لوفت‌هانزای مناطق محروم!

3.4
از 23 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
لوفت‌هانزای مناطق محروم!
آموزش سفرنامه‌ نویسی
12 آبان 1403 17:00
20
2.2K

امیدوار بوَد آدمى به خیر کسان

مرا به خیر ِتو امید نیست، شر مرسان

جو فر‌ودگاه کیش به شدت متشنج بود، صدای داد و فریاد و جیغ مسافران به هوا رفته و طبق معمول، هیچ فرد پاسخگویی حضور نداشت! هر کدام از ما مسافران مشکلات و برنامه‌های خودمان را داشتیم و با این اوضاع همه چیز روی هوا بود. یکی داروهای حیاتی مادرش را که داخل چمدان بود به قسمت بار سپرده و حالا که نیازمندش بودند دیگر به آنها دسترسی نداشت! فرد دیگری پزشک متخصص قلب بود و فردا ساعت 8 صبح وقت عمل داشت و باید در اتاق عمل بیمارستان حضور میافت. یکی کاسب بود و دیگری دانشجو، یکی کارمند و یکی دانش‌آموز و خلاصه هر کدام مشغله‌ و درگیری خاص خودمان را داشتیم و باید طبق برنامه، فردا به تهران می‌رسیدیم. اما حالا همگی کلافه و سردرگم فقط چشم به عقربه‌های ساعت و مانیتور اعلان پروازها و مسئولان بی‌خیال فرودگاه کیش دوخته بودیم!

undefined

 

داستان سفر ما از آنجا آغاز شد که بعد از کش مکش‌ها و کش و غوص‌های مختلف و فراوان روزمره‌ی زندگی به قصد تمدد اعصاب و ریکاروری روحی و روانی عزم آرامش جزیره‌ی زیبای کیش کردیم. پس بعد از تحقیقات فراوان درباره‌ی هتل و ایرلاین، تور کیش را به مقصد "هتل پالاس" و به تاریخ 19 آبان 1402 خریداری کردیم. طبق اعلام آژانس، پرواز رفت و برگشت ما از ایرلاین "ایران ایرتور" بود. اما بعد از خریدِ ما، از آژانس مذکور تماسی گرفتند با این مضمون که ایرلاینِ پرواز برگشت تغییر کرده و از ایران ایرتور به "اِروان (air one)" تبدیل شده است!

من که تا به‌حال حتی اسم هواپیمایی (air one) را هم نشنیده بودم کمی در برایر توجیهات مسئول آژانس مقاومت کردم؛ از ما اصرار و از ایشان انکار! بالاخره اما با علم به فرسودگی کل ناوگان هواپیمایی کشور و با اعتقاد به اینکه "مرگ دست خداست و هواپیماهای ما وسیله" و از همه مهم‌تر اینکه این پرواز هم با ساعت مورد نظر ما تطابق کامل داشت مفاد قرارداد را پذیرفته و سور و سات سفر را پذیرا شدیم.

هتل پالاس

نمایی از هتل پالاس

و اما هتل پالاس

از این فرصت استفاده می‌کنم و برای آن دوستانی که در آینده قصد انتخاب این هتل را دارند مختصرا توضیحاتی را ارائه می‌دهم! هتل پالاس اقامتگاهی 5 ستاره، مجلل، نوساز، بزرگ و مدرن است که در 15 طبقه و با 233 اتاق و سوییت در مساحتی حدود 11 هزار متر مربع و در اسفند ماه سال 1400 افتتاح شده است.

اتاق‌های هتل پالاس بسیار تمیز و مدرن تزیین شده‌اند و اتاق ما چشم انداز دریا را هم دارا بود البته از دور! صبحانه‌ی هتل با کیفیت، تا حدودی خوشمزه و متنوع و متعدد بود و بیشتر اقلام خوراکی وعده‌ی صبح‌گاهی را شامل می‌شد اما لازم به ذکر است که صبحانه‌ی هتل ویدا کیش بسیار خوش‌مزه‌تر و متنوع‌تر ارائه می‌شود.

حیاط و فضای سبز هتل هم بسیاز زیبا و مشجر با انواع درختان زینتی و ملون با انواع گیاهان خاص و زیبا طراحی شده و یکی از نقاط قوت این مجموعه می‌باشد. استخر زیبای محوطه هم از حال‌خوب کن‌های مجموعه می‌باشد! ولی این هتل با تمام مزایایی که دارد دارای نقطه ضعفی کوچک است که در ادامه به آن می‌پردازم!

اما نقطه ضعف

این هتل در موقعیتی نسبتا دور از مراکز خرید  و جاهای دیدنی کیش ساخته شده که برای رفتن به هر دوی این مکان‌ها حتما باید از تاکسی استفاده کرد. البته تقریبا با 15 دقیقه پیاده‌روی می‌توان به میدان پردیس و پاساژ‌ها و دیدنی‌هایش رفت اما کیش که فقط مرکز خرید نیست! هر چند ما ترجیحا برای رفت و برگشت به همان میدان پردیس هم از تاکسی استفاده می‌کردیم که دلایل شخصی خودمان را داشتیم‌! 

undefined
اتاق ما در هتل پالاس
undefined

منظره‌ی غروب در اسکله‌ی تفریحی کیش

از اصل ماجرا دور نشویم! خلاصه ما چهار روز اقامت خوب و رویایی را در جزیره کیش گذراندیم و از آب و هوای بهشتی و تفریحات دریایی جزیره نهایت استفاده را بردیم که روز آخر سفر فرا رسید. طبق بلیطی که در دست داشتیم پرواز برگشت ما ساعت 21 اعلام شده بود. اما بعد از ظهر همان روز پیامکی از ایرلاین اروان برایم ارسال شد که می‌گفت پرواز از ساعت 21 به 20:55 تغییر کرده است؛ یعنی 5 دقیقه هم زودتز از زمان اعلام شده که طبق این اعلان پرواز ما نه تنها تاخیر نداشت که شامل 5 دقیقه هم تعجیل می‌شد!

undefined

پیامک ارسال شده توسط هواپیمایی اروان که ساعت جدید پرواز را به مسافران هشدار می‌داد

پس بسیار لذت بردیم از این همه وقت‌شناسی و دقت نظر در اطلاع‌رسانی و برایمان جالب بود که این ایرلاینِ کمتر شناخته شده چقدر برای مشتریانش ارزش قائل است که سر دقیقه‌ها هم وسواس به خرج می‌دهد و وقتِ مسافرینش برایش پر اهمیت و گران‌بهاست!

به هر حال ما هم دو ساعت قبل از پرواز (یعنی ساعت 19) در فرودگاه حاضر شدیم و با دیدن کلمه "on time" که مقابل نام پروازمان بر مانیتور نقش بسته بود گل از گلمان شکفت، چمدانمان را تحویل داده، کارت پرواز را گرفتیم و با خود عهد بستیم که تا دنیا دنیاست خودمان را از خدمات بی‌بدیل هواپیمایی اروان محروم نکنیم!

کارت پرواز که همچنان ساعت حرکت را 21 نشان می‌داد

  علی‌رغم اعلام پیامکی اروان، کارت پرواز صادر شده همچنان ساعت حرکت را 21 نشان می‌داد!

پس برای اینکه ساعات آخرین سفرمان را هم خوش باشیم به کافه‌ی فرودگاه رفتیم و خوراکی‌های خوشمزه خوردیم و کمی هم در نیمکت‌های سخت و فلزی فرودگاه کیش چُرتِ نا مرغوب زدیم که بلندگوی فرودگاه از مسافران اروان دعوت کرد برای سوار شدن به هواپیما به بخش بازررسی مراجعه کنند؛ ساعت عدد 20:30 را نشان می‌داد!

بعد از نیم ساعت که در صف ایستاده بودیم اعلام شد سیستم قطع شده و تا رفع مشکل تحمل کنید که بزودی ایراد بر طرف خواهد شد. نیم ساعت گذشت و خبری نشد، یک ساعت گذشت و خبری نشد که تعدادی از مسافران عنان از کف داده و خمشگین به هر کس که لباس فرم فرودگاه را بر تن داشت حمله‌ور می‌شدند؛ البته فقط لسانی! عجیب اینکه هیج‌کسی هم پاسخو نبود.

ذر این مدت تمام مسافران ایرلاین‌های دیگر سوار هواپیماها شده و رفته بودند و فقط ما مانده بودیم و البته یک سوال که اگر سیستم قطع است چرا فقط برای ما قطع است؟! بالاخره ساعت 23 یک شیرِ پاک‌خورده‌ای پیدا شد و گفت هواپیمای شما دچار نقص فنی شده و کمی تاخیر خواهد داشت و تا زمان پرواز کمی صبور باشید!!! زمان پرواز چه موقع است؟ متعاقبا اعلام خواهد شد!

اینجا بود که صبورترین مسافران هم صدایشان بلند شد و برای دقایقی فرودگاه کیش به هرج و مرج کشید. یکی از مسئولان فرودگاه در بین معترضین حاضر شد و گفت هیچ نگران نباشید که الان در هتل شایان برایتان اتاق می‌گیریم و تا لحظه‌ی پرواز اقامت راحتی خواهید داشت!

بعضی از مسافران زود باور، این وعده را جدی گرفته و با هم می‌گفتند هتل شایان هم بدک نیست! ساعت، عدد 24 را نشان می‌داد که دوباره صدای اعتراض‌ها بالا گرفت. باز همان آقای مسئول آمد و گفت "هتل شایان که جا نداشت اما الان براتون شام سفارش دادیم که بیارن". این‌بار راست گفته بود چرا که بعد از نیم ساعت غذا آمد؛ جوجه کباب!

بعد از خوردن شام و خام شدن توسط ایرلاین مربوطه در دفتر مدیریت فرودگاه جناب مدیر ترمینال همچون قهرمانان دنیای مارول نمایان شد. آقای مدیر خیلی جدی و بدون اینکه خنده‌اش بگیرد توضیح داد که یک شکواییه ترتیب داده و از مسافران خواست که نام و شماره تماس خود را یادداشت کنند تا "خسارت دیر کرد پرواز را از حلقوم اروان بیرون بکشد"! و البته توضیح داد که به زودی با شما تماس می‌گیرند و حق و حقوق اجحاف شده را تمام و کمال پرداخت خواهند کرد!

حالا کی نوبت پرواز می‌رسد؟ ماجرای زیر را دنبال کنید:

یک هواپیما از تهران به مشهد رفته که مسافران را سوار کند و به تهران باز گردد و از تهران به کیش می‌آید تا ما را سوار کند! هواپیما الان کجاست؟ در راه مشهد به تهران. خلاصه سرتان را درد نیاورم. ساعت 4 صبح با سلام و صلوات سوار هواپیما شده و تقریبا ساعت 6 بامداد در فرودگاه مهرآباد پیاده شدیم؛ یعنی پروازی با هفت ساعت تاخیر! یعنی اگر زمینی آمده بودیم امکانش بود که زودتر برسیم!

ساعت 20 دقیقه به چهار بامداد و ما در صف سوار شدن به هواپیما
سالن ترانزیت و ساعت؛ 20 دقیقه به چهار بامداد 

یکی دو روز بعد در خبرها خواندم که پرواز مشهد به تهران هواپیمایی اروان با 12 ساعت تاخیر مسافران را به مقصد رسانده و از قرار معلوم تاخیرهای طولانی و ظاهرا بدون عواقب برای این شرکت هواپیمایی به امری طبیعی تبدیل شده و وقت و هزینه و جان و اعصاب و روان مسافران هم نه برای این شرکت و نه برای هیچ مسئولی هیچ اهمیتی ندارد!

جدی می‌فرمایید؟!
جدی می‌فرمایید؟!

خب! حتما حالا برایتان سوال پیش آمده که نتیجه‌ی آن شکایت‌نامه به کجا کشید که باید بگویم الان که شش ماه از آن تاریخ گذشته اگر از آن ایرلاین محترم کسی با شما تماس گرفت با ما هم تماس گرفته شد! و البته که پیگیری‌‌ها هم راه به جایی نبرد.

حالا بعد از این ماجرا بر آن شدم تا کمی در مورد شرکت هواپیمایی اروان تحقیق کنم تا از چند و چون داستان مطلع شوم. طبق انتظار اطلاعات زیادی در مورد این ایرلاین موجود نبود. یکی تارنمای خود شرکت بود و دیگری داده‌های محدود سایت ویکی پدیا! چند تایی هم همان اطلاعات نصفه و نیمه‌ی ویکی پدیا را کپی کرده بودند! و اما تا دلتان بخواهد خبرهای مربوط به تاخیرهای طولانی این شرکت.

اول از اطلاعات سایت خود شرکت اروان استفاده می‌کنیم و البته جالب اینکه که در این پایگاه هیچ خبری از تعداد هواپیماهای فعال و غیر فعال ایرلاین درج نشده!

"شرکت هواپیمایی اروان در تاریخ ۱۳۹۶/۱۱/۲۴ به صورت شرکت سهامی خاص طی شماره 48074 به ثبت رسیده و فعالیت خود را آغاز نموده است. در حال حاضر سهامدار عمده شرکت هواپیمائی اروان موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان ( هلدینگ سرمایه گذاری بازرگانی تدبیرگران اطلس ) میباشد."

خب تا اینجا فهمیدیم که مالک این شرکت چه موسسه‌ای می‌باشد. سطور زیر هم بیانگر اطلاعات جالب و البته متناقضی است:

"برنامه کسب و کار شرکت هواپیمائی اروان بر اساس شرکت های هواپیمایی کم هزینه تهیه و در حال اجرا میباشد. در شرکتهای حمل و نقل هوایی ایران عامل انسانی نقش تعیین کننده ای در پیشبرد اهداف و توسعه و رشد شرکت ایفا مینماید. بدون شک مدیریت منابع انسانی و وجود عوامل انسانی توانمند و کارآمد موجب رشد و توسعه در هر شرکت هواپیمائی خواهد بود.

تیم مدیریتی پروژه شرکت هواپیمائی اروان  با داشتن تجربه صنعت هواپیمائی و  تجربه اجرائی در رده های مدیریت ارشد صنعت هواپیمائی بازرگانی و با آشنائی کامل و دقیق علمی و تخصصی از وضعیت هواپیمائی در داخل و خارج از کشور و روند تحولات جهانی صنعت هواپیمائی ،کلید موفقیت  این پروژه میباشند."

اما استراتژی این شرکت بنابر گفته‌ی خودشان:

"استراتژی  ما :

حداکثر ایمنی

سود آوری

تمرکز بر مشتری

سرمایه انسانی کارآمد

تضمین کیفیت

کارائی و موثر بودن

حداکثر واگذاری فعالیتهای غیر اصلی به خارج از شرکت

حداکثر استفاده از تکنولوژی IT"

در قسمتی از سایت لینکی موجود است به اسم گزارش ایمنی که با هم می‌خوانیم:

"از اینکه برای ارتقا ایمنی و جلوگیری از هرگونه خطرات احتمالی، گزارش خود را به واحد ایمنی و تضمین مرغوبیت هواپیمایی اروان ارسال می کنید کمال تشکر را داریم. این بخش شامل شکایات مسافرین نبوده و هدف از گزارش دهی داوطلبانه ارتقاء سطح ایمنی امنیت و کیفیت خدمات پروازی هواپیمایی اروان می باشد. پس از بررسی این گزارش توسط کارشناسان ما، در صورت لزوم اقدامات اصلاحی انجام خواهد شد و چنانچه بخش اطلاعات تماس را تکمیل نمایید در صورت نیاز جهت پیگیری بیشتر و یا اعلام نتیجه با شما ارتباط خواهیم گرفت قابل ذکر است تمامی اطلاعات شما برای شرکت هواپیمایی اروان محفوظ و محرمانه خواهند ماند و هیچگونه گزارشی علیه گزارش دهنده و پیگیری حقوقی استفاده نخواهد شد.

ایمنی و تضمین مرغوبیت هواپیمایی اروان"

خب داستان کمی عجیب و شاید هم خنده‌دار شد!

ابتدا از عموم مشتریان و مسافران و کارشناسان خواسته شده که گزارش خود را ارائه دهند و "کمال تشکر" هم دارند اما در انتها اعلام می‌کنند که از این گزارش‌ها علیه گزارش دهنده استفاده نخواهد شد و پرونده‌‌ی قضایی و حقوقی هم تشکیل نمی‌دهند! بگذریم! سخن زیاد است و گوش شنوا کم! پس این متن را با بیتی از شاعر به پایان می‌رسانم که می‌فرماید:

من از مفصل این نکته مجملی گفتم

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر