چرا تونس؟
این سوال را خیلی ها از من پرسیده اند. هر کدام از دوستانم که از سفرم به تونس خبر دار شده اند اولین سوالی که به ذهنشان رسیده و از من پرسیده اند همین بوده است. و پاسخ من این بوده که اگر به دنبال استراحت و آرامش در سواحل مدیترانه اید ولی ترکیه برایتان تکراری شده، تونس آن جایی است که باید بروید. اگر از علاقه مندان به تاریخ و معماری اسلامی هستید و فکر میکنید هر آنچه در این باب دیدنی است، در مشرق زمین و خاور میانه است، سخت در اشتباهید؛ تونس، این دروازه مغرب عربی، جهان جدیدی را به رویتان خواهد گشود. اگر علاقه مند به امتحان کردن غذا ها و طعمهای جدید هستید، لازم نیست حتما به هند بروید، تونس هم چیزهای جالبی برای عرضه به شما دارد. اگر عاشق معماری رومی هستید ولی به هزار و یک دلیل نمیتوانید به ایتالیا سفر کنید، تونس یک رُم کوچک است. مَخلَص کلام اینکه اگر از مسافرتهای تکراری خسته شده اید و دوست دارید مقصد جدیدی را تجربه کنید، چمدانهایتان را ببندید؛ تونس، این کشور کوچک ده میلیون نفری مسلمان، با همه جاذبه هایش منتظر شماست.
از کجا شروع کردم؟
وقتی که قصد این سفر را در سر میپروراندم، تصمیمم بر این بود که به واسطه یک تور گردشگری به این سفر بروم. مزایای تورها به ویژه برای مسافرت به چنین مقصد غریب و ناشناخته ای برای ما ایرانیها چیزی است که کمتر نیاز به توضیح دارد. ولی هنگامی که شروع به گشتن به دنبال یک تور مناسب کردم، متوجه شدم که به دلیل شرایط خاص تونس (وقوع انقلاب) و نیز شرایط فصلی، توری به مقصد تونس وجود ندارد. پس تصمیم گرفتم که خودم تمام مراحل سفر را برنامه ریزی و اجرا کنم. اولین جایی که رفتم سفارت تونس در تهران بود که در خیابان فرشته قرار داشت. مدارک لازم برای اخذ ویزای تونس عبارت بود از پاسپورت با حد اقل هفت ماه اعتبار، یک قطعه عکس، بلیط رفت و برگشت اوکی شده به مقصد تونس، برگه تاییدیه رزرواسیون هتل برای مدت اقامت، شصت و پنج هزار تومان وجه نقد و بالاخره تکمیل کردن فرم درخواست ویزا که از سفارت دریافتش کردم.
دومین کاری که کردم تهیه بلیط بود. سه شرکت هواپیمایی ترکیش ایر لاینز، قطر ایر ویز و امارات دارای پرواز های غیر مستقیم از تهران به تونس بودند که من هواپیمایی ترکیه را به دلیل قیمت مناسب تر و مدت کمتر پرواز انتخاب کردم. قیمت بلیط این پرواز در آن موقع (تابستان سال 90) یک میلیون تومان بود. سومین کار رزرو هتل بود که از طریق یک آژانس مسافرتی در تهران انجام دادم. در این مورد بهتر است توضیحی ضروری بدهم. هنگام رزرو هتل حتما امکانات هتل را چک کنید و به شمردن ستاره ها اکتفا نکنید. مثلا چک کنید که اتاقی که رزرو میکنید حتما یخچال داشته باشد!! تعجب نکنید در تونس به دلیل گرانی انرژی ممکن است یک هتل سه یا حتی چهار ستاره در اتاق یخچال نداشته باشد.چیزی که در ایران شاید عجیب به نظر برسد. این اتفاق برای من افتاد و اتاق دو تخته ای که برای هفت شب در هتل سه ستاره "یادیس ابن خلدون" تونس به قیمت چهارصد و پنجاه هزار تومان رزرو کردم فاقد یخچال بود. یک مساله دیگر هم این بود که چون شناخت چندانی از کشو تونس و فواصل و مسیر ها در آن نداشتم تصمیم گرفتم تا کل مدت اقامت را در پایتخت بگذارنم و برخی نقاط دیدنی خارج از پایتخت را در سفرهای یک روزه به آن نقاط ببینم. کاری که باعث شد تا نتوانم آنطور که باید و شاید از زیباییها و دیدنی های سایر شهرهای این کشور بهره ببرم. مطمئنا اگر بار دیگر گذرم به تونس بیفتد برنامه ریزی دقیق تری خواهم داشت و در شهرهای دیگر هم هتل رزرو خواهم کرد. با انجام این مراحل، مدارک کامل شده خودم و برادرم را که در این سفر همراه من بود به سفارت تحویل دادم و ویزای تونس ظرف مدت یک هفته برایم صادر شد.
روز اول – گشتی در مدینه
ساعت حدود دوازده و نیم به وقت محلی بعد از دو پرواز نسبتا میان مدت یکی از تهران به استانبول و دیگری از استانبول به مقصد تونس، در فرودگاه بین المللی کارتاژ واقع در شهر تونس فرود آمدیم. فرودگاه کارتاژ به نظرم نسبتا بزرگ آمد. شاید به بزرگی فرودگاه امام تهران، حالا کمی کوچکتر یا کمی بزرگتر. در فرودگاه فرمی به ما داده شد تا مشخصات خود و محل اقامتمان را در آن بنویسیم و علاوه بر آن از ما خواستند تا در صورتی که مبلغی بیش از پنج هزار دلار آمریکا به همراه داریم آن را اظهار کنیم تا به هنگام خروج دچار مشکل نشویم. این تشریفات اداری حدود نیم ساعت طول کشید و پس از آن مهر ورود بر روی پاسپورت ما نشست و ما وارد تونس شدیم. اولین کاری که کردیم و به شما هم توصیه میکنم اگر به تونس رفتید انجام بدید اینه که مقداری ارز تو همون صرافی های سالن خروجی فرودگاه تبدیل کردم. اگر گذرتان به تونس افتاد یادتان باشد که در شهر تونس بر خلاف سایر شهرهای توریستی دنیا صرافی مکان بسیار نایابی است و پیدا کردنش به همین سادگی ها نیست. ضمنا یک توصیه مهمتر اینکه فاکتوری که صراف به شما ارائه میدهد را، نگه دارید. این فاکتور در موقع برگشت برای تبدیل کردن دینار تونسی به سایر ارزها لازم خواهد بود و صرافی ها بدون ارائه آن به شما خدمات نخواهند داد.
بعد از خروج از فرودگاه با پرداخت مبلغ بیست دینار به یک تاکسی ( هر دینار در آن زمان یعنی تابستان سال 90 برابر با حدود هشتصد تومان بود) خودمان را به هتل ابن خلدون در مرکز شهر رساندیم. و بعد از جاگیر شدن در اتاق و البته یک جر و بحث جزیی بابت یخچالی که در اتاقمان موجود نبود و قبلا هم شرحش رفت، تصمیم گرفتیم بعد از کمی استراحت روز اول را به گشتی در مدینه یا شهر قدیمی تونس بپردازیم. مدینه قدیمی ترین بخش شهر تونس است. این بخش قدمتی به اندازه هزار و چهارصد سال دارد و ساخت آن به اعراب مسلمانی نسبت داده میشود که از جزیرة العرب و شام به قصد گسترش اسلام به شمال آفریقا حمله کردند. معماری مدینه شباهتهای کم و بیشی با معماری محله های قدیمی بسیاری از کشور های اسلامی داشت. کوچه ها نسبتا باریک،وجود دروازه های قدیمی، مساجد کوچک و بزرگ و بعضا کلیساهایی که به دست مهاجران خارجی ساخته شده بود، حمام های سنتی و بازار ها و مغازه هایی با اجناس رنگارنگ و دستفروشها در جای جای آن خودنمایی میکردند.
با این حال استفاده از رنگ های روشن بویژه سفید و آبی و نیز طاقها و قوسهای نیم دایره آن را از سایر محلات قدیمی ای که در ایران دیده بودم متمایز میکرد. در نگاه اول به نظرم مدینه جای خیلی خاصی نیامد و از دید من به تنهایی نمی توانست به عنوان یک جاذبه گردشگری خود را مطرح کند.
اولین روز سفر ما پس از گردش یکی دوساعته مان در مدینه و صرف شام در رستورانی نزدیک هتل به پایان رسید. هتل محل اقامتمان هم منهای آن یخچال کذایی هتل بدی نبود، صبحانه آن نسبتا خوب و سرویس اتاق منظم و خوب بود. این گردش کوتاه اما نکته جالبی برایمان در بر داشت که در روز های آتی مسافرتمان بسیار مفید بود. در طول این گشت و گذار کوتاه متوجه شدیم که در تونس نباید به روی مهارتهای زبان انگلیسی و یا حتی عربی خود حساب کنیم. تقریبا هیچ کس انگلیسی بلد نبود حتی در حد شمارش اعداد و عربی شان هم با آن چه ما در مدرسه آموخته بودیم زمین تا آسمان فرق داشت. در عوض همه به فرانسوی مسلط بودند و مثل زبان مادریشان آن را حرف میزدند.
و اما نکته دیگری که فهمیدیم این بود که پس از تاریکی هوا، کسبه و مغازه دارها کسب و کار خود را تعطیل میکنند و مردم محلی هم کمتر در خیابان ها دیده میشوند. این امر باعث شد ما هم در طول سفرمان مثل آنها شب ها را از برنامه خودمان خارج کنیم و به استراحت در هتل بپردازیم.
روز دوم – مدینه و شهر جدید
روز دوم را با پیاده روی به سوی خیابان حبیب بورقیبه، که مهمترین خیابان تونس بود آغاز کردیم. در طول مسیر متوجه شدیم که اسامی اکثر خیابانهای شهر یا به اسم شهر ها و کشور های مختلف است مثل خیابان کویت، میدان بارسلون یا خیابان ایران و یا به اسم اشخاص معروف تونسی یا غیر تونسی مثل خیابان حبیب ثامر، خیابان نلسون ماندلا و یا حتی خیابان کوروش کبیر! خیابان ها خیلی تمیز نبود و بعضی سطلهای زباله پر بود و معلوم بود مدتهاست خالی نشده اند که نشان از وضعیت مدیریتی آشفته بعد از انقلاب تونس داشت. البته هر چه به مرکز شهر نزدیک میشدیم از این آشفتگی کمتر میشد. وقتی به خیابان بورقیبه رسیدیم دیگر اثری از کثیفی به چشم نمیخورد و ما حالا با یک خیابان بسیار زیبا و مدرن روبرو بودیم؛ با چهار ردیف درخت به سبک چهارباغ اصفهان، بانک ها و فروشگاههای البسه و اجناس مارک دار ، سینما ها و تئاترها و البته کافه های بی شماری که میز و صندلی هایشان را در پیاده رو های عریض این خیابان چیده بودند و مردم بسیاری مشغول صحبت کردن با هم دور این میزها در حین نوشیدن قهوه عربی.
اولین جایی که به بازدید آن رفتیم کلیسای سنت وینسنت دو پائول واقع در میدان ابن خلدون در انتهای خیابان بورقیبه بود. این کلیسا بزرگترین بنای باقی مانده از دوران استعمار فرانسه در شهر تونس بود که ساخت آن از سال 1893 تا 1897 میلادی به طول انجامیده بود. بنا دارای سالنی بزرگ، سقفی بلند، محرابی با نقاشی هایی بسیار زیبا بود ولی چیزی که بیش از همه در آن خود نمایی میکرد شمایل هایی بود که بر روی شیشه های پنجره های آن کشیده شده بود.
پس از آن مسیرمان را به سمت خیابان فرانسه ادامه دادیم و در انتهای آن به باب البحر رسیدیم. باب البحر یکی از دروازه های مدینه محسوب میشد که در دوران حکومت عثمانی ساخته شده بود. در اطراف آن دست فروشهای بسیاری بساط کسب و کارشان را پهن کرده و به داد و ستد مشغول بودند. از اینجا یک بار دیگر وارد مدینه شدیم ولی این بار هدف مشخصی داشتیم و آن بازدید از بزرگترین و همترین مسجد شهر یعنی مسجد زیتونه بود. در راه رسیدن به این مسجد از بازار سنتی شهر تونس عبور کردیم که زیبایی های خاص خود را داشت. از جلوی چند مسجد کوچک هم عبور کردیم از جمله مسجد ابن خلدون که بر طبق نوشته روی دیوار آن، ابن خلدون دانشمند بزرگ تونسی مدتی را هم در آنجا به تحصیل گذرانده است.
بعد از گذر از چند کوچه تنگ و پرس و جو از کسبه به ورودی مسجد زیتونه رسیدیم. ابتدا بلیط خریدیم و سپس بلیط فروش به انگلیسی دست و پا شکسته به ما گفت که نباید وارد حیاط اصلی و شبستان مسجد شویم. چون احتمال میدادیم این حرف او به دلیل حساسیت های مذهبی باشد از او پرسیدیم که با توجه به اینکه مسلمان هستیم آیا باز هم نباید وارد شبستان شویم؟ بلیط فروش گفت اگر مسلمان هستید مشکلی نیست و حتی بلیط هم لازم ندارید و پول بلیط را به ما برگرداند. و اما در باره این مسجد باید بگویم که مسجد زیتونه بزرگترین و اصلی ترین مسجد شهر تونس است. این مسجد پس از مسجد عُقبة در شهر قیروان دومین مسجدی است که در منطقه مغرب عربی ساخته شده است. تاریخ دقیق ساخت آن مشخص نیست اما اکثر مورخان برا این باروند که در سال 84 هجری مصادف با 703 میلادی و پس از فتح کارتاژ و تونس بدست اعراب مسلمان، ساخته شده است. این بنا در زمینی به مساحت پنج هزار متر مربع و با 9 ورودی ساخته شده است و دارای 160 ستون است که اصالتا از کارتاژ به آنجا آورده شده. معماری منحصر به فرد این مسجد الهام بخش مساجد بزرگ بعد از خود مانند مسجد بزرگ کوردوبا در اسپانیا بوده است.
مسجد زیتونه به عنوان یکی از اولین و بزرگترین دانشگاهها در جهان اسلام شناخته میشود. بسیاری از دانشمندان مسلمان در طول تاریخ بیش از 1000 ساله این دانشگاه از آن فارغ التحصیل شده اند. شاید از معرفترین آنها را بتوان از ابن خلدون نام برد، کسی از او به عنوان پدر تاریخ نگاری نوین یاد میشود. کتابخانه های این دانشگاه در زمان خود بزرگترین مجموعه کتابهای خطی شامل دهها هزار جلد نسخ نایاب و منحصر به فرد بوده است. این نسخه های خطی تقریبا تمام علوم مهم شامل دستور زبان، منطق، مستند سازی، روش تحقیق، پزشکی، اخترشناسی، ریاضیات، هندسه، مواد معدنی، آموزشهای حرفه ای و ... را پوشش میداده است. معروفترین و مورد توجه ترین بخش این مسجد مناره مربع شکل آن است که به عنوان یکی از نماد های تونس از آن نام برده میشودو این مناره چهار گوش در سال 1894 به بنای اصلی اضافه شده است.
بعد از دیدار از این مسجد زیبا، بار دیگر مدینه را به قصد شهر جدید ترک کردیم. با کمک نقشه ای که از یکی از کتاب فروشی های خیابان بورقیبه خریده بودیم محل فروشگاه کارفور که یک فروشگاه زنجیره ای معروف بین المللی است را در نزدیکی هتل محل اقامتمان پیدا کردیم. و در یکی از رستورانهای این مجموعه نهار خوردیم. در اینجا کمی هم درباره قیمت مواد غذایی در تونس برایتان بگویم. در یک کلام قیمتها نسبتا خوب بود و کیفیت و کمیت غذا ها هم بد نبود. برای مثال یک ساندویچ همبرگر مک دونالد با سیب زمینی و نوشابه و سالاد حدود پنج دینار بود که چهار هزار تومان خودمان میشد. یا یک ساندویچ شاورما ی گوشت ( همان کباب ترکی) با سیب زمینی و نوشابه سه و نیم دینار بود. گرانترین غذایی که در تونس خوردم غذایی بود که شب قبل در رستوران نزدیک هتل خوردم که به علت عدم آشناییم با ابعاد غذای تونسی نصف بیشترش دست نخورده ماند؛ یک بشقاب مخصوص تونسی شامل نوعی فیله مرغ سوخاری با سیب زمینی سرخ کرده، استیک جگر، یک ماهی سرخ شده کوچک که کمی از قزل آلا کوچکتر بود، نوعی سوسیس گوشت محلی و کباب دنده به همراه یک پیش غذای تند که اسمش را نفهمیدم، سالاد ماکارونی، سالاد فصل و نوشابه که سه چهار نفر را سیر میکرد به قیمت پنجاه دینار. بعد از صرف نهار و گشتی در مرکز خرید کارفور روز دوم سفر مان هم به پایان رسید.
روز سوم – کارتاژ
برنامه ما برای روز سوم سفرمان بازدید از شهر باستانی کارتاژ در نزدیکی شهر تونس بود. برای رسیدن به کارتاژ خودمان را به ایستگاه تراموای مارینا در شرق خیابان بورقیبه رساندیم. با پرداخت یک و نیم دینار و صرف زمان حدود نیم ساعت با عبور از پلی که روی دریاچه تونس ساخته شده بود به کارتاژ رسیدیم. قبل از هر چیزبد نیست توضیح مختصری درباره کارتاژ بدهم. کارتاژ یا آنگونه که عربها مینویسند قرطاج به تمدنی باستانی در شمال آفریقا اطلاق میشده که در سال هشتصد و چهارده پیش از میلاد به مرکزیت شهر کارتاژ در نزدیکی شهر کنونی تونس و به دست مهاجران فنیقی برپا شده بود. زبان آنها شاخه از زبان فینیقی به نام پیونیک بود، از همین رو تمدن آنها را گاه تمدن پیونیک نیز میخوانند. این تمدن با چیرگی بر دریای مدیترانه و از راه بازرگانی نیرو و دارایی بسیاری را به دستآوردهبود. تمدن کارتاژ در سدههای سوم و دوم پیش از میلاد مسیح همدوره و هماورد جمهوری روم و در کشاکش با این دولت بر سر چیرگی بر مدیترانه باختری بود. این هماوردی به سه دوره جنگ میان کارتاژ و روم انجامید که به جنگهای کارتاژی یا پونیک معروف هستند که در نهایت با پیروزی رومیها و انقراض کارتاژ همراه بود. آثاری که امروزه در شهر کارتاژ به چشم میخورد بیشتر بناهایی است که از دوره استیلای رومیها در آنجا باقی مانده.
اولین مکانی که در کارتاژ بازدید کردیم موزه ملی کارتاژ بود. بلیط ورودی موزه هفت دینار بود و برای ورود دوربین باید یک دینار اضافه میپرداختیم. البته این بلیط برای بازدید از سایر مکانهای دیدنی کارتاژ در همان روز هم معتبر بود. موزه دارای دو حیاط وسیع و یک ساختمان سه طبقه بود که در آن مجسمه های بسیار زیبایی از دوره کارتاژ و روم نگهداری میشد. موزاییک ها بخش دیگری از گنجینه موزه را تشکیل میدانند که در نوع خود بی نظیر بودند. در بخشهایی از محوطه باز موزه هم حفاری های انجام شده بود و خرابه های یک شهر قدیمی کارتاژی در آن نمایان بود. در همسایگی موزه نیز کلیسای جامع سنت لوییس قرار داشت که متاسفانه در هنگام باز دید ما در دست تعمیر بود و اجازه ورود به آن به ما داده نشد.
سایر مکانهایی که در این روز در کارتاژ به آن ها سر زدیم عبارت بود از آمفی تئاتر بزرگ رومی، آب انبارهای مالگا و ویلاهای رومی. زیبایی های کارتاژ به حدی بود که وقتی باتری دوربینم حوالی ظهر خالی شد، دلم نیامد تا بدون ثبت زیباییهای آن به گردشم در آن ادامه دهم. بنابر این به تونس باز گشتیم و بازدید از سایر دیدنی های کارتاژ را به روز دیگری موکول کردیم.
روز چهارم – به سوی قیروان
روز چهارم تصمیم گرفتیم که به شهر قیروان سفر کنیم. طبق اطلاعاتی که به دست آورده بودیم باید فاصله صد و هشتاد کیلومتری قیروان تا تونس را بوسیله "لوآژ" طی میکردیم. لوآژ همان خودروی ون خودمان بود که در تونس در شبکه حمل و نقل بین شهری از آن به طور گسترده استفاده میشد. پس از کمی پرس و جو به ترمینال "منصف بای" رفتیم و با خرید بلیط 9 دیناری به سوی قیروان روانه شدیم.
قیروان اولین شهری است که اعراب مسلمان در مغرب عربی فتح کردند و در حقیقت دروازه ورود مسلمانان به تونس، الجزایر و مراکش بوده است. کل این شهر در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد و چهار مکان عمده برای بازدید دارد؛ مسجد سیدی صحبی، مسجد سیدی عُقبة، آب انبار های اغلبی و مدینه قدیم قیروان. به دلیل اینکه فکر میکردیم وقت کم میاوریم از گشتن در مدینه صرف نظر کردیم و برنامه سفرمان را روی بازدید از سه اثر دیگر متمرکز کردیم. پس از رسیدن به قیروان به مسجد سیدی صحبی رفتیم که درست در کنار ترمینال قرار داشت. مسجد سیدی صحبی یک "زاویه" یا مدرسه دینی است که در بافت قدیمی شهر واقع شده. بخشی از این بنا شامل مقبره، گنبد وحیاط آن توسط حموده پاشا بیک مرادی و بخش دیگر شامل مناره و مدرسه توسط مرادبیک دوم از امرای سلسله مرادی در قرن 17 ساخته شده است.این بنا به احترام "ابو زمعه البلوی" از صحابی پیامبر اسلام ساخته شده که درسال 34 هجری قمری در خلال جنگهای مسلمانان در شمال آفریقا به شهادت رسیده و درقیروان دفن شده. بر طبق برخی روایات ابو زمعه آرایشگر پیامبر بوده و در زمان مرگ سه تار موی ایشان را همراه داشته که با خودش دفن کرده اند. از این رو اروپایی ها به این بنا مسجد باربِر یا همان سلمانی خودمان هم میگویند. این بنا دارای دو حیاط تو در تو و چندین دالان بود. گچ بری ها، و کاشی کاری های آن بسیار زیبا و چشم نواز بود و دل هر بازدید کننده ای را می ربود.
پس از آن به مسجد عُقبة رفتیم و اینجا هم مثل مسجد زیتونه به دلیل مسلمان بودنمان از خرید بلیط معاف شدیم. مسجد عقبة یا مسجد جامع قیروان با بیش از هشت هزار متر مربع وسعت، یکی از مهمترین و بزرگترین مساجد شمال آفریقاست و اولین مسجد ساخته شده توسط مسلمانان در شمال آفریقا و شاهکار معماری اسلامی در مغرب عربی بشمار میرود. این مسجد توسط سردار بزرگ مسلمان، عقبة ابن نافع به سال 670 میلادی برابر با سال 50 هجری قمری ساخته شده است. در سال 836 میلادی با قدرت گرفتن سلسله اغالبه این مسجد مورد بازسازی و تعمیرات اساسی قرار گرفت و پس از آن تقریبا به همین شکل باقی مانده است. معماری منحصر به فرد این مسجد الگویی بود برای مساجدی که بعد از آن در مغرب عربی (تونس، مراکش، الجزایر و موریتانی) ساخته شد. مناره این مسجد یکی از قدیمی ترین ها در معماری اسلامی است و منبر موجود در این مسجد، قدیمی ترین منبر در جهان اسلام به شمار میرود. این مسجد محل نشر مذهب مالکی، یک از مذاهب چهارگانه اهل سنت در شمال آفریقاست و سالها به عنوان مهمترین مدرسه دینی در این منطقه محسوب میشده. در دید جمع کثیری از مسلمانان این مسجد چهارمین مسجد مهم جهان اسلام است و هفت بار زیارت آن برابر با یک بار زیارت مسجد الحرام به شمار میرود. علاوه بر علوم دینی، علومی مانند ریاضیات، نجوم ، پزشکی و ... نیز در مدرسه این مسجد تدریس میشده و تعداد زیادی از دانشمندان مسلمان در این مکان تحصیل کرده اند. میتوان نقش این مسجد را در تمدن اسلامی با نقش دانشگاه پاریس در قرون وسطی مقایسه کرد.
مسجد دارای یک حیاط وسیع است که دور تا دور آن را راهرو هایی با ستون ها و طاقهای نیم دایره احاطه کرده اند. شبستان مسجد بسیار بزرگ و دارای ستونهای سنگی و سقفی متشکل از تیرهای چوبی است. دو گنبد مسجد و مناره مکعب شکل آن از زیباترین و بارز ترین نماد ها و نشانه های معماری شمال آفریقا در دوران اغلبی است. رنگ به کار رفته در نمای این مسجد نیز بر خلاف سایر مساجدی که در تونس دیدم سفید نیست و در ساخت آن از آجر ها و خشت های خاکی رنگ استفاده شده. در جلو این مسجد نیز گورستانی وجود داشت که قدمت آن بیش از خود مسجد بود برخی از شهدای صدر اسلام در آن دفن شده بودند.
در انتهای گردش مان در قیروان به بازدید از آب انبار های اغلبی رفتیم. این بنا از دو استخر روباز بزرگ و مدور تشکیل شده بود که قدمت آن به سلسله اغالبه بر میگشت. البته استخر های فعلی کاملا بازسازی شده بود و در آن از مصالح جدیدی مثل بتن استفاده شده بود. پس از آن در حدود ساعت سه بعد از ظهر قیروان را مقصد تونس ترک کردیم و به این ترتیب چهرمین روز سفر ما هم به پایان رسید. قبل از اتمام این بخش لازم میدانم نکاتی را هم درباره سفرهای بین شهری و شبکه راههای تونس متذکر شوم. بخش اعظمی از راههای منتهی به پایتخت را آزاد راهها تشکیل میدهند. کیفیت روسازی و آسفالت راهها تا آنجا که من دیدم چه در بزرگراهها و چه در جاده های معمولی بسیار خوب و کلا بهتر از ایران بود. کیفیت رانندگی و احترام به قوانین توسط راننده ها هم بهتر از ایران بود. اتوبوس در جاده ها خیلی زیاد نبود و اکثر ناوگان حمل و نقل بین شهری را لواژها یا همان خودرو های ون تشکیل میدانند. قیمت بلیط ها هم با توجه به قیمت بنزین در آن زمان ( حدود یک دلار آمریکا برای هر لیتر) نسبتا مناسب به نظر میرسید.
روز پنجم – کارتاژ و سیدی بوسعید
همانطور که قبلا هم اشاره کردم بازدید ما از بقایای شهر باستانی کارتاژ نیمه تمام باقی ماند. بنابر این روز پنجم را به ادامه بازدید از کارتاژ و همچنین سفر به دهکده توریستی سیدی بو سعید در ساحل دریای مدیترانه اختصاص دادیم. به همین منظور بار دیگر با تراموا خود را به کارتاژ رساندیم. با توجه به اینکه آن روز یکشنبه و در تونس تعطیل رسمی بود، تراموا بسیار شلوغ تر از دفعه پیش بود و خانواده های تونسی بسیاری به قصد تفریح و استفاده از سواحل زیبای کارتاژ با تراموا عازم آنجا بودند. با این که صبح خیلی زود (ساعت هفت) به طرف کارتاژ راه افتاده بودیم، خیابان ها مملو از خانواده هایی که بود با در دست داشتن لوازم پیک نیک مثل زیر انداز، چتر و ظروف غذا پیاده و سواره (اکثرا پیاده و با استفاده از تراموا) به سمت کارتاژ می رفتند. نظیر این روحیه خوش و مفرح را در هیچ کجای ایران یا سایر نقاط دنیا که به آن سفر کرده بودم ندیده بودم. به خصوص که کشورشان تنها چند ماه پیش شاهد انقلاب بود و در رکود اقتصادی به سر می برد.
پس از نیم ساعت به کارتاژ رسیدیم و بازدیدمان را از مجموعه حمام های آنتونین شروع کردیم. این مجموعه به غیر از بقایای حمام آنتونین شامل قبرستان، کلیسا، مدرسه و چندین منزل مسکونی بود که چیز زیادی از آنها باقی نمانده بود. اصلی ترین بخش این سایت همینطور که از نامش هم پیدا بود بقایای حمام های آنتونین بود. این اثر در زمان امپراتور آنتیونیوس و در حدود هزار و نهصد سال پیش ساخته شده بود. شباهتی به حمام های شرقی نداشت و بنا بر اطلاعاتی که روی دیوار های بخش های مختلف آن نوشته شده بود بیشتر به یک مجموعه کامل ورزشها و تفریحات آبی امروزی شباهت داشت. مثلا مجموعه دارای استخر، سونا و سالن ورزش بوده که با توجه به تاریخ ساخت آن در نوع خود جالب به نظر میرسید.
پس از گشت و عکاسی در حمام های آنتونین، به سوی دهکده توریستی سیدی بو سعید حرکت کردیم. این دهکده که بر فراز تپه ای مشرف به دریای مدیترانه ساخته شده بود، با خانه های سفید و آبی رنگش نمونه تیپیک یک دهکده مدیترانه ای به شمار می رود. دهکده تعداد زیادی رستوران و فروشگاه داشت که حاکی از اقبال زیاد توریستها به آن بود. هوای این دهکده هم کمی از هوای شهر تونس خنکتر بود که باعث شده بود علاوه بر توریستهای خارجی، تعداد زیادی از خود اهالی تونس هم این منطقه را برای تفریح روز تعطیل آخر هفته خود انتخاب کنند.
در پایین تپه ای که دهکده بر آن قرار داشت و در ساحل دریا، یک اسکله قایق های تفریحی وجود داشت و در کنار آن بخشی از ساحل بوسیله تعداد زیادی چتر آفتابگیر و میز و صندلی پلاستیکی تجهیز شده بود تا مردم از آن استفاده کنند. استفاده از این تسهیلات برای عموم خانواده ها رایگان بود. پس از صرف نهار بخشهای باقی مانده کارتاژ مانند بقایای بندر گاه فنیقی و همچنین خرابه های یک قربانگاه را بازدید کردیم و پس از یک روز پربار به تونس بازگشتیم.
روز ششم – سفر به سوسه و الجم
روز ششم برای سفر به شهر سوسه بار دیگر راهی ترمینال منصف بای شدیم. سوسه سومین شهر بزرگ کشور تونس با حدود صدو هفتاد هزار نفر جمعیت در صد و چهل کیلومتری جنوب شهر تونس قرار دارد. این شهر یکی از مهمترین مقاصد توریستی تونس است و بنا بر برخی آمار ها سالانه حدود یک میلیون و دویست هزار نفر توریست به آن سفر میکنند. بخش اعظم مسیر ما از تونس به سوسه را بزرگراهها تشکیل میدادند. حاشیه این مسیر پوشیده از مزارع گوجه فرنگی و باغهای زیتون بود. پس از حدود دو ساعت به سوسه رسیدیم. ترمینال در نزدیکی مدینه یا شهر قدیمی سوسه قرار داشت. شهر قدیمی سوسه که در فهرست میراث جهانی یونسکو نیز به ثبت رسیده یک شهر تیپیک قدیمی با برج و بارو بود که توسط دیوار از شهر جدید جدا شده بود. داخل این شهر بسیار تمیز تر و زیباتر از مدینه تونس بود و به نظر میرسید کسب و کار مغازه داران و کسبه آنجا هم از رونق بیشتری برخوردار بود. بر خلاف مردم شهر تونس، اکثر مردم بویژه مغازه داران در حد خوبی انگلیسی صحبت میکردند که میتواند به بافت ملیتی توریستهایی که به سوسه می آیند مربوط باشد. در یک کلام مدینه سوسه بسیار شبیه آن چیزی است که معمولا از یک شهر قدیمی عربی انتظار داریم. چیزی که مثلا در فیلمهای هالیوودی میبینیم؛ بازارهای پر رونق، کوچه های شلوغ و اهالی خونگرم.
پس از عبور از کوچه پس کوچه های مدینه و خروج از سمت دیگر آن به مسجد بزرگ سوسه رسیدیم، مسجدی با معماری متفاوت از آن چه قبلا درتونس دیده بودیم. حیاط مسجد بسیار کوچکتر از مسجد زیتونه یا مسجد جامع قیروان بود. مناره آن هم بسیار کوتاه بود و بر خلاف اکثر مناره ها ی مساجد تونس که مربع شکل هستند، مدور بود و بر بالای آن گنبدی کوچک هم ساخته شده بود. رنگ نمای آن هم مثل مسجد جامع قیروان خاکی رنگ بود. سقف شبستان هم در مقایسه با مسجد قیروان کوتاهتر بود. روی هم رفته مسجد زیبایی بود و معماری جالب توجهی داشت. درست روبروی این مسجد کاروانسرای قدیمی شهر یا به قول تونسی ها "رباط سوسه" قرار داشت. این رباط دارای یک حیاط مرکزی بود و در دو طبقه ساخته شده بود. نکته جالب توجه آن اما برج دیده بانی بسیار بلند آن بود که کل منظره شهر سوسه از فراز آن قابل مشاهده بود.
بازدید ما از سوسه کمتر از سه ساعت به طول انجامید و از آنجا راهی شهر " الجم " در هفتاد کیلومتری سوسه شدیم. الجم شهری کوچک با جمعیتی کمتر از بیست هزار نفر بود. این شهر کوچک اما جایگاه یکی از مهمترین و زیباترین بناهای تاریخی روم باستان بود؛ آمفی تئاتر الجم.
آمفی تئاتر الجم یک تئاتر بزرگ رومی است که ظرفیت حدود سی و پنج هزار تماشاچی را دارا میباشد.در روم باستان، تنها کولیزیوم شهر رُم با چهل و پنج هزار نفر گنجایش و تئاتر کاپوآ در جنوب ایتالیا، بزرگتر از آن بوده اند. این بنای عظیم در سال 238 میلادی و به فرمان سناتور گوردیان استاندار وقت تایدروس (نام باستانی الجم) ، و امپراتور آینده روم ساخته شده و احتمالا در آن نمایش گلادیاتور ها و مسابقات ارابه رانی برگزار میشده. این بنای عظیم که از نمای بیرونی سه طبقه به نظر میرسید دارای پنج طبقه بود و معماری طبقات چیزی شبیه آپارتمان های دوبلکس امروزی بود. علاوه بر طبقات فوقانی این ساختمان دارای یک طبقه زیر زمین نیز بود. بنا بسیار سالم و شکیل باقی مانده بود به طوریکه هنوز هم در آن جشنواره ها و کنسرت های موسیقی برگزار میشد.
در کل به نظرم این آمفی تئاتر زیباترین و ارزشمند ترین اثری بود که در سفر به تونس از آن دیدار کردم. توصیه اکید من به همه کسانی که به تونس سفر خواهند کرد این است که اگر این بنا را ندیدید به کشور خودتان بر نگردید! پس از این بازدید دوساعته از طریق سوسه به تونس بازگشتیم.
روز هفتم – استراحت و خرید
با توجه به اینکه این روز آخرین روز اقامت ما در تونس بود و فردا باید به ایران بازمیگشتیم تصمیم گرفتیم تا آن را به استراحت و خرید سوغاتی اختصاص دهیم. شهر تونس دارای مراکز خرید مدرن و شیک زیادی است که اکثرا در خیابان بورقیبه قرار دارند که انواع مارکهای معتبر خارجی در زمینه پوشاک را میتوانید در آن بیابید. در زمینه وسایل الکترونیکی و لوازم خانگی بخش عمده بازار تونس در اختیار شرکتهای فرانسوی مثل تلفونکن و ساژم بود و خبری از مارکهای معتبر ژاپنی، کره ای یا آمریکایی نبود. قیمتها هم سطح ایران و بعضا گرانتر بود و از این رو خرید سوغاتی رو به کسی توصیه نمیکنم.
اما چیزی که از تونس میتوانید به عنوان سوغات به همراه خود بیاورید شیرینی است. شیرینی های تونسی چیزی شبیه شیرینی های ترکی هستند با این تفاوت که شیره آنها کمتر و مغز آنها بیشتر است. این شیرینی ها بسیار لذیذند و میتوانند سوغاتی خوب و مناسبی برای هدیه به دوستان و آشنایان باشند. در پایان لازم میدانم کمی هم درباره شبکه حمل و نقل تونس برایتان بنویسم. تونس علاوه بر تاکسی و اتوبوس که در همه جای دنیا و جود دارد، دارای یک شبکه حمل و نقل ریلی رو زمینی خوب است. تراموا ها سطح قابل قبولی از شهر را پوشش میدهند و قیمت بلیط آنها بسیار مناسب است ( از دو دهم تا شش دهم دینار بسته به مقصد). به جرات میتوانم بگویم یک توریست در طول اقامت خود در تونس با توجه به گستردگی خوب شبکه تراموا نیازی به استفاده از تاکسی نخواهد داشت، مگر برای رفت و برگشت به فرودگاه. تاکسی ها هم قیمت نسبتا مناسبی دارند به شرطی که با انصاف باشند و از نا آشنایی شما سو استفاده نکنند. مثلا مسیر فرودگاه به هتل را در روز اول من با بیست دینار طی کردم در حالیکه همان مسیر را در برگشت با پنج دینار پیمودم.
روز آخر – بازگشت به ایران
صبح بعد از کمی استراحت به فرودگاه رفتیم. کارت پرواز را قبلا از طریق اینترنتی رزرو کرده بودیم بنا براین تحویل بار ها بسیار سریع انجام شد. سپس برای تبدیل باقی مانده پولمان به دلار به یکی از صرافی های فرودگاه مراجعه کردیم که چون فاکتور تبدیل ارز روز اول ورودمان را به همراه نداشتیم، دینار ما را تبدیل نکرد. ولی چون وقتمان زیاد بود دوباره به شهر برگشتیم و از روی ناچاری تعدادی لباس خریدیم تا پولمان هدر نرود. پس از آن دوباره به فرودگاه برگشتیم. هواپیما با یک ساعت تاخیر تونس را به مقصد استانبول ترک کرد و ما پس از یک توقف شش ساعته در استانبول به سمت تهران حرکت کردیم و نیمه های شب به تهران رسیدیم. سفر تونس در کل سفر خوبی برای من بود و مجموعا سه و نیم میلیون تومان (برای دو نفر) هزینه در بر داشت که دو و نیم میلیونش بابت هزینه بلیط، هتل و عوارض خروج و باقی آن صرف خورد و خوراک ، رفت و آمد، خرید سوغاتی و سایر هزینه های ما در تونس شد.
نویسنده : حامد انصاری