارگ کریم خان زند، باغ دلگشا و آرامگاه سعدی عزیز رفتیم و بعد از خوردن پالوده شیرازی و خرید عرقیجات سنتی به سمت اصفهان حرکت کردیم.
مسیری بسیار سخت برای رسیدن به اصفهان انتخاب کردیم از شمال شهر به سمت یاسوج خارج شدیم و در ادامه مسیر بطور اشتباهی وارد جاده بیضا و کامفیروز شدیم. در دل رشته کوهای زاگرس منطقه ای بود بنام بهشت گمشده، حقیقتا بهشتی بود که سرشار از دو آبشار و رودخانه ای بسیار جذاب داشت.
اقامت زیادی نداشتیم و مجبور بودیم در دل کویر از جاده سمیرم آباده به سمت شهررضا بریم، جاده ای که سد درودزن در آن واقع بود و مزارع کشت برنج، در فاصله 20 کیلومتری بعد از سد بیکباره به مناطق عشایر نشین رسیدیم و الباقی فقط کویر.
ساعت 12 به شهر اصفهان رسیدیم و بعد از بازدید شبانه از سی و سه پل به پارک فدک جهت اقامت شبانه رهسپار شدیم.
روز هشتم ساعت 7 صبح بیدار شدیم و مجددا به سی و سه پل رفتیم، در نزدیکی سی و سه پل یک میدان و بازاری وجود داشت که در کوچه پس کوچههای این بازار یک کافه سنتی قدیمی وجود داشت بنام کافه دایی رضا، پس از صرف یک املت خیلی خوشمزه تصمیم گرفتیم بناهای تاریخی اصفهان هم ببینیم، بنابراین رهسپار کلیسای وانک شدیم، هنر نقش و نگاره های این کلیسا بسیار جذاب و فریبنده بود و بعد از آن به کافه ای در نزدیکی کلیسا رفتیم و دو تا قهوه سفارش دادیم و از تمام لحظاتی که در آنجا د اشتیم لذت بردیم.
سپس راهی جاده شدیم و پس از عبور از شهرهای نظنز، کاشان و قم در ساعت 5 بعد از ظهر به خانه رسیدیم. سفری فوق العاده که برای همیشه در ذهن و خاطر ما از وطن عزیزمان ایران بهمراه خواهیم داشت.
نویسنده: امین