از چشمه های آبگرم تا لاس وگاس کوچک در دل قفقاز

5
از 2 رای
از چشمه های آبگرم تا لاس وگاس کوچک در دل قفقاز
آموزش سفرنامه‌ نویسی
18 مرداد 1404 12:00
0
307

سه شنبه

صبح هنگام به ایستگاه Station Square رفتم که گویی قلب تپنده و بازار مرکزی شهر تفلیس بود.

undefined

 

undefined

 

Dinamo Market و Dezerter Bazaar از بازار های معروف این منطقه بودند. به طور کلی این منطقه دارای بازار های مختلفی است.

undefined

 

undefined

 

undefined

 

انواع لباس و کفش و لوازم الکترونیک، میوه هاو صیفی جات رنگارنگ و خوشمزه و تازه، انواع گوشت و خوراکی ها و سوغاتی های مختلف که هر آنچه که نیاز داشته باشید می توانید آن را پیدا کنید.

undefined

 

undefined

 

undefined

 

پس از کمی خرید و گشت و گذار در دل این بازار به محل اقامت ام برگشتم و وسایلم را گذاشتم و پس از کمی استراحت به سمت بام تفلیس رفتم.

undefined

 

undefined

 

مانند همیشه به راه افتادم و در کوچه های باریک و سنگ فرش شده که شیب های عجیب و غریبی داشتند می گذشتم و می رفتم و می رفتم و این بار هم گوگل مپ من را از مسیری عجیب و غریب پیش برد با اینکه خسته و سردرگم بودم اما آن منظره و جاده های سرسبزی و زیبایی ارزشش را داشت.

undefined

 

Tabor Monastery of the Transfiguration آرام آرام به کلسیا نزدیک شدم، فضایی غرق در سکوت که وزش و به هم خوردن شاخه های درختان گاهی آن را می شکست.

undefined undefined

 

ویو ابدی
ویو ابدی

از دور آقایی را دیدم که رو به شهر مشغول خواندن کتاب بود و دوست داشتم تا فرصتی را داشته باشم تا همزمان با کتاب خواندن و آرامشی که در آنجا در غروب هنگام وجود داشت را تجربه کنم بنابراین چند ساعت را در آنجا گذراندم و به این شهر جالب و زیبا خیره شده بودم و جالبی ماجرا این بود که محل اقامتم از اینجا مشخص بود و این را به یاد آوردم که آولین روزی که اینجا بودم از پنجره که بیرون را نگاه می کردم اولین جایی که می دیدم این صومعه بود و خوشحالم که اینجا را دیدم.

فارغ ز غوغای جهان
فارغ ز غوغای جهان

undefined

مگر این همه زیبایی در یک قاب می گنجد؟
مگر این همه زیبایی در یک قاب می گنجد؟

undefined

 

صومعه تابور یک مکان زیبا و تاریخی است که در کوه های بالای تفلیس، گرجستان واقع شده است. این مکان برای عبادت کلیسای ارتدکس گرجستان است و به دلیل چشم اندازهای خیره کننده از شهر و اطراف آن مشهور است. یکی از جاذبه های اصلی صومعه طبور قرار گرفتن آن در کوهستان است. این صومعه در ارتفاع بیش از 1200 متری واقع شده است و مناظر پانوراما خیره کننده ای از تفلیس و مناطق اطراف را برای بازدیدکنندگان فراهم می کند. مناظر صومعه واقعا دیدنی است و چشم اندازی بی نظیر از شهر را ارائه می دهد. یکی دیگر از جاذبه های صومعه طبور، معماری زیبا و طراحی داخلی پیچیده آن است. این صومعه بنای زیبایی است که دارای نقاشی های دیواری پیچیده، نقاشی های مذهبی و کنده کاری های زیبا است.

فضای داخل صومعه محیطی سرشار از صلح و آرامش است که آن را به مکانی عالی برای مدیتیشن و دعا تبدیل کرده است. بازدیدکنندگان صومعه تابور نیز می توانند از یکی از زیباترین غروب های خورشید در گرجستان لذت ببرند. موقعیت صومعه در بالای کوه ها، منظره ای خیره کننده از غروب خورشید بر فراز شهر را برای بازدیدکنندگان فراهم می کند. رنگ های غروب خورشید در پس زمینه کوه ها و منظره شهر واقعا نفس گیر هستند و تجربه ای به یاد ماندنی را برای شما رقم می زند. در خاتمه، صومعه تابور در گرجستان مقصدی است که باید برای هر کسی که به تفلیس سفر می کند، بازدید کند. موقعیت مکانی آن در میان کوه ها، مناظر زیبای شهر و غروب های خیره کننده آن را به تجربه ای بی نظیر و به یاد ماندنی برای بازدیدکنندگان تبدیل کرده است.

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

چه می توان گفت؟؟
چه می توان گفت؟؟

undefinedundefined

 

undefined

 

undefined

 

از پله هایی که وجود داشت به راحتی به مرکز شهر رسیدم و از خودم سوال می کردم که چرا گوگل مپ این مسیر را چرا پیشنهاد نداده بود خلاصه که بار دیگر این بار در شب به میدان آزادی آمدم که فضایی باورنکردنی در شب داشت و شلوغی جمعیت و رفت و آمد و زنده بودن شهر را می دیدم و فردا نیز روز فشرده ای برایم بود پس باید وسایلم را جمع کردم و استراحت کردم.

undefined

 

هزینه های امروز

سوغاتی 52 لاری

خورد و خوراک 10 لاری

فروشگاه 15 لاری

مجموع هزینه ها 77 لاری

undefined

 

چهارشنبه

امروز برنامه داشتم تا به باتومی برم اما قبل از آن باید از شهر گوری بازدید می کردم. به ایستگاه Didube با مترو رفتم و به دنبال ون هایی بودم که به گوری می رفتند. ترمینال تفلیس بسیار قدیمی و شلوغ و کمی گیج کننده ممکن است به نظر برسد و رانندگان همچون زمان قدیم مقصد را فریاد می زدند و مسافران جذب می شدند.کمتر از 1 ساعت به گوری رسیدم و اولین مقصد من جایی بود که از خیلی وقت پیش مشتاق دیدم آنجا بودم یعنی Stalin Museum که تاریخ را درون خودش دفن کرده بود. به طور کلی این شهر حال هوای بکری دارد و تاریخی است.

این رفیقمون از صبح از کنارم تکون نمی خورد
این رفیقمون از صبح از کنارم تکون نمی خورد

این موزه که در شهر گوری واقع شده است، در سال 1957 افتتاح شد که زندگی استالین را از بدو تولد، دوران تحصیل، فعالیت‌های انقلابی قبلی‌اش، فرار از زندان سیبری، به قدرت رسیدن در اتحاد جماهیر شوروی تا زمان مرگ او، نمایش می‌دهد.  توصیه می شود در حین قدم زدن در موزه خدمات راهنما را استخدام کنید، بلیط ورودی برای ورود به موزه وجود دارد. عکاسی در داخل موزه مجاز است. همچنین یک مغازه در داخل موزه وجود دارد که سوغات، تصاویر و یادگاری های رسمی را می فروشد. توصیه من این است که اگر علاقه تاریخی و جستجوگری دارید به اینجا بیایید در غیر این صورت ممکن است تنها  به این تصاویر و تندیس ها و اشیائی و ... را بدون دانش تاریخی و صرفا با ذهنیت عادی ببینید مورد پسند نخواهد بود. در اینجا خلاصه ای از زندگانی استالین قرار می دهم.

خانه کودکی استالین ( رفیقمون تو همه عکسا هست)
خانه کودکی استالین ( رفیقمون تو همه عکسا هست)

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

معروف‌ترین کنفرانس در جنگ جهانی دوم که در تهران برگزار شد، کنفرانس تهران بود. این کنفرانس در تاریخ ۲۸ نوامبر ۱۹۴۳ (برابر با ۶ آذر ۱۳۲۲) در محل سفارت شوروی در تهران برگزار شد. در این کنفرانس، رهبران سه کشور متفق، یعنی فرانکلین روزولت رئیس جمهور آمریکا، وینستون چرچیل نخست وزیر بریتانیا و ژوزف استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، حضور داشتند.

معروف‌ترین کنفرانس در جنگ جهانی دوم کنفرانس تهران بود. این کنفرانس در تاریخ ۲۸ نوامبر ۱۹۴۳ (برابر با ۶ آذر ۱۳۲۲) در محل سفارت شوروی در تهران برگزار شد. در این کنفرانس، رهبران سه کشور متفق، یعنی فرانکلین روزولت رئیس جمهور آمریکا، وینستون چرچیل نخست وزیر بریتانیا و ژوزف استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، حضور داشتند.

"ژوزف ویساریونوویچ جوگاشویلی، که تا پیش از انقلاب ۱۹۱۷ حزب بلشویک روسیه با نام مستعار کُبا شناخته می‏‌شد، در آستانه انقلاب، نام خود را استالین گذاشت. شا‏ید بتوان از همین‌‏جا دریچه‏‌ای به شخصیت مرموز او یافت. «استالین» به معنی پولادین و شکست‏‌ناپذیر است. او اطرافیان را موظف می‏‌کند تا او را به این نام بخوانند، که این حامل پیامی روشن برای معاشران استالین است: من استوارم، نفوذناپذیر هستم و هرگز خرد نخواهم شد. سال ۱۸۷۸ نارضایتی گسترده دهقانان و کارگران، موجی از کینه و نفرت علیه اقلیت اربابان را خروشانده و به تئوری انقلاب اقتصادی مارکس در میان گروه‏‌های دانشجویی و نشست‏‌های روشنفکری جان تازه می‏‌دهد.

هم‏‌زمان، در شهری دورافتاده از نواحی سرد و خشکِ گرجستان، جوزف استالین متولد می‌شود. او هیچ برادر یا خواهری ندارد. برسفره ای فقیر و زیر سایه پدر و مادری که جوزف آن‏ها را حقیر می‏‌پندارد، سال‏‌های کودکی را می‌گذراند. نوکری و کفش‏دوزی پدر و رخت‏شوری مادر برای مردم، قطعاً راهی نیست که جوزف بخواهد در آن گام بگذارد. شب‌های پدر به می‌گساری می‏‌گذرد. بعد در هنگامه مستی نوبت به کتک زدن ژوزف می‌‏رسد. اما این ژوزف است که زیر هجوم ضربه‏‌های پدر، احساسی پیروزمندانه دارد. حس کودکانه حکمرانی. ژوزف به استقامت ادامه می‏‌دهد. او نمی‏‌خواهد مثل والدینش زندگی کند. در نوجوانی بورس تحصیلی برای درس‏‌خواندن در یک مدرسه‌ دینی در شهر تفلیس و زیر سایه کلیسای ارتدکس گرجی را به دست می‏‌آورد. او سقفِ بلند کلیسا را هم برنتافته و به دلیل عدم شرکت در امتحانات مدرسه از این مرکز اخراج می‌‏شود. 

جوزف ۱۹ ساله بالاخره به فعالیت مورد علاقه‌‏اش راه یافته و به سازمان زیرزمینی سوسیال‏ دموکرات مارکسیست تفلیس می‌‏پیوندد. سازمانی که درآمد عمده‏‌اش با سرقت از ثروتمندان به دست می‏‌آمد. این فعالیت او به قیمت دستگیری، زندان و تبعیدی پانزده ساله تمام شد. در مقابل، جوزف، با نقشه‌‏هایی هوشمندانه و اقداماتی که ممکن بود به مرگش منتهی شود، هر بار از زندان می‌گریزد. او این تهور را پنج مرتبه تکرار کرد. این‏‌گونه اقدامات او در آن سال‌‏ها، شهرت و نامی ویژه در میان احزاب مبارز برای او فراهم ‏آورد. در شرایط خاص آن دوران، که مبارزات بی‌‏قید و شرط علیه طبقه حاکم، حرف اول را می‌‏زد، توانایی سرشار جوزف استالین در تیراندازی، نبرد و یورش، قتل، سرقت، ارعاب و نابودگری در کنار ذکاوت، خونسردی و البته قاطعیت، او را به عنوان یک عنصر کلیدی مبارزه مطرح کرد.

سال ۱۹۰۵، شروع یک ارتباط بود که سرنوشت تاریخی ملتی به وسعت یک قاره را تعیین کرد. جوزف که در آن سال‏‌ها نام “کُبا” را برای خود برگزیده ‏بود، با ولادیمیر ایلیچ اولیانوف، که امروز او را با نام لنین می‏‌شناسیم، آشنا شد. استالین به‌عنوان نماینده مخفی بلشویک‌ها عازم گرجستان شد. سرزمین مادری او که با روح سرد و خشنش در اتصال است، همان‏ جایی‏ است که یاران وفادار خود را پیدا کرد. کسانی که در آینده، در تسخیر همه‌‏جانبه قدرت برای او نقشی کلیدی ایفا کردند. لنین، پس از پیروزی انقلاب کارگری در سال ۱۹۱۷، استالین را به وزارت کشور منصوب کرد. جایگاهی که به صورت مستقیم با بحران‏‌های امنیتی جدی روبه‌‏رو بود. یکی از مهم‌‏ترین این ماموریت‏‌ها، تصفیه مسئولیت‏‌های حساسِ نظامی و سیاسی از اشخاصی بود که بوی خیانت می‌‏دادند.

سرکوبِ شورش‏‌های متعدد مردمی، که به دلیل فراهم‏‌ نشدن نیازهای اولیه زندگی‌‎شان رخ می‏‌داد، یکی دیگر از وظایف استالین بود. مبارزه با قانون‌‏شکنانی که روزهای انقلاب را فرصتی برای ایجاد وحشت و ناامنی و سرقت و تجاوز به اموال مردم یافته ‏بودند، کاری بود که استالین برای آن ساخته شده بود. تمامی این مسئولیت‏ها با طبیعت قاطع استالین سازگار بوده و با قدرت و جدیت تمام انجام می شدند. این بود حاصلِ یک انتخاب هوشمندانه توسط لنین، برای آرام نمودن اوضاع نابه‌‏سامان.  نقطه عطفِ زندگی سیاسی جوزف استالین، زمانی است که لنینِ پیر، دچار سکته مغزی شده و ناچار به کناره‏‌گیری از دایره اصلی قدرت شد. اعضای شورای مرکزی حزب، گرفتار در یک بازی سیاسی به دست استالین، شخصی را مناسب‏‌تر از او، برای دبیرکلی حزب نیافتند؛ یا می‌‏توان گفت ترسیدند که بیابند.

وقتی اعضای حزب کمونیست این‏گونه از استالین می‌‏ترسیدند، طبیعی است که منتقدین حکومت در چه وضعیتی بودند. در آن سال‌ها استالین میلیون‌ها نفر را به جرم‌های واهی به قتل رساند و بسیاری دیگر را در صحرای سیبری به کار اجباری واداشت. او یک مکتب سیستماتیک، بر محور ستایش شخصیتِ انقلابی خود ایجاد کرد. نام‏گذاری شهرها در ستایش خود، ستایش شخص استالین در تمامی هنرها، استفاده از نام او در سرود ملی جدید شوروی و از همه این‏ها مهم‌‏تر بازنویسی تاریخ بر محور قهرمان یکه‏‌تاز شوروی؛ یعنی ژورف استالین اقداماتی بود که دوران وی اتفاق افتاد. ماه مارس ۱۹۵۳ است. رادیوی شوروی گزارش رسمی بیماری استالین را می‏‌خواند.

اخبار داشت از میزان گلبول‏‌های سفید خون استالین حرف می‏‌زد. پس گلبول‏‌های سفید خون او هم با بقیه مردم فرقی نداشت. اما مگر مرگ می‌‏توانست به خود جرئت دهد و جان او را بگیرد؟ آری. استالین مُرد. همان‏گونه که همه دیکتاتورها کرده‏‌اند. همان‏گونه که مابقی دیکتاتورها نیز خواهند مرد. درباره مرگ استالین چندین نظر وجود دارد. عده‌‏ای می‏‌گویند، او به مرگ طبیعی مرد. عده‏‌ای می‏‌گویند، زمانی که بیهوش بود خروشچف و دیگران او را خفه کردند".

undefined

 

داخل واگن
داخل واگن

در انتها وقتی که تنها نشسته بودم و با خودم گفتم که پس چرا از واگن اختصاصی استالین بازدید نکردم اما دیدم که درب آن بسته است بنابراین پشیمان شدم و تصمیم گرفتم کمی استراحت کنم و در همین حال گروهی از گردشگران همراه با راهنما به سمت واگن رفتند و من هم به سرعت به آن ها پیوستم. واگن استالین یک قطعه تاریخی جذاب است که در گوری، گرجستان واقع شده است. این کوپه قطار توسط جوزف استالین در دوران حکومتش در اتحاد جماهیر شوروی استفاده می شد.

این یک واگن مسلح بود که برای ایمنی و راحتی او طراحی شده بود. شبکه راه آهن گسترده اتحاد جماهیر شوروی به استالین اجازه داد تا از مکانی به مکان دیگر سفر کند، زیرا او معتقد بود قطارها از پروازها ایمن تر هستند. واگن به خوبی حفظ شده است و شامل یک آشپزخانه، 2-3 اتاق خواب، توالت، اتاق های اداری کوچک و یک اتاق جلسه بزرگ است. این واقعاً جالب است که ببینیم استالین چگونه سفر می کرد و امور خود را اداره می کرد.

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

در ادامه به سمت قلعه زیبای این شهر که بر فراز تپه ای مشرف به تمام شهر بود رفتم. قلعه گوری (Gori Fortress) با بنایی قرون وسطایی، روی تپه‌ای صخره‌ای در نزدیکی شهر گوری قرار دارد. اولین بار در اسنادی متعلق به قرن ۱۳ میلادی، به این قلعه اشاره شده است؛ اما شواهد باستان‌شناسی نشان می‌دهند که این منطقه از قرن‌های پایانی پیش از میلاد سنگربندی شده بود. این قلعه در زمان خود مسیرهای اقتصادی و استراتژیک را تحت کنترل داشت و به‌عنوان یک پادگان بزرگ از آن استفاده می‌شد. در طول تاریخ، قلعه گوری میزبان ارتش‌های بسیاری از جمله عثمانی‌ها، ایرانی‌ها و روس‌ها بوده است.

باتومی زیبا
باتومی زیبا

ظهر بود و بازدید من از این شهر کوچک و زیبا تمام شده بود . با برنامه ریزی قبلی که داشتم  میخواستم که مسیری را در گرجستان نیز هیچهایک کنم بنابراین به سمت خروجی شهر رفتم و کنار جاده ایستادم و منتظر بودم تا ماشینی درخواست من را قبول کند و در کمتر از چند دقیقه اولین ماشین ایستاد اما متاسفانه هم مسیر نبودیم و چند دقیقه بعد ماشینی آمد که در عین خوش شانسی ام به کوتایسی می رفت پس چند ساعتی هم مسیر بودیم و صحبت می کردیم و در انتها از او تشکر کردم و حس و حال خوبی داشتم که توانستم از این چالش در گرجستان هم عبور کنم و حالا به دنبال ون به سمت باتومی بودم و پس از طی کردن مسیری حدودا 3 ساعته به شهر زیبا و سرسبز که دریایی زیبا را داشت یعنی باتومی رسیدم.

میشه ازش گذشت؟؟؟
میشه ازش گذشت؟؟؟

ساعت 18 بود و به سمت محل جدید اقامت ام Palma hostel  رفتم که مالک آنجا فردی روسی به نام Dima بود و قرار شد که 3 شب را در آنجا حضور داشته باشم. بسیار خسته بودم و مسیر زیادی را طی کرده بودم و فرصتی برای بازدید از جاذبه های درون شهری نبود پس به نزدیک ترین خط ساحلی رفتم اولین شب را با گوش سپردن به صدای دریا گذراندم.

undefined

 

هزینه های امروز

7 لاری تفلیس به گوری

15 لاری موزه استالین

20 لاری کوتایسی به باتومی

54 لاری 3 شب اقامت

خورد و خوراک 6 لاری

فروشگاه 15 لاری

مجموع 117 لاری

بریم یا زوده ؟!؟!؟!؟!
بریم یا زوده ؟!؟!؟!؟!

پنجشنبه 

با انرژی و سرشار از هیجان به سمت خط زیبای بلوار ساحلی باتومی رفتم.

undefined

 

undefined

 

یکی از نکاتی که توجه من را به خودش جلب کرد حضور افراد برای ورزش صبحگاهی بود که تعداد آن ها قابل توجه بود. منظره زیبا و امکانات مختلف ورزشی، زمین ها و دستگاه های مختلف ورزشی و مسیر اختصاصی برای دوچرخه سواران نیز قابل ذکر بود.

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

به طور کلی از لحاظ ظاهری شهر باتومی پیشرفته تر و دارای ساختمان های مجلل تر و زیباتری نسبت به تفلیس است. تفلیس را می توان شهری تاریخی نامید و باتومی را شهری تفریحی و ساحلی نامبرد.

undefined

 

undefined

 

در طول این خط ساحلی جاهای دیدنی بسیاری وجود دارد، پارک ها، دریاچه ها و فعالیت های متفاوت و زیادی که برای سرگرمی میتوان انجام داد.

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

در بین راه به باغ ژاپنی بسیار زیبا، کوچک اما به خوبی نگهداری شده با تنوع گیاهی خوب با تعادل مناسبی از قسمت های سایه و قسمت های خورشید رسیدم که مکان خوبی برای لذت بردن برای کتاب خواندن یا استراحت است. ماهی های زیبایی که در رودخانه شنا می کنند تداعی گر حضور در ژاپن برای شما هستند که حس جالبی را برای شما ایجاد می کند.

undefined

 

undefined

 

باتومی به طور شگفت آوری دارای مجسمه های یادبود و جالبی در سرتاسر شهر مخصوصا در خط ساحلی است.

undefined

 

Batumi Summer Theater را از دور مشاهده کردم و معماری بنا برای من بسیار جالب بود. تئاتر تابستانی باتومی یک جواهر فرهنگی است که در قلب باتومی، گرجستان واقع شده است و ترکیبی بی نظیر از نمایش های هنری و زیبایی معماری را ارائه می دهد.

undefined

 

این مکان روباز که در میان پارک ساحلی پرجنب‌وجوش قرار دارد، گواهی بر تعهد شهر به پرورش هنر و سرگرمی است. این تئاتر میزبان نمایش‌های مختلفی از جمله نمایش‌ها، کنسرت‌ها، نمایش‌ها و جشنواره‌ها است که آن را به کانونی برای فعالیت‌های فرهنگی در منطقه تبدیل می‌کند. موقعیت استراتژیک آن در نزدیکی بلوار باتومی جذابیت آن را افزایش می دهد و به بازدیدکنندگان این امکان را می دهد تا در حالی که در فضای هنری غنی غوطه ور می شوند از محیط دیدنی لذت ببرند.

طراحی معماری تئاتر منعکس کننده تلفیقی هماهنگ از زیبایی شناسی مدرن و عناصر طبیعی است که ارتباط صمیمی بین اجراکنندگان و تماشاگر را تضمین می کند. راه‌اندازی فضای باز تجربه‌ای با طراوت را به خصوص در طول شب‌های تابستان فراهم می‌کند، زیرا شرکت‌کنندگان می‌توانند از نسیم ملایم دریا در کنار نمایش‌های جذاب لذت ببرند. تئاتر تابستانی باتومی فقط یک مکان اجرا نیست. این یک فضای فرهنگی پر جنب و جوش است که هم محلی ها و هم گردشگران را به خود جذب می کند. برنامه‌ریزی متنوع آن تضمین می‌کند که چیزی برای همه وجود دارد و حس جامعه و قدردانی از هنر را تقویت می‌کند.

undefined

 

undefined

 

هر جا را که نگاهی می انداختم ردی از زیبایی و مجسمه و آثار هنری می یافتم. Collonades ، ستون‌های باتومی، یک بنای زیبا و نمادین هستند که جذابیت و پیچیدگی این شهر ساحلی پر جنب و جوش را به تصویر می‌کشند. این ستون‌ها که در امتداد بلوار باتومی، در نزدیکی آب‌های درخشان دریای سیاه واقع شده‌اند، نمادی جاودان از ترکیب تاریخ، هنر و تفریح ​​این شهر هستند. این ستون‌ها که در ابتدا در دهه 1930 ساخته شدند، با الهام از معماری کلاسیک یونانی-رومی، با ستون‌های بلند و سفید که به صورت متقارن و هماهنگ چیده شده‌اند، طراحی شده‌اند.

طراحی آنها حس شکوه و ظرافت را القا می‌کند و آنها را به مکانی مورد علاقه برای مردم محلی و گردشگران تور باتومی تبدیل می‌کند. این ستون‌ها که با فضای سبز سرسبز و درختان نخل قاب شده‌اند، به عنوان دروازه‌ای زیبا به ساحل و پس‌زمینه‌ای محبوب برای عکس‌ها عمل می‌کنند. منطقه اطراف ستون‌ها، به ویژه در عصرها که سازه‌ها به زیبایی نورپردازی می‌شوند، یک مکان تجمع پر جنب و جوش است.

undefined

 

undefined

 

بازدیدکنندگان اغلب از باغ‌های اطراف، فواره‌های اطراف و فضای پر جنب و جوش بلوار باتومی که با کافه‌ها، رستوران‌ها و فضاهای تفریحی احاطه شده است، لذت می‌برند. صدای ملایم امواج، به فضای آرام و رمانتیک می‌افزاید. ستون‌های باتومی چیزی بیش از یک ویژگی معماری هستند؛ آنها روح هنری شهر را مجسم می‌کنند و فضایی آرام برای آرامش و تأمل فراهم می‌کنند. چه برای یک قدم زدن آرام، چه برای عکاسی یا صرفاً برای غرق شدن در زیبایی باتومی، این ستون‌ها از جاهای دیدنی باتومی هستند که ظرافت بی‌انتهای شهر را برجسته می‌کنند.

در ادامه بازدید به Batumi Boulevard Fountains رسیدم که فضای خارق العاده ای را دارا بود. من از تماشای فواره و گوش دادن به موسیقی در اینجا بسیار لذت می برم. آبنما های رقصنده اینجا به زیبایی هماهنگ برنامه ریزی شده اند. موسیقی انتخاب شده زیباست قطعا یکی از رمانتیک ترین نقاط باتومی است. پل کوچکی روی فواره است. 

undefined

 

Alphabetic Tower یکی دیگر از موارد معروف و زیبای شهر باتومی است. با استفاده از آسانسور بالا رفتید، هزینه آن برای هر نفر حدود 20 لاری است، زیرا مکان بالای رستوران است که با پنجره هایی پوشیده شده است که کمی منظره را مخدوش می کند، با این حال شگفت انگیز به نظر می رسد. برج الفبا بنایی به بلندی ۱۳۰ متر در باتومی، گرجستان است. این برج نمادی از یکتایی و یگانگی خط گرجی و مردم گرجستان است. این سازه با الهام از ساختار دی‌ان‌ای و به شکل مارپیچ دوتایی، طراحی شده‌است. دو نوار مارپیچ که شامل ۳۳ حرف الفبای گرجی، ساخته شده از آلومینیوم و به بزرگی چهار متر هستند، از برج بالا می‌روند. در وسط ساختمان، یک بالابر است که مستقیم به قسمت بالایی بنا در تاج سازه، جایی که یک توپ نقره عظیم قرار دارد، می‌رود.

undefined

 

Ferris wheel نیز می تواند تجربه به یادماندنی برای شما باشد و این تصمیم شماست و می توانید منظره ای خارق العاده را تماشا و تجربه کنید و قیمت آن 10 لاری است. در نهایت می رسیم به اصلی ترین نماد شهر باتومی یعنی علی و نینو که هم به لحاظ زیبایی و طراحی زیبای آن ها داستانی پربار و غم انگیز را درون خود دارند.

undefined

 

undefined

 

علی پسر هجده ساله یک خانواده مسلمان برجسته در باکو است. علی‌رغم اینکه به فرهنگ و دین اسلام بسیار وفادار است، اما به شکل فزاینده‌ای به عقاید غربی کشیده می‌شود. او در یک مدرسه پسرانه روسی درس می‌خواند و عاشق نینو کیپیانی، دختر هفده ساله گرجی است. خانواده نینو به اندازه خانواده علی قابل احترام هستند، اما مسیحی و ثروتمند که به شکل خانواده‌های انگلیسی زندگی می‌کنند. داستان عشق این دو نفر با مخالفت خانواده‌هایشان، جنگ جهانی اول و فراز و نشیب‌های زیادی روبرو می‌شود. در هر صورت و با هر شیوه‌ای مانند کمک گرفتن از دوستان مشترک خانوادگی، بالاخره علی و نینو از والدینشان برای ازدواجشان رضایت می‌گیرند‌. پدر علی اجازه می‌دهد، اما او شرط می‌کند که ابتدا نینو باید مدرسه را تمام کند و علی نباید “اجازه دهد او ایمان بیگانه خودش را به خانه ما بیاورد.” در این میان، پدر نینو خواسته دیگری دارد: او از هر دو می‌خواهد که تا پایان جنگ صبر کنند.

یک سال بعد، نینو مدرسه را تمام می‌کند و عاشقان به تفلیس، گرجستان می روند تا مقدمات عروسی خود را فراهم کنند. اما، گرجستان به میدان نبرد تبدیل می‌شود؛ جنگی بین آلمان و اتحاد جماهیر شوروی که به این کشور هم کشیده شده است. با هر سختی که بود، علی و نینو بالاخره با هم ازدواج می‌کنند و چند ماهی با خوشی و راحتی زندگی می‌کنند. با این حال، با فروپاشی انقلاب روسیه در هرج و مرج و از طرفی تصرف باکو، این دو مجبور می‌شوند به تهران، ایران فرار کنند. سرانجام، آذربایجان خود را به عنوان یک جمهوری مستقل تثبیت می‌کند و علی و نینو به خانه خود باز می‌گردند. زندگی زیاد با این دو عاشق جوان مهربان نبود و پس از مدتی ارتش سرخ دوباره به آذربایجان حمله می‌کند و علی تصمیم می‌گیرد شمشیر بکشد و برای کشورش بجنگد. در نهایت، نینو با فرزند تازه متولد شده خود به گرجستان فرار می‌کند، در حالی که علی در جنگ با بازپس‌گیری آذربایجان توسط شوروی کشته می‌شود. افسانه علی و نینو باتومی به پایان می‌رسد.

undefined

 

حالا نوبت آن بود که به مرکز شهر و یکی از نقاط پرشور و زیبای این شهر بروم که با St. Nicolas Church مواجه شدم و تصمیم گرفتم وارد شوم. کلیسای سنت نیکلاس در مرکز شهر باتومی قرار دارد. این کلیسا بیش از 150 سال قدمت دارد و یکی از قدیمی ترین آنهاست. با برج های دو استوانه ای که در سراسر منطقه طلایی می درخشند بسیار زیبا است. Batumi Piazza Square مقصد بعدی بود که در نزدیکی کلیسا قرار داشت.

 

undefined

 

undefined

 

 

میدان پیاتزا قطعا یکی از زیباترین و جذاب ترین نقاط باتومی است. نمای 360 درجه خیره کننده است - از موزاییک های هنری روی زمین تا ساختمان های زیبای اطراف میدان. این یک مکان عالی برای نشستن، استراحت و لذت بردن از جو است. چندین رستوران و کافه خوب در اطراف وجود دارد که می‌توانید در حین غوطه‌ور شدن در منظره، قهوه یا غذا بنوشید. 

undefined

 

به مسجد باتومی رفتم و سری زدم و به نظر می رسید تنها مسجد شهر است. در این منطقه بیشتر مسلمانان مغازه و کسب و کار داشتند که قابل توجه بود. همانطور که قدم زنان در بافت قدیمی تر شهر پرسه می زدم به خیابان اصلی شهر رسیدم ، جایی که Argo Cable Car وجود داشت. سفر با تله کابین بر فراز باتومی تجربه ای فراموش نشدنی را ارائه می دهد و زیبایی خیره کننده این شهر ساحلی زیبا را به نمایش می گذارد. همانطور که بالا می روید، مناظر پانوراما از دریای سیاه، کوه های سرسبز، و منظره شهری پر جنب و جوش در مقابل چشمان شما نمایان می شود. سواری نرم و به خوبی نگهداری می شود و به شما این امکان را می دهد که به طور کامل در مناظر خیره کننده و بدون هیچ گونه حواس پرتی غوطه ور شوید. قیمت بلیط رفت و برگشت 33 لاری است. طول مسیر 2568 متر است.

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

در نهایت به آخرین جای دیدنی که باید می رفتم کلیسای جامع مادر مقدس بود. ساخت این کلیسای جامع در سال 1903 به پایان رسید و در سال 1989 بازسازی شد. سبک معماری این کلیسای جامع گوتیک Revival است. فضایی معنوی با نقاشی های داخلی شگفت انگیز دارد. فضای داخلی بسیار چشمگیر و خیره کننده است. کلیسای جامع میلاد مقدس مادر مقدس که در قلب باتومی واقع شده است به عنوان یکی از نمادین ترین و خیره کننده ترین نقاط دیدنی شهر است. این شاهکار نئوگوتیک که در ابتدا در اواخر قرن نوزدهم به عنوان یک کلیسای کاتولیک ساخته شد، اکنون به عنوان یک کلیسای جامع ارتدکس عمل می کند و لایه هایی از تاریخ غنی فرهنگی و معنوی گرجستان را در بر می گیرد.

از لحظه‌ای که به کلیسای جامع نزدیک می‌شوید، مناره‌های دوقلو خیره‌کننده و نمای سنگی بسیار دقیق آن توجه شما را به خود جلب می‌کند. سبک معماری گوتیک این ساختمان که در گرجستان غیر معمول است، آن را به منظره ای متمایز در میان ترکیبی از سازه های مدرن و تاریخی باتومی تبدیل کرده است. کنده کاری های تزئین شده بیرونی و طاق های نوک تیز، هنر و هنر دوران گذشته را بازتاب می دهد. در داخل، فضای کلیسای جامع بسیار آرام است. سقف‌های طاق‌دار و بلند حس فضا و احترام می‌دهند، در حالی که پنجره‌های شیشه‌ای رنگی، فضای داخلی را به‌ویژه در اوایل صبح یا اواخر بعد از ظهر، در یک کالیدوسکوپ از نور قرار می‌دهند.

نقاشی‌های دیواری و نمادهایی که دیوارها را تزیین می‌کنند، گواهی بر سنت‌های ارتدوکس گرجستان است که هر کدام داستانی از ایمان و فداکاری را بیان می‌کنند. بازدیدکنندگان اغلب به حس عمیق آرامش در کلیسای جامع توجه می کنند، و آن را به مکانی عالی برای تأمل آرام تبدیل می کند، چه مذهبی باشید و چه صرفاً به دنبال لحظه ای آرامش در میان شهر شلوغ هستید. کلیسای جامع نه تنها یک مکان عبادت بلکه یک گنجینه فرهنگی است که گردشگران و مردم محلی را به یک اندازه جذب می کند.

undefined

 

پس از بازدید های فشرده حالا نوبت استراحت و لذت بردن از یکی غذا های سنتی و خوش طعم گرجی یعنی خینکالی بود که با برنامه ریزی قبلی جایی را نشان کرده بودم که قدیمی و سنتی بود و مشتریان آن اکثریت مردمان محلی بودند و هیچ نشانی از تجمل و منو خاص و زبان انگلیسی نبود. تنها خینکالی سرو می شد و بس. من هم از خدا خواسته رفتم و منتظر تحویل سفارش بودم و در عرض چند دقیقه حاضر شد هنگامی که آمدم با قاشق و چنگال غذا را شروع کنم و به قولی باکلاس غذا بخورم یک فرد گرجی که کنار دست من بود با لبخند به من اشاره کرد که با دست و به راحتی می توان خینکالی را میل کرد پس من هم به مانند دیگران عمل کردم و حسی خودمانی و لذتی دوچندان را بردم که قطعا یکی از خاطرات به یاد ماندنی برای من بود در پایان از آن ها تشکر کردم و رفتم.

undefined

 

undefined

 

این شهر حس و حال خوبی را به من هدیه داده بود و تصمیم بر آن داشتم تا روز های باقی مانده را به استراحت و گردش در درون شهر بپردازم و از تماشای دریا و گوش سپردن به نوای آن احساس آرامش کنم. یکی از جاهایی که من عادت رفتن به آنجا را داشتم فرشوگاه Willmart  بود که هر روز انواع شیرینی و کیک و دسر های تازه و خوشمزه را آماده می کرد و به قولی مشتری ثابت آنجا بودم و حتما به شما هم توصیه می کنم. در انتهای روز نیز پس از خرید از فروشگاه به خط ساحلی رفتم و خیره به منظره دریا شب را سپری کردم.

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

هزینه های امروز

خورد و خوراک 12 لاری

فروشگاه 11لاری

مجموع 23 لاری

undefined

undefined

 

جمعه

امروز خلوت ترین روز سفرم و روز استراحت و خرید برایم بود که بیشتر به گشت و گذار در مرکز شهر و سپری کردن در خط ساحلی در غروب هنگام بود برای تماشای غروب آفتاب که منظره زیبایی را می آفرینید.

undefined

 

باید وسایلم را حاضر می کردم تا به تفلیس برگردم ، خرید های لازم را انجام دهم و دیگر کم کم باید بر می گشتم. امروز سعی کردم که با آرامش و بودن عجله و با دقت به ساختمان ها، خیابان ها، فروشگاه ها، رفتار مردمان، نحوه رانندگی و بسیاری از موارد دیگر را بررسی و تحلیل کنم. 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

هزینه های امروز 

فروشگاه 9 لاری 

ترمینالللل
ترمینال

 

undefined

 

شنبه

ترمینال باتومی در نزدیکی بازار باتومی واقع شده و با اتوبوس هم می توانید خودتان را به آنجا برسانید. از شانس خوب یا بد ما ون ما چندین بار خراب شد. ما ساعت 10 صبح حرکت کردیم و 18 رسیدم و حسابی خسته کوفته شدم و به سمت محل جدید اقامتم رفتم و در بین راه بوی نان تازه و خوشمزه ای بر مشامم می رسید پس به سرعت به سمت آنجا رفتم و با لبخند و رفتار خوب نانوا شب آخر را برای من خوب ساخت.

undefined

 

Comfort Plus Hostel را انتخاب کردم که از مرکز شهر کمی دور بود اما بسیار خلوت و دنج با امکانات مناسب و تمیزی و رفتار خوب صاحب اقامتگاه که روسی بودند نیز صحبت کردم و لحظات خوشی را سپری کردم و این آخرین شب حضور من در تفلیس و گرجستان و نقطه ای در پایان سفر من بود بنابراین به پل صلح و میدان آزادی رفتم تا آن منظره و هیاهوی بی وقفه را برای بار آخر ببینم و با چشمانم ثبت و ضبط کنم.

undefined

 

undefined

 

undefined

 

هزینه های امروز

باتومی تا تفلیس 35 لاری

10 لاری فروشگاه 

12 لاری هزینه اقامت تفلیس

مجموع هزینه ها 57 لاری

undefined

 

undefined

 

یکشنبه

به مانند همیشه به صورت خودکار ساعت 7 بیدار شدم و وسایلم را که از دیشب تقریبا آماده کرده بودم را بستم و مرتب کردم و در حیاط نشسته بودم و گوشم را به آواز روح نواز بلبلان خوش حنجره سپرده بودم پس از مدتی بار سفر را بستم و به میدان آزادی رفتم و خورد و خوراک و خرید های آخر را انجام دادم و به سمت ایستگاه اتوبوس های فرودگاه که در میدان قرار داشت رفتم و پس از چند دقیقه به راه افتادم و پس از 40 دقیقه روبروی درب فرودگاه نه چندان بزرگ تفلیس پیاده شدم.

undefined

 

undefined

 

undefined

 

فضای فرودگاه بزرگ نیست و همه چیز به راحتی قابل دسترس و کنترل است و جای نگرانی نیست. چندین تابلوی اطلاعات پرواز با زبان های مختلف در دسترس است و پس از گرفتن بلیط هواپیما از طریق پله برقی به طبقه بالا مراجعه می کنید و بازرسی بدنی و در نهایت مهر خروج و انتظار برای سوار شدن هواپیما است.

undefined

 

undefined

 

undefined

 

با شرکت مسافربری آسمان ساعت 16/30 ظرف کمتر از 1/30 به تهران رسیدم و در طول پرواز تمام اتفاقات سفر در ذهنم همچون برق باد می گذشت و این ماجراجویی نیز به پایان یافت. تجربه ای گرانبها و گذر از مشکلات و سختی ها و تجربه شیرینی و تلخی ها کسب کردم و این مسائل من را برای تجربه ها و چالش های جدید آماده می کند و به مانند گذشته که گفته بودم  "همیشه دوست داشتم که در انتهای سفر هایم؛ کوله بار تجربه ام سنگین تر از وسایل و سوغاتی هایم باشد..." از این بابت خوشحالم تا فرصتی برای کسب این تجربه بود. در آخر باید بگویم که سفر قسمتی جدای ناپذیر از من است و این شور تا آخرین دم و باز دم باقی است. 

آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک          جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست

undefined

 

undefined

 

هزینه های امروز

فروشگاه 7/50 لاری

خورد و خوراک 6/50

مجموع 14 لاری

 هزینه ها در گرجستان 401 لاری حدودا 148 دلار

هزینه ها در ارمنستان 30400 درام حدودا 80 دلار

بلیط برگشت هواپیما 4/8 میلیون

بلیط رفت اتوبوس به ارمنستان 3/3 میلیون

120 تومان بیمه مسافرتی

مجموع 228 دلار + حدودا 9 میلیون 

مدت سفر 2 هفته

 

خلاصه و جمع بندی

- پرواز ها از ایران به ارمنستان معمولا گران تر از ایران به گرجستان هستند.

- اتوبوس ها از ایران به ارمنستان (ایروان) و گرجستان (باتومی) وجود دارد.

- اگر زمان کافی و منعطفی در اختیار دارید تا لحظه آخر صبر کنید زیرا حتما پرواز های با نرخ مناسب پیدا خواهید کرد.

- گرجستان از لحاظ امنیت در سطح بالایی قرار دارد اما همیشه باید احتیاط کرد و در موقعیت های مستعد خطر کمتر قرار بگیریم مخصوصا اگر تنها هستید.

- برای رفتن به گرجستان حتما مدارکتان را کامل و پرینت شده به همراه داشته باشید ؛ با حوصله و خونسرد باشید.

- ارمنستان کشوری به مراتب ارزان تر نسبت به گرجستان است.

- شهر های کوچکتر و خارج از پایتخت قیمت های به مراتب ارزان تری هستند.

- از لحاظ پیشرفت و گستردگی گرجستان در سطح بهتر و بالاتری قرار دارد.

- گرجستان کشوری سرسبز تر و دارای طبعیت های بکر و زیبا تری نسبت به ارمنستان است.

- هردو کشور دارای تاریخی غنی و بنا های باستانی زیبایی هستند.

- دو کشور مسیحی و مقید ثابت قدم بر آن هستند.

- بهترین فصول برای دیدن این دو کشور از نظر من از ابتدای بهار تا انتهای تابستان است زیرا سرسبزی و زیبایی طبیعت در آنها به وضوح دیده می شود و زمستان های برخی از مناطق این دو کشور بسیار سرد خواهند بود و مناسب اسکی و ورزش های زمستانی است. بهشت کوه نوردان و طبیعت گردان نیز هستند.

- دارای غذا های متنوع و نزدیک به ذائقه ما که در اکثریت وعده های غذایی گوشت و حبوبات و صیفی جات پای ثابتی دارند و برنج کمتر مورد استفاده قرار می گیرد. گوشت خوک مصرف زیادی دارد بنابراین اگر فراورده های گوشتی تهیه کردید حتما به محتویات آن توجه کنید.

- دانستن زبان انگلیسی در شهر های بزرگ و توریستی خوب است و کار شما را راه می اندازد اما در شهر های کوچک و مخصوصا مردمان میانسال و پیر مطلقا به کار نمی آید و در این زمان دانستن زبان روسی یا زبان آن کشور کمکی شایان به شما خواهدکرد.

- دو برنامه Bolt و Yandex Go برای تاکسی گرفتن بسیار مناسب هستند.

- حتما از محصولات کشاورزی و میوه های مختلف آن ها استفاده کنید قطعا تجربه ای خارق العاده خواهد بود.

- سوغاتی ها و خرید های خود را سعی کنید از بازار های محلی تهیه کنید یا حداقل از جاهای توریستی خرید نکنید.

- برای انتخاب صرافی خوب به نرخ های خرید و فروش آن ارز مورد نظر دقت کنید که هرچه فاصله نرخ خرید و فروش نسبت به جاهای دیگر کمتر بود جای مناسبی است. به طور مثال صرافی شماره 1 دلار را با نرخ 2.78 خرید دارد و با نرخ 2.86 می فروشد و صرافی شماره 2 دلار را با قیمت 2.60 خرید دارد و با نرخ 2.90 می فروشد. حالا انتخاب ما باید صرافی شماره 1 باشد.

- برنامه yandex map , yandex go ,maps me, A2B Transport برنامه های مهم و کاربردی برای من بودند و تمامی احتیاجات من را برآورده کردند.

- برای تهیه تور می توانید در سطح شهر گردش کنید و آنگاه مجریان تور های مختلف با قیمت های مختلف حضور دارند و می توانید انتخاب های خود را داشته باشید.

- حتما آب و هوای شهر را چک و بررسی کنید تا برنامه ریزی های شما بی فایده نشود.

- تنها به یک پلن تکیه نکنید بلکه باید منعطف باشید و چندین پلن داشته باشید زیرا در سفر اتفاقات مختلفی قطعا روی خواهد داد که شما را غافلگیر می کند پس برنامه ریزی قبلی و با دقت می تواند به شما کمک شایانی کند.

- سخت گیر نباشیم زیرا سفر همیشه همراه با سختی است، سفر یعنی خارج شدن از منطقه امن و روبرو شدن با چالش های مختلف.

- اگر قصد خرید سیمکارت دارید می توانید از نمایندگی های مختلف استفاده کنید و که دارای ترکیب های متفاوتی هستند همچنین آنتن دهی و سرعت عالی .

- مردمان هردو کشور مهربان و خونگرم هستند و از زمان که کمک احتیاج داشتم درخواستم رد نشد.

 

تصاویری از کشور گرجستان: 

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined undefined undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

undefined

 

 

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر