به نام خدا
سفری ماجراجویانه به شهرهای مالزی
باسلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز سایت لست سکند و عرض خسته نباشید به مدیریت و عوامل سایت دوست داشتنی و محبوب لست سکند.
سفرنامه پیش رو حاصل تجربیاتی بود که در طول سفر به مالزی در دی ماه 1398 اتفاق همسرم داشتم و سعی کردم هر چه را آموختم بیاموزم و هر چه را دیدم و شنیدم برای مخاطب بازگو کنم. دلیل این کارم کمک شایانی بود که از سفرنامه دوستان این سایت کسب کرده بودم که باعث شد سفرهای باکیفیت و آگاهانه تری داشته باشم و لذا احساس کردم منم وظیفه دارم دین خود را ادا کرده و تجارب سفرم رو برای مخاطبان عزیز این سایت به اشتراک بگذارم.
تصمیم سفر به مالزی مدتها بود که به ذهنم افتاده بود اما به دلیل هزینه های سنگین سفر و مشغله کاری خودم برای گرفتن مرخصی این سفر را به تعویق انداخته بود تا اینکه بلاخره تصمیم گرفتم برای اواخر دی ماه 98 (22 ژانویه 2020) سفری 8 روزه به کوالالامپور ترتیب بدهم و بنا به تجارب سفرهای قبلی و علاقه شخصی به سفرهای مستقل و بدون تور شروع کردم به جمع آوری اطلاعات در خصوص انتخاب هتل، اماکن توریستی، سیستم حمل نقل و .... این شهر و برنامه ریزی یک سفر ماجراجویانه.
بعد از بررسی هایی که انجام دادم بلاخره پکیج تور مالزی 7 شب 8 روز اقامت در هتل پسفیک اکسپرس سنترال مارکت از 22 ژانویه تا 30 ژانویه با پرواز ماهان را از آژانس به قیمت 5800000 تومان برای هر نفر رزرو کردم. همچنین در نظر داشتم در خلال این سفر 8 روزه یک شب اقامت هم در شهر پنانگ داشته باشم و لذا برای 27 ژانویه هتل Royal Penang رو برای یک شب به قیمت 600000 تومان از همین شرکت رزرو کردم.
روز اول:
مطابق برنامه پرواز ماهان در ساعت 9 صبح در فرودگاه بین المللی کوالالامپور به زمین نشست. در فرودگاه بعد از عبور از گیت چک گذرنامه و خوردن مهر ورود با سرویس مترو به سمت بخش تحویل بار و سالن انتظار رفتیم. بعد از دریافت چمدان به سمت خروجی حرکت کردیم که در آنجا لیدر تور بنام آقا مهیار منتظر ما بود. لازم می دانم عرض کنم ایشان علیرغم اینکه با توجه برنامه ریزی فشرده ای ما برای سفر انفرادی بدون تور کرده بودیم و لذا در همان ابتدا آب پاکی روی دستشان ریختیم و هیچ توری رو از شرکت ایشون نخریدیم اما بسیار متین و حرفه ای با ما برخورد داشتند و کارهای ما را در طول سفر راه انداختند.
یک نکته داخل پرانتز عرض کنم هر کسی سبک خاصی از سفر کردن لذت می برد. بعضی ها دوست دارند در سفرهای خارجی با چند نفر هموطن همراه باشند و در طول سفر با هم گل بگن و گل بشنوند و از اماکن توریستی معرفی شده توسط لیدر تور بازدید کنند که مزیت این روش سفر ریسک پایین آن است و اما بعضیا هم مثل من دوست دارن انفرادی و بدون هدایت و نظارت تور لیدر سفر کنند و خود را در جامعه و فرهنگ آن مملکت جذب کنند و ریسک های احتمالی این تیپ سفر را هم با بررسی و برنامه ریزهای قبلی به حداقل می رسانند که حسن این تیپ سفر از دید من شناخت بیشتر فرهنگ و آداب و سنن مردم آن مملکت می باشد.
این هم برنامه ای که قبل سفر تنظیم کرده بودم بعد از تغییراتی که در اثر جابجایی زمان حرکت تورهای برون شهری اتفاق افتاد و به این صورت نهایی شد:
بعد از جمع شدن کلیه مسافران سوار اتوبوس شدیم و به سمت شهر راه افتادیم که در طول مسیر آقا مهیار عزیز توضیحاتی در خصوص تورها و شهر مالزی و فرهنگ آداب و رسوم مردم آنجا به ما دادند و بعد از رسیدن به شهر جایی نزدیک برج های KLCC توقفی داشتیم و از یک پاساژ سیم کارتهای خودمون رو که آقا مهیار در اتوبوس داده بودند 10 رینگت شارژ کردیم و 100 دلار هم برای پرداخت دیپوزیت و مالیات هتل CHANGE کردیم و بعد از آن اتوبوس راه افتاد و بلاخره کنار هتلمون پسفیک اکسپرس پیاده شدیم. بعد از پرداخت 170 رینگت شامل 100 رینگت دیپوزیت و 70 رینگت مالیات برای هفت شب اقامت اتاقمان را در طبقه هشتم هتل تحویل گرفتیم.
ما در پکیج تور اتاق استاندارد رزرو کرده بودیم که اتاقی بدون پنجره و دلگیر و کوچک بود اما در بدو ورود به اتاق چندان سوپرایز نشدم چون قبلا از سایت بوکینگ هتل و اتاق استاندارد رو دیده بودم. انگیزه اصلی من در انتخاب این هتل موقعیت آن بود که در مجاورت هتل اماکن توریستی مهم قرار داشت و تصور می کردم چون ما فقط شبها برای خواب از هتل استفاده می کنیم این موضوع چندان آزار دهنده نخواهد بود اما در اواخر سفرمون کم کم به این نتیجه رسیدم که اشتباه تصور می کردم و در واقع هتل و اتاقی که شبها را در ان سپری می کنیم بخشی از تجربیات بیاد ماندنی سفر خواهد شد.
مهمترین برنامه روز اول رزرو کلیه بلیط های مورد نیاز روزهای آتی سفرمون بود و لذا به محض کمی استراحت و صرف نهار با کنسروهایی که همراه آورده بودیم اول طبق برنامه برای خرید بلیط دهکده فرانسوی به مرکز خرید برجایا تایمز اسکوئر رفتیم و بنا به اطلاعاتی که قبلا در سفرنامه ها خوانده بودم یکراست به طبقه 8 ساختمان رفتیم اما علیرغم جستجوی فراوان در این طبقه شرکت chateau یا the Taaras رو که برای خرید تور دهکده فرانسوی در سفرنامه ها معرفی شده بودند پیدا نکردیم و بلاخره بعد از پرس و جوی فراوان این شرکت رو تحت عنوان HILLS RESORT BERJAYA در طبقه 15 برجایا تایمز پیدا کردیم و بلیط تور رو به مبلغ 60 رینگت برای هر نفر رزرو کردیم. البته برای صبح بلیط گیرمون نیامد و به اجبار برای بعد از ظهر از ساعت 12 الی 17:30 رزرو کردیم. بعد از گشت گذاری مختصر در برجایا تایمز با مترو به مرکز KL SENTRAL برگشتیم و در طبقه زیر زمین مجموعه از باجه GO GENTING بلیط رفت و برگشت به همراه بلیط رفت برگشت تله کابین یا همان SKYWAY از ایستگاه AWANA تا GENTING HIGHLAND رو تهیه کردیم.
بعد هم از انجا با مترو KTM به ایستگاه اتوبوس TBS رفتیم و از آنجا بلیط اتوبوس برای شهر ملکا و پنانگ رو تهیه کردیم. ساعت حدود 10 شب شده بود که به هتل برگشتیم و بعد از یک تجدید قوای مختصر به سنترال مارکت و محله چینی ها CHINATOWN رفتیم و بعد از خرید مختصر و گشت گذار در بازار به هتل برگشتیم.
لیست هزینه ها روز اول به این صورت شد:
هزینه(رینگت)
- بلیط رفت برگشت به دهکده فرانسوی(2 نفر): 120
- بلیط اتوبوس رفت برگشت پنانگ(2 نفر): 226
- بلیط اتوبوس رفت برگشت ملکا(2 نفر): 52
- بلیط رفت برگشت گنتینگ همراه تله کابین(2 نفر): 55
- سیم کارت: 45
- نوشیدنی: 6
- نهار : 34
- مالیات و دیپوزیت هتل: 170
لیست کل هزینه هایی که در طول سفر انجام دادهام بصورت تفکیکی در آخر سفرنامه آورده ام.
روز دوم:
برنامه اصلی امروز بازدید از مجموعه غار BATU CAVES و پارک KLCC بود و قبل از آن می بایست از چند معبد که در حوالی هتل ما قرار داشت بازدید می کردیم. با توجه به اینکه امروز قرار نبود به بازدید مکانی بریم که بلیط از قبل رزرو کرده باشیم و زمان رفتن در اختیار خودمون بود خیلی عجله ای برای زود بیدار شدن نبود و ضمن اینکه در پرواز شب قبل درست و حسابی نخوابیده بودیم و کمبود خواب داشتیم و لذا دیرتر بیدار شدیم و بعد از صرف صبحانه هتل پیاده به سمت معبد Sin Sze Si Ya Temple راه افتادیم. کلا در مالزی سه نژاد و قومیت مختلف با هم زندگی می کنند: مالایی ، چینی و هندی که غالبا دین مردم مالایی اسلام و چینی ها بودایی و هندی ها مذهب هندو دارند.
به معبد که رسیدیم چینی های بسیاری در این معبد مشغول عبادت و انجام فرایض دینی و پیشکش کردن نذورات و هدایا و روشن کردن عود بودند. یک عدهای کاغذ های خاصی را که روی آن نوشته هایی به خط چینی بود می خریدند و در آلاچیق بزرگی آتیش می زدند و بعضیا هم میوه هایی مانند پرتقال سیب و موز رو می خریدند و به عنوان پیشکش روی میزهای جلو مجسمه بودا قرار می دادند. وجه اشتراک همه مذاهب و ادیان الهی خضوع و احترامی است که بشر به یک قدرت و نیروی برتر دارد که این موضوع رو ما در تمام معابد و مساجد می دیدیم.
یکی از رسم و رسومات عجیب چینی ها که برای من تازگی داشت این بود که میزی جلو مجسمه بودا بود که روی آن را با هدایا و نزورات تزیین کرده بودند و چینی ها روی زمین دولا شده و روی زمین چهار دست و پا به دور یکی از پایه های این میز چند دور طواف می کردند.
چیزی که برای ما جالب بود و تو هیچ معبدی اعم از هندی و یا چینی ندیدیم این موضوع بود که با وجود اینکه ما بعنوان توریست مشغول عکاسی و فیلم برداری و تماشای مناسک و فریضه های دینی اونها بودیم و شاید یکسری از اعمال ما مثلا سلفی گرفتن با الهه های مورد احترام آنها مغایر شئونات دینی اونها بود هرگز ندیدیم کسی تذکری بدهد و یا بدرفتاری کند و یا حتی اخمی به ما بکند. کلا در تمام طول سفر مردم مالزی از همه فرق و نژادها رفتاری دوستانه و از روی محبت با ما داشتند و سعی داشتند با ما ارتباط صمیمانه برقرار کنند. من قبلا سفری به تایلند داشتم و در مقایسه شخصی این دو قومیت همسایه از برقراری ارتباط با مردم مالزی بیشتر لذت می بردم و کمتر حس یک بیگانه رو در جامعه آنها داشتم.
بعد از بازدید از معبد Sin Sze Si Ya Temple پیاده به سمت معبد دیگری بنام Guan Di Temple که در صد متری این معبد بود راه افتادیم. این معبد زیباتر بود و معماری بسیار جالبی داشت. بعد از لختی قرار گرفتن در فضای معنوی معبد زیبای چینی و دیدن عبادات و مناسک اونها به سمت معبد هندی Sri Mahamariamman Temple راه افتادیم.
شکل 1 تا 4: معبد گوان دی
معبد ماها ماریمان دومین معبد بزرگ هندی ها بعد از باتو کیو می باشد. قبل از رفتن داخل معبد ابتدا باید کفش های خود را به کفشداری معبد تحویل دهید. بعضی از هندی ها در پاشویه پاهای خود را می شستند و داخل معبد می شدند. از نظر اونها معبد مثل خیلی از اماکن مقدس ما بود و خیلی با احترام و خضوع مشغول عبادت بودند. ضمن اینه برخلاف آنچه بعضی از دوستان از کثیفی داخل معابد هندی ها و بوی بد فضای اونجا عنوان کرده بودند ما چنین حسی نداشتیم. داخل معبد بسیار تمیز و بوی خاصی هم نمی داد. آنجا چند نفر با بالاتنه برهنه که روحانی اعظم معبد بودند مشغول تزیین سینی هایی با موز و میوه های دیگر بودند که بعنوان پیش کش تقدیم الههها کنند. هندی ها هم می امدند دعا و راز نیاز می کردند و چند دور به دور بارگاهی که الهه اعظم در آن قرار داشت طواف نموده و با احترام خارج می شدند و یک چیزی شبیه کچ هم به پیشانی خود می مالیدند.
شکل 5تا9: معبد مشهور هندی ماها ماریمان
بعد از بازدید از معبد هندی ها به ایستگاه مترو PASAR SENI رفتیم و پس طی مسافت اندکی پیاده روی به ایستگاه KUALA LAMPUR رسیدیم و با مترو KTM خط 1 به سمت غار BATU CAVES حرکت کردیم. مجموعه BATU CAVES در واقع معبد هندی در 13 کیلومتری شمال KL می باشد و یکی از اماکن مقدس دین هندو به شمار می رود که شامل غار باتو و غار میمون ها و سازه ها و مجسمه های مذهبی از جمله مجسمه پرهیبت و طلایی موروگان خدای هندو هست که جزء امکان مذهبی و جالب توجه هندی ها به شمار می رود. قبل از ورود به محوطه اصلی و بازدید از غار باتو کیو با پرداخت 5 رینگت ورودی برای هر نفر از غار میمونها بازدید کردیم که داخل آن با سازه ها و مجسمه های بسیار زیبایی مزین شده بود که در باورها و اعتقادات خودشان بسیار مقدس بود.
شکل10: ورودی غار میمون ها در معبد باتو کیو
شکل 11: مجسمه ای عجیب در ورودی غار میمون ها در معبد باتو کیو
شکل 12و13 : گوشه ای مجسمه های رنگارنگ داخل غار میمونها
بعد رفتیم محوطه اصلی و در انجا کمی تجدید قوا کردیم و جای شما خالی یک نارگیل آبدار 10 رینگت خریدیم و بعد از لذت بردن از فضای اطراف بند کفش هامون رو برای بالا رفتن 286 پله مسیر معبد باتو کیو محکم کردیم.
شکل 14و15: نمایی از محوطه بزرگ ورودی غار اصلی باتو کیو و مجسمه خدای موروگان
بعد از بالا رفتن از پله های معبد به غار بزرگ و با شکوهی رسیدیم که داخل آن معبد هندی ها قرار داشت و مجسمه های بی شماری از خدایان هندی ها نیز در آن نصب شده بود. محیط خنک انجا و پا دردی که بعد از راه پیمایی خسته کننده رسیدن به آنجا و فضای باشکوه داخل غار باعث شد قدری روی نیمکت آنجا بنشینیم و استراحت کنیم. مجسمه موروگان و منظره شهر از آن بالا بسیار باشکوه بود.
شکل 16: نمایی محوطه و شهر از بالای غار باتو کیو
شکل 17: ورودی زیبای غار باتو کیو
معبد بزرگ و اصلی هندی در پایین و در محوطه اصلی قرار داشت که بازدید از داخل آن پیشنهاد می شود. این معبد زیباترین معبد هندی بود که من تا ان زمان دیده بودم. خیلی ها با رفتن به غار باتو کیو گمان می کنند معبد همان است که داخل غار است و از بازدید این معبد غافل می شوند.
شکل 18 : یک معبد زیبای هندو ها در محوطه اصلی که داخل آن بسیار زیباست
شکل 19: نمونه ای از مجسمه های رنگارنگ داخل معبد
بعد از اتمام بازدید از این منطقه شگفت انگیز تصمیم گرفتم تا هنوز هوا روشن است برجهای دوقلو پتروناس KLCC را بازدید کنیم. به این منظور با همان خط 1 به KL SENTRAL برگشتیم و از انجا با خط 5 به KLCC رفتیم. ایستگاه مترو KLCC به داخل مرکز خرید بزرگ KLCC SURIA که در زیر برجهای دو قلو قرار دارد باز می شود. همانطور که قبلا عرض کردم رفتن ما به مالزی مصادف شده بود با عید سال نو چینی ها و از این بابت شانس آورده بودیم که بیشتر با اداب و رسوم چینی ها در مراسم عیدشون آشنا بشویم. این پاساژ و کلیه پاساژهای بوتیک بینتانگ نظیر فارنهایت و پاویلیون و برجایا تایمز اسکوئر غرق در نور با آویزها ، آذین ها و فانوس های قرمز رنگ مزین شده و زیبایی خاصی به فضا داده بود که هر تازه واردی مثل ما با ورود به این مجموعه ها محو تماشای آن می شد.
شکل 20: نمایی از طبقه همکف مرکز خرید سوریا KLCC
شکل 21: تمام مراکز خرید به مناسبت سال نو چینی ها تزئین کاری زیبایی شده بود
رفتیم سمت خروجی پاساژ و روی نیمکتی در کنار پارک و دریاچه نشستیم و از رقص فواره های فشار قوی و شکوه بی نظیر برجهای دور اطراف و علی الخصوص برجهای پتروناس لذت بردیم و افسوس خوردم که چرا در ایران چنین اماکنی وجود ندارد تا قدری با رفتن به اونجا احساس آرامش می کردیم. اگر از پارک KLCC به آسمانخراشهای اطراف آن چشم بدوزید، حتما بزرگی و شکوه و جلال کوالالامپور را تحسین خواهید کرد.
شکل 22: نمایی از پارک زیبای KLCC
شکل 23 : نمایی از برج های دو قلوی پتروناس
بعد از اینکه در تمام زوایا و فضاهای پارک درنگ کردیم و عکس و فیلم تهیه کردیم به ایستگاه مترو برگشتیم و با مترو در ایستگاه Masjid Jamek پیاده شدیم. شب شده بود و پیاده به سمت هتل راه افتادیم و در مسیر راه از کنار ساختمان Sultan Abdul Samad گذشتیم. بسیار باشکوه بود.
شب بعد از استراحت و صرف شام سری هم به محله چینی ها زدیم و همسرم در آنجا مقداری خرید کردند و سر راه در سنترال مارکت میوه های استوایی خریدیم که از بین همه اونها من از طعم Red apple و منگستین خیلی خوشم آمد. قیمت میوه های استوایی بطور متوسط کیلویی 10 رینگت بود که از این بابت خیلی هم ارزان نبود.
روز سوم:
امروز ما برنامه بازدید از شهر تاریخی ملکا رو داشتیم. شهر تاریخی ملکا در 140 کیلومتری جنوب پایتخت قرار دارد با اتوبوس تا آن شهر 1.5 الی 2 ساعت راه بود. برای بازدید از این شهر بلیط اتوبوس را روز اول در ایستگاه TBS تهیه کرده بودیم و لذا صبح بعد از صرف صبحانه هتل طبق معمول با گرپ به ایستگاه KL SENTRAL رفتیم و از آنجا با مترو خط 7 بنام KILA TRANSIT به ایستگاه TBS رفتیم و در سالن ترمینال بعد از مدتی انتظار و تهیه خوراکی سفر به موقع راس ساعت 9:15 سوار اتوبوس شدیم و حدودا دو ساعت بعد به ایستگاه MELAKA SENTRAL شهر ملکا رسیدیم.
مورد جالب توجهی که من در این ترمینال دیدم که در ترمینال های اتوبوس دیگه حتی TBS و KL SENTRAL وجود نداشت دستگاههایی فروش الکترونیکی بلیطی بود که می تونستی با اونها خودت با وارد کردن پول نقد بلیط تهیه کنی. یک چیزی تو مایه های دستگاههای خرید بلیط مترو شهر کوالالامپور. به این ترتیب که اول مقصد و تاریخ و زمان حرکت رو به دستگاه می دادی و حتی می تونستی نوع شرکت اتوبوسرانی رو هم بسته به هزینه ای که می خواستی بکنی انتخاب کنی و در نهایت با وارد کردن پول به دستگاه بلیط صادر شده و از دستگاه خارج می شد. ما قبل از خروج از ترمینال از این دستگاه ها بلیط برگشتمون رو گرفتیم و با گرپ به داخل شهر ملکا رفتیم. نکات منفی شهر ملکا گرمی هوا، ترافیک و سیستم حمل نقل ضعیف آن بود.
من اون روز بدلیل شدت گرما سردرد شده بودم و لذا یکی دو تا از اماکن توریستی دور از دسترس این شهر رو از برنامه بازدیدم حذف کردم که البته امکاکن خیلی مشهوری نبود.
بعد از پیاده شدن در کنار میدان ساعت ازدحام جمعیت جلو یک مغازه آبمیوه فروشی توجهم را جلب کرد و لذا رفتیم اونجا و دو تا چیز با 15 رینگت سفارش دادیم که شبیه فالوده خودمان بود اما داخل آن از میوه های استوایی پر بود.
شکل 24: فالوده خوشمزه ملاکایی در کنار برج ساعت
بعد رفتیم اون سمت خیابان و کلیسای باشکوه Christ Church Melaka و برج ساعت بازدید کردیم .
شکل 25: کلیسای باشکوه Christ Church
اونجا با مردی طلایی خیلی بامزه کنار برج ساعت عکس گرفتیم:
شکل 26: مرد تمام طلایی جذاب
در اطراف کلیسا مملو بود از سه چرخه های کرایه ای تزیین شده با سایبان همراه با پخش موزیک زنده که با پرداخت 20 رینگت و سوار شدن بر آنها می شد از تمام مراکز مهم توریستی شهر بازدید کرد و عکس فیلم تهیه کرد. ما بعد از بازدید کلیسا و برج ساعت تصمیم داشتیم بریم خانه وارونه شهر بازدید کنیم. خیابانهای منتهی به برج و میدان ساعت از ترافیک قفل شده بود و امکان گرفتن گرپ نبود و لذا یکی از این دوچرخه ها رو کرایه کردیم و رفتیم به Upside Down House شهر . در مسیر سه چرخه ران محلی پرسید فقط به خانه وارونه می روید گفتیم بله فقط همونجا و بعد از گذشتن از چند خیابان به محل رسیدیم 20 رینگت پرداختیم و بنده خدا تشکر کرد و رفت. چند متری دور نشده بود که به فکرم رسید زیادی دادم با 20 رینگت تمام اماکن توریستی شهر رو قرار بود بره اما دیگه دیر شده بود و می بایست همون اول باهاش طی می کردم.
شکل 27: سه چرخه های ملاکا تجربه روشی متفاوت در بوم گردی ملاکا (عکس اینترنت)
ورودی خانه وارونه نفری 22 رینگت بود پرداختیم و رفتیم داخل. خانه وارونه یک خانه کامل مشتمل بر لابی اتاق خواب و سرویس و آشپرخانه و اتاق کودک بود که تمام اسباب اثاثیه اتاق ها به سقف چسبانده شده بود که وقتی عکس می گرفتی و عکس رو برعکس می کردی منظره جالبی از کار در می اومد.
تعدادی زیادی اونجا عکس گرفتیم اما بعدا دیدیم تعداد زیادی از عکسامون جالب نشده و برعکس شدنش خیلی تابلو شده و دلیلش هم این بوده که حین گرفتن عکس در وضعیت های مختلف نباید به دوربین نگاه کرد که این موضوع رو راهنماها سعی داشتند به ما توضیح بدن اما ما خیلی توجهی به حرفهاشون نداشتیم.
خانه های وارونه که یکی از جاذبه های توریستی شهرهای کوالا ، پنانگ و ملاکا بشمار می روند و با ورودی بالایی هم دریافت می شود و در عین حال طراحی و ساخت چنین فضایی بسیار راحت و پیش پا افتاده است. باعث تاسف است که چرا در ایران برای شیرین کردن لحظه ها چنین مراکزی وجود ندارد.
از خانه وارونه پیاده برگشتیم و در مسیر راه از موزه Maritime Museum و کشتی پرتقالیها با ورودی نفری 30 رینگت بازدید کردیم. در موزه و کشتی پرتقالیها ماکتها و اسناد و نگاره هایی از مردمان قدیم این شهر و حضور اروپائیها بخصوص پرتقالیها در این شهر در قرن 15 الی 18 میلادی را به نمایش گذاشته بودند.
توضیح اینکه ملاکا سه دوره استعماری مختلف پرتقالی، هلندی و انگیسی را از سر گذرانده است و دارای مکانهای تاریخی مهمی است که یکی از آنها کشتی پرتقالیها می باشد.
شکل 28 تا30: موزه Maritime که بخشی از آن در داخل کشتی پرتقالیها قرار داشت
شکل 31: مجسمه زیبای گاو رنگارنگ در میدانی وسط شهر
شکل 32 : نمای بیرونی کلیسای سنت فرانسیس زاویر
شکل 33: آثار بجامانده از قلعه پرتقالیها
بعد از بازدید از موزه در مسیر برگشت به برج ساعت به محل کرایه کشتی های کروز رسیدیم. تور کشتی کروز رو نفری 30 رینگت گرفتیم که یک سفر 45 دقیقهای بر روی رودخانه ای زیبا بود که از وسط شهر عبور می کرد. فکر میکنم این جدابترین موضوع سفرمون به این شهر بود.
شکل 34: سوار بر کشتی روی رودخانه ای که از داخل شهر عبور می کرد
عصر شده بود و اتوبوس برگشتمون ساعت 17:30 رزرو کرده بودیم. با عجله و دشواری که بدلیل عید چینی ها خیابانها پر ازدحام و شلوغ شده بود یک تاکسی گرفتیم و خودمون رو به ایستگاه اتوبوس شهر رسانده و از آنجا کوالالامپور برگشتیم.
ما علیرغم گرمای هوا موفق شدیم مهمترین اماکن توریستی شهر رو بازدید کنیم اما غیر از کلیسای شهر و رودخانه آن مابقی جاهاش هر چند به لحاظ تاریخی برای اهلش جالبه اما برای ما ایرانی ها که با دلار 13000 تومن سفر می کنیم، چندان ارزشمند نیست که یک روز براش وقت بزاریم.
شب هم دوباره سری زدیم به خیابان بوتیک بینتانگ و بعد از گشت زنی در این خیابان پر زرق برق و دیدن کنسرتهای خیابانی و صرف شام در یک رستوران عربی به هتل برگشتیم.
روز چهارم:
امروز بازدید از برجایا هیلز که در ایران با نام دهکده فرانسوی شناخته می شود رو در برنامه داشتیم. این مرکز دیدنی چیزی در حدود یک ساعت با کوالالامپور فاصله دارد و اصلی ترین جاذبه گردشگری آن دهکده ای به سبک دهکده کولمار فرانسه می باشد و همچنین کمی بالاتر از آن یک دهکده ژاپنی قرار گرفته که الهام گرفته از دهکده بودیان ژاپنی می باشد.
ساعت PICK OFF از لابی برج برجایا تایمز 12 ظهر بود. عجله ای برای رفتن به محل حرکت نبود لذا با حوصله و آرامش صبحانه هتل رو صرف کردیم و یک مقداری در اطراف MASJID JAMEK و River life چرخ زدیم. بعد با مترو MASJID JAMEK به ایستگاه HANG TUAH و اونجا با تعویض خط به ایستگاه IMBI رفتیم.
ایستگاه IMBI درست روبروی برجایا تایمز می باشد و بعد از پیاده شدن در این ایستگاه و گشت گذار مجدد در برجایا تایمز به لابی رفتیم و راس ساعت 12 ظهر با یک دستگاه ون و به همراه یک خانواده هندی پرحرف به سمت دهکده فرانسویها حرکت کردیم.
شکل 35 تا 37: لابی مرکز تجاری برجایا تایمز اسکوئر
هوا اون روز گرفته بود و احتمال بارش باران وجود داشت. ابتدا قبل ورود به دهکده فرانسوی با شاتل رایگان به دهکده ژاپنی و BOTANICAL GARDEN رفتیم. این منطقه زیبا شامل یک رستوران و قهوه خانه ژاپنی واقع در یک باغ زیبا و باغ گیاه شناسی می باشد که همگی این مجموعه ها در دل جنگل های رویایی استوایی پر از گونه های مختلف گیاهی و درختان عجیب و غریب قرار داردکه ما تا اون موقع در جای دیگه ندیده یودیم. بعد از گذشت و گذار در بوتاتیکال گاردن و پیاده روی در مسیر مشخص شده در جنگل استوایی و دیدن گونه های گیاهی زیبا و قشنگ باران گرفت و زیر سایبان رستوان ژاپنی ها پناه گرفتیم تا از شدت باران کاسته شد .
شکل 38: زیر باران های استوایی درپناه سایبان رستوران ژاپنی ها
به راه افتادیم و بخش های دیگر این مجوعه را بازدید کردیم که در این بین به کلبه ای با معماری چینی و ژاپنی رسیدیم که در آن خانمی چینی یا ژاپنی متصدی آنجا بود که به ازای پرداخت 20 رینگت کیمونو و لباس های سنتی ژاپن رو کرایه می داد تا 20 دقیقه ای با اون لباسها در باغ گردش کنیم و عکس و فیلم تهیه کنیم. اونجا من و همسرم یک دست از این لباس ها کرایه کردیم. در پوشیدن لباس خودشون به ما کمک کردن. خیلی خنده دار شده بودیم. در هیبت ژاپنی ها در باغ گشتیم و حسابی عکاسی کردیم. تجربه بیاد ماندنی بود و صد البته به قیمتش می ارزید.
شکل 39: شاتل های رایگان در حال سرویس دادن بین دهکده فرانسوی و دهکده ژاپنی
شکل 40 تا 42: گوشه ای از زیبایی های جنگل ها و باغ های پرگل دهکده ژاپنی
حدود 2 ساعت دیگر بیشتر زمان نداشتیم به این خاطر با شاتل به دهکده فرانسویها برگشتیم. زیبایی معماری ساختمانها و فضای اونجا در بدو ورود هر بیننده ای رو به حیرت می انداخت و همه نرسیده به دروازه شهر شروع به عکاسی می کردند تا خاطره شیرین حضور در اون فضا رو برای همیشه در خاطر داشته باشند.
بعد از گشت گذار و خرید سوغاتی و صرف نهار ایتالیایی در اون فضای شگفت انگیز و گرفتن عکس های بی شمار دوباره رفتیم سر قرار و با همون ون به کوالالاکپور برگشتیم در حالیکه از طعم لذت بی حد و حصر تجربه های ناب و لحظه های خاطره انگیز لبخندی بر لبان ما نقش بسته بود.
شکل 43 تا 46: نمایی از محوطه بیرونی و داخل دهکده فرانسویها
بعد از پیاده شدن در ایستگاه برجایا تایمز و گشت گذار در اونجا دوباره برگشتیم هتل تا برای یک روز هیجان انگیز دیگر تجدید قوا کنیم.